.
#شور
#حضرت_عباس علیه السلام
به افتخار علامت و عَلَم کِش های با بصیرت(تفسیر اجزای علامت)
آی عَلَم کشی که زیر عَلَمی ایوالله
یا علی بگو توی هر قدمی ایوالله
با وضو و عشق و اخلاص برو زیر عَلَم
محضر اُمّ بنین محترمی ایوالله
میندازه سایهرو عرش
تیغهءهر علامت
با دو دست بریده
میشه برپا قیامت
کرم فقط کرم اباالفضل
حرم فقط حرم اباالفضل
هر کی مریض داره زود بیاره
شفا میده عَلم اباالفضل
یا عباس مددی علمدار
آی عَلم کشی که اهل ادبی ایوالله
عجمی و عبد شاه عربی ایوالله
اهل غیرتی و ناموسپرست پس حتما
شامل دعای بیبی زینبی ایوالله
شیرهای رو علامت
میده قوّت دلا رو
میکشونه به تصویر
رزم شیر خدا رو
پدر فقط پدر اباالفضل
بچهء شیر نره اباالفضل
مثل باباش شیر بدر و خیبر
غیورو با جگره اباالفضل
یا عباس مددی علمدار
آی علم کشی که هستی سرفراز ایوالله
داری با علامتت راز و نیاز ایوالله
الهی دستت و زهرا بگیره تو محشر
آی علم کشی که میخونی نماز ایوالله
خروس رو علامت
یعنی مست اذانیم
معنی طاووس اینه
یاد صاحبزمانیم
به معرفت خالقه اباالفضل
شفا دهِ حاذقه ابالفضل
اینو همه میدونن تو عالم
مهدی شده عاشق اباالفضل
یا عباس مددی علمدار
#علم_کشی #علم_کشان
#شب_نهم_محرم
#حاج_محتبي_صمدي_شهاب ✍
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/7199
.👇
.
#شور
#فراق_کربلا
#امام_حسین (ع)
توو مسیر زندگی ، خیلی دلگیره روزگار
بی حسین و کربلا ، این دنیا رو میخوام چیکار
آب که از سَرِت بگذره ، مُردن از فراق بهتره
دلخوشیِ این نوکره ، کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
واسه نوکری خدا ، اصلا ماها رو آفرید
زائرت میشم(یه روز)بازم ، زنده هستم به این امید
ای امید قلب غمگین ، هستی اَرحم الرّاحمین
دعوتم بکن اربعین ، کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
عشق تو امام حسین
از ازل توی سینمه
گریه از مُصیبتِت
جُزو اصول دینمه
پای پرچمت می مونم - از تو تا ابد ممنونم
تا نفس دارم میخونم کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
میمیرم اگه یه روز
از درت دور بشم حسین
کاش توو روضه جون بِدم
با تو محشور بشم حسین
درد قلبم و می دونی - کاش که یک شبِ بارونی
زائر تو باشم خونی کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
✍ #بهمن_عظیمی
...................
👆
#شور
#حضرت_عباس(ع)
#شب_نهم_محرم
ای که هفت تا آسمون ، تکیه داده به دست تو
نیم نگاهی کن به من ، هستم عُمریه مست تو
جود و لطفِ لایزالی
رد نکردی دست خالی
هیچ کس و ازین حوالی ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
تو به سینه ی کسی ، که دستِ رد نمیزنی
دستِ خالی برنگشت ، حتی از پیشِت ارمنی
خاک پای تو مافیها
مُرده میشه بی شک احیا
با یه نیم نگاهت آقا ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
جون زینبین تویی ، ای جون عالمین فدات
تشنه ی لبای تو ، لبهای دجله و فرات
مَردی و وفا یعنی تو
مروه و صفا یعنی تو
غیرت خدا یعنی تو ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ای تموم زندگیم ، یکجا قربون نام تو
سرزمین کربلا ، میلرزه زیر گام تو
شیر بیشه ی مولایی
بی مثال و بی همتایی
ذوالفقار کربلایی ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل
✍ بهمن عظیمی
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#حضرت_عباس
دیده وا کن یا اخا مشک و علم غارت شده
هستی و سرمایه ام آب آورم غارت شده
دیده وا کن ای علمدار رشید لشکرم
پرچم این خاندان محترم غارت شده
تو به خاک افتاده ای من هم ز پا افتاده ام
قوت جانم توان لشکرم غارت شده
باورم بودی و تنها یاورم در این زمین
با که گویم یاور من باورم غارت شده
بودنت امنیت خاطر برای زینب است
رفتی و امن و امان خواهرم غارت شده
زینت ام البنینی زیور نام حسین
زینت ام البنین و زیورم غارت شده
گر نخیزی میشود فریاد در صحرا بلند
پیرهن ، انگشت با انگشترم غارت شده
نزدیک به #سبک_کاش_مثه_دریا_نبودی_جواد_مقدم
✅داریوش جعفری- محرم۱۴۰۲ ✍
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#محرم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تحیل_مداحی
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس
#استاد_حاج_حسن_خلج
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#متن_روضه 👇👇
ترک روی لبش رو نمی انداخت به آب
غم چندین لب تاول زده وادارش کرد
سکینه مشک رو گرفت دستش اومد جلو عمو... عمو یعنی میشه سقای ما تو باشی و بچه از تشنگی دارن تو خیمه می لرزن
ای امان..
به خدا قسم روضه عباس اینه روضه عباس دست چپ و راست نیست .فرق شکافته نیست چشم خون آلوده نیست ،اینه روضه.
آبرو در خطر و ...
آبرو در خطرو مشک به دندانش بود
تیر نامرد به یک طفل بدهکارش کرد
سر درهم شده را بر سر نیزه بستند
شاعرش گفت ولی به جدت اشتباه گفت سر رو نبستند
آه
چون اختران عشق ز هرسو به نیزه شد
دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد
از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود
تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد
چی اومده سرت برادر
چرا رو خاکایی دلاور
چرا شکسته طاق ابروت
خدا کنه نبینه خواهر
تو صحرا پیچیده ناله مادرم
میدونم خودم کردم ..یه چیزی خوندم دیگه چیزی نمیشه خوند
تنها سری بود .....
هرچی رو نیزه سوارش کردند دیدن نیزه از اون طرف.....
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#تحیل_مداحی #شب_نهم_محرم #روضه_حضرت_عباس #استاد_حاج_حسن_خلج تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی 📝📝📝📝📝📝📝
👆
#تحیل_مداحی
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه السلام
#استاد_حاج_حسن_خلج
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی ✍
#هنر_بدن
❎اشارات بدن یا زبان بدن چیست⁉️
اشارات بدن یا زبان بدن به پیامهای غیرکلامی اطلاق میشود که میان افراد توسط حرکات اعضای بدن و حالات صورت انتقال مییابد.
در زبان انگلیسی، این پدیده (به انگلیسی: Body language) نامیده میشود.
چهرهٔ انسان میتواند بیش از ۲۰۰۰۰ حالت مختلف ایجاد کند. بنابراین خوش بیان ترین قسمت بدن است. بیشتر بیانها، ترکیبات چهرهای یعنی مخلوطی از دو یا چند حالت اصلی است.
۹۳ درصد ارتباط میان فردی را اشارات بدن تشکیل میدهد. در حالی که تنها ۷ درصد ارتباط میان فردی شامل گفتار است.
#نکات 👇
#هنر_بدن
در فایل مورد بحث حاج حسن خلج، هنر بدن را به وجه احسن اجرا می کنند.
در ابتدای خواندن وقتی خواستند به حالت آمدن حضرت سکینه، به محضر عموجانشان، اشاره کنند، آقای خلج دو دست خود را به حالت مشت شده، مقابل سینه و زیر چانه قرار دادند و با این حال تضرع حضرت سکینه را به تصویر کشیدند و در ادامه با لرزاندن دستشان حالت لرزیدن بچه های داخل خیمه را از شدت تشنگی مجسم کردند.
در ادامه در مصراع «سر درهم شده را بر سر نیزه بستند» برای به تصویر کشیدن محتوا، در ادای عبارات «درهم شده» ، «سر نیزه» و «بستن» حرکاتی متناسب با محتوا توسط دستشان و بدنشان داشتند که محتوا را کاملا مجسم کرد.
در مصراع «از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود» برای مصور نمودن محتوای «شکاف زخم» با حرکت دادن دست از پشت سر تا پیشانی، محتوا مجسم شد.
در مصراع «تنها سری بُوَد که ز پهلو به نیزه شد» برای مصور نمودن محتوای «از پهلو به نیزه شدن» سر را به پهلو خم کردند و دست را به حالت نیزه زیر آن قرار دادند.
#مکث
در مصراع «آبرو در خطر و مشک به دندانش بود» بعد از جمله «آبرو در خطر و» مکث کردند، که اینگونه مکثها در جملاتی که مستمع بدان حساس است بسیار تاثیرگذاری را بالا می برد.
#نوآوری_در_زمزمه_گرفتن
مستمع در بخشی از مجلس زمزمه ای داشت که آقای خلج با عبارت سوالی «چی؟» او را برای بهتر زمزمه کردن ترغیب کرد.
#اشاره_به_حوائج_مستمع
در جلساتی که بار عام است مثل عاشورا و تاسوعا چون عامه مردم حضور دارند و بعضی برای برآورده شدن حاجت آمده اند؛ اشاره به حوائج مستمعین حائز اهمیت است. در این جلسه آقای خلج با اشاره به موضوع «آبرو» که در روضه حضرت عباس(ع) هم موضوعیت دارد به حوائج مستمع اشاره کردند.
#مقدمه_چینی_در_گفتن_روضه_سنگین
قبل از گفتن بعضی روضه های سنگین مقدمه چینی لازم است؛ آقای #خلج در گفتن مصراع «سر درهم شده را بر سر نیزه بستند» با عذرخواهی از حضرت ام البنین و حضرت زهرا(س) مقدمه چینی کردند.
#مقدمه_چینی_در_گریز_شعری
در گریز زدن از شعری به شعری دیگر نیز گاهی مقدمه چینی لازم است؛ آقای #خلج در گریز شعری به شعر دیگر که روضه اش سنگینتر بود با جمله «شاعرش گفت ولی اشتباه گفت» مقدمه چینی کرد؛ که کاملا غیر کلیشه ای بود. البته به کار بردن اینگونه تعابیر از اساتید خریدار دارد.
#تناسب_لحن_و_محتوا
در تفسیر مصراع «چون اختران عشق ز هر سو به نیزه شد» وقتی می خواستند به دستور فرمانده لشکر دشمن اشاره کنند که دستور داد سرها رو به نیزه بزنند؛ لحنشان کاملا دستوری شد و از دکلمه استفاده کردند.
در اوج روضه در مصراع «تنها سری بُوَد که ز پهلو به نیزه شد» آخر مصراع را با دکلمه گفتند.
#جایگاه_شعر_زمزمه
یکی از جایگاههای کاربرد سبکهای ریتم دار زمزمه ای، بعد از روضه های سنگین است که غالبا با محتوای زبانحال به کار می رود. و در این جلسه به کار رفت.
#ترتیب_توالی_محتوایی_روضه
قاعده این است که روضه باید از روضه های با شدت مصیبت کمتر به سمت روضه های سنگینتر به کار برود؛ در این جلسه که محتوای شعر زمزمه ای از شدت مصیبت کمتری نسبت به روضه قبلی برخوردار بود؛ آقای #خلج شعر زمزمه ای رو نیمه کاره گذاشتند و با جمله «می دونم خودم کردم، یه چیزی گفتم که دیگه نمی شه چیزی خوند» زمینه را برای بازگشت به روضه قبلی، فراهم کردند.
#روضه_بی_کلام
برخی جملات روضه که خیلی سنگین است، اگر بیان نشود و اشاره بدن به مستمع القاء شود اثر بیشتری دارد؛ مثلا در جمله «هر چی رو نیزه سوارش کردند، دیدن نیزه ازون طرف بیرون زد» جمله «بیرون زد» را نگفتند و با اشاره دست مطلب را رساندند.
🔰🔰
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ به فدای مظلومی که با آستین، اشک چشمش را پاک میکرد...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
.
enc_16598309372923329979164.mp3
4.72M
اگه بره سرم رو نیزه ها
فدا سر تموم بچه ها
پاشو برو عزیز برادرم
کسی نره به سمت خیمه ها
🎙 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #تاسوعای_حسینی
#️⃣ #استودیویی
.
📋 اگه بره سرم رو نیزه ها
✔️ #زمینه #حضرت_عباس
✔️ #شب_نهم_محرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه بره سرم رو نیزه ها
فدا سر تموم بچه ها
پاشو برو عزیز برادرم
کسی نره به سمت خیمه ها
از غصه آب شدم / خونه خراب شدم
شرمنده زینب و / روی رباب شدم
مادر اومده بالا سرم
غرق خون شده پا تا سرم
محشری شده برا سرم
ای برادرم
غوغای حمله ی / دشمن به گوش میاد
جدا شده دستم و / خونم به جوش میاد
دوره میکنن من و تو رو
جانمادرت پاشو برو
جای من بگیر ، جلو ی این
سیل لشکرو
برو داداش قد کمون من
دیگه تو میمونی بدون من
داره میباره بارون از چشات
روی چشای غرق خونِ من
تنها هستی و من / بی تاب و مضطرم
چه جوری تنها بری / از میدون تا حرم
داغ غربتت رو جیگرم
تنها میمونی اگه برم
پیش من نمون برو حرم
ای برادرم
دیگه چیزی نمونده یا اخا
که عالمی و بی قرار کنی
دیگه چیزی نمونده پیش تو
یه نفری می خوای چیکار کنی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
بندانی. شب نهم محرم 1445.غمخانه.mp3
16.68M
#فایل_صوتی
سخنرانی شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵ غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
استاد بندانی نیشابوری
#شب_نهم_محرم
حضرت عباس ۱۴۰۲.mp3
3.52M
🎧 حضرت #ابوالفضل_العباس صلواتالله علیه
#شب_نهم_محرم
🔻 حجةالاسلام محسن حنیفی
🔻 محرمالحرام ۱۴۴۵
.
#شور
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۲
#حضرت_عباس
پرچمدار اومد-به نظر که حیدر کرار اومد
پرچمدار اومد-یه نفر که نمی شه تکرار اومد
پرچمدار اومد-اونکه زیر دست حیدر بار اومد
چه قدر با جگر می ره-باهنر می ره
دشمن از مقابلش داره در می ره
زمین پیش پاش برخاست-پرچمش بالاست
می رسه سر می زنه از چپ و از راست
می گه یا علی-می ره با غضب
مجموعه ای از غیرت و ادب
تا جلو می ره-هی قدم قدم
دشمنش می ره-هی عقب عقب
نام اور عباس-اونکه رو کعبه می ره منبر عباس
نام اور عباس-یه سپاهن با علی اکبر عباس
نام اور عباس-یه کلام ختم کلام حیدر عباس
تاکه-قدعلم می کرد-قلع و غم می کرد
با یه ضربه شر چند تا رو کم می کرد
چه قدر-؛صف شکن می زد-سر و تن می زد
ضربه هاشُ مثل امام حسن می زد
همسمت یمین-هم سمت یسار
شد همهمهُ-شد گرد و غبار
سردار بنی هاشم اومده
اخمش رو ببین-تیغش به کنار
#علی_زمانیان✍
👇
Ali Abdolmaleki - Nashod (320).mp3
8.44M
خیلی دعا کردم؛ نشد ●♪♫
مشکوُ بغل کردم؛ نشد ●♪♫
داداش حسین، شرمندتم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد… ●♪♫
چشمام نمی بینه، داداش ●♪♫
بدجوری دستام خاکیه ●♪♫
هر کار میشد کردم؛ نشد ●♪♫
شرمنده… مشکم خالیه ●♪♫
از ناقه افتادم زمین ●♪♫
دستام، برام کاری نکرد ●♪♫
تا خیمه ها؛ راهی نبود ●♪♫
مشک آبروداری نکرد! ●♪♫
ندون گرفتم عشقت رو ●♪♫
سینه سپر کردم نشد ●♪♫
خواستم علمداری کنم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد ●♪♫
#شب_نهم_محرم
⚫️ فرات شاهد وفادری عباس(ع)
هنگامي كه حضرت ابوالفضل(ع) به سوي فرات آمد و با تلاش خود را به آب رسانيد تشنگي بر ايشان چيره شده بود، دست زير آب نمود تا بنوشد به ياد تشنگي امام حسين(ع) و اهلبيتش افتاد، آب را ريخت؛
يا نفس من بعدالحسين هوني
و بعده لا كنت ان تكوني
هذا حسين وارد المنون
و تشربين بارد المعين
هيهات ما هذا فعال ديني
و لا فعال صادق اليقين
خطاب به خودش فرمود: اي عباس بعد از حسين(ع) خواهان زندگي هستي؟ بعد از حسين(ع) مبادا زنده بماني حسين(ع) به سوي مرگ (و شهادت) ميرود و تو آب سرد مينوشي؟ اين كار با دين و آئين من سازگار نيست، و اين كار از شخص راستگو بدور است.
به دريا پا نهاد و تشنه لب بيرون شد از دريا
فتوت بين، جوانمردي نگر، غيرت تماشا كن
⚫️دستانش شهادت وفاداری او
اوج وفاداری ایشان آنگاه بود که باران تیر و نیزه بر او باریدن گرفت و زید بن ورقا بر او حمله کرد و دست راست آن حضرت را برید، حضرت، شمشیر را به دست چپش داد و این رجز را خواند:
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
و عن امام صادق الیقین
نجل النبی الطاهر الامین
⚫️روضه
«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صلّي الله عليه و آله».
محضر سيدالشهدا(ع) آمد. تا آخرين ساعت عاشورا، در كنار سيدالشهدا(ع) بود. وقتي اصحاب و اهل بيت(ع) در محاصره دشمن بودند، او بود كه دشمن را كنار زد و از نو لشکر را آرايش داد. هم فرمانده لشكر بود، هم پرچم دار، هم ساقي، هم حامي و محافظ خيمه ها. از این رو، تا زنده بود، امام حسين(ع) نگران خيمه ها نبود. ایشان با خاطری آسوده به ميدان مي رفت و برمي گشت، ولي بعد از قمر بني هاشم، وقتی امام حسين(ع) مي خواست برود ميدان، نگران خيمه ها بود.
نقل كردند دشمن متوجه اين نكته شده بود كه سيدالشهدا(ع) نمي تواند خيمه ها را تنها بگذارد. وقتی در آخرين لحظات که امام در گودي قتلگاه بود و دشمن به طرف خيمه های ایشان تمام توانش را جمع كرد و روي زانوهايش ايستاد و فرمود: «يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم ... فقال إني أقول أقاتلكم و تقاتلونني». شما با من مي جنگيد، چه كار به خيمه هاي من و نواميس رسول خدا(ص) داريد؟ از این رو، دشمن بين امام حسين(ع) و قمر بني هاشم فاصله انداخت و حضرت را در درون نخلستان ها دور از خيمه ها محاصره كردند، در حالي كه با تمام وجودش سعي مي كرد، آب را به خيمه برساند. حضرت عباس خود را سپر آب كرده بود. دست راستش را قطع كردند. رجز مي خواند و به طرف خيمه ها حركت مي كرد. دست چپش را قطع كردند. باز هم به خودش نويد داد و در ميدان نبرد، استقامت كرد و به راهش ادامه مي داد، ولي لحظه اي پيش آمد که متحير وسط ميدان ايستاد. وقتي آب ها روي زمين ريخت و دید ديگر آب ندارد که براي خيمه ها بياورد و دست هم ندارد تا از امام حسين(ع) و حريمش حمايت كند. متحیر ماند.
