eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
608 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مقتل و گریز روضه امام حسن عسکری علیه السلام به کربلا روايت شده كه حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را سپردند به نحرير و نحرير تنگ مى گرفت بر آن حضرت و اذيت مى كرد آن جناب را. زوجه اش به او گفت: اى مرد! بترس از خدا به درستى كه تو نمى دانى كه كيست در منزل تو، پس شروع كرد در بيان اوصاف حضرت عسكرى عليه السلام از صلاح و عبادت و جلالت آن حضرت و گفت من مى ترسم بر تو از اين رفتار تو با آن حضرت، نحرير گفت: به خدا سوگند كه من او را در بركة السباع ميان شيران و درندگان خواهم افكند. پس اجازه طلبيد از خليفه در اين امر، او را اجازه داد. پس آن حضرت را افكند به نزد شيران و شك نداشتند در آنكه شيران آن حضرت را خواهند خورد، پس نظر كردند در آن محل كه از حال آن جناب خبرى گيرند، ديدند آن جناب را [كه ] ايستاده نماز مى خواند و سباع در دور آن حضرت مى باشند پس امر كرد كه آن جناب را بيرون آورند و به خانه اش برند. (10) مؤ لف گويد: و به همين دلالت باهره اشاره شده در توسل به آن حضرت در دعاى ساعت يازدهم روز: (وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىِّ عليه السلام اَلَّذى طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِها وَامْتُحِنَ بِالدَّو آبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراكِبَها) ؛ يعنى متوسل شدم به امام حسن عسكرى عليه السلام آن آقايى كه افكندند در ميان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بيرون آوردى، و ممتحن شد آن حضرت به دابه سركش و حيوان چموش پس رام كردى براى او سوار شدن او را. (١) 👆عرض مي كنيم يا امام حسن عسكرى روايت نشان مي دهد حيوانات هم حرمت شما را حفظ نمودند ، اما جان عالم فداى جد غريب شما حسين عليه السلام ، كاش در در كربلا هم اسبها حرمت بدن حضرت را حفظ مي كردند ، راوى مي گويد : عمر سعد روى به لشكر خود آورد و لشكر را ندا داد كه مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْنِ؟ كيست كه اسب بر بدن حسين براند؟ ده تن حرام زاده ساختگى مهيّا اين كار شدند و بر اسبهاى خود برنشستند و بر آن بدنشريف بتاختند و استخوانهاى سينه و پشت و پهلوى مباركش را در هم شكستند و اين جماعتچون به كوفه آمدند در برابر ابن زياد ملعون ايستادند، اُسَيْد بن مالك كه يكى از آنحرام زاده‌ها بود خواست اظهار خدمت خود كند تا8 جايزه بسيار بگيرد اين شعر را مُفاَخَرةخواند: شعر: نَحْنُ رَضَضْنَا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِ بِكُلّ يَعْبوُبٍ شَديد الا سْرِ ابن زياد گفت چه كسانيد؟ گفتند: اى امير! ما آن كسانيم كه امير را نيكو خدمت كرديم، اسب بر بدن حسين رانديم به حدّى كه استخوانهاى سينه او را به زير سُم ستور مانند آرد نرم كرديم(٢) ✅ منابع: ١- منتهى الآمال جلد ١ بخش امام حسن عسكرى بخش نماز خواندن حضرت در ميان شيران و درندگان ٢- منتهى الآمال جلد ١ بخش شهادت امام حسين عليه السلام علیه_السلام
. 💢 مقتل و گریز روضه امام حسن عسکری علیه السلام 💢 امام حسن عسكري عليه السلام روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال دويست و شصتم از هجرت هنگام نماز صبح به شهادت رسيد ابن بابويه و ديگران گفته اند كه معتمد عباسي آن بزرگوار را به زهر شهيد نمود. ابوسهل مي‌گويد: در محضر امام عسكري عليه السلام بودم كه امام به خادم خود فرمود مقداري آب بجوشاند پس از آنكه آماده شد مادر حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آن را براي امام عليه السلام آورد، همينكه خواست قدح را به دست آنجناب بدهد و حضرت بياشامد دست مباركش لرزيد و قدح به دندانهاي ثناياي نازنينش خورد و قدح را بر زمين گذاشت و به خادم خود فرمود: داخل اين اتاق مي‌شوي و كودكي را به حال سجده مي‌بيني، او را نزد من بياور. ابوسهل مي‌گويد كه خادم گفت: من وارد اتاق شدم ناگاه چشمم به كودكي افتاد كه سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوي آسمان بلند كرده بود. به آن گرامي سلام كردم آن حضرت نماز و سجده را مختصر كرد پس از پايان نماز عرض كردم كه آقاي من مي‌فرمايد شما نزد او برويد، در همين هنگام مادر بزرگش آمد و دستش را گرفت و نزد پدر برد. ابوسهل مي‌گويد چون آن كودك به محضر امام حسن عسكري عليه السلام رسيد سلام كرد، بر چهره اش نگاه كردم «و اذا هو دري اللون و في شعر رأسه قطط مفلج الاسنان»، ديدم كه رنگ چهره ي مبارك روشنايي و تلألؤ دارد و موي سرش به هم پيچيده و مجعد است و ما بين دندانهايش گشاده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌همينكه امام حسن عليه السلام نگاهش به فرزندش افتاد بگريست و فرمود: «يا سيد اهلبيته اسقني الماء فاني ذاهب الي ربي»، اي سيد اهل بيت خود مرا آب بده، همانا من به سوي پروردگار خويش مي‌روم. آن آقازاده قدح آب جوشانيده  را به دست خويش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سيراب كرد. آنگاه فرمود: مرا آماده كنيد كه مي‌خواهم نماز بخوانم، سپس روي به فرزند كرد و فرمود: پسرم بشارت باد تو را كه تويي مهدي و حجت خدا بر روي زمين و تويي پسر من و منم پدر تو و تويي «م ح م د» بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام و پدر توست رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و تويي خاتم ائمه طاهرين و نام تو همنام رسول خدا است و اين عهدي است به من از پدرم و پدرهاي طاهرين تو صلي الله علي اهل البيت ربنا انه حميد مجيد و در همان هنگام به شهادت رسيد(١) 👆جا دارد عرض كنيم يا امام عسكري عليه السلام ، جان عالم فداي شما ، هر چه بود در لحظات آخر فرزند كراميتان آب به شما رسانيد و نگذاشت تشنه لب جان بدهيد ، اما بميرم براي جد غريب شما حسين عليه السلام كه تشنه لب جان داد و وقتي فرزندش امام سجاد بدن مطهر او را دفن نمود بر روى قبر نوشت: «اين قبر حسين بن علىّ بن أبي طالب عليه السّلام است كه او را به قتل رساندند در حالى كه تشنه و غريب بود»(٢) ✅ منابع: ١- بحار، جلد٥٠ ، ص ٣٣٣ و منتهي الآمال، جلد ٢ص ٤٧٢ ٢- ترجمه مقتل مقرم، ص: 223 .
. 📍پل‌سازی 📝پل‌زدن، مقدمه‌چینی یا فضاسازی است برای ورود به مرثیه یا تغییر فضای مرثیه مداحِ قبلی با شگردهای خاص. 🔸آن‌گاه که مداحی به‌فرض از حضرت زهرا(س) خوانده است، مداح دیگری می‌تواند پس از او به نوعی مرثیه او را ادامه دهد و سپس با مقدمه‌چینی، ذهن مستمع را به فضای دیگری ببرد؛ 🔖مثلاً بگوید: «من خانم دیگری می‌شناسم جفا و ستم دید. او هم مثل زهرا(س) پدرش را صدا زد، اما او سه سال بیشتر نداشت». 📚منبع: فرهنگ اصطلاحات و کنایات مداحی ✍🏻پژوهش: سیدمهدی حسینی رکن آبادی .
. به قتلگاه 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ بِنْتَ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)》🔶🔸 ✅در طی روایتی؛ امام علی(علیه السلام) می فرماید : وقتی از غسل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فارغ شدم، پيكر مباركش را در ميان كفن جاى دادم و وقتی تصميم گرفتم، بندهای كفن او را گره بزنم، صدا زدم : 📋《يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! يَا زَيْنَبُ! يَا سُكَينَةُ! يَا فِضَّةُ! يَا حَسَنُ! يَا حُسَيْنُ! هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ》 ♦️اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين(علیهم السلام) بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود. حسن(ع) و حسين(ع) در حالى آمدند كه فرياد مى‏ زدند : 📋《وَا حَسْرَتَا! لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى(ص) وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) يَا أُمَّ الْحَسَنِ(ع) يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى(ص) فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا》 ♦️آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا(س) از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى(ص) را ملاقات نمودى، سلام ما را به آن حضرت(ص) برسان و به آن بزرگوار بگو : ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على(علیه السلام) مى‏ فرمايد : 📋《إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي : يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب‏》 ♦️من خداوند را شاهد مى‏ گيرم كه فاطمه زهرا(س) آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين(ع) را چند لحظه‏ اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد : اى ابالحسن(ع)! حسن(ع) و حسين(ع) را از روى سينه فاطمه(س) بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است. اینجا بود که مولا(ع) با محبت پدرانه خود، در حالی که آنها را به آغوش می کشید، و اظهار همدردی می کرد، آنها را از روى سينه زهرای مرضیه(س) برداشت و دست نوازش بر سرشان کشید و بندهاى كفن فاطمه اش را بست.(۱) 🏴اما در کربلا نیز، صحنه ای این چنینی اتفاق افتاد که طفلی خود را بر روی جنازه ی بی سر پدرش انداخت. در مقاتل آمده است که ؛ 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ(س) اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️سكينه(سلام الله علیها) پيكر پدرش امام حسين(علیه السلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد  گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد  تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید  تا دید تنهایم، رسید و ناگهان زد  تا دستهای کوچکم روی سرم بود  با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد  قدَّم فقط تا زیر زانویش می آمد  از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد  👤علیرضا لک  📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۳، ص۱۷۹ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰
. 💠مصائب حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) 🏴هلهله و شادی دشمن 🔖خاطره: 🔹شهید «شاهرخ ضرغام(کیانپور)» خیلی به امام حسین(ع) ارادت داشت. او قبل از انقلاب گذشته خوبی نداشت، اما بعد از انقلاب امام خمینی(ره) انقلاب عظیمی هم در وجود او رخ می‌دهد و عاشق امام و اسلام و انقلاب شد. 🥀به او می‌گفتند: «حرّ انقلاب اسلامی». آن‌قدر در جبهه‌ها دلیرانه می‌جنگید که بین عراقی‌ها معروف شده بود و او را می‌شناختند. او پس از رشادت‌های بسیار از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله مستقیم تیربار دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. 💢دشمنان پس از شهادتش به خاطر کینه‌ای که از او به دل داشتند، سرش را از تنش جدا کرده و بالای سرش هلهله و شادی کردند؛ خوشحال از اینکه دلاور ایرانیان را کشته‎‌اند. ♨️روضه و گریز: 🌀 خدا را شکر که خواهرش آنجا نبود تا این مصیبت را ببیند؛ اما دلها بسوزد از داغ عزیز فاطمه(س)؛ در زیارت عاشورا میخوانیم: «وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ؛» 🔸اگر خانواده‌ای داغدار شود، به آنها دلداری و تسلی می‌دهند، اما بمیرم برای اهل‌بیت حسین(ع)؛ ارباب مظلوم ما در خون خود دست و پا میزند ولی حرامیان بی حیا، در مقابل چشم زینب داغ دیده(س) و اهل حرم، هلهله کنان، شادی و پای‌کوبی میکردند. | | 📚منابع: 📖مقتل شهدای دفاع مقدس_محمدباقر نادم 📖شاهرخ حُرّ انقلاب؛ص118 📖مصباح المجتهد؛ج2،ص775 .
. مقتل (ع)-پسر بر بالین پدر در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بودبنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم كـرد(1)و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسكرى علیه السـلام كـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد. و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاك زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و كـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى كه محل عبادت آن حضرت بود دفن كرد(2) 📚:1.مناقب ابن شهر آشوب      🔹منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع) . 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 مقتل امام هادی(ع)-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع) امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودندامام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد. کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که: «چه کسی از اولیای خدا را دیده‌ یا شنیده‌ای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟» امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه می‌فهمی؟ بدان که موسی علیه‌السلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد. 🔹متن عربی روایت:  [رجال الكشی‏] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ كُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَكَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیكَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1) اما دلها بسوزد...زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد  و اما زینب (س) چون سر مبارك برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاك زد . سپس به آواز غمناك فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى  برآورد به گونه ای كه ناله اش دلها را خراشید. راوى گوید: به خدا سوگند كه همه آن كسانى كه در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساكت بود. 🔹متن عربی: وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .قَالَ الرّاوى : فَاءَبْكَتْ وَاللّهِ كُلُّ مَنْ كانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساكِتُ.(2) ✅ منبع: 🔹1.  رجال كشى 2/842. 🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 1912.  🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ. .
. به روضه حضرت عباس ◼️ دو دست بریده پسرم عباس برای شفاعت کافی‌است روایت شده وقتی که روز قیامت برپا می‌شود پیامبراکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «به حضرت زهرا(س) بگو برای شفاعت و نجات امت چه داری؟» علی(ع) پیام پیامبر(ص) را به حضرت فاطمه(س) ابلاغ می‌­کند. حضرت فاطمه(س) در پاسخ می­‌فرمایند: «ای امیرمؤمنان! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد مقامِ شفاعت کافی‌است.» 📚منبع معالی ­السبطین، محمد مهدی المازندرانی الحائری، ج ۱، ص ۲۷۶ .
. 📜 سلام الله علیها 🔺شروع با مناجات عجل الله فرجه الشریف حضرت علی اکبر علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم يَا أَيُّهَا الْعَزِيز، مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّر، وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاه، فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْل، وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا، إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين (۱) به سوی ما بنما دلبرا نظر، گاهی به غمزه ای دل دیوانه را ببر، گاهی عنایتی، نظری، گوشه چشمی ای آقا به این گدای نشسته به پشت در، گاهی 🔺آقای من، یوسف فاطمه... نگویمت که همیشه حزین هجرانم ولی صدا زدمت با دو چشم تر، گاهی 🔺اگه گدای دَرِ این خونه هستی و میخوای آقا دَر رو به روت باز کنه، به نام مادرش صداش بزن: 🌀یابن الزهرا، یابن الزهرا... نگویمت که مقیمم همیشه در کویت نهاده ام به درِ خانه ی تو سر، گاهی فدای سوز قنوت نماز نافله ات چه می شود که ببینم تو را سحرگاهی؟ 🔺مرحوم فشندی تهرانی، میگه رفتم مسجد مقدس جمکران، بعد اینکه اعمال رو انجام دادم و نمازمو خوندم، از مسجد اومدم بیرون از دور دیدم یه سیدی داره میاد به سمت مسجد. با خودم گفتم این بنده خدا توی این هوای گرم، تازه از راه رسیده و حتماً تشنه ست. جرعه آبی بهش میدم، میگم برا فرج مهدی زهرا دعا کنه. میگه وقتی به این سید نزدیک شدم، آب رو بهش دادم، گفتم آقاسید بفرما، نوش جانت، برا فرج امام زمان دعا کن. دیدم بعد از اینکه آب رو میل کرد، فرمود: اگه شیعیان به اندازه آب خوردنی، فرج ما رو می خواستن، دعا می کردن و فرج ما می رسید... میگه تا به خودم اومدم دیدم کسی دور و برم نیست، فهمیدم ایشون امام زمان بودن (۳) برا ما هم شاید اینطور شده باشه، چه بسا توی همین روضه ها و جمکران رفتن ها و زیارت ها... آقا رو دیدیم و نشناختیم. خودم می دونم گیرم کجاست... بَدم... 🔺آره آقاجان...خودم دارم اعتراف می کنم بَدم اگر چه ولی، بهر مادرت زهرا کشیده ام به خدا ناله از جگر، گاهی (۴) 🔺منو ببخش آقا، درسته اونجوری که میخواستی هنوز نشدم، درسته گاهی اوقات با لغزش و گناهام شما رو ناراحت می کنم ولی امید دارم ایشالا یه روز، اونی بشم که شما میخوای... یه اعتراف دیگه هم می خوام انجام بدم اونم اینه که هر موقع اسم مادرت میاد، دلم می شکنه و صدای آه و نالم بلند میشه. کدوم مادر؟ همون مادری که امام صادق می فرماد: حال و روز مادر ما روزای آخری اینجوری بود... لَزِمَتِ الفِراش و نَحَلَ جسمها و ذابَ لَحْمُها و صارَت کَالْخیال (۵) می دونی یعنی چی... یعنی کاری با مادر سادات کردن که دیگه زمین گیر شد، و نمی تونست راه بره. وقتی می خواست بلند بشه از دیوار کمک می گرفت... اما یه روز برا دلخوشی اميرالمؤمنين و بچه هاش بلند شد تا کارای خونه رو انجام بده. به اسماء گفت آب گرم کن میخوام بچه هامو استحمام کنم. یکی یکی بچه ها رو تر و خشک کرو موهاشونو شونه زد براشون غذا و نون درست کرد بچه ها خوشحال شدن که خب الحمدلله حال مادر بهتر شده اما بمیرم برا اون لحظه ای که گفت اسماء لحظاتی استراحت می کنم منو صدا بزن اگه جواب ندادم علیمو صدا بزن. اسماء میگه بعد لحظاتی بی بی رو صدا زدم اما جوابی نشنیدم. اومدم بالای سرش نگاه کردم دیدم دختر رسول الله جان در بدن نداره یهو حسنین وارد منزل شدن ایشالا چشمت روز بد نبینه ایشالا نری خونه ببینی روی مادرت یه پارچه سفید انداختن. تا چشم این آقازاده به بی بی افتاد خودشون انداختن رو بدن مادر. شروع کردن گریه کردن امام حسن هی بدن مادر رو حرکت میداد و می گفت: يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي مادر قبل از روح از بدنم جدا بشه باهام حرف بزن دیدن امام حسین اومد پائین پای مادر. پاها رو بوسید. با یه سوزی گفت: يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْن كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوت (۶) مادر جان من حسینتم قبل از اینکه قلبم از حرکت وایسته و بمیرم باهام حرف بزن... نمی دونم اینجا به ابی عبدالله بیشتر سخت گذشت یا کربلا اون موقعی که دیدن خودشو سریع رسوند بالای بدن جوانش هی صدا می زد ولدی علی... علی جان پاشو با من حرف بزن پاشو یه باز دیگه بگو بابا پاشو ببین دشمن داره به گریه های بابای پیرت می خنده. هر کاری کرد آروم نشد یهو دیدن وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّه... صورت گذاشت روی صوت غرق به خون علیش عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاء (۷) 🌀ناله بزن یاحسین... 📚منابع: (۱) آیه ۸۸ سوره مبارکه یوسف (۲) بحارالأنوار | ج۵۳ | ص۱۷۵ (۳) شیفتگان حضرت مهدی | احمدقاضی زاهدی (۴) شاعر ناشناس (۵) موسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا | ج۱۰ | ص۳۰ (۶) بحارالأنوار | ج۴۳ | ص۱۸۶ (۷) لهوف سیدبن طاوس | ص۱۱۳ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖋 | ✍ 🎁 | .
هدایت شده از امام حسین ع
. ‍ تحلیل توسط : علیه السلام روضه خوانی سید مهدی میرداماد با 👇 به قلب روشن یک مرد زخم ناسزا افتاد شبیه چادر زهرا که بر آن رد پا افتاد در و دیوار میشد روضه ی تصویری این مرد زمان روضه خوانی اشک از چشم خدا افتاد یقین دارم خودش میخواست این نوع غریبی را به یاد مرتضی خم شد به یاد مرتضی افتاد علی شد آنچنان که دست بسته کوچه را طی کرد سپس محض هواداری زهرا بی هوا افتاد حسن شد کوچه را میگشت با دقتبه خود می گفت خدایا گوشوار مادرم زهرا کجا افتاد به خود میگفت من مردم اگر افتاده ام اینجا ولیکن فاطمه زن بود پیش چشمها افتاد مدینه گرچه آتش بود و میسوزاند قلبش را ولی در آخرِ این روضه یاد کربلا افتاد بزن آتش بزن این خانه را من زینبی هستم امان از شعله هایی که به جان خیمه ها افتاد امان از اون وقتی که عمه های من دامنشون و چادراشون آتیش گرفت. خونه ی امام صادقُ آتش زدن. نوشتن بچه هاش از این حجره به اون حجره فرار میکردن. بالاخره رفتن تو حجره ای از خانه و دهلیز عقب خانه امان گرفتن و آتیش خاموش شد. اما کربلا زینب اومد پیش زین العابدین. آقا چه کنم؟ بچه ها دارن میسوزن. یکی تازیانه میزنه، یکی سیلی میزنه، یکی گوشواره میکشه. گفت عمه بگو همه فرار کنن. همه فرار کردن فقط یه نفر فرار نکرد .دیدن یه زنی هی جلوی خیمه راه میره. خانوم چرا نمیری؟ گفت امام من تو خیمه است... در فایل زیر، اگر به شعر دقت کنید به نحوی تحقیقی، شباهت روضه های امام صادق(ع) با روضه های معصومین علیهم السلام، ذکر شده است. ابتدا به مصائب امیرالمؤمنین (ع) بعد روضه حضرت زهرا (س) و در نهایت روضه امام حسین(ع). ذاکرین اهل بیت(ع) می توانند از این فایل به عنوان نمونه ای برای فهرست روضه ها و گریزهای امام صادق(ع) استفاده کنند. در روضه بعد از شعر هم، یکی از شاخص ترین روضه های امام صادق(ع) اشاره می شود و سپس گریز به روضه آتش زدن خیمه های امام حسین(ع). این فایل برای جلساتی که می خواهید مختصر بخوانید، قابل استفاده است. 🔰 👇
. ✅ روضة العلما ⚪️مرحوم آیت الله حسنعلی نخودکی اصفهانی 🔘حضرت مسلم (علیه السلام) هنگامیکه حضرت مسلم (ع) را به دار الحکومه ی ابن زیاد بردند، آن حضرت از آنجا که ساعتها جنگیده بود، عطش بر او غلبه کرده و، ناچار آب طلب نمودند، دفعه ی اول ظرف آب پر از خون شد، دفعه ی دوم نیز همینطور و دفعه ی سوم، دندانهای مبارک حضرت در آب ریخت و آب آغشته به خون شد حضرت فرمودند: سبحان الله! اگر رزق مقسوم بود خورده می شد. اما علت اصلی آن بود که به هرجهت می بایست به حضرت سید الشهدا (ع) تأسی شود چون آن بزرگوار تشنه جان داد، مسلم (ع) نیز باید تشنه جان دهد، بلکه مسلم با همه شهدا در همه چیز شریک بود، جز آنکه در یک چیز غیر از سیدالشهدا(ع) شریک دیگری نداشت و آن این بود که تمام شهدا وقت جان دادن سرشان در دامن ابا عبدالله (ع) بود و از این رو جان دادنشان آسان بود، مگر مسلم که وقت جان دادن هیچکس بالای سرش نبود، همچنان که هیچکس بر بالین حضرت سید الشهدا (ع) نبود.(نشان از بی نشان ها ص500) تحقیق و نگارش: سعید نسیمی ✅ گریز های دیگری برای حضرت مسلم علیه السلام 🔻 سعید نسیمی ۱- وقتی دشمن پی برد که حضرت مسلم علیه السلام در خانه طوعه است و آمد و در خانه را کوبید حضرت خود برای خروج پیش قدم شد و نگذاشت طوعه پشت در آید و دشمن به خانه او هجوم آورد 👈گریز به روضه هجوم‌ دشمن به خانه امیرالمومنین و‌جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها ۲- مسلم در آخرین لحظات عمرش به امام حسین علیه السلام عرض سلام کرد و حضرت پاسخ سلامش را ظهر عاشورا در اوج غربت خویش داد آنجا که تکیه به شمشیر داده بود و به مسلم و هانی و دیگر یاران شهیدش درود فرستاد ۳- بر سر و روی مسلم از بالای بام سنگ و آتش ریختند 👈گریز به روضه حضرت زینب در کوفه و شام ۴- بدن مطهر مسلم را به قناره آویختند اما چون بدن مطهر سید الشهدا پامال سم مرکب نشد ۵- دو زن در کوفه در حق اهل بیت وفا کردند یکی طوعه که مسلم را پناه داد و دیگری همسر خولی 👈 گریز به روضه سر مطهر سید الشهدا علیه السلام در تنور خوری ۶- چهار دندان در اهل بیت شکسته شد.... اول: دندان مبارک پیامبر اکرم (ص) بود که در جنگ اُحُد با پرتاب سنگ شکست. دوم: دندان مسلم بن عقیل (ع) بود. وقتی اهل کوفه دور آن حضرت را گرفتند، محمد بن اشعث شمشیری بر صورت مسلم زد، لب بالای مسلم بریده شد و شمشیر به دندان‌های او رسید؛ آن‌گونه که در دارالاماره خواست آب بنوشد، دندان‌هایش میان ظرف آب ریخت. سوم: دندان ابراهیم (ع) پسر کوچک مسلم (ع) با سیلی حارث ملعون. چهارم: دندان مبارک حضرت اباعبدلله الحسین (ع)، در مجلس یزید: اِنَّهُ لما وضع الرأس بین یدیه، اَخَذ قضیباً فَضَرَب بها ثَنا یالحُسین حَتّی کَسَرت. چون آن ملعون سر مقدس سیدالشهدا علیه‌السلام را در مقابلش قرار داد با چوبی به دندان‌های امام ضربه زد تا دندان‌ها شکست. علیه السلام علیه السلام ✍آرش براری ستاره های کوفه پر فروغ بود دور و برم تا قبل از این شلوغ بود من که هنوزم باورم نمیشه هرچی بهم گفته بودن دروغ بود توو آسمون کوفه پر می‌زنم خونه‌های مردومو در می‌زنم کسی جوابمو نمی‌ده حسین دلهره دارم و به سر می‌زنم به دیوار غریبی تکیه دادم هیچکی دیگه نمی‌رسه به دادم دستای مرداشونو که می‌بینم صورت بچه‌هات میاد به یادم بی‌وفایی توو کوفیا ذاتیه نمیدونی عجب حکایاتیه حرفای هر خونه‌ای رو می‌شنوم بحث غنیمتا و سوغاتیه یکی میخواد که گهواره بیاره از آسمونا ستاره بیاره یکی برای بچش از کربلا قرار گذاشته گوشواره بیاره .
. مقتل نقل شهادت حضرت معصومه(س) بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی كه موكب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله كردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(ع) وقتی كه بدن های پاره پاره آنها را كه 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد(1) و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت كرد.و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر(ع) همراه 23 نفر از بستگانش كه یكی از آنها خواهرش حضرت معصومه(ع) بود، در یك كاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهل بیت(ع) به هارون كه در حال غذا خوردن بود، حمله كردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر كاروان را مجروح و پراكنده ساختند. نقل شده: در غذای حضرت معصومه(ع) زهر ریختند(2) و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد، و طولی نكشید كه در قم به شهادت رسید. مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.(3) ✅منابع: 🔹1. ریاض الانساب، ص 160، مطابق نقل كتاب حیاه الست، تألیف مرحوم منصوری(متوفی سال 1406) ص50 🔹2.   الحیاه السیاسه للامام رضا، تألیف جعفر مرتضی عاملی، ص 428 قیام سادات علوی، ص 161 و 168.   🔹  3.  وسیله المعصومین، تألیف میرزا ابوطالب بیوك، ص 68. ♦️اما دلها بسوزد...شهادت امام حسین(ع) و عبور دادن زینب(س) و اسرا بر گودال قتلگاه و ماجرای سم اسبان .
. مقتل امام هادی(ع)-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع) 💢 امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودندامام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد. کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که: «چه کسی از اولیای خدا را دیده‌ یا شنیده‌ای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟» امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه می‌فهمی؟ بدان که موسی علیه‌السلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد. 🔹متن عربی روایت:  [رجال الكشی‏] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ كُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَكَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیكَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1) اما دلها بسوزد...زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد  و اما زینب (س) چون سر مبارك برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاك زد . سپس به آواز غمناك فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى  برآورد به گونه ای كه ناله اش دلها را خراشید. راوى گوید: به خدا سوگند كه همه آن كسانى كه در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساكت بود. 🔹متن عربی: وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .قَالَ الرّاوى : فَاءَبْكَتْ وَاللّهِ كُلُّ مَنْ كانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساكِتُ.(2) ✅ منبع: 🔹1.  رجال كشى 2/842. 🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 1912.  🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ. علیه_السلام ........ . مقتل امام هادی(ع)-پسر بر بالین پدر در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بودبنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم كـرد(1)و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسكرى علیه السـلام كـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد. و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاك زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و كـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى كه محل عبادت آن حضرت بود دفن كرد(2) ✅منابع: 🔹1.مناقب ابن شهر آشوب      🔹منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع) .