eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها چه بود رنگ آسمان بدون ماه فاطمه چه بود مقصد زمین بدون راه فاطمه من آن زنم که زنده بود و سهم گورهای سرد همانکه زنده ماند و گرم با نگاه فاطمه همان‌زنی که در حرمسرای داریوش ها غروب کرده بود پیش از پگاه فاطمه همان زنی که برده بود و ملک مردهای روم که قیمتش شکسته بود زیر آه فاطمه هنوزهم همان زنم ولی چه رایگان ترم اگر نباشدم به سر فقط پناه فاطمه به جنگ ها ی غرب و شرق از تنم گذشته اند شکست خورده کشورم بدون شاه فاطمه سرم به آب از آبرو و شوکتم شده ست شر به جز حکومت علی و در سپاه فاطمه و بی جواب مانده این سوال با دروغ ها چه بود غیر راستی مگر گناه فاطمه؟ چه ماه تر شود طلوع نور ماهتاب زن به یمن نور آفتاب دادخواه فاطمه زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» وقتی به دست ظالمان در داشت می‌سوخت در پشتِ در، ماهی منوّر داشت می‌سوخت در، شعله‌ور گردید؛ اما پشت آن در ـ ناموس حق، زهرای اطهر داشت می‌سوخت «محسن»، عزیز فاطمه (س) مانند مادر از ضربِ در، در بطن مادر داشت می‌سوخت فضّه، چو شد آگاه، از زخمی جگرسوز بر پهلوی زهرا به بستر، داشت می‌سوخت وقتی عزیز مصطفی(ص)، می‌سوخت از درد در آسمان، قلب پیمبر داشت می‌سوخت از این مصیبت نیز با اندوه و ماتم جبریل هم با دیده‌ای تر داشت می‌سوخت آه از نهاد کودکان برخاست تا عرش وقتی که مادر همچو آذر داشت می‌سوخت یک سو حسن، گریان به همراه برادر سوی دگر زینب چو خواهر داشت می‌سوخت وقتی گرفت آتش، در و دیوار خانه... با کودکانش نیز حیدر داشت می‌سوخت تنها نه حیدر سوخت آن جا با عزیزان از این غم جانسوز، داور داشت می‌سوخت «دیوار، دم می‌داد و در، بر سینه می‌زد محراب می‌نالید و منبر داشت می‌سوخت» خانه نه تنها سوخت در آتش که گویی : در شعله‌های خصم، کوثر داشت می‌سوخت «کوثر» نه تنها سوخت بلکه در حقیقت ای وای من! قرآن سراسر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که بوسه می‌زد جبرییل‌اش در آتش خصم ستمگر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که سجده‌گاه انبیا بود در دست کفّار بداختر داشت می‌سوخت آتش به جان شیعیان افتاد وقتی... دیدند خانه همچو مجمر داشت می‌سوخت تکثیر شد چون آینه، داغ عظیمی وقتی که یک جمع مکسّر داشت می‌سوخت هم عرشِ حق همناله با آل پیمبر (ص) هم فرش نیز از ظلمِ کافر داشت می‌سوخت از داغ زهرا (س) سوخت در قلب سماوات خورشید که چون ماه و اختر داشت می‌سوخت در پیش چشم دشمنان بی مروّت مولا چو شد بی یار و یاور داشت می‌سوخت وقتی به پایان آمد این شعر جگرسوز دیدم قلم چون شعر و دفتر داشت می‌سوخت القصه : وقتی قلب کوثر، داشت می‌سوخت از سوز غم، (ساقی) کوثر داشت می‌سوخت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/09/14 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السّلام علیكِ یا فاطمةَالزهراء) مظهـــر رحـمـت ِ دادار منــــم عصـمت خـــالق ِ غفّـار منــــم هـدف ِ خـلقــت ِ ابـــرار منـــم صــدف گــوهر اســـرار منـــم گل پــژمــرده ی گــلزار فـــراق رنجه از رنـج دوصد خار منــم ابر ِ غـم، بحــر الم، معــدن درد حاصلِ این همه دشــوار منـــم آنکه حاصل نشدش درهمه عمر جز غـم و محنــت و آزار منـــم آنکه بعـد از پــدر از وی دشمـن غصبِ حق کرد به اجبــار منــم آنکه رخسـاره‌ی او شــد نیـــلی ز اثـــر ِ سیــلی کفّــــار منــــم آنکه آتـش بـه درِ خـــــانـه‌ی او زده اهـریمـن خـونخــوار منــم آ‌نکه بشکست عـــدو سینه‌ی او در میــــان در و دیـــوار منـــم آنکه در پشت در از ضرب لگــد سقط شد محسن او زار منـــم آنکه تــازانـه ی قنفـــذ، بنمــود بـازویش را سـیَـه و تـار منـــم آنکـه تـا صبــح ، ز درد ِ پهلـــو بود چـون اختــر ِ بیــدار منــم آنکه شب تا به سحر می‌نـالیـد از جـفــاکــاریِ اشــرار منـــم آنکـه از دردِ نهــانــش همســر نشــد آگــاه و خبـــردار منـــم آنکه از حق طلبد قطــعِ حیـات چاره‌اش هسـت چو ناچار منم آنکه از زنــدگی پـر غـــم و درد شـد دل آزرده و بیـــزار منـــم بـاری آن یکّه ستـم‌دیده‌ی دهــر در همــه دوره و اعصــار منـــم در منـــا و عـــرفــاتِ اخـــلاص اسـوه‌ی فــدیـه و ایثـــار منـــم مــام دو زینـب و اُمّ‌ الحسنــین همســرِ حـیـــدرِ کــــرّار منـــم فاطمـه، طاهره، صدیقه ، بتول بضعه‌ی احمـــد مختـــار منـــم (شمس قم) را صله‌ی این ابیات شافـعــه_مــادرِ غمـخـوار منــم. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک سینه زنی فاطمی 1403.mp3
552.5K
ای که در راه علی یک تنه کرده قیام بر نهضت تو درود بر قـــــیام تو سلام ای شهیده ی ولا مادرِ کــــــرب و بلا یازهرا یازهرا یا ام ابیها یازهرا یازهرا یا ام ابیها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عابده، عالمه ای مادر ما همه ای هستی اُم الحسنین مولاتی فاطمه ای ریحانه ی نبوی یار دیـــن علوی یازهرا یازهرا یا ام ابیها یازهرا یازهرا یا ام ابیها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینبینَت بخدا الگوی مرد و زنند حسنینَت یاورِ از ایران تا یمنند حزب‌الله لشکر ماست هدیه، جان و سرِ ماست یازهرا یازهرا یا ام ابیها یازهرا یازهرا یا ام ابیها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شد خطِّ قرمز ما امامین و شهدا استقامت همه‌دم مقاومت همه‌جا مائیم و حفظ علَم مدافعان حرم یازهرا یازهرا یا ام ابیها یازهرا یازهرا یا ام ابیها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود ژولیده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
4_5947407786487846539.mp3
2.13M
پدر خاک داره خاک می‌ریزه به روی مادر آب توو دل خاک داره یاس میکاره دل شب ابوتراب سخته زهراشو بذاره و بره علی از فاطمه دل نمیبُره خاک و گِل کرده ببین با گریه هاش آخه خیلی دلش از دنیا پُره باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای» از روی خاک داره با اشک و آه بچه‌ها رو میبره خسته و خمیده داره میره راه چشاش از غصه تره سخته بی فاطمه برگرده خونه خونه ی علی دیگه زمستونه همه جا خاطره هاش مونده هنوز رفت از این خونه چه قدر غریبونه باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
از زبان فضه‌ی خادمه علیها سلام از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم گشتم به سختی، غنچه‌ای را پرپر آوردم اصلاً نمی‌دانستم آن لحظه، چه باید کرد ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم از سینه‌ی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان! رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم بی‌دست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم زهرا کمربندِ علی را می‌کشید، اما ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا می‌زد دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم خون بود کز، پهلو و دست و سینه‌اَش می‌ریخت چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم یکسو، فغان از گریه‌های دختر آوردم روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم می‌خواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم حاج محمود ژولیده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
225K
غم زد جـــوانه از قلب زارم پاشـــو نظر کن دل بی‌قرارم حرفی بزن تو تا جون بگیرم وگــــــرنه مادر پیشت بمیرم مظلومه مادر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بنگر به بابا که غم نصیبـــــه بی یاروتنهاست خیلی غریبه دار و ندارش تنها تو هستی که اینچنین تو از پا نشستی مظلومه مادر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ برگو‌ چه ســــازم من باغم تو آتــــــــــش زده برجان ماتم تو گلخانه را گل بودی تو مادر ای جـــــــــان فدای عمرکم تو مظلومه مادر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طاهر کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
4_5945001591189804791.mp3
37.48M
روضه کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804790.mp3
11.26M
زمزمه کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804789.mp3
8.26M
زمینه:کنار مزارت... کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلَیكِ یا فاطمةَ الزهراء) یارب! به رسول و انبــیایت سوگند یارب! به عـلی و اولیـــایت سوگند دستی که شکست پهلوی فاطمه را بشکن! به جـلال کبـریـایت سوگند. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء) خاموش چو شمع خانه‌ی حیدر شد غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی در اصل، جهانِ شـیعه بی مـادر شد سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هرگز افسانه نیست ای مردم الف قامتی که دال شده ماه کامل به دست فتنه و شر خون دل خورده و هلال شده هرگز افسانه نیست ای مردم مانده بر روی ماه رد خسوف یادگار رسول با سیلی شامل لطف بی مثال شده! باید آخر کسی قیام کند نفس فتنه را تمام کند جز علی حق نبود و حقّ علی با دم فتنه پایمال شده هرگز افسانه نیست ای مردم قصه ی آتش و در و دیوار در دفاع از حرم، خلیل علی بت شکست و شکسته بال شده غیر زهرا جگر نداشت کسی غیر زهرا نبود هم نفسی جرم یک عده بی شرف افتاد پای میخ در ذغال شده هرگز افسانه نیست ای مردم خونِ بر در هنوز می جوشد ما عزادار حضرت نوریم گرچه بیش از هزار سال شده @gida13
همیشه بین سرها من اگر سر داشتم بانو علی بودم که با خود جام کوثر داشتم بانو حریف من غم عالم نمی شد با وجود تو یکی بودی ولی انگار لشکر داشتم بانو که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟ منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار اگرچه تا شهادت ،داغ از در داشتم بانو هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو @gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمةالزهراء) آیا تو ای سلاله‌ی رحمت! چه آیتی کِه دختر رسولی و ، مام امامتی ؟ از فرش تا به عرش تورا گفتگو کنند ای کوثری که همسر شاه ولایتی!... ای ماهِ شب‌فروزِ دل و دیده‌ی نبی کِه رشک اخترانی و برج سعادتی ای اسوه‌ی عِفاف و شرافت که در جهان اسطوره‌ی وفا و حیا و نجابتی ـ مام جهان ز زادن تو غَرّه بر خود است ای قامتت بلند ز عفت، قیامتی!!! بر مادران، تو مرجع و بر بانوان، دلیل چون مظهر شکوهی و ، مهد هدایتی داری مقام «اُمّ‌ابیها»یی از رسول ای مادر پدر که تو او را حمایتی ای غمگسار و یار علی که به روزگار آیینه‌ی تمام نمای صلابتی ـ ای نوبهار حُسن و ملاحت! که در جهان «زیباترین شکوفه‌ی باغ رسالتی» «لولاك» را به وصف تو فرموده کردگار ای کوثری! که معنی قرآن و عترتی مدیون توست آنکه ندانست قدر تو ای مظهر وداد، که نصّ مروّتی! گویم هرآنچه را به مدیحت چو قطره‌ای ست از بحر بیکران که فزون از عبارتی! (ساقی) چگونه وصف تو گوید درین غزل ای راز سر به مُهر خدا ، بی نهایتی!!!... این بس مقام تو که ز دادار لایزال بر شیعیان، شفیعه‌ی روز قیامتی . سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
از داغت ای بهانه خلقت ،جهان گریست چشم فلک ،ز ماتم تو بی امان گریست شد قامتت خمیده، اگر از غم پدر بر قامت کمان تو ، پیر و جوان گریست هجده بهارِ عمر تو، یک باره شد خزان بر کُوتهی عمر تو، حتی خزان گریست قَدرت غریب مانده چو قبرت به روزگار بر بی کسیّ و غربت تو، یک جهان گریست از ماجرای کوچه و سیلی به اشک و آه هر کس شنید قصّه تو، بی گمان گریست سیلی چو زد بروی تو ابلیس سیرتی دیوار هم به ناله در آمد ، زجان گریست زخم دل حسن که مداوا نشد به اشک تا آخرین نفس ز غمت بی امان گریست از گریه های روز و شبت در غم پدر ابر بهار ناله زد و آسمان گریست از کینه سوخت اهل سقیفه سرای تو آتش ز شرم فتنه اهریمنان گریست وقتی که سوخت چادرت ای کوثر علی احمد ز جور امّت خود ، در جنان گریست بر جسم ناتوانِ تو و زخم سینه ات شرمنده گشت میخ در و خونفشان گریست شد غنچه ات ورق ورق ای باغ عاطفه از داغ این مصیبت تو باغبان گریست آن شب که دفن کرد تو را دست آفتاب چشم زمین به غربتِ شاه زمان گریست چشم " شقایق" از غم لاله بخون نشست هر شب بیاد آن حرم بی نشان گریست حمید رضازاده" شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۹/۱ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
زبانحال امیر المومنین ع در فراق حضرت زهرا س یا فاطمه رفتی و حیدر شد عزادار از داغ جانسوزت حسن گردیده بیمار اشک یتیمانت زده آتش بجانم هر شب حسینت می شود با ناله بیدار میمیرم از غصّه که بعد از رفتن تو با سنّ کم زینب شده اینجا پرستار ای تکیه گاه روزهای سخت غربت همسنگر و یار علی در روز پیکار با رفتنت خاموش شد شهر مدینه رفتی و تنها مانده ام با درد بسیار با چاه می گویم شبانه درد دل را بعد از تو در دنیا ندارم یار و غمخوار کو محرم رازی که گویم شرح داغت ای سینه ی بشکسته ات گویای اسرار از داغ محسن پشت در خون گریه کردی وز داغ تو خون می چکد از چشم مسمار وقتی که افتادی ز پا در پشت ان در دست مرا بستند این قوم ستمکار بالَت شکست و پر زدی تا بیکرانها اما علی مانده اسیر دست اشرار هر شب کنار قبرت ای آرام جانم گریم بیاد خاطرات درب و دیوار بغضی مثال استخوان در حلق مانده در دیده دارم از جفای دشمنان خار بغض علی بی تو شکسته توی سینه آرام می گریم ولی با چشم خونبار پر پر شده دشت " شقایق" از غم تو ای یاس پر پر گشته در پائیز گلزار حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۹/۷ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ 🏴 مسمار قد خمیده ... خانه شد روی سرم آوار بعد از رفتنت کشت ما را این در و دیوار بعد از رفتنت ای شب قدر علی! قدر تو را نشناختند مانده بر جا حسرت بسیار بعد از رفتنت آه و نفرین بر کسی که نور چشمم را گرفت هست دنیا پیش چشمم تار بعد از رفتنت فاطمه جان! یک تنه بودی برایم یک سپاه لشکر از کف داده‌ام انگار بعد از رفتنت مردم از جانبازیت دارند صحبت می‌کنند در میان کوچه و بازار بعد از رفتنت خواب راحت رفته از چشمان زینب فاطمه نیمه شب‌ها می‌شود بیدار بعد از رفتنت داغ سنگینت نه تنها پشت حیدر را شکست خم شده حتی قد مسمار بعد از رفتنت خاطراتی که در این نُه سال با هم داشتیم روز و شب هی می‌شود تکرار بعد از رفتنت یاد تو دائم می‌افتم فاطمه، بی‌اختیار برده‌ام نام تو را صدبار بعد از رفتنت قاتلانت گفته‌اند از غصهْ زهرا درگذشت! جرم خود را می‌کنند انکار بعد از رفتنت فاطمه! چیزی نگفتی، فضه هم حرفی نزد همچنان ناگفته است اسرار بعد از رفتنت کشتن تو ابتدای ظلم بر آل علی است وای از این قوم جنایتکار بعد از رفتنت شعر: آرش براری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزَّمان خلق جهان همه چشم انتظار تو مولا بیا بیا جان ها نثار تو دارد شمـــــیم حق باغ و بهار تو آیا شـــود که من باشم کنار تو بینــــم رخ تو را ، ای صبح عاشقان اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزَّمان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای حجَّـــت خدا آقای من تویی من بنده ام ولی مولای من تویی در وقت سختی ام آوای من تویی خونین جگر منم نجوای من تویی باشم ز هجـــر تو ، مانند گل خزام اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزّمان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بنگر ز عاشقان قلب شکسته را وا کن به روی من درهــای بسته را دادم بسوی تو چشمان خسته را بنگر تو عاشقِ در غم نشسته را ای که ز هجر تو ، اشـکم بود روان اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِب الزَّمان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بنما نظر که ما دلدار حیدریم ســـــــربازِ رهرو ســـردار خیبریم ما جمله عاشقِ آل پیمبـــــــــریم یعنی که سائلِ زهرای اطهریم چشمان ما همه ، باشد بسویتان اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِب الزَّمان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ماهِ بی نشانه ای بانوی پهلو شکـــــــــــــــــسته زهرا بنگر علی در غم نشســــــــــــته زهرا بستی دو چشم خود به روی حیدر شد رشته ی قلبــــــم گسسته زهرا از داغ تو آه از جگــــــــــــــــــر کشیدم فریاد طفـــــــــــــلان تو را شـــــــــنیدم وقتی که می شُســــــتم تو را شبانه روی تو نیلی گشــــــــته بود و دیدم ای وســــــــعت داغ تو بی کــــــــــرانه با من چه کـــــرده از غمـــــــت زمانه تا کس نبـــــــــیند من ز پا فتــــــادم تابـــوت تو برداشتـــــــــم شبــــــــــــانه با دســـــت خود گل را ز خانه بردم ماه خـــــــودم را بی نــــــــشانه بردم آن شــــــب ز پا افتــــــــاده بودم امّا کــــــوه غـــــــمت را روی شانه بردم آئینــــــــه ها تــــوفان گــــرفته بودند گویا به ســــــر قـــــرآن گرفته بودند طفلان تو خونـــــــــین جگــر ولیکن بر آستـــــین دندان گـــــــرفته بودند داغ غمت شد سینه چاک افسوس بشکسته شد یک دُرِّ پاک افسوس با دست من،این دست های خسته پنهان شــود گل زیر خاک افسوس بر قلـــــــب من داغـت نشسته زهرا من مانـــــــــــدم و درهای بسته زهرا رفتی تو از این خـــــــــانه ســــوی بابا رفتی ولی پهلو شکـــــــــــسته زهـــــرا غــم های تو زهراســــــــــت بی کرانه آتـــــــــــــش کِـــــــــــشد از آهِ من زبانه از نالــــــــــــــــه های چـــــــــــار یادگارت پُر شد ز غـــــــــــم هر چارسوی خانه شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اَیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتیِ لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادیِةِ ------------ کجایی ای امام بی قرینم که از هجران روی تو غمینم تویی حَبْلُ الْمَتیِن عالم و من اسیر رشته ی حَبْلُ الْمَتیِنم تویی ماه شب چشم انتظاران شود آیا رخ ماهت ببینم فقط مهر تو را دارم به سینه فقط نام تو را من در طنینم منم پروانه ی کوی تو مولا که با شمع فراقت همنشینم منم عاشق ترین دلداده ی تو که باشد مُهر تو نقش جبینم تو قرآن مُبین هرچه عاشق وَ من رهپوی قرآن مُبینم تو خورشیدی که می تابی به عالم تو صبح روشنی ، باشد یقینم الا ای باعث آرامش دل نگاهی کن به احوال حزینم برای من وصالت اصل باشد فقط چشمم براه وصل باشد بیا ای روشنای هر دو دیده بیا ای جلوه ی صبح و سپیده کجایی ای قرار بی قراران امید مردم محنت کشیده بیا تا بنگری ای یوسف عشق چها بر ما ز هجرانت رسیده تو خود می دانی ای مولای عالم چه قامت ها که از هجران خمیده ز قلب عاشقانت شعله خیزد ز چشم عاشقانت خون چکیده بخوان قرآن که اصل این کتابی ز تو آئینه ی هستی دمیده رسیده تا به مرز عشق و ایثار هر آن کس صوت قرآنت شنیده کجایی ای شفای زخم پهلو دوای قلب زهرای شهیده ازآن رو می چکد خون از دو چشمت که بر نی رفته سرهای بریده کجایی ای امید نا امیدان ز تو احیا شود راه شهیدان دلم تصویری از دریا بگیرد سراغ یوسف زهرا بگیرد کجایی تا که یک عاشق دوباره کنار خیمه ات مأوا بگیرد بهشت من کجایی تا دل من مکان در سایه ی طوبا بگیرد تویی چون لَیْلَةُ الْقَدْر و دل من برای دیدنت احیا بگیرد بگیر از لطف و احسان دست ما را که دست بنده را مولا بگیرد به پایت می رساند عشق خود را وَ کار عاشقی بالا بگیرد بیا تا مادرت زهرای اطهر کنار چشم تو نجوا بگیرد علی از داغ زهرا سوزد امّا مزارش را به بر شب ها بگیرد علی در اوج غربت مانده اما ره اندوه در صحرا بگیرد بیا ای مرهم زخم دلِ زار بیا ای ماه و مهتاب شب تار شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ شعله های دل « عجب گلی روزگار » ز دست حیدر گرفت از علی مرتضی دخت پیمبر گرفت دید علی ناگهان در دل آتش عدو همره آلاله اش غنچه ی پرپر گرفت بس که شرر خیز بود آتش و آن ماجرا دست به پهلوی خود بانوی اطهر گرفت در غم او مرتضی ناله مکرّر زند داغ غمش از علی اشک مکرّر گرفت فاطمه و شعله ها آه کزین ماجرا در دل شیر خدا آتش غم در گرفت کوثر قرآن که رفت از برِ حیدر ولی زانوی غم در بغل ساقی کوثر گرفت دست نبی ناگهان گشت برون از لَحَد آه پدر آمد و پیکر دختر گرفت لحظه ی آخر نبی پیش دو چشم علی یاس خزان دیده را آمد و در بر گرفت ناله ی طفلان او در غم مادر بلند خانه ی بی فاطمه جلوه ی محشر گرفت مثل حسین و حسن زینب او یک طرف ناله ی واویلتا از غم مادر گرفت سوخت درِ خانه و سوخت دل کودکان دامن این خانه را شعله ی آذر گرفت «یاسر» ازین ماجرا غرق عزا شد دلش وز صدف چشم خود دانه ی گوهر گرفت شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
اهل دل را در طریقت، رهنمایی دیگر است گوش جان را صوت جانبخش و ندایی دیگر است مرغ خوشخوان در گلستان جهان کم نیستند بلبل شوریده را بانگ و نوایی دیگر است چشم امّید همه بر ناخدا باشد به بحر ناخدا را هم توکّل بر خدایی دیگر است عاشقان را مقتدا معشوق می‌باشد اگر سالکان راه حق را مقتدایی دیگر است اهل دنیا را مراد از کیمیا باشد طلا اهل عقبا را ولیکن کیمیایی دیگر است شیوه‌ی آزادگی، از خون به انسان می‌رسد گرچه "حـُـر" را ابتدا و انتهایی دیگر است کار نیکو در جهان ماند همیشه جاودان گر که پنهانی بوَد آن را بقایی دیگر است خاکساری قدر انسان را فزون‌تر می‌کند قالی پاخورده را قدر و بهایی دیگر است هر که پوشد جامه‌ی تقوا نباشد متقی عامل پرهیزگاری را، ردایی دیگر است چشم امّید نگون‌‌بختان به دست اغنیاست بنده‌ی درگاه ایزد را، رجایی دیگر است مَرد نابینا ندارد غم، چو دارد نورِ دل قلبِ چون آیینه را برق و جلایی دیگر است در وفاداری نباشد در جهان همچون پدر شد مبرهن گرچه مادر را وفایی دیگر است گرچه ما را آشنا، بیگانه می‌خواند ولی «در جهان، بیگانگان را آشنایی دیگر است» ۱ (ساقیا) ما را نباشد حاجتی بر جامِ غیر تا که ما را مستی از جام ولایی دیگر است سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1382 eitaa.com/shamssaghi ۱ـ صائب تبریزی
(مَحرم راز) چشم مشکین تو گر کعبهٔ ناز است هنوز دل من طائف نازت، ز نیاز است هنوز صوفی‌ات دید چو محراب دو ابرو به الست مانده در رکعت آغاز نماز است هنوز شوق وصل تو ز سر، شور عِراقم بِرُبود که دلم، طالب آهنگِ حجاز است هنوز عارف از راه حقیقت، سوی مقصد پویید زاهد از عُجب، فرا راهِ مَجاز است هنوز نام محمود بُوَد در صفِ عشّاق از آنک عشق او در گروِ زلفِ ایاز است هنوز بیمی از بستن میخانه نباشد ما را... که در میکدۀ چشم تو باز است هنوز سوخت پروانه و آسوده شد از شمعِ ستم این دل ماست که در سوز و گداز است هنوز ناسپاسی نکنم در غم هجران حبیب... که بدان سخت‌دلی دوست‌نواز است هنوز روز وصل‌ات! چو وفای تو اگر کوتاه است همچو زلفت! شب هجر تو دراز است هنوز (شمس قم) را نظری کن که درین ظلمت محض گرچه رسوای تو شد مَحرم راز است هنوز شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(درس همت) به کار اگر که کسی دل مثال مور دهد دگر مُحال بوَد تن به حرفِ زور دهد ز فرط غیرت، چندان کند تلاش معاش که درس همت و اِستادگی، به مور دهد چگونه می‌شود آیا که عافیت‌طلبی شب سمور، به رنج لب تنور دهد مباش غَرّه و افتاده باش همچون تاک که سرو، تن به تبر، از سرِ غرور دهد چه روزگار غریبی شده‌ است امروزه چنانکه زندگی از غصه، بوی گور دهد مشو ز رحمت حق ناامید در عالم که حق، مراد دل بنده‌ی صبور دهد بخواه حاجت خود را از او که بی‌تردید اگر که مصلحت افتد، نه یک؛ کرور دهد کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبادت، به شوق حور دهد اگر که نور حقیقت به سینه‌ ها تابد : «کلیم را چه نیازی که دل به طور دهد؟» ۱ کسی که ره بسپارد به چشمه‌ی خورشید به شام ظلمتیان، پرتوی ز نور دهد درین زمانه که هر کس به نفع خود کوشد خوشا کسی که عصایی، به‌دست کور دهد چنان که (ساقی) کوثر به پاس همت او به روز حشر، بر او ، از مِی طهور دهد. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi ۱ـ استاد مجاهدی