eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان می دانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد(ص) می باشند، تو را محاصره می نمایند، و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام می نمایند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد واز آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند. سپس حضرت(ع) گریست.(۴) 5⃣گریه : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)، زینب(س) ندبه کنان از خیمه بیرون آمد. راوی می گوید : 📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ : يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》 ♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی‏ كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می‏ گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد : فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده‏ اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده‏ اند. راوی می گوید: سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۵) 6⃣گریه : امام صادق(ع) می فرماید : 📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)! فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》 ♦️گريه كنندگان عالم پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)! حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى ‏گذاشتند مگر اينكه گريان مى‏ شد. كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت : اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى‏ ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!  امام(ع) می فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》 ♦️من چيزهايى را مى‏ دانم كه شما نمى ‏دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى‏ شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى‏ كند.(۶) 7⃣گریه : نقل شده است که؛ کمیت اسدی خدمت امام باقر(ع) رسید و با درخواست ایشان، ابیاتی را در مصیبت امام حسین(ع) خواند : 📋《وَ بَکَی اَبُوجَعفَرِِ(ع) ثُمَّ قَالَ : يَا كُمَيْتُ! لَوْ كَانَ عِنْدَنَا مَالٌ لَأَعْطَيْنَاكَ مِنْهُ، وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ : لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ اَلْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا اَهلَ البَیتِ(ع)》 ♦️در این هنگام، امام باقر(ع) گریستند و فرمودند : ای کمیت! اگر ما مالى مى‏ داشتيم به تو مى‏ داديم ولى از آن توست آنچه پيامبر اكرم(ص) درباره حسّان بن ثابت فرمود : مادامى كه از ما دفاع مى‏ كنى پيوسته روح القدس با توست.(۷) 8⃣گریه : عبدالله بن سنان می گوید : در روز عاشورا خدمت امام صادق(ع) رسیدم. 📋《فَاَلْفَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ، ظَاهِرَ الْحُزْنِ، وَدُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ》 ♦️دیدم که رنگش تغییر نموده و اشک‌هایش همانند دانه‌های مروارید از چشمان او فرو می‌ریزد. پس به ایشان عرض کردم : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! مِمَّ بُکَاؤُکَ؟ لَا اَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ!》 ♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! برای چه گریانی؟ خدا چشمان تو را گریان نکند! حضرت(ص) فرمودند : 📋《اَ وَ فِی غَفْلَةٍ اَنْتَ!! اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع) قُتِلَ فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ؟》 ♦️مگر تو غافلی؟ آیا نمی‌دانی که حسین بن علی(ع) در چنین روزی به شهادت رسیده است؟ 📋《وَ بَکَی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) حَتَّی اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِدُمُوعِهِ》 ♦️سپس امام جعفر صادق(ع) به‌ اندازه‌ای گریست، که محاسن شریفش به وسیله اشک‌هایش تر شد.(۸) 9⃣گریه : امام رضا(ع) می فرماید : 📋《اِنَّ اَبي اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُري ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّي يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ》 ادامه مطالب :👇 ۲
. (علیه السلام) در حدیثی آمده است که امام زین العابدین(علیه السلام) فرموده‌اند:«یالیت اُمّی لم تلدنی»یعنی ای کاش مادر مرا نمی‌زایید! و این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو ساله‌اش (حضرت محمدباقر علیه السلام) را در بغل داشت. چادر او آن قدر کوچک بود که اگر می‌خواست خود را بپوشاند آفتاب به صورت فرزند او می‌تابید و صورتش را می‌سوزانید و اگر می‌خواست فرزند را زیر چادر ببرد نمی‌توانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود:«ای کاش مادر مرا نمی‌زایید و این روز را نمی‌دیدم» عرض من این است:آقایی که با دیدن این منظره این طور حرف می‌زند حق دارد آن جایی که از او سئوال کردند کجای واقعۀ کربلا برشما سخت‌تر بود سه مرتبه بفرماید:«الشام الشام الشام» یزید نامرد در آن مجلس کذایی زن و بچۀ خود را پشت پرده پنهان کرده بود؛ ولی زنان و کودکان و خاندان رسول‌الله(صلی الله علی و آله و سلم) را در مجلس نامحرمان نشانده بود در منظر دید زنان و کودکان با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین(علیه السلام) می‌زد و فخریه می‌کرد... گریزهای مداحی،ص331 .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✍مشابهت های وقایع شهر #کوفه «مجلس ابن زیاد» با #شام «مجلس یزید» :👇 1⃣در هر دو جا سر مبارک #امام_ح
. 4⃣در هر دو مجلس با آنان جواب دندان شکن داد!👇 🔰در کوفه : ابن زیاد در مجلس کوفه از حضرت زینب کبری(س) پرسید : 《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》 رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ زینب کبری(س) جواب داد : 《مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ‏ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!》 من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه‏هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!(۱) 🔰در شام : حضرت زینب(س) خطاب به یزید فرمود : 《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟ قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى‏ بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》 ای پسر آزاده شده ی پدرم! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده‌‏ها قرار داده‏‌اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده‌‏اى، پرده‏‌هاى حرمت آنان را دريده، چهره‏‌هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي‌ گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها و آبادى‌ها و قلعه‏‌ها و بيابان‌ها به آنان مي‌ نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴ .................. 5⃣در هر دو مجلس نیز با آنان به مجادله پرداخت!👇 🔰در کوفه : عبیدالله پس از شنیدن جواب های دندان شکن حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت : تو کیستی؟ امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسینم! عبیدالله گفت : 《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》 آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمود : 《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》 من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند. عبیدالله گفت : بلکه او را خدا کشت. امام سجاد(ع) فرمود : 《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》 خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند. در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟ سپس دستور قتل امام سجاد(ع) را داد.(۱) آنگاه امام سجاد(ع) رو کرد به ابن زياد و فرمود : 《أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ》 اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن در راه خدا، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست.(۲) 🔰در شام : امام سجاد(ع) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود : 《لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم، وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا، فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم، وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا》 انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار می‌کنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان می‌دهید، ما از آزار شما خودداری ورزیم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمی‌دارید، سرزنشتان نمی‌کنیم.(۳) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱ ............ 6⃣در هر دو مجلس به قتل تهدید شد!👇 🔰در کوفه : عبیدالله بن زیاد گفت : 《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》 علی بن حسین(ع) را ببرید و گردنش را بزنید.(۱) 🔰در شام : مسعودی می نویسد : 《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ》 یزید در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱ ........‌..‌‌‌ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✍مشابهت های وقایع شهر #کوفه «مجلس ابن زیاد» با #شام «مجلس یزید» :👇 1⃣در هر دو جا سر مبارک #امام_ح
. 7⃣در هر دو مجلس در غل و زنجیر بود!👇 🔰در کوفه : طبری می نویسد : 《إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ》 عبيد اللّه بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۱) 🔰در شام : نقل شده است‌ که؛ 《كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا》 امام سجاد(ع) در غل و زنجیر بود.(۲) 📚منابع : ۱)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲ ۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ ............ . 8⃣در هر دو شهر خطبه خواندند!👇 🔰در کوفه : حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد : در کوفه دیدم که زينب دختر على(ع) برای کوفیان خطبه مى خواند. 《لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)》 هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان على(ع) سخن مى گويد.(۱) 🔰در شام : ابن طاووس می نویسد : هنگامی که یزید به راس مبارک امام حسین(ع) اهانت کرد و آن اشعار کفر را خواند، سپس؛ 《فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقَالَتْ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ..》 زینب کبری(س) ایستاد و این چنین خطبه ای خواند.(۲) 📚منابع : ۱)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۵ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۱ ........... 9⃣در هر دو شهر سر مبارک بر بالای نیزه قرآن تلاوت کرد!👇 🔰در کوفه : شیخ مفید به نقل از زید بن ارقم می‌نویسد : 《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!》 در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(ع) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ به‌ خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر ‌اندامم راست شد و عرض کردم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱) 🔰در شام : قطب‌الدین راوندی به نقل از منهال بن عمرو می‌نویسد : 《أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟] فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي》 به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را می‌خواند. همین ‌که به این آیه رسید : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» ناگهان سر مطهر اباعبد‌الله(ع) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود : ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفت‌انگیزتر است.(۲) 📚منابع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸ ۲)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷ ......... . 🔟بعد از اتمام هر دو مجلس[کوفه و شام]، به زندان انتقال داده شدند!👇 🔰در کوفه : شیخ صدوق می نویسد : 《[أَمَرَ] اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ》 ابن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱) 🔰در شام : شیخ صدوق می نویسد : 《ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ》 یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند.(۲) 📚منابع : ۱)الأمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰ .......... 5⃣2⃣1⃣ در مجلس یزید سخن گفت!👇 ✅امام سجاد(ع) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود : 📋《لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم، وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا، فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم، وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا》 ♦️انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار می‌کنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان می‌دهید، ما از آزار شما خودداری ورزیم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمی‌دارید، سرزنشتان نمی‌کنیم.(۱) 📚منبع : ۱)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱ .
. 2⃣3⃣1⃣مستبصر شدن عالم یهودی در بعد از شنیدن خطبه های در مسجد شام!👇 ✅هنگامى که امام سجاد(ع) آن خطبه رسا را در مسجد شام ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیدارى را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. یکى از علماى بزرگ یهود که در مجلس یزید حضور داشت، از یزید پرسید: 📋《مَنْ هَذَا الْغُلَامُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟》 ♦️این نوجوان کیست ای امیرالمومنین؟!! یزید گفت : او على بن حسین(ع) است. رومی سؤال کرد : حسین کیست؟ یزید گفت : فرزند على بن ابى طالب(ع) است. باز رومی پرسید : مادر او کیست؟ یزید گفت : دختر محمد(ص)! آن عالم یهودی گفت : 📋《يَا سُبْحَانَ اللَّهِ! فَهَذَا ابْنُ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ قَتَلْتُمُوهُ فِي هَذِهِ السُّرْعَةِ؟ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُوهُ فِي ذُرِّيَّتِهِ وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكَ فِينَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ‏ سِبْطاً مِنْ‏ صُلْبِهِ‏ لَظَنَنَّا أَنَّا كُنَّا نَعْبُدُهُ مِنْ دُونِ رَبِّنَا وَ أَنْتُمْ إِنَّمَا فَارَقَكُمْ نَبِيُّكُمْ بِالْأَمْسِ فَوَثَبْتُمْ عَلَى ابْنِهِ فَقَتَلْتُمُوهُ سَوْءَةً لَكُمْ مِنْ أُمَّةٍ؟》 ♦️سبحان الله! این فرزند دختر پیامبر شماست که او را کشته‏ اید؟! شما چه جانشین بدى براى فرزندان رسول خدا(ص) بودید؟! به خدا سوگند که اگر پیامبر ما موسى بن عمران(ع) در میان ما فرزندى مى‏ گذاشت، ما گمان مى‏ کردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم، و شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! واى بر شما امت! یزید باشنیدن سخنان عالم یهودی خشمگین شد و فرمان داد تا گردن او را بزنند. آن عالم بزرگ یهودى به پاى خاست و گفت : 📋《إِنْ شِئْتُمْ فَاضْرِبُونِي وَ إِنْ شِئْتُمْ فَاقْتُلُونِي أَوْ فَذَرُونِي فَإِنِّي أَجِدُ فِي التَّوْرَاةِ أَنَّ مَنْ قَتَلَ ذُرِّيَّةَ نَبِيٍّ لَا يَزَالُ مَلْعُوناً أَبَداً مَا بَقِيَ فَإِذَا مَاتَ يُصْلِيهِ اللَّهُ نَارَ جَهَنَّمَ》 ♦️اگر مى‏ خواهید مرا بکشید، باکى ندارم! من در تورات یافته‏ ام که هر کس فرزند پیامبری را بکشد، او همیشه ملعون خواهد بود و جایگاه او در آتش جهنم است.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹ .
. 4⃣3⃣1⃣دیدار منهال بن عمرو با در شام!👇 ✅سید ابن طاووس می نویسد : روزی امام سجاد(علیه‌السّلام) در بازارهای دمشق راه می‌ رفتند یکی از اصحاب رسول اکرم(ص) به نام منهال بن عمرو، امام سجاد(علیه‌السّلام) را دید و به استقبال ایشان آمد و گفت : 📋《كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؟》 ♦️ای فرزند پیامبر خدا(ص) چگونه صبح را به شب رساندی؟ امام سجاد(ع) فرمود : 📋《أَمْسَيْنَا كَمَثَلِ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي آلِ فِرْعَوْنَ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَهُمْ! يَا مِنْهَالُ! أَمْسَتِ الْعَرَبُ تَفْتَخِرُ عَلَى الْعَجَمِ بِأَنَّ مُحَمَّداً(ص) عَرَبِيٌّ وَ أَمْسَتْ قُرَيْشٌ تَفْتَخِرُ عَلَى سَائِرِ الْعَرَبِ بِأَنَّ مُحَمَّداً(ص) مِنْهَا وَ أَمْسَيْنَا مَعْشَرَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ نَحْنُ مَغْصُوبُونَ مَقْتُولُونَ مُشَرَّدُونَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ مِمَّا أَمْسَيْنَا فِيهِ يَا مِنْهَالُ!》 ♦️مانند بنی اسرائیل در میان فرعونیان که پسران آن‌ها را سر می‌بریدند و زنانشان را زنده می‌گذاشتند. ای منهال! عرب بر عجم افتخار می‌کند که محمد(ص)، عرب است و قریش بر عرب مباهات می‌کند که رسول خدا(ص) از آنهاست؛ ولی ما خاندان او، روز را در حالی به شب رساندیم که حقمان غصب شده است و ما را کشتند و از خانه هایمان رانده و آواره نمودند. پس ای منهال بر این مصیبت پیش آمده استرجاع می‌ کنیم و می‌ گوییم : انا لله و انا الیه راجعون!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۹۴ ......... .
. 🔴 جهاد علیه السلام ⬅️ جهاد تبیین یعنی: مثل امام سجاد علیه السلام در مقابل سه شگرد دشمن: 1_ تضعیف 2_ تخریب 3_ تحریف؛ باید سه عملیات را مجاهدانه انجام بدهیم: 🔸در مقابل تضـعیف؛ تقویـت مبـانی اعـتقـادی 🔸در مقابل تخریب؛ تشریح و توضیح دستاوردها 🔸در مقابـل تحــریف؛ افـشاگری و روشنـگری. ............................. . 🔰 دو پرده از پیامبر کربلا ۱. اگر امام حسین علیه السلام، در جمع جوانمردان آزاده، در کنار قمر بنی‌هاشم و با دستی باز ــ که شاید بر قبضۀ شمشیر هم بود ــ به حُر فرمود: «أ فبالموت تُخوّفنی؟» یا «مرحبا بالقتل فی سبیل الله» امام سجاد علیه السلام هم در جمع زنان و دختران اسیر، در کنار زینب کبری و البته با دستی بسته، خطاب به ابن‌زیاد فرمود: «أ بالقتل تُهدّدنی؟ أ ما علمت أن القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؟» و این‌گونه بود که منطق و در تاریخ جاری شد. ۲. اگر قمربنی‌هاشم، در آن لحظات آخر، به سیدالشهداء سلام الله علیه عرض کرد: «قد ضاق صدری و سئمتُ من الحیاة و اُرید أن اَطلب ثاری من هؤلاء المنافقین»، امام سجاد علیه السلام هم با وجود مریضی و ضعف شدید، به زینب کبری سلام الله علیها فرمود: عمه جان! به من شمشیری بده تا از فرزند رسول خدا دفاع کنم؛ چراکه: «لا خیر فی الحیاة بعده». و این‌گونه بود که منطق و سامان یافت. .
. 🩸مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... | وقتی‌که زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: 📋 ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. 🥀 زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: 📋 سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ 🥀 به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام‌الله‌علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کسی نماند. 🥀 در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🥀 امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند، لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. 📋 فَالْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... 📋 فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید.پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. 📋 فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه 🥀 زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. 🥀 پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه‌السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ .
. ✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰ .
4⃣در هر دو مجلس با آنان جواب دندان شکن داد!👇 🔰در کوفه : 👤سید بن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد : ابن زیاد در مجلس کوفه از حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) پرسید : «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟» رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ زینب کبری(سلام الله علیها) جواب داد : «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ‏ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!» ♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه‏هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به یزید فرمود : «یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟ قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى‏ بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!» ♦️ای پسر آزاده شده ی پدرم! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده‌‏ها قرار داده‏‌اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده‌‏اى، پرده‏‌هاى حرمت آنان را دريده، چهره‏‌هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي‌ گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها و آبادى‌ها و قلعه‏‌ها و بيابان‌ها به آنان مي‌ نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴ ......... 5⃣در هر دو مجلس نیز با آنان به مجادله پرداخت!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : عبیدالله پس از شنیدن جواب های دندان شکن حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت : تو کیستی؟ امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسینم! عبیدالله گفت : «أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟» آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین(علیه السلام) را نکشت؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمود : «قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ» من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند. عبیدالله گفت : بلکه او را خدا کشت. امام سجاد(علیه السلام) فرمود : «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها» خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند. در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟ سپس دستور قتل امام سجاد(علیه السلام) را داد.(۱) آنگاه امام سجاد(ع) رو کرد به ابن زياد و فرمود : «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ» ♦️اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن در راه خدا، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست.(۲) ┈┉┅━❀ 🔰در شام : 👤ابن اعثم کوفی(۳۱۴ق) می نویسد : امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود : «لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا» ♦️انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار می‌کنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان می‌دهید، ما از آزار شما خود داری ورزیم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمی‌دارید، سرزنشتان نمی‌کنیم.(۳) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱ .......... . 6⃣در هر دو مجلس به قتل تهدید شد!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : عبیدالله بن زیاد گفت : «اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ» ♦️علی بن حسین(علیه السلام) را ببرید و گردنش را بزنید.(۱) ┈┉┅━❀ 🔰در شام : 👤مسعودی(۳۴۶ق) می نویسد : «فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ» ♦️یزید در مورد امام سجاد(علیه السلام) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱ 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #راس_الحسین #شباهت_مجلس_ابن_زیاد_و_مجلس_یزید 1⃣در هر دو جا سر مبارک #امام_حسین_علیه_السلام به دار
. 7⃣در هر دو مجلس در غل و زنجیر بود!👇 🔰در کوفه : 👤محمد بن جریر طبری(۳۱۰ق) می نویسد : «إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ» ♦️عبيد الله بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(علیه السلام) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤علی بن ابراهیم قمی(۳۰۷ق) می نویسد : «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا» ♦️امام سجاد(علیه السلام) در غُل و زنجیر بود.(۲) 📚منابع : ۱)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲ ۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ .‌ ............ 8⃣در هر دو شهر خطبه خواندند!👇 🔰در کوفه : 👤طبرسی(۵۴۸ق) می نویسد : حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد؛ در کوفه دیدم که زينب دختر على(ع) برای کوفیان خطبه مى خواند. «لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)» ♦️هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا زبان على(علیه السلام) در كام اوست و با زبان اميرالمومنین(علیه السلام) سخن مى گويد.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤سید ابن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد : هنگامی که یزید به راس مبارک امام حسین(علیه السلام) اهانت کرد و آن اشعار کفر را خواند، سپس؛ «فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقَالَتْ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ..» ♦️زینب کبری(س) ایستاد و این چنین خطبه ای خواند.(۲) 📚منابع : ۱)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۵ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۱ ...... 9⃣در هر دو شهر سر مبارک بر بالای نیزه قرآن تلاوت کرد!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : زید بن ارقم می‌ گوید : «مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!» ♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(علیه السلام) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ به‌ خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر ‌اندامم راست شد و عرض کردم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤قطب‌الدین راوندی(۵۷۳ق) می نویسد : منهال بن عمرو می‌ گوید : «أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟] فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي» ♦️به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را می‌خواند. همین ‌که به این آیه رسید : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» ناگهان سر مطهر اباعبد‌الله(علیه السلام) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود : ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفت‌انگیزتر است.(۲) 📚منابع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸ ۲)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷ ...... 🔟بعد از اتمام هر دو مجلس[کوفه و شام]، به زندان انتقال داده شدند!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد : «[أَمَرَ] اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ» ♦️ابن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد : «ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ» ♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(علیه السلام) را با امام سجاد(علیه السلام) زندانی کردند.(۲) 📚منابع : ۱)أمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ ۲)أمالی شیخ صدوق، ص۱۶۸ .