eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
7.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
752 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔻فقط چشم‌های مؤمنین، بر حضرت مسلم علیه‌السلام می‌گریند! 🔻 ▫️ ▫️ علیه‌السلام 🥀 حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه‌الله، قال: حدثنا أبی، عن جعفر بن محمد بن مالک، قال حدثنی محمد بن الحسین بن زید، قال: حدثنا أبو أحمد محمد بن زیاد، قال: حدثنا زیاد بن المنذر، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: قال علی علیه‌السلام لرسول الله صلى‌الله علیه وآله: یا رسول الله، إنک لتحب عقیلا؟ قال: إی والله إنی لاحبه حبین: حبا له، وحبا لحب أبی طالب له، وإن ولده لمقتول فی محبة ولدک، فتدمع علیه عیون المؤمنین، وتصلی علیه الملائکة المقربون. ثم بکى رسول الله صلى‌الله علیه وآله حتى جرت دموعه على صدره، ثم قال: إلى الله أشکو ما تلقى عترتی من بعدی... 🥀 ابن‌عباس می‌گوید: علیه‌السلام به پیامبر صلی‌الله علیه و آله عرض کرد: یا رسول‌الله! آیا شما را دوست می‌دارید؟! پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: آری، به خدا سوگند من را به دو جهت دوست می‌دارم، علاقه‌ای به خاطر خودش، و علاقه‌ای به خاطر محبت ابوطالب علیه‌السلام نسبت به او؛ به راستی که او ( علیه‌السلام ) در راه محبت فرزند تو کشته خواهد شد، پس چشمهای مومنین بر او می‌گریند و فرشتگان مقرب بر او درود می‌فرستند. پس پیامبر صلی‌الله علیه و آله به حدی گریست که اشک‌های ایشان بر روی سینه مبارکشان جاری شد، سپس فرمود: از آن چه که پس از من بر خاندانم وارد می‌شود به خداوند شکوه می‌کنم! 📕 امالی، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۲۲۰ انتشارات نسیم کوثر .
. 🔻 خبر شهادت علیه‌السلام 🔻 ▫️ 🥀 امام علیه‌السلام به سوى کوفه پیش مى‌رفت تا فرزدق شاعر را دید، فرزدق سلام کرد و گفت: «اى فرزند رسول‌خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى با آن که آنان پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟» 🥀 اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: 🥀 «رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ إِلى رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، أَلاَ إِنَّهُ قَدْ قَضَى ما عَلَیْهِ وَ بَقِىَ ما عَلَیْنا» 🥀 خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. 🥀 سپس این اشعار را ایراد فرمود: «فَإِنْ تَکُنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفیسَةً فَدارُ ثَوابِ اللّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَبْدانُ لِلْمُوتِ أُنْشِأَتْ فَقَتْلُ امْرِىء بِالسَّیْفِ فِی اللّهِ أَفْضَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَرْزاقُ قِسْماً مُقَدَّراً فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِی الرِّزْقِ أَجْمَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَمْوالُ لِلتَّرْکِ جَمْعُها فَما بالُ مَتْرُوک بِهِ الْحُرُّ یَبْخَلُ عَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ یا آلَ اَحْمَدَ فَاِنِّی اَرانِی عَنْکُمْ سَوْفَ أَرْحَلُ 🥀 اگر [لذّات] دنیوى با ارزش به شمار آید، سراى پاداشِ الهى [بهشت] از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن ها براى مرگ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدیر الهى تقسیم شده، حریص نبودن در طلب روزى زیباتر است و اگر اموال و دارایى براى واگذاشتن جمع آورى مى شود، چرا آزادمردان [در بذل و بخشش آن] بخل بورزند؟! و سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى بینم به زودى از میان شما کوچ خواهم کرد. 🥀 سپس امام به دختر مسلم بن عقیل رو کرد و فرمود: «یا ابْنَتِی، أَنَا أَبُوکِ وَ بَناتِی أَخَواتُکِ» 🥀 دخترم! من به جاى پدرت و دخترانم به جاى خواهران تو هستند! 📕 بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۳۷۴ 📕 مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۱۰۳ 📕 مثیرالاحزان، صفحه ۴۵ .
. ✅ روضة العلما ⚪️مرحوم آیت الله حسنعلی نخودکی اصفهانی 🔘حضرت مسلم (علیه السلام) هنگامیکه حضرت مسلم (ع) را به دار الحکومه ی ابن زیاد بردند، آن حضرت از آنجا که ساعتها جنگیده بود، عطش بر او غلبه کرده و، ناچار آب طلب نمودند، دفعه ی اول ظرف آب پر از خون شد، دفعه ی دوم نیز همینطور و دفعه ی سوم، دندانهای مبارک حضرت در آب ریخت و آب آغشته به خون شد حضرت فرمودند: سبحان الله! اگر رزق مقسوم بود خورده می شد. اما علت اصلی آن بود که به هرجهت می بایست به حضرت سید الشهدا (ع) تأسی شود چون آن بزرگوار تشنه جان داد، مسلم (ع) نیز باید تشنه جان دهد، بلکه مسلم با همه شهدا در همه چیز شریک بود، جز آنکه در یک چیز غیر از سیدالشهدا(ع) شریک دیگری نداشت و آن این بود که تمام شهدا وقت جان دادن سرشان در دامن ابا عبدالله (ع) بود و از این رو جان دادنشان آسان بود، مگر مسلم که وقت جان دادن هیچکس بالای سرش نبود، همچنان که هیچکس بر بالین حضرت سید الشهدا (ع) نبود.(نشان از بی نشان ها ص500) تحقیق و نگارش: سعید نسیمی ✅ گریز های دیگری برای حضرت مسلم علیه السلام 🔻 سعید نسیمی ۱- وقتی دشمن پی برد که حضرت مسلم علیه السلام در خانه طوعه است و آمد و در خانه را کوبید حضرت خود برای خروج پیش قدم شد و نگذاشت طوعه پشت در آید و دشمن به خانه او هجوم آورد 👈گریز به روضه هجوم‌ دشمن به خانه امیرالمومنین و‌جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها ۲- مسلم در آخرین لحظات عمرش به امام حسین علیه السلام عرض سلام کرد و حضرت پاسخ سلامش را ظهر عاشورا در اوج غربت خویش داد آنجا که تکیه به شمشیر داده بود و به مسلم و هانی و دیگر یاران شهیدش درود فرستاد ۳- بر سر و روی مسلم از بالای بام سنگ و آتش ریختند 👈گریز به روضه حضرت زینب در کوفه و شام ۴- بدن مطهر مسلم را به قناره آویختند اما چون بدن مطهر سید الشهدا پامال سم مرکب نشد ۵- دو زن در کوفه در حق اهل بیت وفا کردند یکی طوعه که مسلم را پناه داد و دیگری همسر خولی 👈 گریز به روضه سر مطهر سید الشهدا علیه السلام در تنور خوری ۶- چهار دندان در اهل بیت شکسته شد.... اول: دندان مبارک پیامبر اکرم (ص) بود که در جنگ اُحُد با پرتاب سنگ شکست. دوم: دندان مسلم بن عقیل (ع) بود. وقتی اهل کوفه دور آن حضرت را گرفتند، محمد بن اشعث شمشیری بر صورت مسلم زد، لب بالای مسلم بریده شد و شمشیر به دندان‌های او رسید؛ آن‌گونه که در دارالاماره خواست آب بنوشد، دندان‌هایش میان ظرف آب ریخت. سوم: دندان ابراهیم (ع) پسر کوچک مسلم (ع) با سیلی حارث ملعون. چهارم: دندان مبارک حضرت اباعبدلله الحسین (ع)، در مجلس یزید: اِنَّهُ لما وضع الرأس بین یدیه، اَخَذ قضیباً فَضَرَب بها ثَنا یالحُسین حَتّی کَسَرت. چون آن ملعون سر مقدس سیدالشهدا علیه‌السلام را در مقابلش قرار داد با چوبی به دندان‌های امام ضربه زد تا دندان‌ها شکست. علیه السلام علیه السلام ✍آرش براری ستاره های کوفه پر فروغ بود دور و برم تا قبل از این شلوغ بود من که هنوزم باورم نمیشه هرچی بهم گفته بودن دروغ بود توو آسمون کوفه پر می‌زنم خونه‌های مردومو در می‌زنم کسی جوابمو نمی‌ده حسین دلهره دارم و به سر می‌زنم به دیوار غریبی تکیه دادم هیچکی دیگه نمی‌رسه به دادم دستای مرداشونو که می‌بینم صورت بچه‌هات میاد به یادم بی‌وفایی توو کوفیا ذاتیه نمیدونی عجب حکایاتیه حرفای هر خونه‌ای رو می‌شنوم بحث غنیمتا و سوغاتیه یکی میخواد که گهواره بیاره از آسمونا ستاره بیاره یکی برای بچش از کربلا قرار گذاشته گوشواره بیاره .
. ⚫️ امان نامه به حضرت مسلم(ع) در مورد پذیرش امان نامه توسط حضرت مسلم(ع) دو قول است: یک بار ابن اشعث او را امان داد ولی مسلم(ع) در جوابش گفت: «قول شما کوفیان را اعتماد نشاید و از منافقان بی دین وفا نمی‌آید.» اما وقتی بر اثر جراحات فراوان ضعف و ناتوانی بر او غالب گردید به ناچار تن در داد. دوم اینکه به روایت سید بن طاووس هر چند به او امان دادند قبول نکرد تا آنکه جراحات زیادی بر داشت و نامردی از عقب نیزه بر پشت او زد و او را به روی انداخت، آن کافران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند. 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۶۵۶ .
◾️ قدرت و شجاعت حضرت مسلم(ع) نقل می‌کنند: مسلم(ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می‌گرفت و او را به پشت بام پرت می‌کرد. تا اینکه بکر بن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می‌کرد، کسی در برابرش نمی‌ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی‌شوند رفتند بالای بام‌ها سنگ و چوب بر او می‌زدند. نی‌ها را آتش می‌زدند و بر سر مسلم می‌ریختند. 📚منبع نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵ .
. 🏴 وجه شباهت حضرت مسلم(ع) با امام حسين(ع) وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً. امام حسين عليه‌السلام از زخم‌هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى‌زد و آنها، از چپ و راستِ او مى‌گريختند. (۱) فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه‌السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ. امام حسين عليه‌السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى‌اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست. (۲) وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ. مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت‌هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم(ع) گفت: «واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى‌كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى‌زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى‌داريد؟ (۳) 📚منبع (۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱ اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸ روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸ (۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣ (۳) الفتوح، ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳ .
◼️ حضرت امام حسين(ع) و نوازش دختر حضرت مسلم(ع) آورده‌اند كه‌ حضرت مسلم عليه‌السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می‌داشت، ولی دائم بهانه پدر را می‌گرفت و اهل بيت او را تسلّی می‌دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه‌السلام را گفتند، امام حسين عليه‌السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روی او می‌كشيدند و با او ملاطفت می‌فرمودند. آن طفل عرض كرد: «يابن رسول الله! با من ملاطفتی می‌فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده‌اند؟» حضرت طاقت و تحمل نياورده بی‌اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: «[دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می‌باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت.» آن طفل بی‌اختيار ناله آتش‌بار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت. از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده‌نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند. 📚منبع المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴ .
. |⇦•ناگهان قفل گلوی... باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ،نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصِير.." ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد آه ماهِ ماتمِ ارباب ما آغاز شد عالم لاهوت در این غم به سینه می‌زند نوح، نوحه‌خوان شده، آدم به سینه می‌زند عرش را لرزانده، امشب ناله ی جانکاهمان باز آویزان شده کهنه‌ لباس شاهمان نصب کردم سردرِ این خانه پرچم را حسین شُکرِ حق امسال هم دیدم مُحرم را حسین آفتابِ صحن سوی مغربِ گودال رفت پرچم گنبد عوض شد، مادری از حال رفت عِطر اسفندِ تو آمد عالَمی مدهوش شد کوچه و پس کوچه‌های شهر، مشکی‌پوش شد نخ‌ به‌ نخ با تار و پودش، گریه کرده سوخته فاطمه رخت عزاداریِ ما را دوخته رنگ و بوی نذریِ تو، رنگ و بوی زندگیست آب سقّاخانه‌هایت، آبروی بندگی ست ما کبوترهای جَلد در مسیر قبّه‌ایم زیر سقف هیئتت باشیم، زیر قبّه‌ایم *تا میگم قبه دلم تنگ حرمته ..بی قرار میشم آقا..خیلی وقته حرمت نیومدم..* خواهشِ دلتنگیِ ما، تنگیِ آغوش توست چهارگوش این حسینیه همان، شش‌گوش توست غنچه‌های کوچک ما، پَرپَر تو می‌شوند کودکان ما فدای اصغر تو می‌شوند سکه‌ی عشقِ سه‌ساله، رونق بازارهاست نام شیرین رقیه، شوق دختردارهاست این‌ همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو چشم بد تا روز محشر، دور باد از جمع تو بی‌زیارت، مثل مرغی در میان مَحبسیم از همین امشب برای اربعین، دلواپسیم تو قتیل اشک هستی، ما هلاک کربلا کاش خون ما بریزد، روی خاک کربلا اشک‌های ما، جواب زخم‌هایت را نداد اشک‌های ما کم است و زخم‌های تو زیاد هیچ قتلی، مثل قتل صبر تو مشکل نبود شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود *پیغمبر فرمود: اونی که برای مسلم گریه میکنه ایمان داره مومنه، مومن به غربت مسلم گریه میکنه.مومنین برای مسلم ابن عقیل دور هم جمع میشن اشک می‌ریزند. امشب شب اوله رفتیم در خانه ی مسلم بن عقیل.. فرمودن: اول کسی که از بلندی به حسین سلام داد مسلمه، خُبیب بن عدی انصاریه..تو مکه گرفتنش خواستند به دار بزننش، یا از بلندی بندازنش پایین.. دیدن پیغمبر تو مکه نیست فاصله داره از مکه..اصخاب دور پیغمبر رو گرفتن. دیدن پیغمبر یهو زد زیر گریه، شروع کرد گریه کردن. فرمود السلام و علیک یا خُبیب.. گفتن یا رسول الله چی شد؟ حضرت فرمود: دیدم از راه دور سلام داد به من خبییب. منم جواب سلام دادم و علیک السلام..مسلم رو هم وقتی بردن بالای دارالاماره گریه میکرد. میگفتن: مسلم تو دیگه چرا گریه میکنی مگه مشتاق شهادت نبودی؟ گریه میکرد ميگفت: بخدا من برا خودم گریه نمیکنم من برای حسینو بچه هاش گریه‌ میکنم. * .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
حرکت دسته عزاداری شب سوم توسط هیات بیت الزهرا س و دعوت از عاشقان حسینی جهت شرکت در مراسم از ساعت ۲۱ حضور در میدان شهر ری با نوای حاج اقا سید محمد کریمی و کربلایی مرتضی امینی