eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
17.mp3
2.1M
سیِّدی أخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبی 💠 اى آقاى من محبت دنیا را از دلم بیرون کن ⬅️ واجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ الْمُصْطَفىٰ وَ آلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 💠 و میان من و بهترین برگزیدگان‏ از خلقت، محمد مصطفى(ص) خاتم پیامبران و خاندان او، جمع فرما ⛔️ مصادیق حب دنیا‼️ ❌طلب شهرت🚫 برگرفته از مسجد شهدا شب‌های ماه مبارک رمضان 🎤
17.mp3
2.1M
سیِّدی أخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبی 💠 اى آقاى من محبت دنیا را از دلم بیرون کن ⬅️ واجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ الْمُصْطَفىٰ وَ آلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 💠 و میان من و بهترین برگزیدگان‏ از خلقت، محمد مصطفى(ص) خاتم پیامبران و خاندان او، جمع فرما ⛔️ مصادیق حب دنیا‼️ ❌طلب شهرت🚫 برگرفته از مسجد شهدا شب‌های ماه مبارک رمضان 🎤
. تقدیرم و رقم بزن سینه زنی تقدیرم و رقم بزن حال بکا هر چی برام نمی نویسی ، بنویس شبای جمعه رو فقط کرببلا به همونیکه دوسش داری به همونیکه دوسش دارم جونمم براش بدم بازم بیشتر از اینا بدهکارم ای جانم به کربلا ای جانم به حسین هیچ وقت کم نمیشه از ایمانم به حسین ✍ .👇
Shab21_Razaman1402_Mirzamohamadi_a.mp3
19.39M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا أَمِير الْمُؤْمِنِين 🔊 روضه علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ▪️السلامُ علیکَ یا اولَ مَظلوم▪️ *تا قیامت براش گریه کنی بازم اول مظلومِ وا ...* و یا مَن اولَ غصبَ حقُه ... حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند *شام غریبانه وا،باورت میشه امشب کسی نیامد شام غریبان برای علی بگیره؟!* رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند انبیا بودند از آدم همه در سایه ات لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند بادو دسته بسته می بردند *عجب شامِ غریبانی شد خونۀ علی،یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند،اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد ... کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید ... کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت ... خونشونو کسی آتیش نزد ... این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست،این شام غریبان کجا؟!! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه،هم زینب،هم قمربنی هاشم،هم ابی عبدالله ... اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش ... فقط من شعرشُ میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه ...* غروب بود ُ زنی بی قرار تنها بود ... *هنوز که نگفتم این زن کیه ...* زنی زداغ برادر ، فکار ، تنها بود ... غروب بود و علمدار خفته و زینب ... میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود ... غروب بود و به مقتل برادرو زینب ... هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود ... *میترسم این یه بیتو بگم ، اماسفره ، سفرۀ علی ، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه ...* غروب بود و رباب و صدای لالایی 2 کنار تربت یک شیرخوار ، تنها بود ... حسین ... حسین غروب بود و طناب و اسیری و زینب ... * نه نه بذار از این روضه دربیام ...* خلاصه این همه غم بود و زینب کبری ... میان لشگری از نیزه دار تنها بود ... محمل درست در وسط نیزه دارها یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت ... *این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته،یه شام غریبانم کنار گودال برپاشد،پیغمبر و انبیا و اولوالعزم آمدن؛فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛چون قصۀ ربودن انگشترِ ...اما شام غریبانِ سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب!! من که تنورو اول شب خاموش کردم،وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند،همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن،خدایا این ها کین کنار تنور خانه ی من؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم،من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه ... فقط مال تنور خولیِ ... یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند ... اون رگ هایِ بریدهُ محاسن رو این خاکسترا .... بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد ... صدا زد : حجت الاسلام .
. امشب که حتی آسمان هم دل غمین است شام غریبان امیرالمومنین است چشم یتیمان و فقیران چشم بر راه پیچیده در چاه صبوری آه در آه در خانه ی حیدر چه حالی بود امشب امشب در آن ماتم چه حالی بود زینب از گریه روی خاک می افتاد عباس بر شانه ی دیوار تکیه داد عباس در گوشِ خانه ناله های زینبین است چشمِ همه گریان و گریان تر حسین است این داغ هم بارَش به دوش مجتبی بود این بار هم تشییع در خوف و خفا بود امشب شبِ ویرانیِ ارکانِ دین بود زینب سرش بر شانه ی ام البنین بود محمد بختیاری✍ لسلام .
. به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را زتو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علّی اکبر خود را یتیمان بر تو آوردند شیر و یاد من آمد که باید پیش تیر ، از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را ....................................................... .
. نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد علی (ع) از استخوان مانده در حلقوم راحت شد شب وصل است و او را خوش ترین ساعات و اوقات است طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است علی (ع) ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی (ع) خون میرود امشب دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد تو کافر، زاده ی ملجم، جهان زیر و زبر کردی که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟ تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند کمر از بهر جور او مبند ای آسمان دیگر مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی به محراب نماز امشب عجب شق القمر گشته ببین مولای مظلومان به خونش غوطه ور گشته .
. 🎤 إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا روز حسین (ع) پلک های ما را زخم کرده است و اشک‌های ما را جاری کرده است ای وای از روز حسین... إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا ای وای از روز حسین... عجیب روزگاریه، یومٌ علی صدرِ النّبی، یومٌ علی وَجهِ الثّری روزی روی سینه پیامبر (ع) بودی، اکنون روی خاک صحرا قرار داری ای وای از روز حسین... قُتِلَ الحسین مَحزوناً مَکروبا، قُتِلَ الحسین شَعِثاً مُغَبَّرا حسین (ع) را اندوهگین و غصه‌دار کشتند، حسین (ع) را پریشان و خاک آلوده کشتند قُتِلَ الحسین جائِعاً عَطشانا حسین (ع) را گرسنه و تشنه کشتند قُتِلَ الحسین فرداً وحیدا، قُتِلَ الحسین مَسموماً مظلموما حسین (ع) را تک و تنها کشتند، حسین (ع) را مسموم و مظلوم کستند قُتِلَ الحسین مسلوباً عُریانا حسین (ع) را غارت زده و عریان کشتند وای حسین، خون می‌باره مادر وای حسین، بر رگهای حنجر وای حسین، وای حسین «وای حسین» می‌ری از خیمه‌ها، این غروب بلا، بین نامحرما تنها می‌ذاری منو آسمون تیره شد، چشمشون خیره شد، سمت خیمه چرا تنها می‌ذاری منو؟ به کی می‌سپری، حرم زهرا رو؟ به کی می‌سپری، خواهر تنها رو؟ به کی می‌سپری، خیمه‌ی زن‌ها رو؟ تا نفس دارم، پای کارت هستم نگران نباش، من کنارت هستم پای نیزه‌ها، بی‌قرارت هستم پای تو، می‌مونم تا آخر رفتی و، موندم با یک لشکر وای حسین، وای حسین «وای حسین» دوره‌ت کردن حسین، فرقة بالسیوف، فرقة بالرماح با صورت خوردی زمین پیرمردا تو رو، رو خاک قتلگاه، می‌زدن با عصا، کار دنیا رو ببین تو رو می‌زنن، همگی با نیت واسه‌ی ثواب، یا به قصد قربت انقدر زدن، بدنت شد تربت تو رو می‌زنن، جلوی چشم من طول کشید ولی، تو رو آخر کشتن بمیرم برا غارت پیراهن وای حسین، پیش چشم خواهر ناگهان، روی نیزه یک سر «وای حسین» شاعر: محمد رضا رضایی✍ نغمه‌پرداز و شاعر بند ابتدایی: سید مهدی سرخان 👇
Shab18Ramazan1402[05].mp3
21.03M
🎙إنَّ یَومَ الحُسَین... () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
. امشب سر و کار ما با کیه؟ رسید خدمت پیامبر پرسید یا رسول‌الله، ته تهش تو قیامت کار ما با کیه؟ بعد از همه پل صراط رد شدنا، همه توبیخ شدنا، همه خجالت کشیدنا، همه حسرت خوردنا؛ آخرش کار ما با کیه؟ پیامبر فرمود با خدای کریم لبخند زد، لبخند کشدار زد ، خیالش راحت شد، پاشد بره، پیامبر پرسید چی شد؟ گفت: کریم کسیه که وقتی بتونه میبخشه! از خدا که توانا تر نداریم؛ میبخشه! اینطوری یقین داری به بخشش خدا؟ خدا انقد دوست داره بنده‌ای که حسن ظن داره بهش! گفت حساب کتاب های قیامت رو بستن، پرونده آخرین جهنمی رو دادن زیر بغلش فرستادنش بره، راه افتاد بره سمت جهنم، همچین که دو تا ملک عذاب زیر بغلش رو گرفته بودن، چند قدم میرفت ، یه سر بر میگردوند عقب رو نگاه میکرد، دوباره میرفت. دوباره سر برمیگردند عقب رو نگاه میکرد! خدا گفت چیه؟ کاری داری نگاه نگاه می‌کنی؟ گفت خدایا من بد، قبول، ولی فکرش رو نمی‌کردم منو جهنم بفرستی، من رو بخششت حساب کرده بودم خدا گفت برش گردونید ازش گذشتم! امشب باید بریم در خونه خدا نگاه نگاه کنیم، انقد نگاه کنیم خدا بگه چیه؟ چی‌کار داری؟ یه عبارت داره تو دعای جوشن کبیر : يا سَيِّدَ السّاداتِ یعنی ای آقای همه آقا ها ! سیادت ینی مردونگی ، سه تا خاصیت از یه مرد میگم ، بعد تو خودت حساب کن آقای همه آقا ها ، مرد همه مرد ها چطوری رفتار می‌کنه . یک . قبل از اینکه گدا گدایی کنه، رو بزنه بهش عطا می‌کنه دو. از هیچ کسی هیچ کینه ای به دل نمیگیره سه . وقتی کسی مهمونش بشه از جان براش مایه می‌ذاره امشب با مرد طرفیم . از یه جایی به بعد اصرار بر اینکه : «نه ، گناه من فرق می‌کنه ، بخشیده نمیشه» دیگه توبه نیست ، توهینه . همین که نشستی سر سجاده یقین بدون بخشیده شدی . از اینجا به بعد ، اینطور دعا کن که : مهربون ! دیگه هیچ وقت نذار ازت جدا بشم ، هیچ وقتِ هیچ‌وقتِ هیچ وقت .
. . 🟢 حکایات مناجاتی 0⃣1⃣ شکستن کوزه ها بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلائق، جبرئیل نزد حضرت نوح(ع) آمد و گفت چندی پیش شغل تو نجاری بوده است حالا کوزه بساز. آن حضرت کوزه های زیادی ساخت. جبرئیل گفت خدا می فرماید کوزه ها را بشکن او هم چند عدد از کوزه ها را بر زمین زد و شکست بعضی ها را آهسته و بعضی ها را با اکراه شکست. جبرئیل دید او دیگر نمی شکند. گفت چرا نمی شکنی؟ فرمود دلم راضی نمی شود، من زحمت کشیده ام اینها را ساخته ام. جبرئیل گفت ای نوح مگر این کوزه ها هیچ کدام جان دارند؟!پدر و مادر دارند؟ آب و گل آن که از خداست، همین قدر تو زحمت کشیده‌ای و ساخته ای، چطور به شکستن آنها راضی نمی شوی؟ پس چگونه راضی شدی خلقی را که خالق آنها خدا بود و جان و پدر و مادر داشتند نفرین کردی و همه را به هلاکت رساندی؟ از اینجا آن پیامبر خدا گریه بسیار کرد و لقبش نوح شد. 📚منبع: داستان‌هایی از لطف خدا، ج ۲، ص ۳۶ ✍ .
. شبِ قدره شبِ گریه شبِ رحمت شبِ ناله کاشکی امسال شبِ اِحیا جون بدم واسِه سه‌ساله شبِ قدره جا گرفتم من زیرِ سایه‌یِ قرآن کاشکی امسال بمیرم از غمِ طفلِ تو حسین‌جان شبِ قدره شبِ روزی شبِ روضه‌هایِ حیدر کاش بمیرم از بابایی مونده یک سر واسِه دختر شبِ قدره شبِ آه و گریه‌هایِ عبدِ دربار کاش بمیرم چقَدَر آه می‌کشید بعدِ علمدار شبِ قدره شبِ بارون شبِ دلهایِ پریشون کاش بمیرم رویِ موهاش گلِ‌سر شد لخته‌یِ خون شبِ قدره شبِ توبه خدایا دلم آشوبه کاش بمیرم داره با مُشت به لب وُ دهن می‌کوبه شبِ قدره شبِ قرآن شبِ آیاتِ الهی کاش بمیرم پایِ نیزه زدَنِش با چه گناهی شبِ قدره شبِ قسمت شبِ ارباب و زیارت کاش بمیرم یه سه‌ساله پوشیده رختِ اسارت شبِ قدره شبِ دلها شبِ انتظارِ آقا کاش نَمیرم تا ببینم اِنتقامِ گلِ زهرا .👇
. ‍ علیه‌السلام ✍ شب قدر سومه من اومدم بازم گدايی ای جگر گوشهٔ فاطمه بگو الان كجايی نجفی يا كربلايی ؟ يا که مشهد الرضايی ؟ مكه ای يا كه مدينه ؟ غصه دار زخم سينه هر جا هستی اقاجونم، برام دعا كن۳ خوب خوبا مهربونم، برام دعا كن۳ شب قدر سومه سفارش منم كن اقا لباس پاكی و اخلاص و خودت تنم كن اقا اگه ابروتو بردم دل به غير تو سپردم پشيمونم پشيمونم اشتباه كردم ميدونم عيبامو بيا درست كن، ای گل نرگس۳ يه غلام سيا درست كن، ای گل نرگس۳ شب قدر سومه امضا میشه مقدّراتم آقا جون یعنی میشه امضا بشه برگِ ‌براتم حرم و بده نشونم قسمتم کن آقا جونم کنارت تو دلِ جاده اربعین پای پیاده یاد پاهای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ نذر بابای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ شب قدر سومه٬ تازه شده داغ سه ساله داری از غمش آقا جون گریه و ضجّه و ناله آخه عمّه جونْ رقیه نداره تَوون رقیه بسکه رو خارا دویده شده قامتش خمیده تو بيای روضه بخونی ،برا رقيه۳ عمريه كه پريشونی ، برا رقيه۳ تاولِ تازه روی پا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ روی نیزه سرِ بابا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .👇
Kashani-Shab18Ramazan1402.mp3
27.46M
🎙 : درنگی‌در منطق‌قرآن(۵) 🔹 حجةالاسلام 📆 شنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Kashani-Shab20Ramazan1402.mp3
32.32M
🎙 : درنگی‌در منطق‌قرآن(۶) 🔹 حجةالاسلام 📆 دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 🔰
. ﷽ 💠 گزارش کارهای شیعیان به امامان ✍موسی بن یسار میگوید: من در خدمت علیه السلام بودم؛ وارد کوچه‌های شهر طوس شدیم (شهر مشهد امروز) سر و صدایی شنیدم به طرف آن صدا رفته دیدم جنازه ای است می‌برند ناگاه امام علیه السلام از مرکب پیاده شدند و تابوت را گرفتند و از پی آن به راه افتادند. آنگاه فرمودند: «ای موسی بن یسار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع نماید چنان گناهانش می‌ریزد گویا اینکه تازه از مادر به دنیا آمده است و آثار گناه در پرونده او نمی ماند.» امام همچنان از پی جنازه رفتند تا اینکه او را در کنار قبر گذاشتند. حضرت جلو رفتند و مردم را از جنازه کنار زدند، تا میت را مشاهده کردند سپس دستشان را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند: «فلانی پسر فلان! تو را به بهشت بشارت می‌دهم؛ دیگر از این ساعت، ترسی نخواهی داشت.»عرض کردم: فدایت شوم این مرد را می‌شناسید؟! شما که تا کنون به این منطقه قدم نگذاشته اید! حضرت علیه السلام فرمودند: «مگر نمی دانی "تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا و مساء"؛ اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما پیشوایان عرضه می‌شود هرگاه کوتاهی داشته باشند، از پروردگار تقاضا می‌کنیم از آن چشم پوشی نماید، و هر کار خیری را انجام داده باشند، از خداوند درخواست میکنیم اجر آنها را بدهد.» 📚 بحار،ج 49، ص 98 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