دشمن كه از شجاعت او پروا داشت، وقتي متوجه شد که او ديگر دست ندارد، حلقه محاصره را تنگ تر كرد و از هر طرف به او حمله ور شد. تيراندازها از فاصله نزديك او را تيرباران كردند. چشم نازنينش را هدف قرار دادند. وقتي چوبه تیر به چشمش اصابت كرد و دست نداشت كه تير را بيرون بياورد، ناچار سر را فرود آورد و زانوها را بالا آورد که كلاه خود از سر حضرت زمين افتاد. اي واي! به گونه ای با عمود آهنين، حضرت را هدف قرار دادند كه ديگر نتوانست روي اسب بماند. این در حالي است که تير به چشم و بدنش خورده بود. دشمن از هر طرف به او حمله ور شد. در همين حال بود كه امام حسين(ع) به سرعت از خيمه بیرون آمد و دشمن را پراكنده كرد. وقتي كنار بالين عباس نشست، فرمود:
«الآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى وَقَلَّتْ حيلَتى
🌸 شعر
چون شاه دید پیکر عباس روی خاک
گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟
خوش گفت آن که گفت چنین این زبان حال
آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم:
از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم
قامت ز من شكسته و از تو به روي خاك
كو قامتي كه خواهر خود را خبر كنم
عباس خوش بخواب شدي راحت از جهان
اما بگو چه چاره من ِخون جگر كنم
#شب_نهم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى، ص ۳۲۶.
۲.ابصارالعین/ص۳۰
۳.نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳
۴.نقل از آیت الله جاویدان
۵.مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۱
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
.
.
#شب_نهم_محرم
▪️گریز روضه حضرت عباس (ع)
امیرالمومنین(ع): این زینب(س) امانت من نزد توست.
هنگام احتضار امیرالمومنین(ع) فرزندانش را جمع کرده مشغول وصیت به آنها شد. زینب(س) نزد پدر بزرگوارش شتافت و عرض کرد پدر جان میخواهم یکی از برادرانم برای حفظ و حراست من متعهد شود. حضرت فرمود دخترم اینها برادرانت هستند هر کدام را خواستی برای این کار انتخاب کن. این حسن(ع) و این حسین(ع) است .
عرض کرد حسن(ع) و حسین(ع) امامان و آقایان من هستند و من با دو چشم خود آنها را خدمتگزاری میکنم ولی از برادران دیگرم انتظار خدمت دارم شاید در زندگانیم به مسافرتی محتاج شوم لذا او حفاظت و خدمت مرا در سفر و حضر متعهد شود.
مولا فرمود: هر کدام را خواستی انتخاب کن.
زینب(س) نگاهش را به سوی برادرانش انداخت. او کسی را برای مطلب خود غیر از قمر بنی هاشم(ع) انتخاب نکرد پس عرض کرد: پدر جان این برادرم را میگویم و به عباس(ع) اشاره کرد. امیرالمومنین(ع) به عباس(ع) فرمود: پسرم نزدیک بیا، عباس(ع) نزد مولا رفت. مولا دست زینب(س) را گرفت و در دست عباس(ع) گذاشت و فرمود:
بُنَیّ هذه ودیعه منّی الیک.
پسرم این زینب امانت من نزد تو است.
در حالی که اشک چشم عباس(ع) بر گونههای صورتش جاری بود عرض کرد پدر جان چشم تو را روشن میکنم و تمام توان خود را در نگهداری و حفاظت زینب(س) به کار میبرم آنگاه امیرالمومنین(ع) به عباس(ع) و زینب(س) نگاه می کرد و گریه مینمود.
👈اشاره گریز:
به روضه غریبی حضرت زینب(س) و بانوان حرم بعد از شهادت قمر منیر بنی هاشم(ع) که حضرت زینب(س) فرمود:
واضَیعَتُنا مِن بَعدِکَ یا اباالفضل
📚منابع:
مولد العباس بن علی(ع)، ص ۷۱
چهره درخشان قمر بنی هاشم(ع)، ج ۳، ص ۵۷
برگرفته از:
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۵۲
#حضرت_زینب
#محرم۱۴۴۵
#گریزهای_مداحی
.
.
▪️گریز روضه قمر بنی هاشم (ع)
ابوذر و مشک آب
در یکی از سفرها ابوذر از قافله رسول خدا(ص) جا ماند. هوا هم بسیار گرم و سوزان بود ابوذر هم به شدت تشنه بود همانطور که میرفت به سنگی برخورد کرد که مقدار کمی آب باران در آن جمع شده بود با خود گفت بهتر این آب را به پیغمبر(ص) برسانم تا او اول سیراب گردد.
آبها را در مشکی که داشت ریخت و با همان حالت تشنگی و عطش به راه افتاد تا از دور چشمش به سیاهی سپاه مسلمین افتاد.
ابوذر خود را به سپاه پیغمبر(ص) رساند رسول اکرم(ص) به استقبال ابوذر آمد ابوذر از شدت خستگی و تشنگی بیحال به زمین افتاد .
رسول اکرم(ص) فرمودند: آب حاضر کنید و به ابوذر بدهید که خیلی تشنه است.
ابوذر گفت آب همراه من است. پیامبر(ص) با تعجب پرسیدند: آب همراه داشتی و نیاشامیدی؟ ابوذر گفت: آری پدر و مادرم به قربانت. به سنگی برخورد کردم دیدم آب سرد و گوارایی در کنار آن جمع شده است. با خود گفتم از آن آب نمیآشامم تا حبیبم رسول خدا(ص) از آن بیاشامد.
👈اشاره گریز:
اباالفضل العباس علیه السلام هم آب را روی آب ریخت و خواست که تا مولایش تشنه است، آب ننوشد.
📚منبع:
داستان راستان، شهید مطهری، ص ۲۵۰
برگرفته از:
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۹۷
#شب_نهم_محرم
#محرم۱۴۴۵
#گریزهای_مداحی
.
[WWW.FOTROS.IR]ma1402050405.mp3
9.79M
#واحد (رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل)
🎥 مراسم عزاداری شب #تاسوعا
🗓 چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📝شاعر: #سجاد_روانمرد
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
.
#شور
#حضرت_عباس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قمر روی زمین
ای دلبر ام البنین
السلام ای اولین
پسر ام البنین
ای اباالفضل مولا
ای مسیح مسیحا
ای دلارای زینب
ای خدای اطبا
مستی حلال به روی لبها
تاروز قیامت علمت بالا
عرض ارادت صبح ملائک
صلی الله علیک یا قمرالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قمرالله حرم
دلبر دلخواه حرم
نقابو میبنده تا
میشه خسوف ماه حرم
ای چقد ماهی عباس
ای چشات موج دریاس
میگه رقیه به هم بازیاش
عموم عباس همه عشق باباس
دلبرده ی دل،دلداری ابالفضل
سر نذر سرت،سرداری ابالفضل
میگن خدا بهت، نداره ملامت
خلق و خوی خدا داری ابالفضل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_حسنلو✍
#شب_نهم_محرم
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9385
.👇
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#زمزمه
از روی خاکا
پاشو حسین رسیده
داداشتو ندیده بودی با قد خمیده
شکوهت اعجاز
شده قیامتی باز
برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز
از مشک پاره شده
خجالت حرم می ریزه
از مشک پاره شده
اشکای مادرم می ریزه
از مشک پاره شده
آواره رو سرم می ریزه
تن تو ، غرق به خون برابر من
تن تو ، پا خورده قبل پیکر من
بند دو
نوای آهت
به مادرم رسیده
یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده
نشد که بیشتر
کنار تو بمونم
دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم
رفتی با رفتن تو
خندید سنان به قد خمم
رفتی با رفتن تو
گوشواره جمع شد از حرمم
رفتی با رفتن تو
داداش که نه ، یه کوه غمم ! برادر من
رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی
رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی
بند سه
تو رو نی هم
که باشی همنشینی
ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی
ایشالا تو شام
دیگه بهت نخندن
سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن
ایشالا که سر تو
کنار نهر آب نبرن
ایشالا که سر تو
مقابل رباب نبرن
ایشالا که سر تو
به مجلس شراب نبرن ، برادر من
سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره
سر تو ، ایشالا که خرابه نره
#ناصر_دودانگه✍
.........
#زمزمه
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#زمزمه۱۶
داره قرار از
دله عقیله میره
ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره
ایشالا هیچکس ،
غصه ی یار نگیره
ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره
ایشالا عصر دهم
ذبح نکنن برادرمو
ایشالا عصر دهم
به هم نریزن این حرمو
ایشالا عصر دهم
نریزن اشک مادرمو عزیز زهرا
حرمت ، حرم بمونه تا به ابد
تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد
بند دوم
عباس که اومد،
بهش بگو علمدار
برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار
کمون به دستی ،
یه کمی اون طرف تر
نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر
ایشالا عصر دهم
عمود خیمه دست نخوره
ایشالا عصر دهم
کسی سر تو رو نبُره
ایشالا عصر دهم
شمر نیست اونی که دستِ پره ، عزیز زینب
عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو
می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو
#ناصر_دودانگه ✍
#ورودیه
.......................
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_زمزمه
#زمزمه۱۶
دیدم پر از خون
بسته به موی اسبی
دیدم داری زمین می ریزی وقتی روی اسبی
گرما شدید بود
با یه سلام لبات سوخت
خدافظی نکرده کشتنت ، دلم برات سوخت
زهراییه غم تو
دیدن که سد شدی زدنت
زهرا ییه غم تو
از کوچه رد شدی زدنت
زهرا ییه غم تو
روخاک... لگد شدی .... زدنت واویلا
عزیزم ، چند بار صدات زدم ولی
ولی تو ، یکبار بابا صدام نزدی
تنت به بابا
رسیده اربا اربا
چیزی برای من نموند از اون جوون رعنا
برات بگم از
بدن پاره پاره
هر کی میره یه تیکشو تو دست برام میاره
جمع شد چه جمع شدنی !
تیکه به تیکه بود جگرم
جمع شد چه جمع شدنی!
دست خورده شد چقد ثمرم
جمع شد چه جمع شدنی !
اینقد که ریز نبودم پسرم واویلا
این علی ، رفت و نموند برای حسین
رو زمین ، صد تیکه شد عصای حسین
#ناصر_دودانگه ✍
...............
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
#زمزمه۱۶
تیر منتظر بود
ولی چه می دونستی
دلت می خواست بگی که تشنمه نمی تونستی
قضیه داره
که تو رو انتخاب کرد
شیش ماهه کشتنو یکی دیگه تو کوچه باب کرد
شیش ماهه ای رو زدن
روز ولادتش نشده
شیش ماهه ای رو زدن
گهواره قسمتش نشده
شیش ماهه ای رو زدن
هیچ جایی صحبتش نشده ... واویلا
کشته شد ، محل نداد کسی بهشم
بی هوا ، لگد زدن به مادرشم
بند دو
لبای تشنه ت
غصه ی بی حساب خورد
تا روی دست گرفتمت چشات به نهر آب خورد
کمون داراشون
دل مارو سوزوندن
تیره بزرگتر از تو رو ، به حلق تو نشوندن
اشک خجالت من
از خون روی حنجرته
اشک خجالت من
از حجم کوچیک سرته
اشک خجالت من
از انتظار مادرته ... واویلا
پسرم ، قلب پدر مزار توئه
پسرم ، داداشتم کنار توئه
بند سه
بگو دروغه
تو بی خبر نرفتی
تا حالا تو بدون مادرت سفر نرفتی
برای اینکه
نشی بیدار می خونم
بقیه ی لالایی مو سر مزار می خونم
یه سالتم نشده
ازم گرفتنت پسرم
یه سالتم نشده
سر مزارتن یه حرم
یه سالتم نشده
چه خاکی ریخته شد به سرم واویلا
پسرم ، آروم بخواب مواظبتم
روی نی ، سرت بره مراقبتم
#ناصر_دودانگه
.👇
.
#واحد
#شب_نهم
#حضرت_عباس
#سعیده_کرمانی ✍
#سعید_حمیدیان_فر✍
بند اول
وای از آبروی رفتهی فرات
وای از مشک خالی از آب حیات
دلشوره رسیده تا مخدرات
در این غربت
آه حسرت
میکشد از سینه
تیر جفا
را با زحمت
میکشد از سینه
در کنار ، علقمه غوغا شد
از تن جدا ، دستان سقا شد
واغربتا ، واویلا واویلا
بند دوم
افتاد امید حرم روی زمین
زهرا آمد جای ام بنین
وای از ضربت عمود آهنین
مادر اینجا
از داغ تو
خون دلها خورده
بمیرم که
پیکرت را
نیزه بالا برده
بر خیمهها ، دشمن رو آوُرده
آرامشِ ، خیمه برهم خورده
واغربتا واویلا واویلا
#شب_نهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
4_6041988008637372159.mp3
3.34M
#زمینه
#شب_نهم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
تو تشنهای و برای چشمم
دردی شده آب دیدن من
دستی که به آب خورده باشد
بهتر که بیفتد از تن من
فدای چشمت چشم من گر درمیان خون نشست
فدای آه مادرت گر دستم از بازو شکست
من آمدم اصلا
دور تو بگردم
دست و سر و جانم را
قربان تو کردم
بند دوم
تنها به تو میکنم توسل
من هیچ ز دیگران نخواهم
وقتی تو پناه عالمینی
از غیر تو من امان نخواهم
پناه جانم در امانم در لوای پرچمت
همه توانِ بازوانِ من فدای پرچمت
من سر بنهم بر
آغوش برادر
سر بر چه گذاری تو
در لحظه ی آخر
بند سوم
جان از تن زخمیام گرفته
این غم که نشسته در صدایت
دشمن چقدر دلیر گشته
برگرد به سمت خیمههایت
عمود و تیر و نیزهها را من به جانم میخرم
صدای پای دشمنت را نشنود گوش حرم
من دلنگرانم
میسوزم از این تب
گردی ننشیند کاش
بر چادر زینب
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
.
امیرالمؤمنین کاشف الکرب عن وجه الرسول بود و عباس: کاشف الکرب عن وجه الحسين "برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين "
#شب_نهم_محرم
.............
.
◾️ شهادت فرزندان ام البنین(س)
عثمان فرزند علی که مادرش ام البنین، دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب بود. او میگفت: «من عثمان صاحب افتخارم، شیخ و بزرگم (پدرم) علی است که کارهای شایسته میکرد. از میان همه مردم او برادر و عموزاده پیامبرِ صاحب کمال بود». او هم جنگید تا کشته شد. آنگاه برادرش جعفر به میدان آمد که مادر او هم ام البنین بود. او حمله کرد و میگفت: «من جعفر صاحب شرافتم؛ فرزند علی، انسان خوب و سخاوتمند. با نیزههای مضطرب و شمشیرهای آشکار و صیقلی، از حسین علیهالسلام دفاع میکنم.» او هم جنگید تا شهید شد. پس از او برادرش عبداللَّه آمد که مادر او هم ام البنین است. حمله کرد و میگفت:
«من فرزند علی دلاور و صاحب فضیلت و نیکوکارم. او شمشیر برّنده پیامبر و برطرف کننده مشکلات و ناراحتیها بود». او هم جنگید تا کشته شد.
سپس عباس بن علی(ع) بیرون شد. مادر او هم ام البنین است. هموست که سقا بود. او حمله کرد و میگفت: «سوگند به خدای عزیز و بزرگ، به حجون و زمزم، به حطیم و کناره کعبه که حرم است! امروز بدنم را به خونم رنگین خواهم کرد در راه حسین(ع) صاحب افتخارات کهن و پیشوای اهل فضل و کرم». عباس(ع) هم پیوسته جنگید تا گروهی از آن مردم را کشت و سپس کشته شد. پس امام فرمود: «الآن کمرم شکست و راه چارهام اندک شد.»
* دیگر مورخان و مقتل نویسان شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را به گونهای دیگر آوردهاند.
(بنگرید به الارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص ۱۰۹ و مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۸۹)
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۵۴
#حضرت_عباس
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#روز_عاشورا_وداع
#مداحی_عالمانه
.
هدایت شده از امام حسین ع
مهدی آهنی، گل پر پر.mp3
10.46M
🎼 #نماهنگ تکمیلی
🎧 #مهدی_آهنی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
فقطعوه بالسیوف
تن تو تن نمیشه
بچینمت کنارهم
این که بدن نمیشه
جوونا دست به دست تورو
دارن برام میارن
باید باباتو جای تو،
رو این عبا بزارن
تو تشییعت، حرم
به زحمت افتاده
هرجا که چش می چرخونم
یه تیکه ت افتاده
قد و بالات چی شد
چه درهم اومدی
با خون دل شمردمت
بازم کم اومدی ...
بند دوم
نشستم از غم تو خاک
روی سرم می ریزم
به هرکی یه تیکت رسید،
قربونیه عزیزم
خون لخته بیرون می کشم
که بشنوم صداتو
عمه رسیده ازحرم ،
برگردونه باباتو
بی رمقه چشام
می لرزه زانوهام
این اولین بارته که
پا نمیشی به پام
دردسری شده
حرم آوردنت
عصای پیری بابا
چه بد شکستنت
......................
.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس(ع)
از دستای قلم شده ت
از تو خبر گرفته
یه کاری کرده داغ تو
دس به کمر گرفته
اونی که دور علقمه
داره می گرده شمره
اونی که بیشتر از همه
خوشحالی کرده شمره
یل ام البنین ، درد آوره همین
بی دست باشی و از رو اسب بیفتی رو زمین
غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش
سر تو رو با معجرا به نیزه بستنش
بند دوم
انتظاری نداشت ازت
لبای آب نخوردم
پاشو علمدار حرم
که دستاتو آوردم
خیرت قبول سر تو ام
مثل سر بابات شد
سکینه مشکو داد به تو
شرمنده ی چشات شد
ببین داره به ما
می خنده حرمله
قدم زدن با شمر شده درد یه قافله
بیا بریم حرم ،
اصلا نخواستیم آب
به خاطر منم نشد بخاطر رباب
#ناصر_دودانگه ✍
#سبک_فقطعوه_بالسیوف
https://eitaa.com/emame3vom/88763
.
حضرت عباس (1).mp3
5.44M
🎧#شب_نهم_محرم
🚩 حضرت عباس علیهالسلام
🚩 حجتالاسلام حنیفی
🏷 #المصیبة_الراتبة
Sokhanrani_Shab_9_Moharam 1403-04-24 [mahdisalahshour_1.mp3
17.25M
🎧 #شب_نهم_محرم ۱۴۴۶
📜 #سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 یکشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳
4_5809695595786409291.mp3
16.53M
🎧 بشنوید | صوت کامل سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی. ۱۴۰۳/۴/۲۴
#شب_نهم_محرم
🏴 #بعثت_خون