eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. حرکت از کربلا: بعد از ظهر روز یازدهم ، عمر سعد دستور داد اهل بیت حسین رو بر چوب جهاز شترها سوار کردند.۱ عبور اهلبیت از قتلگاه: اهل بیت رو از قتلگاه عبور دادند، این زن و بچه دیدند، بدنهای قطعه قطعه روی زمین افتاده، صفحه زمین رو خون گرفته، زیر سم اسبها استخوانهای بدن شهدا کوبیده شده، صدای شیون زنها بلند شد، لطمه بر سر و صورت می زدند. زینب رسید مقابل بدن حسین: «فوجَدَته مکبوبا (به رو ) علی وجهه و هو جثَّه بلا رأس»۲ «فقالت: هذا والله الحسین؟» راوی میگه به خدا یادم نمیره زینب رو که: «وتُنادی بصوتٍ حزین و قلبٍ کئیب یا محمدا صلی علیک ملائکة السماء ، هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء و بَناتُک سَبایا... هذا حسینک مجزور الرأسِ من القفا، مسلوب العمامة والرِّداء. بأبی من نفسی له الفداء ، بابی العطشان حتی مضی ، بابی من شیبته تقطر بالدماء... بابی من عسکره فی یوم الاثنین نهبا ... بابی المهموم حتی قضی ...» آنقدر زینب گریه کرد که: «فَاَبْکَتْ وَاللهِ کُلُّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ.»۳ راوی می گه: «حَتّي رَأَيْنا دُمُوعَ الخَيْلِ تَتَقاطَرُ عَلي حَوافِرِها.» دیدم حیوانات دارن گریه می کنند.۴ دیدن زینب دست برد زیر بدن مقدس برادر، صدا زد: «اَللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّا قَلِيلَ القُربانِ.»۵ بوسیدن گلوی بریده: مرحوم شوشتری می فرماید: دیدن زینب : «وضعت فمها علی نحر أخیها المنحور ، و قبَّلَت موضعاً لم یُقَبِّلَه نبیٌّ و لا وصیٌ و لا امُّها الزَّهراء...» « وهی تقول: بابی من نفسی له الفداء ، بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی...» سکینه : «عمتی هذا نعش من؟» ـ زینب: «نعش ابیک الحسین.»۶ «اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین» به قدری ناله زد که بیهوش شد، در عالم مکاشفه دید بابا اومده ، صدا زد: شیعتی... ۷نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن)...» بدن پدر رو رها نمی کنه: « فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها...»۸ ..................................................... ۱-نفس المهموم، ص 204. ۲-بحار، ج 45، ص 59. ۳-مقتل عاشورا، از مدینه تا مدینه، ص 190. ۴- المنتخب ، ص 457. ترجمه ذريعة النجاة، ص 339. ۵-سوگنامه آل محمد، ص 395. ۶- لهوف، ص 130. ۷- سوگنامه آل محمد، ص399. معالی السبطین، ج 2، ص 55. ۸مقتل مقرم، ص 491. العیون العبری، ص 198. 🏴
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مَن دَفَنَهُ اَهلُ القُرَی》🔷🔹 ✅در مقاتل آمده است که بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)، در دو جا پرندگانی سفید رنگ بر روی پیکر مطهر ایشان در حال پرواز بودند : 1⃣مورد اول : بر روی راس بریده امام حسین(ع) : 👇 عیوف زن خولی می گوید : بعد از آنکه خولی سر مبارک امام حسین(ع) را از کربلا آورد، آن را در درون طشت قرار داد و من هنگامی که شبانه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن را آغاز كردم. در این هنگام؛ 📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ‏ الْعَمُودِ يَسْطَعُ‏ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》 ♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى‏ ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى طشت مى‏ تابد و پرندگان سفید رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۱) 2⃣مورد دوم : بر پیکر مطهر امام حسین(ع) و پیکر پاک شهدای کربلا :👇 ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند که بر روی آنان در حال پرواز بودند.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آتش چقدر رنگ پریده‌ست در تنور امشب مگر سپیده دمیده‌ست در تنور؟ این ردّ پای قافلهٔ داغ لاله‌هاست؟ یا خون آفتاب چکیده‌ست در تنور؟! این گل‌خروش کیست که یک‌ریز و بی‌امان شیپور رستخیز دمیده‌ست در تنور؟ چون جسم پاره پارهٔ در خون تپیده‌اش فریاد او بریده بریده‌ست در تنور از دودمان فتنهٔ خاکستری، خسی خورشید را به شعله کشیده‌ست در تنور جز آسمان ابری این شام کوفه‌سوز خورشیدِ سر بریده که دیده‌ست در تنور؟ دنبال طفل گمشده انگار بارها با آن سرِ بریده دویده‌ست در تنور! 👤مجاهدی 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ .
. ✔️اعتراف دشمن به فضیلت علی اکبر حضرت علی اکبر(ع)به حدی در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفین هم با دیده احترام و عزّت به او می‌نگریستند. روزی معاویه از اطرافيانش پرسيد: "چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان برديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟" اطرافیان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. معاويه گفت: نه چنين نيست، «أَولَی النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِی بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِی(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِیهِ شُجَاعَةُ بَنِی هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِی أُمَیةِ وَ زَهوُ ثَقِیفِِ» شايسته ‏ترين افراد براي امر حكومت، علي اكبر فرزند حسين است كه جدّش رسول خدا است و شجاعت بني ‏هاشم، سخاوت بني اميه و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است.(۴) ✔️فضایل علی اکبر (ع) 🔸حضرت امام حسین علیه السلام به هنگام بدرقه جوانش به سوی میدان این آیه را تلاوت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت،) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود، آگاه می‌باشد). که درجاتی از پاکی و طهارت روح را برای علی اکبر علیه السلام به اثبات می‌رساند. 🔹هنگامی که بدن علی اکبر زخم‌های فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «یا ابتاه هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه الاوفی لا ظما بعدها ابدا» پدر! این جدم رسولخداست با کاسه ای سیرابم کرد که بعد از آن تشنگی نمی‌باشد. این سخنان که در لحظات آخر عمر بیان شده است حقیقت شأن و منزلت علی اکبر را تأیید می‌کند. 🔸امام سجاد علیه السلام بدن مطهر او را در مقبره‌ای مستقل در مجاورت مرقد مطهر پدرش به گونه‌ای دفن نمود که از دیگر قبور شهدا مشخص باشد. 🔹حضرت مهدی (عج) در زیارت ناحیه مقدسه او را از نسل پاک و تبار ابراهیم (ع) دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است؛ السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیکَ وعَلى أبیکَ إذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللّهُ قَوما قَتَلوکَ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! عَلَى الدُّنیا بَعدَکَ العَفا. سلام بر تو، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل؛ درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در باره‌ات فرمود: «خدا بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت. پسرم چه جرأتى بر خداى مهربان کردند و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر؛ پس از تو، خاک بر سرِ دنیا». کأنّی بِکَ بَینَ یَدَیهِ ماثِلاً، ولِلکافِرینَ قائِلاً : أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ نَحنُ وبَیتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِیّ أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّى یَنثنَی  أضرِبُکُم بِالسَّیفِ أحمی عَن أبی ضَرَبَ غُلامٍ هاشِمِیٍّ عَرَبِیّ  وَاللّهِ لا یَحکُمُ فینَا ابنُ الدَّعِیّ گویى که من ، در نزد تو هستم و تو به کافران مى‌گویی من على، پسر حسین بن على‌ام. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر نزدیکتریم. با نیزه چنان بر شما خواهم زد که نوک آن کج شود و با شمشیر در حمایت از پدرم، شما را مى‌زنم، زدنِ جوان هاشمىِ عرب. به خداوند سوگند، پسر بى نسب (ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانى کند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.مقتل الحسین خوارزمى، ج۱، ص۲۲۶. ۲.كنز العمّال ،۴۵۳۲۴. ۳.لهوف، سید بن طاوس، ص۱۱۳. ۴.مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ ....... ➖➖➖ حتّی هنوز از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین «کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این! قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می وزد عطر گل محمّدی پرپری حسین تو قبل قتله گاه چقدر اکبری، ولی تو بعد قتله گاه چقدر اصغری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین! من که هنوز هم کمرم درد می کند! حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟ چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست تنها پناه بی کسیِ خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی! «تو مهربان تر از پدر و مادری حسین» از اشک ما بنای قیامت شود خراب از قاتلان خویش اگر بگذری حسین . .
با سر برادر ▪️▪️▪️▪️ ای ماه من برگو چرا بر نی نشستی چند روزِ رفتی قلب خواهر را شکستی در کربلا ای گل ترا گم کرده بودم اکنون بکوفه باز پیدایت نمودم ای ماه زینب. که بر سنانی گاهی به نیزه. گاهی نهانی مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم ▪️▪️▪️ دیشب کجا بودی ندیدم ماه رویت برگو چرا خاکستری گردیده مویت گر اکرم الضیف هست و در دین تازه مهمان از چه ترا کنج تنور کردند و پنهان جای تو بوده. آغوش زهرا کنج تنور کی. داده ترا جا مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم ▪️▪️▪️▪️ خون ریزد از فرق سرت خواهر بمیرد فرصت ندادن تا عزای تو بگیرد سر بشکنم بر چوب محمل ای برادر همدرد تو گردم فدایت جان خواهر طاقت ندارم. ای نور چشمان بر نیزه بینم. رآس شهیدان مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم ▪️▪️▪️▪️ هرجا روی من همسفر هستم برادر تو روی نی من کنج محمل زارو مضطر گاهی چو خورشیدی به نوک نی بتابی گاهی نگاهی کن بطفلان از ثوابی طفل حزینت پرسد زبابا برگو چگویم. ای ماه زیبا مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم ▪️▪️▪️▪️ شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی .👇
. علیه‌السلام ❇️ قبائلی از شام که به فعل کثیف پدرانشان در واقعه عاشورا افتخار می‌کنند. 🔶 مرحوم کراجکی در کتاب «التعجّب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة» می‌نویسد: تعجب از عدّه‌ای است که به کارهایی که پدرانشان با حسین بن علی (علیه السلام) انجام دادند، شاد شدند و آنها را به واسطه کار و اثری که در قتل آن حضرت داشتند، بزرگ داشتند و به آن افتخار کردند، و به همین جهت در سرزمین شام به این القاب مشهور و شناخته شدند. این عده عبارتند از: 1⃣ «و أمّا بنو السراويل: فأولاد الذي سلب سراويل الحسين عليه السّلام» بنو سراويل: اولاد كسى بودند كه پيراهن حسين بن علی (علیه السلام) را روز عاشورا از تن مباركش در آورد و برد. 2⃣ «و أمّا بنو السرج: فأولاد الذين أسرجت خيله لدوس جسد الحسين (عليه السّلام)، و وصل بعض هذه الخيل إلى مصر، فقلعت نعالها من حوافرها و سمّرت على‏ أبواب الدور ليتبرّك بها، و جرت بذلك السنّة عندهم حتّى صاروا يتعمّدون عمل نظيرها على أبواب دور أكثرهم» بنو سرج: اولاد کسی هستند که اسبانش را زين کرد تا جسد حسين بن علی (علیه السلام) را لگدمال کند. بعضي از اين اسب ها به مصر رسید، پس نعل آن اسب ها را جدا کردند و از باب تبرّک بر سر خانه هایشان آويختند، و اين کار نزدشان رسم و سنّت گشت. 3⃣ «و أمّا بنو سنان: فأولاد الذي حمل الرمح الذي على سنانه رأس الحسين عليه السّلام» بَنُو سِنان: اولاد کسی هستند که نيزه ‏اى را حمل می کرد كه سر حسين بن علی (علیه السلام) بر آن بود. 4⃣ «و أمّا بنو المكبّري: فأولاد الذي كان يكبّر خلف رأس الحسين عليه السّلام» بنو المُكَبِّرِى: اولاد کسی هستند که پشت سر بریده حسین بن علی (علیه السلام) تکبیر می گفت. 5⃣ «و أمّا بنو الطشتي: فأولاد الذي حمل الطشت الذي ترك فيه رأس الحسين عليه السّلام، و هم بدمشق معروفون» بَنُو الطَّشتى: اولاد کسی هستند كه سر حسین بن علی (علیه السلام) را در طشت حمل می کرد، و آنان در دمشق معروفند. 6⃣ «و أمّا بنو القضيبي: فأولاد الذي أحضر القضيب إلى يزيد لعنه اللّه لنكت ثنايا الحسين عليه السّلام» بَنُو القَضِيبى: اولاد كسی هستند كه برای یزید ملعون، آن تکه چوب را آورد و یزید ملعون با آن چوب، به دندان های حسین بن علی (علیه السلام) می‌زد. 7⃣ «و أمّا بنو الدرجي: فأولاد الذي ترك الرأس في درج جيرون‏ بنو الدَّرَجى: اولاد كسى كه سر حسین بن علی (علیه السلام) را بر پله‌هاى باب جيرون(در دمشق) نهاد. 📚 التعجّب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، ص۱۱۶-۱۱۷ .
. ▪️گریه امام سجاد(ع) بر اسیری اهل بیت (ع) روزی ابوحمزه ثمالی بر حضرت امام سجاد (ع) وارد شد او را گریان دید عرض کرد: مولای من این همه گریه و بی‌تابی برای چیست؟ آیا عموی شما حمزه کشته نشد؟ آیا جد شما علی با شمشیر کشته نشد؟ کشته شدن عادت شما خانواده است و شهادت عطیه الهی از برای شماست. امام فرمود: ای ابوحمزه! خداوند به تو جزای خیر دهد چنانکه گفتی کشته شدن برای ما عادت است و خداوند نیز به ما شهادت را ارزانی داشته است. ولی ای ابوحمزه! آیا هرگز شنیده‌ای یا دیده‌ای که تا قبل از عاشورا زنی از خانواده ما به اسارت رفته باشد و هتک حرمت شده باشد؟ به خدا سوگند ای ابوحمزه! هر وقت به عمه‌ها و خواهرانم نگاه می‌کنند به یاد فرار آنها در بیابان می‌افتم که از خیمه‌ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگری فرار می‌کردند و دشمن فریاد می‌زد خیمه ستمکاران را به آتش بکشید. 📚منبع: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۲۴۱ .
