.
#متن_روضه
#روضه_حضرت_زهرا
________
ای کتابِ ثنای تو قرآن
وی ثنا گسترت خدای جهان
حُسن یزدان به چهرت پیدا
سرّ هستی به سینهات پنهان
دشمنی با تو تلختر از کفر
دوستی با تو خوشتر از ایمان
خانه ی خاکی تو قبلة ی دل
حجرۀ کوچکِ تو کعبۀ جان
دلِ شیرِ خدا زِ تو روشن
جانِ ختم رُسُل تو را قربان
قصّه ی عصمتت نه حدِّ سخن
گفتنِ مِدحتت نه کارِ بیان
بَذلِ یک نانِ تو کُنَد نازل
سورۀ هل اَتی علی الانسان
کیستی تو که مصطفی میگفت
جانِ بابا فدات فاطمه جان
*فدای اسم قشنگت بی بی جان،اجازه دادی ما تو فاطمیه بگیم یا فاطمه...سال گذشته کیا بودن ..همین امسال شبهای اول یک دفعه به خودت میایی میبینی نفسی نیست، توفیقی نیست، عمری نیست ..
اگر مطمئنی فاطمیه ی دوم نفس داری ..!!نمیخواد امشب بگی مادر...نگه ندار،صداتو ..!!
اون عالم بزرگوار تو فرمود اگر حالِ عبادت میخواهید ،یه جوری صدا بزنید انگار شبِ آخرِ عمرِشماست.
دیدی به کسی میگن یه روز زنده ای ،یه هفته زنده ای ،چقدر میخواد همه ی کاراهاش انجام بده جمع کنه..
بی بی جانباید سجده بجا بیارم بهم اجازه میدی بگم یا فاطمه ..اصلا بهم اجازه میدی بیام، بشینم ..
مگر هر کی هر کیه ...مگه همیجوریه ..حساب و کتاب داره..هر جا نشستی ،حساب و کتاب داره..
عین روایت فرمود : تا ما نخواهیم...تا ما دستت رو نگیریم ..تا ما گریه نکنیم ... تا ما صدات نکنيم،....تو نمي آيي،تو گريه نميكني...*
کیستی تو که مصطفی میگفت
جانِ بابا فدات فاطمه جان
کیستی ای فِراق تو همه درد
کیستی ای وصالِ تو درمان
کیستی تو که در هجومِ ستم
آمدی حافظ امام زمان
برتر از درک و دانش همه ای
چه بخوانم تو را که فاطمه ای
در دل انبیاء امید تویی
بر لبِ اولیا نوید تویی
آنکه مانندِ قدرِ مجهولش
قبر او مانده ناپدید تویی
*عظمت بی بی رو از همین یه کلام ..آنکه مانند قدر مجهولش ،قبر او مانده ناپدید...سرِّ بی بی دو عالم.. بزرگان باید بگن ...پیغمبر با اون عظمتش که اشرف مخلوقاتِ قبرش معلومه ..ائمه ی ما قبرشون معلومه ..
قرارِ تو این عالم یه نفر قبرش معلوم نباشه ..اونم فاطمه اس ...قرارِ تا آخرِ دنیا این علامت سوال ..؟؟؟!!!همه ی نسلها یکی پس از دیگری بیان و برن ..چرا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی هست ..مگه میشه ..پیغمبر مگه چند تافاطمه داشت ..مگه برای چند نفرگفت پاره ی تنم ..مگه برای چند نفر بلند شد ،خم شد ،دست رو بوسید *
از شب میلادِ تو تا آخر نفس
مصطفی یک دست را بوسید وبس
آن هم ای دست خدا دست تو بود
پس برآن دست و برآن لبها درود
*دست بوسیدن پیغمبرفکر نکنی یه کار عاطفی بودفقط .. بگی حالا یه پدر دستِ بچه اش را میبوسید ...نه ...!!! پیغمبر با این کارش میخواست به همه ی عالم بفهمانه این فاطمه احترامش واجبِ..*
*غیر از باباش.. غیر همسرش ..غیر بچه هاش .. پسرهاش.. هیچ مَردی مادر ما را ندیده ..زهرا عصمت اللهِ ..مادرِ ما ناموس خداست ..نه این دنیا، اون دنیا را ببین ، اون دنیا را بشنو .. اون دنیا منادی صدا میزنه ..یا اهل محشر.. "غُضّوا ابصارکم "همه سرها پائین ،میگن :چه خبره ..میگن فاطمه میخواد رد بشه ..همه ی قیامت سرها را بندازن پائین ..فقط یه عده میتونن سر بالا کنن.....کی ها هستن ..اونهایی که تو دنیا براش اشک ریختن..حالا فهمیدی این گریه چقدر می ارزه ..این محبت چقدر می ارزه ...فردای محشر اونجا معلوم میشه ،هر کسی نمیتونه مادر ما را ببینه ..غیر از پیغمبر و امیرالمومنین و پسرهاش هیچ مردی مادر ما را ندیده.. بمیرم برات وسط کوچه ها...(..وقتی فکر شو میکنی میخوای دادبزنی... )کی باورش میشد.. یه روزی همین زهرا را دوره کنن ..*
*روضه بخونم ..بی بی جانم ،همه کَسِ علی ،پشت و پناه علی،بزار بهتر بگم ..حقشو ادا میکنی..زور و بازوهای علی ..قوت زانوهای علی ... فاطمه ی علی ..نور چشم علی ..همه وجودِ ...پشت و پناه علی ..تکیه گاه علی...همه ی هستیِ امیرالمومنین ، یه نگاهِ زهراست ....
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#میرداماد
.
.
#امام_کاظم
#روضه_متنی
📋قبلهی دل باب حاجات همه
#متن_روضه
#مدح_امام_کاظم (ع)
#روضه_امام_کاظم (ع) /
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای دوصد موسی به طورت مُلتَجی
آفتاب و مَه به نورت مُلتَجی
شمع خلوتگاهِ بزم کبریا
کعبهی روح بلند انبیا
انس با معبود، روح نیّتت
حبس دشمن شاهد حُرّیتت
(از زندانی بودن حضرت هم میترسیدن.)
روح عرفان در مناجات شبت
آسمان لبریز یارب یاربت
* چندتا زندانبان عوض کردن، سندیابنشاهک ملعون یهودی که اومد، بچههاش از این روزنه نگاه میکردن. میدیدن یه آقایی همش میگه یارب...
(تو همهی حالات داره مناجات میکنه.)
بگو ماه رجب گذشت من مناجاتی نشدم، میشه امشب یه نگاه به من کنی؟ چهل روز دیگه ماه رمضونه، من با این حالم وارد ماه رمضون بشم شب قدر ندارم. میشه یه یارب بهجای من بگی؟ قربونت برم آقاجان*
روح عرفان در مناجات شبت
آسمان لبریز یارب یاربت
ذکرْ مشتاق و دعا دلدادهات
اشک تنهایی گل سجادهات
نام حق گل کرده از لبهای تو
گریه شمع محفل شبهای تو
قبلهی دل، باب حاجات همه
قبلهات صوت مناجات همه
*کنیز زیباروش رو فرستاد محضر امام، دید آقا محو زیبایی خداست، سجاده پهن کرد شروع کرد عبادت کردن: " اِلهی عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ" خدا بندهی گنهکارت که گناهای بزرگی کرده اومده...
امشب منم همین حرفو دارم؛ خدایا بندهی روسیات اومده، بندهی گنهکارت اومده؛ یه غلطایی کردم فقط خودم میدونم چیکار کردم. امشب اومدم به واسطهی آقا موسیبنجعفر گریه کنم بهحال خودم؛*
قبلهی دل، باب حاجات همه
نالهات صوت مناجات همه
ای دل مَطمورهها زندان تو
حلقهی زنجیرها گریان تو
ای همای اوفتاده از نفس!
تو کجا و دامن تنگ قفس؟
*شنیدم کسی نبود برات گریه کنه، اجازه نمیدادن شیعهها بیان براتون گریه کنن. امشب من اومدم برا شما زار بزنم....*
تیرهتر از گوشهی زندان تو
سینهی تاریک زندانبان تو
*هر شکنجهای میخوای انجام بده، اما به مادرم جسارت نکن...*
حیفْ مولا، لحظهی جان دادنت
بود زنجیر عدو بر گردنت
لحظهلحظه میشکست آیینهات
وقت رفتن بود سنگین سینهات
*وقتی آقا لحظات آخر عمرش رو سپری کرد، بدن مطهر رو رو یه تخته پاره گذاشتن، آوردن رو پل بغداد "هذا امامُ الرَّفضة" اینم امام شما؛ بدن بیجان موسیبنجعفر رو نشون شیعیان دادن.*
پیکرت را چار تن برداشتند
روی تختِ پارهای بگذاشتند
گرچه باید درعزایت خون گریست
گرچه زندانی چو تو مظلوم نیست
*اما من دلم جای دیگه رفت؛ دل ما یهجای دیگه گیره...*
اشک ما جاریست عمری از دو عین
بر تو و بر جدِّ مظلومت حسین
حسین...
جسم پاک تو به دوش چار تن
جسم جدّت ماند بیغسل و کفن
پیکر تو در غل و زنجیرها
پیکر او طعمهی شمشیرها
* بدن مطهر رو سه روز آوردن روی پل بغداد، هی به مردم میگفتن بیاید ببینید. میترسیدن از مردم. الحمدلله از مردم میترسیدن جرأت نداشتن بگن ما شهیدش کردیم...
اما کربلا، امّت خیلی فرق کردن، "کُلٔ یتَقَرَّبُ اِلَی الله بِدَمِ الحسین" یعنی همه میخواستن حسینو بکشن. بعضیا روزه گرفتن، بعضیا نذر کردن اگه حسینو بکشن مسجد بسازن....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇ادامه
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_حیدر_خمسه 🎤
تحلیل توسط✏️ #دکتر_محمد_فراهانی
#استحسان
تصویری ـ درد دل با حرم امام رضا(ع)
#موضوع : استحسان درباره بابی انت و امی ـ توجه به علائق مستمع
#متن_روضه 👇
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها
نوکریت شده تنها هنر نوکرها
بابی انت و امی یا اباعبدالله
به فدایت همه، مادر پدرِ نوکرها
به یه بزرگی گفتم، آدم می خواد خرج کنه باید از خودش خرج کنه، چرا اینجا مایه از پدر و مادر می ذاره؟ گفت: مگه من و تو چیزی می ارزیم، آدم می خواد فدایی بده، باید عزیزترین و بده، اینجا تنها جائیه که تو و پدر و مادرت و خرج می کنی اونا کیف می کنن، می گن آقا بچه ام، من و می گه ها...
ما فخر طایفه هامون اینه، من جدم چایی ریز حسینیه بوده، اون یکی می گه من جدم خادم حرم بوده. ما فقط به تو می نازیم.
تو این ایام، هر سال یکی دو روز مونده به زیارت مخصوصه، دلم بال بال می زنه، آقا تازه دارم می فهمم تو هم من و می خوای.
اون لحظه ای که عقب عقب می ری بالا سر، انقدر دلم تنگ شده برا عقب عقب رفتن تو حرم حسین...
امام رضا قلب منم جلا بده
امام رضا به من یه کربلا بده
📌📌📌📌📌📌📌📌📌
#نکات
✅استحسان درباره بابی انت و امی
برداشت های ذوقی، از برخی مطالب، بسیار کلام را موثر می کند چرا که نوعی تازگی دارد. در این جلسه از قول بزرگی، راجع به «بابی انت امی » به یک برداشت زیبایی اشاره می شود که: « به یه بزرگی گفتم، آدم می خواد خرج کنه باید از خودش خرج کنه، چرا اینجا مایه از پدر و مادر می ذاره؟ گفت: مگه من و تو چیزی می ارزیم، آدم می خواد فدایی بده، باید عزیزترین و بده»
✅توجه به علائق مستمع
گره زدن خواندن به آنچه مستمع به آن خیلی علاقه دارد بسیار مهم است، در این جلسه به «حالت عقب عقب رفتن هنگام وداع، در زیارت» اشاره می شود و همین نکته، فضای حرم را کاملا برای مستمع مجسم می کند. به این نکات ریز توجه کنید و در خواندتان مورد استفاده قرار دهید.
#دکتر_محمد_فراهانی
.👇
.
#متن_روضه #حضرت_خدیجه(س)
#گریز_روضه #حضرت_زهرا(س)
▪️▪️▪️
امشب شب رحلت ام المومنین حضرت خدیجه است خدیجه در سن ۶۵ سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت جان به جان آفرین تسلیم کرد.
رحلت خدیجه براى پیغمبر مصیبتى بزرگ بود.
زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا بود بسیار به حضرت محمد احترام می گذاشتند.
بعد از رحلت ام المومنین حضرت خدیجه ، پیغمبر خدا بدن همسرش را غسل داد، با پارچه اى که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل براى خدیجه آورده بود، کفن کرد.
▪️رسول خدا (ص) را در مکه شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد قرار داد.
رسول الله بر خدیجه اشک مى ریخت، دعا مى کرد و برایش آمرزش مى طلبید.
از داغ همسر ، یارب پیمبر، گشته مضطر و دلِ شکسته
پیش چشمان ، دخترش زهرا، بابا چشمان مادرُ ببسته
آه و واویلا
بهترین مادر ، مهربان همسر ، یار پیمبر رفته ز دنیا
ختم المرسلین ، شد عزادارِ ، ام المومنین واویلتا
آه و واویلا
گـــــــریز روضه:
عرضه بداریم
▪️یا رسول الله آیا غسل دادن برای شما سخت بود یا برای داماد عزیزت مولا امیرالمومنین
نیمه های شب بدن زهرا را روی مغتسل گذاشتند اسماء بنت عمیس داره آب
می ریزه امیرالمومنین با دل شکسته آروم آروم بدن زهرا را غسل میده .
▪️ اسماء میگه من آب می ریختم مولا بدن همسر را اروم آروم غسل می داد
▪️یه وقت دیدم دست از غسل دادن کشید تکیه به دیوار داد داره اشک
می ریزه.
▪️ گفتم آقا تو که ما را دعوت به صبر می کردی
آیا برای جوانی زهرا ناراحتی؟
یا برای بچه های یتیم زهرا ناراحتی؟
▪️ فرمود اسماء همینکه داشتم بدن زهرایم را غسل می دادم دستم به پهلوی شکسته و بازوی ورم کرده رسید اما به من علی نگفته... 😭
بریز آب روان اسماء ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
بُوَد خون جاری ای اسماء هنوز از سینه زهرا
بنالم زین مصیبت ها ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار سرش بنهاده بر دیوار
بگرید با دل خونبار ولی آهسته آهسته
رَوَم شب ها سراغ او به قبر بی چراغ او
بِگِریَم از فراق او ولی آهسته آهسته
همه بگید یازهـــــــرا...
......
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
◾️أسما پس از من دخترم ياور ندارد
شام عروسی فاطمه مادر ندارد
او را به جای من تو أسما ياوری كن
در حق زهرايم پس از من مادری كن...
اسماء بنت عمیس گوید:
چون وقت احتضار خدیجه سلاماللهعلیها رسید، آن بانو گریه مینمود.
به او گفتم:
ای بانوی من!شما سرور زنان دو عالم هستى و گریه میكنىد!؟
شما همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستىد كه پیامبر با زبان خودش به شما وعده بهشت داده است ولى باز گریه میكنىد!؟
آن حضرت فرمود:
گریه من برای مُردن نیست، گریهام برای آناست که هر دخترى در شب عروسیاش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و میترسم دخترم فاطمه سلاماللهعلیها كسى را نداشته باشد.
🔻اسماء گوید:
من به بانویم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها اطمینان دادم و عرض کردم:
اى سیدهٔ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام میدهد، انجام دهم.
در شب عروسی زهراء مرضیه سلاماللهعلیها، هنگامى كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه سلاماللهعلیها خارج شوند، من ماندم.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
تو كیستى؟ گفتم: اسماء.
فرمود: گفتم همه زنان از منزل فاطمه سلاماللهعلیها خارج شوند.
عرضه داشتم: پدر و مادرم به فدایتان! این را فرمودید و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه سلاماللهعلیها عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه سلاماللهعلیها بمانم.
وقتى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و براى من دعا كرد.
📚بحارالأنوار ج۴۳ ص۱۳۸
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر میکند #مناجات #امام_زمان #روضه_امام_صادق #روضه_حضرت_زهرا (س) #شهادت_
.
📋 #متن_روضه / بخش سوم صوت
#روضه_امام_صادق (ع)
#شهادت_امام_صادق (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسیابنجعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامهی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچهها کفن کنن.
چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه بهپا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن.
این یه تشییع بود تو این شهر....
(دلت کجا رفت؟)
همچین که صبح شد اومدن درِ خونهی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما میخوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود...
تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد.
شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد...
اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم...
(این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.)
همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیبها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه میگردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم میبست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن....
اما چی میخوام بگم؛ اینجا یهجا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت.
علی جان کجا بودی کربلا...
اون لحظهای که نیزهدارها پشت خیمهها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علیاصغر حسینه...
حسین....
چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم
چنگ این حرملهی پَست نیفتی پسرم
یاحسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_سعید_حدادیان
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
#روضه_حضرت_مسلم علیه السلام
شاعر شعر اول: علیرضا لک
موضوع: درک حضور ـ روضه خوانی با دکلمه ـ مونتاژ موازی
#متن_روضه 👇
آشفته ای آواره ام در پشت درها
کوه پر از دردم پر از خون جگرها
یک ریز می بارم به روی جا نمازم
دیگر خداحافظ خداحافظ سحرها
گفتم به دستت می رسد ای کاش هایم
نفرین به بال سنگی این نامه برها
دیروز با نان شماها قد کشیدند
حالا چه بی رحمند شمشیر پدرها
حالا تمام کوچه ها را گشته ام من
حالا تنم از کوچه ها دارد اثرها
یکی دوبار اشاره کرد به مسلم دید نمیره، آبم داد دید نمی نوشه، بار آخر گفت آقا راضی نیستم تکیه به دیوار خونم دادی، مگه نمی دونی دنبال مسلمن؟ حکومت نظامیه برو.
گفت خانوم مسلمی که دنبالش می گردن منم.
زد زیر گریه در خونه رُ وا کرد گفت: منم کنیز مسلمم.
گفت: برات سخت میشه من حاضرم تو این کوچه ها کشته بشم.
گفت: مگه من می ذارم؟! تو مهمون منی...
میگه هر وقت اومدم از روزنه ی در نگاه کردم دیدم مشغول مناجات و دعاست اما گاهیم با خودش حرف می زنه: ای کاش نامه نمی نوشتم..
صبح خونه لو رفت، مسلم برا شهادت آمادس، اومد بیرون از خونه محاصرش کردن، جنگ نمایان کرد مگه کسی حریفش میشه؟! نوشتن سرباز میومد باهاش درگیرشه پس سر سربازُ می گرفت پرت می کرد از روی دیوار ... کسی حریفش نبود...
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوه ی مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعت فروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبی امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
از بام خانه ها آتش می ریختن رو سرمسلم می سوخت و میگفت حسین... مسلم هر دسته ی نی افتاد با یه دست می جنگیدی با یه دست این خاکستر ُمی زدی کنار.
زین العابدین تو شام گفت سهل صاعدی پارچه داری؟ خیلی خاکستر رو سر ما ریختن، این غل م اذیت کرده گردنمونُ، سهل وقتی اومد جلو دید دست آقا بستس، غل و زنجیر به گردن و دست و پا میگه تا این غل رُ از روی گردن یه زره زدم کنار دیدم خون تازه جاری شد...
دیدی که از ارادت دیرینه ی حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
دیدن حریفش نمیشن دستور داد سر راهش یه گودال کندن ازدحام کردن که مسلم نبینه اونور چه خبره، تو این گودال هم نیزه هارُ کار گذاشتن، روی گودالم پوشوندن، مسلم افتاد تو این گودال، بازم جرئت نداشتن نزدیکش بشن، قسم خوردن آقا در امانی ... دستارُ بستن بردن.
تا آوردنش یکی گفت هان دنبال ریاست بودن و دنبال مال بودن اینارم داره، چرا اشک تو چشمت حلقه زده ؟یه نگاه کرد گفت ما از مرگ ترسی نداریم من دلم برا حسین شور می زنه، من دلواپس اون آقاییم که دست زن و بچشُ گرفته...
آب آوردن خون لب ریخت، دندون مبارک افتاد، دو بار سه بار، گفت: انا لله و انا الیه الراجعون معلومه دیگه من از آب نمی تونم بنوشم، خدا خواست مسلمم با لب عطشان از دنیا بره.
طاقت دارید بگم بردنش بالای دارالاماره ، طاقت دارید بگم می خواستن گردنشُ بزنن مردم کوفه پایین دارالاماره منتظر بودن ببینن عاقبت مسلم چی میشه، یه وقت دیدن یه بدن بی سر از بالای دارالاماره افتاد رو زمین رهاش نکردن مردم اومدن، یه نفر ریسمان به پاهای مسلم بست این جنازرُ تو کوچه ها می کشیدن، رد خون مونده بود تو کوچه های کوفه، یه وقت دیدن سر از بازار قصابا در آوردن...
🔰🔰🔰🔰
#نکات
✅درک حضور: در خواندن مصراع «دیگر خداحافظ خداحافظ سحرها» که زبان حال حضرت مسلم(ع) است، در تلفظ عبارت سحر، تأثیری خاص در خواندن آقای حدادیان مشاهده می شود که حاصل انس ایشان با سحر است و می دانیم که بسیاری از شبهای جمعه و ماه شعبان و... در حرم حضرت رضا(ع) و محافل مناجات دیگر، برنامه شب زنده داری دارند. این مطلب را به این جهت عرض کردیم تا به این نکته تأکید شود که مهمترین ریشة تأثیر گذاری بر مستمع از خلوت مداح با خدا و اهل بیت(ع) نشأت می گیرد.
✅روضه خوانی با دکلمه: گاهی بدون آهنگ و نوا خواندنِ بخشی از اشعار و روضه ها در دل مداحی، اثر کلام را بالا می برد و به مداحی تنوع می بخشد؛ چنانچه در این جلسه می بینیم. اینجا خوب است به این نکته متذکر شوم که اصلا گاهی آهنگ و ملودی مانع تأثیرگذاری می شود و حواس مستمع را به خود جلب می کند و او از محتوا غافل می شود. اینجاست که لازم است بدون نوا و نغمه روضه را بخوانیم. در یک جمله باید بگوییم «محتوا نباید فدای صوت شود» و «اصالت با محتواست»
✅مونتاژ موازی: مونتاژ موازی یکی از روشهای تدوین فیلم در صنعت فیلم سازی است که در آن دو اتفاق دور از هم در کنار هم به تصویر کشیده می شوند. در مداحی هم از این روش استفاده می شود به این طریق که دو روضه که با فاصله تاریخی رخ داده اند، همراه با هم ذکر می شوند. در این روش دو روضه با توجه به ارتباط و شباهت و یا تفاوتی که
ادامه👇
.
#ورودیه #شب_دوم_محرم
#تحلیل_مداحی
#روضه_ورودیه
#روضه_ورود_به_کربلا
#حاج_میثم_مطیعی
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
موضوع: مداحی عالمانه ـ روضه مستند ـ اثر کلام معصوم(ع)
✏️✏️✏️✏️
#متن_روضه 👇
قالَ الحُسَينُ عليه السلام: ما يُقالُ لِهذِهِ الأَرضِ؟ فَقالوا: كَربَلاءُ . فَبَكى، وقالَ: كَربٌ وبَلاءٌ؛ أخبَرَتني اُمُّ سَلَمَةَ، قالَت: كانَ جَبرَئيلُ عِندَ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله و أنتَ مَعي فَبَكَيتَ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِصلى الله عليه و آله : دَعِي ابني، فَتَرَكتُكَ، فَأَخَذَكَ و وَضَعَكَ في حِجرِهِ ، فَقالَ جَبرَئيلُ عليه السلام أتُحِبُّهُ؟ قالَ : نَعَم .
قالَ: فَإِنَّ اُمَّتَكَ سَتَقتُلُهُ ! قالَ: وإن شِئتَ أن اُرِيَكَ تُربَةَ أرضِهِ الَّتي يُقتَلُ فيها؟ قالَ: نَعَم، قالَت: فَبَسَطَ جَبرَئيلُ عليه السلام جَناحَهُ عَلى أرضِ كَربَلا، فَأَراهُ إيّاها فَلَمّا قيلَ لِلحُسَينِ عليه السلام هذِهِ أرضُ كَربَلاءَ ، قَبَضَ مِنها قَبضَةً ، فَشَمَّها وقالَ : هذِهِ ـ وَاللّه ِ ـ هِيَ الأَرضُ الَّتي أخبَرَ بِها جَبرائيلُ عليه السلام رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وإنَّني اُقتَلُ فيها. (تذكرة الخواصّ صفحه 250)
سبط بن جوزی از علمای اهل سنته در تذکره الخواص نوشته مثل فردا وقتی رسید کربلا فرمود اسم این جا چیه؟ فقالو کربلا، آقا شروع کرد گریه کردن، فرمود: کرب و بلا، بعد خود آقا فرمود: بانو ام سلمه برا من حسین بن علی نقل کرد جبرئیل بر پیغمبر نازل شده بود، تو با من بودی شروع کردی گریه کردن، آقا فرمود فرزند من ُ رهاش کن، تو رُ در دامن خودش گذاشت، اینجا جبرئیل از پیغمبر یه سوال کرد؛ حسینُ دوست داری یا نه؟! آره دوسش دارم ،جبرئیل عرضه داشت همین امت تو میکشنش بعد عرضه داشت میخوای اون خاکی که در اون سرزمین کشته میشه رُ به تو نشون بدم؟ پیغمبر فرمود: میخوام کربلارُ ببینم جبرئیل کربلا رُ به پیغمبر نشون داد، حالا روایت میگه مثل فردا وقتی آقا رسید کربلا وقتی بهش گفتن اینجا کربلاست دست برد یک مشت از این خاک کربلا برداشت، شروع کرد بوییدن بعد یه جمله ای فرمود: این همون خاکیه که جبرئیل به پیغمبر خبر داد، من در همین خاک کشته میشم...
◾️▪️◾️
#نکات 👇
✔️مداحی عالمانه: یکی از انواع مداحی، مداحی عالمانه است؛ در محافلی که مخاطب اهل علم است، بایستی از این روش استفاده کرد. خصوصیات این روش عبارت است از:
✔️ذکر روایت مستند.
ذکر سند و گوینده روایت در ابتدای روایت؛ کما اینکه در این مجلس، راوی سبط ابن جوزی و منبع کتاب تذکرة الخواص است و در ابتدای روضه ذکر می شود.
✔️ استفاده از عبارات فخیم و جمله بندی متبختر در بیان روضه.
✔️ فصاحت در بیان عبارات و جملات و با ترتیل خواندن روضه.
✔️روضه مستند: ملا هاشم خراسانی مولف کتاب منتخب التواریخ می گوید: می توان یک عمر روضه جدید خواند که مستند باشد. یعنی اگر انسان اهل تحقیق باشد در منابع و مآخذ موجود به قدری روضه هایی که هنوز خوانده نشده وجود دارد که می توانند یک عمر روضه خوانی ما را تأمین کند و هیچ وقت سراغ روضه های غیر مستند نرویم.
روضه مورد بحث ما از اینگونه روضه هاست که شاید تا به حال از این منظر شما نشینده بودید. پس توصیه می کنیم ذاکرین اهل بیت(ع) با منابع تاریخی انس بیشتری پیدا کنند که سرمایه عظیمی در این منابع برای روضه خوانی نهفته است.
✔️ اثر کلام معصوم(ع): اگر در روضه ها، روایات مستندی را پیدا کنیم که از قول معصوم(ع) بیان شده باشد، این روضه ها ذاتا اثر بیشتری بر مستمع می گذارند، چراکه خداوند متعال در لفظ معصوم(ع) اثر خاصی را قرار داده است. در اینگونه روایات ذکر جملات عربی لازم است، در روایاتی که عبارات از راوی است و نقل به مضمون شده ذکر عبارات عربی موضوعیتی ندارد. آنجا که الفاظ از معصوم(ع) است عبارات عربی را ذکر کنید که حتی اگر مستمع معنای آن را نفهمد، از آن اثر می گیرد. در متن این مجلس الفاظی که از قول معصوم(ع) است ذکر می شود لذا تأثیر می گذارد.
▪️◾️◼️◼️◾️▪️▪️◾️◼️◼️
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#شب_چهارم_محرم
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
#حاج_امیر_کرمانشاهی
تحلیل 🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
#متن_روضه 👇
این روی حسین داشت آن روی حسن
این بوی حسین داشت آن بوی حسن
جای دو پسر بچه ی زینب هر روز
زانوی حسین بود و زانوی حسن
ایمان حسین بود و ایمان حسن
این جان حسین بود و آن جان حسن
دو بچه خداوند به زینب داده
قربان حسین بود و قربان حسن
زینب که از قبیله ی احسان و رحمت است
نامی بلند مرتبه و با کفایت است
زینب نسب به کوثر و والعادیات داشت
مثل جزیره بین دو دریای رحمت است
از جانب پدر نسبش رو به انبیاست
پس پیش روی زینب کبری امامت است
از بس کریم دور و برش را گرفته است
زینب به رتبه وارث تاج کرامت است
به به به این که دختر نهج البلاغه و
استاد درس های فصاحت بلاغت است
عقلم به کنه جا و مقامش نمی رسد
قطعا مقام کوچک زینب شفاعت است
زینب بزرگ دختر زهرا و حیدر است
زینب زلال وسعت دریای کوثر است
زینب اگر چه قبله ولی قبله گاه داشت
مانند کعبه بود که چادر سیاه داشت
تا بچه های او برسند از لهیب دشت
چشمی سوی برادر و چشمی به راه داشت
اما قسم به عشق که از وقت کودکی
زینب همیشه دلهره از قتلگاه داشت
از بهت ظهر تا دل گودال تا غروب
زینب چقدر گریه ی خود را نگاه داشت
جانم فدای زینب و انبوه قصه هاش
جانم فدای تشنگی سرخ بچه هاش
بچه هاشُ فرستاد، ابی عبدالله اجازه نداد برن میدون، اینا بلدن چی کار کنن، آخه مادر بزرگشون اسما بنت عمیسه، اینا نوه های اسمان، اسماییکه امیرالمومنین حرفیُ که به هیچکی نزده بود به اسما گفت؛ کدوم حرفُ داری میگی؟ همون صحبتی که سر به دیوار گذاشت شروع کرد بلند بلند گریه کردن، فرمود: اسما نمی دونستم انقدر بازوی فاطمه ورم کرده! الهی دستش بشکنه... تا اجازه نداد اسم مادرُ وسط آوردن، قسمت می دیم به حق مادرمون فاطمه تا اسم مادر اومد ابی عبدالله دیگه هیچی نگفت...
دو جوانمرد محیا هستند
دست پرورده ی سقا هستند
قدشان رفته به دایی هاشان
چقدر خوش قد و بالا هستند
شیر خاتون دو عالم خوردند
شیرهای نر صحرا هستند
گرد بادند و به هم می ریزند
شب طوفانی دریا هستند
مرتضایند به شکل دو جوان
این دو عیسی دو موسی هستند
زینبیند و نژاد عشقند
بچه ی حضرت زهرا هستند
مادر از خیمه ولی می گوید
برگ سبز من تنها هستند
تشنگی از نفس انداختشان
عاقبت در قفس انداختشان
قصد جان دو برادر کردند
نیزه ها را دوبرابر کردند
از دو سو از دو طرف با خوناب
نوک سرنیزه ی خود تر کردند
آنقدر بر تنشان نیزه زدند
که شبیه تن اکبر کردند
هیچ کس نیست بگویند اینان
هیچ فکر دل مادر کردند
تا خیال همگی راحت شد
سرشان نیت خنجر کردند
دید زینب به بدنها سر نیست
هیچ دل مثل دل مادر نیست
شام شد شعله که بالا بردند
وقت غارت شد و یکجا بردند
گل سر، پیرهن و گهواره
هر چه دیدند به یغما بردند
وای حتی بدنی عریان شد
کفنش را سر دعوا بردند
دخترک داشت تماشا می کرد
آمدند و سر بابا بردند
القرض پیش نگاه زینب
به سر نیزه دو سر را بردند
تا بسوزد جگر مادرشان
تاب می خورد به نیزه سرشان
نیزه ها را که تکان می دادند
بوسه بر زخم سنان می دادند
همه با خنده ی خود زینب را
به هم آن روز نشان می دادند
ولی این دو به دل مادرشان
مثل عباس توان می دادند
سمت زینب چو نظر می افتاد
از سر نیزه دو سر می افتاد
اونطوری که زیارت ناحیه مقدسه امام زمان می فرماید: اول عونُ کشتن میگن محمد داداشش اومد سپر شد هر چند می دونست داداششُ کشتن اما اومد ایستاد جلوی بدن برادرش، می گفت داداشمُ کشتن ولی نمی ذارم بیشتر به بدنش آسیب برسونن.
یه روزی مادر محمد عمه ی شما سیدا زینب اومد برا بدن داداشش حائل شه، اما دیر رسید یه ساعتی رسید که دید سر داداشش بالای نیزه ست...
👇
.
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_عبدالله
#موضوع تحلیل : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅
✏️✏️
#متن_روضه 👇
می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد
مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد
از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود
تا که در آغوش امامش بیشتر باشد
می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا
راهی برای بردنش پیدا کند آنجا
افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد
اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد
داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند
با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند
آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد....
📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#روضه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#حاج_سید_محمد_جوادی
#موضوع : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه
#متن_روضه 👇
وقتی دلم دارد هوای مجتبی را
باید ببیند بچه های مجتبی را
قاسم تو را یک عمر بر دوشم گرفتم
با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم
تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم
اصلا برادر جان من هستی عزیزم
خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم
از سوی دلبر نامه ای دادی به دستم
اومد گفت عمو اجازه میدی برم؟ نگاه به قد و بالاش کرد آه کشید گفت من هر وقت دلم برا حسن تنگ شد تو رُ نگاه کردم هر وقت راه رفتی یاد راه رفتن داداشم افتادم، هر وقت گفتی مادر یاد مادر گفتن بابات افتادم... امید داشت چون شب عاشورا وقتی سوال کرد عمو جان منم شهید میشم حتی طفل شیرخواره هم شهید میشه گفت قاسم جان تو به بلای عظیم به شهادت می رسی. میدونه که عمو اجازه میده اما دنبال یه راهکار می گرده، اومد تو خیمه زانوهاشُ بغل کرد مادرش دید خیلی پسر بی تابه گفت چیه؟ گفت عمو نمی ذاره برم، مادر من بعد اکبر نمی خوام بمونم، دیدم عمو کنارش چه جوری داد می زد، یه کاری کن برم، گفت این بازوبندُ وا کن بابات برات نامه نوشته وا کرد دید نوشته قاسم کربلا حسینُ تنها نذار دیگه سر از پا نمی شناسه با عجله اومد گفت عمو ببین بابام نامه نوشته، تا دست خط داداششُ دید انقده گریه کرد، بوسید رو چشاش گذاشت، گفت دیدی کارتُ کردی عباس بیا زینب بیا قاسم می خواد بره
قاسم خدا را شکر که اینجا حسن نیست
اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست
حالا که داری می روی شمشیر بردار
دست خدا باشد به همراه تو سردار
کاش نمی گفت بابام حسنه، خیلی ها از تو جمل از باباش کینه داشتن یه تنه تو جمل طوفان کرده، هر کی رفت قاسم به درک واصلش کرد. ازرق شامی جنگاوریه، یه تنه با صد مرد جنگی برابری می کنه، بهش برخورد گفت یه پهلوون شامُ به جنگ یه نوجوون می فرستی؟! گفت بذار بچه هامُ بفرستم، بچه هاشُ یک یک فرستاد همه رُ قاسم به درک واصل کرد استاد ما می گفت: هر یه ضربه که می زد حسین می گفت جانم حسن. همه رُ به درک واصل کرد یه وقت حسین دید ازرق داره میاد گفت برید به نجمه بگید گیسوناشُ پریشون کنه، ازرق شامی اومد به جنگ یه نوجوان اما تا اومد قاسم بن الحسن گفت ازرق تویی؟ گفت منم گفت پس چرا هول کردی؟ بند چکمه ها تُ نبستی تا خم شد بند چکمه رُ نگاه کنه یه ضربت به فرقش زد، خلاصه دیدن با این نوجوون نمیشه تن به تن جنگید محاصرش کردن، اول گفت سنگ بارونش کنید انقده با سنگ زدنش هر یه سنگ می خورد می گفت بابا...
📕📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
👇
.
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#حاج_محمد_فراهانی
#تحلیل_مداحی🎤 #رامین_محمدی
#موضوع : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه
🔸🔸🔸🔸
#متن_روضه 👇
یه مادر تو کربلا شیر نداره
هر کسی شیرخواره داره بیاره
صورتا رُ همه بالا بگیرید
بچه هارُ روی دستا بگیرید
بذارید یه لحظه بی شیر بمونه
دلاتون روضه ی اصغر بخونه
میرزای قمی هر وقت روضه خونی می خواست براش روضه بخونه میگفت روضه ی علی اصغر بخون، میگفتن آقا مگه امام حسین روضه ی دیگه نداره می فرمود: آخه شما نمی دونید، این بچه خیلی غریب بوده، یاران امام حسین همه از خودشون دفاع کردن بعد به شهادت رسیدن اما این طفل شیر خواره دفاعی از خودش نکرد، اگه می خوای خوب روضه رُ درک کنی الان تصور کن اون زمانی که می خواستی بچتُ از شیر بگیری چقدر برا پدر مادر سخته وقتی میخوان بچشونُ از شیر بگیرن ...
ما دیدیم بچه رُ از شیر می گیرن
ولی از شیر دیدی با تیر بگیرن
آشیخ رضای سراج رُ خیلیاتون می شناسید یکی از روضه خون های بسیار پر سوز و گداز و تاثیر نفس دار. میگه یه شبی از مجلس روضه می رفتم طرف خونه میگه زیر گذر دیدم یه جوونی ایستاده یه بچه ای تو بغلش؛ میگه اول فکر کردم فقیره رفتم جلو کمکش کنم من ُشناخت گفت آ شیخ فقیر نیستم اما بیچاره شدم، گفتم چیه؟ دردت چیه؟ به من بگو گفت آشیخ این بچه ای که تو بغل منه بچه ی منه، از صبح مریض بوده عیالم دست تنها از خونه بیرون نیومده، وقتی اومدم خونه به من گفت این بچه رُ بگیر ببر پیش طبیب، تو تب داره می سوزه آشیخ رضا بچه رُ بغل کردم اومدم بیرون نرسیده به مطب دکتر بچه رو دستم جون داده حالا می خوام خونه برگردم خجالت می کشم.
خدا برا هیچ کس نیاره... یه وقت لشکریان عمر سعد دیدن ابی عبدالله این قنداقه رُ به سینش چسبانده، یک قدم به سمت خیمه میره یک قدم برمی گرده، یکی از قسی القلبا میگه اینجا خیلی دلم برا حسین سوخت ،چه کرد ابی عبدالله؟ یه وقت دیدن حسین ایستاد داره نماز می خونه انقده این مصیبت سنگین بود از آسمان ندا آمد: «دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنه» یعنی حسین جان رها کن این بچه رُ ما تو بهشت براش یه دایه ای قرار دادیم، لذا ابی عبدالله رو کرد به آسمان عرضه داشت . حالا که خدا داره می بینه تحملش برا من آسونه، یه وقت دیدن ابی عبدالله زانوهاش لرزید با زانو به زمین نشست غلاف شمشیرشُ برداشت یه قبر کوچکی کند این قنداقه رُ داخل قبر گذاشت، بندای قنداقشُ باز کرد، اومد این خاک رُ رو بدن بریزه دید صدای ناله میاد، مادرش رباب داره ناله می زنه، حسین صبر کن بذار یه بار دیگه بچمُ ببینم... حالا خانوم رباب اومده کنار قبر نشسته داره درد دل می کنه:
لالالالا بخواب آروم دیگه من طاقت ندارم
لالالالا گل تشنه چجوری من آب بیارم
لالالالا گل تشنه می سوزه سینم از لبهای داغت
لالالالا بخواب آروم نمی گیره حرمله سراغت
ز فرط ناله نایم زخم مادر رخم چشمم صدایم زخم مادر
برای کندن قبرت عزیزم تمام پنجه هایم زخم مادر
نفس بر سینه در دل نیشتر بود جگر از دل دل از پر ریشتر بود
عزیزم با که گویم این مصیبت که قد تیر از تو بیشتر بود
📗📕📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
تحلیل📝 #دکتر_محمد_فراهانی
شعر از: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#موضوع : اصل پیام ـ گریز غیر کلیشه ای
🏴🏴🏴🏴
#متن_روضه 👇
اگرچه در دل دشمن تو را رها کردم
به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم
محاسنم به کف دست و اشک در چشمم
به همره تو دویدم خدا خدا کردم
هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید
دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم
گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه
چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم
یه جوری علیشُ تربیت کرد وقتی بین راه دید بابا میگه «انا لله و انا الیه راجعون»یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» بابا ما از مرگ نمی ترسیم به ما بگو بر حقیم حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم. لذا اول شهید بنی هاشم علی اکبره، اصحاب نذاشتن، اونا پیش مرگ بنی هاشم بودن قول داده بودن شب عاشورا به هم که تا ما هستیم از بنی هاشم کسی نره تو میدون، و الا نفر اول عاشورا علی اکبر بود خودش به تنهایی ورقُ عوض می کرد. شیخ جعفر شوشتری میگه دو نفر بودن می تونستن ورق کربلا رُ عوض کنن ابی عبدالله اجازه نداد یکیش علی اکبر بود می خواست بره زره پیغمبرُ تنش کرد با بار سنگین نبوت گفت میری برو برا بچه های تشنه م فقط آب بیار علی اکبرم... به اباالفضل اقتدا کرد
اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد
صلاه ظهر تو را هدیه بر خدا کردم
زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت
چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم
گفت بابا تشنمه، صدا زد «هات لسانک» همچین که زبان تو دهان علی گذاشت علی عقب رفت بابا تو که لبات از من خشک تره، قربون لبای پارت برم بابا ، علی اکبر لبای خشک باباتُ دیدی طاقت نیاوردی امام خواهرت تو خرابه لبای پاره رُ دید، دید دندونای بابا شکسته خوب شد ندیدی لبای باباتُ چوب می زنن...
تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم
به اشک دیده خود حاجتت روا کردم
🔰
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تحیل_مداحی
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس
#استاد_حاج_حسن_خلج
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#متن_روضه 👇👇
ترک روی لبش رو نمی انداخت به آب
غم چندین لب تاول زده وادارش کرد
سکینه مشک رو گرفت دستش اومد جلو عمو... عمو یعنی میشه سقای ما تو باشی و بچه از تشنگی دارن تو خیمه می لرزن
ای امان..
به خدا قسم روضه عباس اینه روضه عباس دست چپ و راست نیست .فرق شکافته نیست چشم خون آلوده نیست ،اینه روضه.
آبرو در خطر و ...
آبرو در خطرو مشک به دندانش بود
تیر نامرد به یک طفل بدهکارش کرد
سر درهم شده را بر سر نیزه بستند
شاعرش گفت ولی به جدت اشتباه گفت سر رو نبستند
آه
چون اختران عشق ز هرسو به نیزه شد
دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد
از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود
تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد
چی اومده سرت برادر
چرا رو خاکایی دلاور
چرا شکسته طاق ابروت
خدا کنه نبینه خواهر
تو صحرا پیچیده ناله مادرم
میدونم خودم کردم ..یه چیزی خوندم دیگه چیزی نمیشه خوند
تنها سری بود .....
هرچی رو نیزه سوارش کردند دیدن نیزه از اون طرف.....
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#ظهر_عاشورا #حاج_حیدر_خمسه #تحلیل_مداحی #زاویه_دید_به_روضه #روضه_قتلگاه #روضه_امام_حسین #دکتر_
👆
#تحلیل_مداحی
#ظهر_عاشورا #روز_دهم_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
توسط🔎🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
#زاویه_دید_به_روضه
نمونه برای روضه #قتلگاه
📝📝
#متن_روضه ✏️
غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد
غروب بود که نامحرمان به خیمه زدند
شیعه خوب نمی دونه صدای ناله زن بالا بره یعنی چی، با اسب رفتند تو خیمه ها...
غروب بود که نامحرمان به خیمه زدند غروب بود که سیلی بر رقیه زدند
شب جمعه است کاش حرم بودیم، دلم برا حرمت تنگ شده
از بالای تل نیگا کرد، چه رفت و آمدیه، هر چی داد می زد صداش نمی رسید، چادر و بست گفت اومدم، اما هی چادر زیر پاش می گرفت بعضیا می گن سند حرفت کجاست، مدینه خبر برا علی آوردن، مادرشون افتاد، راه صاف عبا سه بار گرفت، با صورت مولا افتاد.
حالا بلندی تل، خاکه، هی چادر می گرفت، پا می شد، نزن، پات و بردار، شکست، یقه اش و واکن، یاد پیغمبر افتاد، بچه ها افتادن رو سینه اش علی یقه رو باز کرد، گفت کسی که جون می ده باید نفس بکشه...
داد می زد: پیراهنش و باز کن، نه نه، پیراهنش و نَبَر باز کن...
هی دارن من و می کشن، «او می کشید و .... » او خنده می کرد من گریه کردم
🔶🔸
#نکات
1⃣زاویه دید به روضه
هنر بزرگان روضه خوانی همچون حاج منصور ارضی در روضه این است که در روضه تدبر می کنند و از زاویه های مختلف به واقعه می نگرند. این تدبر، حاصلش مطالبی همچون مطلبی است که آقای خمسه بیان می کنند که : «با اسب رفتند تو خیمه ها»
2⃣آرزوی کربلا
در جلسات اگر به موقع و با حضور قلب، زیارت کربلا آرزو شود، در تأثیر گرفتن مستمع بسیار مؤثر است. نمونه ای از این آرزو، در این جلسه مورد بحث ما صورت گرفت با جملات « شب جمعه است کاش حرم بودیم، دلم برا حرمت تنگ شده»
3⃣شاهد آوردن
گاهی روضه در قالب شاهد آوردن از روضه ای دیگر، اثر گذارتر می شود. در این جلسه آقای خمسه به روضه «گرفتن چادر به پای حضرت زینب (س)» اشاره کرده و به عنوان شاهد و سند روضه «آمدن امیرالمؤمنین(ع) به بالین حضرت زهرا(س) پس از شنیدن خبر شهادت آن حضرت» می خوانند. این گونه روضه خواندن از جهت محتوا، نوعی نوآوری است.
4⃣استفاده از اتفاقات جلسه در روضه
اگر در جلسه اتفاقی رخ دهد که بتوان از آن در روضه استفاده کرد، این اثر کلام را چند برابر می کند. در این جلسه یکی از مستمعین، با گرفتن دست آقای خمسه، به ایشان اشاره می کنند که دیگر روضه را ادامه نده.
آقای خمسه از همین اتفاق استفاده کردند و به یک شعر بسیار معروف اشاره کردند و به دو کلمه آن که عبارت است از: «او می کشید و...» این استفاده به موقع اثر این کلام را چندین برابر کرد.
در ادامه ایشان در همین وزن یک مصراع را اضافه کردند که «او خنده می کرد، من گریه کردم» این کلام نو در ادامه آن شعر معروف، حق مطلب را کامل ادا کرد.
🔎🔎🔎
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
#روضه_شام_غریبان
#روضه_شام_غریبان_امام_حسین
#استاد_حاج_مرتضی_طاهری
#متن_روضه 👇
امشب زمین کربلا ماتم سرا بود
ماتم سرا از ماتم خون خدا بود
امشب به گردخیمه زینب پاس، میداد(2)
گویی که پاس خیمه ها عباس می داد ای
زینب نمی دانی ز فرط غم چها کرد
از پرده دل مادر خود را صدا کرد
گفتا بیا مادر! که آتش شعله و رشد
افزوده بر داغ دلم داغی دگر شد
مادر! بیا ترسم که آتش شعله گیرد
تنها میان خیمه، بیمارم بمیرد
مادرسه ساله دختری گم کرده زینب
الله اکبر! چه گذشت به بچه هات حسین جان! دیشب، آخر شب، قمر بنی هاشم اطراف خیمه داشت پاسداری می داد، دید یه سیاهی به زمین می نشینه، بلند می شه، میره جلوتر می نشینه صدا زد: کیستی؟ هر کی هستی حرکت نکن! تا من بیام.دید صدای محبوب و مولاش ابی عبدالله است، صدا می زنه: عباس جونم! منم. مولای من چه می کنی؟ فرمود: عباسم! دارم این خارها رو می کنم. چرا آقا جان؟ فرمود:فردا خیمه هام و آتش میزنند، بچه هام آواره بیابونا می شن، می خوام خارتو پای بچه هام نره.این یه حادثه دیشب بود یه حادثه دیگه هم نیمه های شب قمربنی هاشم دید یه عده دارن میان
(9)
فرمود: اگه یه قدم جلو تربردارید با شمشیر عباس روبرو خواهید شد.ایستادند یک نفر اومد جلو: آقا ما 32 نفریم، عاشقیم! اومدیم جانمون و فدای حسین کنیم. فرمود: صبر کنید! باید ازآقا مولام اجازه بگیرم. اومد دم خیمه ابی عبدالله تا گفت: مولای من! یه عده اومدن. فرمود: عباس جان 32 نفرند؟ عرض کرد: بله آقاجان! فرمود: منتظرشون بودم، بگو بیان ! اما بگو از اسبها پیاده شن! چکمه هاشون و درآرند! آرام بیان! آخه بچه هام تو خیمه خوابیدن. (ای حسین جان حالا جا داره این یه بیت بخونم):
شنیدم خیمه هات و با بچه هات آتیش زدند(2)
الهی من بمیرم، برای بچه هات حسین
مادر سه ساله دختری، گم کرده زینب
لاله رخی مه پیکری گم کرده زینب
مادر!بیا باهم در این صحرا بگردیم (2)
دنبال آن دردانه ی بابا بگردیم
همه جا رو گشت زن و بچه رو جمع کرد شمارش کرد دید یکی از بچه ها نیست، خدایا چه کنم؟ همه غمهای زینب یه طرف، غم امانت داری یه طرف، خدایا چه کنم؟ همه جا رو دنبال این گم شده گشت، یه وقت دید عزیزه ی حسینش زیر یه بوته خاری خوابیده(عرض دعای من فیض آماده است) با یه دنیا امیداومد جلو به امید اینکه بیاد عزیز برادر و ببره خیمه! اما دید عزیر برادر کنار خارجان داده.
👇
.
اهمیت استفاده از شواهد لفظی،به همراه نمونه و مثال
مباحثی که ارائه می شود
سومین اصل از اصول و مبانی اثرگذاری در مداحی؛ یعنی اصل«استفاده از شواهد و نظایر» مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که عناوین این بحث شامل موارد زیر می باشد:
✅1. استفاده از شواهد لفظی ـ سنتها
✅2. استفاده از شواهد لفظی ـ روایات
✅3. استفاده از شواهد لفظی ـ اشعار
✅4. استفاده از شواهد لفظی ـ قول علما و بزرگان
✅5. استفاده از شواهد لفظی ـ اتفاقات روز
✅6. فضای جلسه و حالات مداح
2⃣ #روایات
#دکتر_محمد_فراهانی
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
مثالها👇
#متن_روضه 👈حضرت علی اکبر علیه السلام 🔽
1⃣ ♨️ از امام صادق سئوال کردند: یابن رسول الله شیرین ترین ساعت عمر یه پدر و مادرکی؟ فرمود: سالها زحمت بکشن، با خون دل فرزندی رو به جوانی برسونن، این جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه کنن، لذت ببرن.فلذا وقتی علی اکبر اومد گفت: بابا می خوام برم" نگفت نرو فرمود: می خوای بری برو، اما چند قدم جلو چشمم راه برو! می خوام قد و بالات و ببینم.گفتم: "یابن رسول الله !سخت ترین ساعت عمر یه پدر و مادر کی؟ دیدن اشک تو چشمای امام صادق حلقه زد. فرمود: سخت ترین ساعت عمر یک پدر و مادر اون ساعتیه که بیان کنار بدن جوانشون. خدا می دونه به ابی عبدالله چه گذشت!
🔻🔻
#متن_روضه
حضرت زهرا سلام الله علیها 👇
2⃣♨️ اومد خدمت امام صادق(ع) ، فرمود "فلانی کجابودی ، مدتی نیستی دلم برات تنگ شده بود ". عرض کرد :"یابن رسول الله درگیر تولد فرزندی بودم ،خدابهم بچه ای عنایت کرده ". فرمود :چیه ؟ عرض کرد :دختره . فرمود :"به به ! برکت خانه ست نعمت ورحمت الهی است . بگو ببینم اسمشو چی گذاشتی ؟ عرض کرد: آقا ! اسمش رو فاطمه گذاشتم . تا گفت فاطمه ،
آقا تمام قد بلند شد ، دستهاشو روی سر گذاشت . سه بار صدا زد : آه ! بعد چنان گریه میکرد ،بدنش میلرزید. عرض کرد: :یابن رسول الله مگه بد کردم اسم دخترمو فاطمه گذاشتم که شمارو منقلب کرد .فرمود:نه خوب اسمی رودخترت گذاشتی . اما مواظب باش یه وقت سیلی بهش نزنی . آی ..
🚩روضه خوانی استاد فراهانی🚩
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_محمد_فراهانی
تحلیل🔎 #رامین_محمدی
روضه شهادت #شهید_محسن_حججی و گریز به #روضه_امام_حسین علیه السلام
📝📝
#متن_روضه 👇
وقتی میخواستن حلقوم شهید حججی رو ببرّن دستاش بسته بود.
اما دستای اربابتون باز بود.یه وقت دید آقا دستشو گذاشت رو خنجر فرمود:اگه دستتو برداری میگذارمت تو آغوش پیغمبر،نجات پیدا میکنی.
(فدات بشم آقا جان)
آی اونایی که مثل من در خانه ارباب آبرو ندارید،یه وقت نا امید نشی❗️
آقا به اون ملعون هم عنایت کرد❗️
فرق بعدی‼️
تا خنجرُ رو حلقوم شهید محسن کشید دیدم خون جوشید، اما اون نانجیب هرچی خنجرُ کشید دید نمی بُره ،فکر کرد اثر تشنگیه❗️ آی روزه دارا تشنه شدی❓
آخه آدم تشنه پوستش سفت میشه❗️فکر کرد اثر تشنگیه،فرمود نه مادرم بوسیده،جدّم بوسیده،زینبم بوسیده❗️
🔰🔰
#نکات
#گریز
گریز یعنی ایجاد حلقه ارتباطی بین روضه ای که در آن واقع هستیم و روضه حضرت ابا عبدالله،که اعظم مصیبات است
حال آنکه دو راه برای این کار وجود دارد
۱- اشاره به تفاوت روضه ها
مثال: زمانی که امام رضا علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان بودند ،امام جواد علیه السلام از مدینه خود را به مرو رساند و سر پدر را به دامن گرفت 👈هر پدری آرزو داره لحظات آخر سرش روی دامن پسرش باشه❗️ولی کربلا برعکس شد ،وقتی ابی عبدالله رسید کنار بدن علی اکبرس دیگه زانوهاش توان نداشت.....
۲- اشاره به شباهتها
در فایل پیوستی ،استاد معظم #دکتر_محمد_فراهانی ابتدا به شباهت شهادت #شهید_محسن_حججی و حضرت اباعبدالله اشاره کردند و در نهایت به تفاوتها ختم شد
اگه سر از تن شهید حججی جدا کردند دستاش بسته بود اما اربابش اباعبدالله.....
#نکته
💯جهت دستیابی به این شباهتها و تفاوتها ،توصیه می شود کتاب ارزشمند #خصائص_الحسینیه #حضرت_آیت_الله_شیخ_جعفر_شوشتری_ره را مطالعه کنید و یا می توانید مباحث آن را در کانال پیگیری کنید❗️
✅اشاره به حوائج مستمع🔸
در این فایل، استاد فراهانی ،به این مطلب اشاره داشتند که اگه مثل من گنهکاری اما نا امید نباش چون اربابمون دست شمر رو هم میخواست بگیره،، که برای ایجاد امید و نرم کردن دل مستمع و آمادگی برای پذیرش روضه بسیار مفید است 🔻اما توصیه میشود در جلساتی که نزد مستمع مقبولیت دارید خودتان را مثال بزنید چون #حاج_محمد_فراهانی در مجلس خودشان می خواندند مقبولیت کامل داشتند🔸
#تاثیر_نفس
بارها گفته شده که اگر مداح بخواهد روی مستمع تاثیر بگذارد مهمترین عامل آن تاثیر گرفتن خود از روضه ای که میخواند ،به همین دلیل بود که تاثیر کلام استاد فراهانی روی مستمع بیشتر شد که ایشان خودشان از روضه بیشترین تاثیر را گرفته بودند و حال گریه داشتند
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
چون مستمع ایشان در جلسه هیات روزه دار بود ایشان از احساس تشنگی مستمع برای لمس بیشتر روضه توسط مستمع استفاده کردند❗️
آدم وقتی تشنه میشه پوستش سفت میشه .....
🔆
.
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇1⃣
مرحوم آ شیخ رضای سراج رو، بعضی ها دیده بودن، منبری قدر با حال باسوز، ید طولایی تو روضه خوندن داشت، ایشون می گفت: " یه شب از منبر می رفتم طرف خونه، زیرگذر دیدم یه جوونی ایستاده، یه بچه ای رو بغل کرده داره گریه می کند، فکر کردم فقیره اومدم دست تو جیبم کنم، سرش رو بلند کرد سلام کرد گفت: "حاج آقا گدا نیستم، اما بیچاره ام گرفتارم درمانده ام گفتم، چیه؟ می تونم کمکت کنم،" گفت: " این بچه که تو بغل منه" بچه ی منه، صبح تا شب مریض بوده، عیالم دست تنها بدون اجازه از خونه بیرون نرفته، وقتی من اومدم گفت: (بچه داره تو تب می سوزه.) گفتم " (بده من بچه رو میبرم پیش طبیب)، بین راه بچه رو دستم جان داده، میخوام خونه برگردم خجالت میکشم آی یه
وقت دیدن ابی عبداله این قنداقه بغل کرده،( مختار، وقتی قتله کربلا رو به سزای اعمالشون می رسوند، از یکی که خیلی قسی القلب بود، پرسید "دلت هیچ سوخت تویی این ماجرا؟" گفت: آره مختار، یه جا دلم به حال حسین سوخت.") گفت: "کجا؟" گفت "وقتی دیدم این قنداقه رو بغل کرده، هی یه قدم طرف خیمه میره یه قدم برمی گرده، خیلی دلم برای حسین سوخت." اومد پشت خیمه،یک قبر کوچکی کند، نماز خوند به بدن ، اومد بدن و دفن کنه، یه وقت دید یه صدای ناله ای مییاد، یکی صدا می زنه "حسین جان"
صبرکن یه بار دیگه بچه ام و ببینم.
...................
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇2⃣
مرحوم مقدس اردبیلی هرسال، حرکت میکرد پیاده نزدیک عاشورا با طلبه ها ، از نجف می اومدن کربلا، یه آقا طلبه ای بود روضه خونی می کرد تو راه هر وقت خسته می شدن، می شستن این طلبه روضه می خوند گریه می کردن خستگی شون رفع می شد بازم حرکت میکردن ، یه سال وقتی میخواستن حرکت کنند برای این آ طلبه مشکلی پیش اومد نتونست بیاد ،اینادلشکسته، بدون روضه خون اومدن ،شب عاشورا ،رسیدن توصحن ابی عبدالله ( خدا قسمت کنه یه شب عاشورایی ) خیلی دلشکسته اند، شب عاشورا صحن ابی عبدالله روضه خون نباشه ، اونم برای ای جمعی که اهل علم و خادم این آستانند چقدر سخته یه وقت دیدن یه آسیدی نورانی ،خال هاشمی رو صورتش ، اومد رو کرد به مقدس اردبیلی فرمود : آقا میخواین براتون روضه بخونم ؟ همه منتظرند . آقا بفرمائید .
یه نگاه عجیبی کرد به گنبد ابی عبدالله ؛ با نگاهش همه رو منقلب کرد .گفت : یا جداه ! نه من ، نه این مقدس ،نه این طلبه ها،هیچ وقت فراموش نمی کنیم اون لحظه ای که اومدی دم خیمه باعمه ام وداع کنی . ای ..
.............
.
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇3⃣
امام مجتبی فرمود: " #عبدالزهرا ، روضه من نه فقط تشت و پاره های
جگره ، روضه من نه زخم زبانه، روضه من نه غربتمه: روضه من اینه عبدالزهرا براهمه بگو، از مسجد با مادرم می آمدم، مادرم محاجه فرمود،برگه فدک تو دست مادرم بود، یه وقت دیدم اون ملعون اومد راه کوچه رو بست، سند فدک و از دست مادرم کشید پاره پاره کرد. مادرم فرمود: "خدا شکمت روپاره کنه، یه وقت چشماش از حدقه بیرون اومد (عالم جلو فاطمه سرپایین می ندازه) یه وقت دیدم دست بالا رفت(آی امام حسنی ها)، دیدم آسمون داره میچرخه ، (زبان حاله ها) نگاه کردم دیدم مادر رو زمین افتاده، مادرم یه سیلی از اون نامردخورد، یه ضربه از دیوار خورد، تا اونجا مادر دست من و گرفته بود، از اونجا به بعد من دست مادرم رو گرفتم، بیا بریم مادر...! ای...
🔸
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_منصور_ارضی
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی
موضوع: #مرصع_خوانی
#روضه_حضرت_رقیه علیها السلام
#متن_روضه 👇
دلم میخواست معراجت ببینم
چه معراجی عجب رنگین کمانی
نرو دیگر تو رفتی سنگ خوردم
بیا قولی بده پیشم بمانی
تورا با زخم صورت میشناسم
مرا بشناس با قد کمانی
نمیدانم چرا این زجر نامرد
بدش می آید از شیرین زبانی
عبایت روی دوش نیزه داری
عقیق تو به دست ساربانی
چه مویی داشتی بابا زمانی
چه مویی داشتم بابا زمانی
اگر مال منی پس پیش من باش
چرا دائم به دست این و آنی
نشد غارت پدر جان، چادرم را
خودم دادم به آن دختر امانی
نگویی به عمو بازار رفتم
بماند بین ما راز نهانی
رُخت را سیر دیدم سیر گشتم
تو بودی آن غذای آسمانی
سرت خاکی شده در این خرابه
شدم شرمنده از این میزبانی
#نکات
#دکتر_محمد_فراهانی
#مرصع_خوانی : توام نمودن شعر با نثر را اصطلاحا مرصع خوانی می گویند.
اگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام، صرفا شعر را پشت سر هم بخوانند و رد شوند، تأثیری بر مستمع نخواهند گذاشت، بلکه باید مطلب پرورش داده شود، برای این پرواندن، می توان پیرامون ابیات شعر توضیحاتی مختصر را بیان کرد. این بیان نکات شعر، هم خواندن را متنوع می کند و هم تأثیر شعر را بالا می برد. این کار نوعی مرصع خوانی است.
بیانهای مختصر آقای ارضی در فایلی که ارائه می شود، نمونه خوبی برای بحث مورد نظر ماست.
بعد از بیت اول در توضیح مصراع«چه معراجی عجب رنگین کمانی» جمله«صورت همه رنگ شده بود»
بعد از بیت سوم در توضیح مصراع«مرا بشناس با قد کمانی» جمله«اصلا بچه ریخته بود به هم»
بعد از بیت پنجم در توضیح مصراع«عبایت روی دوش نیزه داری/عقیق تو به دست ساربانی» جمله«هر کی یه چیزی غارت کرده»
عزیزان اشعار را با توضیحات لازم بخوانید تا اثر کند.
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
#روضه_حضرت_سکینه علیهاالسلام
#حضزت_سکینه علیهاالسلام
#5ربیع_الاول
#متن_روضه
🎴 #کاری_اختصاصی| یکی از دوستان محترم در کانال، درخواست
متن روضه و سینهزنی حضرت سکینه بنت الحسین علیهماالسلام
رو کردند که تقدیم میکنیم..
➖ اگه دلتون شکست، التماسدعایفرج
➖ بهترتیب: صفحات ۴۴، ۴۵، ۴۶ و۴۷
➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآلمحمد علیهمالسلام
➖ ۵ ربیعالاول ۱۴۴۳ق
.
مناجات پرفیض شعبانیه
#قسمت_اول
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکََ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك *َبه امیرالمومنین عرض کردن ، افلاطون یه جمله ی زیبایی گفته ، گفته "الافلاک قسی الرامی اللَّه و الانسان هدف و الحوادث سهام" افلاطون گفته انسان هدف این حوادث و بلایا ، تیرند ، تیرانداز هم خداست، آگه اینگونه هست ، فاین المفر؟!! به کجا باید فرار کرد؟ گفتن آقا عجب حرف خوبی زده حضرت بلافاصله جواب دادن آگه اینجوریه، "فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ" فقط یه راه میمونه، اونم اینه که به سمت خدا فرار کنیم اینجا هم فرمود: فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، انسان از چی فرار می کنه ، معلومه شیطان در کمینه، "مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي" اگر چه اینگونه در خونت اومدم فقیرم،مسکینم،مستکینم، دستم خالیه اما هنوز به تو امیدوارم ، "وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَأَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي" یعنی کار ،کاره خودته، انقده خودمو آلوده کردم دیگه از دست کسی غیر تو کاری بر نمیاد"إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی" اگه تو کسی رو زمین بزنی،آگه کسی رو تو خوارش کنی،کی میتونه از زمین بلندش کنه؟ "إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ" من میدونم مستحق رحمت تو نیستم،اما توخدایی هستی که فرمودی: "وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ"
آگه فضل و رحمت من خداشامل حالتون نشه"لکنتم من الخاسرین"همتون عاقبت به شرمیمیرید"إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی (...) بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی" هرشب و روزی که بر من وتو سپری میشه یک قدم به خانه قبرو برزخمون نزدیکتر میشیم امیرالمؤمنین فرمود:اگر اجل من نزدیک شده اما عملم منو به تو نزدیک نکرده"این حال من و شماست چه کنیم؟!!فقط یه راه چاره میمونه اونم اقرار به گناهانمونه"فقدجعلت اقرار الیک وسیلتی الهی" قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی"توکه همیشه تو دوران زندگی و حیات من لطفت شامل حال من بوده بعد مرگم نکنه لطفت و شامل حالم نکنی"إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى إِذْلَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ"تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی نزاشتی مردم بدونن من چیکاره ام که اگر میدونستن امیرالمومنین فرمود:"لو تکاشفتم ما تدافنتم" اگه پرده ها تو دنیا کنار می رفت میدونستید چیکاره اید،ابروتون جلو همدیگه میرفت از شدت نفرت، همدیگه رو دفن هم نمیکردیداینجا میگید خدایا تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی،نزاشتی مردم بدونن من چقدر بدم،قیامت که "يَوْمَ تبْلَى السَّرَائِرُ" نکنه جلو شاهدان قیامت آبروم بره،نکنه فردا جلو سیدالشهدا خجالت زده بشم،نکنه فردا جلو امیرالمومنین خجالت بکشم، "فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی"با همه بدی هام انقده به من خوبی کردی که هنوز به تو امیدوارم" إِلَهِی فَسُرَّنِی ...
استاد حجت الاسلام #میرزامحمدی
#مناجات_با_خدا
#مناجات_شعبانیه
#متن_روضه
.👇
👆
مناجات پرفیض شعبانیه
#قسمت_سوم و پایانی
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَهَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا "یکاری کن عاقبت بخیر بمیرم" إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ "دقت کن،امیر کلامه،امیر فصاحت و بلاغته امیرالمومنین داره با خدا حرف میزنه:خدایا اگه گناهان و خطایام باعث شده من از نظر تو چشمان تو بیفتم" فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْک إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَهُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَهُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّهِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی "آخرین فرازهای مناجات ،این مناجات شعبانیه بین دو صلواته،با صلوات شروع میشه، با صلوات هم تموم میشه،روایات هم داریم دعایی که بین دو صلوات باشه مستجابه،خدا کریم تر از اینه،اول و آخر دعا رو مستجاب کنه و بینشو مستجاب نکنه حالا چی میخوای تو فراز آخر؟ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا دست گداییت و بالا بیار الهی العفو ...
استاد حجت الاسلام #میرزامحمدی
#مناجات_با_خدا
#مناجات_شعبانیه
#متن_روضه
.
.
#روضه_متنی و تحلیل
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_صادق علیه السلام
#متن_روضه 👇
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شبها خدا خدا میکرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا میکرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر میشد
فاطمه اشفعی لنا میخواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را میخواند
عاقبت در یکی از آن شبها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سر سجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا
میشود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
ریختن خونه ی امام صادق. نگم دستاشُ بستن. حرمت ریش سفیدش رو نگه نداشتن. ابن ربیع ملعون سوار بر اسب هی میتازید این پیرمرد زمین میخورد. هزارتا جوون زمین بخورن، اما یه پیرمرد زمین نخوره. هزار تا پیر و جوون زمین بخوره اما یه زن زمین نخوره. هزار زن و مرد زمین بخورن، اما یه زن جلو شوهر کتک نخوره. هزار زن زمین بخوره اما یه دختر نصفه شب از رو ناقه زمین نیفته.پابرهنه و بی عمامه آوردنش بیرون. گفتن بذارید عبا به تن کنه گفتن نه نمیشه. در خونشُ آتش زدن. آقاجان پا برهنه آوردنت بیرون در خونتم آتش زدن، اما کسی به ناموست نگاه نکرد. من بمیرم برا اون آقایی که از صبح تشنه بوده، بدن زخمیه، علمدارشُ کشتن، علی اکبرشُ اربا اربا کردن. حسین جان تو گودال بودی همه از ترست گفتن تا سرشُ بالا نیزه نزدید سمت خیمه ها نرید. آخه حسین غیرتییه. اگه زنده باشه بلند شه دمار از روزگارتون در میاره.
چهار هزار تا شاگرد اومدن تشیع جنازه امام صادق. کفن آوردن. بهترین تشیع جنازه شد. گفتن آقامونه، اماممونه. همه اومدن اما قربونت برم یه وقت نگی آقای ما کفن نداره، کفنم بود نمیشد حسینُ کفن کرد؛ انقدر بدن پاره پاره بود. زین العابدین فرمود بوریا بیارید...
✅دو بیتی های به هم پیوسته #چهارپاره
شعری که در این جلسه خوانده شده است، قالب چهارپاره یا دو بیتی های به هم پیوسته است و خوب است ذاکرین اهل بیت (ع) قالب های شعری را بشناسند.
این قالب قالبی است که مقارن با شعر نو به وجود امد و آن مرکب از بندهای دو بیتی است که با هم قافیه متفاوت و معنای به هم پیوسته دارند . به عبارت ساده تر آن که این شعر شامل چند دوبیتی است با قافیه های متفاوت ولی کل شعر از نظر معنا با هم در ارتباط است و به هم مربوط است . معمولا مصرع های زوج (سمت چپ) هم قافیه اند .
✅ذکر مبارک حسین(ع) در بین روضه معصومین (ع)
گاهی بین روضه معصومین (ع) غیر از امام حسین(ع)، مستمع ذکر مبارک «حسین (ع) » را دم می دهد، در این جلسه آقای بنی فاطمه یک «حُسن تعلیلِ» زیبایی را به عنوان فلسفه این کار بیان می کنند و به مکاشفه حضرت سکینه (س) در گودی قتلگاه اشاره می کنند: که امام حسین (ع) به آن حضرت فرمودند: به شیعیان من بگو: «شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ـ اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» (شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید ویاهنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید)
به نوعی گفتن ذکر مبارک «حسین(ع)» در روضه را به عنوان سفارش آن حضرت بیان می کنند.
☑️نکات ناب در روضه
اگر ذاکرین اهل بیت (ع) در روضه های آل الله با تدبر، به نکات ناب دسترسی پیدا کنند و برای مخاطب بیان کنند، اثر گذاری بیشتری خواهند داشت. به عنوان نمونه در این جلسه یکی از نکات ناب عبارت است از:« هزارتا جوون زمین بخورن، اما یه پیرمرد زمین نخوره. هزار تا پیر و جوون زمین بخوره اما یه زن زمین نخوره. هزار زن و مرد زمین بخورن، اما یه زن جلو شوهر کتک نخوره. هزار زن زمین بخوره اما یه دختر نصفه شب از رو ناقه زمین نیفته»
نکته ناب دیگر در گریز: «یه وقت نگی آقای ما کفن نداره، کفنم بود نمیشد حسینُ کفن کرد؛ انقدر بدن پاره پاره بود. زین العابدین فرمود بوریا بیارید...»
🔆
✅ #اصل_پیام
مداحی مطلوب، آن است که پیامی را نیز به مخاطب منتقل کند، در این جلسه آقای بنی فاطمه، به عاطفه، محبت و حق مادر اشاره می کنند و می گویند : «مادری که با دست پینه بسته اش، لباسام و می شوره، می گه بچه م بپوشه، مؤدب تو روضه بره، مادری که همیشه نگران منه» بعد از این مقدمات، با این جمله اثر گذار به روضه بر می گردند که : «الهی مادرم فدات آقا»
#دکتر_محمد_فراهانی
#کانون_مداحان_یاس_کبود
.
هدایت شده از امام حسین ع
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
تحلیل توسط #دکتر_محمد_فراهانی
#موضوع : #شهادت_امام_صادق علیه السلام
روضه خوانی سید مهدی میرداماد
#گریز با #حلقه_ارتباطی_شباهت
#متن_روضه 👇
#گریز
به قلب روشن یک مرد زخم ناسزا افتاد
شبیه چادر زهرا که بر آن رد پا افتاد
در و دیوار میشد روضه ی تصویری این مرد
زمان روضه خوانی اشک از چشم خدا افتاد
یقین دارم خودش میخواست این نوع غریبی را
به یاد مرتضی خم شد به یاد مرتضی افتاد
علی شد آنچنان که دست بسته کوچه را طی کرد
سپس محض هواداری زهرا بی هوا افتاد
حسن شد کوچه را میگشت با دقتبه خود می گفت
خدایا گوشوار مادرم زهرا کجا افتاد
به خود میگفت من مردم اگر افتاده ام اینجا
ولیکن فاطمه زن بود پیش چشمها افتاد
مدینه گرچه آتش بود و میسوزاند قلبش را
ولی در آخرِ این روضه یاد کربلا افتاد
بزن آتش بزن این خانه را من زینبی هستم
امان از شعله هایی که به جان خیمه ها افتاد
امان از اون وقتی که عمه های من دامنشون و چادراشون آتیش گرفت. خونه ی امام صادقُ آتش زدن. نوشتن بچه هاش از این حجره به اون حجره فرار میکردن. بالاخره رفتن تو حجره ای از خانه و دهلیز عقب خانه امان گرفتن و آتیش خاموش شد. اما کربلا زینب اومد پیش زین العابدین. آقا چه کنم؟ بچه ها دارن میسوزن. یکی تازیانه میزنه، یکی سیلی میزنه، یکی گوشواره میکشه. گفت عمه بگو همه فرار کنن. همه فرار کردن فقط یه نفر فرار نکرد .دیدن یه زنی هی جلوی خیمه راه میره. خانوم چرا نمیری؟ گفت امام من تو خیمه است...
#نکات
در فایل زیر، اگر به شعر دقت کنید به نحوی تحقیقی، شباهت روضه های امام صادق(ع) با روضه های معصومین علیهم السلام، ذکر شده است.
ابتدا به مصائب امیرالمؤمنین (ع) بعد روضه حضرت زهرا (س) و در نهایت روضه امام حسین(ع).
ذاکرین اهل بیت(ع) می توانند از این فایل به عنوان نمونه ای برای فهرست روضه ها و گریزهای امام صادق(ع) استفاده کنند.
در روضه بعد از شعر هم، یکی از شاخص ترین روضه های امام صادق(ع) اشاره می شود و سپس گریز به روضه آتش زدن خیمه های امام حسین(ع).
این فایل برای جلساتی که می خواهید مختصر بخوانید، قابل استفاده است.
🔰
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
👇
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_مهدی_سماواتی
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی ✍
تحلیل مداحی حاج مهدی سماواتی
#شهادت_امام_جواد علیه السلام
#موضوع : ادب گفتار #تصویر_سازی
#متن_روضه 👇
خون شد از غم دل خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم
می فشانم سرشک و می گویم یا جوادالائمه ادرکنی
ای که روح عبادتی ما را عذر خواه قیامتی ما را
حق زهرا عنایتی ما را یا جوادالائمه ادرکنی
تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببخش ثواب بده
به گدای درت جواب بده یا جوادالائمه ادرکنی
عزت عالمین می خواهم سفر کاظمین می خواهم
طوف قبر حسین می خواهم یا جوادالائمه ادرکنی
یه جمله روضه بخونم دلا رُ ببرم کربلای معلی؛ میان حجره افتاده زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، از این پهلو به آن پهلو می غلته ناله اش بلندِه بمیرم، همسرش دستور داد کنیزانش اومدند گفت پشت درب حجره ابن الرضا بنشینید کف بزنید هلهله کنید، نمی خوام صدای ناله ابن الرضا رُ بشنوم...
برون حجره همه پای کوب و دست افشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
کربلائیا حسینیا کجا رفت دلهاتون بمیرم، تا دیدند بین سر و بدن ابی عبدالله جدایی افتاد، هلهله کردند پایکوبی کردند هلهله کنان رفتند به طرف خیمه ها، .... هم غارت کردند هم آتش زدند، زن و بچه ابی عبدا... تو بیابونا از این طرف به اون طرف می دویدند، ناله میزدند وا محمداه واعلیاه واحسیناه...
#نکات
#ادب_گفتار
یکی از نکات بسیار مهم در ذاکری اهل بیت (ع) رعایت ادب و آداب گفتاری در روضه خوانی و به کاربردن عبارات غیر شعری است. با اینکه قاعده این است که در اجزای اصلی روضه می توان جملات احترامی مثل (علیه السلام – سلام الله علیها و ... ) را حذف کرد، اما تا جائیکه ممکن است باید این ادب و وقار کلام حفظ شود.
در این موضوع شاید بتوان گفت بهترین الگو اساتیدی چون حاج ماشاء الله عابدی و حاج مهدی سماواتی هستند. به عنوان نمونه می توانید به ادب گفتار آقای سماواتی در این فایل دقت کنید.
📺تصویر سازی کلامی
پرداختن به جزئیات واقعه در نقل روضه در اثر گذاری کلام نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در مجلس مورد بحث ما این نکته در شرح روضه امام جواد (ع) کاملاً مشهود است و حالت امام جواد (ع) در حجره بعد از مسموم شدن، با اشاره کامل به جزئیات تشریح می شود. این نکته است که روضه را برای مخاطب مجسم می کند.
کاربرد #دستگاه_ماهور
این مجلس در نغمه دستگاه ماهور پیاده شده است. شاید بتوان گفت بهترین الگو از نحوه استفاده #دستگاه_ماهور در مناجات و روضه، مداحیهای آقای سماواتی باشد که از گوشه های این دستگاه که مناسب مداحی هستند بخوبی استفاده می کنند.
مداحانی که دارای طبع دموی و متعادل هستند با این دستگاه انس بیشتری می گیرند و بر مستمعین با این طبع نیز این دستگاه موثرتر است.
طی تحقیقی که انجام شده این دستگاه در آخِرِ بهار، اول پائیز و میانه زمستان موثرتر است و در طی شبانه روز، سحر و نیمروز بیشتر اثر می گذارد
🔸🔸
#روضه_امام_جواد
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.