4_6041988008637372163.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
#زمینه
#شب_یازدهم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بنداول
زندگی من تموم شد
غصههام تموم نمیشه
مقتلت جلو چشامه
قلب من آروم نمیشه
دلم تکه تکهاس داداش
مثل پیکر تو
مثل اون کهنه پیرُهن
منم کشتن با تو اما
موندم که تو صحرا
دخترهای تو گم نشن
بریده حنجر ، عزیز خواهر
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
حسین ای جانم ، حسین ای جانم
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
بند دوم
من فدای اون نگاهت
از رو نیزههم نگام کن
بیا و برادری کن
یه دفه دیگه صدام کن
فدای عطر مویی که
اومد یاری من
از سمت و سوی نیزهها
تویی دلدار و سردارم
قافله سالارم
حتی از روی نیزهها
سر بی پیکر ، عزیز خواهر
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
حسین ای جانم ، حسین ای جانم
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
بند سوم
مونده آغوشت تو صحرا
که نشد همسفرِ من
سر تو اومد رو نیزه
بشه سایهی سر من
سر غرق خونت اومد
روضه خونم باشه
هرجایی که دلتنگتم
کجاس آغوش آرومت
لبخند مظلومت
وقتایی که دلتنگتم
شهید بی سر ، عزیز خواهر
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
حسین ای جانم ، حسین ای جانم
حسین ای جانم ای جانم ای جانم
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
.
#شب_یازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا
ای امید دل زینب...
یا بن الحسن.. بیا
شام غريبان جدتون حسینه...
از امشب دیگه مصیبتهای اهلبیت شروع ميشه...
از امشب دیگه مصیبتهای عمه جانتون زینب شروع ميشه...
یا بن الحسن... آقا...
از امشب دیگه تازیانه زدن ها شروع میشه...
سیلی زدن ها شروع ميشه...
ای منتقم... کجایی...
🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
آقا... دل شیعه خونه...
یا بن الحسن...
ای... مرهم زخم های شیعه کجایی...
آقا... امشب چطوری قسمت بدم...
🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
امام زمان... به اون آقایی که امروز با لب تشنه سر از تنش جدا کردند بیا...
به حنجر بریده حسین بیا... بیا
🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا
به ناله های زینب کبری بیا...
یا بن الحسن...
خود حضرت فرمودند هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید...
خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید...
فرجم رو نزدیک کنه...
بگیم خدا...
امشب، شب غربت خانم زینب کبراست...
امشب، شب بی برادری زینبه...
به ناله های عمه جانمون، در این شام غريبان...
دیگه فرج آقامون رو برسان...
فرج امام زمانمون رو برسان...
حالا از سوز دلت صدا بزن...
🔸یا بن الحسن کجایی
🔸کی می شود بیایی
#شام_غریبان_امام_حسین
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_یازدهم_محرم #مناجات_امام_زمان_علیه_السلام 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا 🔸امید آخر دلهای داغدی
.
|⇦•رو به هر کس زدم..
#قسمت_اول #روضه_امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان۱۴۰۳ به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
رو به هر کس زدم مرا پس زد
هیچ کجا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو بر ملا نشود
ما محرم گرسنه ی اشکیم
کاش چشمی کم اشتها نشود
گریه کن همنشین معصومی است
تا قیامت از او جدا نشود
زهد بی حبّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو با خدا نشود
پرچمت اعتبار منزل ماست
بی تو این خانه ها بنا نشود
وادی طور ما حسینیه هاست
نطق ما هر کجا که وا نشود
وا مکن از سر خودت ما را
سفره ی شاه بی گدا نشود
*امشب سفره دهه اول رو جمع می کنن کی قراره سفره رو جمع کنه؟ خیلیا میگفتن امشب شب آخره به مادر بگو، بی بی جان این نوکرا یازده شبه برا حسینت گریه کردن، همه ی ما یه درد مشترک داریم دردمون کربلا اربعینه*
دوای درد مرا هیچ کس نمیفهمد
مگر کسی که شب جمعه کربلا رفته
بی پناهم پناه من زهراست
دستم از چادرش رها نشود
تعزیه دار روضه ی تو رضاست
او نگرید عزا عزا نشود
حج نوکر طواف شش گوشه ست
مکه خوب است کربلا نشود
کل عالم به پات جان بدهد
باز حق غمت ادا نشود
ته گودال رفت و آمد بود
روی جسمت برو بیا نشود
دختر کوچک تو نخوابیده
کاش دورت سر و صدا نشود
کاش آقا تو بی کفن نشوی
کاش سهم تو بوریا نشود
هم از بابت کودکان خاطرت جمع
هم از بابت کاروان خاطرت جمع
به زینب سپردی اگر دختران را
دلت قرص آسوده جان خاطرت جمع
به جانت قسم آخر انگشترت را
بگیرم من از ساربان خاطرت جمع
اسیریم بعد از تو و دشمن از ما
نخواهد شنید الامان خاطرت جمع
نترسم ز بی حرمتیها برادر
نبازم ز زخم زبان خاطرت جمع
قسم خورده ام بانگ مظلومیت را
رسانم به هفت آسمان خاطرت جمع
شبیه علی از جمل فاتحانه
برون آیم از امتحان خاطرت جمع
بود قصه ات تا أبد در میان
شود پرچمت جاودان خاطرت جمع
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_یازدهم_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#شام_غریبان_امام_حسین
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده #شام_غریبان #امام_حسین ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*بریم ببینیم تو این لحظه ها و ساعتها کربلا چه خبره؟ کسی خبر داره؟ بچه بودم یادمه شام غریبان بعضیا با شمع میومدن توروضه ، برام سوال بود،بعد فهمیدم آخه امشب این بچه ها نه جا داشتن نه سر پناه داشتن، همه جای صحرا تاریکه ، نه نور و چراغ داشتن فقط دو سه تا خیمه ی نیم سوخته بود که بی بی همه رو جمع کرد زیر این خیمه ها ، همه ی بچه ها رو بی بی یکی میخوابونه، دست سر همه میکشه همه رو نوازش می کنه، همه رو یکی یکی روپاهاش می خوابونه، همچین که خوابیدند یه آماری گرفت دید یکی دو تا از این بچه ها کمند.صدا زد خواهرشو، ام کلثوم بیا خواهرم، ببین این بچه ها کمشدن یا چشمای من ضعیف شده میشه تو هم بشماری؟ آدم که داغدیده ست حواسش نیست.حواسم نیست همه ی حواسم به گوداله، ببینم کسی میره روی داداشم یه چیزی بندازه؟ بی بی هم شمرد دید یکی دو تا از بچه ها کمند. تازه با همه ی خستگیش، اینهمه از صبح تا حالا داغ دیده،اینطرف و اونطرف دویده، خسته شده، زنه.. زنها ضعیف تر از مردان، گرچه اگر مرد هم بود دیگه از پا می نشست ، تازه وقتی دید بچه ها کمند گفت بلند شو خواهرم بریم تو این صحرا بگردیم تو این تاریکیها؟ آره بریم ببینم این بچه ها کجا رفتن.تو این تاریکیا هی دارن صدا میزنن، بچه هارو نمیتونن پیدا کنن تا اومدن دیدن زیر بوته ها دوتا بچه دست گردن هم انداختن.همچین که یه تکونشون داد دید دوتایی با هم افتادن، هر جفتشون جون داده بودن، نمیدونم زیر دست و پای اسبها جون داده بودن،نمیدونم از ترس جون دادن، یا وقتی گوشوارشونو کشیدن جون دادن. ولی یکی دیگه از بچه ها هنوز کمه تو تاریکیها دنبالش میگشتن یه مرتبه بی بی صدا زد خواهرم من میدونم این بچه کجا رفته، کجا رفته خواهرم؟ از صبج هی نگاهش به گودال بود. همچین که باباش لبهاش بهم میخورد هی میگفت جگرم، به من میگفت عمه کاش می شد یکم برا بابام آب میبردیم. اومدن تو تاریکیها با هزار مکافات گودالو پیدا کردن دیدن این بچه خودشو انداخته رو بدن بی جان باباش، دست گذاشت رو شونه ی این بچه، دخترم عزیز دلم! اینجا چی کار میکنی؟تو این دل شب گودالو از کجا یادگرفتی اومدی،صدا زد عمه خیلی دلم هوا بابامو کرد. خیلی دلم برا بابام تنگ شده، چجوری گودالو پیدا کردی؟ عمه جان! هی زیر لب میگفتم أبه، تو این صحرا هی صدا می زدم بابا، این طرف میرفتم میگفتم بابا، یه مرتبه دیدم یه صدای آشنایی میاد میگه داره میگه إلیّ ، دیدم صدای آشناست. دی م صدا، صدای بابامه بیا دخترم، تا اومدم جلو دیدم از حنجر بریده ی این بدن داره صدا میاد دخترم بیا تو بغل بابا. اما کار اینجا تموم نشد اینجا بهونه ی باباشو گرفت خودشو هرجوری بود رسوند به باباش، اما یه جای دیگم من سراغ دارم، اینجا دختر خودشو رسوند به باباش، یه جا هم تو خرابه، هی صدا می زد بابا، بابا...یه مرتبه دیدن یه سربریده تو طبق گذاشتن جلوی دختر، این سر و مقابلش گرفت ...*
نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
نشناختمت هنوزم خودت بگو کدومی
صورت نصف نیمه حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر تموم زندگیمه
منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، صورتم بهم ریخت
تورو زدن، نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، به پیش چشم مادر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_شام_غریبان
#شام_غریبان_امام_حسین
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_یازدهم_محرم #مناجات_امام_زمان_علیه_السلام 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا 🔸امید آخر دلهای داغدی
.
|⇦•مردی غریب ...
#مناجات #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده #شب_یازدهم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
امشب تمام کُوْن و مکان گریه می کند
گریه کنید امام زمان گریه می کند
زانو بغل گرفته ز غم های کربلا
مردی غریب مثل زنان گریه می کند
بی جوهر است ناله او از غم حسین
آقای ما گرفته زبان گریه می کند
گاهی به یاد ماتم یک شیرخواره است
گاهی به یاد داغ جوان گریه می کند
دست بریدهٔ قمر خانواده را
بر سینه اش گرفته بر آن گریه می کند
*میخوای بدونی آقات کجاست...؟*
امشب کنار پیکر بی سر نشسته است
در قتلگاه وقت اذان گریه می کند
دارد سلام میدهد از روی ناحیه
با اشک او زمین و زمان گریه می کند
*خوب گوش بدی صدای سلام آقات داره میاد. "السلام علی الخد التریب... السلام علیک شیب الخضیب..." حسین...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شام_غریبان
#شام_غریبان_امام_حسین ن
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_با_امام_زمان
#شب_یازدهم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #روضه و توسل به #امام_حسین و #حضرت_زهرا شب شام غریبان حاج سید مهدی میرداماد ●•┄༻↷◈↶༺┄•● عاشو
.
#قسمت_پایانی #روضه_امام_حسین علیه السلام #شام_غریبان۱۴۰۳به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
*امشب خیلی خانم اذیت شد. هی گشت یک به یک بچه ها رو سرشماری میکنه. امانت های برادر. خیلی هاشون که زیر دست و پا جون دادن. وقتی سرشماری میکرد، بی بی نگاه کرد دید دو تا از بچه ها نیستن. به خواهرش حضرت ام کلثوم گفت: عزیزم بلند شو! باید دوباره بریم بگردیم. دوتا لیف خرما روشن کردن، تو این بیابون، تاریک، ترسناک. هی یک به یک رفتن دیدن زیر دو تا بوته خار بچه ها دست گردن هم انداختن، هر دو جون دادن. بدن بی جان یدونه شون رو زینب گرفت، یدونه اشو ام کلثوم. دوباره اومدن نشستن، سرشماری کردن، بعضی ها شاخصن. یه بعضی ها رو آدم میشمره حواسش نیس. اما خب یه شیرین زبون داره این قافله مثه رقیه. تا نگاه کرد دید رقیه نیست. یهو بی بی از جا بلند شد. پاشو رقیه نیست. پاشو باید بریم دنبال رقیه. سه ساله حسینم. همینطور داره میاد، بی بی صدا میزنه، با اون صدای بی جوهر. رقیه جان! عزیز دلم! اینقدر گشت گشت دید صداش از کنار گودال میاد. اومده کنار بدن بی سر. عمه اومد بغلش کرد، عزیز دلم! تو اینجا رو چطور پیدا کردی؟ چطوری اومدی کنار گودال؟ گفت عمه، هی صدا میزدم أبتا! دیدم از این جا یه صدایی میاد. هی میگه نَفْسی... جونم...دشمن میگه. وقتی خیمه ها رو آتیش زدن، دیدم از وسط این خیمه های آتیش گرفته یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته. دوان دوان اومد بیرون داره میدوئه. با پاهای برهنه رو خارها. دنبالش افتادم. یه وقت دیدم از ترس دستشو رو سرش گذاشت. اولین حرفی که زد گفت: ای مرد ما بابا نداریم. گفتم کاری باهات ندارم. اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم. اینا که از اینا مهر و محبت ندیدن. هی با تعجب نگاه میکرد. من آتیش دامن رو خاموش کردم، دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه. اما دل دل میکنه نمیگه. گفتم چی میخوای ؟ بگو. گفت بگو ببینم تو خورجین اسبت یه مقدار آب پیدا میشه؟ سه روزه اینا آبو بستن. رفتم یه ظرف آب دستش دادم. دیدم هی نگاه به آب میکنه. هی داره اشک میریزه. گفتم مگه تشنه نبودی؟ چرا آب نمی خوری؟ گفت: به من بگو راه گودال از کدوم طرفه. هنوز صدا بابام تو گوشمه. هی میگفت آه! جیگرم داره از تشنگی میسوزه...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
##روضه_شام_غریبان
#شام_غریبان_امام_حسین
#حاج_محمد_طاهری
#شب_یازدهم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#⃣ #فیش_روضه_شام_غریبان
#⃣ #روضه_شام_غریبان
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_یازدهم_محرم
#⃣ #شام_غریبان_امام_حسین
#⃣ #شام_غریبان
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...
مُلُك وجود گم شده در جستجوي تو
خالي مباد محفلي از گفتگوي تو
گر رو نما دهند هر دو جهان را چه قابل است
در پيش يك نگاه خيالي به روي تو
*آقا شب يازدهم شد،هر شب اومدم صدات زدم ايجا،آقاجان،امشبم توقعي ندارم كه جوابم رو بدي،چر اين حرف رو ميزنيم؟اگه كسي وارد مجلس عزايي بشه،نگاه ميكنه به صاحب عزا از يه راه ديگه اي ميره،ميگه اذيتش نكنم،گرفتاره،آقاجان كجايي الان ؟كنار گودالي؟ كنار خيمه هاي سوخته اي آقا؟...*
بي تو نظام عالم هستي خورد به هم
كُل وجود بسته به يك تار موي تو
گودال قتلگاه زچشمت فُرات اشك
صحراي كربلاست پُر از عطر و بوي تو
*شبِ شامِ غريبانِ،تو این شب ها که اومدیم جلسه،چقدر بعدِ جلسه منتظر بچه و خانواده ات بودی؟ بخدا من نشنیدم که کسی بچه اش گم شده باشه، بعضی شب ها روضه ها گریه داره، بعضی شب ها روضه ها داد داره، امشب روضه ای که میخوام بخونم اگه میتونی براش داد بزن…
الهی برات بمیرم بي بي جان زینب، امشب زینب تک و تنها تویِ بیابون میگرده، دونه دونه بچه هارو پیدا میکنه، یکی زخمی شده، یکی گوشواره اش رو کشیدن، یکی خلخال از پاش درآوُردن...
راوی نوشته است غروبی غریب بود
سرها به نیزه رفت، طلوعی عجیب بود
راوی نوشته است که آتش زبانه زد
در خیمه گاه گشت و، فقط تازیانه زد
زن ها و بچه ها که گناهی نداشتند
جز بوته های خار، پناهی نداشتند
مسافرت بری، هر اتفاقی هم برات بیوفته، ماشینت یه وقت خراب میشه یه چیزی میشه، یه آشنا پیدا میکنی میگی: زن و بچه ام رو برسون، اول خیالت از خانواده ات راحت بشه، ناموست سر پناهی داشته باشه، الهی قربونت برم حسین جان! که زن و بچه ات پناهی نداشتن…
همه رو بی بی زینب يه جوري آروم کرد، یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو کندن گوشم پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت بدنم سوخت، یکی میگفت عمه! معجرم رو بردن، هر کی یه جور گریه میکرد، همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن، اما یه وقت دیدن یه صدای ناله و ضجه اي بلند شده، بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته.هی ميگه: مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین*
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله ي وا مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده
دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن، راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود، این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن
همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتل نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون..
یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد
اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که صورت من رو بوسید صورتم سوخت.
صحاب رحمت اين روضه رو آوُرده: ديدن رقيه ي سه ساله نيست، زينب عمه اش اومد، چقدر دنبال اين بچه گشت، نزديك گودال شد، ديد صداي اين بچه از گودال ميآد، هي ميگه: " اَبَتاه!..." بچه رو برداشت از رويِ بدنِ بابا، داره بر ميگرده، دَمِ گوشش گفت: عزيزِ دلم! رقيه جانم! اين بدن رو چطور شناختي؟ من متحير بودم امروز توي گودال بدن رو نشناختم، صدا زد: عمه! داشتم بابامو صدا مي زدم، ميگفتم:" اَبَتاه!..." بابا! ديدم صداش داره مياد: جونم! دخترم! از حلقومِ بريده صِدام ميزد... صداي ناله ات رو آزاد كن، هر چي كار داري با اربابت، ان شاءالله اربعين اسمت رو بنويسه، بلند بگو:حسين!..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
.
4_6034947152784916762.mp3
زمان:
حجم:
119.2K
#شب_یازدهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
هدیه نثار ارواح طیبه شهدا، مخصوصا شهدای مظلوم و گلگون کفن دشت کربلا، که الان، در این شام غریبان، بدنهای مطهرشون بی غسل و بی کفن، غریبانه روی زمین کربلا قرار داره عنایت بفرمایید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شام_غریبان_امام_حسین
#شام_غریبان
.
#شب_یازدهم_محرم
#مناجات_با_امام_زمان علیه_السلام
مناجات 👉
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا
ای امید دل زینب...
یا بن الحسن.. بیا
شام غريبان جدتون حسینه...
از امشب دیگه مصیبتهای اهلبیت شروع ميشه...
از امشب دیگه مصیبتهای عمه جانتون زینب شروع ميشه...
یا بن الحسن... آقا...
از امشب دیگه تازیانه زدن ها شروع میشه...
سیلی زدن ها شروع ميشه...
ای منتقم... کجایی...
🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
آقا... دل شیعه خونه...
یا بن الحسن...
ای... مرهم زخم های شیعه کجایی...
آقا... امشب چطوری قسمت بدم...
🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
امام زمان... به اون آقایی که امروز با لب تشنه سر از تنش جدا کردند بیا...
به حنجر بریده حسین بیا... بیا
🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا
به ناله های زینب کبری بیا...
یا بن الحسن...
خود حضرت فرمودند هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید...
خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید...
فرجم رو نزدیک کنه...
بگیم خدا...
امشب، شب غربت خانم زینب کبراست...
امشب، شب بی برادری زینبه...
به ناله های عمه جانمون، در این شام غريبان...
دیگه فرج آقامون رو برسان...
فرج امام زمانمون رو برسان...
حالا از سوز دلت صدا بزن...
🔸یا بن الحسن کجایی
🔸کی می شود بیایی
#شام_غریبان_امام_حسین
-
.
#شب_یازدهم_محرم
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#شام_غریبان_امام_حسین
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است
🔸شام است ولی شام غریبان حسین است
شام غریبان حسینه...
شب یتیمی بچه های حسینه...
شب بی برادری زینبه...
امشب مصیبت خیلی سنگینه...
امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند...
دیگه روضه خون نمیخواهی...
زیر لب آروم آروم بگو...
وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب
🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است
امشب مادرش فاطمه میاد کربلا...
🔸زینب نگهش بر قـد خمگشتۀ زهرا
🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است
هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه...
ناله میزنه...
اشک میریزه...
میگه وای غریب مادر حسین...
وای مظلوم مادر حسین...
🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند
🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند
حسین جان...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند
خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید...
با زینب کبری هم ناله شید...
خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
الله اکبر...
در نصف روز...
جلو چشماش...
همه عزيزانش رو سر بریدند...
🔸چه خون شد دل زینب
خدا به داد دل زینب برسه...
چه حالی داره وقتی میبینه...
یه طرف بدن بی سر حسینش...
توی گودی قتلگاه...
یه طرف دستهای قلم شده عباسش..
کنار شط فرات...
یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر...
یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا...
یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده...
خدایا چکار کنه زینب...
با اينهمه مصیبت...
🔸چه خون شد دل زینب
این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته...
هم پرستار امام سجاده...
هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه...
مجسم کن...
هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند...
اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن...
یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست...
وقتی میرفت خیلی تشنه بود...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یکی میگه خانوم جان زینب...
عمو جانم عباس کجاست..
یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه...
امان... امان...
یکی جای تازیانه ها رو نشون میده...
یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده...
یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
چی کشید زینب...
از یک طرف مصیبت برادر...
از طرفی هم مصیبت اسارت...
امام سجاد فرمودند...
شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود...
دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند...
(رايتها تلک الليله تصلي من جلوس)
منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641.
زبان حال خانوم زینب کبری است...
🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار
🔸غریبی و اسیری و غم یار
آخ... برادر خوبم حسین...
🔸غریبی و اسیری چاره داره
🔸ولی آخر کشد ما را غم یار
الا لعنت الله علی القوم الضالمین
#روضه_شام_غریبان_امام_حسین
- 👇
حجت الاسلام رنجبرFadaeian_Shab11-Moharram1447 (0) (2)_1.mp3
زمان:
حجم:
37.38M
🏴 مراسم عزاداری دهه اول محرم ١٤٤٧ - #شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
🗓 زمان:
👈 یکشنبه ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۴
🔹با سخنرانی
👈 حجت الاسلام رنجبر
گلچین+مداحی+مخصوص+ظهر+عاشورا.mp3
زمان:
حجم:
4.82M
#نوحه #ظهر_عاشورا
#روز_دهم_محرم
📝واویلا علی الحرم
🎤حاج محمود #کریمی
راس حسین به نیزه ها
آتیش زدن به خیمه ها
.....
گلها کنار یک دگر واویلا علی الحرم
گرد عزیز فاطمه واویلا علی الحرم
اما ابالفضلم چرا واویلا علی الحرم
مانده جدا در علقه واویلا علی الحرم
به زخم دل نمک زدن واویلا علی الحرم
دختراتو کتک زدن واویلا علی الحرم
....
چو دید زینب حزین واویلا علی الحرم
سنگ جفا و شاه دین واویلا علی الحرم
حسینش افتاده زمین واویلا علی الحرم
کشید ناله ای خدا
چند نفر به یک نفر واویلا علی الحرم
غریب گیر آوردنت واویلا علی الحرم
به قتلگاه کشوندنت واویلا علی الحرم
دست یکی به موی او واویلا علی الحرم
سنگ یکی به روی او
دست یکی به پیروهن
مانده به سینه جای پا
چند نفر به یک نفر
غریب گیر آوردنت واویلا علی الحرم
جلو چشای خواهرت
تشنه سر بریدنت واویلا علی الحرم
شمر اومده تو قتلگاه واویلا علی الحرم
به روی خاکها پرَش
شمر به دست خنجرش
یکی پی عمامه اش واویلا علی الحرم
یکی بدنبال عبا واویلا علی الحرم
پیش نگاه مادرش واویلا علی الحرم
جدا شد از بدن سرش
اهل حرم به سر زنان
صدا زدند بچه ها
چند نفر به یک نفر
غریب گیر آوردنت واویلا علی الحرم
واویلا علی الحرم
#شب_دهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین