eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾️قصیده جاویدان دعبل این قصیده که به تائیه دعبل یا «مدارس آیات» مشهور است یکی از شاهکارهای شعری او می‌باشد که در محضر امام رضا(ع) قرائت نمود. قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین نیز احوال دعبل خزاعی را آورده و می‌گوید: «دعبل قصیده مدارس آیات را به نظم در آورد و قصد کرد که آن را به محضر علی بن موسی الرضا(ع) ببرد، پس به خراسان سفر نمود و قصیده را در محضر امام رضا(ع) قرائت نمود.» امام رضا(ع) به او فرمود: «از این قصیده کسی را با خبر مکن و چون تو را امر کردم بخوان.» دعبل که خود از شاعران و مداحان اهل بیت(ع) بود در بین مردم و سران شهرت ویژه‌ای داشت و هنگامی که خبر رسیدن دعبل به مأمون رسید او را به سوی خویش فراخواند و از قصیده «مدارس آیات» سراغ گرفت. اما دعبل از اطلاع داشتن به آن انکار نمود، اما مأمون به خادم خویش فرمان داد که حضرت رضا(ع) را فراخواند چون حضرت تشریف آوردند. مأمون به عنوان گلایه به حضرت گفت از دعبل تقاضای خواندن قصیده مدارس آیات کردم اما او انکار کرد. در اینجا امام رضا(ع) به دعبل می‌فرمایند: «ای دعبل بخوان آن قصیده را.» پس دعبل شروع به خواندن قصیده نمود و پس از پایان قصیده مأمون بسیار تحسین نمود و جوایزی به او داد. آنچه که در تاریخ نقل است اینکه پس از پایان قصیده امام رضا(ع) ده هزار درهم به دعبل هدیه نمودند. اما دعبل که منتظر چیز دیگری بود به امام عرض کرد برای هدیه من یک پیراهن و برده از پیراهنی که به بدن شما برخورد داشته است به من عطا بنمایید تا هنگام مرگ و پس از آن بعنوان کفن خویش استفاده نمایم. آنچه در تاریخ آمده اینست که ذکاوت دعبل این بود که عرض کرد پیراهنی به من هدیه نمایید که با بدن شما تماس مستقیم داشته باشد که چنین پیراهنی برکت ویژه‌ای داراست. امام به ایشان پیراهنی بخشیدند و تمام سکه‌هایی که به نام حضرت رضا(ع) ضرب شده و به درهم رضویه مشهور بود را نیز به وی هدیه نمودند و فرمودند: «به زودی این به کارت می‌آید و مصون و محفوظ خواهی ماند.» نقل است فضل بن سهل نیز که وزیر مأمون بود اسب راهواری به وی بخشید و دعبل از خراسان خارج گردید. در راه راهزنانی به ایشان حمله می‌کنند و تمام هدایا و اموال دعبل را غارت می‌کنند. یکی از راهزنان زیر لب برای خود زمزمه می‌نمود که «أری فیئهم فی غیرهم متقسما/و أیدیهم من فیئهم صفرات» دعبل از او می‌پرسد این شعر که می‌خوانی از آن کیست؟ او می‌گوید: شاعر این قصیده بر هیچکس پوشیده نیست، شاعر اهل بیت دعبل خزاعی. در اینجا دعبل خود را معرفی می‌نماید و چون امر برایشان آشکار می‌گردد تمام اموال قافله را بر می‌گردانند و سخن امام رضا(ع) تحقق می‌یابد که به دعبل فرمود: «این پیراهن تو را محفوظ می‌دارد.» (۱) پس از آن دعبل قصد قم نمود و به شهر قم که رسید خبر قصیده تائیه به آن شهر رسیده بود، چون به آنجا آمد او را بر منبر نشاندند و عرضه داشتند قصیده مدارس آیات را تلاوت کن. او نیز قصیده را برای آنان خواند و ایشان به او هدایایی بخشیدند و چون از جامه‌ی نزد دعبل آگاهی داشتند تقاضای خرید آنرا نمودند اما دعبل از فروش آن سرباز زد و از قم خارج شد. گروهی از جوانان خودرأی گرد او جمع شدند و تقاضای خرید جامه امام رضا(ع) را به هزار درهم نمودند اما او نپذیرفت. پس به ناچار پیراهن را به زور از وی گرفتند و ناله دعبل اثری ننهاد، در آخر مقداری از آن لباس را (آستین) به او دادند و هزار درهم بابت آن به وی بخشیدند. دعبل به سرزمین خود بازگشت در حالی که دزدان خانه وی را غارت نموده بودند و چیزی در بر نداشت تنها سکه‌هایی بود که امام به او بخشیده بود و فرموده بود: «بزودی به آن نیاز پیدا می‌کنی.» (۲) قاضی نور الله در مجالس المؤمنین ج۲ قضیه راجع به شفا یافتن کنیز یا دختر دعبل به وسیله تکه‌ای از پیراهن امام رضا(ع) آورده است. آن چنین است که جاریه دعبل به مرضی در چشم مبتلا گشت که طبیبان از علاج آن ناتوان شدند و بینایی وی از دست رفت در این زمان دعبل آن مقدار پارچه را طلب نمود و به چشمان دختر مالید و به برکت وجود امام رضا(ع) آن دختر بینا و سالم گشت و این تأثیر همان است که اهالی قم فهمیده بودند و به هزار درهم پیراهن امام رضا(ع) را خریداری نمودند. (۳) 📚منبع (۱) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص ۲۶۳ (۲) مجالس المومنین، سید نورالله حسینی شوشتری، ج۲، ص ۵۱۷ (۳) همان، ج۲، ص ۵۱۹ .
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 📜 بیست و سه سال 🖊به قلم و خانم 🎙به نفس ➖➖➖ بیست و سه سال جز محبت ازش ندیدن بیست و سه سال جز صداقت ازش ندیدن بیست و سه سال غیر رحمت ازش ندیدن جواب خوبی هیچ کجا اینجوری جبران نمیشه وصیت یه کافرم اینجوری پنهان نمیشه طبق، ما ینطق عن الهوی هذیان گفتن کجا و مصطفی۲ وا غربتا، وا غربتا، وا غربتا... ۴ ---* آخرشم رحمت للعالمینو کشتن آخرشم کوه ایمان و یقینو کشتن آخرشم پدر اهل زمینو کشتن سیلی زدن به دخترش مزد رسالتش شده اینهمه پیمان شکنی جواب زحمتش شده آتیش آوردن دشمنا همه جای عرض تسلیت به فاطمه۲ وا غربتا، وا غربتا، وا غربتا... ۴ ---- بعد نبی روزگار خوشی قلم خورد بعد نبی غصه های علی رقم خورد بعد نبی آشیون علی بهم خورد چهل نفر تو کوچه ها آروم جونشو زدن جلو چشای غیرتیش زن جوونشو زدن داغ قامت خم و روی کبود توی کوچه ها علی رو کشته بود ➖➖➖ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Fadaeian_Shahadat Peyambar_Imam Hasan1403_01.mp3
98.78M
🔸مراسم و شهادت امام حسن مجتبی ع هیأت فدائیان حسین (ع) 👈 یک شنبه 11 شهریور ماه ۱۴۰۳ 🔊 حجت الاسلام والمسلمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اول ربیعه اتفاق مهمی شب اول ربیع رخ داد که ازش غافل هستیم، اول ربیع سالروز هجرت پیامبر اعظم (ص) از مکه به مدینه و بعبارتی امشب لَیلَةُ المبیت است. شبی که امیرالمؤمنین در بستر خواب پیامبر خوابید و جان خود را به خطر انداخت تا پیامبر بتواند ازچنگ مشرکان بگریزد. وآیه ۲۰۷ سوره بقره در شان امیرالمؤمنین نازل گشت 《وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ》 و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۶-۴۶۷. در عکس‌ها با جزئیات کامل این اتفاق رو مطالعه کنید
نماهنگ دیوار حرم.mp3
6M
لا الاهش عبد را یاد اله انداخته خوش به حال آن گدا که رو به شاه انداخته 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ لا الاهش عبد را یاد اله انداخته خوش به حال آن گدا که رو به شاه انداخته با رئوف اصلا نیازی نیست درد دل کنی کار ما را که نگفته زود راه انداخته رقبتی بر دیدن خورشید هم دیگر نداشت هر کسی یک بار بر گنبد نگاه انداخته مادرم با بغض هر ساعت نگاهش میکند قاب عکسی را که با این بارگاه انداخته نه خودش دیوار صحنش نیز از روی کرم سایه اش را بر سر هر بی پناه انداخته اگر گریان به دیورا حرم تکیه نمیدادم کدامین کوه طاقت داشت این حال پریشان را جز در این خانه را هر کس بکوبد خویش را قطعا از چاله در آورده به چاه انداخته من یقین دارم که ستارالعیوب است او اگر پرده روی زشتی این رو سیاه انداخته از در خانه ات جواب نکن سرپناه مرا خراب نکن من قسم میدهم به جان جواد خواستی بعد مستجاب نکن عدد روسیاهی من را جان زهرا بیا حساب نکن اگر دنیا جواب کرده دنیای جوابی تو که این دارالشفا از درد درمان بیشتر دارد همیشه ازدحام دست ها بر سفره ات پیداست هر آنکس دست و دلباز است مهمان بیشتر دارد .
