.
#شب_چهارم_محرم
روضه شب چهارم محرم متعلق به فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام و حر است. محمد و عون دو فرزند حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفرطیار(ع) بودند. با مجموعه متن روضه شب چهارم محرم از مداحان اهل بیت با ما همراه باشید.
عزاداران حسینی شب و روز چهارم دهه اول محرم را برای حر بن یزید ریاحی و دو طفل جوان، اما بلند پرواز حضرت زینب سلام الله علیها عزاداری میکنند. در این مقاله چند متن روضه شب چهارم محرم را برای شما عزیزان گردآوری کردهایم.
بنا به بعضی از اقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفر بودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازاده های بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،
گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه كرد.
#حسن_خلج
..................
یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیر نگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده،
بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترت كربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهای برهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین………صل الله علیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله
همه زنها از لای پرِ خیمه می دیدند .دیدند خانوم از جا بلند نشد .گفتند: خانوم جان! بچه هات رو آقا داره میاره ،یکیش بغل حسین، یکی بغل عباس …این دایی ها دارن برادر زاده ها رو میارن. نمیخوای بری ؟
برا بچه های ما تو میدون رفتی ،پاشو بچه های خودت رو دارن میارن ،فرمود : نه ..حاشا اگه من بلند شم … حسینم منو ببینه خجالت میکشه.
سه تا سر ؛ سَرِ ابی عبدالله و سر بچه های حضرت زینب همیشه سرشون جلو محمل حضرت زینبِ…
سنگ میزدن حضرت زینب میرفت جلو دفاع می کرد .اینا امانت اند .دیگه زینب پسراش نبودن ، اگر هم بود سر سوزنی از کارش غافل نمیشد .زینبه …امام معصوم فرمود : ای عمه جان! بخدا،تو عالمه ای هستی که کسی تعلیمت نداده .فهمیده ای هستی که کسی بهت نفهمونده خودت می دونی ….
نگاه کرد دید بچه داره با سَرِ بالای نیزه حرف میزنه … دید این بچه اگه حواسش پرت نشه کنار نیزه بچه میمیره …کنار سر به چوبه محمل زد ؛.چند بار زینب این کار رو کرد … خودشو میزد بچه ها به سر بابا نگاه نکنن .
بعد یه همچین خواهری …بدن بچه هاشو که می آوردن از خیمه بیرون نیومد …تو کی هستی خانوم ؟ تو کی هستی خانوم جان ؟ ای جان عالم فدای تو زینب
#کریمی
............
967_jameah_karimi_kamel.mp3
18.91M
📝زیارت جامعه کبیره
🎤حاج محمود #کریمی
به نیت ظهور #امام_زمان (عج) زیارت جامعه کبیره می خوانیم
#جامعه_کبیره
4_5875368420291117334.mp3
3.62M
شعر خوانی استاد حاج محمود #کریمی
عیدالله اکبر #عید_غدیر
#استاد_حاج_محمود_کریمی
🌿🌱🌴🌳🌿🌱🌴🌳🌿🌱🌴🌳
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی