eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ❁﷽❁ (سلام الله علیها) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر چشم بهم زدیم رسیدیم به شب چهارم محرم، امشب مهمان عقیله ی بنی هاشم و دوتا بچه هاشیم. السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زد السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر،عشق سر تا پا حضور السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا(۱) تا دید علی اکبر به شهادت رسید عبدالله بن مسلم بن عقیل هم به شهادت رسید دیگه زینب طاقت نیاورد هر دوتا پسرشو آماده کرد خودش لباس رزم تن این دوتا آقازاده کرد هر دو تا رو آورد محضر برادر، حالا میخاد مجلس گرمی کنه زینب  این دو سرباز جوان رزم آورند هر دو ابن الجعفر ابن الحیدرند دو وجیها عند ربک دو عزیز میوه ی دل نور چشم حیدرند دو چکیده آیه ی قرآن حق دو اثر از مکتب پیغمبرند این دو مشتاق صعود آسمان در حقیقت بالهای جعفرند تُنفِقوا مِمّا تُحِبُّونِ منند گر چه هر دو ریزه خوار اکبرند(۲) هر کاری کرد دید حسین راضی نمیشه ، صدا زد حسین جان، تو رو به جان مادرم، فاطمه ی زهرا اجازه بده این دو تا برن ، هر طوری بود اجازه ی میدانشونو گرفت، یکی یکی اول ،محمد، وارد میدان شد، یه چند دقیقه ای گذشت ،شاید زینب اول جلو خیمه ها ایستاده بود، رزم محمدشو تماشا می‌کرد از دور هی تکبیر میگفت، اما همینکه صدای ناله ش بلند شد، دایی جان ، به فریادم برس، دیدن زینب اومد تو خیمه، دیگه زینب از تو خیمه بیرون نیومد ، دومین پسر، عون به میدان رفت، رجز که میخوند نعره ی حیدریش، تمام لشکرو پر می‌کرد اما زینب دیگه از خیمه بیرون نیومد حتی اون لحظه ای که ابی عبدالله بدن نازنینشونو یکی یکی ، برمیگردوند سمت خیمه ها، دیدن زینب از خیمه بیرون نمیاد، بعدها عبدالله جعفر تو مدینه سوال کرد بی بی جان، یه سوالی دارم ازت، مگه بچه های من عیبی دلشتن،شنیدم هر شهیدی رو زمین میفتاد تو میرفتی بالا سرش، علی اکبر که رو زمین افتاد، تو اول اومدی کنار حسین، اما شنیدم وقتی بچه های من رو زمین افتادن ،از خیمه بیرون نیومدی زینب، تا اينو شنید شروع کرد بلند بلند گریه کردن، صدا زد عبدالله، دست به دلم نزار، خدامیدونه منم دلم میخاست بیام بچه هامو بغل بگیرم، اما دیدم حسین هر قدمی که میاد سمت خیمه ها، یه نگاه میکنه سمت خیمه ی من، فهمیدم اگر بیام از من خجالت میکشه، نخواستم خجالت حسینو ببینم، اما میخوام بگم بی بی جان، من یه سوالی از شما دارم، اون لحظه ای که غل و زنجیر به دستان شما میبستن، سر نورانی برادرت حسین، بالا نیزه ها، اونجاچجورتحمل کرد؟ هر جا هستی ناله بزن یا حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍سید جمال الدین شهرزاد (۲)✍ جواد حیدری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها .👇
. ❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎼 یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کربلا امواج نورت میرسد آقای من با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد دلهامون رو گره بزنیم ، به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟ ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره آه ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم از بهر انجام رسالت، زنده ماندم گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی چندان! که در هر جا شهامت آفریدم اما دو جا دست غمم از پا در آورد بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم یک جا که دشمن بر لبانت چوب میزد‎ آی حسین یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین یا اخا دستی برون از خاک کن اشک چشم زینبت را پاک کن این تو و این دیده ی دریاییم ای به زینب در یم خون هم سخن از گلوی چاک چاک خویشتن آنقدر دور تو گشتم یاحسین تا به خون خود نوشتم یا حسین صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و .👇
(سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا گریه کنید مادر ما بیگناه بود شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب گریه کنید مادر ما بیگناه بود نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود آی مردم ، یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت می‌کشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن امیرالمومنین خجالت می‌کشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد. جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود اما ببین مظلومیت تا کجاست، نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستون‌های مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن یا حسین.... ━━━━━━─────── (سلام الله علیها ) 🎤 .👇
(سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان غم به دل نهفته را ، راز به کس نگفته را مگو به این مگو به آن بگو به صاحب الزمان بگو که دل شکسته ای از این زمانه خسته‌ای ز فتنه‌های این زمان بگو به صاحب الزمان آقای من .... گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان این روضه های فاطمیه بهونه ایه برا اینکه دور هم جمع بشیم با امام زمانمون انس بگیریم با امام زمانمون درد و دل کنیم بیشترین جایی که آدم دلش، به امام زمان اتصال پیدا میکنه تو روضه هاست مخصوصا اگه روضه ی مادرش زهرا باشه گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان فرمودند پشت در فاطمه ی زهرا چندتا ناله زد،اول باباش رسول الله رو صدا زد فرمود یا ابتاه یا رسول الله، ببین با دخترت چه کردند بعد صدا زد یا فضه خذینی، فضه بیا بخدا بچمو کشتن ، یه ناله ی دیگه هم نقل شده از بی بی فاطمه ی زهرا، صدا زد پسرم ، مهدی ، آه یه بیت روضه اون روضه ای که امام مجتبی یه عمری براش گریه میکرد ، اون روضه ای که آقا امیرالمومنین، سر می برد تو دل چاه ، گریه می کرد فاطمه جان در وسط کوچه تو را میزدند قربونت برم یا امیرالمومنین، جلو چشمای شما زدن ، در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند هر کجا نشستی ناله بزن یا زهرا اینجا تو مدینه چهل تا نامرد یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه، هر کی با هر چی دستش بود مادر ساداتو می زدن ، اما تو کربلا موقعی که زینب اومد بالای گودال قتلگاه، دید هر کی با هر چی دستشه میزنه شمشیر دار با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه میزنه ، پیرمردهاشون عصا زنان ناله بزن یا حسین ✍ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها ) 🎤 .👇
. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ، وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ، شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، بریم در خونه ی آقامون امیرالمومنین گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت آقاجان ، یا امیرالمومنین غصه ی چی میخوری این شبها ؟ گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت قربون غم و غصه هات برم یا امیرالمومنین شبانه روز علی بود و گریه ی خون بود تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت بیخود نبود شبها سر میبرد میانه ی چاه، شروع می کرد با چاه درد و دل کردن، امشب دلهاتون آماده ست، چی میگفت امیرالمومنین با چاه؟ ▪️الا ای چاه یارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند▪️ گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت خود اقا امیرالمومنین وقت سحر وارد مسجد کوفه شد یکی یکی مردمو بیدار کرد اومد بالاسر قاتل، ابن ملجم ملعونم بیدار کرد،موقع نماز رسید یه مرتبه دیدن نامرد، با شمشیر زهرآلودش فرق مولا رو نشانه گرفت ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت تمام کینه ی دشمن به فرق مولا خورد ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت و تا حسین و حسن بازوی علی بودند به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت آخه همینکه نامرد ضربه رو زد، امام حسن و امام حسین زیر بغل بابا رو گرفتن اومدن تا نزدیک خونه، تا رسیدن پشت در فرمود رهایم کنید اگه زینبم منو با این حال ببینه طاقت نمیاره ،آقا جان یا امیرالمومنین امان ز بی کسی و بی برادری روزی اینجا تو کوفه امام حسن و امام حسین بودند ابالفضل،برادرهای دیگه بودند زینب تنها نبود اما نمی خواستی زینب فرق مجروح شما رو ببینه فرمودی طاقت نمی آره دختر، امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت این کوفه یه روزی رو میبینه همین زینب با لباس اسارت وارد میشه امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت تقاص خطبه ی کوفه به شام اجرا شد اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت مغیره های جدید و غلاف های قدیم و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت اهل روضه پیام خطبه ی شامش به کاخ دشمن گفت: علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت همین که رأس حسین از علی تلاوت کرد شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد تا دید سر نورانی حسین داره قران می خونه، یکی بلند شد گفت یزید خدا لعنتت کنه ، تو که میگی اینا خارجی اند چطور داره قران می خونه؟تا دید رسوا شده طاقت نیاورد شروع کرد با چوب خیزران ، اینقدر بر لب و دندان ارباب من و شما زد ناله بزن یا حسین.... ✍شاعر ●━━━━━━─────── .👇
12. سید علی حسینی.mp3
زمان: حجم: 3.22M
(علیه السلام ) اَللَّهُمَّ أَحْيِنِي حَيَاتَ اَهْلَ بَيْت اَللَّهُمَّ أَمِتْنِي مَمَاتَ اَهْلَ بَيْت تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِمْ وَحْشُرنِي فِي زُمْرَتِهِمْ وَلاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَيْنَ مُحَمَّد وَلاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْحِیدَر وَلاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الزَّهْرا وَلاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْحَسَن اَللَّهُمَّ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْحُسَین ( حسین جانم ، حسین جانم حسین جان ) تکرار سرم خاک ، کف پای حسین است دلم مجنون ، صحرای حسین است بود پرونده ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسیناست ( حسین جانم حسین جانم حسین جان ) تکرار شعر فارسی : مفاتیح الجناج تعقیبات نماز صبح