eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرموده حسین ابن علی در وصف علی ابن الحسین باشد اون مثال مرتضی ممسوس خدای عالمین جوانان بنی هاشم ، همه زیبا همه رعنا ولیکن مثل پروانه ، به دور لیلی لیلا خداوندا‌ ندیدم من ، به زیبایی مثال او بگفته یوسف مصری بود خونم حلال او اسرار قضایی،قانون شفایی غارتگر چشمان تو باشد چه بلایی پیغمبر دوران،ای حیدر غران رقیه میخونه داداش اکبر سنه قوربان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محبوب خدای انس و جان مسجود تمام عرشیان ای جانم اذان گوی حرم قد قامت به قامتت عیان جوانان بنی هاشم ، یکی از دیگری بهتر علی اعلم،علی‌افضل،علی اقوی،علی اکبر بگو الله اکبر بر،قد وبالای شهزاده هزاران قل هوالله،احد از نامش افتاده در اوج کمالی،به به چه جمالی خنجر بود این یا که دو ابروی هلالی ای عشق الهی،تو تکه ماهی مژگان تو صف بسته به قتلم چه سپاهی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_5821029262861274804.aac
13.27M
🎧 🔹 🔹 شهزاده حضرت علی‌اکبر صلوات‌الله علیه 🔹 حجةالاسلام
. 🔊 (علیه السلام) و (علیه السلام) ⭕ متن:پاشو نگاه کن... 🍃🍃 پاشو نگاه کن روی لبم امن یجیبه علی دارن بهم میخندن پاشو ببین بابات غریبه ای جوون ارباً اربا باورم نمیشه بابا پاره‌های پیکرت رو میبینم میون صحرا ببین گریه‌هامو، جلو چشم دشمن ببین غصهٔ تو، چیکار کرده با من علی اکبر من 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پاشو نگاه کن تا که حرم پر از امیده تا که صدای هلهله‌ها به گوش خیمه نرسیده دلخوشیم تو بودی اکبر شبیه حیدر و پیمبر داغ تو، توونمو برد کیه از بابات غریب‌تر اینا که گرفتن، ازم اکبرم رو یه روزم مدینه، زدن مادرم رو... علی اکبر من 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پاشو نگاه کن داغ تو پیرم کرده بابا علی ببین نایی نمونده تا خیمه‌ها برگرده بابا چه کنم، چاره ندارم تورو تو، عبا میذارم دشمنم، فهمیده انگار بعد تو، تمومه کارم نمیفهمه هیچ کس، که من چی کشیدم شده قطعه قطعه، جوون رشیدم علی اکبر من شاعر و نغمه پرداز: سیدعلی کاظمی نسب✍ .👇👇
. خورازمی از علمای اهل تسنن، در مقتل خود نقل می کند : وقتی حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، و وقتی که از مرکب به زمین افتاد و توسط دشمن قطعه قطعه شد. امام حسین(ع) شتابان خود رو به بالین جوانش رساند. 📋《فَأَخَذَهُ الحُسَينُ(ع)، فَضَمَّهُ إِلَيهِ!》 ♦️سید الشهداء(علیه السلام) علی اکبر(ع) را گرفت و به سینه ی مبارک چسبانید. 📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ! فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》 ♦️و همچنان سید الشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد. هنگامی که سید الشهد(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود : بعد از تو وای بر دنیا!(۲) و دراین هنگام؛ 📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۱ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ . ✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》 حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱) در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله‏ اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد. همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند. 📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》 ♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲) اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود. در تاریخ طبری نقل شده است که ؛ 📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنی‌طَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》 ♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳) امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد. عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند : 📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)، نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)، تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ، یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی، ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》 ♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم. به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم. سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم. آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴) و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند. مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار مي‌كردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند. جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است. در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند : 📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》 ♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲ ۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸ .
. تحلیل📝 شعر از: : اصل پیام ـ گریز غیر کلیشه ای 🏴🏴🏴🏴 👇 اگرچه در دل دشمن تو را رها کردم به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم محاسنم به کف دست و اشک در چشمم به همره تو دویدم خدا خدا کردم هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم یه جوری علیشُ تربیت کرد وقتی بین راه دید بابا میگه «انا لله و انا الیه راجعون»یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» بابا ما از مرگ نمی ترسیم به ما بگو بر حقیم حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم. لذا اول شهید بنی هاشم علی اکبره، اصحاب نذاشتن، اونا پیش مرگ بنی هاشم بودن قول داده بودن شب عاشورا به هم که تا ما هستیم از بنی هاشم کسی نره تو میدون، و الا نفر اول عاشورا علی اکبر بود خودش به تنهایی ورقُ عوض می کرد. شیخ جعفر شوشتری میگه دو نفر بودن می تونستن ورق کربلا رُ عوض کنن ابی عبدالله اجازه نداد یکیش علی اکبر بود می خواست بره زره پیغمبرُ تنش کرد با بار سنگین نبوت گفت میری برو برا بچه های تشنه م فقط آب بیار علی اکبرم... به اباالفضل اقتدا کرد اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد صلاه ظهر تو را هدیه بر خدا کردم زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم گفت بابا تشنمه، صدا زد «هات لسانک» همچین که زبان تو دهان علی گذاشت علی عقب رفت بابا تو که لبات از من خشک تره، قربون لبای پارت برم بابا ، علی اکبر لبای خشک باباتُ دیدی طاقت نیاوردی امام خواهرت تو خرابه لبای پاره رُ دید، دید دندونای بابا شکسته خوب شد ندیدی لبای باباتُ چوب می زنن... تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم به اشک دیده خود حاجتت روا کردم 🔰 .👇
👆 تحلیل💡 🎤 🌴🌴🌴🌴🌴 👇 🌳اصل پیام: یکی از مهمترین اصول معنوی مداحی اصل پیام است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «مثل کُمِیتها و فَرَزدَق ها و سید حِمیَری ها و دِعبل ها و از این قبیل کم نبودند و فقط این نبود شعری را بر اساس عقیده شان بگویند و برای چند نفر بخوانند بلکه مساله این بود که شعر آنها حامل یک پیام و حامل یک رسالت بود چیزی را می خواست به مردم تعلیم بدهد، علت اینکه کُمِیت تحت تعقیب قرار می گرفت و دعبل می گفت من پنجاه سال است که چوبه دار خود را بر دوش می کشم، همین پیام شعر آنها بود. من انتظار دارم برادران پیام را هیچ وقت فراموش نکنند...» در این جلسه به این اصل بخوبی توجه شده است. 🌳شهادت: در بین ابیات اولیه نسبت به اهمیت و جایگاه شهادت و خانواده شهدا اشاره می شود. و در ذکر روایت«وقتی بین راه دید بابا میگه (انا لله و انا الیه راجعون)یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» به ما بگو حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم.» فرهنگ جان فشانی برای حق، کاملا تبیین می شود که خود مقدمه چینی مناسبی برای روضه هم هست. 🌳تربیت دینی: بین ابیات نسبت به اهمیت حضور بچه ها در مراسمات مذهبی و نقش محافل عزاداری در تربیت آنها تأکید می شود با جملاتی چون: «آفرین به اون پدرایی که تنها نمیان، با بچه هاشون میان، از الان باید روح حسین تو وجودشون زنده بشه، از الان باید تربیتش تربیت حسینی بشه...» نکته قابل ذکر اینکه این جملات علاوه بر اینکه حاوی پیام است، جنبه تشویق و ترغیب نونهالان و نوجوانان و والدین آنها را دارد و با این قدرشناسی و تأکید، از جلسه تأثیر بیشتری می گیرند. 🌳گریز غیر کلیشه ای: همواره گفته ایم بایستی در مداحی ها و روضه خوانیها نوآوری داشته باشیم و تنوع را همواره به عنوان یک اصل، مورد بحث و بررسی قرار داده ایم. در این جلسه می بینیم در گریز، نوآوری صورت گرفته و مداح محترم در روضه حضرت علی اکبر(ع) گریزهای کلیشه ای که همیشه بیان می شود را ذکر نمی کند بلکه از روضه «دیدن لبهای خشک سیدالشهداء» توسط حضرت علی اکبر(ع) به روضه «دیدن لبهای چاک چاک امام توسط حضرت رقیه(س)» گریز می زند. می بینیم که در اینگونه روضه خوانیها و گریز زدنها، می شود بدون تحریف، نوآوری و تأثیر گذاری بیشتری داشت. گریز غیر کلیشه ای 🌴🌴🌴🌴 .
. علیه‌السلام در چند منبع نقل شده است هنگامی که حضرت علی اکبر (علیه السّلام) به سمت میدان عازم می شوند حضرت امام حسین (علیه السّلام) بسیار متأثر م‌شوند و از مادرش می‌خواهند که برایش دعا نمایند و دعای مادرشان چنین نقل شده است: 👈«يا رادّ يوسف على يعقوب من بعد الفراق و جاعله في الدهر مسرورا و يا رادّ إسماعيل إلى هاجر. إلهي بعطش أبي عبد اللّه إلهي بغربة أبي عبد اللّه امنن عليّ بردّ ولدي.»   «اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز إليهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك كنّا اذا اشتقنا الى نبيك نظرنا الى وجهه اللهم امنعهم بركات الارض و فرقهم تفريقا و مزقهم تمزيقا و اجعلهم طرائق‏ قددا و لا ترض الولاة عنهم أبدا فانهم دعونا لينصرونا ثم عدوا علينا يقاتلوننا.» «انا على بن الحسين بن على            نحن و رب البيت اولى بالنبى‏ أضربكم بالسّيف حتّى ينثنى‏ ضرب غلام هاشمىّ علوىّ‏ و لا يزال اليوم احمى عن ابى‏ تاللّه لا يحكم فينا ابن الدّعى‏ يا أبة العطش قد قتلني و ثقل الحديد أجهدني فهل إلى شربة من ماء سبيل أتقوى بها على الأعداء. فبكى الحسين عليه السلام و قال: 🔶 وا غوثاه يا بني قاتل قليلا فما أسرع ما تلقى جدك محمدا صلى اللّه عليه و آله فيسقيك بكأسه الأوفى شربة لا تظمأ بعدها أبدا. و قيل أنه عليه السلام قال: يا بني هات لسانك، فأخذ بلسانه فمصه و دفع إليه‏ خاتمه و قال: امسكه في فيك و ارجع إلى قتال عدوك فإني أرجو أنك لا تمسي حتى يسقيك جدك بكأسه الأوفى شربة لا تظمأ بعدها أبدا.» و على الرواية السابقة: لما ضربه الناس بأسيافهم، اعتنق فرسه فاحتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا. و قال أبو الفرج: و جعل يكر كرة بعد كرة حتى رمى بسهم فوقع في حلقه فخرقه و أقبل ينقلب في دمه ثم نادى: يا ابتاه عليك منّي السلام هذا جدّي رسول اللّه يقرؤك السلام و يقول عجل القدوم إلينا 🔶 به روايت ابوالفرج همين طور كه شهزاده حمله مى ‏كرد بر لشكر تيرى به گلوى مباركش رسيد و گلوى نازنينش را پاره كرد. آن حضرت از پا افتاد و در ميان خون خويش مى ‏غلطيد و در اين اوقات تحمّل مى‌كرد تا آنگاه كه روح به گودى گلوى مباركش رسيد و نزديك شد كه به بهشت عنبر سرشت شتابد صدا بلند كرد: ای پدرجان، از من به شما سلام این جدم رسول الله است که به شما سلام می رساند و می فرماید: برای آمدن به سوی ما تعجیل کن. و أقبل الحسين إليه و معه فتيانه فقال: 🔶 احملوا أخاكم فحملوه حتى وضعوه بين يدي الفسطاط الّذي كانوا يقاتلون أمامه.» «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام سنگها صورت او را عوضم بوسیدند تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند داشت می‌رفت به‌میدان قدوبالایی داشت عمه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت خواهرانش عوض ابر بر او باریدند پیرمردان همه گفتند رسول‌الله است جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند نمک زندگی من پسرم بود ولی نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش عوض فاتحه خوانی همگی رقصیدند هفت بار از جگر سوخته‌ام ناله زدم مرد و نامرد همه غربت من را دیدند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ......... علیه‌السلام بهترین اوصاف اکبر، شاهزاده بودن است رزق آقازادهٔ ما، اشک جاری کردن است بهترین زاویهٔ شش گوشه در پائین پاست بهترین حال گدایی کفشداری کردن است گر میان کربلایی روضهٔ اکبر نخوان این‌شب‌جمعه چه‌وقت سوگواری‌کردن است پهلویش از بس شکسته بوی مادر می‌دهد پیش اکبر کار زهرا بیقراری کردن است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ✔️اعتراف دشمن به فضیلت علی اکبر حضرت علی اکبر(ع)به حدی در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفین هم با دیده احترام و عزّت به او می‌نگریستند. روزی معاویه از اطرافيانش پرسيد: "چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان برديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟" اطرافیان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. معاويه گفت: نه چنين نيست، «أَولَی النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِی بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِی(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِیهِ شُجَاعَةُ بَنِی هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِی أُمَیةِ وَ زَهوُ ثَقِیفِِ» شايسته ‏ترين افراد براي امر حكومت، علي اكبر فرزند حسين است كه جدّش رسول خدا است و شجاعت بني ‏هاشم، سخاوت بني اميه و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است.(۴) ✔️فضایل علی اکبر (ع) 🔸حضرت امام حسین علیه السلام به هنگام بدرقه جوانش به سوی میدان این آیه را تلاوت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت،) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود، آگاه می‌باشد). که درجاتی از پاکی و طهارت روح را برای علی اکبر علیه السلام به اثبات می‌رساند. 🔹هنگامی که بدن علی اکبر زخم‌های فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «یا ابتاه هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه الاوفی لا ظما بعدها ابدا» پدر! این جدم رسولخداست با کاسه ای سیرابم کرد که بعد از آن تشنگی نمی‌باشد. این سخنان که در لحظات آخر عمر بیان شده است حقیقت شأن و منزلت علی اکبر را تأیید می‌کند. 🔸امام سجاد علیه السلام بدن مطهر او را در مقبره‌ای مستقل در مجاورت مرقد مطهر پدرش به گونه‌ای دفن نمود که از دیگر قبور شهدا مشخص باشد. 🔹حضرت مهدی (عج) در زیارت ناحیه مقدسه او را از نسل پاک و تبار ابراهیم (ع) دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است؛ السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیکَ وعَلى أبیکَ إذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللّهُ قَوما قَتَلوکَ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! عَلَى الدُّنیا بَعدَکَ العَفا. سلام بر تو، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل؛ درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در باره‌ات فرمود: «خدا بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت. پسرم چه جرأتى بر خداى مهربان کردند و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر؛ پس از تو، خاک بر سرِ دنیا». کأنّی بِکَ بَینَ یَدَیهِ ماثِلاً، ولِلکافِرینَ قائِلاً : أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ نَحنُ وبَیتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِیّ أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّى یَنثنَی  أضرِبُکُم بِالسَّیفِ أحمی عَن أبی ضَرَبَ غُلامٍ هاشِمِیٍّ عَرَبِیّ  وَاللّهِ لا یَحکُمُ فینَا ابنُ الدَّعِیّ گویى که من ، در نزد تو هستم و تو به کافران مى‌گویی من على، پسر حسین بن على‌ام. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر نزدیکتریم. با نیزه چنان بر شما خواهم زد که نوک آن کج شود و با شمشیر در حمایت از پدرم، شما را مى‌زنم، زدنِ جوان هاشمىِ عرب. به خداوند سوگند، پسر بى نسب (ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانى کند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.مقتل الحسین خوارزمى، ج۱، ص۲۲۶. ۲.كنز العمّال ،۴۵۳۲۴. ۳.لهوف، سید بن طاوس، ص۱۱۳. ۴.مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ ....... ➖➖➖ حتّی هنوز از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین «کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این! قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می وزد عطر گل محمّدی پرپری حسین تو قبل قتله گاه چقدر اکبری، ولی تو بعد قتله گاه چقدر اصغری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین! من که هنوز هم کمرم درد می کند! حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟ چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست تنها پناه بی کسیِ خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی! «تو مهربان تر از پدر و مادری حسین» از اشک ما بنای قیامت شود خراب از قاتلان خویش اگر بگذری حسین . .
حضرت علی اکبر۱۴۰۲.mp3
4.79M
🎧 سلام‌الله علیه 🔻 حجةالاسلام 🔻 محرم‌الحرام ۱۴۴۵
. ▪️گریز روضه حضرت علی اکبر(ع) مرد نصرانی و شباهت علی اکبر علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روزی مردی نصرانی وارد مسجد النبی شد. مسلمانانی که در مسجد بودند به او گفتند بیرون برو که تو مرد نصرانی هستی. آن مرد گفت اجازه دهید من دیشب در عالم خواب پیامبر اکرم(ص) را دیدم که حضرت عیسی بن مریم(ع) نیز همراه او بود. عیسی بن مریم(ع) رو به من کرد و فرمود در محضر خاتم الانبیا محمد بن عبدالله(ص) اسلام اختیار کن که او پیامبر بر حق این امت است من نیز در محضر پیامبر(ص) اسلام اختیار کرده و به دست خود خود پیامبر مسلمان شدم. حال آمده‌ام تا اسلام خود را بر یکی از نزدیکان پیامبر(ص) عرضه نموده و بیعت خود را تجدید کنم مردم او را به امام حسین(ع) راهنمایی نمودند وقتی خدمت امام رسید خود را به پای امام انداخت تا قدم‌های مبارکش را ببوسد سپس جلسه‌ای در محضر امام حسین(ع) تشکیل شد آنگاه امام حسین(ع) فرزند خود علی اکبر(ع) را که نقابی بر صورت مبارک داشت فراخواند و امام حسین(ع) خود نقاب را از روی صورت فرزند برداشت. وقتی چشم آن مرد به جمال پیامبر گونه علی اکبر(ع) افتاد بیهوش گردید امام حسین(ع) دستور دادند آب به صورتش ریخته تا به هوش آمد آنگاه امام رو به او کرده فرمود آیا پسرم علی اکبر(ع) شبیه به جدم رسول الله(ص) است؟ آن مرد گفت آری به خدا قسم شبیه به پیامبر(ص) است سپس امام حسین(ع) به او فرمود: اگر تو نیز فرزندی مانند فرزند من داشته باشی و خواری به بدن او اصابت کند و خراشی بردارد چه می‌کنی؟ آن مرد گفت: ای آقا و مولایم! فورا می‌میرم. حضرت فرمود: به تو خبر می‌دهم که می‌بینم فرزندم مقابل چشمم با شمشیرها قطعه می‌گردد. 📚منبع: خورشید جوانان، سید محمد حسینی برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۸۸ .
. *روضۀ علی اکبر با همۀ روضه ها فرق داره .. روضۀ علی اکبر چندتا ویژگی داره، هیچ کجای کربلا اتفاق نیفتاده .. داغ علی اکبر یه کاری با دل حسین کرد همه گفتن کنار علی اکبر دیگه کار حسین تمامه .. از وداعش نمیگم از میدان رفتنش نمیگم .. میخوام براتون بشمارم چه ویژگی هایی داره روضۀ علی اکبر .. اولین ویژگی این روضه اینه مرحوم شیخ مفید میگه از قول خانم سکینه (س) میگه تو خیمه بودم کنار بابام، نگران بودم هی دور بابام میگشتم داداشم تو میدون بود .. بابام مضطرب هی میرفت جلو خیمه نگاه میکرد هی برمیگشت تو خیمه .. سکینه میگه فقط به بابام نگاه می کردم .. تو میدون رفتن هیچ کسی ابی عبدالله اینقدر نگران نبود این فقط منحصر به علیِ .. این اتفاق فقط اینجا افتاده سکینه میگه تا صدای داداشم بلند شد ابتا علیک من سلام .. دیدم بابام داره دق میکنه داره میمیره .. هنوز علی اکبری ندیده .. ارباً اربایی ندیده .. فقط صدارو شنیده تو خیمه .. میگه تا صدای علی بلند شد نگاه کردم دیدم چشماش سفید شد .. الانِ که بمیره از داغ علی .. دست و پاشو گم کرد .. این اولین ویژگی، برای هیچ شهیدی ابی عبدالله حالش محتضر نشد .. دومین ویژگی برا داغ علی اکبر ..ابی عبدالله کنار خیلی از شهدا رسیده، اما کنار هر بدنی رسید از اسب پیاده شد نشست کنار بدن .. اما فقط کنار بدنِ علی اکبر نوشتن دیگه نتونست پیاده بشه نوشتن تا رسید کنار بدن فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ .. یعنی از بالای اسب افتاد رو زمین .. داد بزن حسین .. سومین ویژگی: هیچ کجا نیاوردن کنار هیچ بدنی حسین اینجوری نرفته بمیرم همچین که از اسب افتاد، دیدن دیگه نتونست بلند بشه .. دیدن با زانوهاش داره راه میره .. با زانوهاش خودش و رسوند کنار بدن.. داد میزد پسرم .. چهارمین ویژگی اینه: هرشهیدی که ابی عبدالله اومده بالاسرش دو سه دقیقه حرف زده، یعنی شهید هنوز نفس داشته زنده بوده .. کنار قاسم، قاسم با عموش حرف زد .. کنار اباالفضل، اباالفضل دو سه جمله با حسین حرف زد .. کنار حر و سعید و حبیب باهاشون حرف زد .. اما تنها شهیدی که هی گفت بابا با من حرف بزن .. بابا من پدرتم این بدن بوده .. یااباعبدالله .. مرحوم مقرم میگه تا رسید بالاسرش دید یه لخته خون تو دهان علی مانع شده نمیذاره علی نفس بکشه، ابی عبدالله با انگشت خونُ از تو دهنش پاک کرد تا خونُ کشید بیرون علی دست و پا زد .. هی گفت یه بابا بگو منو آرومم کن .. حسین .. پنجمین ویژگی این روضه اینه تا قبل از گودال قتلگاه زینب از خیمه بیرون نیومده بود .. اما یک مرتبه دیدن دختر امیرالمومنین به سر میزنه فریاد میزنه خودشو رسوند کنار ابی عبدالله .. ششمین نکته اینه ابی عبدالله کنار هیچ بدنی نفرین نکرده .. کنار علقمه نفرین نکرد، وقتی علی اصغرُ زدن نفرین نکرد، فقط گفت خدایا تو میبینی باهام چیکار میکنن .. اما کنار علی اکبر بلند ناله زد قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي .. یه جمله دیگه و التماس دعا .. اینهمه براتون شمردم اینا همه منحصر به علی اکبر و داغ علی بود .. یه دونه دیگشو بگم: هر شهیدی که روی زمین افتاد ابی عبدالله که اومد خودش شهید و بغل کرد برداشت .. بمیرم برات حسین اما علی اکبر و یه نفری نتونست بغل کنه .. (اهل کنایه بگیرن من چی گفتم ..) یه نفری نتونست این بدنُ جمع کنه صدا زد جوونای بنی هاشم بیایید .. هرکسی یه تیکه از بدنُ جمع کرد .. عباشُ گذاشت روی زمین بدنُ داخل عبا .. زین العابدین میگه توی خیمه بودم تو تب میسوختم یه مرتبه دیدم توی زن ها یه ولوله ای شد همه ضجه میزنن .. میگه پرده رو زدم کنار دیدم عمه م زیر بغل بابامُ گرفته .. هی میاد میخوره زمین .. ای حسین .. علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. از روی خاکا پاشو حسین رسیده داداشتو ندیده بودی با قد خمیده شکوهت اعجاز شده قیامتی باز برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز  از مشک پاره شده خجالت حرم می ریزه از مشک پاره شده اشکای مادرم  می ریزه از مشک پاره شده آواره  رو سرم می ریزه تن تو ،  غرق به خون برابر من تن تو ، پا خورده قبل پیکر من بند دو‌ نوای آهت به مادرم رسیده یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده نشد که بیشتر کنار تو بمونم دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم  رفتی با رفتن تو خندید سنان به قد خمم رفتی با رفتن تو گوشواره جمع شد از حرمم رفتی با رفتن تو داداش که نه ، یه کوه غمم   !  برادر من رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی بند سه تو رو نی هم که باشی همنشینی ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی ایشالا تو شام‌ دیگه بهت نخندن سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن ایشالا که سر تو کنار نهر آب نبرن ایشالا که سر تو مقابل رباب نبرن ایشالا که سر تو به مجلس شراب نبرن  ، برادر من سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره سر تو ، ایشالا که  خرابه نره ✍ ......... داره قرار از  دله عقیله میره ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره ایشالا هیچکس ، غصه ی یار نگیره ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره ایشالا عصر دهم ذبح نکنن برادرمو ایشالا عصر دهم به هم نریزن این حرمو ایشالا عصر دهم نریزن اشک مادرمو‌    عزیز زهرا حرمت ، حرم بمونه تا به ابد تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد بند دوم عباس که اومد،    بهش بگو علمدار برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار کمون به دستی ، یه کمی اون طرف تر نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر  ایشالا عصر دهم عمود خیمه دست نخوره ایشالا عصر دهم کسی سر تو رو نبُره ایشالا عصر دهم شمر نیست اونی که دستِ پره  ، عزیز زینب عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو ....................... . دیدم پر از خون بسته به موی اسبی دیدم داری زمین می ریزی وقتی روی اسبی گرما شدید بود با یه سلام لبات سوخت خدافظی نکرده کشتنت ، دلم برات سوخت زهراییه غم تو دیدن که سد شدی زدنت زهرا ییه غم تو از کوچه رد شدی زدنت  زهرا ییه غم تو روخاک... لگد شدی .... زدنت  واویلا عزیزم ، چند بار صدات زدم ولی ولی تو ، یکبار بابا صدام نزدی تنت به بابا رسیده اربا اربا چیزی برای من نموند از اون جوون رعنا  برات بگم از بدن پاره پاره هر کی میره یه تیکشو تو دست برام میاره جمع شد چه جمع شدنی ! تیکه به تیکه بود جگرم جمع شد چه جمع شدنی! دست خورده شد چقد ثمرم جمع شد چه جمع شدنی !  اینقد که ریز نبودم پسرم   واویلا این علی ، رفت و نموند برای حسین رو زمین ، صد تیکه شد  عصای حسین ✍ ............... تیر منتظر بود ولی چه می دونستی دلت می خواست بگی که تشنمه نمی تونستی قضیه داره که تو رو انتخاب کرد شیش ماهه کشتنو یکی دیگه تو کوچه باب کرد شیش ماهه ای رو زدن روز ولادتش نشده شیش ماهه ای رو زدن گهواره قسمتش نشده شیش ماهه ای رو زدن هیچ جایی صحبتش نشده ... واویلا کشته شد ، محل نداد کسی بهشم بی هوا ، لگد زدن به مادرشم بند دو لبای تشنه ت غصه ی بی حساب خورد تا روی دست گرفتمت چشات به نهر آب خورد کمون داراشون دل مارو سوزوندن تیره بزرگتر از تو رو ، به حلق تو نشوندن اشک خجالت من از خون روی حنجرته اشک خجالت من از حجم کوچیک سرته اشک خجالت من از انتظار مادرته ... واویلا پسرم ، قلب پدر مزار توئه پسرم ، داداشتم کنار توئه بند سه بگو دروغه تو بی خبر نرفتی تا حالا تو بدون مادرت سفر نرفتی برای اینکه نشی بیدار می خونم بقیه ی لالایی مو سر مزار می خونم یه سالتم نشده ازم گرفتنت پسرم یه سالتم نشده سر مزارتن یه حرم یه سالتم نشده چه خاکی ریخته شد به سرم  واویلا پسرم ، آروم بخواب مواظبتم روی نی ، سرت بره مراقبتم .👇
. (ع) ____ شیربی باک حسین میدان آمده علی اکبر همچُنان طوفان آمده نوهءشیر عرب، قمره شب شکن قاتــــله آل ابـــوســــفیان آمــــــده عقاب را هی کرد و به سمت لشکر رفت شبیه بــــــــازه شــــــــکاری تحــــیر آور رفت دوباره عالم امــــــکان نــــــــظاره گر میشد که ذوالفقارْقبضه اش بدست حیدررفت بی کلاه خود و ســــــــپر می‌جنگد همچنان یــــــــل قــــــــدر می‌جنگد ضربه‌اش صف شکنان ست علی با غــــــــضب، چو شیر نر می‌جنگد در عــــــــجب مانده ســـــپاه دشمن کسی اینــــــگونه مگـــــــر می‌جنگد؟ ((علی اکبر علی اکبر)) ====== نوهء شیره خدا مــــــردِ کــــــارو زار به نگاه نافــــــذش چرخـــــد روزگار تابه میدان می‌زند،یل حیدرنسب شده تکبــــــیر همه لشکر الفرار چنان علی به میــــــان سپاه خیـبر رفت خطــــــیب منبر کعبه به روی منبر رفت عتــــــاب کرد به دشمن عتاب جانــــــانه که روحِ لشکرِدشمن زجسم او در رفت او اگـــــر عـــــازم میدان می‌شد با دمش قائله طوفان می‌شد همهْ لشـــــکر متحـــــیر بــــودند آن زمانی که رجزخوان می شد آنچـــــنان بـــــردل میـــــدان میزد عمر سعـــــد هراســـــان می‌شد ((علی اکبر علی اکبر)) . . ____ شعرونغمه: ✍ .👇
. بند اول بعد از تو وای به دنیا پسرم با زحمت تو را به خیمه ببرم اربا اربا شد بابا جگرم جانِ بابا،برخیز از جا، تا دهی تسکینم جسم تورا، هر طرفِ، این صحرا می‌بینم سرت را در، آغوشم می‌گیرم از دنیای، بی تو بابا سیرم جان بابا، جانم را برگردان. بند دوم گم‌ شد جسمت بین پیرهنت گلگون شد صحرا از خون تنت جانم قربان زخم دهنت با دیدنت، غرق در خون، مرگم را میبینم قطعه قطعه، جسم تو را، در عبا می‌چینم آه از این غم ، که خدا می‌داند داغ تو بر ، قلب من می‌ماند جان بابا، جانم را برگردان مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
4_6041988008637372156.mp3
3.73M
هم علی هستی و هم پیغمبری در جراحت‌ها شبیه مادری هم حسن هستی عزیزم هم حسین تو علیِ اکبری حاصل عمرم علی جان در دل میدان افتادی من بمیرم که نبودم لحظه ‌هایی که جان دادی مجموعه‌ای از آل عبایی پسرم باید که برای تو عبا بیاورم تا اینکه تو را به خیمه‌هایم ببرم ولدی علی بند دوم بعد تو دنیا نمی‌ارزد علی غم به قلب یک حرم سر زد علی آنقدر در داغ تو گریان شدند خیمه می‌لرزد علی عمه آمد بین لشکر چشم او دارد می‌بارد آمده خونِ رویت را با پرِ چادر بردارد بی تو چه کنم اشک و غم قاسم را سوگی که شده به خیمه‌‌ام حاکم را اندوه شهادت بنی هاشم را ولدی علی
هدایت شده از امام حسین ع
مهدی آهنی، گل پر پر.mp3
10.46M
🎼 تکمیلی 🎧 فقطعوه بالسیوف تن تو تن نمیشه بچینمت کنارهم   این که بدن نمیشه جوونا دست به دست تورو دارن برام میارن باید باباتو جای تو، رو این عبا بزارن تو تشییعت،  حرم به زحمت افتاده هرجا که چش می چرخونم یه تیکه ت افتاده قد و بالات چی شد  چه درهم اومدی با خون دل شمردمت بازم کم اومدی ... بند دوم نشستم از غم تو خاک روی سرم می ریزم به هرکی یه تیکت رسید،   قربونیه عزیزم خون لخته بیرون می کشم که بشنوم صداتو عمه رسیده ازحرم ، برگردونه باباتو بی رمقه چشام می لرزه زانوهام این اولین بارته که پا نمیشی به پام دردسری شده حرم آوردنت عصای پیری بابا چه بد شکستنت ...................... . (ع) از دستای قلم شده ت از تو خبر گرفته یه کاری کرده داغ تو دس به کمر گرفته‌ اونی که دور علقمه داره می گرده شمره اونی که بیشتر از همه خوشحالی کرده شمره یل ام البنین ، درد آوره همین بی دست باشی و از رو اسب بیفتی رو زمین غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش سر تو رو با معجرا به نیزه بستنش بند دوم انتظاری نداشت ازت لبای آب نخوردم پاشو علمدار حرم که دستاتو آوردم خیرت قبول سر تو ام مثل سر بابات شد سکینه مشکو داد به تو شرمنده ی چشات شد ببین داره به ما می خنده حرمله قدم زدن با شمر شده درد یه قافله بیا بریم حرم ، اصلا نخواستیم آب به خاطر منم نشد بخاطر رباب https://eitaa.com/emame3vom/88763 .
. جوون جوون رفتی و خاک غم به سرم ریخته مثل خزون رو خاک کربلا پسرم ریخته نبود زینب من … اینجا میمردم‌ برای جسمت … عبا‌ آوردم ارباً ارباً اربا میبینمت با عمه رو عبا میچینمت …وای جای تو بین آغوشم بوده تابوتت عمری رو دوشم بوده … وای وای یا ولدی… روی زمین مثل حسن منم جگرم ریخته خواهر! ببین رو خاک کربلا پسرم ریخته ببین لرزه تو … صدام افتاده سر پیری من … عصام افتاده آه عَلَی الدنیا بعدک العفا تنهام گذاشتی رفتی باوفا …. وای غمت شادی این مردم شده گریه هام تو خنده ها گم شده … وای وای یا ولدی گرد غربت از بعد رفتنت به حرم ریخته ای وای ای وای روخاک کربلا پسرم ریخته میمونه داغت ، همیشه تازه روی جسم تو ، جای مِقراضه روضه هات روضه ی مکشوفیه اینجا ابن مسعود کوفیه … وای اومده ببینم زندم یا نه باید باتو برگردم تنها نه… وای وای یا ولدی .👇
. جوون امام حسین جوونیم فدای تو الهی یه روز منم پیر بشم به پای تو خلق و خوی تو چقد مثل رسول الله س بایدم همه بخونن اشبه الناست این که پایینِ پای حسینه قبر تو غبطه میخوره به حالت عمو عباست عشق کل هستی ، علی اکبراستی من هنوز نبودم آقا تو دلم نشستی پدر تو شاه ، تموم عالمه پس تو جهان یه شاهزاده باشه اون تو هستی جوون امام حسین جوونیم فدای تو چقدر بوده حسین عاشق صدای تو سجده میکنه فلک به خاک درگاهت ماه میگرده به دور صورت ماهت تو اذون بگو که دل می‌بره از ارباب اشهد أن علیا ولی اللهت ای قرار ارباب ، باغ و بهار ارباب طاقت دوریتو یک لحظه نداره ارباب بس که خاطر تو ، پیش بابات عزیزه تو اگه چیزی بخوای نه نمیاره ارباب جوون امام حسین جوونیم فدای تو مثل مرتضی علی بوده ضربه های تو با عمو وقتی تو معرکه پا میزارید انگاری که حمزه و جعفر طیارید یکی تون برا یه لشکر بسه واللهِ وای از اون دم که دوتایی تیغ بر دارید جگر حسینی ، تاج سر حسینی مثل عباسی و شیر لشکر حسینی برق تیغت از بس ، شبیه ذوالفقاره جا داره همه بگن که حیدر حسینی 👇👇
حضرت علی‌اکبر.mp3
6.02M
🚩 حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷
. 📋 شفاعت خانم فاطمه زهرا در صحرای محشر روایت میگه وقتی بی‌بی وارد صحرای محشر میشه، از یه گوشه‌ای بی‌بی وارد محشر می‌شه. از یه طرفیم همه می‌بینند یه آقای بی‌سری وارد محشر می‌شه؛ امام حسن از یه طرف، ابی عبدالله از یه طرف بی‌سر وارد میشه. روایت میگه بی‌بی از امام حسن سوال می‌کنه:« حسنم! پسرم! این آقایی که بی‌سر وارد شده کیه، پسرم این کیه این جوری سر به بدن نداره»؟! امام حسن عرضه می‌داره محضر مادرش:« مادر جان! این پسرت حسینه». مادر اینقدر گریه می‌کنه، ناله می‌زنه، اون جا یکی‌‌یکی... روایت میگه مثل مرغی که از لابه‌لای سنگا دونه رو می‌گرده پیدا می‌کنه، یکی‌‌یکی نوکرای حسینش و گریه‌کنای حسینش و سینه‌زنای حسینش و جدا می‌کنه. تو بیا! تو بیا! تو بیا! وقتی پیغمبر وارد شد؛ بی‌بی گریه می‌کرد، آقا فرمود:« چی شده دخترم»؟! - عرضه داشت:« بابا جان! بچه‌ای که در رحم دارم با من حرف می‌زنه». - خوبه که دخترم، قربونت برم. - نه! یه حرفایی می‌زنه دل منه مادر و بهم ریخته. - چی میگه عزیز دلم؟! قربونت برم. - بابا جان! هی میگه:« أَنَا الغریب»؛ ولی بابا یکی دو روزه من هرچی آب می‌خورم آروم نمیشه، بازم هی میگه:« أَنَا العطشان»... پیغمبر روضه خوند، پیغمبر مداحی کرد، مُستَمع و گریه‌کنم دخترشه. گریه‌های بی‌بی که تموم شد اونجا بی‌بی سوال کرد از محضر پیغمبر. عرضه داشت:« بابا جان! من نگران حسینم، کسی هست برا حسینم گریه کنه»؟! - من هستم؟! - نه! دخترم. - شما هستی؟! - نه! منم نیستم. - باباش علی هست؟! - نه! باباشم نیست. - داداشش حسن هست؟! - نه! هی می‌گفت:« غریبم حسین» کسی نیست برا حسینم گریه کنه. پیغمبر اونجا مژده‌ی شماها رو داده، فرمود:« دخترم! نگران نباش؛ از امت من یه عده‌ای میان، اینا مردا و زناشون برا حسینت زجه می‌زنند؛ برا حسینت بلند بلند گریه می‌کنند». انقدر بی‌بی خوش‌حال شد؛ به پیغمبر عرضه داشت:« بابا جان! خدا به من اجازه میده من اینا رو شفاعتشون کنم»؟! - گفت:« اصلا شفاعت اهل محشر دست توئه دخترم، تو هرکی و بخوای می‌تونی ببری»... ....... . 📋 یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌ رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل‌هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم! جگر سینه‌زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید وَلَدی گفت نشست و ز جگر آه کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده‌ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه‌ی دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه‌ی تو آب نداشت ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 خدا شاهد باش کی و دارم می‌فرستم میدان (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آخه اومد خدمت ابی عبدالله گفت:« بابا جان! تشنگی خیلی اذیتم می‌کنه، میشه یکم آب به من بدی؛ سنگینیه این زره امونم و بریده بابا!». ابی عبدالله بغلش کرد، توو آغوش گرفتش. روایت میگه ابی عبدالله زبانش و گذاشت توو دهن علیش، یعنی بابا ببین من از تو تشنه‌ترم بابا، دهن من خشکه. علی جان! میشه یکم جلو بابا قدم بزنی، آخه دیگه داری میری؛ من یکم قد و بالات و ببینم. همچین که داشت می‌رفت ابی عبدالله از پشت سر علی‌اکبر نگاه به جوونش می‌کرد. دست به محاسن گرفت صدا زد:« خدا شاهد باش کی و دارم می‌فرستم میدان»... علی‌اکبر وقتی رفت توو دل لشکر، همه براش کوچه باز کردند؛ مثل مادر ما که توو کوچه‌ها گیر افتاد، علی‌اکبرم توو این کوچه گیر افتاد؛ نه می‌تونست برگرده، نه می‌تونست جلو بره؛ همه دوره‌ش کردن، هرکی با هرچی دستشه داره علی رو می‌زنه. یکی نیزه می‌زنه، یکی شمشیر می‌زنه، «فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِ اِرْباً اِرْباً». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 اربا اربا یعنی پا نشی دیگه اِرْباً اِرْبا یعنی پا نشی دیگه عصای دست بابا نشی دیگه یه جوری بپاشه از هم بدنت که روی دست بابا جا نشی دیگه اِرْباً اِرْبا یعنی کینه رو بیاد شمشیراشون تا روی ابرو بیاد یه جوری داغت و رو دل بذارن که بابات سمت تو با زانو بیاد اِرْباً اِرْبا یعنی پَرپَرت کنن تیغا رو راهی پیکرت کنن اِرْباً اِرْبا یعنی اکبر باشی و دشمنا هزارتا اصغرت کنن اِرْباً اِرْبا یعنی پاییزت کنن کشته‌ی شمشیرای تیزت کنن بعد از این که تیکه‌تیکه کردنت بشینن دوباره ریز ریزت کنن اِرْباً اِرْبا یعنی اونقد بزنن که زنا ناله‌ی ممتد بزنن پسرت رو جلوی چشمای تو بزنن بد بزنن بد بزنن اِرْباً اِرْبا یعنی نزدیک فرات پسرت رو بُکُشن جلو چشات بشینی گریه کنی گریه کنی دشمنات هو بِکِشن به گریه‌هات اِرْباً اِرْبا یعنی اکبر دیگه نیست أشبَهُ النّاس به پیمبر نیست اِرْباً اِرْبا یعنی بعد از این داداش رو سر خواهرا معجر دیگه نیست *شاعران: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 پاشو علی‌ اکبر، پاشو جوون من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاشو علی‌اکبر، پاشو جوون من ای قوّت زانو، رفته تَوون من پیر شدم تا تو جوون شدی علی چه زود ولی گلم خزون شدی علی همین که بالای سر تو رسیدم معنی قتل صبر و تازه فهمیدم جوون من، جوون من به روی خاک افتادی پهلوون من جوون من، جوون من به یک اشاره‌ی تو بنده جون من بابای پیر تو، از زندگی سیره میری و دل‌گیره، میری و می‌میره صد دفعه دست و پات و می‌بوسم علی پاشو داره می‌رسه ناموسم علی نمی‌رسه به تو مگه صدای من نذار که تابوتت بشه عبای من چشمام نمی‌بینه، چشمام چقدر تاره بابا حلالم کن، این آخرین کاره غصه نخور که اِرْباً اِرْبا شد تَنَم توی عبا جا می‌شه اما بدنم ببین که دورمون پُر از نامرده من بمیرم که دشمنت می‌خنده خدای من، خدای من دستات و بکش سَرِ بابای من خدای من، خدای من بگو نریزه اشکش و برای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 ابی عبدالله دلش آروم نمیشه (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اما توو همین حین، ابی عبدالله خودش و انداخته رو بدن بی‌جان علیش؛ دارن باهمدیگه حرف می‌زنند، دارن باهمدیگه درد و دل می‌کنند. ابی عبدالله دلش آروم نمی‌شه، سرش و گذاشت رو سینه‌ی جوونش دلش آروم نشد، جوونش و بغل گرفت آروم نشد، اما یه مرتبه همه دیدن ابی عبدالله صورتش و گذاشت رو صورت علیش. همچین که این صورت و گذاشت رو صورت علیش یه مرتبه دیدن دیگه این صورت و ابی عبدالله برنداشت؛ یه دیقه، دو دیقه، سه دیقه، لحظاتی گذشت. زینبم از کنار خیمه داره صحنه رو مشاهده می‌کنه. - ای خدا سرم داداشم بلایی نیاد؛ چرا داداشم از رو نعش پسرش بلند نمی‌شه؛ یه مرتبه دیدن این خانم دست به سر گذاشته، داره بدو بدو داره میره سمت نعش علی‌اکبر، هی بین مسیر فریاد می‌زنه:« وا محمداه! وا علیاه! وا حسیناه»!. همچین که اومد کنار ابی عبدالله دستش و گذاشت رو شونه‌ی حسینش. حسین جون! جون خواهرت زینب بلند شو، مگه نمی‌بینی اینا دارن به ما می‌خندن؟! مگه نمی‌بینی اینا دارن کف می‌زنند؟! همه‌ی این خونواده غیرتی‌اند، اهل این خونه همه‌شون غیرت دارند، تا صدای زینب و شنید از جا بلند شد، خواهرم! تو اینجا چه می‌کنی؟! چه جوری اومدی این همه مسیر و؟! نگفتی نامحرما نگات می‌کنند؟! نگفتی بین این همه لشکر... - حسین جان! ترسیدم رو نعش پسرت جون بدی، حسین جان! بلند شو. زیر بغلش و زینب گرفت تا در خیمه، از یه طرفم عباس و بقیه‌ی جوونا عبای ابی عبدالله و پهن کردند این بدن و داخل عبا... .https://eitaa.com/emame3vom/103374