eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگی‌ش لنگ می‌ماند هر آن کس که نمی‌بندد دخیل‌ش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون که می‌بارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می‌شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر مرده می‌داند که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل 👇👇
[WWW.FOTROS.IR]ma1402050405.mp3
9.79M
(رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل) 🎥 مراسم عزاداری شب 🗓  چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📝شاعر:
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قمر روی زمین ای دلبر ام البنین السلام ای اولین پسر ام البنین ای اباالفضل مولا ای مسیح مسیحا ای دلارای زینب ای خدای اطبا مستی حلال به روی لبها تاروز قیامت علمت بالا عرض ارادت صبح ملائک صلی الله علیک یا قمرالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قمرالله حرم دلبر دلخواه حرم نقابو میبنده تا میشه خسوف ماه حرم ای چقد ماهی عباس ای چشات موج دریاس میگه رقیه به هم بازیاش عموم عباس همه عشق باباس دلبرده ی دل،دلداری ابالفضل سر نذر سرت،سرداری ابالفضل میگن خدا بهت، نداره ملامت خلق و خوی خدا داری ابالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9385 .👇
. |⇦•دل شب گریه ها... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── *آه ای عزیزم... بَستر پهنه بی بی از دنیا رفته، تابوتم یه طرف خونه است بچه هام این طرف، علی هم نشسته...* دلِ شب گریه های بی صدا شو با آستینِ لباسش پاک می کرد علی تنهایی با دست خودش داشت تموم زندگیش رو خاک می کرد با این زانوی بی قوّت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه؟کجا داره بره؟ *من نمیدونم‌ علی کجا رفت..خونه؟ خونه ای که هرجاش رو نگاه می کرد یاد فاطمه اش می افتاد....دیدی یه وقتی غم دلتو میگیره میخوای از خونه بیرون بزنی، بری یه جایی که تو خونه نباشی، حالا علی بچه هاشم هستن. خودشم میخواد جلو بچه ها گریه نکنه از دیشب که این بدن رو شسته خسته شده نتونسته جلو بچه ها گریه کنه. هی به بچه ها میگفته تو رو خدا گریه نکنید. هی دست سر حسن میکشیده حسن جونِ بابا! قول دادی به بابا، ولی نمیدونه که تو دل حسن چه خبره، حسن تو دلش میگه بابا نمیخواد منو آرومم کنی.. دل من آروم نمیشه، من یه چیزی تو کوچه ها دیدم آروم نمیشم بابا! با این زانوی بی قوت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه کجا داره بره وقتی قراره تو اون خونه دیگه زهرا نباشه به هم زد دستای خاکیشو امّا نِمیره، آخه تنها میشه زهرا اگه تنها نمیموندن یتیما خودش هم خاک میشد پیشِ زهرا *ابی عبدالله کنار عباسش نشست گفت: داداش! میخوام بمونم خیمه ها رو میبرن، میخوامم از کنارت برم میان سر تو میریزن عباسم!..* باحسرت زیر لب میگفت زهرا علی داره میره خونه نشینی یه کاری کن دلم آروم نمیشه عزیزم کلمینی کلمینی علی بی تو شبا بیداره تا صبح علی بی تو شبا رو کوچه گرده نشونم میدن از فردا و میگن امانتداری خوبی نکرده علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که اون در و برداره از روت *نمیدونم فاطمه اش رو خاک کرد محسنش رو چیکار کرد...* علی رو نیگاه کن چی از من گذاشتی تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی *زهرا جان به من که نگفتی...* چرا تو اون بقچه که دادی زینب کنار کفنها یه پیرهَن گذاشتی؟ حسین!... با یارب یارب کشتی مادرو با مادر مادر کشتی خواهرو با بیرحمی زد تیر آخرو حسین جانم!.... آه ای مادر! من بمیرم میکشی آه با فرودِ هر نیزه من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه گلوتو میبوسم رگاتو میبوسم تو رو خدا دست و پا نزن ای حسین.... ــــــــــــــــــ گریز https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/10032 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 🟢 چگونگی ولادت عباس بن علی علیه‌السلام در بعضى از کتب معتبر نقل شده که در روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام ام البنین سلام الله علیها قنداقه او را به دست امیر المؤمنین علیه‌السلام داد تا بر وى نامى بگذارد. حضرت زبان مبارک را به دیده و گوش و دهان او گردانید تا حق بگوید و حق ببیند و حق بشنود. سپس در گوش راست وى اذان و در گوش چپش اقامه گفت. حضرت امیر المؤمنین على علیه‌السلام به ام البنین علیهاالسلام فرمودند: «چه اسمى بر این طفل گذارده‌اید؟» عرض کرد: من در هیچ امرى بر شما سبقت نگرفته‌ام. هر چه خودتان میل دارید اسم بگذارید. فرمودند: «من او را به اسم عمویم، عباس نامیدم.» پس دستهاى او را بوسیده و اشک به صورت نازنینش جارى شد و فرمود: «گویا مى‌بینم این دستها در یوم الطف در کنار شریعه فرات در راه یارى دین خدا قطع خواهد شد.» 📚منبع حیاة الامام الحسین، باقر شریف قرشی .
. ✳️ ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) امام علی( ع ) ده سال پس از وفات حضرت فاطمه، با امّ البنین ازدواج کرد. حضرت علی(ع) از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که بتواند فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد. فاطمه بنت حزام مادر حضرت عباس اجازه نمی‌داد که اورا فاطمه صدا کنند زیرا می‌ترسید یاد غم‌های فاطمه برای علی و فرزندانش زنده شود و باعث ناراحتی آنان شود. فاطمه را به علت داشتن چهار پسر به نام‌های عباس، عون، جعفر و عثمان امّ البنین(مادر پسران) نامیده‌اند. امّ البنین بیست سال پس از حضرت علی زنده بود اما آن چنان به امیرالمؤمنین وفادار بود که پس از شهادت آن حضرت، ازدواج نکرد. حضرت عباس در سال ۲۶ ق در مدینه به دنیا آمد. به گفته اردوبادی در کتابی به نام انیس‌الشیعه که در قرن ۱۳ قمری نوشته شده، روز تولد حضرت عباس را ۴ شعبان دانسته‌اند. بعد از تولد حضرت عباس، امام علی(ع ) او را در آغوش گرفت و عباس نامید، در گوش‌هایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریه کرد و در پاسخ به ام البنین که دلیل گریه او را جویا شد، گفت: «دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(ع) جدا می‌شود و خداوند در ازای دو دست بریده‌اش، دو بال در آخرت به او عطا می‌کند.» 📚منبع سر السلسلة العلويه، بخاری، ص٨٨ سقای کربلا، زجاجی کاشانی، ص۸۹ حیاة اباالفضل العباس(ع)، اردوبادی، ص۶۴ الخصائص العباسیه، کلباسی، ص۶۴ .
. 🌸 شأن حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام در یکی از رؤیاهای صادقه آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عباس علیه‌السلام فرمود: «خداوند، چشمت را روشن گرداند! تو باب الحوائج هستی! از هر که خواستی، شفاعت کن!» حضرت علی علیه‌السلام در شأن فرزندش حضرت ابوالفضل علیه‌السلام، در آن هنگام که در بستر شهادت بود و او را طلبید و به سینه‌اش چسبانید، فرمود: «به زودی در روز قیامت، چشمم به وسیله وجود تو روشن می‌گردد!» 📚منبع معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۳ .............. . 🔵 جايگاه حضرت ابوالفضل(ع) نزد سيدالشهدا(ع) امام حسين(ع)، برادرش عباس بن علی(ع) را بسيار دوست می‌داشت. عباس بن علی (به امام حسين(ع)) فرمودند: «برادر! افرادی برای ملاقات با شما آمده‌اند. راوی گفت: پس امام(ع) برخاستند و فرمودند: «برادرم! عباس جان! فدايت شوم، بر اسب بنشين و به سوی آن‌ها برو و از آن ها بپرس کيستند و برای چه آمده‌اند؟» بيان مبارک امام حسين(ع) در خطاب قرار دادن حضرت ابوالفضل العباس(ع)، نشان دهنده جايگاه ويژه آن بزرگوار نزد امام(ع) است. اين احترام و علاقه، تنها ريشه در رابطه برادری ميان آن دو بزرگوار نداشت. ابوالفضل العباس(ع) فرمان امام(ع) را به گوش جان می‌شنيد و عمق آن را به خوبی درک می‌کرد. عباس بن علی(ع) امان نامه‌ای را که عبيدالله‌ بن زياد برای او و سه برادرش، به شمر بن ذی الجوشن داده بود را نپذيرفت. 📚منبع تاريخ امم و الملوک، محمد بن جرير طبری، ج ۴، ص۳۱۵ .......... 🔶 برای عباس(ع)، مقامی است بس ارجمند امام سجاد(ع) می­‌فرمایند: «برای عباس در پیشگاه خداوند بزرگ، مقامی است بس ارجمند که همه شهیدان در روز قیامت به آن مقام حسرت می­‌برند.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۸ ............... 🟠 حضرت عباس(ع)، بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم داشت امام صادق(ع) می­‌فرمایند: «عموی ما عباس(ع) ـ پسر علی(ع)ـ بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم و استوار داشت. در رکاب برادرش با دشمنان جهاد کرد و به خوبی از عهده آزمایش الهی برآمد و به مقام شهادت رسید.» 📚منبع اعیان­ الشیعه، سید محسن الأمینی، ج ۷، ص ۴۳۰ .
. به روضه حضرت عباس ◼️ دو دست بریده پسرم عباس برای شفاعت کافی‌است روایت شده وقتی که روز قیامت برپا می‌شود پیامبراکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «به حضرت زهرا(س) بگو برای شفاعت و نجات امت چه داری؟» علی(ع) پیام پیامبر(ص) را به حضرت فاطمه(س) ابلاغ می‌­کند. حضرت فاطمه(س) در پاسخ می­‌فرمایند: «ای امیرمؤمنان! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد مقامِ شفاعت کافی‌است.» 📚منبع معالی ­السبطین، محمد مهدی المازندرانی الحائری، ج ۱، ص ۲۷۶ .
. ✔️ از خدا فرزندانی خواستم مطیع فرمان خدا اميرالمؤمنين(ع) می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّي وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ‏ لِلَّهِ‏ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي.» «به خدا قسم، من از پرودگارم نه فرزند زيبا رو خواسته‌ام و نه فرزندی نيكو قامت، بلکه از خدايم فرزندانی خواستم که مطيع فرمان خداوند باشند، خدا ترس باشند، تا هر وقت ديدگانم به آنها افتاد که در حال اطاعت خداوند هستند، چشمم روشن شود.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۷۹ .............. . ♻️ دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود چون حضرت علی علیه‌السلام در بستر شهادت قرار گرفت، عباس علیه‌السلام را فراخواند و او را به سینه خود چسباند و فرمود: «ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه.» «به زودی در روز قیامت و سرای جاوید دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود.» 📚منبع معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۴ ....................... . حضرت ابوالفضل و یاری امام حسین(ع) چنانچه در اکسیر العبادات از بعض مؤلفات اصحاب روایت کرده که: زهیر آمد در روز عاشورا پیش از آنکه شهید شود. گفت به عبدالله بن جعفر بن عقیل: یا اخی!ناولنی الرایه ای برادر! به من عطا کن علَم را. عبدالله گفت: آیا در من قصوری از حمل آن می‌بینی؟ گفت: نه، ولیکن حاجتی دارم. پس عبدالله علَم را به زهیر داد و زهیر علَم را برداشت و آورد به خدمت اباالفضل و عرض کرد: یابن امیرالمومنین! اراده دارم که خبر دهم تورا به حدیثی که خاطر دارم. فرمود: «حدیث کن که فرصت حدیث می گذرد.» عرض کرد که: اعلم یا ابالفضل که چون پدر تو امیرالمؤمنین اراده کرد تزویج کند به مادر تو ام البنین، برادر خود عقیل را که عارف بود به انساب عرب طلبید و فرمود: «می‌خواهم تزویج کنی برای من زنی که از خانه حسب و نسب و شجاعت باشد که خداوند از او به من عطا فرماید. ولد شجاعی که قوت بازوی حسین، ولد من باشد و یاری کند او را و مواسات کند او را به جان خود در طلب کربلا.» پس پدر تو، تو را ذخیره از برای امروز خواست “فلا تقصر عن حلائل اخیک و عن اخوائک” پس کوتاهی مکن در حفظ زنان برادرت و محافظت خواهرانت، از آنکه به دست دشمنان اسیر شوند. ابوالفضل از شنیدن این کلام بدنش لرزید و چنان قوت کرد بر رکاب که پاره شد و فرمود: «یازهیر! تشجعنی فی مثل هذا الیوم.» «آیا در چنین روزی تو مرا به شجاعت وا میداری؟ چنان شجاعتی بنمایم امروز به تو که هرگز ندیده باشی.» پس اسب خود را تاخت تا وسط میدان و . . . 📚منبع کبریت احمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ص۳۲۶ اکسیر العبادات، فاضل دربندی، ج۲، ص۴۹۷ .
. ✳️ او قمر بنی‌هاشم است طبق نقل مورخان در یکی از روزهای جنگ صفین، عباس علیه‌السلام از پدر اذن گرفت تا به نبرد با دشمنان برود. پدر پذیرفت و فرزند نوجوان خود را با نقاب و به عنوان رزمنده‌ای ناشناس به میدان جنگ فرستاد. حضرت ابوالفضل علیه‌السلام در عرصه رزم حرکت‌های پرصلابتی از خود بروز داد به نحوی که مشاوران نظامی معاویه از جولان‌های این جوان سلحشور دچار هراس شدند و نتوانستند در مورد فرستادن هماورد او به میدان تصمیم بگیرند. یکی از سرداران اموی فرزندانش را به عرصه رزم اعزام کرد تا حملات این نوجوان را دفع کنند، ولی تمام هفت فرزندش به دست این دلاور علوی به هلاکت رسیدند و خود نیز هنگامی که خواست به عباس علیه‌السلام حمله کند، با شمشیر آن سردار وارسته دو نیم شد. همگان از دلاوری و شجاعت عباس علیه‌السلام شگفت زده شدند. پس با فراخوانی پدر به قرارگاه پدر بازگشت. امیرمؤمنان به استقبالش رفت و نقاب از چهره‌اش کنار زد و جبین فرزند را غرقه بوسه ساخت و حاضران تازه متوجه شدند که او قمر بنی‌هاشم است. 📚منابع معالی السبطین، مهدی حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۳۸ کبریت الاحمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ج۳، ص۲۴ .
. ❇️ هرگاه به حضرت عباس(ع) متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی حضرت آیةالله مرعشی نجفی قدس سره فرمود: یکی از علمای نجف اشرف که مدّتی به قم آمده بود، برای من نقل کرد که برای رفع مشکلی که داشتم، به مسجد مقدّس جمکران رفتم. درد دلم را در عالم معنا به حضرت ولی عصر – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده، از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل شود. برای این منظور به طور مکرّر به مسجد جمکران رفتم؛ ولی نتیجه‌ای نگرفتم تا اینکه روزی در آن مسجد در هنگام نماز، دلم شکست و خطاب به امام زمان علیه‌السلام عرض کردم: «مولاجان! آیا جایز است که در محضر شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ شما امام من هستید! آیا زشت نیست با وجود امام، حتی به علمدار کربلا قمربنی هاشم علیه‌السلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟» از شدّت ناراحتی بین خواب و بیداری بودم؛ ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت حجّت – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – رو به رو شدم. بی درنگ سلام کردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «نه تنها زشت نیست و ناراحت نمی‌شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی؛ بلکه شما را راهنمایی نیز می‌کنم که هنگام توسّل به علمدار کربلا چه بگویی؟! هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی؛ ای پدر پناه دهندگان! به فریادم برس و به من پناه ده!» 📚منبع چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام، علی ربانی خلخالی، ج۱، ص۴۱۹ کرامات باب الحوائج حضرت ابوالفضل(ع)، سید بشیر حسینی، ص۴۵ پرچمدار نینوا، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۵ علیه السلام .
🔵 نکاتی درباره زندگاني 🔻همسر، فرزندان و نسل ایشان 🔻عاقبت قاتل ایشان 🔻مقام حضرت عباس ..... قطع کردن دست‌ها و پاهای حضرت عباس(ع) از روی کینه ورزی شرح الأخبار: کسی‌که عهده‌دار کشتن عباس بن علی در آن روز ( عاشورا) شد، یزید بن زیاد حَنَفی بود، و لباس و تجهیزات [رزم] عباس را حَکیم بن طُفَیل طایی برداشت. همچنین گفته شده‌است که او هم‌دست یزید [بن زیاد] در کشتن عباس بود. پس از آن‌که برادران عباس؛ عبدالله، عثمان و جعفر که همراه او قصد آوردن آب را داشتند، کشته شدند، عباس به تنهایی و با مشک آب، باز می‌گشت و به یاران عبیدالله، که میان او و آب فاصله انداخته بودند حمله می‌برد و آنان را می‌زد و می‌کشت تا از [شریعه] آب، کنار روند. آن‌گاه، به فرات وارد می‌شد و مَشک را پُر می‌کرد و می‌برد و به حسین و یارانش می‌رساند و آنان را سیراب می‌کرد. تا آن‌که دشمنان، بر او غلبه کردند و زخم تیرها، او را ناتوان کرد و میان فرات و سراپرده خیمه‌ها در حال بردن آب، او را کشتند. قبرش نیز همان جاست. هم‌چنین، دست‌ها و پاهایش را از سرِ کینه‌ورزی با او و به سبب گرفتاری هایی که برایشان به وجود آورده بود و کُشتاری که از آن‌ها کرده بود، قطع کردند. از این رو بود که او سقّا نامیده شد. فضل بن محمد بن حسن بن عبید الله بن عباس بن علی در این‌باره گفته‌است: سزاوارترینِ افراد به گریستن مردم بر جوانی است که حسین را در کربلا، گریاند برادر او و فرزند پدرش علی ابوالفضل آغشته به خون؛ کسی‌که برای حسین از خودگذشتگی کرد و هیچ چیز، او را خَم نکرد و با وجود تشنگی، آب را به او بخشید 📚شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، جلد۳، ص۱۹۱
1402112308-4.mp3
14.75M
| ولد الحسین ولادت امام حسین علیه‌السلام سه‌شنبه۲۴بهمن۱۴۰۲ | ۲ شعبان ۱۴۴۵ ولد الحسین ولد الولا ولد الحسین ولد الهدی ولد الحسین ولد الکرم ولد الحسین ولد السخا حسین اومد به چه شب شیرینی حسین اومد نورشو که میبینی حسین اومد حسین اومد حسین اومد صدر همه اخباره حسین اومد گل پسر کراره حسین اومد حسین اومد اهلاً و سهلاً جان طاها اهلاً و سهلاً ماه زهرا اهلاً و سهلاً عشقی والله اهلاً و سهلاً یا اباعبدالله **** ولد الحسین وَلَد الحیدر ولد الحسین وَلَد الکوثر ولد الحسین وَلَد الحورا ولد الحسین وَلَد الاطهر حسین مولا ذکر لب نوکرها حسین مولا لالایی مادرها حسین مولا حسین مولا حسین مولا رمز قیام و نصره حسین مولا ذکر امام عصره حسین مولا حسین مولا اهلاً و سهلاً جاویدانی اهلاً و سهلاً ای نورانی اهلاً و سهلاً شور دلها اهلاً و سهلاً یا اباعبدالله **** ولد العباس ولد الوفا ولد العباس ولد العطا ولد العباس ولد القمر ولد العباس ولد الرضا ابوفاضل ماه بن الزهرایی ابوفاضل خوده خوده مولایی ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل شیر نر غُرنده ابوفاضل تا به ابد پاینده ابوفاضل ابوفاضل اهلاً و سهلاً شیر حیدر اهلاً و سهلاً شور محشر اهلاً و سهلاً ماه کامل اهلاً و سهلاً یا ابوفاضل ولادت امام حسین 1402
Kashani-14021124-DarseVafa-Hkashani_Com.mp3
32.94M
📋 درسِ وفا از 🎙 📆 سه شنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۲ - شب علیه السلام - هیئت محترم ریحانة الحسین سلام الله علیها
هوای کربلا-زمینه.mp3
25.26M
به جونِ تو قسم، تویی همه کسم اگه منو رها کنی غریب و بی کسم از هرچی حاجته یه کربلا بَسَ‌ام 🎙کربلایی هوایِ کربلا،هوای عاشقی     هوایِ خوبِ زندگی هوایِ کربلا،هوایِ جنته     سلام بهت عبادته            حسین دوسِت دارم به جونِ تو قسم تویی همه کسم اگه منو رهام کنی غریب و بی کسم از هرچی حاجته یه کربلا بَسَم (حسین آقام آقام (2)،حسین آقام آقام آقام) ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ هوایِ کربلا،هوایِ دلبره شبِ حرم چه محشره هوایِ کربلا،هوایِ خونمه      و علتِ جنونمه            حسین دستِ خیرت همیشه رو سرم امیرِ محترم بدارو میخری حسین همینه باورم به دادِ من برس توو روزِ محشرم (حسین آقام آقام(2)،حسین آقام آقام آقام) ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ هوایِ کربلا،هوایِ گریمه     فراقت آقا مرگمه هوایِ کربلا،هوایِ خاصیه    دوا توو دستِ ساقیه            حسین بابِ حاجات طبیبِ کربلا عمویِ با وفا به لشگر حرم شدی تو صاحبُ اللِواء به قلب زار ما نظر نما تو‌ ساقیا (عموی با وفا عموی با وفا،عباس) شاعر :
. ◼️ چگونگی شهادت حضرت عباس(ع) به بیان حضرت علی(ع) روزی ام البنين وارد اتاق شد. علی عليه‌السلام را ديد كه عباس خردسال را روی پاهايش نشانده، آستين‌های كودک را بالا زده و بازوانش را می‌بوسد و به شدت می‌گريد.‌ ام البنين(س) حيران و نگران علت را پرسيد. علی عليه‌السلام با اندوه پاسخ داد: «به اين دو دست نگاه می‌كردم و آن‌چه بر سرشان می‌آيد، به ياد می‌آوردم.» تعجب‌ ام البنين(س) به ترس تبديل شد. مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنيد: «از بازو قطع خواهند شد.» پرسيد: «چرا ياعلى؟» و آن‌گاه شرح كربلا را شنيد و اين‌كه دستان فرزندش در راه پسر ريحانه رسول(ص)، قطع خواهند شد. گريه امانش نمی‌داد، اما شكر خدا را می‌گفت كه پسرش فدای سبط گرامی رسول صلی الله عليه و آله می‌شود. علی عليه‌السلام مادر عباس را به منزلتی كه فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت: «خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می‌بخشد تا با ملائكه در بهشت پرواز كند.» 📚منبع زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، باقر شريف قرشى، ص ۳۱ .
. از روی خاکا پاشو حسین رسیده داداشتو ندیده بودی با قد خمیده شکوهت اعجاز شده قیامتی باز برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز  از مشک پاره شده خجالت حرم می ریزه از مشک پاره شده اشکای مادرم  می ریزه از مشک پاره شده آواره  رو سرم می ریزه تن تو ،  غرق به خون برابر من تن تو ، پا خورده قبل پیکر من بند دو‌ نوای آهت به مادرم رسیده یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده نشد که بیشتر کنار تو بمونم دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم  رفتی با رفتن تو خندید سنان به قد خمم رفتی با رفتن تو گوشواره جمع شد از حرمم رفتی با رفتن تو داداش که نه ، یه کوه غمم   !  برادر من رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی بند سه تو رو نی هم که باشی همنشینی ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی ایشالا تو شام‌ دیگه بهت نخندن سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن ایشالا که سر تو کنار نهر آب نبرن ایشالا که سر تو مقابل رباب نبرن ایشالا که سر تو به مجلس شراب نبرن  ، برادر من سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره سر تو ، ایشالا که  خرابه نره ✍ ......... داره قرار از  دله عقیله میره ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره ایشالا هیچکس ، غصه ی یار نگیره ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره ایشالا عصر دهم ذبح نکنن برادرمو ایشالا عصر دهم به هم نریزن این حرمو ایشالا عصر دهم نریزن اشک مادرمو‌    عزیز زهرا حرمت ، حرم بمونه تا به ابد تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد بند دوم عباس که اومد،    بهش بگو علمدار برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار کمون به دستی ، یه کمی اون طرف تر نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر  ایشالا عصر دهم عمود خیمه دست نخوره ایشالا عصر دهم کسی سر تو رو نبُره ایشالا عصر دهم شمر نیست اونی که دستِ پره  ، عزیز زینب عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو ....................... . دیدم پر از خون بسته به موی اسبی دیدم داری زمین می ریزی وقتی روی اسبی گرما شدید بود با یه سلام لبات سوخت خدافظی نکرده کشتنت ، دلم برات سوخت زهراییه غم تو دیدن که سد شدی زدنت زهرا ییه غم تو از کوچه رد شدی زدنت  زهرا ییه غم تو روخاک... لگد شدی .... زدنت  واویلا عزیزم ، چند بار صدات زدم ولی ولی تو ، یکبار بابا صدام نزدی تنت به بابا رسیده اربا اربا چیزی برای من نموند از اون جوون رعنا  برات بگم از بدن پاره پاره هر کی میره یه تیکشو تو دست برام میاره جمع شد چه جمع شدنی ! تیکه به تیکه بود جگرم جمع شد چه جمع شدنی! دست خورده شد چقد ثمرم جمع شد چه جمع شدنی !  اینقد که ریز نبودم پسرم   واویلا این علی ، رفت و نموند برای حسین رو زمین ، صد تیکه شد  عصای حسین ✍ ............... تیر منتظر بود ولی چه می دونستی دلت می خواست بگی که تشنمه نمی تونستی قضیه داره که تو رو انتخاب کرد شیش ماهه کشتنو یکی دیگه تو کوچه باب کرد شیش ماهه ای رو زدن روز ولادتش نشده شیش ماهه ای رو زدن گهواره قسمتش نشده شیش ماهه ای رو زدن هیچ جایی صحبتش نشده ... واویلا کشته شد ، محل نداد کسی بهشم بی هوا ، لگد زدن به مادرشم بند دو لبای تشنه ت غصه ی بی حساب خورد تا روی دست گرفتمت چشات به نهر آب خورد کمون داراشون دل مارو سوزوندن تیره بزرگتر از تو رو ، به حلق تو نشوندن اشک خجالت من از خون روی حنجرته اشک خجالت من از حجم کوچیک سرته اشک خجالت من از انتظار مادرته ... واویلا پسرم ، قلب پدر مزار توئه پسرم ، داداشتم کنار توئه بند سه بگو دروغه تو بی خبر نرفتی تا حالا تو بدون مادرت سفر نرفتی برای اینکه نشی بیدار می خونم بقیه ی لالایی مو سر مزار می خونم یه سالتم نشده ازم گرفتنت پسرم یه سالتم نشده سر مزارتن یه حرم یه سالتم نشده چه خاکی ریخته شد به سرم  واویلا پسرم ، آروم بخواب مواظبتم روی نی ، سرت بره مراقبتم .👇
. ✍ بند اول وای از آبروی رفته‌‌ی فرات وای از مشک خالی از آب حیات دلشوره رسیده تا مخدرات در این غربت آه حسرت می‌کشد از سینه تیر جفا را با زحمت می‌کشد از سینه در کنار ، علقمه غوغا شد از تن جدا ، دستان سقا شد واغربتا ، واویلا واویلا بند دوم افتاد امید حرم روی زمین زهرا آمد جای ام بنین وای از ضربت عمود آهنین مادر اینجا از داغ تو خون دلها خورده بمیرم که پیکرت را نیزه بالا برده بر خیمه‌ها ، دشمن رو آوُرده آرامشِ ، خیمه برهم خورده واغربتا واویلا واویلا مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
4_6041988008637372159.mp3
3.34M
بند اول تو تشنه‌ای و برای چشمم دردی شده آب دیدن من دستی که به آب خورده باشد بهتر که بیفتد از تن من فدای چشمت چشم من گر درمیان خون نشست فدای آه مادرت گر دستم از بازو شکست من آمدم اصلا دور تو بگردم دست و سر و جانم را قربان تو کردم بند دوم تنها به تو می‌کنم توسل من هیچ ز دیگران نخواهم وقتی تو پناه عالمینی از غیر تو من امان نخواهم پناه جانم در امانم در لوای پرچمت همه توانِ بازوانِ من فدای پرچمت من سر بنهم بر آغوش برادر سر بر چه گذاری تو در لحظه ‌ی آخر بند سوم جان از تن زخمی‌ام گرفته این غم که نشسته در صدایت دشمن چقدر دلیر گشته برگرد به سمت خیمه‌هایت عمود و تیر و نیزه‌ها را من به جانم می‌خرم صدای پای دشمنت را نشنود گوش حرم من دل‌نگرانم می‌سوزم از این تب گردی ننشیند کاش بر چادر زینب
. امیرالمؤمنین کاشف الکرب عن وجه الرسول بود و عباس: کاشف الکرب عن وجه الحسين "برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين " ............. . ◾️ شهادت فرزندان ام البنین(س) عثمان فرزند علی که مادرش‌ ام البنین، دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب بود. او می‌گفت: «من عثمان صاحب افتخارم، شیخ و بزرگم (پدرم) علی است که کارهای شایسته می‌کرد. از میان همه مردم او برادر و عموزاده پیامبرِ صاحب کمال بود». او هم جنگید تا کشته شد. آنگاه برادرش جعفر به میدان آمد که مادر او هم‌ ام البنین بود. او حمله کرد و می‌گفت: «من جعفر صاحب شرافتم؛ فرزند علی، انسان خوب و سخاوتمند. با نیزه‌های مضطرب و شمشیرهای آشکار و صیقلی، از حسین علیه‌السلام دفاع می‌کنم.» او هم جنگید تا شهید شد. پس از او برادرش عبداللَّه آمد که مادر او هم‌ ام البنین است. حمله کرد و می‌گفت: «من فرزند علی دلاور و صاحب فضیلت و نیکوکارم. او شمشیر برّنده پیامبر و برطرف کننده مشکلات و ناراحتی‌ها بود». او هم جنگید تا کشته شد. سپس عباس بن علی(ع) بیرون شد. مادر او هم‌ ام البنین است. هموست که سقا بود. او حمله کرد و می‌گفت: «سوگند به خدای عزیز و بزرگ، به حجون و زمزم، به حطیم و کناره کعبه که حرم است! امروز بدنم را به خونم رنگین خواهم کرد در راه حسین(ع) صاحب افتخارات کهن و پیشوای اهل فضل و کرم». عباس(ع) هم پیوسته جنگید تا گروهی از آن مردم را کشت و سپس کشته شد. پس امام فرمود: «الآن کمرم شکست و راه چاره‌ام اندک شد.» * دیگر مورخان و مقتل نویسان شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را به گونه‌ای دیگر آورده‌اند. (بنگرید به الارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص ۱۰۹ و مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۸۹) 📚منبع ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۵۴ .
هدایت شده از امام حسین ع
مهدی آهنی، گل پر پر.mp3
10.46M
🎼 تکمیلی 🎧 فقطعوه بالسیوف تن تو تن نمیشه بچینمت کنارهم   این که بدن نمیشه جوونا دست به دست تورو دارن برام میارن باید باباتو جای تو، رو این عبا بزارن تو تشییعت،  حرم به زحمت افتاده هرجا که چش می چرخونم یه تیکه ت افتاده قد و بالات چی شد  چه درهم اومدی با خون دل شمردمت بازم کم اومدی ... بند دوم نشستم از غم تو خاک روی سرم می ریزم به هرکی یه تیکت رسید،   قربونیه عزیزم خون لخته بیرون می کشم که بشنوم صداتو عمه رسیده ازحرم ، برگردونه باباتو بی رمقه چشام می لرزه زانوهام این اولین بارته که پا نمیشی به پام دردسری شده حرم آوردنت عصای پیری بابا چه بد شکستنت ...................... . (ع) از دستای قلم شده ت از تو خبر گرفته یه کاری کرده داغ تو دس به کمر گرفته‌ اونی که دور علقمه داره می گرده شمره اونی که بیشتر از همه خوشحالی کرده شمره یل ام البنین ، درد آوره همین بی دست باشی و از رو اسب بیفتی رو زمین غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش سر تو رو با معجرا به نیزه بستنش بند دوم انتظاری نداشت ازت لبای آب نخوردم پاشو علمدار حرم که دستاتو آوردم خیرت قبول سر تو ام مثل سر بابات شد سکینه مشکو داد به تو شرمنده ی چشات شد ببین داره به ما می خنده حرمله قدم زدن با شمر شده درد یه قافله بیا بریم حرم ، اصلا نخواستیم آب به خاطر منم نشد بخاطر رباب https://eitaa.com/emame3vom/88763 .
. رفت محضرِ ابی عبدالله، تا به ابی عبدالله فرمود آقاجان سینه‌م دیگه سنگینه، آقا اجازه بده برم .. دیگه نمی تونم بمونم .. ابی عبدالله فرمود کجا میخوای بری؟! يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي .. تو علمدارِ منی .. عباسم إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. حضرت فرمود عباسم اگه تو بری لشگرم از هم می پاشه .‌. من یه سوال دارم؛ کدوم لشگر!! دیگه برا حسین لشگری باقی نمونده .. نه اصحابی .. نه بنی هاشمی .. همه رفتن .. یعنی عباسم تو یه نفری یه لشکری برا من .. یه جمله بگم شبِ تاسوعاست .. ابی عبدالله هر بار از صبحِ عاشورا میرفت تو دلِ میدان با خیالِ راحت مینشست بالاسرِ شهدا .. با شهدا حرف میزد، نجوا میکرد .. با خیالِ راحت؛ چرا!! چون دلش آرام بود عباس تو خیمه هست .. اما وقتی اومد کنارِ علقمه دیدن هی بر میگرده عقبُ نگاه میکنه .. دلواپسِ خیمه هاست .. نکنه بریزن سرِ زینب .‌. .ای حسین.... .............. امام حسین علیه السلام، عباسش رو که می تونست جنگ رو به نفع امام برگردونه، نگه داشت تا آخر که از مخدرات و ناموس رسول الله محافظت کنه ، حتی تا لحظه ی آخر هم خود امام از حریم مخدرات ، دفاع میکنه آنجا که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید... انوقت ما خیلی راحت از مخدرات و نوامیس اهلبیت و قد و قامت و موی بلندی که سوخت و غیره میگوییم.! . .
3.82M
ولادت حضرت زینب س 🎤حاج مهدی ایروانی ادامه متن 👇 علیه السلام علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای دنیای فاطمه حیدر تو امیر و ما قنبر مولانا علی سُکّان دارِ عالمینی تو بابای حسینی تو مولانا علی آروم دلِ / مسکینم علی من توو حرمت خدا رو می بینم علی ما ذره و تو / خورشیدی علی پشت پرده های عالمو دیدی علی علی - شیر هر مصاف علی - عین و شین و قاف علی - شاه لافتی من علی - کل زندگیم علی - راه مستقیم علی - بهترین نوای من علی مولا علی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اقیانوس بی کران حیدر شور هر اذان حیدر مولانا علی میگم با هر ضربان حیدر فوق هر بیان حیدر مولانا علی در راه علی / من جون به کفم من اصالتاً اهل دیار نجفم میخونه دلم / با شور و شعف این جمع همگی ایشالله ایوون نجف علی - بهترین هدف علی - سلطان نجف علی - مسجود ملائکه علی - فخر انبیا علی - زمزم و منا علی - ای فاتح معرکه علی مولا علی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای اسمت گره گشا عباس حامل اللوا عباس یابن بوتراب ذکرم توی هر گرفتاری بَه عجب علمداری آبروی آب ساقی حرم / یا ذخرَ الحسین دلبسته ی پرچم تو کل عالمین عشق ابدی / نور ازلی توو معرکه می جنگی چقد مثل علی قمر - نور منجلی قمر - شاگرد علی قمر - ای ساقی کربلا قمر - شیر با غضب قمر - آقای ادب قمر - دست تو گره گشا قمر جانم قمر ۳ .