eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ 🎤 تحلیل توسط✏️ تصویری ـ درد دل با حرم امام رضا(ع) : استحسان درباره بابی انت و امی ـ توجه به علائق مستمع 👇 ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکریت شده تنها هنر نوکرها بابی انت و امی یا اباعبدالله به فدایت همه، مادر پدرِ نوکرها به یه بزرگی گفتم، آدم می خواد خرج کنه باید از خودش خرج کنه، چرا اینجا مایه از پدر و مادر می ذاره؟ گفت: مگه من و تو چیزی می ارزیم، آدم می خواد فدایی بده، باید عزیزترین و بده، اینجا تنها جائیه که تو و پدر و مادرت و خرج می کنی اونا کیف می کنن، می گن آقا بچه ام، من و می گه ها... ما فخر طایفه هامون اینه، من جدم چایی ریز حسینیه بوده، اون یکی می گه من جدم خادم حرم بوده. ما فقط به تو می نازیم. تو این ایام، هر سال یکی دو روز مونده به زیارت مخصوصه، دلم بال بال می زنه، آقا تازه دارم می فهمم تو هم من و می خوای. اون لحظه ای که عقب عقب می ری بالا سر، انقدر دلم تنگ شده برا عقب عقب رفتن تو حرم حسین... امام رضا قلب منم جلا بده امام رضا به من یه کربلا بده 📌📌📌📌📌📌📌📌📌 ✅استحسان درباره بابی انت و امی برداشت های ذوقی، از برخی مطالب، بسیار کلام را موثر می کند چرا که نوعی تازگی دارد. در این جلسه از قول بزرگی، راجع به «بابی انت امی » به یک برداشت زیبایی اشاره می شود که: « به یه بزرگی گفتم، آدم می خواد خرج کنه باید از خودش خرج کنه، چرا اینجا مایه از پدر و مادر می ذاره؟ گفت: مگه من و تو چیزی می ارزیم، آدم می خواد فدایی بده، باید عزیزترین و بده» ✅توجه به علائق مستمع گره زدن خواندن به آنچه مستمع به آن خیلی علاقه دارد بسیار مهم است، در این جلسه به «حالت عقب عقب رفتن هنگام وداع، در زیارت» اشاره می شود و همین نکته، فضای حرم را کاملا برای مستمع مجسم می کند. به این نکات ریز توجه کنید و در خواندتان مورد استفاده قرار دهید. .👇
. ‍ استاد_حاج 🎤 تحلیل ✨ ✍ صوتی ـ ولادت امام هادی علیه السلام : استفاده از ـ برداشت پیام از کرامت 🥀🥀🥀 👇 ای دهمین اختر برج هدا از تو هدایت شده خلق خدا نام تو نام علی مرتضی کنیۀ زیبای تو ابن الرّضا بحر به موج کرمت چون حباب ذرّه ای از مهر رخت آفتاب جود تو چون لطف خدا متّصل خاک درت آبروی اهل دل وادی ایمن دل آرام تو شیر درنده به قفس رام تو چه می فهمیدن با کی طرفن، گفتن آقارو بندازیم وسط شیرها، شیرها آقارو پاره پاره می کنن، ما هم راحت میشیم، گناهم گردن حیوانات ، حضرت وارد شدن ، دیدن یکی یکی این شیرها آمدن ، پوزه به خاک گذاشتن به پاهای امام هادی نهادن، با زبان بی زبانی ، اظهار عجز و نیاز می کنن... «خدا معرفت اون شیر هارو ، امروز به منم عنایت کن ، اگه فردا امام زمانم و دیدم ، بفهمم این امام زمانه صورت رو پاش بذارم.» هرکدوم با زبان خودشون درد دل کردن و حضرت جواب داد ، یه وقت دیدن همه این شیرها کنار رفتن یه شیری جلو اومد، صورت به پاهای حضرت گذاشت، با یه حالت یه حرفایی زد کسی نمی فهمید ، حضرت به همون زبان جوابشو دادن ، متحیر موندن تماشاچیا وقتی امام هادی بیرون اومدن ریختن دور آقا این شیر آخری چی می گفت ، یه حال خاصی داشت ، حضرت یه تبسمی فرمودند ، فرمودند این شیر از بقیۀ شیرها پیر تر بود اومد جلو به من گفت : آقا یابن رسول الله من پیرم ضعیف شدم ، اینها جوانند، وقتی غذا برای ما می ریزند، اینها حمله می کنند غذاها رو میخورند ، چیزی به من نمیرسه. منم سفارشش و به بقیۀ شیرها کردم. ریختن دور قفس ببینن حقیقت داره یانه ، غذا ریختن برا شیرها ، یه وقت دیدن شیر پیر آمد ، تا جای که سیر بشه نوش جان کرد ، وقتی که این رفت بقیه اومدن سر سفره نشستند... 