. ▪️گریز روضه قتلگاه رسول خدا(ص) بر بدن حضرت حمزه(ع) بعد از پایان جنگ احد رسول خدا(ص) فرمودند کیست از احوال حمزه به ما خبر بدهد؟ حارث بن صَمّه عرض کرد: من جای او را می‌دانم وقتی به نزدیک او رسید و حال او را مشاهده نمود نتوانست آن خبر را به پیغمبر(ص) برساند . پس حضرت فرمود: یا علی(ع)! عمویت را طلب کن حضرت امیر(ع) آمد نزدیک حمزه ایستاد و ایشان هم تامل نمود. پس رسول خدا(ص) خود به جستجوی حمزه(ع) برآمد وقتی حمزه را با آن حال مشاهده نمود حضرت گریستند و فرمودند هرگز در مکانی نایستاده‌ام که بیشتر از اینجا مرا به خشم آورد . حضرت ردایی که از برد یمانی بر دوش مبارکش بود بر روی حمزه(ع) انداخت اما آن ردا به اندازه قامت حضرت حمزه(ع) نبود پس آن را بر سر حمزه(ع) کشید و پاهایش را از علف و گیاه پوشانید و فرمودند: اگر زنان عبدالمطلب اندوهناک نمی‌شدند او را چنین می‌گذاشتم که درندگان صحرا و مرغان هوا گوشت او را بخورد تا روز قیامت از شکم آنها محشور شود. زیرا مصیبت هرچه عظیم‌تر است ثوابش بیشتر است. 👈 اشاره گریز: به روضه قتلگاه حضرت سیدالشهدا(ع) و آمدن حضرت زینب(س) و بانوان حرم بالای بدن مطهر حضرت. 📚منبع: منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص ۷۹ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۳۳ .
. رفتی و من ، از غم تو ، خون جگرم ، حسین جانم از روی نی ، فکری بکن ، واسه حرم ، حسین جانم حلالم کن ، اگه موندی روو خاک بیابون و صحرا حلالم کن ، اگه رفته سرت روی نیزه ی اعدا حلالم کن ، ای مظلومم حسین جانم ، ای مظلومم سایه ی تو ، کم شده از ، روی سرم ، حسین جانم پاشو ببین ، حرمله شد ، همسفرم ، حسین جانم چشت روشن ، روی ناقه ها می برنم به اسارت چشت روشن ، واسه این همه درد و مصیبت و غارت چشت روشن، ای مظلومم حسین جانم ، ای مظلومم یادمه که ، پیش چشام ، میزدنت ، حسین جانم مرکباشون ، رد شدن از ، روی تنت ، حسین جانم توی گودال ، نفساتو بریدن و هلهله کردن توی گودال ، بدنت رو دریدن و هلهله کردن توی گودال ، ای مظلومم حسین جانم ، ای مظلومم کُشتنتو ، بعد تو شد، غارت حرم ، حسین جانم سوخته توو اون ، شعله و دود ، موی سرم ، حسین جانم خبر داری ، به تموم زنای حرم شد اهانت خبر داری ، اومدن توی خیمه برای غنیمت خبر داری ، ای مظلومم حسین جانم ، ای مظلومم .👇
. ✅ 1⃣سر مبارک امام حسین(ع) روز دهم محرم وارد کوفه و ، وارد دارالعماره کوفه شد! 👤بلاذری(متوفی سال۲۷۹ق) می نویسد : 📋《وَ بَعَثَ عُمَرُ بِرَأْسِ الْحُسَینِ(ع) مِن یَومِهِ مَعَ خَوَلِی بْنِ یزِیدَ الْأَصْبَحِی وَ حُمَیدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْأَزْدِی إِلَى عُبَیدِاللَّهِ بْنِ زِیَادِِ فَاَقبَلَا بِهِ لَیلَاً فَوَجَدَا بَابَ القَصرِ مُغَلِّقَاً فَأَتَى خُولِیُّ بِهِ مَنزِلَهُ》 ♦️عمر بن سعد سر امام حسين(ع) را در روز عاشورا، همراه خولي بن يزيد اصبحي از قبيله‌ي حمير و حميد بن مسلم ازدي به نزد ابن زياد فرستاد. آنها شبانه به كوفه رسيدند و ديدند درب قصر بسته بود، خولی سر مبارک امام حسین(ع) را به منزلش آورد.(۵) و خولی فردای آن روز، سر مطهر را نزد عبیدالله برد. 2⃣توقف سپاه عمر بن سعد در کربلا دو روز بوده است! 👤ابن اثیر(متوفای سال ۶۳۰ق) می نویسد : 📋《أقامَ عُمَرُ بَعدَ قَتلِهِ [الحُسَينِ(ع)] يَومَينِ ثُمَّ ارتَحَلَ إلَى الكُوفَةِ》 ♦️عمر بن سعد بعد از شهادت امام حسین(ع) به مدت دو روز در کربلا ماند و سپس به سوی کوفه آمد.(۶) 3⃣روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا به کوفه رسيد! 👤شیخ مفید(متوفی سال ۴۱۳ق) می نویسد : 📋《أقامَ [عُمَرُ بنُ سَعدٍ] بَقِيَّةَ يَومِهِ وَاليَومَ الثّانِيَ إلى‌ زَوالِ الشَّمسِ، ثُمَّ نَادَى‌ فِي النّاسِ بِالرَّحيلِ و تَوَجَّهَ إلَى الكُوفَةِ... وَ لَمَّا وَصَلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) وَ وَصَلَ ابنُ سَعدِِ مِن غَدِ يَومِ وُصُولِهِ》 ♦️عمر سعد عصر روز عاشورا و روز يازدهم را تا اول ظهر در كربلا بود، آنگاه به ياران خود دستور داد تا آماده كوچ كردن به طرف كوفه شوند و هنگامی که سر مطهر امام حسين(ع) به كوفه رسيد، به دنبال سر مبارک، ابن سعد فرداى آن روز با خاندان آن حضرت(ع) وارد کوفه شد.(۷) 4⃣روز چهاردهم [یا پانزدهم] محرم، به دستور ابن زیاد، کاروان اسراء، از کوفه به قصد شام فرستاده شدند! 👤ابن جوزی(متوفی سال ۶۵۴ق) می نویسد : 📋《ثُمَّ إِنَّ إبنَ زِيَادِِ حَطَّ الرُّؤُوسَ فِي يَومِ الثَّانِي وَ جَهَّزَهَا وَ السَّبَايَا الَى الشَّامِ الَى يَزِيدَ بنَ مُعَاوِيةَ》 ♦️سپس عبیدالله ابن زياد سرها را در روز دوم (روز دومی که اسراء در کوفه بودند) پايين آورده و آن ها را همراه با اسيران مجهز و به سمت شام نزد يزيد بن معاويه فرستاد.(۸) در طول مسیر کوفه تا شام، در برخی منابع نامی از بعضی منزلگاه ها برده شده است، ولی از زمان حضور کاروان اسراء در این منزلگاه ها و مدت اسکان در آنها، ذکری به میان نیامده است. 5⃣کاروان در روز اول صفر به دمشق رسید! 👤کفعمی(متوفی سال ۹۰۵ق) می نویسد : 📋《وَ فِی أوَّلِ صَفَرٍ اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) إلى دِمَشقَ، وَ هُوَ عَيدٌ عِندَ بَنِي اُمَيَّةَ》 ♦️در اول ماه صفر سر مبارک امام حسين(ع) وارد شام شد و آن روز عيد بنی اميه بود.(۹) 6⃣سر مبارک امام حسين(ع) سه روز در شام آويزان بود! 👤ذهبی(متوفی سال ۷۴۸ق) می نویسد : 📋《أنَّهُ رَأَى رَأسَ الحُسَینِ(ع) مَصلُوبَاً بِدِمَشقَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ》 ♦️ديده شد که سر امام حسين(ع) سه روز در دمشق آويزان بود.(۱۰) 7⃣رویای صادقه حضرت سکینه(س) در شام در روز چهارم! 👤سید بن طاووس(متوفی سال۶۴۴ق) می نویسد : حضرت سکینه(س) نقل می کند : 📋《لَمّا كَانَ فِي اليَومِ الرّابِعِ مِن مُقَامِنَا، رَأَيتُ فِي المَنامِ..》 روز چهارم اقامتمان در شام، در عالم رؤيا ديدم که..[که قبلا در روضه حضرت سکینه(س) مفصل به آن اشاره شده است.](۱۱) 8⃣یزید اجازه اقامه عزاداری می دهد! 👤علامه مجلسی(متوفی سال ۱۱۱۱ق) می نویسد : یزید بعد از به صلیب کشیدن سر مبارک امام حسین(ع) در درون شهر دمشق، این بار دستور داد به اینکه؛ 📋《بِأَنْ يُصْلَبَ الرَّأْسُ عَلَى بَابِ دَارِهِ وَ أَمَرَ بِأَهْلِ بَيْتِ الْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يَدْخُلُوا دَارَهُ》 ♦️سر مطهر امام حسین(ع) را این بار بر آستانه در خانه ی خود بياويزند و به اهل بيت امام حسين(ع) دستور داد تا وارد خانه اش شوند. 📋《فَلَمَّا دَخَلَتِ النِّسْوَةُ دَارَ يَزِيدَ لَمْ يَبْقَ مِنْ آلِ مُعَاوِيَةَ وَ لَا أَبِي سُفْيَانَ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَقْبَلَهُنَّ بِالْبُكَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ النِّيَاحَةِ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَلْقَيْنَ مَا عَلَيْهِنَّ مِنَ الثِّيَابِ وَ الْحُلِيِّ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ عَلَيْهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ》 ♦️وقتی زنان وارد خانه يزيد شدند، همه ي زنان آل معاويه به گريه و شيون و ناله بر حسين(ع) از آنان استقبال کردند و همه ي لباسها و زينتهاي خود را درآوردند و سه روز ماتم برپا ساختند.(۱۲) که پیشتر ذهبی عالم اهل سنت نیز در کتاب تاریخ الاسلام مضمون این نقل را آورده است.(۱۳) ادامه مطالب :👇
. ▪️ترسیدم برادرم خجالت بکشد. وقتی عبدالله بن جعفر(ع) حضرت زینب(س) را ملاقاتی کرد گفت: شنیدم در کربلا هر کشته‌ای را برادرت حسین(ع) می‌آورد از میدان، او را پیشواز و همدردی می‌کردی اما وقتی فرزندان مرا (عون و محمد)‌ حضرت با بدن غرق به خون از میدان آورد از خیمه بیرون نیامدی. ممکن است بفرمایید علت این کار چه چیز بود که برای دیدن آنها حتی از خیمه بیرون نیامدی؟ صدای گریه خانم زینب(س) بلند شد فرمود: عبدالله آنچه شنیدی راست است نیامدن من از خیمه از این جهت بود که ترسیدم از گریه و بی‌تابی من حسینم خجالت بکشد. 📚منابع: سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، ص ۲۹۲ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۵۳ .
. شیوه ها و اقدامات اسرای کربلا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌸شعر بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ور نه این بی حرمتی‌ها کی روا دارد حسین 🟢بیان موضوع ➖راز ماندگاری عاشورا با گذشت قرن‌ها مرهون عوامل متعددی است که نمی‌توان و نباید از کنار آن‌ها بی تفاوت گذشت؛ برای همین همان قدر که بررسی رفتار امام حسین(ع) و یارانشان در این باره اهمیت دارد، آنچه اسرا در طول ایام اسارت و انتقال به کوفه و پس از آن به شام انجام دادند نیز مهم است و تاریخ ساز. ➖بعد از حادثه عاشورا، کاروان اسیران کربلا در کوفه، شام و سپس مدینه، با خواندن خطبه، سرودن شعر، پاسخگویی به مخالفان و سوگواری، انجام عبادت، پیام حماسه حسینی را به مردمان این نواحی انتقال دادند و بزرگترین تأثیر را بر جای نهادند. اثری که سخنان و رفتار فرزندان و خواهران امام حسین علیه السلام در اجتماع کوفه و شام برجای گذاشت، از اثر کشته شدن شهیدان کربلا کمتر نبود. ➖رسالت شاهدان مصیبت عظمای طف، به ویژه حضرت زینب و امام سجاد بود که اولا عاشورا به فراموشی سپرده نشود، ثانیا از خطر تحریف مصون بماند و نگذارند دست تحریف گران بر دامان پاک آن رسد . در این صورت بود که می توانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغی فراروی خیل عظیم مشتاقان حق و عدالت قرار گیرد . 👇
. 🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است 🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... 🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب 🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... 🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت 🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست 🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک 🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست 🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی 🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای... ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله .
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتش شده داداش باید برم پاشو ببین چی اومده سرم جونم میره برای معجرم من اون اسیر آزاد توام وقتشه راهی شم من انعکاس فریاد توام وقتشه راهی شم راهی که مونده پابست منه وقتشه راهی شم پیام کربلا دست من وقتشه راهی شم می بینم  حواست از رو نی به دختراته می بینم چه غصه ای داداش توی چشاته ________ دشمن ما رو با تازیونه زد هی بین راه با هر بهونه زد روزا زد و بازم شبونه زد با کعبِ نی میزد خواهرت و کاشکی نمی دیدی چه بی هوا میزد دخترت و کاشکی نمی دیدی ما رو توو کوچه ی یهودیا کاشکی نمی دیدی میون اون همه نامحرما کاشکی نمی دیدی غمگینم  برا خودم که نه برا رقیه کاش میشد  که جون بدم داداش به جا رقیه _____ دلخون شدم واسه غم رباب غم پشت غم اومد چه بی حساب ما رو چیکار به مجلس شراب باور نمی کنم سنگ بلا ببوسه لبهات و باور نمی کنم چوب جفا ببوسه لبهات و باور نمی کنم که لخته خون ببوسه لبهات و باور نمی کنم که خیزرون ببوسه لبهات و درد داره ما رو جلو چشِ یهودیا زد درد داره یه بی حیا ما رو کنیز صدا زد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 🏴 تاختن اسبان بر بدن مطهر سیدالشهدا(ع) یکی از بزرگترین جنایات بنی امیه پس از به شهادت رساندن امام حسین(ع) این بود که اسب‌ها را بر بدن آن حضرت تاختند. خوارزمی حنفی مذهب در کتاب مقتل الحسین می‌نویسد: عمر بن سعد در میان سربازانش صدا زد کیست که داوطلبانه اسبش را آماده کند و بر پشت و سینه‌ی حسین اسب بدواند؟ ده نفر از آنان آماده شدند. پیکر امام حسین(ع) را با سم اسب‌ها پایمال کردند تا اینکه پشت و سینه حسین را له کردند. 📚منبع مقتل الحسین، موفق بن احمد خوارزمی، ج ۲، ص۴۴ لهوف، سیدبن طاووس، ص ۱۸۲ .
. 📜 یادداشت استاد دکتر محمد حسین با موضوع: 📍 طبق نقل‌های صحیح، پس از شهادت یاران امام حسین علیه‌السلام و نهایتاً وجود مقدس حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام، این جنایتکاران شروع کردند به بریدن سرهای مطهر شهیدان. 📍عمرسعد لعنه‌الله سر مقدس امام حسین علیه‌السلام را به خولی داد که همراه با که وقایع‌نگار لشکرخود بود، به سرعت به کوفه نزد عبیدالله ببرند و خبر پیروزی خود و شکست و شهادت امام حسین علیه‌السلام را به اطلاع او برسانند. 📍اما چون دیر وقت بود و به شب رسیدند، این جنایتکاران پس از غارت خیمه‌های عزاداران و مصیبت‌زدگان امام حسین علیه‌السلام شب را به صبح رساندند و صبح روز یازدهم تا ظهر به غسل دادن و دفن کشته‌های منحوس خود پرداختند و بعدازظهر روز یازدهم در حالی که پیکر مقدس شهیدان را دفن نشده روی زمین رها کردند، عمرسعد لعنه‌الله دستور داد که آماده حرکت بشوند و به سوی کوفه بازگردند. 📍وقتی که لشکر عمرسعد لعنه‌الله همراه با اسیران آل الله منطقه را ترک کردند و از کربلا دور شدند، قبیله بنی‌اسد که در غاضریه در نزدیکی کربلا زندگی می‌کردند و از حادثه خبر داشتند، عصر روز یازدهم خود را به کربلا رساندند و امر تدفین پیکر مقدس شهدا را بر عهده گرفتند. منابع تاریخی که عمدتاً اهل تسنن هستند به این صورت آورده اند. یعنی قبیله بنی اسد در عصر روز یازدهم آمدند و پیکر مقدس شهدا را دفن کردند. 📍اما در منابع شیعی و عمدتاً در احادیث ما اینگونه آمده است که چون بر مبنای اعتقاد شیعه امام معصوم را جز امام معصوم نماز نمیخواند و دفن نمیکند، امام سجاد علیه‌السلام که در اسارت به سوی کوفه برده می‌شدند با قدرت امامت و به اذن الهی از همان اسارت به کربلا باز گردانده شد و امام سجاد علیه‌السلام است که بنی‌اسد را راهنمایی دفن شهدا می‌کند. چون سر شهدا همه بریده شده بود و پیکر‌های آنها قابل شناسایی نبود و این مهم فقط از امام معصوم برمی‌آمد. 📍لذا امام سجاد علیه‌السلام پیکر مقدس پدر خود را شناسایی کردند و خود این پیکر مقدس را دفن فرمودند سپس پیکر مطهر برادر خویش حضرت علی اکبر علیه‌السلام را هم شناسایی کردند و آن پیکر مطهر را در مقابل پدر دفن کردند. بعد امام سجاد علیه‌السلام به بنی‌اسد دستور دادند که در پایین‌تر از پای امام علیه‌السلام یک قبر بزرگی حفر شود و پیکر مطهر همه شهدا را در این قبر جمعی دفن کنند، جز وجود مقدس حضرت عباس علیه‌السلام که در کنار شریعه به خاک افتاده بود و در همان‌جا پیکر مقدسش دفن شد. 📍برخی نقل‌ها حاکی از آن است که حر هم که با فاصله‌ای از منطقه درگیری به شهادت رسیده بود را هم در آنجا دفن کردند. برخی از نقل ها البته نه در نقل‌های معتبر اصلی، حاکی از این است که چون قبیله بنی اسد از خویشاوندان حبیب‌بن‌مظاهر بودند پیکر او را هم شناسایی کردند و وی را جداگانه در کنار امام حسین علیه‌السلام دفن کردند که امروز هم ضریحی منسوب به حبیب بن مظاهر در نزدیکی قبر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام وجود دارد... .
4_5823443244935025498.mp3
44.1M
🚩 وقایع بعد از شهادت و... 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی
. خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند همان‌هایی که بر مهمانشان بستند درها را همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند به خون خویش غلتاندند، در صحرا پسرها را و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را... خبر آمد، سری بر نیزه‌ای قرآن تلاوت کرد کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را .
. مقتل ورود اهل بیت علیهم السلام به شام به هرحال اهل بیت رسول اکرم (ص) را همراه سرهای نورانی و پاک به طرف «دمشق» آوردند، چون نزدیک دروازه دمشق رسیدند، ام کلثوم علیها السلام، شمر لعنه الله علیه را صدا زد و فرمود: ما را از دروازه‌‏ای وارد دمشق کنید که مردم کمتر اجتماع کرده باشند و سرها را از میان محمل‌ها دور کنید تا نظر مردم به آنان جلب شده به نوامیس رسول خدا (ص) نگاه نکنند.  شمر ملعون کاملا” بر خلاف خواست ام کلثوم علیها السلام عمل کرد و کاروان اهل بیت را در روز اول ماه صفر(۵۹) از دروازه ساعات(۶۰) – که برای ورود کاروان تزیین شده بود و مردم زیادی در آنجا اجتماع کرده بودند – وارد شهر دمشق کرد، و اهل بیت عصمت علیه‏م السلام و سرهای مقدس را در این دروازه نگاه داشت تا در معرض تماشای مردم قرار گیرند، سپس آنان را در نزدیکی درب مسجد جامع دمشق، در جایگاهی که اسیران را نگاه می‌‏دارند، نگاه داشت!!(۶۱)  در بعضی از نقل‌ها آمده است که: اهل بیت را سه روز در این دروازه نگاه داشتند.  ۱- مشهور بر سر زبان‌ها، زجر بن قیس(با جیم) است ولی صحیح، زحر بن قیس می‏‌باشد.  ۲- بعید نیست همانگونه که عمر بن سعد سر امام حسین علیه‏‌السلام را زودتر از اهل بیت و در همان روز عاشورا به کوفه فرستاد، عبیدالله نیز قبل از اعزام اهل بیت به شام، ابتدا سر، مقدس امام حسین علیه‏‌السلام را به نزد یزید فرستاده و بعد از آن اهل بیت را با سایر سرها روانه شام کرده باشد، همانگونه که از نقل شیخ مفید استفاده می‏‌شود و زندانی کردن اهل بیت که طبری و دیگران نقل آن را تأیید کرده‏‌اند، صحت این مطلب را تأیید می‏‌کند.  ۳- تاریخ طبری ۵/۲۳۲ ؛ ارشاد شیخ مفید ۲/۱۱۸٫ همچنین نقل شده است که: عبیدالله بن زیاد پس از آنکه سر مبارک امام را برای یزید فرستاد دستور داد تا بانوان و کودکان آن حضرت برای سفر به شام آماده شوند و فرمان داد تا بر گردن علی بن الحسین علیه‏‌السلام زنجیر نهادند و مجفر بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن را به دنبال آنان روانه کرد، تا رفتند و به آن گروهی که سر امام را برده بودند رسیدند و علی بن الحسین علیه‏‌السلام با کسی سخن نگفت تا به دمشق رسید.  (ارشاد شیخ مفید ۲/۱۱۹). و در ضبط ارشاد مجفر بن ثعلبه (با جیم) آمده و در بعضی نقلها مخفر (با خاء) و در بعضی محفر (با حاء) ذکر شده است. و از این نقل چنین استفاده می‌‏شود که سر مقدس امام را عبیدالله قبل از اهل بیت به شام فرستاده است و این همان چیزی است که قبلا نیز بدان اشاره کردیم. ✅منابع:  🔹۵۹- صاحب کتاب کامل بهائی و ابوریحان بیرونی در الاثار الباقیه و کفعمی در مصباح، تاریخ ورود اهل بیت را به شام در روز اول ماه صفر نوشته‌‏اند. (مقتل الحسین مقرم ۳۴۸). 🔹۶۰- وجه تسمیه این دروازه به «باب الساعات» این بوده است که در آنجا صورت حیواناتی را از نحاس درست کرده بودند و نطمی در آن ایجاد شده بود که ساعات روز را تعیین می‏‌کرد. و در مقتل خوارزمی آمده است که: اهل البیت را از باب توما وارد دمشق کرده‏‌اند و آثار دروازه توما هم اکنون در دمشق موجود است. (مقتل الحسین مقرم ۳۴۸). 🔹۶۱- الملهوف ۷۳. .
. مقتل ورود کاروان اسرا به شام بستان الواعظین: إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها. فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ بستان الواعظین: حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آن‏چنان، سر بُریدند و خانواده‏اش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان، او را با تازیانه مى‏زدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مى‏انداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند. یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است. سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. ✅بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا . .