eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
756 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•وقتی که روح فاطمه.. سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── جنت که خود به نام شبستان فاطمه است سجاده ای به گوشه ایوان فاطمه است بال فرشتگان خدا غرق حسرت ِ خاک گلیم حجرهٔ طفلان فاطمه است نام علی شده به عدد با نمک یکی نام علی خودش ز نمکدان فاطمه است فرمود مصطفی که فدایش شود پدر روحی که هست در تنم از آنِ فاطمه است *یا فاطمه.. قربون بسترت بشم که یکی دو شب دیگه جمع میشه و قربون خونه ای بشم که یکی دو شب دیگه بی شمع و چراغ میشه خدایا ممنونم که امسال توفیق پیدا کردم که لااقل یکی دو شب اومدم تو ایام فاطمیه برا مادر اشک بریزم ای مادر* وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است جان علی و آل علی جان فاطمه است دلخوشی یعنی خدا را داشتن در بهشت لطف او جا داشتن بین سینه حب مولا داشتن مادری مانند زهرا داشتن دلخوشی یعنی دو دنیا مال ما روز محشر فاطمه دنبال ماست "السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ ‏ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ" *پیداست اومدی عرض ادب کنی و مادر خریدت انشا الله با هم مدینه عرض ادب کنیم ..* تو کوچه ها خدا خدا کردم *این مصرع بعدی خودش یه دنیا روضه است* من التماس بی حیا کردم مادر من زیر کتک هاش بود مادرمو ازش جدا کردم *شما عوض اون بچه هایی که این شب و روزا نمیتونن گریه کنن بلند بلند گریه کنید یا زهرا..* نشد نذارم بزنه بد زد وقتی شنید علی مجدد زد خودم رو روی مادر انداختم با گریه بابا رو صدا کردم *فاطمیه یعنی همین ضجه زدن کسی آروم گریه نکنه مشمول دعای امام صادق باشی خدا رحمت کند هر کی به مادر ما بلند بلند گریه کنه..* چشاش سیاهی رفت و افتاده چشام سیاهی رفت و افتادم میون گرد و خاکای کوچه تا نفسش بیاد دعا کردم چشام دیگه دو کاسهٔ خونه دلم خوشه بابا نمیدونه داغی نشسته روی این شونه شونه امو تا براش عصا کردم *مادر پاشو بریم الان این بی حیا می‌زند ت می کشدت مادر مادر مادر...تا اسم مادر رو می‌برن حواسا میره رو سن هفتاد و هشتاد نه این مادر هجده سال بیشتر نداره..* کوچه پر از دود شد آتیش نمرود شد خونِ در و دیوار *تا حالا برا بی بی گفتم حالا یه روضه بخونم بی بی هم بیاد سفارش خود بی بی تو لحضات آخرشه.."أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ"، سفارش حسینش و کرده با این سلام یه روضه هم بگم از ابی عبدالله..سلام بر اون آقایی که با چوب خیزران به لب و دندانش زدن.. نازدانه ابی عبدالله خودشو انداخت بغل عمه جانش، عمه ببین با سر بابام چه می کنن..* بابا در این سفر که مرا با تو همسفر کردن تو چوب خوردی و من تازیانه می خوردم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‌. درد و دل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا |⇦•مرغ اجل.... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── * امشب روضه خون کی باشه؟ مولا روضه بخونه، امام حسن روضه بخونه،ابی عبدالله یا زینب.. من میگم اجازه بدید مادر پهلو شکسته خودش روضه بخونه. همه دور بستر نشستن. صدا زد علی جان...* مرغ اجل به دور سر من پریده است امشب هِلال آرزوی من دمیده است آقا بیا و محتضرت را حلال کن از عمر فاطمه شب آخر رسیده است * امیرالمومنین هرچی فاطمه می گفت، فقط از خجالت سرشو پایین انداخته بود. زهراجان! من حلال کنم؟ دورت بگردم. تو بخاطر من اومدی تو کوچه. تو بخاطر من رفتی پشت در، تو بخاطر من پهلوتو شکستن، بخاطر من بازوتو خورد کردن، بخاطر من با مسمار به سینه ات زدن. من حلال کنم...؟ * آقا بیا و محتضرت را حلال کن از عمر فاطمه شب آخر رسیده است از جان بلای عشق تو بر جان خریده ام حالا اگر نحیف ام و قدم خمیده است *علی جان تا حالا بهت نگفته بودم. اما شب آخریه میخوام بهت بگم قربونت برم. حداقل بدونی چرا این همه مدت تو خونه ازت رو گرفتم...* با هر چه داشت دشمن تو ریخت بر سرم اینگونه گُل کسی به دو عالم نچیده است * آی مادر مادر مادر مادر...علی جانم! قربونت برم. خیلی ازت عذرخواهم یدونه شم اینه. اگه دیدی نو به نو هی بسترمو راسما عوض میکرد.. هی بسترم دوباره گلدار میشد...* وقت نفس کشیدن خود زجر می کشم این دردِ زخم سینه امانم بریده است * یه خواهش ازت بکنم علی جان.دورت بگردم...* هنگام غسل هرچه که دیدی صبور باش اما زینب که دنده های شکسته ندیده است *برا دخترم سخته مادرشو اینطوری ببینه جلو چشماشو بگیر زینب نبینه... زینب خیلی روضه های سخت باید ببینه. هوای دخترمو داشته باش علی جان...* دادم کفن به زینب و دیدم به چشم تر از غصه رنگ دخترم از رخ پریده است * وظیفه ی سنگینی رو دوش دخترم گذاشتم. هی یک به یک کفن ها رو میشمرد. هی میگفت: مادر مگه نگفتی یکی برا توئه یکی برای بابامه یکی برا داداش حسن؟ یدونش کمه. اینطوری که من میشمرم برا حسین چیزی نذاشتی. صدا زد عزیز دلم! این پیراهنو با دستای خودم درست کردم. این سهم حسینه. اما یه موقعی بهش میدی که دیگه بچه ام تنهایی تنها میشه. هی صدا میزنه "هل من ناصر ینصرنی" هیچ کسی جوابشو نمیده. تو اون وداع آخر میری اینو میدی دست داداشت...* سنگ صبور توست حسن بعد من فقط از او مپرس آنچه که در کوچه دیده است * من بهش گفتم چیزی بهت نگه. تا دم جون دادنم ازش سوال کنی دیگه هیچی نمیگه. اما خیلی مواظب پسرم باش. این چنده روزه دیده که از خواب می پره. هی میگه نانجیب نزن. جلو چشم من نزن... "ابکنی وابکن الیتامی." گریه کن. برا یتیمی بچه هامم گریه کن. اما اون چیزی که بیشتر از همه نگرانشه حضرت زهرا اینه. علی جان...!* هر شب حسین من ز عطش می پرد ز خواب مادر صدای العطش از او شنیده است * هی صدا میزنه وا اُمّاه! أنا العطشان... اگه میخوای حضرت زهرا درو باز کنه یکی یکی راهتون بده تو خونه همینه. حسین حسین... قیامتم حضرت زهرا دنبال این صدا میگرده. حسین...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•پشت در تا جای گرفت... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی روح الله صادق پور ●━━━━━━─────── پشت در تا جای یار من گرفت شعله را او بر سر دامن گرفت میخ کارش وصل کردن بود حیف میخ در یار مرا از من گرفت بی‌حیایی که ز بغض باغبان خنده‌ی گل را از این گلشن گرفت بعد ها در نامه ای که داده بود کشتن یار مرا گردن گرفت سرور بانوان جنت بود آنکه در پشت شعله ها می‌سوخت ولی حیدر از آتش خجلت از در خانه بیشتر می‌سوخت اسدالله بود و امر خدا داد صبرش به بزدلان جرأت یک نفر داد زد سر زهرا ای بر آن صاحب صدا لعنت جمعیت پشت در فراوان بود دسته دسته زدند بانو را نور رویش ز صورتش میزد چشم بسته زدند بانو را پیش از آن خریده بود علی تخت چوبی برای گهواره از بد حادثه ورق برگشت ساخت تابوت جای گهواره کوه صبر است حیدر کرار به غم و غصه دل نمی بازد ولی داغ، داغ ناموس است پهلوان را ز پا می‌انداخت لعنت حق بر آن حکومت ننگین هست حتی تصورش سنگین مرتضی طعنه میخورد اما قنفذ پست میشود تحسین ماجرایی شبیه این ایام سالها بعد اتفاق افتاد قاتلان حسین جمع و یزید مثل قنفذ به شمر جایزه داد کیسه هایی که دست خولی بود از طلاهای قیمتی پر کرد بابت دقت هدف گیری خیلی از حرمله تشکر کرد چقدر بی خبر و بی‌هوا زدی نامرد آخرین سرباز لشکر راهی از گهواره شد در میان خیمه ها یک مادری آواره شد بابا این پسر را مثل زهرا بی‌هوا زد روی زهرا عبا کشید علی بغض زد چنگ بر گلوی حسین سالها بعد روز عاشورا زینب آمد به جستجوی حسین یوسفش را به خاک عریان دید تا که آنجا شنید بوی حسین غیرت خواهری اجازه نداد چادرش را کشید روی حسین *اما قبلش...* نیزه ها در قیام و سجده یشان اشهد حنجر تو را خواندند عده‌ای آمدند در گودال صورتت را به خیمه گرداندن گر چه با ضربه های پی در پی بارها روی خاک غلطیده است تا به امروز لحظه ای مرد پشت برآسمان ماده شیری وارد گودال شد از نهیبش لرزه بر افلاک شد مانعی بود از ورود تیر ها میگرفتن نوک آن شمشیر ها دید دشمن چون که زینب روی پاست حافظ جانِ عزیز مصطفي است عده ای دست از حسین برداشتن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•دلی که سوخت... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── دلی که سوخت با حال خراب آتش نمی‌گیرد که این میخانه با جوش شراب آتش نمی‌گیرد خس و خاشاک آورده‌اند دریا را بسوزانند حرامی‌ها نمی‌فهمند آب آتش نمی‌گیرد اگر آتش گرفت این در به گرمای وجود توست کدامین چوب پیش آفتاب آتش نمی‌گیرد اگر قرآن جهنم را روایت می‌کند یعنی به این آتش نوشتن‌ها کتاب آتش نمی‌گیرد زمانی کعبه را آتش زدند و همچنان قبله است اگر چادر بسوزد که حجاب آتش نمی‌گیرد خانم! دلت رو مشت مشت انگار در دست داس میریزی *آخه هی میگفتن بوی نون میاد امروز اما فرق می‌کنه.. دیدن یه روزی مادر بلند شده آخه وقتی مادر نون می‌پخت تو خونه فرق می‌کرد ولی ازین دور به بعد دیکه مادر نمیتونست برای بچه‌ها نون درست کنه * مادر دلت را مشت مشت انگار در دست داس می‌ریزی دلش سنگ است اگر این آسیاب آتش نمی‌گیرد در این بستر از این پهلو به آن پهلو تو می‌سوزی تو می‌سوزی چرا این رختخواب آتش نمی‌گیرد همه این بیت‌ها را گفتم تا برسم به این بیت بگم آی خدا چه تقصیری داریم الان باید این روضه‌ها را بخونیم میگم مولا در گوشی که نامحرم باشه رو می‌بنده اصلا حق نداره روضه ناموسش بشنوه این خانم با خانم ۶ ماهه قبل فرق داشت گریه کن ها تو که می‌سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی‌گیرد *اما امام صادق علیه السلام فرمودند: برای این روضه بلند بلند گریه کنید. مثل اسفند رو آتیش.. خودش برا معاویه نوشت. معاویه اومدم پشت در گفتم برو بگو شوهرت بیاد پشت در می‌گفت: تا من هستم علی رو میخوای؟ باید از روی جنازه من رد بشی.. گفتم خودت خواستی ها؛ هنوز صدای نفس زدناش میومد... آخه زنی که بار شیشه داره صدای نفس کشیدنش بلند میشه.. چنان با لگد به در زدم گفتم هر کی می‌خواد بره تو خونه بره یالا همه از رو در رد شدن...* « آه مادرم مادرم مادرم » *دستت بالا بیار مثل بچه‌ها که داشتن تو خونه می‌دیدن در رو مادرشون افتاد حالا وای مادرم مادرم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•غنچه پرپر گشته بود... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی ،افتاده بود دست مولا بسته بود بیت ولایت سوخته شاید یکی بگه چقدر بیرحمی ایشالله این درست باشه.بابا دست بسته باشه،اون چیزی که شیخ جعفر میگه نباشه.میگفت : دیدم عمامه مولا را دور گردن...* دست مولا بسته بود و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره چون برگ گل گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود *فقط امام حسن دید ،مادر داره با دست رو خاکا میگرده..* آه آه آه! دست قنفذ رفت بالا، باروی زهرا شکست. پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خو درا باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود «وای مادرم،مادرم،مادرم،مادرم» آخ فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت اما کل قران در میان کوچه ها افتاده بود *شب مجیر بود اجرنا من النار یا مجیر گفتیم حالا باهاش گریه کن..* کاش ای آتش بسوزی در شرار قهرحق آخ حُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟ *آه امام زمان فقط متوجه این بیت میشه،خود حضرت با این گریه میکنه امشب...* مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود کل محل را دود گرفته زندگی کی داره می سوزه ماه داره با ستاره می سوزه چرا کسی آب نمیاره حجم آتیش خیلی زیاده شعله الان چادر و میگیره همسایه ها به چی شدن خیره آخه سوختن زن دیدن داره اینجا مگه خونه ی گلها نیست این که زیر پاست مگه زهرا نیست عجب زمونه ای خدایا از جا دراومده در خونه دیوا را هم پر از رد خونه دیگه چه خونه ای خدایا! *چشم باز کرد، پشت در با چه وضعی انشاءالله همه این چیزایی که ما میخونیم دروغ باشه. اگه در کنده شده باشه،فاطمه هم پشت در باشه چهل نفرم از روی این در رد شده باشه از یه زن معمولی نمیگمااا..کسی که پشت در بچه اشو سقط کرده.پهلوشو شکستن..اما این بی بی تا چشمشو باز کرد. نگفت آخ پهلوم آخ بچه ام.. گفت: اسما علی را کجا بردن؟گفت خانوم دارن تو کوچه ها میبرنش..یه یا علی گفت ،از جا بلند شد،اومد دید دارن مولارو میبرن..تا دید دارن امیرالمومنین را میبرن کمربند مولا را گرفت،گفت مگه زهرا مرده باشه.به یه اشاره دست فاطمه، چهل تا از مردای نامی عرب رو زمین میافتادن. نانجیب گفت: اینجا ایستادین، آبرو تونو یه زن ببره..نگم چه کردن، یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه میزنه..دست گداییتو بالا ببر یا زهراااا...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•طی شد زمان دیدار ... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── طی شد زمان دیدار علی خدا نگهدار * خداحافظی میخوایم بکنیم.هیچ خداحافظی مثل خداحافظی امیرالمومنین و حضرت زهرا نبود...* طی شد زمان دیدار، علی خدا نگهدار خانه نشینِ بی یار، علی خدا نگهدار علی جانم...! در موسم جوانی، سیرم ز زندگانی از بس که دیدم آزار، علی خدا نگهدار من می‌شوم ز دستِ اهلِ مدینه راحت اما تو می‌شوی گرفتار، علی خدا نگهدار * گفت عزیز دلم! چرا با این حالت پا شدی کار خونه انجام میدی...؟ * شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم برای آخرین بار، علی خدا نگهدار چرا تو سر به زیری، زانو بغل نگیری منم به تو بدهکار، علی خدا نگهدار * از بدهکاری هاش چی میگه...؟ * ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم افتاد دستم از کار، علی خدا نگهدار * اگه همه حرفمو نزدم بازم ازت معذرت خواهی میکنم...* فکر دل تو بودم، اگر نگفته بودم از ماجرای مسمار، علی خدا نگهدار * علی جان! بازم فکر توأم قربونت برم...* تا چشم تو نیفتد، بر صورتم، شبانه تنم به خاک بسپار، علی خدا نگهدار * دورت بگردم. یه کاری رو عوض فاطمه انجام میدی...؟* شبها به جای مادر، بالاسرِ حسینم یک ظرف آب بگذار، علی خدا نگهدار * علی جان! یه حرف نگفته دارم بهت بگم...* قرار بعدی ما باشد میان گودال کنار جسم خونبار، علی خدا نگهدار * یه مرتبه زینب وارد شد. گفت مادر بیا قربونت برم یه حرفم با تو دارم...* سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی معجر اضافه بردار، زینب خدا نگهدار .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•علی بیا به برم... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── علی بیا به بَرَم، که راهیِ سفرم خدانگهدار علی خدا نگهدار علی * شب خداحافظیه...* مي طلبم ز خدا، سلامتي تو را  خدا نگهدار علي خدا نگهدار شکسته بالم، کن نظر به حالم رفتنی ام من، کن علی حلالم اي رهبر مظلوم من اي شمعِ وجودم نذر تو جواني من و بود و نبودم * یدونه علی یدونه فاطمه میگه. زهرا جان...! * دار و ندار علي، ياور و يار علي فاطمه جانم خانم فاطمه جانم بانوي خانه مرو، يار يگانه مرو فاطمه جانم مرو فاطمه جانم همسفر من بشکسته پر من سنگ صبورم، سینه سپر من ای دلخوشی ام هم نفسم نور دو عینم حالا مرو زود است بمان جان حسینم * عزیز دلم...گفت علی جان! بذار فاطمه راحت جون بده...* عشق تو حاصل من ، اشک تو قاتل من خدانگهدار علی خدانگهدار *علی جانم...* به دختِ (دختر) در مَحنم ، سپرده ام کفنم خدانگهدار علی خدانگهدار *وصیت داره میکنه...* شبانه بردار، تابوت منه زار تا که نگردد قاتلم خبردار من می روم و هست تو را، غربت حاکی گوشواره و مسمار در و چادر خاکی * عزیز دلم...!چه وداعی کرد. یه وداع اینجا بود. یه وداع هم وقتی بدن رو غسل داد کفن کرد. امیرالمومنین هم خودش وداع کرد هم فرمود حسنم حسینم، زینبم کلثومم، بیاید برا بار آخر با مادر وداع کنید. از این جا روضه خون خود امیرالمومنینه. می فرماید: تا بچه ها اومدن رو سینه مادر، والله قسم دیدم بندهای کفن باز شد، دستای فاطمه بیرون اومد. با یه دست حسنو در آغوش گرفته، با یه دست حسینو در آغوش گرفته. بابا اینجا کنار بدن اسما داره بچه ها رو نوازش میکنه، امیرالمومنین داره دلداری میده، با این وجود مولا می فرماید: شنیدم بین زمین و آسمان هاتفی صدا میزد علی جان! بچه ها رو از بدن مادر بردار. ملائکه طاقت ندارن این منظره رو ببینن. یا الله... آیا این ملائکه نبودن کربلا ؟ وقتی بچه رو بدن بابا افتاده بود."فاجتمعت عده من الاعراب... "یه عده بی حیا ریختن تو گودال. "حتّی جَرّوها من نعش أبیها..."ناله ات رو آزاد کن. حسین ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ‌👇
. |⇦•درد داری دست بر... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── درد داری دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان *تا دیروز می‌گفتم فاطمه جان رو نگیر از من خانوم بلند شدی کار می کنی نه نه همه رو فراموش کن. شنیدم داری میری همین که سایه ات تو خونه ام بود همین برای من و بچه‌ها بس بود.همین که داری آروم آروم میری ببین وضع بچه‌هامون خونه ام عزا خونه شده فاطمه ..حسن و حسین دست گردن هم انداختن دارن گریه می کنن میگن داریم بیچاره میشیم* درد داری دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان *بگو خانم سی شبه برای پسرت دارم گریه می کنم .بخدا به فکر هیچی نبودم شبا میومدم نیمه شبی حسین حسین می‌گفتم می‌رفتم. به ناله هایی که نیمه شب می زدی دست بر پهلو می گرفتی امشبی یه ناله ای برای ما بزن بگو آی خدا اینها رو برای گریه ی حسینم ببخش امشب.. وای مادر.. امام صادق علیه السلام فرمود: برای مادر ما بلند بلند گریه کنید. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: کور بشه اون چشمی که برا مادر ما گریه نمی‌کنه.حالا می خواهی برای فاطمه گریه کنی ؛ بلند بلند داد بزن. امیرالمومنین آستین به دهن گرفت گریه می کرد. تو که می تونی داد بزنی نیمه شب.. فرمود: نیمه شب آروم گریه کنید فاطمه دوست نداره کسی متوجه بشه..حالا شما نیمه شبی بلند بلند داد بزنید آی مادر. حالا هممون نشستیم دور هم نیمه شبه فکر کن خونه امیرالمومنین زبون بگیر آی ننه ام ای وای.* گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود ... حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. #روضه و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── *نوشت معاویه سه بار قبل اینکه خودم برم قنفذو فرستادم گفتم: برو علی رو کت بسته بیار مسجد. برمی گشت ،می گفت فاطمه اومد پشت در.. معاویه بار آخر خودم رفتم پشت در ایستادم گفتم: فاطمه! به علی بگو بیاد و گرنه خونه رو با اهلش آتیش میزنم.بخدا پشت در ایستاده بودم هنوز صدای نفس کشیدنش میومد با لگد به در زدم..چهل نفر گفتم حالا برید علی رو بیارید از خونه بیرون... آه مادرم ... مادر ما با اینحال بلند شد گفت: فضه علی کجاست؟ علی رو کجا بردن؟ گفتن خانم علی رو دارن میبرن مسجد خودشو با هر ضرب و زوری بود رسوند. تا رسید به امیرالمومنین دستو انداخت به کمربند مولا همه نامردا روی زمین افتادن. یه نگاه کرد گفت: آی آبروی هممونو برد وایسادین نگاه می کنید گفت: چه کنم؟ گفت: فاطمه رو بزنی علی از پا میفته.. امام‌ صادق علیه السلام می فرماید: اینجا سند قتل مادر ما رو امضا کردن.. انقدر با غلاف شمشیر زدن اینجا یه نفر نگاه کرد گفت: آبرومون داره میره اگر فاطمه رو بزنی علی میشینه از پا.. جای دیگه هم عمر سعد یه نگاه کرد به حرمله گفت: وایسادی آبرومون داره میره. گفت: چه کنم یا امیر؟ گفت: بچه رو بزنی بابا هم می میره. ابی عبدالله بچه رو روی دست گرفته هنوز داره میگه "مُنُّ عَلی اِبنِ مُصطَفی"هنوز حرفش تموم نشده "فَذُبِحَ الطِفلُ مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن" کار داری امشب داره از بالا میاد حسین حسین .* هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم نانجیبان گل بی برگ و برم را کشتن رباب! رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•بقیع بقعه ندارد.. و توسل سالگرد اجرا شده به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد برای گنبد و گلدسته که نیامده‌است گدا به خانه‌ی ارباب التجا دارد کنارِ صحن و سرای پیمبر اکرم خراب بودن آن آستان چرا دارد به احترام امامان شیعه در آنجا اگر مدینه بسازیم باز جا دارد جبین بسای به خاکِ درش که این درگاه به قدر چَشم همه خلق توتیا دارد به جبریل کند فخر از سعادت خویش کبوتری که در آنجا برو‌ بیا دارد کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود کسی که در همه تاریخ آشنا دارد بقیع و غربت آن را چه خوب میفهمد دلی که اُنس به گل دسته ی رضا دارد به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد به خط خون به سرکوچه ی بنی هاشم نوشتند که یک‌ دست هم صدا دارد : سید روح الله مؤید✍ *روضه خون داشت بالا منبر روضه میخوند گفت: مادر ما رو‌ یه جوری زدن صورتش پرخون شد.یهو دید یه سید از لای جمعیت بلند شد صدا زد روضه خون نه والله اینجوری نبود..چی بود؟ مادر ما رو یه جوری زدن دو طرف صورت کبود شد.روایت داریم با دوتا دست مادر و زد...همینقدر بگم‌تا حالا سیلی بی هوا خوردی..نانجیب وقتی جلو‌ مادر و گرفت..مادر خودشو‌جمع کرد سرش رو‌پایین انداخت. نانجیب وقتی زد مادر تعادل از دست داد...سوال کردن آقا انسیة الحورا یعنی چه ؟ صدا زد انقدر صورت مادر ما حساس بود برگ‌ گل رو صورت مادر ما جا می انداخت..وقتی نانجیب زد یه طرف صورت هم به دیوار خورد..آی مادرم...همینقدر بگم نانجیب زد مادر هم چادر به سر داشت هم مقنعه بلندی داشت بعضیا گفتن صورت روهم سفت بسته بود..نانجیب چه جوری زدی..با این همه حجاب حائل تا خونه رسید دید یه گوشواره نیست..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر ●━━━━━━─────── ای حضرت حوریه ای روح معانی *شب شروع باید بری در خونه ی . حالا در نداره دری نموند.. مقتل میگه اگه میخواستن همه ی مدینه رو آتش بزنن با این چوبا میتونستن. مقتل میگه مادر شما پشت در بود. در گُر گرفته بود شعله از پایین از زیر در زد بالا مادرتون چادرش گُر گرفت. لذا یه دادی زد قلب علی اومد بیرون.. سوختم.کی میگه اول میخ در سوزوند نه اول آتیش زهرا رو سوزوند.شب اول باید بریم در خونه ی مادر سادات اجازه بگیریم بسم الله...* ای حضرت حوریه ای روح معانی ای خاستگاه جلوه های لَنترانی حالا نمیشد باز پیش ما بمانی مارا مبرا کن از این دل ناگِرانی برخیز و بر اهل جهان پیغمبری کن بر عالم و آدم دوباره سروری کن * هرچی شب اول داری بزار اومدی صبح جنازه ات رفت بهشت زهرا..آی اجل اگه میخوای ببری حالا ببرمن آماده ام اگه قراره عمرمو ببندی الان دیگه اماده ام..تو همه عالم می مونه میگن یادته شب اول محرم جون داد اونم وسط روضه ی مادر..* امروز دردستان خود جارو گرفتی دیروز حتی از علی هم رو گرفتی امروز با شانه خم از گیسو گرفتی دیروز خونِ لخته از پهلو گرفتی نان میپزی اما دلم خوش نیست خانم جان دادنت شایع شده دربین مردم *هرکی به هرکی میرسه میگه زهرا دیگه موندی نیست..* دیشب که خوابیدی تو را افسرده دیدم گلبرگ هایت را خم و پژمرده دیدم رنگ کبودی که به رویت خورده دیدم کابوس میدیدی تو را آزرده دیدم این قصه ی تنهاییت در کوچه ها چیست گفتی نزن من باردارم ماجرا چیست *امام‌حسن میگه دعوا نبود داشتن حرف میزدن یهو زد یهو زد.. مادرم به دیوار خورد * شهر مدینه زندگی ام را نظر زد گرگ‌ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد زهرا دم در رفت و او محکم به در زد زهرای من را پیش چشم چهل نفر.‌‌... اهل مدینه عاقبت چه بد شدن‌ آه با پا ز روی همسر‌ من رد شدن لذا روی چادر جای پا بود..ریختن‌ تو خونه تو حیاط نگاه کردن پس زهرا کجاست؟ صداش میومد یکی نگاه کرد دید علی داره میره سمت در ،در رو برداشت عبا رو برداشت کشید روی فاطمه اش..نمیدونم اینجا سخت گذشت مولا عبا انداختی رو زهرا..یه جا دیگه هم سراغ دارم عبا به کار اومد اما پسرت عبا رو پهن کرد شروع کرد تیکه تیکه های بچه اش رو از رو زمین میچید رو عبا...آخ حسین....* لک لبیک یا ساکن کرب و بلا لک لبیک یا دفَنَ اهل القُرا من گدای توام خاکپای توام من غلام توام. توشهریار منی غصه ام این شده تو غصه دار منی ای همه نور و نور چشم از تو به دور وای حسین جان وای حسین جان... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•من امام هدایتم... امام‌ باقر گریز به اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── من امام هدایتم مَردم من مسیر سعادتم مَردم من دلیلم به کل این خلقت من امامم به پاکی و عصمت دورم از زشتی و پلیدی‌ها دورم از هر چه رجسِ این دنیا حق به ما داده این چُنین عزّت رزق عالم ز ما رسیده فقط *رزق عالم.."بِیُمنِه رُزِق‌َالوَری و بوجوده ثَبَتَتِ الارضُ وَ السَّماء" اومد محضر امام باقر پای تاول زدشو به امام باقر نشون داد گفت: آقا این همه راه به عشق شما اومدم حضرت فرمود: اگر به سنگی محبت داشته باشی فردای قیامت با همون سنگ محشوری تو ما رو دوست داری فردا هم با مایی..* کار و بار جهان به شانه‌ی ماست در و دیوار آن نشانه‌ی ماست منم از نسل حیدر و زهرا از تبار خدیجه‌ی کبری گرچه ما اهل بیت زهراییم آه! اما غریب و تنهاییم *همه عالم، نگاهشون به دست امامه.حتی کسی که مریضه.. شَفا پیدا می‌کنه استشفاء به برکت وجود امام معصومه. اما خودِ امام باقر فرمود: ما وقتی تب می‌کنیم یه مقدار آب خنک به تنمون می‌‌زنیم بعد مادرمونو صدا می‌زنیم..* همسایه‌ها به مُردنم انگار راضی‌ان دلگیر از این محله و این هم‌جواری‌ام "لَزِمَتِ الفِراش نَحِلَ جِسمُها"یا امام باقر سه روز توو بستر بودی بعدِ سه روز جان دادی..قربون اون مادری برم این‌مدت هر نَفَس می‌زد از سینه‌ش خون میریخت.دیگه گوشتای بدنش آب شده بود.* زخمم به یک اشاره، دهن باز می‌کند شب تا سحر مراقبِ این زخمِ کاری‌ام *یا امام باقر تو بستر افتاده بودی دو سه روز آخر بیمار شده بودی، توو شدتِ تب می‌سوختی..اما شاگردات میومدن سر می‌زدن همه نگران حال شما بودن وقتی امام باقر از دنیا رفت. نوشتن مدینه کن‌فیکون شد همه‌ی شهر بهم ریخت.اما مادرِ ما که از دنیا رفت هیچ‌کسی از دفنش خبردار نشد..چند عیادت برا مادر ما اتفاق افتاد ام‌سلمه اومد. کیف اصبحتِ؟ فرمود: اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ چه‌جوری شب رو به صبح رساندی؟فرمود: شب رو به صبح رساندم در حالیکه دو تا غصه داره منو از پا در میاره فرمود: "فَقدِالنبی و ظلمِ الوصی" فقدان پیغمبر و این ظلمی که به علی کردن منو شب تا صبح، بی‌قرار کرده منو بی‌قرارِ علی کرده..ام سلمه اومد عیادت بی‌بی دیگه کی اومد؟نوشتن عباس عموی پیغمبرم اومد. اومد عیادت وقتی رفت منزل برا مولا پیغام فرستاد.گفت: یا علی خبری شد ما رو بی‌خبر نذار. زنای مدینه هم اومدن عیادت بی‌بی،زینب تا دم در همراهیشون کرد.. رفتن..دیدن زینب نشست یه گوشه، داره گریه می‌کنه.هر کی می‌گفت چته.. حرف نمی‌زد زینب.تا ابی عبدلله اومد شروع کرد گریه کردن گفت: داداش تو گریه نکن. ابی عبدالله گفت چی شده؟گفت: زنا اومدن.. می‌رفتن، به‌هم می‌گفتن دیگه کارش تموم شد..* همسایه‌ها به مُردنم انگار راضی‌ان دلگیر از این محله و این هم‌جواری‌ام پیریِ زودرس به سراغِ من آمده برگ و بری ندارم اگرچه بهاری‌ام گرچه ما اهل بیت زهراییم آه اما غریب و تنهاییم زیر این چرخ و گنبد مینا نیست از ما غریب‌تر ابدا گرچه از داغِ زهر، تب دارم روضه‌ی دیگری به لب دارم گرچه از دل غمم جدا نشود هیچ‌ جا مثل کربلا نشود کربلا بودم و ستم دیدم من هزاران هزار، غم دیدم به زمین خوردنِ علم دیدم دست‌هایی که شد قلم دیدم مَشک خالی و آب را دیدم گریه‌‌های رباب را دیدم بدنِ پاره‌پاره را دیدم آخ گوشِ بی‌گوشواره را دیدم لحظه‌های غروب یادم هست نیزه و سنگ و چوب یادم هست جد ما را غریب کشتندش آه مردم، عجیب کشتندش .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