eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
610 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 زهر دادن به‌ امام حسن(ع) توسط جعده پس از مدتی، معاویه مال بسیاری با زهر قاتلی برای او فرستاد و گفت: اگر این را به حسن(ع) بخورانی، من صد هزار درهم به تو می‌دهم و تو را به حباله پسر خود یزید به درمی‌آورم. روزی آن مظلوم روزه بود، روز بسیار گرمی بود، در وقت افطار آن حضرت بسیار تشنه بود، او شربت شیری از برای آن حضرت آورد، آن زهر را در آن شیر داخل کرده بود. چون حضرت بیاشامید، گفت: «ای دشمن خدا کشتی مرا خدا تو را بکشد. به خدا سوگند که خلفی بعد از من نخواهی یافت، او تو را فریب داده، خدا تو را و او را به عذاب خود معذب خواهد کرد.» پس دو روز آن حضرت در درد و الم ماند، بعد از آن به جد بزرگوار و پدر عالی‌مقدار خود ملحق گردید، معاویه از برای آن زن، وفا به وعده‌های خود نکرد. (۱) به روایت دیگر مال را به او داد و او را به یزید تزویج نکرد، گفت: «کسی که با حسن وفا نکند با یزید وفا نخواهد کرد.» (۲) 📚منبع (۱) الخرائج و الجرائح، قطب‌الدین راوندی، ج ۱، ص ۲۴۱ (۲) احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۷۳
4_5884435134907683331.mp3
77.62M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📽شب اول مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶ 🎤 شیخ مهدی 🗓‌‌‌‌چهارشنبه ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۳ | ۲ صفر ۱۴۴۶ 📌حسینیه ریحانه الحسین سلام الله علیها 📚‌‌‌‌‌باموضوع: سیره علیه السلام
4_5886686934721374259.mp3
84.16M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶ 🎤 شیخ مهدی 🗓‌‌‌‌پنجشنبه ۱۸ مرداد ماه ۱۴۰۳ | ۳ صفر ۱۴۴۶ 📌حسینیه سلام الله علیها ‌‌‌‌‌ 📚‌‌‌‌‌باموضوع: سیره علیه السلام
4_5890708570298651933.mp3
82.14M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶ 🎤 شیخ مهدی 🗓‌‌‌‌ جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ | شب پنجم صفر ۱۴۴۶ 📌حسینیه سلام الله علیها ‌‌‌‌‌ 📚‌‌‌‌‌باموضوع: سیره علیه السلام
S004.mp3
67.22M
🎧 📌 ۱۴۴۶ 📌 حجت‌الاسلام حنیفی 📌‌ حسینیه بیت‌العباس علیه‌السلام 🏷
سخنرانی 030517.mp3
21.14M
استاد سیدحسین مومنی 📆 چهارشنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۳
. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. .
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم .
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (1).mp3
45.09M
جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔸مراسم عزاداری شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) 🔊 حجت الاسلام والمسلمین کشکولی
. ◾️ امام مجتبی(ع) در بستر شهادت در کتاب احتجاج روایت شده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن(ع) رفت و گفت: یا بن رسول‌الله گردن‌های ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنی‌امیه گردانیدی. حضرت فرمود: «چرا؟» گفت: به سبب آن‌که خلافت را به معاویه گذاشتی، حضرت فرمود: «به خدا سوگند که یاوری نیافتم، اگر یاوری می‌یافتم شب و روز با او جنگ می‌کردم تا خدا میان من و او حکم کند، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم که ایشان به کار من نمی‌آیند. عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست، زبانشان با من است و دلشان با بنی‌امیه است.» آن حضرت سخن می‌گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت، طشتی طلبید و طشت مملو از خون شد، راوی گفت گفتم: یابن رسول‌الله(ص) این چیست؟ حضرت فرمود: «معاویه زهری فرستاد و به خورد من داده‌اند، آن زهر به جگر من رسیده و پاره‌های جگر من است که در طشت افتاده است.» گفتم: آیا مداوا نمی‌کنی؟ حضرت فرمود: «دو مرتبۀ دیگر مرا زهر داده بود، این مرتبه سیم است و این مرتبه قابل دوا نیست. معاویه نوشته بود به پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستد، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند. معاویه به او نوشت: آن مردی را که می‌خواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و دعوای پیغمبری کرده، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب می‌کند، من می‌خواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم، هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد و این زهر را برای او فرستاده، به عوض این زهر شرط‌ها و عهدها از او گرفت.» 📚منبع احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۷۱ .