نماهنگ صحن ایران.mp3
3.84M
یه دونه ایرانه یه امام رضا کل ایران توی صحنشه 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ یه دونه ایرانه یه امام رضا کل ایران توی صحنشه خونه و زمین و آسمون که هیچ زندگیامون تو رهنشه پنجره خونه مادربزرگ جزو پنجره فولادشه حیاط قدیمی پدربزرگ ذیل صحن گوهرشادشه به یادشه اونی که به یادشه آمدم ای شاه پناهم بده من فقط میام و رفتنی ندارم از اینجا خط امانی به گناهم بده چون فقط برات گناهمو میارم ای آقا ای حرمت ملجأ درماندگان از همه رونده و مونده و درمونده منم دور مران از در و راهم بده از قضا مهمون ناخونده منم منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند تویی تویی که لطف تو منو شبیه قطره ای به سمت دریای حوض گوهرشاد کشوند منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند پلک به هم زدیم گذشت دو ماه با گریه و با خستگی شام غریبان و سکوت پنج صفر و هدیه طاولای اربعینی راه اومدم بگم آمدم ای شاه سفره را پهن کرد امام حسین سفره را جمع کرد امام رضا برد نزد فاطمه پرونده سینه زنیا و اشک ریختنامونو مستجاب کرد دعامونو ما با اشکامون دونه دونه مرأت شدیم ما مورد لطف مرحمت مادر سادات شدیم منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند تویی تویی که لطف تو منو شبیه قطره ای به سمت دریای حوض گوهرشاد کشوند منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند ............. سفره رو پهن کرد امام حسین سفره رو جمع کرد امام رضا .
نماهنگ من امام رضاییم.mp3
2.02M
از بس آقایی و از بس داری کرم هر کسی داد تو رو به جوادت قسم دست خالی نیومد بیرون از حرم دیدم که میگم دیدم که میگم کور مادرزاد شفا گرفت درد بی درمون دوا گرفت هر کی رو زد اربعین ازت کربلا گرفت کربلا گرفت پنجره فولاد من امام رضاییم صحن گوهرشاد من امام رضاییم هر چه بادا باد من امام رضاییم 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣
نماهنگ مرا پذیرفتی.mp3
5.11M
مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی تو شهریار وجودی به رأفتت نازم که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی به رأفت تو بنازم که با تمام بدی مرا در این حرم با صفا پذیرفتی تو زاده علی مرتضائی و همه را به شیوه علی مرتضی پذیرفتی به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی
1_1207963938.mp3
7.41M
انگار دیگه تمومه، می بارم اشک نم نم صفر خدانگهدار، خداحافظ محرم تازه عادت کرده بودم ، شبا برات گریه کنم اشکِ ناقابلم رو ، به روضه هات هدیه کنم الوداع، پیرهن مشکی الوداع، شبای ماتم کاشکی می شُد، می مُردم من این شبا ، زیر پرچم خواب حرمت آقا ، شبا میاد سراغم ببین پُر از خواهشم، بیا نکن جوابم روضه ی تو بهشتِ دشتِ شقایق و اقاقیِ اشکام مثلِ فراتِ ، که چشم به راهِ ساقیِ اسمِ تو لبریزِ از ، غیرت و شور و احساس حک شده روی قلبم ، الدخیل قلبی یا عباس الوداع، پیرهن مشکی الوداع، شبای ماتم کاشکی می شُد، می مُردم من این شبا ، زیر پرچم علی ، علی، علی..... یا زهرا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفاءالصدورفي‌شرح‌زيارةالعاشور_علامه‌میرزاابوالفضل‌طهرانی.pdf
15.9M
pdf ◼️ کتابی فارسی، ویژه‌ی محققین وطلاب واهل‌منبر، در ، باعنوان: شرحی بسیارعالی و علمی بر زیارت عاشورای امام حسین علیه‌السلام، با اسلوب بسیارعلمی، مسائل این زیارت شریفه را سنجیده و عبارات آن را تشریح نموده است. 🔘 مرحوم
Fadaeian_Shahadat_Imam_Reza14030613_00.mp3
38.7M
(علیهم السلام) 📆 سه‌شنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۳ 🔊 حجت الاسلام والمسلمین محسنی
Aleyasin_1402_06_02_a.mp3
31.68M
جلسـه عصـر هـای جمعـه آل ياسيـــن مـورخ 2 شهریورماه 1403 حجت الاسلام حسین آبادی
. (صلّی الله علیه و آله) ✅حضرت رسول اکرم(ص) از مصیبت هایی که قرار بود؛ برای اهل بیتشان اتفاق بیافتد، آگاه بود و همواره با دیدن آنها، به یاد آن مصیبت های پیش روی آنها می افتادند و گریه می کردند. روایات زیادی این صحنه ها را به تصویر کشیده است. 1⃣گریه برای :👇 در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که به مناسبتی حضرت رسول اکرم(ع) بلند بلند گریستند. امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟ ♦️یا رسول الله(ص)! علت گریه شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي》 ♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مى‌بينم كه در سينه‌هاى این مردم نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱) 2⃣گریه برای :👇 از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ : یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد : یا رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنى؟ حضرت(ص) فرمود : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(س) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه زهرا(ص) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمى رسد.(۲) 3⃣گریه برای :👇 از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود : 📋《بَيْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ(س) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) عِنْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) إِذِ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَبَكَى فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟!! فَقَالَ : أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي! فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟》 ♦️من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع)، پیش رسول خدا(ص) بودیم که ناگهان، نگاهی به ما کرد و گریست. گفتم : یا رسول الله(ص)! برای چه می گریید؟ فرمود : به آن چه پس از من بر شما فرود خواهد آمد. گفتم : یا رسول الله(ص)! آن چیست؟ بعد حضرت(ص) درباره امام حسن فرمود : 📋《قَالَ : أَبْكِي من طَعْنَةِ الْحَسَنِ(ع) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى》 ♦️گریه ام از آن نیزه ای است که بر پای حسن(ع) می زنند و از زهری که او را مسموم می سازد!(۳) 4⃣گریه برای :👇 ابن قولویه روایتی را از امام باقر(ع) نقل می کند که ایشان می فرماید : 📋《كَانَ رَسُولُ الله(ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُ(ع) اِجْتَذَبَهُ إِلَيْهِ》 ♦️هرگاه سيّدالشهداء(ع) نزد حضرت رسول اکرم(ص) می آمد، حضرت(ص) تمام آغوش خود را می گشود و او را دنبال می کرد. سپس به امام علی(ع) می فرمود : 📋《أَمْسِكْهُ! ثُمَّ يَقَعُ عَلَيْهِ فَيُقَبِّلُهُ وَ يَبْكِي》 ♦️او را نگاه دار! سپس پیامبر(ص) روی حسین(ع) می افتاد و او را پیوسته می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) عرض کرد : 📋《يَا أَبَهْ! لِمَ تَبْكِي؟》 ♦️پدر جان! علت گریه ی شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) می فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي》 ♦️پسرم! جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم.(۴) 5⃣گریه برای :👇 هنگامی که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، قنداقه ایشان را خدمت حضرت رسول اکرم(ص) بردند. در این هنگام؛ 📋《فَهَبَطَ جِبرَائِيلُ يَقرَأُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) السَّلَامَ مِن اللهِ الجَلِيلِ وَ قَالَ لَهُ : سَمِّ هَذِهِ المَولَودِةِ زَینَبُ(س)!》 ♦️جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و از طرف خداوند متعال سلام رساند و گفت : نام این مولود را زینب(س) نامگذاری کن! 📋《ثُمَّ أَخبَرَهُ بِمَا يَجرِي عَلَيهَا مِن المَصَائِبِ فَبَكَى النَبِیُّ(ص)》 ♦️سپس جبرائیل به مصائبی که در آینده برای زینب کبری(س) رخ خواهد داد را به رسول اکرم(ص) خبر داد، سپس رسول اکرم(ص) گریستند و فرمودند : 📋《مَنْ بَكَی عَلَی مُصَابِ هَذِهِ الْبِنْتِ، كَانَ كَمَنْ بَكَی عَلَی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️كسی كه بر مصیبتهای این دختر گریه كند، همانند كسی است كه برای برادرش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گریسته است.(۵) 📚منابع : ۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱ ۲)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۴ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۵)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵ .