enc_16927077264794402711223.mp3
5.44M
▪️خواب نمیرم بی لالایی...
▪️#حاج_مجتبی_رمضانی
.
📋 شفاعت خانم فاطمه زهرا در صحرای محشر
روایت میگه وقتی بیبی وارد صحرای محشر میشه، از یه گوشهای بیبی وارد محشر میشه. از یه طرفیم همه میبینند یه آقای بیسری وارد محشر میشه؛ امام حسن از یه طرف، ابی عبدالله از یه طرف بیسر وارد میشه. روایت میگه بیبی از امام حسن سوال میکنه:« حسنم! پسرم! این آقایی که بیسر وارد شده کیه، پسرم این کیه این جوری سر به بدن نداره»؟!
امام حسن عرضه میداره محضر مادرش:« مادر جان! این پسرت حسینه». مادر اینقدر گریه میکنه، ناله میزنه، اون جا یکییکی...
روایت میگه مثل مرغی که از لابهلای سنگا دونه رو میگرده پیدا میکنه، یکییکی نوکرای حسینش و گریهکنای حسینش و سینهزنای حسینش و جدا میکنه. تو بیا! تو بیا! تو بیا!
وقتی پیغمبر وارد شد؛ بیبی گریه میکرد، آقا فرمود:« چی شده دخترم»؟!
- عرضه داشت:« بابا جان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه».
- خوبه که دخترم، قربونت برم.
- نه! یه حرفایی میزنه دل منه مادر و بهم ریخته.
- چی میگه عزیز دلم؟! قربونت برم.
- بابا جان! هی میگه:« أَنَا الغریب»؛ ولی بابا یکی دو روزه من هرچی آب میخورم آروم نمیشه، بازم هی میگه:« أَنَا العطشان»...
پیغمبر روضه خوند، پیغمبر مداحی کرد، مُستَمع و گریهکنم دخترشه. گریههای بیبی که تموم شد اونجا بیبی سوال کرد از محضر پیغمبر. عرضه داشت:« بابا جان! من نگران حسینم، کسی هست برا حسینم گریه کنه»؟!
- من هستم؟!
- نه! دخترم.
- شما هستی؟!
- نه! منم نیستم.
- باباش علی هست؟!
- نه! باباشم نیست.
- داداشش حسن هست؟!
- نه!
هی میگفت:« غریبم حسین» کسی نیست برا حسینم گریه کنه.
پیغمبر اونجا مژدهی شماها رو داده، فرمود:« دخترم! نگران نباش؛ از امت من یه عدهای میان، اینا مردا و زناشون برا حسینت زجه میزنند؛ برا حسینت بلند بلند گریه میکنند».
انقدر بیبی خوشحال شد؛ به پیغمبر عرضه داشت:« بابا جان! خدا به من اجازه میده من اینا رو شفاعتشون کنم»؟!
- گفت:« اصلا شفاعت اهل محشر دست توئه دخترم، تو هرکی و بخوای میتونی ببری»...
.......
.
📋 یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغلهایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم! جگر سینهزنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
وَلَدی گفت نشست و ز جگر آه کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همهی دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنهی تو آب نداشت
#سید_پوریا_هاشمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 خدا شاهد باش کی و دارم میفرستم میدان
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخه اومد خدمت ابی عبدالله گفت:« بابا جان! تشنگی خیلی اذیتم میکنه، میشه یکم آب به من بدی؛ سنگینیه این زره امونم و بریده بابا!». ابی عبدالله بغلش کرد، توو آغوش گرفتش. روایت میگه ابی عبدالله زبانش و گذاشت توو دهن علیش، یعنی بابا ببین من از تو تشنهترم بابا، دهن من خشکه. علی جان! میشه یکم جلو بابا قدم بزنی، آخه دیگه داری میری؛ من یکم قد و بالات و ببینم. همچین که داشت میرفت ابی عبدالله از پشت سر علیاکبر نگاه به جوونش میکرد. دست به محاسن گرفت صدا زد:« خدا شاهد باش کی و دارم میفرستم میدان»...
علیاکبر وقتی رفت توو دل لشکر، همه براش کوچه باز کردند؛ مثل مادر ما که توو کوچهها گیر افتاد، علیاکبرم توو این کوچه گیر افتاد؛ نه میتونست برگرده، نه میتونست جلو بره؛ همه دورهش کردن، هرکی با هرچی دستشه داره علی رو میزنه. یکی نیزه میزنه، یکی شمشیر میزنه، «فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِ اِرْباً اِرْباً».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 اربا اربا یعنی پا نشی دیگه
اِرْباً اِرْبا یعنی پا نشی دیگه
عصای دست بابا نشی دیگه
یه جوری بپاشه از هم بدنت
که روی دست بابا جا نشی دیگه
اِرْباً اِرْبا یعنی کینه رو بیاد
شمشیراشون تا روی ابرو بیاد
یه جوری داغت و رو دل بذارن
که بابات سمت تو با زانو بیاد
اِرْباً اِرْبا یعنی پَرپَرت کنن
تیغا رو راهی پیکرت کنن
اِرْباً اِرْبا یعنی اکبر باشی و
دشمنا هزارتا اصغرت کنن
اِرْباً اِرْبا یعنی پاییزت کنن
کشتهی شمشیرای تیزت کنن
بعد از این که تیکهتیکه کردنت
بشینن دوباره ریز ریزت کنن
اِرْباً اِرْبا یعنی اونقد بزنن
که زنا نالهی ممتد بزنن
پسرت رو جلوی چشمای تو
بزنن بد بزنن بد بزنن
اِرْباً اِرْبا یعنی نزدیک فرات
پسرت رو بُکُشن جلو چشات
بشینی گریه کنی گریه کنی
دشمنات هو بِکِشن به گریههات
اِرْباً اِرْبا یعنی اکبر دیگه نیست
أشبَهُ النّاس به پیمبر نیست
اِرْباً اِرْبا یعنی بعد از این داداش
رو سر خواهرا معجر دیگه نیست
*شاعران: #محمد_نجاری و #وحید_عظیم_پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 پاشو علی اکبر، پاشو جوون من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاشو علیاکبر، پاشو جوون من
ای قوّت زانو، رفته تَوون من
پیر شدم تا تو جوون شدی علی
چه زود ولی گلم خزون شدی علی
همین که بالای سر تو رسیدم
معنی قتل صبر و تازه فهمیدم
جوون من، جوون من
به روی خاک افتادی پهلوون من
جوون من، جوون من
به یک اشارهی تو بنده جون من
بابای پیر تو، از زندگی سیره
میری و دلگیره، میری و میمیره
صد دفعه دست و پات و میبوسم علی
پاشو داره میرسه ناموسم علی
نمیرسه به تو مگه صدای من
نذار که تابوتت بشه عبای من
چشمام نمیبینه، چشمام چقدر تاره
بابا حلالم کن، این آخرین کاره
غصه نخور که اِرْباً اِرْبا شد تَنَم
توی عبا جا میشه اما بدنم
ببین که دورمون پُر از نامرده
من بمیرم که دشمنت میخنده
خدای من، خدای من
دستات و بکش سَرِ بابای من
خدای من، خدای من
بگو نریزه اشکش و برای من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 ابی عبدالله دلش آروم نمیشه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما توو همین حین، ابی عبدالله خودش و انداخته رو بدن بیجان علیش؛ دارن باهمدیگه حرف میزنند، دارن باهمدیگه درد و دل میکنند. ابی عبدالله دلش آروم نمیشه، سرش و گذاشت رو سینهی جوونش دلش آروم نشد، جوونش و بغل گرفت آروم نشد، اما یه مرتبه همه دیدن ابی عبدالله صورتش و گذاشت رو صورت علیش. همچین که این صورت و گذاشت رو صورت علیش یه مرتبه دیدن دیگه این صورت و ابی عبدالله برنداشت؛ یه دیقه، دو دیقه، سه دیقه، لحظاتی گذشت. زینبم از کنار خیمه داره صحنه رو مشاهده میکنه.
- ای خدا سرم داداشم بلایی نیاد؛ چرا داداشم از رو نعش پسرش بلند نمیشه؛ یه مرتبه دیدن این خانم دست به سر گذاشته، داره بدو بدو داره میره سمت نعش علیاکبر، هی بین مسیر فریاد میزنه:« وا محمداه! وا علیاه! وا حسیناه»!.
همچین که اومد کنار ابی عبدالله دستش و گذاشت رو شونهی حسینش. حسین جون! جون خواهرت زینب بلند شو، مگه نمیبینی اینا دارن به ما میخندن؟! مگه نمیبینی اینا دارن کف میزنند؟!
همهی این خونواده غیرتیاند، اهل این خونه همهشون غیرت دارند، تا صدای زینب و شنید از جا بلند شد، خواهرم! تو اینجا چه میکنی؟! چه جوری اومدی این همه مسیر و؟! نگفتی نامحرما نگات میکنند؟! نگفتی بین این همه لشکر...
- حسین جان! ترسیدم رو نعش پسرت جون بدی، حسین جان! بلند شو.
زیر بغلش و زینب گرفت تا در خیمه، از یه طرفم عباس و بقیهی جوونا عبای ابی عبدالله و پهن کردند این بدن و داخل عبا...
.https://eitaa.com/emame3vom/103374
.
🔘 متن شبهه :
چطور سری که حدود 40 روز روی نیزه است از کربلا تا دمشق رفته و برگشته و در آن هوای گرم فاسد نشده است؟!
🔆 پاسخ شبهه:
1⃣ بدن و جنازه اهل بیت علیهم السلام کهنه و پوسیده نمیشود همانطور که امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صلی الله علیه وآله: إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ وَ يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ؛ ای مردم این حقیقت را از خاتم انبیاء بگیرید که فرمود: هر که از ما میمیرد، در حقیقت نمرده است، و چیزی از ما کهنه و پوسیده نمیشود». [1]
٢- در زمان شاه اسماعیل صفوی وقتی قبر حُر را بعد از حدود 850 سال نبش قبر کردند که ببینند بدن او سالم است یا نیست، چون گفتند اگر امام حسین علیهالسلام توبه او را پذیرفته باشد و او شهید شده باشد بدنش نپوسیده است. وقتی قبر را شکافتند دیدند بدن او نه تنها سالم است بلکه زخمهای بدنش هم تازه است به طوری که شاه اسماعیل قصد کرد دستمالی که امام حسین علیهاسلام به سر حُر بسته را به عنوان تبرک باز کند و دستمال دیگری ببندد، خون سر او بند نیامد و باز همان دستمال امام را به سرش بست. [3]
📚انوارالنعمانیه ج۳ جزائری
[3]ـ على اکبر مهدى پور، اجساد جاویدان.
#حضرت_حر
.
ناپاک قطره ام؛ که پیِ آب کُر روم
شرمنده از گناه، به دنبال حُر روم
آموختم ز حر که به درگاه اهل بیت
با دست خالی آیم و با دست پُر روم
#ولی_الله_کلامی_زنجانی✍
.
.
#خرابه_شام
خرابه ای کنار قصر؟!!
معاويه در حال ساخت قصري به نام كاخ خضرا بود ، براي همين خانه هايي را خريد تا قصر را بنا كند
يكي از اين خانه ها متعلق به پير زني بود كه حاضر به فروش خانه ي خود نبود.
معاويه دستور داد خانه را خراب كنيد ، اما عمرو عاص مخالفت كرد و گفت :“این کار را نکن تا تو نیز همچون انوشیروان در جهان به عدالت مشهور شوی، به اين صورت كه قصر را بسازي و آن خانه را خراب نكني . آنوقت هركه از درب قصر وارد شود اولين سوالي كه برايش پيش مي آيد اين است كه اين خانه ي خرابه در وسط قصر چه مي كند و ما به او پاسخ مي دهيم كه عدالت ما به ما اجازه ي خراب كردن خانه ي پير زن را نمي دهد “اين جريان اتفاق مي افتد و بعد از مدتي پير زن از دنيا مي رود و معاويه باز هم آن خانه را خراب نمي كند. در زمان يزيد با وجودي كه اين خانه به خرابه تبديل شده باز هم اين نيرنگ ادامه پيدا مي كند
زماني كه اسرا را به شام مي آورند، در آن خرابه قرار مي دهند و آن خرابه داخل حياط قصر بوده است.
🔸در برخی روایات توصیفاتی برای خرابه شام آمده است.از جمله اینکه خانهای که سقف نداشته و دیوارهایش سست بوده است. همچنین برپایه گفتگویی که مرحوم سید نعمت الله جزایری از منهال بن عمرو با امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده خانه سایبان نداشته و آفتاب به داخلش میتابیده و اسیران را از سرما و گرما حفظ نمیکرده است. از برخی روایات استفاده میشود، آفتاب آنها را اذیت میکرده و بر اثر آن، صورتهایشان پوست انداخته بود.
🔸حلبی از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند: وقتی علی بن حسین(علیه السلام) را به همراه اسرای اهل بیت نزد یزید آوردند، او را در خانهای جای دادند. برخی از اسرا گفتند: ما را در این خانه جای دادهاند تا بر سر ما فرو ریزند و بدین وسیله ما را بکشند. نگهبانان به زبان رومی گفتند: ببینید اینها از اینکه خانه بر سرشان خراب شود،میترسند؛ در حالی که فردا اینها را از این مکان خارج کرده، همهشان را خواهند کشت.امام سجاد(علیه السلام) فرمود: در آن جمع کسی نبود که چون من رومی را به خوبی بفهمد...
++++++++++++++++++++++++
📚کتاب صفريه جلد 2 صفحه 42 – با اندكي تصرف(به نقل از ریاض القدس)
صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۸، ح۱/دلائل الإمامة ص 204 ح 125/قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۵۳؛/ابن شهر آشوب، مناقب ، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۴۵./جزایری، انوار النعمانیة، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۶؛ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص ۱۰۰۱./شیخ صدوق، امالی، ص۱۶۷-۱۶۸، مجلس ۳۱، ح۴؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸؛/مجلسی بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۴۰/بحرانی، مدینة المعاجز الائمة، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۶۴.
#شب_سوم_محرم
.
.
#شهادت_امام_حسن
🏴 زهر دادن به امام حسن(ع) توسط جعده
پس از مدتی، معاویه مال بسیاری با زهر قاتلی برای او فرستاد و گفت: اگر این را به حسن(ع) بخورانی، من صد هزار درهم به تو میدهم و تو را به حباله پسر خود یزید به درمیآورم. روزی آن مظلوم روزه بود، روز بسیار گرمی بود، در وقت افطار آن حضرت بسیار تشنه بود، او شربت شیری از برای آن حضرت آورد، آن زهر را در آن شیر داخل کرده بود.
چون حضرت بیاشامید، گفت: «ای دشمن خدا کشتی مرا خدا تو را بکشد. به خدا سوگند که خلفی بعد از من نخواهی یافت، او تو را فریب داده، خدا تو را و او را به عذاب خود معذب خواهد کرد.» پس دو روز آن حضرت در درد و الم ماند، بعد از آن به جد بزرگوار و پدر عالیمقدار خود ملحق گردید، معاویه از برای آن زن، وفا به وعدههای خود نکرد. (۱)
به روایت دیگر مال را به او داد و او را به یزید تزویج نکرد، گفت: «کسی که با حسن وفا نکند با یزید وفا نخواهد کرد.» (۲)
📚منبع
(۱) الخرائج و الجرائح، قطبالدین راوندی، ج ۱، ص ۲۴۱
(۲) احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۷۳
#امام_حسن
#مصائب_امام_حسن
#مداحی_عالمانه
4_5884435134907683331.mp3
77.62M
#سخنرانی
📽شب اول مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶
🎤 شیخ مهدی #طباخیان
🗓چهارشنبه ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۳ | ۲ صفر ۱۴۴۶
📌حسینیه ریحانه الحسین سلام الله علیها
📚باموضوع: سیره #امام_سجاد علیه السلام
4_5886686934721374259.mp3
84.16M
#سخنرانی
📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶
🎤 شیخ مهدی #طباخیان
🗓پنجشنبه ۱۸ مرداد ماه ۱۴۰۳ | ۳ صفر ۱۴۴۶
📌حسینیه #ریحانه_الحسین سلام الله علیها
📚باموضوع: سیره #امام_سجاد علیه السلام
4_5890708570298651933.mp3
82.14M
#سخنرانی
📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶
🎤 شیخ مهدی #طباخیان
🗓 #جلسه_سوم
جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ | شب پنجم صفر ۱۴۴۶
📌حسینیه #ریحانه_الحسین سلام الله علیها
📚باموضوع: سیره #امام_سجاد علیه السلام
S004.mp3
67.22M
🎧 #محسن_حنیفی
📌 #شب_چهارم_محرم ۱۴۴۶
📌 حجتالاسلام حنیفی
📌 حسینیه بیتالعباس علیهالسلام
🏷 #المصیبة_الراتبة
سخنرانی 030517.mp3
21.14M
#سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 چهارشنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۳
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
#روضه_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#بیست_و_هشتم_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
#بیست_و_هشت_صفر
.
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (1).mp3
45.09M
.
#شهادت_امام_حسن
◾️ امام مجتبی(ع) در بستر شهادت
در کتاب احتجاج روایت شده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن(ع) رفت و گفت: یا بن رسولالله گردنهای ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنیامیه گردانیدی. حضرت فرمود: «چرا؟»
گفت: به سبب آنکه خلافت را به معاویه گذاشتی، حضرت فرمود: «به خدا سوگند که یاوری نیافتم، اگر یاوری مییافتم شب و روز با او جنگ میکردم تا خدا میان من و او حکم کند، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم که ایشان به کار من نمیآیند. عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست، زبانشان با من است و دلشان با بنیامیه است.»
آن حضرت سخن میگفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت، طشتی طلبید و طشت مملو از خون شد، راوی گفت گفتم: یابن رسولالله(ص) این چیست؟ حضرت فرمود: «معاویه زهری فرستاد و به خورد من دادهاند، آن زهر به جگر من رسیده و پارههای جگر من است که در طشت افتاده است.»
گفتم: آیا مداوا نمیکنی؟ حضرت فرمود: «دو مرتبۀ دیگر مرا زهر داده بود، این مرتبه سیم است و این مرتبه قابل دوا نیست. معاویه نوشته بود به پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستد، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند. معاویه به او نوشت: آن مردی را که میخواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و دعوای پیغمبری کرده، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب میکند، من میخواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم، هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد و این زهر را برای او فرستاده، به عوض این زهر شرطها و عهدها از او گرفت.»
📚منبع
احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۷۱
#امام_حسن
#مصائب_امام_مجتبی
#مداحی_عالمانه
.
⚫️ تشییع جنازه امام مجتبی(ع)
مروان بر استر خود سوار شد، به نزد عایشه رفت گفت: حسین(ع) برادر خود را آورده است که با پیغمبر(ص) دفن کند، اگر او را دفن کند فخر پدر تو و عمر تا روز قیامت برطرف میشود. عایشه گفت: چه کنم؟ مروان گفت: بیا و مانع شو. گفت: چگونه مانع شوم؟ پس مروان از استر به زیر آمد و او را بر استر خود سوار کرد به نزد قبر حضرت رسول(ص) آورد، فریاد میکرد و تحریص مینمود بنیامیه را که مگذارید حسن را در پهلوی جدّش دفن کنند.
ابن عبّاس گفت: در این سخنان بودیم که ناگاه صداها شنیدیم و شخصی را دیدیم که اثر شرّ و فتنه از او ظاهر است میآید، چون نظر کردیم دیدیم عایشه با چهل نفر سوار است و میآید و مردم را تحریص بر قتال مینماید…
پس او به نزد قبر آمد، خود را از استر افکند و فریاد زد: به خدا سوگند نمیگذارم حسن را در اینجا دفن کنید تا یک مو در سر من هست. (۱)
به روایت دیگر بنیهاشم خواستند شمشیرها بکشند و جنگ کنند، حضرت امام حسین(ع) فرمود: «به خدا سوگند میدهم شما را که وصیت برادر مرا ضایع مکنید، چنین مکنید که خون ریخته شود، پس با ایشان خطاب کرد که اگر وصیت برادر من نبود هر آینه او را دفن میکردم و بینیهای شما را بر خاک میمالیدم، پس آن حضرت را بردند در بقیع دفن کردند نزد جده خود فاطمه بنت اسد.» (۲)
📚منبع
(۱) امالی، شیخ طوسی، ص ۱۵۹
(۲) ارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۹
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۰
#امام_حسن
#مصائب_امام_مجتبی
#مداحی_عالمانه
.
▪️ وصیت امام حسن(ع)
ابنبابویه به سند صحیح از حضرت امام جعفر صادق(ع) روایت کرده است که امام حسین(ع) خواست که ایشان را نزدیک حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم دفن کند، جماعتی را برای این کار جمع کرد، پس مردی گفت که: من شنیدم از امام حسن(ع) که میگفت: «حسین را بگویید که نگذارد در جناز ه من خونی بر زمین بریزد» اگر این نمیبود حضرت امام حسین(ع) دست برنمیداشت تا آنکه امام حسن(ع) را در پهلوی جدّ خود دفن میکرد.
📚منبع
علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۲۵
.
🔳 زمان رحلت امام مجتبی(ع)
روایت کرده است که چون وقت وفات آن حضرت شد فرمود: «مرا به صحرا برید تا به اطراف آسمان نظر کنم.»
چون آن حضرت را به صحرا بردند گفت: «خداوندا! جان خود را که عزیزترین جانهاست پیش من در رضای تو دادم و از قصاص خود گذشتم از برای رضای تو که کسی را به عوض من قصاص نکنند.»
📚منبع
کشف الغمّه، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۱۹۰
.
.
#شهادت_امام_حسن
◼️◼️ وقت احتضار امام مجتبی(ع)
روایت کردهاند که چون حضرت امام حسن(ع) مشرف بر وفات شد، حضرت امام حسین(ع) گفت: «ای برادر! میخواهم حال تو را در وقت احتضار بدانم.» حضرت امام حسن(ع) فرمود: «من از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که میفرمود: عقل از ما اهل بیت مفارقت نمیکند تا روح در بدن ماست. پس دست خود را به دست من ده چون من ملک موت را مشاهده کنم دست تو را میفشارم.»
پس حضرت امام حسین(ع) دست خود را به دست او داد، بعد از اندک ساعتی فشاری داد دست آن حضرت را، چون حضرت امام حسین(ع) گوش خود را نزدیک دهان آن حضرت برد فرمود: «ملک موت به من میگوید که “بشارت باد تو را که حقتعالی از تو راضی است و جدّ تو شفیع روز جزاست.”»
📚منبع
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۹
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی
#مصائب_امام_حسن
#مداحی_عالمانه
.
✔️ زیارت امام حسین(ع) را ترک مکن
از علی صائغ نقل شده که امام صادق(ع) فرمود: «ای علی! به زیارت حسین(ع) برو و آن را ترک مکن.» علی صائغ میگوید: عرض کردم: چه ثواب و پاداشی برای زائرش دارد؟ امام فرمود:
«مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا.»
«کسی که به زیارت ایشان برود، خداوند به ازای هر قدمی، حسنهای برایش مینویسد و از او گناهی را پاک میکند و یک درجه ارتقای رتبه پیدا میکند. پس وقتی به مرقد حسین(ع) رسید، خداوند دو فرشته را بر او مأمور میکند تا هرچه از خیر و خوبی و صلاح از دهانش خارج میشود، برایش بنویسند و اگر چیزی خواست که به صلاحش نبود، برایش ثبت نکنند و هنگامی که از زیارت باز میگردد، با او وداع کرده و میگویند: ای دوست خدا! بخشیده شدی؛ تو از حزب خدا و حزب پیامبرش و حزب اهل بیتش هستی. به خدا سوگند هرگز به چشم خودت آتش را نخواهی دید و آتش نیز تو را نمیبیند و نمیسوزاند.»
📚منبع
کامل الزیارات، جعفر بن محمد قولویه، ص ۲۵۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
.
.
#زائر_کربلا
✅ اجر زیارت پیاده امام حسین(ع)
ابوصامت از امام صادق(ع) نقل میکند:
«مَنْ أَتَی الْحُسَینَ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَیرِ فَکبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً.»
«هر کسی پیاده به زیارت قبر حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک میکند و رتبهاش هزار درجه بالا میرود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفشهایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ پس وقتی به درب حَرَم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.»
📚منبع
کامل الزیارات، جعفر بن محمد قولویه، ص ۲۵۵
.
◾️ آثار زیارت امام حسین(ع)
ابن مشکان از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود:
«مَنْ زَارَ الْحُسَینَ(ع) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حَتَّی یغْفَرَ لَهُ کلُّ ذَنْبٍ وَ یکتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ یرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ.»
«هر که از شیعیان ما حسین(ع) را زیارت کند، باز نمی گردد، مگر این که همه گناهانش بخشیده میشود و به ازای هر قدمی که برمیدارد و هر دستی که به سوی آسمان توسط هر کسی بالا میرود، برایش هزار حسنه نوشته میشود و هزار گناهش پاک میشود و هزار درجه بالا میرود.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۹۸، ص ۲۵
.
.
#امام_زمان
#اربعین
#مناجات_انتظار
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان
این روزها شبیه اسیران نینوا
داری هوای مهد بلا صاحب الزمان
پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود
راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان
خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو
داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان
موکب به موکب از ته دل آه می کشی
با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان
لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند
خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان
از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد
با تاول نشسته به پا صاحب الزمان
با دیدن نی و علم و پرچم و کتل
هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان
هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت
بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان
خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف
زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان
یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است
از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان
چل روز پیش رأس حسینش مقابلش
از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان
رفته میان مقتل و دیده به جسم او
زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان
چل روز پیش دیده تنش را میان بغض
در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
،
#هجوم_به_بیت_وحی
*يهوديه ديده بود كار ِ امير المؤمنين رو،وقتي در قلعه ي خيبر رو كند و رو دست گرفته،حالا داره رد ميشه از تو كوچه هاي مدينه،ديد در ِ خونه داره مي سوزه،صداي يه خانم ميآد،ميگه:نامردا با شوهرم چه كار داريد، ريسمان بستن به گردن اين آقا دارن ميكشن، براش جالب بود ببينه اين آقا كيه چهل نفر دارن مي كشن، مگه چه پهلووني ؟ِ،نگاه كرد ديد همون آقايي است كه در ِ قلعه ي خيبر رو كنده رو دست گرفته لشكر از روش رد شدن،يه وقت مردم دين يهودي ِ داره ميگه: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و َ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ اَميرَالؤمنين َعَلِيّاً وَلِيُّ الله ، اِ تا اون روز تا اون موقع مسلمون نشده بودي در قلعه ي خيبر رو كند؟ حالا ريسمان به گردن علي ديدي تسليم شدي،اسلام آوردي؟ گفت:آره،حالا اسلام آوردم،براي اينكه ميدونم و مي بينم،اين آقا اگه اراده كنه يه دونه از شما زنده نمي مونه، اما ايستاده شما ريسمان به گردنش انداختيد،جلو چشمش خونه اش رو آتيش زديد، اي....*
علي ميگه:
براي بردن من خصم دون نمي دانست
كه من اسير تو هستم طناب لازم نيست
#حضرت_زهرا
#امام_علی
.
30.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_مداحی #سرایش_شعر
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖 مقدمه یکم
ضرورت آسیبشناسی اشعار ولایی
📖 مقدمه دوم
روشهای انتقال تاریخ در شعر مناسب اجرا در هیئت:
👈 گزارش محض و منظوم
👈وصف (جزئینگری و جزئینگاری)
👈 ارائه تصاویر خیالی و شاعرانه
👈 موضعگیری، تحلیل و قضاوت شاعرانه در برابر اتفاقات تاریخی
📖 خوانش چند شعر عاشورایی و بررسی مراثی آن
👈 ضرورت تبیین مفهوم «ارباً اربا» از نظر تاریخی و لغوی
👈چند و چونی در باره نحوه ارائه مراثی
👈ارزش والای پیوند مرثیه و مدح
👈«زبان حال»، همان «زبان قال» است که ثبت نشده است
👈ضرورت پرهیز از «تصورسازی تاریخی»
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب