eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
610 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقایع تا روز دوازدهم محرم، پيكر پاك و بی سر فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و ياران پاكبازش در زير آفتاب رها شده بود. بنا به نقل مشهور اجساد مطهر شهدا سه روز زير آفتاب بر روى زمين مانده‏بودند و باد صحرا بر آن بدن هاى پاك مى ‏وزيد. ⚫خاکسپاری شهدای کربلا توسط بنی‌اسد؛ حضور امام سجاد(علیه السلام) برای شناسایی و دفن شهدا گفتنی است طائفه بنى‏اسد كه در غاضريه محله‏اى نزديك كربلا منزل داشتند، پس از تخليه كربلا از سپاه ابن سعد به كربلا آمدند و آن بدنهاى پاك را در خاك و خون مشاهده كردند. آنان از زن و مرد فريادشان به ناله و شيون بلند شد. وقتى كه مصمم شدند آن بدن هاى پاك را دفن كنند، چون نه سر در بدن داشتند و نه لباسى بر تن، هيچ يك را نمى‏ شناختند. لذا متحير و سرگردان بودند كه چه كنند، ناگاه امام سجاد عليه السلام از سمت صحرا به‏ سوى آنان آمد و شهدا را به آنها معرفى كرد. و قبل از همه به دفن پيكر پاك عليه السلام اقدام فرمود. او در گوشه‏ اى از كربلا كمى خاك را كنار زد، قبرى ساخته و پرداخته آشكار شد، دست ها را زير بدن قرار داد و به تنهايى به داخل قبر برد و فرمود: «با من كسانى هستند كه مرا يارى كنند». چون بدن را در قبر نهاد صورت مباركش را بر گلوى بريده پدرش گذاشت و در حالى كه باران اشك چون ابر بهارى بر گونه‏ هايش جارى بود، فرمود:«طُوبى‏ لِأَرْضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهِرَ، فَإنّ الدُّنْيا بَعْدَك مُظْلِمَةٌ وَالْآخِرَةُ بِنُورِكَ مُشْرِقَةٌ، أَمَّا اللَّيْلُ فَمُسَهَّدٌ وَالْحُزْنُ فَسَرْمَدٌ، أَوْ يَخْتارَ اللَّهُ لِأَهْلِ بَيْتِكَ دارَكَ الَّتي أَنْتَ بِها مُقيمٌ وَعَلَيْكَ مِنّي السَّلامُ يَابْنَ رَسُولِ اللَّه وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ‏؛ خوشا به آن زمينى كه پيكر پاك تو را در برگرفته، دنيا پس از تو تاريك شد و آخرت به نور جمال تو روشن گشت. شبها ديگر خواب به سراغم نمى‏آيد و اندوهم پايانى نخواهد داشت. تا آن زمان كه خداوند اهل بيت تو را به تو ملحق كند و در كنار تو جاى دهد. درود و سلامم بر تو باد اى فرزند رسول خدا و رحمت و بركات خدا بر تو باد». عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص33. .
enc_16900281514195534029709.mp3
3.97M
بدونتو جهنمه دنیامون تو زندگی نمی ذاری تنهامون ... بدون تو جهنمه دنیامون تو زندگی نمیذاری تنهامون زنونه گریون تو اند مردامون مردونه پای کارتند زن هامون پسرامون فدای پسرات دخترامون فدای دخترات نسل ما نسلیه که هممون میمیریم برات به جوونت جوون ها رو سامون بده کسب و کار حلال و فراوون بده خونه میخواهیم که روضه بگیریم برات بچه میخواهیم که واست یه روز جون بده تا همیشه روضه های تو چراغش روشن است در جوانی پاک بودن شیوه سینه زن است حسین حسین حسین ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . سلام مادر .... ببین با من چها کردن لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی ...... سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو سلام مادر ... بریده کی گلوی تو خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن به پیش من ... لباس کهنت‌م بردن ته گودال ... برای تو دعا کردم تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم   ............ در ریاض القدس نقل کند که زن خولی گوید صدای محزونی شنیدم که یکی می فرمایدانا الغریب زن خولی گوید:مدهوش افتادم و در عالم غشوه دیدم مطبخ سرا وسیع شد حوریان بهشتی و کنیزکان پاکیزه سرشتی ریختند به مطبخ خانه حوریه فریاد می کرد طرقوا طرقوا راه دهید که فاطمۀ زهرا بدیدن سر فرزندش حضرت حسین علیه السلام می آید،ناگاه دیدم پنج هودج ازآسمان بزمین فرود آمد و زنان سیاه پوش بیرون آمدند،و دور تنور حلقۀ ماتم زدند دیدم در میان آن زنان یک زنی که سن وی از همه کمتر بود گریبان دریده گریان گریان دست برد میان تنور یک سر پر خون مجروحی که هنوز از رگهای گلویش خون جاری بود بیرون آورد،و به سینه چسبانید و از دل آه برآورد،و گریان گریان فرمود ولدی ولدی یا حسین ایها الشهید ایها المظلوم قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک فرزندم ای حسین ای شهید ای مظلوم ترا کشتند و نشناختند و ز آب منعت کردند. .👇
نشست صدا پادکست آموزشی.mp3
2.75M
. استفاده بی رویه از صدا باعث نشست صدامون می شه . اول مساله رو بشناسیم تا خیلی راحت بتونیم حلش کنیم . 🎤
kashani-Shab11Moharram1402.mp3
29.07M
🎙 : حجة‌الاسلام کاشانی 🏴 مراسـم عـزاداری دهه اول ماه | شام غریبان امام حسین (علیه‌السلام) 📅 جمعه ۶ مرداد ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی شیخ مفید در ارشاد نوشته: ۴ نفر به امام حسین نامه نوشتند که خدارو شکر که معاویه به درک واصل شد و به چند دلیل ما بدنبال سرنگونی بنی امیه هستیم: ۱ حکومت بنی امیه غصبی است ۲. بیت المال رو هم غصب کرده. ۳. مستبدند ۴. خوبان رو میکشند و افراد شرور، بر سر کار هستند. ۵. اموال عمومی را به دوستانشان سپرده اند. لذا برای مبارزه با بنی امیه ، نیاز به امام داریم، تا ذیل پرچمش جمع شویم و با بنی امیه مبارزه کنیم.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🎙 #سخنرانی: حجة‌الاسلام کاشانی 🏴 مراسـم عـزاداری دهه اول ماه #محرم۱۴۰۲ | شام غریبان امام حسین (علی
. مقتل الحسین(ع)، خوارزمی ـ به نقل از حسن بصری ـ:   حسین بن علی(ع)، سَروری زاهد، پارسا، شایسته، خیرخواه و خوش اخلاق بود. ایشان روزی با اطرافیانش به باغ خود رفت. در این باغ، غلامی کار می کرد که نامش «صافی» بود. چون امام(ع) به باغ نزدیک شد، غلام را دید که نشسته و نان می خورد. امام حسین(ع) بدو نگریست و زیر درخت خرمایی نشست که ایشان را می پوشانْد و غلام نمی توانست ایشان را ببیند. غلام، یک گرده نان را بر می داشت و نصف آن را به طرف سگش می انداخت و نیم دیگر را خودش می خورد. حسین(ع) از این کار غلام در شگفت شد. چون غلام از خوردنْ آسوده گشت، گفت: سپاس، خداوند جهانیان را. خدایا! مرا بیامرز و سَرورم را بیامرز و به او برکت بده، چنان که به پدر و مادر او برکت دادی، به رحمت خودت، ای مهربان ترینِ مهربانان! در این هنگام، حسین(ع) برخاست و فرمود: «ای صافی!». غلام، وحشت زده برخاست و گفت: سَرورم و سَرور همه مؤمنان! من شما را ندیدم. مرا ببخش. حسین(ع) فرمود: «مرا حلال کن، ای صافی؛ زیرا من، بدون اجازه تو به باغت وارد شدم». صافی گفت: به سبب فضیلت و کرم و سَروری خودت چنین سخنی را می گویی، سَرورم! حسین(ع) فرمود: «دیدم که نیمی از گرده نان را به سگَت می دهی و نیم دیگر آن را خود می خوری. این کار چه معنا دارد؟». غلام گفت: سَرورم! هنگامی که من نان می خوردم، این سگ به من می نگریست. من از نگاه او شرم کردم. آخر، این هم سگِ توست که باغت را در برابر دشمنان حفظ می کند. من برده تو ام و این، سگ توست و هر دو با هم، روزی از تو رسیده را خوردیم. حسین(ع) گریست و فرمود: «تو در راه خدا آزادی و با طیبِ خاطر، دو هزار دینار به تو می بخشم». غلام گفت: اگر مرا آزاد می کنی، من باز هم می خواهم عهده دار باغ تو باشم. حسین(ع) فرمود: «مرد، هر گاه سخنی بر زبان می آورد، شایسته است که آن را با عمل خود تأیید کند. من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأیید کردم و باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشیدم؛ ولی این گروه از اطرافیان من آمده اند تا میوه و خرما بخورند. آنها را به خاطر من، میهمان خود بدار و ارجشان نِه. خداوند در روز رستاخیز، بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقی و ادبت، به تو برکت دهد!». غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشیدی، من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان تو می کنم. بر مؤمن شایسته است که همچون نوه پیامبر خدا باشد. [۱]. مقتل الحسین(ع) للخوارزمی: ج ۱ ص ۱۵۳؛ مستدرک الوسائل: ج ۷ ص ۱۹۲ ح ۸۰۰۶، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص ۲۲۴. .
. علیه‌السلام ❇️ قبائلی از شام که به فعل کثیف پدرانشان در واقعه عاشورا افتخار می‌کنند. 🔶 مرحوم کراجکی در کتاب «التعجّب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة» می‌نویسد: تعجب از عدّه‌ای است که به کارهایی که پدرانشان با حسین بن علی (علیه السلام) انجام دادند، شاد شدند و آنها را به واسطه کار و اثری که در قتل آن حضرت داشتند، بزرگ داشتند و به آن افتخار کردند، و به همین جهت در سرزمین شام به این القاب مشهور و شناخته شدند. این عده عبارتند از: 1⃣ «و أمّا بنو السراويل: فأولاد الذي سلب سراويل الحسين عليه السّلام» بنو سراويل: اولاد كسى بودند كه پيراهن حسين بن علی (علیه السلام) را روز عاشورا از تن مباركش در آورد و برد. 2⃣ «و أمّا بنو السرج: فأولاد الذين أسرجت خيله لدوس جسد الحسين (عليه السّلام)، و وصل بعض هذه الخيل إلى مصر، فقلعت نعالها من حوافرها و سمّرت على‏ أبواب الدور ليتبرّك بها، و جرت بذلك السنّة عندهم حتّى صاروا يتعمّدون عمل نظيرها على أبواب دور أكثرهم» بنو سرج: اولاد کسی هستند که اسبانش را زين کرد تا جسد حسين بن علی (علیه السلام) را لگدمال کند. بعضي از اين اسب ها به مصر رسید، پس نعل آن اسب ها را جدا کردند و از باب تبرّک بر سر خانه هایشان آويختند، و اين کار نزدشان رسم و سنّت گشت. 3⃣ «و أمّا بنو سنان: فأولاد الذي حمل الرمح الذي على سنانه رأس الحسين عليه السّلام» بَنُو سِنان: اولاد کسی هستند که نيزه ‏اى را حمل می کرد كه سر حسين بن علی (علیه السلام) بر آن بود. 4⃣ «و أمّا بنو المكبّري: فأولاد الذي كان يكبّر خلف رأس الحسين عليه السّلام» بنو المُكَبِّرِى: اولاد کسی هستند که پشت سر بریده حسین بن علی (علیه السلام) تکبیر می گفت. 5⃣ «و أمّا بنو الطشتي: فأولاد الذي حمل الطشت الذي ترك فيه رأس الحسين عليه السّلام، و هم بدمشق معروفون» بَنُو الطَّشتى: اولاد کسی هستند كه سر حسین بن علی (علیه السلام) را در طشت حمل می کرد، و آنان در دمشق معروفند. 6⃣ «و أمّا بنو القضيبي: فأولاد الذي أحضر القضيب إلى يزيد لعنه اللّه لنكت ثنايا الحسين عليه السّلام» بَنُو القَضِيبى: اولاد كسی هستند كه برای یزید ملعون، آن تکه چوب را آورد و یزید ملعون با آن چوب، به دندان های حسین بن علی (علیه السلام) می‌زد. 7⃣ «و أمّا بنو الدرجي: فأولاد الذي ترك الرأس في درج جيرون‏ بنو الدَّرَجى: اولاد كسى كه سر حسین بن علی (علیه السلام) را بر پله‌هاى باب جيرون(در دمشق) نهاد. 📚 التعجّب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، ص۱۱۶-۱۱۷ .
. ‌ جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی ◾️▪️🔲▪️◾️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ━ ◾️▪️🔲▪️◾️━ ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین ....... ━━━ ◾️▪️▪️◾️━━━ لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ........................... ◾️▪️▪️◾️ .👇