.
#قسمت_پایانی #روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر #خمسه
●━━━━━━───────
ای حضرت حوریه ای روح معانی
*شب شروع باید بری در خونه ی . حالا در نداره دری نموند.. مقتل میگه اگه میخواستن همه ی مدینه رو آتش بزنن با این چوبا میتونستن. مقتل میگه مادر شما پشت در بود. در گُر گرفته بود شعله از پایین از زیر در زد بالا مادرتون چادرش گُر گرفت. لذا یه دادی زد قلب علی اومد بیرون.. سوختم.کی میگه اول میخ در سوزوند نه اول آتیش زهرا رو سوزوند.شب اول باید بریم در خونه ی مادر سادات اجازه بگیریم بسم الله...*
ای حضرت حوریه ای روح معانی
ای خاستگاه جلوه های لَنترانی
حالا نمیشد باز پیش ما بمانی
مارا مبرا کن از این دل ناگِرانی
برخیز و بر اهل جهان پیغمبری کن
بر عالم و آدم دوباره سروری کن
* هرچی شب اول داری بزار اومدی صبح جنازه ات رفت بهشت زهرا..آی اجل اگه میخوای ببری حالا ببرمن آماده ام اگه قراره عمرمو ببندی الان دیگه اماده ام..تو همه عالم می مونه میگن یادته شب اول محرم جون داد اونم وسط روضه ی مادر..*
امروز دردستان خود جارو گرفتی
دیروز حتی از علی هم رو گرفتی
امروز با شانه خم از گیسو گرفتی
دیروز خونِ لخته از پهلو گرفتی
نان میپزی اما دلم خوش نیست خانم
جان دادنت شایع شده دربین مردم
*هرکی به هرکی میرسه میگه زهرا دیگه موندی نیست..*
دیشب که خوابیدی تو را افسرده دیدم
گلبرگ هایت را خم و پژمرده دیدم
رنگ کبودی که به رویت خورده دیدم
کابوس میدیدی تو را آزرده دیدم
این قصه ی تنهاییت در کوچه ها چیست
گفتی نزن من باردارم ماجرا چیست
*امامحسن میگه دعوا نبود داشتن حرف میزدن یهو زد یهو زد.. مادرم به دیوار خورد *
شهر مدینه زندگی ام را نظر زد
گرگ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد
زهرا دم در رفت و او محکم به در زد
زهرای من را پیش چشم چهل نفر....
اهل مدینه عاقبت چه بد شدن آه
با پا ز روی همسر من رد شدن
لذا روی چادر جای پا بود..ریختن تو خونه تو حیاط نگاه کردن پس زهرا کجاست؟ صداش میومد یکی نگاه کرد دید علی داره میره سمت در ،در رو برداشت عبا رو برداشت کشید روی فاطمه اش..نمیدونم اینجا سخت گذشت مولا عبا انداختی رو زهرا..یه جا دیگه هم سراغ دارم عبا به کار اومد اما پسرت عبا رو پهن کرد شروع کرد تیکه تیکه های بچه اش رو از رو زمین میچید رو عبا...آخ حسین....*
#سینه_زنی
لک لبیک یا ساکن کرب و بلا
لک لبیک یا دفَنَ اهل القُرا
من گدای توام خاکپای توام
من غلام توام. توشهریار منی
غصه ام این شده تو غصه دار منی
ای همه نور و نور چشم از تو به دور
وای حسین جان وای حسین جان...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دردِ پا داشت از دویدنها
دردها را به استخوان میداد
فکر و ذکرش فقط حسینش بود
داشت در خیمه گاه جان میداد
تشنه بودند و ضعف میکردند
یک نفر کاشکی امان میداد
یک حرامی در آن طرف اما
به کفِ حرمله کمان را داد
به زمین روی خاک اُفتادند
وایِ من سینه چاک اُفتادند
خشک شد، خشکِ خشک حنجرشان
خورد یکجا به سنگ ساغرشان
رو به سمتِ حریم زینب بود
بینِ خونها نگاهِ آخرشان
کارِ صیادِ زنده کندن شد
*هنوز داشتند نفس میکشیدند کاش می برید کَندند سر رو ..*
به زمین ریخت بال و پرهاشان
میرسد دشنه ها به سینه چه سخت
میکُند ضربه ها مکررشان
نیزه ها می شوند کوچکتر
تیغ ها می کُنند اکبرشان
*یا الله.. رفت وسط میدان بلندشون کرد ..روی دوش حسین خون می ریخت*
کرده آن بوسه ها معطرشان
کو محمد کدام عونِ من است؟
چه به هم ریخته سراسرشان
پیش روی حسین با عباس
پهن بودند در برابرشان
سوخت تا خیمه گاه، دارُالحَرب
آتش اُفتاد رویِ پیکرشان
پیش نامردهای کوفه نشین
روی ناقه نشست مادرشان
پرت می شد حواس نامحرم
غلت میخورد بر زمین سرشان
سرِ عباس بود و محملِ زینب
گریه میکرد بر دلِ زینب
*کار تمام شد. کاروان اومد مدینه، عبدالله با زینب رو در رو شد؛ بعد از اینکه حرفا زده شد، گفت: خانم! ازت یه گله دارم؛گفت: چیه عبدالله ؟گفت: شنیدم کربلا خودتو برای همه خرج کردی؛ شنیدم برای همه مو پریشان کردی ؛ شنیدم برای همه عزاداری کردی... گفت :خب؛ اما میگن برای بچه های من نرفتی! گفت : عبدالله حسین وایساده بود. برادرم خجالت میکشید. عبدالله از دور براشون سینه کوبیدم. عبدالله ! حسین خجالت کشید...*
#سینه_زنی
آه اباعبدالله...ابا عبدالله اباعبدالله
جز این دو میوه قلبم ثمر نداشته ام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
برای اینکه شبیه تو بی کفن بشوند
برایشان کفن از خانه برنداشته ام
مصیبت علی اکبر قد مرا خم کرد
و گرنه دست به روی کمر نداشته ام
بیا دو تا پسرم را خودم فدات کنم
که دشمن تو نگوید جگر نداشته ام
بخاطر تو ز خیمه نیامدم بیرون
وگرنه هیچ غمی در نظر نداشته ام
حسین! غصه نخور مادر شهید شدم
تو فکر کن که از اول پسر نداشته ام
هزار مثل پسرهای من فدای سرت
تو فقط گریه نکن...گریه نکن..
* اگه تو نبودی سر مادرم جون داده بودم گریه نکن، اگه بابام رفت فقط به خاطر تو زنده موندم گریه نکن؛ حسنم را که زدن به هوای تو زنده موندم..*
هزار مثل پسرهای من فدای سرت
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
«یا ابا عبدالله...ابا عبدالله..ابا عبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل #امام_رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ابوالفضل بختیاری
●━━━━━━───────
*کربلا چه خبر بود..؟*
نعل ها بود که محکم روی پیکر می رفت
یک نفر در طلب جایزه با سر می رفت
* چه کردن برا جایزه کربلا خدا عذابشون رو زیاد کنه هر کی یه کاری کرد نگم یکی خود وبرد یکی زره رو برد یکی پیراهن برد بماند اما یه عده اومدن عبیدالله باید تا رکاب اسب ما رو بگین طلا و نقره بگیرن چی کار کردید مگه؟ گفتن نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ ما بودیم اسبمون رو نعل تازه زدیم پشت و رو شو یکی کردیم *
همه بی کسی هات غم زینبه
تو افتادی از زین بلند مرتبه
همون سینه ای که نبی بوسه زد
حالا زیر پای سم مرکبه
لگدمال شدی پیش چشم رباب
می ریختند جلوی چشای تو آب
ما از روضه ی نعل فقط می شنویم
بذار سنگ زیر نعل می شه آسیاب
*حالا چرا اسم رباب رو آوردی؟*
این سینه گهواره نابه آرامش طفل ربابه
جای بچه وقتی بشه نرم می خوابه
*همه گفتند جای علی اصغر سینه ابی عبدالله، علی اکبر پایین پا خوابیده، علی اصغر رو سینه.*
ته مانده های جسم تو چسبید زیر نعل
تا شهر کوفه جسم تو را ده سوار برد
#سینه_زنی
دلم به عشق تو زنده ست ابی عبدالله
نداره کوی تو بن بست ابی عبدالله
نمی کشم من ازت دست ابی عبدالله
کفن که دست مرا بست ابی عبدالله
ای خوش آوازه دست تو بازه
و دست بازه تو یعنی بیا در آغوشم
حسین حسین حرم می پیچه دمه گوشم
حسین تا میاد این دلم بشه گمراه
رو به قبله سه دفعه صلی الله
بین ما دوری غلط والله
قَبرُهُ فی قلوبِ مَن والاه
به این شب های مقدس ابی عبدالله
نسپاری ما رو به هر کس ابی عبدالله
دستمو ول نکنی پس ابی عبدالله
می گم که شکر خدا هست ابی عبدالله
دلمو دل کن پاشو منزل کن
غلام درگهم و چای روضه می نوشم
و با کسی که نخواهد تو را نمی جوشم
حسین با همین یا حسین می شم همراه
رو به قبله سه دفعه صلی الله
وقت ما تنگ و عمر ما کوتاه
قبره فی قلوب من والاه
« اباعبدالله اباعبدالله ..»
ما نوکر ارباب حسین
محبوبه احباب حسین
شم داری بی تجربه کن
کل الخیر فی باب حسین
خیر دنیا و قیامت جمعه
توی درگاه اباعبدالله
خیر نوکری برا این آقا
مرد این راهی اگه بسم الله
با دعای حسین و تحت لوای حسین
می رسم یه روز منم به کربلای حسین
روشنه دلم یه روز تو هیئتش میمرم
عاقبت به خیر می شم تو روضه های حسین
«یا ابا عبدالله ...»
بی معناست زندگی توی
این دنیا بی کرب و بلا
شک داری برو یه بار ببین
کل الخیر فی کرب و بلا
خیر دنیا و قیامت یعنی
یه شب جمعه زیارت باشی
دل بدی به پرچم رو گنبد
بی خیال غصه ی دنیا شی
به مقام حسین و به احترام حسین
همه جا جار می زنم منم غلام حسین
روشنه دلم دم شهادتین میرسه
عاقبت به خیر می شم با ذکر نام حسین
«یا ابا عبدالله یا ابا عبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#نوحه_امام_رضا
#ایام_زیارت_مخصوص
#حاج_ابوالفضل_بختیاری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی #روضه #حضرت_عبدالله بن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه
●━━━━━━───────
بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد
عمه! ببین نیزه را به مشت گرفتند
موی عموی مرا ز پشت گرفتند
*یهوو دست از دست عمه کشید بدو رفت وسط میدان خودش و انداخت وسط، دست آورد بالا شمشیر دست و قطع کرد افتاد تو بغل عمو.. آقا داد میزد نیا نیا. زینب داشت میدوید. نیا نیا.. آه! خیر نبینی حرمله آه! عبدالله را دوخت به حسین تیرش و زد بدن دوخته شد.. حسین حسین..
#سینه_زنی
«ای وای عمو حسین»
از عمو در دل گودال سری مانده هنوز
از همای من و تو بال و پری مانده هنوز
بید مجنونِ تبر خوردهی ما افتاده
ولی از سرو صنوبر اثری مانده هنوز
«ای وای عمو حسین»
خونِ من دق کنم ای عمه اگر، گردن توست
آخر از شیر جمل شیر نری مانده هنوز
همه ی ایل بدانند ز کندوی حسن
عسلی رفته ولی شکری مانده هنوز
تا رسیدم دم گودال سنان آنجا بود
گفتم ای داد که اینجا خطری مانده هنوز
بیحیایی به کمربند عمو زل زده است
نیت شوم بد خیرهسری مانده هنوز
عمر سعد تفاخر به پسرهایش کرد
آمدم تا که بداند پسری مانده هنوز
ساربان دیر رسید و به غنائم نرسید
پس به انگشتر او هم نظری مانده هنوز
عمه جان خیر ببینی که رهایم کردی
زیر خنجر به خدا چشم تری مانده هنوز
«ای وای عمو حسین»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #سینه_زنی و توسل به #حضرت_علی_اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج #حیدر_خمسه
●━━━━━━───────
«علی لای لای علی لای لای»
همون روز دهم بود توی قبرش
دلم رو لای دستاش خاک کردم
همون جا با همین چادر سوخته
خون دست حسینو پاک کردم
همون روز دهم بود یادمه خب
همین که خیمه هامونو سوزوندن
سر قبرش براش مجلس گرفتم
با نیزه فاتحه واسش میخوندم
«علی لای لای علی لای لای ...»
تمیزش میکنم هستم به یادش
سرش خاکی و خونی و کبود بود
ببینین مادرای شام چی میگم
نمیگن مادرش مادر نبوده
بهم پیری زو درس داده داغت
همینجور سن روی سنم گذاشته
میپرسیدن زنای کوفه از هم
کدوم پیرزنه شیرخواره داره
*وقتی کاروان اربعین اومدن بنی اسدیا گفتن خانم ما همه رو شناختیم ولی اون پیرزنه اون کنیزه رو نشناختیم..گفت: خاک به دهنتون اون عروس مادرم ربابه اون از وقتی از اینجا رفتیم زیر سایه نرفته*
«علی لای لای علی لای لای..»
بغل میخواد اگه داره بیفته
دیدم بستن با معجر سرش رو
نمیذارن که نیزه اش رو بیارن
میترسم گم کنن آخر سرش رو
شب از نیمه گذشته دیر وقته
نبودش تارو پودم رو سوزونده
غروبی روی نیزه بود دیدم
نمیدونم الان دست کی مونده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•چقدر نیزه بلند است... #قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_مح
.
|⇦•جانِ حسینی و...
#روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه
●━━━━━━───────
وقتی نگاه میکنمت فخر میکنم
پیغمبرِ سپاه به دشت بلا علی
کرب و بلا ز فیض وجودت منور است
جان حسینی و نوهٔ مرتضی علی
عشق است این دو منصب
اباالفضلِ باوفا سقّا و تو مؤذن کرب و بلا علی
حفظت کند خدا پسرِ من برای من
ای پشت گرمی همه خیمهها علی
*گفت اگه میخوای بری برو اما اول برو خیمهٔ مَحرمات..سکینه اینورش رو گرفته بود رقیه رفت رو گردنش گفت: نمیذارم بری از صبح هرکس رفت برنگشت .ما رو برگردون مدینه ..*
احساس میکنم که ز تو میشوم جدا
نفرین به روزگار بد و بی وفا علی
اِرباً اربا یعنی: پا نشی دیگه
عصای دست بابا نشی دیگه
یه جوری بپاشه از هم بدنت
که رو دست بابا جانشی دیگه
اِرباً اربا یعنی: کینه رو بیاد
شمشیراشون تا رو ابروها بیاد
یه جوری داغتو رو دل بذارن
که بابات سمت تو با زانو بیاد
*عمر سعد پسرهاشو آورد جلوی اباعبدالله
گفت: ببین چه قد رشیدی دارن ..*
ارباً اربا یعنی: پرپرت کنند
تیغا رو راهی پیکرت کنند
ارباً اربا یعنی: اکبر باشی و
دشمنا هزار تا اصغرت کنند
ارباً اربا یعنی: پاییزت کنند
کشتهٔ شمشیرای تیزت کنند
بعد از اینکه تیکه تیکه کردنت
بشینن دوباره ریز ریزت کنند
ارباً اربا یعنی: زیر جوشنت
پاره پاره بشه حتی پیرهنت
وقتی نیزه ها میکوبن بشینه
روی هر کدوم یه تیکه از اون بدنت
*وقتی بدنو جمع کرد دید شمشیرهایی که افتادند، گوشت علی رو لبه شمشیرهاست. با دست جمعش کرد ریخت، رو عبا، عبا رو برداشت، بدن ریخت رو زمین یهو برگشت :*
«جوانان بنی هاشم بیایید
علی رو بر درخیمه رسانید »
ارباً اربا یعنی: اونقدر بزنن
که زنا نالهٔ ممتد بزنند
پسرتو جلو چشای تو بزنند
هی بزنند هی بزنند
ارباً اربا یعنی: نزدیک فرات
پسرت رو بکشندجلو چشات
بشینی گریه کنی گریه کنی
دشمنا هو بِکِشن به گریه هات
ارباً اربا یعنی: اکبر دیگه نیست
اشبه الناس به پیمبر دیگه نیست
ارباً اربا یعنی: بعد از این داداش
رو سر خواهرا معجر دیگه نیست
گر چه خاصیت یک نخل ثمر داشتن است
نیمی از درد سرم چند پسر داشتن است
به تو و قد رشیدِ تو حسودی کردند
کار ِاین خیره سران چشم نظر داشتن است
میوهی فصلی و در مرز رسیدن اما
چیدن تو چه نیازی به تبر داشتن است
باید از وسعت این دشت تو را جمع کنم
تازه این کار به اما و اگر داشتن است
*سرگرم علی بود وسط میدون جنگ ..یهو دید صدای زن میاد. برگشت دید زینبه باصدایی بلند گفت: وَلَدی وَلَدی پاشو عمه ا ت داره میاد نامحرما نبینند ..حسین! چقدر نگران نامحرما بودی.. صبح یازدهم نامحرما خواهرتو دوره کردن. رَجّاله ها ...آه ..*
با سپر میزدند زینب را
تا سحر میزدند زینب را
#سینه_زنی
«آه علی اکبرم آه علی اکبرم»
داغیست، که بزرگترین داغ عالم است
آن داغ را رواست که داغ جوان شمرد
داغت بزرگ بوده که باید برای من
این داغ را به وسعت هفت آسمان شمرد
زخم سنان و خنجر و شمشیر و سنگ و تیر
صد گونه زخم روی تنت می شود شمرد
تعداد قطعه های تنت را به روی خاک
باور نمی کنم بشود با زبان شمرد
بالا سرت خمیده شدم مثل مادرم
باید دگر مرا پدری قد کمان شمرد
یادآورِ مدینه شدی دیدمت ز دور
گویا غلاف تیغ به بازوت می زنند
خون سرِتو دیدِ تو را کور کرده است
در آن میانه چنگ به گیسوت می زنند
فهمیده اند که نوهٔ مادرِ منی
بیهوده نیست ضربه به پهلوت می زنند
بالا سر تو که جسارت به من کنند
این کوفیان چقدر کف و سوت می زنند
*از امروز صداها گرفت ..آب نبود
خیمه ی رباب شلوغ ..سهم آب رو برای رباب بردند ..همه تشنه بودند..حسین... *
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه_امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج #حیدر_خمسه
●━━━━━━───────
*سیدا عمه اتون به این حرامی ها رو زد
اگه یه زن الان تو این خیابون بیاد به یه مردی رو بزنه غیرت ما بر نمیداره.سادات عمه تون رو زد روش نگرفت.از بالای تل غلت خورد.چادر گرفت از زیر پاش غلت زنان اومد، با صورت اومد....اومد دم گودال گفت عمر سعد بگو بس کنه ..تو ما رو میشناسی بگو نزننش.روشو کرد اونور
گفت به شمر رو میزنم...شمر! چکمه تو درآر....روش راه نرو....گوش کرد."و شمرٌ جالسٌ" راه نرفت.نشست دو زانو علی صدرک، شکست.نفسش خس خس افتاد.امام زمان برا شما روضه میخونم....
ان شاءالله دروغ باشه. فشار میداد زانوشو.
گفت: اگه همین الان پاشی ازت میگذرم. گفت: یه قطره آب...گفت: مگه بابات ساقی کوثر نیست.بگو بابات بهت آب بده.تا حالا دست و پا زدن دیدین؟دست و پا میزد. مقتل نوشته:شمرو خسته کرد آروم بگیر خنجرش کند بود.نمیبرید....*
خانم فرمودن: ما دیگه مرد نداریم امان بدین.امان ندادن رجاله ها دنبالش کردن
از دستشون فرار میکرد.اومد دم گودال گفت: برین به داداشم میگم برید.حرومی میخندید. میگفت صداش کن اگه جوابتو داد...فرار میکرد از دست رجاله ها...*
#سینه_زنی
«ای وای حسین ای وای حسین»
پر زخم و تاول همه تنت
خودتو اینقدر رو خاکها نکشون
با سر و وضعی که داری لااقل
پای مادر و به اینجا نکشون
یادت که آروم آروم موهاتو
شونه میزدم یه دونه کم نشه
ببینید وحشی چطور با پنجه هاش
هی موهاتو میگیره هی میکشه
زیر این بارون تیر و نیزه ها
ذکر لبهای تو یارب یارب
تو ولی رحمتی ولی اونا
شکماشون از حروم لبالبه
سر کشتنت چه دعوایی شده
خولی گفت اینکه دیگه جر نداره
هر کسی یه گوشه کارو بگیره
کاشکی ذبح سرو شمر بر نداره
تا دیدن خنجرشو تیز میکنه
از رو تل تا ته گودال دویدم
اومدم بگم که شمر تو رو خدا
گفت دیر اومدی سرش رو بریدم
قطعه قطعه تر از این مگه میشه
شب دیگه شرتونو کم کنید
السلام یا ملائک مقیم
پیکر برادرم رو جمع کنید
*دست راست بیاد بالا مدد با ابی عبدالله ...
حسین....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•سلام صبح امیدم... #مناجات #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمدرضا
.
|⇦•کنون فتاده ام از پا...
#روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
کنون فتادهام از پا بگیر دست برادر
اگر چه هیچ زمان در برابرت ننشستم
*میومد کنار علقمه اما دیدند بین راه یه چیزی رو برداشته میبوسه..*
به غیر خار جفا در گذر گه تو ندیدم
به رهگذار تو کِشتم به جای لاله دو دستم
نمیرود ز تنم جان برون اگر تو نیایی
قدم بنه به سرم چون در انتظار تو هستم
عزیز دلم! داداشم !
من انتظار تو دارم سکینه منتظرِ من
دو انتظار شکسته دل خدای پرستم
آقای من !
ز من بگو به سکینه گره فتاده به کارم
نه با دو دست نه دندان من این گره نگسستم
*دست راستشو قطع کردن مشک به شانه چپ داد دست چپش رو هم قطع کردن به زحمت بند مشک را به دندان گرفت، یه وقت دیدند.. "فوقف عباس متحیرا "
دیگه حرکت نمیکنه، مات و متحیر ایستاده، تیر به مشک زدن داره آب رو زمین میریزه، آه یا بن الحسن!*
ز من بگو به سکینه گره فتاده به کارم
نه با دو دست نه دندان من این گره نگسستم
*عزیز فاطمه اومد یه منظرهای دید صدا زد
*أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي*
#سینه_زنی
غریبمو بی تو پاشیده شده لشکرم
وای اگر به اسیری برود خواهرم
عباسم! علم افتاده زمین
عباسم! به سوی خیمه ببین
عباسم! لشکری کرده کمین
«اباالفضل قمرَ العَشیرة»
علی العباس واویلا
حسین تنهاست واویلا
کنار علقمه تماشایی ام
خجل از این منصب سقاییام
که آبی ندارم جوابی ندارم
دیگر مرا سقا نخوانید
در انتظار من نمانید
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس
#شب_تاسوعا
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•پاشو از بین صحرا...
#قسمت_پایانی #سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی #محمد_عطااللهی
●━━━━━━───────
پاشو از بین صحرا علی جان
که بابات افتاد از پا علی جان
چشماتو وا کن و هی جوونم
تا نشم بی تو تنها علی جان
ای جلوهٔ پیغمبر شد پیکر تو پرپر
وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر
با زره رفتی و رو عبایی
از تو بابا نیومد صدایی
اومدم سمت میدون و دیدم
که هنوزم توی کوچه هایی
آه! کوچه واسه ات وا شد
آه! دور تو غوغا شد
«وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر»
تیر و نیزه به جسمت نشوندن
پیکرت را تو صحرا کشوندن
پیرم کردی ای جوون لیلا
از زندگی سیرم کردی ای جوون لیلا
پاشو باباتو برگردون به خیمه
پسرم پسرم پسرم
تیر و نیزه به جسمت نشوندن
پیکرت رو تو صحرا کشوندن
وقتی افتادی از روی مرکب
جون به لبهای بابات رسوندن
آه داغ تو پیرم کرد پیر و زمین گیرم کرد
وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر
............................
یوسفم دیدی چطور کار توام کشید به صحرا
دست شمشیر با سخاوت جسمت و بخشید به صحرا
مثل یه تسبیح پاره از زمین باید جمعت کرد
روز و شب گریه به وضعیت جسم مبهمت کرد
تو رو کشتن جلو چشام با این همه شمشیر
زدن دو تا هدف رو با یک تیر
هم تو زمین خوردی و هم من
میدونستن میسوزه از درد جگرش بابا
میمیره بعد پسرش بابا
که وحشیانه تو رو کشتن
میمیره مادرت لیلا علی اکبرِ بابا
علی جانم علی جانم علی جانم
یوسفم گرگای صحرا کردن آخر ارباً اربا
میشه تعداد یک لشگر رو شمرد از روی زخمات
دست خالی بر نگشته یکنفر از پیش جسمت
از تو هیچ چیزی نمونده پیش بابا غیر اسمت
با اینکه تو شبیه ترین بودی به پیغمبر
ریختن سرت تموم این لشگر
برای غارت و تصرف
مثل خیرات جلو چشای گریون بابات
تن تو رو میون این صحرا
به همدیگه کردن تعارف
امان از این غم عظما علی اکبر لیلا
علی جانم علی جانم علی جانم..
......................
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
خاک عالم به سرم که از اثر تیر و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست
کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
....................
کربلا خونمه از چی دل بکنم؟
حق دارمکه بگم با تو هموطنم
بارونه بارون چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویا شم کربلا باشم
برای یکی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم نکنه خوابم؟
حالا که دیگه نوبتم شده
وااای کرب و بلا کرب وبلا
باز ببین اومدم با یه چشمای خیس
جزء گریه کنات اسممو بنویس
منو این اشکا همینو میخوام
اگه این یاد گاری میمونه
ما میریم اما از ما تو دنیا
یک دنیا بی قراری میمونه
«واااای کرب وبلا کرب وبلا..»
....................
حسین جانم حسین جانم حسین جان
سه درد اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
«علی جانم علی جانم علی جان»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
هدایت شده از امام حسین ع
.
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی
●━━━━━━───────
نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟
صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه
منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم
دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه
دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه
من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم برای عمه
تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر
تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟
رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد
قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد...
اومدن مردمِ شامو...
پاره کردن لباسامو...
قلبم ترک خورد...
دروازه که وا شد...
پر شدم از کبودی ها...
پشت هم یهودی ها...
عمه ام کتک خورد...
با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش...
مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
هدایت شده از امام حسین ع
@babolharam_netnakone-ruberumi.mp3
زمان:
حجم:
9.08M
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
#نکنه_روبرومی_خودتی_یا_عمومی
.
|⇦•فضای کربلا پر شور و...
#روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ استاد حاج #منصور_ارضی
●━━━━━━───────
دوباره کربلا گردیده غوغا
رسیده زائر فرزند زهرا
به لوح هر دلی بنوشته باشد
که زینب از سفر برگشته باشد
صدای شیون و آه یتیمان
به گوش دل رسد با قلب سوزان
فضای کربلا پر شور و شین است
که در این سرزمین قبر حسین است
به یک سوز نفس این دل ناله دارد
بگوید دخترت که در این سرزمین صد ناله دارد
به یک سو با نوای بی نوایی
بگوید دخترت گشته فدایی
به یک سو ناله ی زینب بیاید
که دارد ختم قرآن مینماید
به یک سو آمدی با آه و زاری
بگوید از چه بابا سر نداری
به یک سو دختری گوید به فریاد
که بابا خیز آب گردیده آزاد
«حسین جان ...»
به یک سو یک زنی آهش فزونشد
که اینجا اکبر از زین واژگون شد
به یک سو فاطمه با چشم خونبار
بگفتا این بود قبر علمدار
به یک سو با دلی خون نجمه بانو
بگوید قاسم و عبداللهم کو
به یک سو بانویی شد در تب و تاب
که اینجا اصغرم گردیده سیراب
*یک مرتبه همه مثل برگ خزان رو زمین ریختن. یکی میگفت عمه جان اینجا گوشواره از گوشم کشیدن، یکی میگفت عمه جون یادته اینجا تیر به گلوی داداشم زدن ، یکی اومد دامن عمه رو گرفت. عمه جون جای رقیه خالیه....عمه جون اینجا یادته بابام خواست میدون بره .. عمه دیدی بابام چجوری خداحافظی کرد.دیدن عمه داره مثل بارون اشک میریزه.. الانه که جون بده.. همه ساکت شدن.. هرجایی که زینب مینشست این زن و بچه دورش مینشستن ناله میزدن. حسین جون پاشو مهمونات اومدن ..حسین جون من از سفر پیروز برگشتم.. حسین جون پاشو موهام سفید شده .. داداش پاشو پاشو پاشو ..*
#سینه_زنی
عزیز آل عمران من بمیرم برایت
محور دین و قرآن برپا کنم عزایت
یوسف مادرِ من حسین
ای یار و یاورِ من حسین
از حجران روی تو شد سفید موی سرم
شد از قبله ام کوی تو تاکه خم شد کمرم
کربلا شد وطنت حسین
آوردند پیروهنت حسین
فریاد یا محمدا
زینب رسید به کربلا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#اربعین #روضه_اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