.
|⇦•در حریم قدس...
#روضه #حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام #سید_رضی_مرتضوی
●━━━━━━───────
در حریم قدس محرم زینب است
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
تا نفس بر سینه صبح و شب کند
دم حسین و بازدم زینب بوَد
*شاید همین ایام بود داره خطبه میخوانه پیرمردای کوفه دیدن صدای امیرالمومنین میاد دویدن آمدن دیدن دختر حیدر کرار زینب کبری داره خطبه میخواندیک دفعه دیدن لحن خطبه عوض شد. بی بی زینب کبری دید صدای قرآن خواندن میاد سربلند کرد دید سر برادرش حسین بالای نیزه...
داداش هر مصیبتی میدونستم همه رو مادرم زهرا بمن گفته بود اما نمیدونستم قراره سر تو پراز خون بالای نیزه باشه.. نمیدونم رقیه ی نازدانه در بغل زینب چه حالی شد باز حضرت زینب لحنش و عوض کرد خودش و فراموش کرد صدا زد..برادر اگه با من حرف نمیزنی با این دختر کوچولو حرف بزن داره قلبش از غصه آب میشه نوشتن چنان سر رو بر چوبه محمل کوبید...« صلی الله و علیک یا ابا عبدالله»
در جهان تا زنده ام گویم ثنایت یا حسین
دست حاجت میبرم پیش خدایت یا حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب #اسارت
#حجت_الاسلام_سید_رضی_مرتضوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•.مسافرم من و گم کرده..
#روضه #حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج #رضا_عاصی
●━━━━━━───────
مسافرم من و گم کرده کوکبِ اقبال
نه شوقِ بدرقه دارم، نه شورِ استقبال
چراغِ راه به جُز آهِ من نمیباشد
کسی گلاب سرِ راهِ من نمیپاشد
من از نواحیِ « اللهُ نور » میآیم
من از زیارتِ سر در تنور میآیم
من از مشاهدهی بیتُ الحرامِ بزمِ وفا
من از طوافِ حضور میآیم
درونِ سینهام اِشراقِ وادیِ سَیناست
من از مجاورتِ کوهِ طور میآیم
سفیرِ گلشنِ قدسم، هُمایِ عِزُّ و شَرف
شکسته بال و پَر اما صبور میآیم
هزارمرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگر چه زنده زِ آفاقِ دور میآیم
ضمیرِ روشنم آیینهی شکیباییست
و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیباییست
"ما رأیتُ الّا جمیلاً ..."اون نانجیب میخواست زینب رو تحقیر کنه اما با یک جمله دودمانش رو به باد داد، تو مجلس به بهترین وجه تحقیر کرد اون نانجیب رو خواست داغِ دل زینب رو تازه کنه ولی فرمود: من که جز زیبایی چیز دیگری نمیبینم ...*
ضمیرِ روشنم آیینهی شکیباییست
و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیباییست
سرودِ درد به احوالِ خسته میخوانم
نمازِ نافلهام را نشسته میخوانم
هنوز از نَفَسم باغِ لاله میرویَد
هنوز از جِگرم داغِ لاله میرویَد
زِ باغ با خود عطر شکوفه آوردم
پیامِ خون و شَرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتیِ صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیونِ مردم گرفت اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان « اُسکُتوا » دادم
به شِکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
میان آن همه خاکسترِ فراموشی
صدای زنگ جَرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردمِ پیمانشکن سخن گفتم
صدا صدایِ علی بود و من سخن گفتم
*مردمِ کوفهای که برا تماشا آمدن، دارن زارزار گریه میکنن. فرمود: اشکِ چشمتون خشک نشه، حسین منو لب تشنه کُشتید حالا دارید بلند بلند گریه میکنید.یه وقت بیبی جانِ ما زینب دید یه زنی جمعیت رو کنار میزنه.طَبَقی رو دستشه، طعام آورده، آمد جلو محفلِ بچه ها..بچه هایِ گرسنه، تشنه، از راه رسیده..تا نان و خرما دستِ بچه ها داد، فریاد زد بیبی جانِ ما نکنید اینکار را، صدقه بر این ها حرامه.تعجب کرد این زن حدودا عمرش رو در خانه ی بچه های علی تمام کرده؟مگر اینها کی هستن صدقه براینها حرامه؟صدا زد خانماولا این صدقه نیست، من ام حبیبه کنیز خانه ی بچه های فاطمه بودم.. از آن روزی که از مدینه هجرت کردم نذر کردم برا حسینم..هر وقت اسیری، یتیمی وارد کوفه میشه من اطعامشون کنم به نذر حسین صدا زد ام حبیبه ما بچه های پیغمبریم،امحبیبه من زینبم..حسین من، زینب من از هم جدا نمیشدن اگر تو زینبی پس کو حسینت؟ گفت سرت رو بالا بگیر، سری که بالای نیزه ست سر حسین منه..ای حسین.....حسین....*
غروب نیست،خدایا چرا هلال دمیده
هلال و ظهر و سر نیزه و تلاوت قرآن
کسی ندیده است ،آنکه دید من بودم
*یوقت دیدن مردم کوفه دیگه اعتنایی ندارن همه مجذوب حسین شدن اینجا زینب از این موقعیت استفاده کرد.خودش رو رساند کنار نیزه،سرش رو بلند کرد*
الا ای ماه من قربان رویت
چرا خاکستری گردیده رویت
سرتو خون ب پای نیزه ریزد
چرا خون از سر زینب نریزد
یه دختر بچه تو بغل زینب نشسته تا نگاهش افتاد به سر بابا هی،بلند میشد و مینشست بصورت میزد..هی میگفت عمه جان این سر بریده ی بابام حسینه..صدا زد حسین من! بامن حرف نمیزنی نزن تو که اعجاز میکنی سربریده بالای نی قرآن تلاوت میکنی یه کلمه جواب طفل صغیرت رو بده میترسم دلش از،غصه آب بشه ای حسین...*
آه، فراز نی سر وی گر رود ندارت بین
که سرفرازی تو آب و آل یاسین است
"صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
بدم المظلوم یا الله.....بحق الحسن عجل لولیک الحجه"
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب #اسارت
#حاج_رضا_عاصی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•از گل تربتِ تو...
#توسل به #امام_حسین علیه السلام ویژهٔ #شب_جمعه اجرا شده به نفس حاج #منصور_ارضی
●━━━━━━───────
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
از گل تربتِ تو بویِ حرم می آید
عطر سجاده سحرگاه به تن می ماند
خواب دیدم سحری پایِ ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند
چه جوان ها که به پایِ غم تو پیر شدن
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند
بویِ سیب از همۀ کرببلا می آید
اشک مادر اثرش رویِ بدن می ماند
هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
پرچم عشق تو بر شانۀ زن می ماند
صدهزاران چو اویس خاکِ ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند
گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند ...
یاد پیراهنِ تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت ...
شاعر : #قاسم_نعمتی
(اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ يا اَباعَبْدِاللَّهِ ...)
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_شب_جمعه
#زیارت_عاشورا
#روضه_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•نگاه گریه داری داشت...
#روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد جواد احمدی
●━━━━━━───────
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
مگر چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسینِ منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه شام را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
«رسیدم کربلا ای وای ای وای
حسین سر جدا ای وای ای وای»
چهل روز است گریانم حسین جان
چو موی تو پریشانم حسین جان
چهل روز است میخوانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
تویی ذکر لبم الحمدالله
حسینی مذهبم الحمدالله
همین جا شیرخواره گریه میکرد
ربابِ بی ستاره گریه میکرد
گهی بر مشک پاره گریه میکرد
گهی بر گاهواره گریه میکرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده
مرا بیچاره کرده پیر کرده
همینجا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همینجا بود که دلها گرفت و
یکی بر سینه ی تو جا گرفت و
سر پاکت کمی بالا گرفت و
و از پشت سرت سرها گرفت و
همینکه بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا درآمد
*گفت: حسین من..*
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
مرا در مجلس اغیار بردند
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محمد_جواد_احمدی
#اربعین #روضه_اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•اینکشته ی فتاده...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاجمهدی سماواتی
●━━━━━━───────
*سلام من به اون خواهری که کنار کشته ی داداشش، نشسته بود و ناله میزد و اشک میریخت. عمه ی سادات، زینب کبری، "بَکَت و اَبکَت واللهِ کُلَّ عَدُوّ و صَدیق" طوری گریه میکرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردن، گاهی صدا میزد أاَنتَ اأخی؟ آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد یا جدّآه..*
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
*گاهی دست زیر پاره پاره بدن برادر، صدا میزد خدا این قربانی رو از ما قبول کن. چه کردند با این خواهر داغدیده، یابن الحسن، یه عده از عربها اومدن، اما با کعب نی و تازیانه جداش کردن، زنها رو سوار ناقه ها کرد، بچه هاشونو بغلشون داد، اما وقتی نوبت به خودش رسید، دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه، زبان حالش این بود، داداش پاشو، زینبت میخواد سوار ناقه بشه یه نفر محرم نداره، حسین..*
نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم
خدایا بر زمین مانده تن آرام جانم
روان با شور و شِینم
خداحافظ حسینم
رفتم من و هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینه ی خواهر نمیرود
میروم از کربلایت
میسپارم بر خدایت
«ای حسین جان »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•فضای کربلا پر شور و...
#روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ استاد حاج #منصور_ارضی
●━━━━━━───────
دوباره کربلا گردیده غوغا
رسیده زائر فرزند زهرا
به لوح هر دلی بنوشته باشد
که زینب از سفر برگشته باشد
صدای شیون و آه یتیمان
به گوش دل رسد با قلب سوزان
فضای کربلا پر شور و شین است
که در این سرزمین قبر حسین است
به یک سوز نفس این دل ناله دارد
بگوید دخترت که در این سرزمین صد ناله دارد
به یک سو با نوای بی نوایی
بگوید دخترت گشته فدایی
به یک سو ناله ی زینب بیاید
که دارد ختم قرآن مینماید
به یک سو آمدی با آه و زاری
بگوید از چه بابا سر نداری
به یک سو دختری گوید به فریاد
که بابا خیز آب گردیده آزاد
«حسین جان ...»
به یک سو یک زنی آهش فزونشد
که اینجا اکبر از زین واژگون شد
به یک سو فاطمه با چشم خونبار
بگفتا این بود قبر علمدار
به یک سو با دلی خون نجمه بانو
بگوید قاسم و عبداللهم کو
به یک سو بانویی شد در تب و تاب
که اینجا اصغرم گردیده سیراب
*یک مرتبه همه مثل برگ خزان رو زمین ریختن. یکی میگفت عمه جان اینجا گوشواره از گوشم کشیدن، یکی میگفت عمه جون یادته اینجا تیر به گلوی داداشم زدن ، یکی اومد دامن عمه رو گرفت. عمه جون جای رقیه خالیه....عمه جون اینجا یادته بابام خواست میدون بره .. عمه دیدی بابام چجوری خداحافظی کرد.دیدن عمه داره مثل بارون اشک میریزه.. الانه که جون بده.. همه ساکت شدن.. هرجایی که زینب مینشست این زن و بچه دورش مینشستن ناله میزدن. حسین جون پاشو مهمونات اومدن ..حسین جون من از سفر پیروز برگشتم.. حسین جون پاشو موهام سفید شده .. داداش پاشو پاشو پاشو ..*
#سینه_زنی
عزیز آل عمران من بمیرم برایت
محور دین و قرآن برپا کنم عزایت
یوسف مادرِ من حسین
ای یار و یاورِ من حسین
از حجران روی تو شد سفید موی سرم
شد از قبله ام کوی تو تاکه خم شد کمرم
کربلا شد وطنت حسین
آوردند پیروهنت حسین
فریاد یا محمدا
زینب رسید به کربلا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#اربعین #روضه_اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•زجا برخیز #جابر ...
#روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی
●━━━━━━───────
"صلی الله علیک یا ابا عبدالله"
*گفت عطیه برو ببین چه خبره، صدای زنگ قافله داره میاد، رفت و برگشت اومد گفت جابر صاحب خانه داره میاد..*
زجا برخیز جابر دلبر جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نه که صاحبخانه می آید
زجا برخیز خود را کن مهیا بهر استقبال
که از ره بلبل و شمع وگل و پروانه می آید
زجا برخیز جابر دلبر جانانه می آید
زجا برخیز و زینب بی خانمان بنگر
شده لبریزش از خون جگر پیمانه می آید
سکینه یکطرف، زینب زیکسو، فاطمه یکسو
سر قبر حسین آن گوهر یکدانه می آید
به پاشو حجت حق سیّد سجاد را بنگر
که از بزم یزید و زاده مرجانه می آید
*همین که نزدیک شدن اونقدر تحمل تحمل نکردن، اجازه ندادن ناقه هارو روی زمین بخوابانن،مثل برگ خزان ریختن روی زمین..*
هر یکی سوی مزاری می دوید
هر یکی قبری در آغوش می کشید
لیک یک بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت: یارب! من چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که سازم یا رهی
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
یا حسین زینبت آمد ز سفر
بر سر قبر تو ای تشنه جگر
آمدم عقدهٔ دل باز کنم
با تن بی سرِ تو راز کنم
حسین من!
ارغوانی شده رنگِ رویت
شد سفید از غم وداغت مویم
آنچنان رنج اسیری دیدم
سیر از زندگیم گردیدم
«حسین جان...»
هر روز این چهل روز بوده مرا چهل سال
می سوختم همیشه می ساختم هماره
"صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
باسمک العظیم الاعظم و به زینب الکبری یا الله، یاالله یارحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک وکفنا یا قاضی الحاجات یا کافی المهمات انک علی کل شیء قدیر"
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#اربعین #روضه_اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•خطبه هایت مبلغ مکتب.
#روضه_اربعین حسینی اجرا شده در #محضر_رهبر_انقلاب به نفسِ حاج #حنیف_طاهری
●━━━━━━───────
"اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه"
دوست دارم که ترک لاف کنم
خلوتی رفته اعتکاف کنم
بشوم محرم حریم دمشق
کعبه ی عشق را طواف کنم
سخن از کاف و ها و یا گویم
صحبت از عین و شین و قاف کنم
حرف از معنی حجاب زنم
یاد از بانوی عفاف کنم
اولین حرف و آخرین مطلب
السلام علیک یا زینب
السلام ای ملکیة الدنیا
السلام ای، شفیعة العقبی
السلام ای نبیره ی یاسین
السلام ای نتیجه ی طاها
السلام ای سلالة الحیدر
السلام سلیلة الزهرا
السلام ای حسن ز پا تا سر
السلام ای حسین سر تا پا
برده ای نور عین و عین نور
تو از این پنج تن فیض حضور
خطبه هایت مبلغ مکتب
گریه هایت مروّج مذهب
از تو باید سرود در هرروز
بر تو باید گریست در هر شب
چه بگویم که در رساله ی عشق
عشقت فتوا میدهد بر این مطلب
با وضو،با ادب بباید برد
نام علیا مخدره زینب
وه که نامت به وحی تمثیل است
زان که نام آور تو جبریل است
*کربلا امروز دوجور زائر داره یکی جابر با عطیه میاد.غسل میکنن تو آب فرات،عطر میزنن جامه ی نیکو میپوشن کوتاه،کوتاه قدم برمیدارن آرام آرام میان برا زیارت ابی عبدالله این یه جور زائر هست. یجور زائر دیگه هم داره امروز کربلا یه مشت زن و بچه ی داغ دیده که وقتی از کربلا میرفتن بدن ها رو، روخاک دیده بودن.اینقدر دل هاشون برای ابی عبدالله تنگ شده بود دیگه صبر نکردن ساربانی بیاد عنان ناقه رو بگیره شتر رو به زانو در بیاره بعد پیاده بشن. شایدم یه علتش این بود عنان این ناقه ها فقط بدست عباس بوده،عنان این ناقه ها رو فقط جوونای بنی هاشم میگرفتن لذا دیدن از رو مرکب ها خودشون رو، رو قبرها انداختن.*
ای شهید عشق و آزادی نوید آورده ام
مژده ی ویرانی کاخ یزید آورده ام
برادرم....حسین جان!
قامت اسلام کردم راست باصبرم ولی
قامتی کز بار محنت خمیده آورده ام
برادر!
معجر از غم، پیکرم از کعبِ نی باشد سیاه
زان سیه کاران برت موی سفید آورده ام
*قربون ناله هایی که روز اربعین خرج ابی عبدالله بشه..بگو اگر قسمتم نشد بیام کربلا امروز جزء سیاهی لشگرت باشم اما دلم تو حرمته"وَقَبرُهُ فی قُلوبِ مَن والاه" دلت رو راهی کن با ناله و اشکت..حسین.....*
گر تو با سر آمدی بر کودکانت سر زدی
من هم آنان را برای بازدید آورده ام
*روز اربعینه حرم ابی عبدالله گریه کردی برا امامحسین ،حرم برادرم نریم؟(روضه ی عباس رو نخونیم!) بالاخره این زن و بچه کنار قبر عباسم رفتن سکینه خانم یه نگاه به قبر عمو کرد شاید یه مقداری آب رو قبر ریخت عمو پاشو آب آزاد شده..*
ای که از ریخته آب خجل گردیدی عموجان
من به دیدار تو از اب روان تشنه ترم عمو جان
*از امام زمان عذر میخوام از محضر رهبرانقلاب عذر میخوام..عمو جان همه جا یادت بودیم همه جا جات خالی بود ولی یه جایی مخصوص یادت کردیم.کجا؟*
هرکجا خصم زبون عمه ی ما را میزد
ای عمو دست علم گیر تو آمد نظرم
*هرجا اومدن ما رو بزنن عمه خودش رو سپر بلا کرد. همه بگید حسیـن.....*
«صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حنیف_طاهری
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•از جان خود ...
#روضه_اربعین حسینی اجرا شده در #کربلای_معلی به نفسِ حاج #حسن_خلج
●━━━━━━───────
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
حسین جان!
میخواستم به پات سرم را فدا کنم
اما به خواهر تو ندادن مهلتی
برا مردنم بهم وقت نمیدادن
«یارالی حسین... یارالی حسین ...امروز جا داره اگه اینجوری هم بگی یارالی زینب..»
*داداش دشمن از یک طرف مهلت نمیداد من جونم و فدات کنم بچه هات از یکطرف.
تا میخواستم فدای تو بشم میدیدم اینا تو خطرن خودمو سپر میکردم.تا یک قدم میومدم برات بمیرم صدای ناله رقیه میومد امروز اومد نشست کنار قبر حسین گفت: حالا که تموم شد.حالا که هر چی بود گذشت حسین ..اما یک سوال دارم..*
بهتر نبود جای تو من کشته میشدم
*تو هم امروز برو تو قالب زینب حل شو در وجود عمه جانش کنار قبر داداشش نشستی..همه با هم بگیم به آقامون ..*
آقا! بهتر نبود جای تو ما کشته میشدیم
*آقا! جان کاش همه ی اولین و آخرین میمردن یک مو از سرت کم نمیشد.*
بهتر نبود جای تو من کشته میشدم
بی تو چگونه صبر کنم با چه طاقتی
از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم
چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی
خاک به دهنم اما چه کنم اسمم روضه خون شده باید بگم این "فدخل زینب و بنت علی" به همین جاها ختم نمیشه چوب و دست گرفته بود هی با لبای حسین بازی میکرد
خودت روضه خون خودت باش ...*
از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم
چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_حسن_خلج
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•در مسیر شاهراه...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی جبار بذری
●━━━━━━───────
در مسیر شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است
هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است
*ما جاموندهای اربعینیم دیگه چارهای نیست اونا که رزقشون شده رفتن و موندن خیلیام رفتن و برگشتن. خوش به حال اونایی که امروز جزو زوّار اربعین آقان حالا چرا یادم اومد عیبی نداره با همین ابیات با همین مضامین گریه کنیم*
«یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده
همین ساعت همین لحظه الان باید حرم بودم
اگه دنیا به کامم بود الان شاید حرم بودم»
اشک بانو ریشهی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی گیاه زینب است
دور کعبه گشتن ما علتش این است که
پردهاش همرنگ با چادر سیاه زینب است
گفت بیبی ما رأیتو عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است
با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دل بخواه زینب است
شام تار از برکت صحن رقیه روشن است
دست ما تا هشت بردامان ماه زینب است
به خدا روضهی اربعین خوندن سخته عشق
یک روح است نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشهی شش گوشه کنج بارگاه زینب از
بعد چهل روز آمده با خاطراتی که مپرس
نیزهها یادآور حلقوم شاه زینب است
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است
اگر که پای فراق تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعلهی شمعی اسیر سو سویم
رسیدم سر خاکت ولی به زانویم
بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر
برای روضه مان در عزای یکدیگر
من از گلوی تو نالم تو هم ز چشم ترم
من از جبین تو گویم توام به زخم سرم
من از اصابت آن سنگ های بی احساس
و از نگاه یتیمت به نیزهی عباس
من از شکستن آن ابروی جدا از هم
تا از جسارت آن دستهای نامحرم
به زخم کاریه نیزه که بازیت میداد
به نقش های کبودی که بر تنم افتاد
*حالا بعد چهل روز چی بگه..*
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
چهل شب از نه انگار چهار صد سال است
هنوز پیکر تو در میان گودال است
داداش هنوز گرد تنت ازدحام میبینم
به سمت خیمه نگاه حرام میبینم
هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردن
مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد
کنار مادرم انگشتر تو غارت شد
*یا صاحب الزمان میدونی چرا میگم روضه اربعین سخته رفقا یک اربعین داغ و زینب باید واسه برادر توضیح بده.ما اصلا چنین چیزی نداریم تو تاریخ ها الا تو همین روز اربعین. این همه مصیبت..به امام سجاد عرضه داشتن آقا جان! کجا سخت گذشت؟ الشام الشام شنیدید دیگه "الشام الشام الشام" هرچی بود شام..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
#کربلایی_جبار_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_دوم #روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی جبار بذری
●━━━━━━───────
*یزید وقتی اشک تمساح ریخت ما پشیمونیم. ابن زیاد دستورشو داد. فلانی دستور داد، فلانی سر و برید، فلانی فلان کار کرد. ما پشیمونیم اومد پیش امام سجاد شروع کرد به گریه کردن گفت: آقا پشیمونیم اینجا یه حرفی به امام سجاد زد گفت: آقا به ما بگو این همه مصیبت دیدی هزینه اش چقدره ما بدیم..*
چهل روزه که از روی نی حال منو دیدی
بگو چرا پس حال خواهر و نپرسیدی
بیسر شدی و بی سر و سامونمون کردی
قرآن روی نی خوندی و دلها رو خون کردی
*اومد بالا مزار برادر..*
من اومدم سر مزارت
نگو که نیستم آشنا نه
من که تو رو خوب میشناسم
بگو منو میشناسی یا نه؟
تازه یه چند روزه میتونم
بپوشونم سرم رو داداش
اینا چهجور میدن قیامت
جواب مادرم رو داداش
یک اربعین من با سر تو دربدر بودم
با خندههای قاتل تو همسفر بودم
تو روی نی، زینب به پابوس تو افتاده
چشمای بد دنبال ناموس تو افتاده
زیرنگاه مردم آب خدایی
خیلی تاب آوردم
چه خاطرات سخت و تلخی
از مجلس شراب آوردم
گفتم که حرمله برامون دردسر داره
تموم راه رقیه رو مدنظر داره
با گریه رفتم آخرش با گریه برگشتم
رقیه رو بردم و بی رقیه برگشتم
تمومشونو پس آوردم
هرچی امانت از تو داشتم
مونده فقط طفل سه ساله
که تو خرابه جا گذاشتم
* ای وای من.. تا این قافله رسید کربلا همه باید ببینن امام چه میکنه. رفقا اصلاً من میگم بعد شام خودش یه روضه دیگه است.این قافله رو نعمان بن بشیر که میخواست راه بندازه امام سجاد گفت: نعمان! ما خیلی وقته واسه کشتههامون گریه نکردیم این اشک تمساحی که گفتم این حرفا باید اربعین زده بشه اشک تمساحی که یزید ریخت دستور داد به نعمان گفت: نعمان! اینا خیلی سختی دیدن بزارید این مسیر به راحتی به مدینه برسن همینطور گریه میکرد با یه حالت حزنی لعنت الله علیه.. یه جملهای داره میگه هر جا دیدی علی بن الحسین چادر به زمین گذاشت شما ازش فاصله بگیرید نذارید این وحشت تو دلشون بمونه این جمله، جمله نعمان میگه یه نگاه به چهره بچههای حسین کردم از سوز سرمای شب از گرمای روز این صورت بچهها پوست انداخته بود دستور دادن که شبانه راه بیفتیم روزا استراحت کنن.همه این بچهها رو زینب آروم میکرد. تا رسیدن کربلا هر کار امام میکنه باید انجام بدن دوشادوش امام پشت سر امام این قافله راه افتاد. حضرت یه نشونی گذاشته بود سر قبر امام "هذا قبر حسین بن علی الذی قتلوا عطشانا" اومدن کنار همین قبر زانو زدن چقدر گریه کردن چقدر ناله زدن این چیزی که اول گفتم هیچ جای تاریخ نداریم الا اینجا همینه..یه وقت امام سجاد صحنهای رو دید باید همه رو یه جوری از سر قبر پدر جمع و جور میکرد دید زنا چادر به سر گرفتن از زیر چادر دارن گریبان چاک میزنن مو پریشان میکنن. یا صاحب الزمان.. داداش نبودی ما رو کجا که نبردن منو ببخشید این حرفو میزنم.. داداش نبودی چه چشما که ما رو ندیدن تا امام سجاد این صحنه رو دید..همه وجود آقا به لرزه اومد گفت: همه بلند شید. همه بلند شید این کاروان باید راه بیفته دیدی وقتی یه اتفاقی میفته میگن همه رو جمعش کنید بریم این صحنه باید از هم باز بشه دیدید این صحنه واسه خیلیا پیش امام سجاد همه رو بلند کرد گفتن بریم سر قبر اون آقایی که مادرش نبود کربلا مادرا مادری کنن خواهرا خواهری کنن. رفقا همه بلند شدن سکینه بلند نشد. سکینه مگه نمیخواستی درد دلاتو به عموت بگی خب بلند شو دختر. همه بلند شدن سکینه بلند نشد امام سجاد اومد کنار خواهر گفت خواهرم بلند شو برادر قربونت بشه بلند شو بلند شو راه بیفتیم بریم سر قبر عمو حالا گریه کن گفت: نه برادر آخه من اون مشک خالی آبو به عمو دادم. من شرمنده عمومم من رو ندارم کنار عمو بیام.این انسی که بین سکینه و اباالفضل بوده چند جا تو تاریخ داریم یه دونه اش اینجاست تو روز اربعین..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین #روضه_اربعین #شام
#کربلایی_جبار_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی جبار بذری
●━━━━━━───────
بذار یه دونه دیگه اشم بگم تو مجلس یزید شمر اومد کنار یزید گفت :یزید حسین یه دختری داره خیلی خوش زبانه. دستور داد بگید این دختر بچه رو بیارن. همچین که سکینه رو آوردن دیدن با دستاش سر و صورتش رو پوشونده هر کار می کنه حرف نمی زنه.گفتن شمر مگه نگفتی خوش زبانه چرا حرف نمی زنه..هر چی اصرار کرد سکینه لب باز نکرد شمرگفت: یزید الان به حرفش میارم..دستور داد سر اباالفضل رو وارد کنن. سرعباس رو تو طبق وارد جلسه کردن.عین عبارت رو دارم برات می گم.. تا چشما افتاد به چشم سکینه نقل اینه سر تو طبق گشت نگاه به سکینه نیفته یه وقت دیدن سکینه بلند بلند گریه میکنه.. عمو حالا که باید منو ببینی نمیبینی.*
در سفر میزدن ماها را
هر گذر میزدن ماها را
یک نفر یا حسین اگر میگفت
صد نفر میزدن ماها را
سیلی و تازیانهها کم بود
با سپر میزدن ما را
نه به لبهای تو فقط
پای تشت زر میزدن ماها را
*بغضً لابیک هرچی داشتن از علی بود*
وای اگر یک نفر علی میگفت
آنقدر میزدند ماها را
وسط کوچهی یهودیا
دربدر میزدن ما را
توی خواب و به وقت بیداری
بیخبر میزدن ماها را
یک اربعین به جای همه سنگ خوردن
یک اربعین شده بدنم سنگسار تو
یک اربعین به روی سرم شعله ریختند
با معجری که سوخت رسیدم کنار تو
* اگه نماد شرمندگی تو کربلا رو بخوای یکیو علم کنی میشه کی؟ اباالفضل..اگه بعد کربلا نماد شرمندگیو بخوای علم کنی میشه زینب میدونی چرا؟ آخه همچین که رسید کربلا صدا زد برادر یادته روز عاشورا دو تا بچههامو فدات کردم از خیمه بیرون نیومدم وقتی جنازه اشون اومد.گفت: داداش یه درخواست خواهرانه ازت دارم سراغ رقیه اتو از من نگیر نگو چی شد نگو کجا گذاشتم نگو چرا نیاوردم...*
تنهای تنهای تنهام بابا
کجایی همهی دنیام بابا
اینم از آخرین مهمونیشون
الشامو الشامو الشام بابا
مگه میشه ما روز اربعینی واسه رقیه گریه نکنیم..*
شام بده من از اینکه تک و تنهام بده
یه سوال دارم بابایی ازت
اینکه من بابامو میخوام بده؟
شام بده وضع زخمای کف پام بده
چقده حرفای بد میشنوم
تو مگه نگفتی دشنام بده
غمت پیرم کرد پیرم کرد پیرم کرد
بابا بابا کتک سیرم کرد سیرم کرد سیرم کرد
دختر تو به شکایت افتاد
خیلی عمه امون به زحمت افتاد
اینقده زخم زبون من خوردم
که زبون من به لکنت افتاد
بابا کشت منو هی میزد
با لگد و مشت منو
یه نفر میون بزم یزید
هی نشون میداد با انگشت منو
کشت منو کجا داشتی
این همه دشمنو
من تنم میلرزه تا زجر میاد
هل میده با لگد از پشت منو
*بذار یکم تو روضه رقیه گیر کنیم*
گل سر داشتم گرفتن دزدیدن
یه معجر داشتم یکم سوخت
یکم ریخت همه دیدن
گرفتار شدم بابا بابا
بابا النگو داشتم گرفتن دزدیدن
چقدر مو داشتم
یکم سوخت یکم ریخت همه دیدن
گرفتار شدم بابا
گفت بابا..!
تا گل روی تو نمیدیدم
چشم من کاسه گلابی بود
در میان دو دست تو رخ من
مثل عکسی میان قابی بود
بابا باز تصویر من ببین
اما خود نپندار اشتباه شده
قاب اگر نیست چهره آن چهره است
عکس رنگی فقط سیاه شده
به روی خاک صحرا با سر انگشتر از زخمم
نوشتم اسم تو اما سنان با پا خرابش کرد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
#کربلایی_جبار_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