🌸🌸🌸 👇 💐استفاده از کرامات یکی از عناصر تاثیرگذار در مداحی، ذکر کرامات اهل بیت(ع) است. بسیاری از مخاطبین، نسبت به کرامات تأثیرپذیری خوبی دارند، و بواسطه آن نسبت به مظاهر دین، اقبال پیدا می کنند، به همین جهت بایستی با ظرافتی خاص از این عنصر در مداحی و تفسیر ابیاتی که به کرامتی اشاره دارند، استفاده کنیم. در ذکر کرامات بایستی دقت داشته باشیم که سطح مخاطب و استناد محکم، بسیار حائز اهمیت است. 💐برداشت پیام از کرامت نکته مهم در ذکر کرامت، برداشت پیام اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و.. است؛ در این جلسه برداشت آقای خلج، مربوط به امام شناسی و امام زمان(عج) است که با استفاده از عاطفه در بُعد اعتقادی مطرح می شود. 🌻🌻 .👇
. ‍ تحلیل 💡🔎 شاعر: محمد قاسمی✍ توالی ـ هیجان مداح ـ به هیجان آوردن مستمع ـ تنوع پرده های صدا ـ تناسب محتوا و حجم و پرده صدا 🌴🌳 👇 بگویید با دل که دلبر علیست به سرها بگویید سرور علیست بگویید قند مکرر علی است واز هرچه گفتند برتر علی است به قرآن که ساقی کوثر علیست بود واجب از مرتضی دم زدن از آن آفتاب خدا دم زدن از آن شاه بی ادعا دم زدن و باید از او بی ریا دم زدن که بیزار از هرچه منکر علیست قدمهام شد وقف راه نجف به شوق رسیدن به شاه نجف و یک سجده در بارگاه نجف منم عبد و حیدر اله نجف که الله را اصل و مظهر علیست علی صاحب قبضه ی ذوالفقار علی بهترین معنی اقتدار علی صاحب الامر و الاختیار علی غرق در ذات پروردگار و از حد ادراک برتر علیست ملک مست یا ربنای علیست فلک وصله ای از عبای علیست بهشت عکس ایوان طلای علیست صدای خدا هم صدای علیست نبی گفته بر پیکرم سر علیست امیری برازنده ی مرتضاست بزرگی خودش بنده ی مرتضاست بهشت نبی خنده ی مرتضاست به نامی که زیبنده ی مرتضاست فقط ذکر خاتون محشر علیست کریم است و اولاد او هم کریم صراط علی جاده ی مستقیم جنان مهر او هست و قهرش جحیم شده مرحب از ضربه ی او دو نیم کسی که کند فتح خیبر علیست دو شمشیر را توأمان می زده دوتا نیزه را همزمان میزده علی سر ز دشمن چنان میزده که سر، چرخ در آسمان می زده به هفتاد لشگر برابر علیست اگر ضربه میزد سپر می شکافت نه تنها سپر مغز سر می شکافت سر و سینه تا به کمر می شکافت علی نعره میزد جگر می شکافت فقط لایق نام حیدر علیست سلیمان اگر حشمت الله شد غبار قدم های این شاه شد هرآن کس کزین راز آگاه شد ولی خدا را هواخواه شد که دردانه ی حی داور علیست علی نقطه ی با، علی با خداست در امواج دریا علی ناخداست علی عالی و رب اعلا خداست بلندای مولای من تا خداست در اول علی بود و آخر علیست علی پهلوانی غرور آفرین علی نور محض است و نور آفرین نگاهش شراب طهور آفرین تمامی اشعار شور آفرین پراز مدح مولای قنبر علیست نبی گفت من کنت مولاه را نشان داد بعد از خودش راه را و ابلاغ کرد امر الله را بگیرید دامان این شاه را چرا که تمامی دین در علیست سخن بیش از پیش شد دلپذیر که گفتم از آن دلبر بی نظیر به من یاد دادند روز غدیر علیٌ امیری و نعم الامیر وصی بحق پیمبر علیست 👇 در فایل پیوست .👇
. ‍ تحلیل : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅ ✏️✏️ 👇 می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد.... 📘 .👇
. ‍ : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه 👇 وقتی دلم دارد هوای مجتبی را باید ببیند بچه های مجتبی را قاسم تو را یک عمر بر دوشم گرفتم با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم اصلا برادر جان من هستی عزیزم خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم از سوی دلبر نامه ای دادی به دستم اومد گفت عمو اجازه میدی برم؟ نگاه به قد و بالاش کرد آه کشید گفت من هر وقت دلم برا حسن تنگ شد تو رُ نگاه کردم هر وقت راه رفتی یاد راه رفتن داداشم افتادم، هر وقت گفتی مادر یاد مادر گفتن بابات افتادم... امید داشت چون شب عاشورا وقتی سوال کرد عمو جان منم شهید میشم حتی طفل شیرخواره هم شهید میشه گفت قاسم جان تو به بلای عظیم به شهادت می رسی. میدونه که عمو اجازه میده اما دنبال یه راهکار می گرده، اومد تو خیمه زانوهاشُ بغل کرد مادرش دید خیلی پسر بی تابه گفت چیه؟ گفت عمو نمی ذاره برم، مادر من بعد اکبر نمی خوام بمونم، دیدم عمو کنارش چه جوری داد می زد، یه کاری کن برم، گفت این بازوبندُ وا کن بابات برات نامه نوشته وا کرد دید نوشته قاسم کربلا حسینُ تنها نذار دیگه سر از پا نمی شناسه با عجله اومد گفت عمو ببین بابام نامه نوشته، تا دست خط داداششُ دید انقده گریه کرد، بوسید رو چشاش گذاشت، گفت دیدی کارتُ کردی عباس بیا زینب بیا قاسم می خواد بره قاسم خدا را شکر که اینجا حسن نیست اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست حالا که داری می روی شمشیر بردار دست خدا باشد به همراه تو سردار کاش نمی گفت بابام حسنه، خیلی ها از تو جمل از باباش کینه داشتن یه تنه تو جمل طوفان کرده، هر کی رفت قاسم به درک واصلش کرد. ازرق شامی جنگاوریه، یه تنه با صد مرد جنگی برابری می کنه، بهش برخورد گفت یه پهلوون شامُ به جنگ یه نوجوون می فرستی؟! گفت بذار بچه هامُ بفرستم، بچه هاشُ یک یک فرستاد همه رُ قاسم به درک واصل کرد استاد ما می گفت: هر یه ضربه که می زد حسین می گفت جانم حسن. همه رُ به درک واصل کرد یه وقت حسین دید ازرق داره میاد گفت برید به نجمه بگید گیسوناشُ پریشون کنه، ازرق شامی اومد به جنگ یه نوجوان اما تا اومد قاسم بن الحسن گفت ازرق تویی؟ گفت منم گفت پس چرا هول کردی؟ بند چکمه ها تُ نبستی تا خم شد بند چکمه رُ نگاه کنه یه ضربت به فرقش زد، خلاصه دیدن با این نوجوون نمیشه تن به تن جنگید محاصرش کردن، اول گفت سنگ بارونش کنید انقده با سنگ زدنش هر یه سنگ می خورد می گفت بابا... 📕📘 👇
. علیه السلام 🎤 : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه 🔸🔸🔸🔸 👇 یه مادر تو کربلا شیر نداره هر کسی شیرخواره داره بیاره صورتا رُ همه بالا بگیرید بچه هارُ روی دستا بگیرید بذارید یه لحظه بی شیر بمونه دلاتون روضه ی اصغر بخونه میرزای قمی هر وقت روضه خونی می خواست براش روضه بخونه میگفت روضه ی علی اصغر بخون، میگفتن آقا مگه امام حسین روضه ی دیگه نداره می فرمود: آخه شما نمی دونید، این بچه خیلی غریب بوده، یاران امام حسین همه از خودشون دفاع کردن بعد به شهادت رسیدن اما این طفل شیر خواره دفاعی از خودش نکرد، اگه می خوای خوب روضه رُ درک کنی الان تصور کن اون زمانی که می خواستی بچتُ از شیر بگیری چقدر برا پدر مادر سخته وقتی میخوان بچشونُ از شیر بگیرن ... ما دیدیم بچه رُ از شیر می گیرن ولی از شیر دیدی با تیر بگیرن آشیخ رضای سراج رُ خیلیاتون می شناسید یکی از روضه خون های بسیار پر سوز و گداز و تاثیر نفس دار. میگه یه شبی از مجلس روضه می رفتم طرف خونه میگه زیر گذر دیدم یه جوونی ایستاده یه بچه ای تو بغلش؛ میگه اول فکر کردم فقیره رفتم جلو کمکش کنم من ُشناخت گفت آ شیخ فقیر نیستم اما بیچاره شدم، گفتم چیه؟ دردت چیه؟ به من بگو گفت آشیخ این بچه ای که تو بغل منه بچه ی منه، از صبح مریض بوده عیالم دست تنها از خونه بیرون نیومده، وقتی اومدم خونه به من گفت این بچه رُ بگیر ببر پیش طبیب، تو تب داره می سوزه آشیخ رضا بچه رُ بغل کردم اومدم بیرون نرسیده به مطب دکتر بچه رو دستم جون داده حالا می خوام خونه برگردم خجالت می کشم. خدا برا هیچ کس نیاره... یه وقت لشکریان عمر سعد دیدن ابی عبدالله این قنداقه رُ به سینش چسبانده، یک قدم به سمت خیمه میره یک قدم برمی گرده، یکی از قسی القلبا میگه اینجا خیلی دلم برا حسین سوخت ،چه کرد ابی عبدالله؟ یه وقت دیدن حسین ایستاد داره نماز می خونه انقده این مصیبت سنگین بود از آسمان ندا آمد: «دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنه» یعنی حسین جان رها کن این بچه رُ ما تو بهشت براش یه دایه ای قرار دادیم، لذا ابی عبدالله رو کرد به آسمان عرضه داشت . حالا که خدا داره می بینه تحملش برا من آسونه، یه وقت دیدن ابی عبدالله زانوهاش لرزید با زانو به زمین نشست غلاف شمشیرشُ برداشت یه قبر کوچکی کند این قنداقه رُ داخل قبر گذاشت، بندای قنداقشُ باز کرد، اومد این خاک رُ رو بدن بریزه دید صدای ناله میاد، مادرش رباب داره ناله می زنه، حسین صبر کن بذار یه بار دیگه بچمُ ببینم... حالا خانوم رباب اومده کنار قبر نشسته داره درد دل می کنه: لالالالا بخواب آروم دیگه من طاقت ندارم لالالالا گل تشنه چجوری من آب بیارم لالالالا گل تشنه می سوزه سینم از لبهای داغت لالالالا بخواب آروم نمی گیره حرمله سراغت ز فرط ناله نایم زخم مادر رخم چشمم صدایم زخم مادر برای کندن قبرت عزیزم تمام پنجه هایم زخم مادر نفس بر سینه در دل نیشتر بود جگر از دل دل از پر ریشتر بود عزیزم با که گویم این مصیبت که قد تیر از تو بیشتر بود 📗📕📘 .👇
. تحلیل📝 شعر از: : اصل پیام ـ گریز غیر کلیشه ای 🏴🏴🏴🏴 👇 اگرچه در دل دشمن تو را رها کردم به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم محاسنم به کف دست و اشک در چشمم به همره تو دویدم خدا خدا کردم هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم یه جوری علیشُ تربیت کرد وقتی بین راه دید بابا میگه «انا لله و انا الیه راجعون»یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» بابا ما از مرگ نمی ترسیم به ما بگو بر حقیم حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم. لذا اول شهید بنی هاشم علی اکبره، اصحاب نذاشتن، اونا پیش مرگ بنی هاشم بودن قول داده بودن شب عاشورا به هم که تا ما هستیم از بنی هاشم کسی نره تو میدون، و الا نفر اول عاشورا علی اکبر بود خودش به تنهایی ورقُ عوض می کرد. شیخ جعفر شوشتری میگه دو نفر بودن می تونستن ورق کربلا رُ عوض کنن ابی عبدالله اجازه نداد یکیش علی اکبر بود می خواست بره زره پیغمبرُ تنش کرد با بار سنگین نبوت گفت میری برو برا بچه های تشنه م فقط آب بیار علی اکبرم... به اباالفضل اقتدا کرد اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد صلاه ظهر تو را هدیه بر خدا کردم زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم گفت بابا تشنمه، صدا زد «هات لسانک» همچین که زبان تو دهان علی گذاشت علی عقب رفت بابا تو که لبات از من خشک تره، قربون لبای پارت برم بابا ، علی اکبر لبای خشک باباتُ دیدی طاقت نیاوردی امام خواهرت تو خرابه لبای پاره رُ دید، دید دندونای بابا شکسته خوب شد ندیدی لبای باباتُ چوب می زنن... تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم به اشک دیده خود حاجتت روا کردم 🔰 .👇
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
. با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇
. ⚫️ روضه با نوای: 🎤 : چهارچوب مجلس روضه ای آفتاب حسن تو را ماه مشتری هر جا خدا خداست تو را نیز رهبری فرزند چارمین علی و دومین حسن ریحانه الجواد ملقب به عسکری آیینه ی جمال خداوند ذوالمنن مولا ابا محمد ابن الرضا حسن قرآن خجسته دفتر مدح و ثنای تو قلب مقربان خدا سامرای تو با اینکه جسم پاک تو مدفون به سامراست ملک وجود آمده دارالولای تو تو بهر نور را صدف آخرین دری دلها پر از ولای تو تو از خدا پری من کیستم گدای سرای تو یا حسن با لطف تو مدیحه سرای تو یا حسن شویم لب از شراب طهورا هزار بار تا وا کنم زبان به ثنای تو یا حسن هر جا سخن به منقبتت آفریده ام خود را کنار مرقد پاک تو دیده ام تو در ده یمی و یم آخرین گوهر اوصاف مهدیت به لب سیدالبشر چشم انتظار آمدن مهدی تواند پیغمبران، ائمه، خصوصا پیامبر تیغ علی به پنجه ی توحید گسترش از یازده امام سلام مکررش من کیستم گدای گدای در شما با کام خشک تشنه لب کوثر شما از آن زمان که چشم گشودم همیشه بود چشمم به سوی حسن خدا منظر شما در حسنتان جمال خدارا شناختم نام پدر نبرده شما را شناختم قدر شما بلندتر از اوج انبیاست قبر شما قلوب تمامی اولیاست هر کس که دور شد ز شما از خداست دور هر کس که شد مطیع شما عبد کبریاست دردا که کرد باد مخالف خزانیت مسموم کرد خصم به فصل جوانیت با کشتن تو خصم، جهان را یتیم کرد داغ تو ماند بر دل و جان را یتیم کرد آنکس که ریخت زهر ستم را به کام تو بالله قسم امام زمان را یتیم کرد مهدی ز دیده اشک یتیمی به رخ فشاند آه از جگر کشید و به جسمت نماز خواند پیوسته ریخت لشکر اندوه بر سرت مسموم شد ز زهر دل دردپرورت تشیع شد جنازه ات اما به احترام در کربلای سامره شد دفن پیکرت هر دم دهم سلام مکرر به تربتت باید گریست تا صف محشر به غربتت لحظات آخر مهدی چهار پنج سالشُ صدا زد فرمود: «یا سید اهل بیتی اسقنی الماء فانی ذاهب الی ربی» مهدی جانم ای آقای اهل بیتم جرعه ای آب بهم بده لحظه ی آخره دیگه دارم میرم ظرف آب رُ داد دستم اما بدن میلرزه کاسه ی آب به دستم بنگر میلرزد رعشه افتاده پا تا به سرم مهدی جان یابن الحسن با این یه جمله دلارُ ببرم کربلای معلی، آقای من اینجا پدر از شما لحظه ی آخر آب خواست ظرف آب رُ دادی به بابا، کجا بودی کربلا یه جرعه آب هم به لب خشکیده ی جد مظلومت حسین برسانی، رو زمین گرم کربلا افتاده بود لباش مثل دو چوب خشک از تشنگی به هم میخورد صدا می زد: «اسقونی شربة من الماء...» انشاءلله این روایت غلطه ده نفر آب آوردن همینکه رسیدن کنار گودی قتلگاه مقابل چشم عزیز فاطمه آبهارُ رو زمین خالی کردن، بیخودی نبود خودش هم روضه ی عطش خواند از حلقوم بریده صدا زد:«شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» ـ هر وقت آب خوشگوار نوشیدید از من یاد کنید. بمیرم برا لب خشکیدت آقا ای کاش همتون کربلا بودید منُ نظاره می کردید چگونه تو بغلم علی اصغرمُ سیراب کردن... توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇
4_6028335188071678364.mp3
3.9M
تحلیل📗 س : محتوایی، استفاده از اتفاقات روزمره به عنوان حلقه روضه، تناسب بین بیان و گوینده کلام، سبک ترکی
هدایت شده از امام حسین ع
. ‍ تحلیل توسط : علیه السلام روضه خوانی سید مهدی میرداماد با 👇 به قلب روشن یک مرد زخم ناسزا افتاد شبیه چادر زهرا که بر آن رد پا افتاد در و دیوار میشد روضه ی تصویری این مرد زمان روضه خوانی اشک از چشم خدا افتاد یقین دارم خودش میخواست این نوع غریبی را به یاد مرتضی خم شد به یاد مرتضی افتاد علی شد آنچنان که دست بسته کوچه را طی کرد سپس محض هواداری زهرا بی هوا افتاد حسن شد کوچه را میگشت با دقتبه خود می گفت خدایا گوشوار مادرم زهرا کجا افتاد به خود میگفت من مردم اگر افتاده ام اینجا ولیکن فاطمه زن بود پیش چشمها افتاد مدینه گرچه آتش بود و میسوزاند قلبش را ولی در آخرِ این روضه یاد کربلا افتاد بزن آتش بزن این خانه را من زینبی هستم امان از شعله هایی که به جان خیمه ها افتاد امان از اون وقتی که عمه های من دامنشون و چادراشون آتیش گرفت. خونه ی امام صادقُ آتش زدن. نوشتن بچه هاش از این حجره به اون حجره فرار میکردن. بالاخره رفتن تو حجره ای از خانه و دهلیز عقب خانه امان گرفتن و آتیش خاموش شد. اما کربلا زینب اومد پیش زین العابدین. آقا چه کنم؟ بچه ها دارن میسوزن. یکی تازیانه میزنه، یکی سیلی میزنه، یکی گوشواره میکشه. گفت عمه بگو همه فرار کنن. همه فرار کردن فقط یه نفر فرار نکرد .دیدن یه زنی هی جلوی خیمه راه میره. خانوم چرا نمیری؟ گفت امام من تو خیمه است... در فایل زیر، اگر به شعر دقت کنید به نحوی تحقیقی، شباهت روضه های امام صادق(ع) با روضه های معصومین علیهم السلام، ذکر شده است. ابتدا به مصائب امیرالمؤمنین (ع) بعد روضه حضرت زهرا (س) و در نهایت روضه امام حسین(ع). ذاکرین اهل بیت(ع) می توانند از این فایل به عنوان نمونه ای برای فهرست روضه ها و گریزهای امام صادق(ع) استفاده کنند. در روضه بعد از شعر هم، یکی از شاخص ترین روضه های امام صادق(ع) اشاره می شود و سپس گریز به روضه آتش زدن خیمه های امام حسین(ع). این فایل برای جلساتی که می خواهید مختصر بخوانید، قابل استفاده است. 🔰 👇
. ‍ تحلیل ✍ تحلیل مداحی حاج مهدی سماواتی علیه السلام : ادب گفتار 👇 خون شد از غم دل خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشک و می گویم یا جوادالائمه ادرکنی ای که روح عبادتی ما را عذر خواه قیامتی ما را حق زهرا عنایتی ما را یا جوادالائمه ادرکنی تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببخش ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جوادالائمه ادرکنی عزت عالمین می خواهم سفر کاظمین می خواهم طوف قبر حسین می خواهم یا جوادالائمه ادرکنی یه جمله روضه بخونم دلا رُ ببرم کربلای معلی؛ میان حجره افتاده زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، از این پهلو به آن پهلو می غلته ناله اش بلندِه بمیرم، همسرش دستور داد کنیزانش اومدند گفت پشت درب حجره ابن الرضا بنشینید کف بزنید هلهله کنید، نمی خوام صدای ناله ابن الرضا رُ بشنوم... برون حجره همه پای کوب و دست افشان درون حجره یکی بود و دست و پا میزد کربلائیا حسینیا کجا رفت دلهاتون بمیرم، تا دیدند بین سر و بدن ابی عبدالله جدایی افتاد، هلهله کردند پایکوبی کردند هلهله کنان رفتند به طرف خیمه ها، .... هم غارت کردند هم آتش زدند، زن و بچه ابی عبدا... تو بیابونا از این طرف به اون طرف می دویدند، ناله میزدند وا محمداه واعلیاه واحسیناه... یکی از نکات بسیار مهم در ذاکری اهل بیت (ع) رعایت ادب و آداب گفتاری در روضه خوانی و به کاربردن عبارات غیر شعری است. با اینکه قاعده این است که در اجزای اصلی روضه می توان جملات احترامی مثل (علیه السلام – سلام الله علیها و ... ) را حذف کرد، اما تا جائیکه ممکن است باید این ادب و وقار کلام حفظ شود. در این موضوع شاید بتوان گفت بهترین الگو اساتیدی چون حاج ماشاء الله عابدی و حاج مهدی سماواتی هستند. به عنوان نمونه می توانید به ادب گفتار آقای سماواتی در این فایل دقت کنید. 📺تصویر سازی کلامی پرداختن به جزئیات واقعه در نقل روضه در اثر گذاری کلام نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در مجلس مورد بحث ما این نکته در شرح روضه امام جواد (ع) کاملاً مشهود است و حالت امام جواد (ع) در حجره بعد از مسموم شدن، با اشاره کامل به جزئیات تشریح می شود. این نکته است که روضه را برای مخاطب مجسم می کند. کاربرد این مجلس در نغمه دستگاه ماهور پیاده شده است. شاید بتوان گفت بهترین الگو از نحوه استفاده در مناجات و روضه، مداحیهای آقای سماواتی باشد که از گوشه های این دستگاه که مناسب مداحی هستند بخوبی استفاده می کنند. مداحانی که دارای طبع دموی و متعادل هستند با این دستگاه انس بیشتری می گیرند و بر مستمعین با این طبع نیز این دستگاه موثرتر است. طی تحقیقی که انجام شده این دستگاه در آخِرِ بهار، اول پائیز و میانه زمستان موثرتر است و در طی شبانه روز، سحر و نیمروز بیشتر اثر می گذارد 🔸🔸 .
. ‍ تحلیل مداحی علیه السلام با نوای: : چهارچوب مجلس روضه ای آفتاب حسن تو را ماه مشتری هر جا خدا خداست تو را نیز رهبری فرزند چارمین علی و دومین حسن ریحانه الجواد ملقب به عسکری آیینه ی جمال خداوند ذوالمنن مولا ابا محمد ابن الرضا حسن قرآن خجسته دفتر مدح و ثنای تو قلب مقربان خدا سامرای تو با اینکه جسم پاک تو مدفون به سامراست ملک وجود آمده دارالولای تو تو بهر نور را صدف آخرین دری دلها پر از ولای تو تو از خدا پری من کیستم گدای سرای تو یا حسن با لطف تو مدیحه سرای تو یا حسن شویم لب از شراب طهورا هزار بار تا وا کنم زبان به ثنای تو یا حسن هر جا سخن به منقبتت آفریده ام خود را کنار مرقد پاک تو دیده ام تو در ده یمی و یم آخرین گوهر اوصاف مهدیت به لب سیدالبشر چشم انتظار آمدن مهدی تواند پیغمبران، ائمه، خصوصا پیامبر تیغ علی به پنجه ی توحید گسترش از یازده امام سلام مکررش من کیستم گدای گدای در شما با کام خشک تشنه لب کوثر شما از آن زمان که چشم گشودم همیشه بود چشمم به سوی حسن خدا منظر شما در حسنتان جمال خدارا شناختم نام پدر نبرده شما را شناختم قدر شما بلندتر از اوج انبیاست قبر شما قلوب تمامی اولیاست هر کس که دور شد ز شما از خداست دور هر کس که شد مطیع شما عبد کبریاست دردا که کرد باد مخالف خزانیت مسموم کرد خصم به فصل جوانیت با کشتن تو خصم، جهان را یتیم کرد داغ تو ماند بر دل و جان را یتیم کرد آنکس که ریخت زهر ستم را به کام تو بالله قسم امام زمان را یتیم کرد مهدی ز دیده اشک یتیمی به رخ فشاند آه از جگر کشید و به جسمت نماز خواند پیوسته ریخت لشکر اندوه بر سرت مسموم شد ز زهر دل دردپرورت تشیع شد جنازه ات اما به احترام در کربلای سامره شد دفن پیکرت هر دم دهم سلام مکرر به تربتت باید گریست تا صف محشر به غربتت لحظات آخر مهدی چهار پنج سالشُ صدا زد فرمود: «یا سید اهل بیتی اسقنی الماء فانی ذاهب الی ربی» مهدی جانم ای آقای اهل بیتم جرعه ای آب بهم بده لحظه ی آخره دیگه دارم میرم ظرف آب رُ داد دستم اما بدن میلرزه کاسه ی آب به دستم بنگر میلرزد رعشه افتاده پا تا به سرم مهدی جان یابن الحسن با این یه جمله دلارُ ببرم کربلای معلی، آقای من اینجا پدر از شما لحظه ی آخر آب خواست ظرف آب رُ دادی به بابا، کجا بودی کربلا یه جرعه آب هم به لب خشکیده ی جد مظلومت حسین برسانی، رو زمین گرم کربلا افتاده بود لباش مثل دو چوب خشک از تشنگی به هم میخورد صدا می زد: «اسقونی شربة من الماء...» انشاءلله این روایت غلطه ده نفر آب آوردن همینکه رسیدن کنار گودی قتلگاه مقابل چشم عزیز فاطمه آبهارُ رو زمین خالی کردن، بیخودی نبود خودش هم روضه ی عطش خواند از حلقوم بریده صدا زد:«شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» ـ هر وقت آب خوشگوار نوشیدید از من یاد کنید. بمیرم برا لب خشکیدت آقا ای کاش همتون کربلا بودید منُ نظاره می کردید چگونه تو بغلم علی اصغرمُ سیراب کردن... رایگان توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇 👇