eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
بالاترین آرزو.pdf
318.1K
📚فیش سخنرانی شب لیله الرغائب 📜عنوان: بالاترین آرزو
فضیلت و اعمال لیله الرغائب.pdf
439.2K
📚فیش سخنرانی شب لیله الرغائب 📜عنوان: فضیلت و اعمال لیله الرغائب 📌آیت الله جوادی ملکی تبریزی .
4_326816121820807307.mp3
5.99M
1⃣ نظر مراجع عظام تقلید در مورد تعیین وجه در مداحی 2⃣حکم شنیدن صدای مداحی خواهران‼️ 3⃣تماس دست با اسماء مبارک ائمه ، بدون وضو
. ☑️ بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه به بغداد رفته بودم. در آن زمان امام محمدتقی(ع) نیز در بغداد بود و نزد خلیفه در نهایت جلال و شکوه و آسایش زندگی می‌کرد. پس از دیدن آن همه نعمت و رفاه با خود گفتم: دیگر امام جواد به مدینه باز نخواهد گشت. چه کسی این مقام و جلال و نعمتهای این چنینی را رها کند؟! تا این خیال در خاطرم گذشت، دیدم امام سربه زیر افکند و پس از چند لحظه سر بلند کرد و در حالی که رنگ چهره اش زرد شده بود، فرمود: «نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(ص)، از آنچه در اینجا می‌بینی، نزد من بهتر است.» (۱) در برخی روایات آمده است مأمون اصرار داشت امام جواد(ع) در بغداد بماند، ولی آن حضرت سکونت در مدینه را ترجیح می‌داد. ازاین رو، به بهانه شرکت در مراسم حج، با همسرش ام‌فضل از بغداد به سوی مکه رهسپار شد و سپس به مدینه بازگشت و حدود ۵ یا ۱۵ سال در مدینه سکونت کرد. در این زمان که امام جواد(ع) از سلطه حکومت مأمون دور بود، به تربیت شاگرد و گسترش حوزه علمیه پدرانش و پاسداری از فرهنگ و خط فکری تشیع و نگهداری از شیعیان پرداخت و ماندن در حرم رسول خدا(ص) را به زرق وبرق و زندگی مرفه بغداد ترجیح داد.(۲) 📚منبع (۱) زندگانی امام محمد تقی(ع)، عمادزاده؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص ۱۷ (۲)نگاهی به زندگانی امام جواد(ع)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۶۰،۶۱ .
. ❇️ شیعه خالص؟! بگو من از دوستان شمایم مردی به محضر امام جواد ـ عليه‌السلام ـ شرفياب شد در حاليكه خيلی شاد و سرحال بود، امام علت شادمانی را از او پرسيد. عرض كرد ای پسر رسول خدا! از پدرت شنيدم كه می‌فرمود: «شايسته ترين روزی كه انسان بايد شادمان باشد روزی است كه او را صدقات و نيكی به نفع برادران دينی از جانب پروردگار نصيب شده باشد.» امروز ده نفر از برادران دينی‌ام بر من وارد شدند، همه بی بضاعت و گرفتار، آنها را پذيرايی كردم و به هر يک مقداری كمک نمودم. از اين جهت خوشحال هستم. امام ـ عليه‌السلام ـ فرمودند: «به جان خودم سوگند كه تو را اين شادمانی شايسته است به شرط اينكه آن عمل را نابود نكرده باشی و يا بعد از اين نابود نكنی.» عرض كرد: چگونه از بين ببرم با اينكه از شيعيان خالص شما می‌باشم. فرمود: «هم اكنون نابود كردی.» پرسيد با چه خبر؟ فرمود: «اين آيه را بخوان؛ وَلا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْاِذی.» «صدقه های خود را با منت نهادن و آزار كردن باطل نكنيد.» عرض كرد: من به آنهايی كه كمک كردم نه منت گذاردم و نه آزاری رساندم. فرمود: «منظور هر نوع اذيتی است، در نظر تو آزردن آنهايی كه كمک كرده‌ای مهمتر است يا آزردن فرشتگانی كه مأمور تو هستند و يا آزردن ما؟!» جواب داد: آزردن شما و فرشتگان. امام فرمود: «براستی مرا آزردی و صدقه خود را باطل كردی!» پرسيد: با چه كاری؟ فرمود: «با همين سخنت كه گفتی چگونه باطل كنم در حاليكه از شيعيان خالص شمايم. آيا می دانی شيعه خالص ما كيست؟» با تعجب گفت: نه! فرمود: «سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، تو خود را با چنين اشخاصی برابر دانستی، آيا با اين سخن فرشتگان و ما را نيز نيازردی؟» عرض كرد: اَستَغْفِرُ الله وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ ، ای پسر رسول خدا! پس چه بگويم؟ فرمود: «بگو من از دوستان شمايم و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم.» عرض كرد: همين را می‌گويم و همينطور نيز هستم و از آنچه گفتم كه به واسطه نپسنديدن خدا مورد پسند شما و فرشتگان نيز نبود توبه كردم. امام جواد ـ عليه‌السلام ـ فرمود: «اكنون ثوابهای از بين رفته صدقه‌ات بازگشت نمود.» 📚منبع کلمه طیبه، نوری طبرسی، ص۲۶۴ .
. 📣 برای رفع مشکلات مادی به امام جواد(ع) توسل کنید یکی از توصیه های آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، توسل به حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام) بود. بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می‌خواستند. آن بزرگوار می‌فرمود: «سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد(علیه‌السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می‌کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می‌دانست» 📚منبع روح و ریحان، صداقت، ص ۹۳ ................. امامِ جود و کرم [ دهم رجب ولادت امام جواد(ع)] 💠 داستان ابن‏حديد كوفى در اين باره مى‏گويد: «همراه عده‏اى از شيعيان براى زيارت و انجام مناسك حج به مكه رفتيم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراييهايمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدينه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چيزى نگفتم‌» امام جواد‏‏علیه‏السلام فرمود: «اى ابن‏حديد! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى‏تان را به يغما بردند. شما سيزده نفر بوديد‌» آن‏گاه آن حضرت، ما را يك به يك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همين‏طور شد كه شما اشاره كرديد‌» سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زيادى دينار بياورد و چنين تأكيد فرمود: «اينها را ميان خود و يارانت تقسيم كن كه به مقدار آن چيزى است كه از شما به غارت رفته است‌» ابن‏حديد بعد از نقل اين همه لطف و احسان امام‏‏‏علیه‏السلام مى‏گويد: «من آن مبالغ اهدايى را ميان دوستان و همسفرانم تقسيم كردم و همان‏گونه كه امام فرموده بود دقيقاً به اندازه داراييهايمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتيم‌» ............ ✔️مکتب ابن رضا آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا‏‏(ع)را نصب‏العين خود قرار داد و بخششهايش را چندين برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد‏‏(ع) كه حدود ۶ سال داشت - چنين آمده بود: «بَلَغَنِي أَنَّ الْمَوَالِيَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِيرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا يَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَيْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيْكَ لَا يَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِيرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْيَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا يَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَيْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِينَ دِينَاراً وَ الْكَثِيرُ إِلَيْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ دِينَاراً وَ الْكَثِيرُ إِلَيْكَ إِنِّي إِنَّمَا أُرِيدُ بِذَلِكَ أَنْ يَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِي الْعَرْشِ إِقْتَاراً» پسرم! به من خبر رسيده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى‏كنند. اين به علت بخل و تنگ‏نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خيرى نرسد. تو را قسم مى‏دهم به حقى كه برايت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بيرون مى‏آيى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر يك از نيازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چيزى ببخش! اگر يكى از عموهايت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از ۵۰ دينار نده و اگر بيش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه‏هايت از تو يارى بخواهند، كم‌تر از ۲۵ دينار عطا نكن و اگر بيش‌تر دادى اختيار با توست. مى‏خواهم خداوند به وسيله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بيم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقير و تنگدست بگرداند‌»(۱)
. ✅ شکافته شدن کعبه و ولادت حضرت علی(ع) روزی عباس بن عبدالمطلب با یزید بن قعنب و با گروهی از بنی‌هاشم و جماعتی از قبیله بنی‌العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد درآمد، در حالی که به علی علیه‌السلام، نه ماه آبستن بود و او را درد زائیدن گرفته بود. پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت: «پروردگارا! من ایمان آورده‌ام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستاده‌ای و به هر کتابی که نازل گردانیده‌ای و تصدیق کرده‌ام به گفته‌های جدم حضرت ابراهیم علیه‌السلام که خانه کعبه را بنا کرده است، پس درخواست می‌کنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن می‌گوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت او را.» عباس و یزید بن قعنب گفتند که چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه شکافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل شد و از دیده‌های ما پنهان گردید، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم چندان که سعی کردیم، در گشوده نشد. دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون کعبه ماند. اهل مکه در کوچه‌ها و بازارها این قضیه را نقل می‌کردند و زن‌ها این حکایت را یاد می‌کردند و تعجب می‌نمودند. تا روز چهارم رسید، پس همان موضع از دیوار کعبه که شکافته شده بود دیگر باره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد و فرزند خود علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را در دست خویش داشت و می‌گفت: «ای گروه مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش از من بوده‌اند. زیرا که حق تعالی برگزید آسیه دختر مزاحم را و او عبادت کرد حق تعالی را پنهان در موضعی که عبادت خدا در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت یعنی خانه فرعون. و مریم دختر عمران را حق تعالی برگزید و ولادت حضرت عیسی علیه‌السلام را بر او آسان گردانید و در بیابان درخت خشک را جنباند و رطب تازه از برای او از آن درخت فرو ریخت.» «و حق تعالی مرا بر هر دو فضیلت داد و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشته‌اند. زیرا که من فرزندی آورده‌ام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوه‌ها و طعام‌های بهشتی تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم در هنگامی که فرزند برگزیده من بر روی دست من بود، هاتفی از غیب مرا ندا کرد که: ای فاطمه! این فرزند بزرگوار را “علی” نام کن.» به درستی که منم خداوند علی أعلی و او را آفریده‌ام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره کامل از عدالت خویش به او بخشیدم و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نموده‌ام و او را به آداب خجسته خود تأدیب نموده‌ام و امور خود را به او تفویض کرده‌ام و او را به علوم پنهان خود مطلع کرده‌ام و در خانه محترم من متولد شده است و او اول کسی است که اذان خواهد گفت بر روی خانه من و بت‌ها را خواهد شکست و آن‌ها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت.» «و مرا به عظمت و مجد و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد و اوست امام و پیشوا بعد از حبیب من و برگزیده از جمیع خلق من محمد صلی الله علیه و آله که رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشا حال کسی که او را دوست دارد و یاری کند او را و وای بر حال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار حق او نماید.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۳۴۸ .
. 📣 چگونگی ولادت امیرالمؤمنین(ع) سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزّی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد. «فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی.»(۱) پس فاطمه گفت: «پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!» یزید بن قعنب می‌گوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم و دیوار دوباره به حال اول برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه ِ عَزّوجَلّ.(۲) پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل. چند روز این مادر و کودک در درون خانه خدا می‌مانند. وقتی از خانه بیرون آمد، گفت: «اِنّی فُضِّلْتُ عَلی مَنْ تَقَدَّمَنی مِنَ النِّساءِ لاَِنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزاحِمٍ عَبَدَتِ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ سِرّا فِی مَوْضِعٍ لایُحِبُّ اَنْ یَعْبُدَاللّه َ فِیهِ اِلاّ اضْطِرارا، وَاِنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْران هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیابِسَةَ بِیَدِها حَتّی اَکَلَتْ مِنْها رُطَبا جَنیّا، وَاِنّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللّه ِ الْحَرامَ فَاَکَلْتُ مِنْ ثِمارِ اَلجَنَّةِ وَاَوْراقِها[ارزاقها].»(۳) «به راستی من بر زنهای پیش از خود برتری یافتم؛ زیرا آسیة دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانی در جایی عبادت کرد که دوست نمی‌داشت در آن مکان (یعنی کاخ فرعون) خدا را عبادت کند، مگر در حال ناچاری و به راستی مریم دختر عمران درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازه ای از از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوه های بهشتی و روزی‌های آن استفاده بردم.» 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۳۵، ص ۸ خصائص امیرالمؤمنین، للشریف الرضی، ص ۳۹ الغدیر، علاّمه امینی، ج ۶، ص ۲۲ (۲)بحارالانوار؛ علامه مجلسی، ج ۳۵، ص ۸ (۳) همان .
. 🟢 نامگذاری (ع) فاطمه بنت اسد می‌گوید: «فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بی هاتِفٌ یا فاطِمَةُ سَمّیهِ عَلیّا فَهُوَ عَلِیٌ وَاللّه ُ الْعَلِیُّ الاَْعْلی یَقُوْلُ: اِنّی شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمی وَاَدّبْتُهُ باَدَبی وَوَقَفْتُهُ عَلی غامِضِ عِلْمی وَهُوَ الَّذی… یُؤذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَیْتی وَیُقَدِّسُنی وَیُمَجِّدُنی فَطُوبی لِمَنْ اَحَبَّهُ واَطاعَهُ وَوَیْلٌ لِمَنْ اَبْغَضَهُ وَعَصاهُ.»(۱) پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد: «ای فاطمه [او را] به نام علی نام‌گذاری کن!» پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است که می‌گوید: «به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگی‌های علم خود آگاه ساختم و او کسی است که بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود. پس خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانی کند.» آن گاه فاطمه بنت اسد روی به خانه نهاد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت علی علیه‌السلام را داد. همه خانواده که در پیشاپیش آنها محمد مصطفی صلی الله علیه و آله قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نوزاد را در بغل گرفت و زبان خویش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زیادی را به عنوان ولیمه این نوزاد قربانی نمود و تمام مردم را نیز دعوت نمود؛ به این صورت که اوّل هفت بار خانه خدا را طواف نمایند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر علی علیه‌السلام سلام نمایند.(۲) 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۳۵، ص ۹ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۳۵، ص ۱۸ اعلام الهدایه، جمعی از محققان، ج ۲، ص ۵۰ .
💯 (( خاطره ای از شهید نواب صفوی، و برداشتی که شبیه برخی خواص زمانۀ ماست)) همسر شهید نواب صفوی می گویند: بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد از نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست... آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در،آمد و گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند داخل. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند.منهم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا با طعنه گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست،فراوان... مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. و من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد، چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همینه. نه سکوت شون از سر انصافه، نه سر و صداشون از سَرِ انصافه. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت می ورزند. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم از مهر علی شیر داد در دهنم نام شریفش نهاد شادم از این مرحمت مادری حیدری ام حیدری ام حیدری
. سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین (ع) هر کجا رفتم تو را من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هر مرقد تو را چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرببلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هر کجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین واردِ صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من بر تو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر با تو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمری ست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین(ع) ✍ .
Kashani-14021026-KhatareGheflat-09-Hkashani_Com.mp3
38.88M
📋 خطرِ غفلت؛ جلسه نهم 🎙 📆 سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۲
Kashani-14021026-NaghsheOlgouhayeMiyani-03-hkashani_Com.mp3
40.01M
📋 نقش الگوهای میانی در پیشبردِ اهدافِ اهل بیت علیهم السلام؛ جلسه سوم 🎙 📆 سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۲
. یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم خسته از معصیتم، کن به گدا لطف حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد فراوان دارم ✍ .
. دربارۀ امام جواد(علیه السلام) دهمين روز از ماه رجب، جشن ميلاد فرزند دردانه امام رضا(ع) و گل سرسبد جود و احسان، حضرت جوادالائمه(ع) است. امام جواد(ع) با حضورش بر روي کره خاکي، نهمين فروغ امامت را به ظهور رسانيد و بدين گونه پلي زد بين آسمان و زمين، تا آنان که آسماني اند، به دامانش درآويزند و به سرچشمه نور راه يابند. ايشان اولين امامي بود که در کودکي به امامت رسيد و تنها بيست و پنج سال، در ميان خاکيان زيست، و هنوز جوان بود که به سوي معبودش پر کيد و در جوارش آرميد. يکي از مشهورترين لقب هاي امام نهم، «جواد» به معني بخشنده است. آن حضرت در صفت بخشندگي و سخاوت مانند پدران بزرگوارش، نمونه و زبانزد بود. امام جواد(ع)، با وجود سن کم، در مناظره ها و بحث هاي علمي بسياري شرکت مي کرد که بعضي از آنها بسيار جالب توجه و شنيدني است. حل مشکلات بزرگ علمي و فقهي، اعجاب دانشمندان و عالمان هم دوره آن حضرت را برمي انگيخت. روايتي آموزنده از امام جواد (ع) : مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه حكايت نموده است: روزى شخصى از امام محمّد تقى عليه السلام سؤ ال کرد: چرا اكثر مردم از مرگ مى ترسند و و از آن هراسناك مى باشند؟ امام جواد عليه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعى ندارند، وحشت مى كنند و چنانچه انسان ها مرگ را مى شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نيز از دوستان و پيروان و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام قرار مى دادند، نسبت به آن خوش بين و شادمان مى گشتند و مى فهميدند كه سراى آخرت براى آنان از دنيا و سراى فانى ، به مراتب بهتر است . سپس افزود: سوگند به آن خدائى ، كه محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله را به حقّانيّت مبعوث نمود، كسى كه هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بى تفاوت و بى توجّه نباشد، مرگ برايش بهترين درمان و نجات خواهد بود. و نيز مرگ تامين كننده سعادت و خوش بختى او در جهان جاويد مى باشد و او در آن سراى جاويد از انواع نعمت هاى وافر الهى ، بهره مند و برخوردار خواهد بود. ( اختصاص شيخ مفيد: ص 55.) .
4_246303695682142899.mp3
9.03M
اگر خواستید جملات عربی در مجلس بخوانید... ❗️ تکلیف ما با اشعاری که از کلمات (شراب ، می و پیمانه) استفاده شده چیست ⁉️ نوجوانان از چه پرده ای برای خواندن استفاده کنند ❓ یکی از رموز پیشرفت ما ...💯 🎤
. 🟢 فضائل امیرالمؤمنین(ع) به شماره درنمی‌آید رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرماید: «خداوند بلند مرتبه برای برادرم علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام فضایلی قرار داده که از شدت بسیاری، به شماره در نمی‌آید. هر که فضیلتی از فضایل او را بخواند و به آن اقرار داشته باشد، خداوند از گناهان گذشته و آینده او در می‌گذرد. هر که یکی از فضایلش را بنویسد تا آنگاه که اثری از آن نوشته باقی باشد، فرشتگان پیوسته برایش استغفار می‌کنند.» «هر که فضیلتی از فضایل او را بشنود، خداوند آن دسته از گناهانش را که از راه گوش کسب کرده می‌بخشاید. هر که به نوشته‌هایی از فضائل او نظر افکند خداوند گناهان چشم او را می‌آمرزد.» سپس فرمود: «نگاه کردن به علی بن ابیطالب علیه‌السلام عبادت است و خداوند ایمان هیچ بنده‌ای را نمی‌پذیرد جز به ولایت او و برائت از دشمنان او.»(۱) رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «اگر باغها قلم شوند و دریا مرکب شود و جنّیان حسابگری کنند و آدمیان بنویسند، نمی‌توانند فضائل علی بن ابی طالب علیه‌السلام را جمع آورند و بر شمرند.»(۲) 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۶، ص ۲۲۹ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۰، ص ۴۹ . ✅ امام علی(ع) محبوبترین فرد از مردان نزد پیامبر اکرم(ص) جمیع بن عمیر گوید که بر عایشه وارد شدم. در مورد علی (ص) سؤال کردم. عایشه گفت: او بهترین انسان است و در این مطلب شک و تردید نمی‌کند مگر کافر.(۱) همچنین می‌گوید: به او گفتم محبوبترین مردم نزد پیامبر اکرم (ص) چه کسی است؟ گفت: اما از مردان علی و از زنان فاطمه.(۲) 📚منبع (۱) تاریخ دمشق، ابن عساکر دمشقی (۲) المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص۱۵۴ ............ ❇️ اقرار همه پیغمبران به ولایت علی(ع) رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: «به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست، آدم(ع) مستحق بخشش خداوند قرار نگرفت و توبه او قبول نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی بن ابیطالب (ع) پس از من.» «به خدایی که جانم در دست اوست ابراهیم(ع) ملکوت آسمانها و زمین را ندید و خلیل حضرت حق نشد مگر به واسطه اقرار به پیغمبری من و جانشینی علی (ع) پس از من.» «به آن خدایی که جانم در دست اوست موسی(ع) مستحق تکلم و سخن گفتن با خداوند نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی بن ابیطالب (ع) پس از من.» «عیسی(ع) مایه عبرت و پیغمبری نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی(ع).» «به خدا قسم هیچ یک از پیغمبران به مقام پیغمبری نرسیدند مگر پس از اعتراف و شناسائی نبوت من و اقرار به ولایت علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزند از نسل مبارک او به عنوان وصی و جانشینان من.» 📚منبع تفسیر جامع، بروجردی، جلد ۱، ص ۸۸ .
. همینو اگه بفهمیم و عمل کنیم، کل جامعه رونق میگیره...اونم عمل به اوامر و نواحی قرآن و عترته 🟩 ولایت امیرالمؤمنین(ع) امام باقر(ع) درباره آیه ۶۶ سوره مائده(۱) می‌فرمایند: «مقصود از آنچه در تورات و انجیل و آیات الهی که بر آنها نازل شده، ولایت امیرالمؤمنین(ع) و فرزندانش می‌باشد که اگر مردم مطیع ولایت آن حضرات شوند نعمت الهی سرتاپای آنها را فرا می‌گیرد.»(۲) 📚منبع (۱) وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ اگر این مردم تورات و انجیل و آنچه را که از جانب پروردگار بر ایشان نازل شده برپا دارند هر آینه نعمت‌های الهی از بالای سر و زیر پایشان بر آنها نازل می‌شود. (۲) اصول کافی، شیخ کلینی، جلد ۲، صفحه ۷۸ .
. ✳️ علی(ع) همواره طاهر است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «تمام درهای بازشونده به مسجد را ببندید، جز در خانه علی.» و این بدان معناست که دیگران، طهارت دائمی برای ورود به مسجد را ندارند اما علی علیه‌السلام همواره طاهر است. 📚منبع کتاب شریف الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۲۱۱ «ابن حجـر عسقلانـی» در «فتـح البـاری ج۷ ص۱۴» می‌گوید: «بسیاری آن را نقل کرده اند و سندش قوی و معتبر است.» . ♻️ حدیث منزلت امام علی(ع) پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شأن و منزلت علی(علیه السلام) فرمود: «أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِىَّ بَعْدِى.»(۱) «تو در نزد من مانند هارون برای موسی هستی، جز این‌که بعد از من پیامبری نیست.» این روایت تصریح دارد که بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) مقام خلافت برای علی(علیه‌السلام) است، زیرا در این روایت علی(علیه‌السلام) به هارون تشبیه شده است و همه می‌دانند که هارون دارای مقام نبوت و خلافت بود. 📚منبع صحیح مسلم، دارالجیل، بیروت، ج ۷، ص۱۱۹ صحیح بخاری، دارطوق النجاة، ۱۴۲۲ ق، ج ۵، ص ۱۹ .......... 📣 ای علی(ع) تو از من هستی و من از تو هستم پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه‌السلام) فرمود: «أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ.»(۱) «تو از من هستی و من از تو هستم.» این روایت پیامبر و علی را جان یکدیگر معرفی می‌کند، زیرا فقط علی(علیه‌السلام) هم‌شأن و هم‌ردیف پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و به فرموده حضرت: «يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِي.»(۲) «ای علی! کسی خداوند متعال را غیر از من و تو به حقیت ذاتش نشناخت و تو را غیر از خدا و من، آن‌گونه که شایسته توست، نشناخت.» 📚منبع (۱) صحیح بخاری، دارطوق النجاة، ۱۴۲۲ ق، ج ۵، ص ۱۸ (۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۶۷ ................. 📢 حدیث رایت خیبر این حدیث را پیامبر(صلی الله علیه و آله) در غزوه خیبر بیان فرمودند. وقتی که قلعه خیبر در محاصره مسلمین قرار گرفت، برخی از اصحاب بزرگ به همراه سربازانی برای فتح خیبر پیش‌قدم شدند ولی در نهایت هیچ‌کدام نتوانستند از دیوارهای بزرگ خیبر عبور و قلعه را فتح کنند. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این صحنه را مشاهده کردند فرمودند: «لأُعْطِيَنَّ هَذِهِ الرَّايَةَ رَجُلاً يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُه.» «فردا پرچم را به‌دست مردی خواهم داد که خداوند خیبر را به‌دست او فتح خواهد کرد. او فردی است که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند.» فردای آن روز همه منتظر بودند تا ببینند پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرچم را به‌دست چه کسی خواهد داد. حضرت فرمودند: «علی را بگویید بیاید.» عرض کردند: یا رسول الله! علی(علیه‌السلام) مریض است، چشم‌هایش درد می‌کند، حضرت مقداری از آب دهان مبارک را به چشم علی(علیه‌السلام) مالیدند و حضرت شفا پیدا کرد. سپس پرچم را به او دادند، حضرت علی (علیه السلام) به سمت رفتند و درب خیبر را از جا کنده و قلعه را فتح کردند. 📚منبع صحیح مسلم، دارالجیل، بیروت، ج ۷، ص ۱۲۱ صحیح بخاری، دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج ۵، ص ۱۸ .