🔰 #روزشمار_محرم قسمت ۳
۲ محرم
ورود کاروان سیدالشهدا به کربلا
_ مردم بندگان دنیا
_ نامه عبیدالله به حُر
.
#شب_چهارم_محرم
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_اطفال_حضرت_زینب
🔸دید زینب چون به دشت کربلا
🔸گشته بی یاور حسینش از جفا
تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده...
صدای غربتش بلنده...
حسینش دیگه یاری نداره...
بچه هاش رو اماده کرد...
🔸کرد بهر یاری آن ممتحن
🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن
صدا زد... عزیزانم...
ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده...
دیگه یاری نداره...
عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم...
برید جانتون رو فدای آقاتون کنید...
قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب...
🔸بوسه زد از مهربانی رویشان
🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان
خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر...
میدونی بالاترین لذت دنیا چیه...
بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده...
مقابل چشمات قد بکشه...
بزرگ بشه...
جوون بشه...
جلوت راه بره...
به قد و بالاش نگاه کنی...
اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم...
اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه...
الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه...
خدایا خیلی سخته برای زینب...
صدا زد... عزیزان من...
برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید...
بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله...
آقا جان اذن میدان بده...
هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه...
اصرار کردن...
آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم...
طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم...
طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم...
ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم...
آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین
🔸مکن نا مهربانی ای برادر
حالا حرف دل زینب...
🔸مکن نا مهربانی ای برادر
🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر
خودم و بچه هام فدای تو حسین...
🔸پسرهای مرا از خود مرنجان
🔸غلام اکبرند و عبد اصغر
انقدر اصرار کردن بلاخره...
هر طوری بود اقا اجازه داد...
گلهای زینب رفتن میدان...
جنگ نمایانی کردند...
خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند...
اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد...
یا حسین...
آقا به دادمون برس...
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند...
کنار بدن پاره پاره گلهای زینب...
اومد بچه ها رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
وقتی آقا زاده ها نگاه کردند...
دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون...
آماده ای بگم یا نه...
اما ساعتی بعد...
گودی قتلگاه...
وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه...
والشمر جالس علی صدره...
شمر رو سینه اش نشسته...😭
از سویدای دلت صدا بزن یا حسین
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
.......
گذشت کاروان برگشتن مدینه ، بشیر خبر آورد . یه وقت دیدن عبدالله اومد گفت خانومم زینبُ کجاست .. گفتن جناب عبدالله اون محمل ، محملِ زینبِ .. تا همچین که پرده رو کنار زد زودی روشو برگردوند. گفت ببخشید میشه به من بگید خانومم زینب کجاست؟ گوشه ی محمل صدا ناله ش بلند شد .. عبدالله حق داری زینبُ نشناسی .. خانم چرا انقدر پیر شدی ، شکسته شدی؟ عبدالله آخه اون چیزی که من دیدم تو ندیدی .. مگه چی دیدی عبدالله می خوای بهت بگم؟
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر ، او از حسین دل ..
انقدر گریه کردن گفت خانم جان فقط یه سوال برام باقی مونده ، (چیه عبدالله؟) گفت از صبح هر کی رو زمین افتاد ، بعد حسین تو اومدی استقبال .. اما شنیدم دو تا بچه هام رو زمین افتادن تو از خیمه بیرون نیومدی .. گفت عبدالله ترسیدم داداشم خجالت بکشه ... ای حسین ..
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
.
#شب_آخر_مجلس
چهارپاره روایی ورود حضرت زهرا به صحنه محشر
#مهدی_کبیری
➖➖➖
نه کسی قدرت سخن دارد
نه کسی نای سر تکان دادن
همه ی اختیارها جبر است
شده وقت دوباره جان دادن
روز محشر شده، زبان ها لال!
جن و انس و ملک، نظر پایین!
حال وقت عبور فاطمه است..
همه انداختند، سر پایین
گرم تسبیح و مجمری از عود
با سپاه فرشته مالامال
آمده از میان جمعیت
مریم و آسیه به استقبال
رفته بر روی منبری از نور
دور تا دور او ملک پیداست
جبرئیل از خدا خبر آورد
عرش تحت ولایت زهراست
همه ی هستی خودش را داد
حق خودش گفته وقت جبران است
به تلافی بندگی هایش
هرچه زهرا طلب کند آن است
فاطمه در برابر خالق
دستها را که میبرد بالا
با سر غرق خون فرزندش
روضه ای تازه میکند برپا
با دلی زخم خورده میگوید
که برای شکایت آمده ام
داغ روی دلم گذاشته اند
با غمی بی نهایت آمده ام
از چه دردی کنم شکایت که
همه ی لحظه هام پر دردند
یوسفی داشتم که لب تشنه
گرگها پاره پاره اش کردند
نیمه جان روی خاکها بود و
با عصا میزدند بر بدنش
دل من را به درد آوردند
بسکه پا میزدند بر بدنش
میرسد امر خالق قهار:
ظالمان را در آتش اندازید
قاتلان حسین را ببرید
همه شان را در آتش اندازید
***
+گفت وارد شو ای حبیبه ی من
پیش پایش گشود درها را
-گفت هرگز نمیروم به بهشت
تا نفهمند قدر زهرا را_
فاطمه خوانده ای مرا ز ازل
بخدا اینچنین نخواهم رفت
زودتر از همه محبانم
به بهشت برین نخواهم رفت
صبر کردم میان رنج و بلا
تا که فصل عنایتم برسد
نوکران حسین منتظرند
تا به آنها شفاعتم برسد
با اشارات چادر خاکی
عرش را جابجا کند زهرا
مثل "مرغی که دانه برچیند
دوستان را جدا کند زهرا"*
*مرحوم استاد مؤید
➖➖➖
.
.
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_عبدالله
#موضوع تحلیل : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅
✏️✏️
#متن_روضه 👇
می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد
مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد
از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود
تا که در آغوش امامش بیشتر باشد
می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا
راهی برای بردنش پیدا کند آنجا
افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد
اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد
داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند
با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند
آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد....
📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
4_5904405779351339424.mp3
5.26M
#تحلیل_مداحی
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#حاج_مهدی_سلحشور
🔴 روضه تحقیقی و گریز در گزیز🔴
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#تحلیل_مداحی #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله_ابن_حسن #حاج_مهدی_سلحشور 🔴 روضه تحقیقی و گریز در گزیز🔴
.👆
#تحلیل_مداحی
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
تحلیل مداحی #حاج_مهدی_سلحشور
تحلیلگر: #دکتر_محمد_فراهانی
🔸🔸🔸🔸🔸
#نکات 👇
✅حال مداح: مهمترین شاخصه در روضه خوانی، حال مداح است که اگر این حال نباشد مستمع تأثیری نخواهد گرفت، این حال با رعایت تقوا، اخلاص، صداقت و به طور کلی بندگی، به دست می آید. کسی که در خلوت اهل بکاء و توسل نباشد در مجلس حالی نخواهد داشت.
در این جلسه حال و سوز و گداز در ذاکر محترم کاملا محسوس است.
✅ #روضه_تحقیقی: روضه ها به طور کلی یا احساسی هستند یا سخت و سنگین. روضه های احساسی و سخت و سنگین خود انواعی دارند که یکی از این اقسام، روضه تحقیقی است. در روضه تحقیقی روضه های مختلف از جهتی دسته بندی می شوند و این دسته بندی در جلسه بیان می شود. خواندن روضه با این دسته بندی ها نوعی نوآوری به حساب می آید و نشانه اهل تحقیق بودن مستمع است، و همین امور اثرگذاری کلام مداح را بالا می برد.
در این جلسه روضة تیرهایی که حرمله در کربلا زده است و در گریز روضه دفاع از ولی خدا توسط حضرت عبدالله بن حسن(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س)؛ جزء روضه های تحقیقی محسوب می شود.
گریز در گریز: گاهی اوقات از دل ✅گریز اول، گریز دیگری بیان می شود؛ این روش هم نوعی نوآوری در روضه است. در این روش بایستی دقت شود، گریزها با توجه به سوز وگدازشان ذکر شوند و جانسوزترین گریز در آخر بیاید.
در این جلسه ابتدا به روضه شام غریبان گریز زده می شود و سپس به روضه حضرت زهرا(س).
نکته اینکه این گریز جزء گریزهایی است که کمتر در روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع) خوانده شده است و همین امر این گریز را از کلیشه ای بودن خارج می کند.
نکته دیگر پیامی است که در این گریز نهفته است و آن هم دفاع از ولایت تا پای بذل جان است.
🔻🔻🔻🔻
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
YEKNET.IR - shoor - hafteghi - 1400.08.28 - ebadi.mp3
5.48M
⏯ #شور احساسی
🍃پدر و مادرم فدات پدر و مادر حسین
🍃جوونیه منم فدا علی اکبر حسین
🎤 #اکبر_عبادی
.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
#مهدی_ستارزاده🎼
#احمدرضا_اسماعیل_نژاد✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پدر و مادرم فدا / پدر و مادر حسین ۲
جوونی منم فدا / علی اکبر حسین
توو قیامت دلم خوشه / که براتو سینه زدم
ملائکه به هم میگن / این بوده نوکر حسین
نوکرتم - یه عمره دربه درتم
با این که با کارام همیشه آقا دردسرتم
آره بدم - ولی با امید اومدم
تو رو خدا از در خونت نکنی منو ردم
[هوای حسین / هوای حرم دارم
به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زیباترین دم جهان / دَمِ حسین فاطمه ۲
میمیرم آخرش من از / غَمِ حسین فاطمه
لطفی که کردی آقا به / من حتی مادرم نکرد
زیاده والله از سرم / کمِ حسین فاطمه
مدیونتم - من بی سر و سامونتم
فدای تو میشم آخه آقا بلاگردونتم
دل میبری - با نگاهْ مشکل میبری
کشتی شکست خورده ها رو تا خود ساحل میبری
[هوای حسین / هوای حرم دارم
به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصحاب #روضه_اصحاب خیلی از همراهان امام ، وقتی خبر شهادت مسلم رو شنیدند رفتند .. *امشب، شب بهتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
رُقيّة بثّت رِسالتها في التاريخ
أنَّ الحياة بلا حُسَينْ عَدم...
رقیه پیام خود را در تاریخ ابلاغ کرد؛
که زندگی بدون حسین معنایی ندارد!
.