eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت دوازدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️شرح فراز «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ‌الله» 🔻همانطور كه‌ گذشت‌ لفظ‌ سلام‌ چند معنی داشت‌: تسليم‌، دعا، توسل‌، آغاز ارادت‌ و شروع‌ برنامه‌ريزی ارادات‌مندانه، تضرّع‌، تظلّم‌، تكريم‌، گدايی، مناجات‌، حيرت‌ حضور. 🔻لذا با گفتن‌ «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله» ۱- به‌ مقام‌ سلطنت‌ مطلقه‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) پناهنده‌ می‌شويم‌؛ ۲- از حضور و درك‌ مقامات‌ حضرت‌ و معارف‌ معارج‌ روح‌ حضرت‌ به‌ شگفتی و حيرت‌ می‌افتيم‌؛ ۳- از ظلم‌ ستمكاران‌ و منحرفين‌ زمان‌ خود به‌ ساحت‌ مقدس‌ حضرت‌، شكايت‌ كرده‌ و تظلم‌ و دادخواهی می‌نماييم‌؛ ۴- با ملكوت‌ آسمان‌ معارج‌ و آستان‌ انوار مقدس‌ حضرت‌، مناجات‌ می‌كنيم‌؛ ۵- به‌ گدايی به‌ آستان‌ سليمان‌ ملك‌ و ملكوت‌ می‌رويم‌؛ ۶- از حق‌تعالی بالاترين‌ مقامات‌ ملكوت‌ را از خزائن‌ غيب‌ او برای حضرت‌ اباعبدالله (ع) درخواست‌ می‌كنيم‌؛ ۷- مقامات‌ بلند و معارف‌ عميق‌ و تجليات‌ حيرت‌انگيز حضرت‌ را  تكريم‌ می‌كنيم‌؛ ۸- برای هدايت‌ و جلب‌ عنايت‌ حضرت‌ نسبت‌ به‌ خويش‌ دعا می‌كنيم‌. 🔻همچنین در جلسات‌ قبل‌ گفتيم‌ «يا» هفت‌ معنی دارد كه‌ يكی وسيله‌ ندا است‌ و ديگری وسيله‌ توسل‌ كه‌ ما با آن‌ دو وسيله‌ به‌ مقام‌ اباعبداللهی حضرت‌ حسين‌ (ع) توسل‌ مي‌كنيم‌. ♦️ترجمه‌ و تفسير واژه‌ «ابن‌» 🔻كلمه‌ «ابن‌» يعنی فرزند و مفهوم‌ كلمه‌ فرزند به‌ سه‌ صورت‌ است‌: ۱- «ابن‌» به‌ معنی اصل‌ و نسب‌ خونی و ارثی، به معنای فرزند ژنتيكی. يعنی هر كسی كه‌ از نسل‌ پدر و مادرش‌ است‌، فرزند آن‌ پدر و مادر می‌باشد. ۲- دومين‌ معنی «ابن‌» به‌ مفهوم‌ دامن‌ تربيتی است‌ كه‌ فردی در آن‌ محيط‌ و در آن‌ دامن‌ تربيت‌ می‌شود و لذا به‌ او نيز فرزند می‌گويند. مثلاً فلان‌ شخص‌، خيلی انسان‌ خوبي‌ است‌ ولی فرزندش‌ به‌ دليل‌ فساد و گناهان‌ كبيره‌ اعدام‌ می‌شود. اين‌ به‌ معنی آنست‌ كه‌ اين‌ فرزند از نظر ژنتيك‌، فرزند آن‌ شخص‌ بزرگوار است‌ ولی از نظر دامن‌ تربيتی، همچون‌ پسر نوح‌، فرزند آن‌ شخص‌ محسوب‌ نمی‌شود. مثلاً همسر جعفر طيار (ع)، پس‌ از شهادت‌ آن‌ بزرگوار، همسر ابوبكر شد. اين‌ زن‌ يك‌ بچه‌ از او داشت كه‌ به‌ او می‌گفتند محمد ابوبكر. پس‌ از فوت‌ ابوبكر، حضرت‌ مولا (ع) سرپرستی اين‌ زن‌ را قبول‌ كرد و افتخار همسری حضرت‌ مولا را پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ زهرا (س) پيدا كرد. اين‌ كودك‌ با تربيت‌ الهی حضرت‌ اميرالمؤمنين‌ (ع) آشنا شد. تربيت‌ او چنان‌ شد كه‌ از آن‌ پس‌ ديگر احدی به‌ اين‌ بچه‌ نمی‌گفت‌ محمد ابوبكر، بلكه‌ همه‌ به‌ او محمدِ علی می‌گفتند. سطح‌ تربيتی محمد ابوبكر در سايه‌ عنايت‌ حضرت‌ اميرالمؤمنين‌ علی (ع) به‌ جايی رسيد كه‌ حضرت‌ مولا، وی را به‌ مقام‌ فرماندهی مصر منصوب‌ نمود. اين‌ هم‌ يك‌ نوع‌ فرزند است‌ كه‌ از نسل‌ حضرت‌ مولا نبود ولی فرزند تربيتی حضرت‌ بود. ۳- سومين‌ معنای «ابن‌» به‌ مفهوم‌ ميراث‌بری است‌. مثلاً كسی كه‌ فرزندخوانده‌ است‌، اگرچه‌ از نظر ژنتيك‌ يا دامن‌ تربيتی، فرزند متوفی نيست‌ ولی چون‌ قانوناً فرزندخوانده‌ اوست‌، طبق‌ وصيت‌ متوفی، ميراث‌ متوفی به‌ او منتقل‌ می‌شود و از اين‌ نظر او فرزند متوفی محسوب‌ می‌شود. 🅾پایان قسمت دوازدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۳ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت سیزدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻عنوان‌ «ابن‌رسول‌الله‌» مستقيماً توسط‌ شخص‌ رسول‌الله‌ (ص) به‌ حضرت‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين اعلام‌ شد. در اين‌ مورد روايات‌ شيعه‌ و سنی كاملاً متّفق‌ است‌. اين‌ روايات‌ جملگی گواهند كه‌ اين‌ دو امام‌ معصوم ميراث‌بر ظاهر و باطن‌ و جسم‌ و جان‌ و ملك‌ و ملكوت‌ از حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص) می‌باشند. اين‌ سه‌ وجه‌ برای ترجمه‌ واژه‌ «ابن‌» است‌. زيارت‌ عاشورا می‌فرمايد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ». 🔻ولذا وقتي‌ مي‌گوييم‌ «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ» سه‌ مسأله‌ بسيار مهم‌ وجود دارد: 🔹️اول‌: انتقال‌ صفات‌ موروثی رسول‌ خدا (ص) به‌ حضرت‌اباعبدالله (ع)، 🔹️دوم‌: معارج‌ روح‌ و اخلاق‌ كريمه‌ و تربيت‌ در دامن‌ تربيتی رسول‌ خدا (ص)، 🔹️سوم‌: ميراث‌بری تمام‌ معارف‌ و اسرار و علوم‌ رسول‌ خدا (ص) به‌ حضرت‌اباعبدالله (ع). 🔻بنابراين‌ «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ» يعنی: 🔹️ای كسی كه‌ پسر رسول‌ خدا (ص) هستی و تمام‌ صفات‌ موروثی حضرت‌ به‌ تو منتقل‌ شده‌ است‌؛ 🔹️ای كسی كه‌ پسر رسول‌ خدا (ص) هستی و تمام‌ اخلاق‌ كريمه‌ و رفتارحسنه‌ رسول‌ خدا (ص) به‌ تو منتقل‌ شده‌ است‌؛ 🔹️از همه‌ مهم‌تر، ای كسی كه‌ پسر رسول‌ خدا (ص) هستی و ميراث‌بر تمامی علوم‌ و اسرار و تجلّيات‌ ملكوتی و خليفة‌اللهی حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص) می‌باشی. 🔻يعنی اگر جبرئيل‌ به‌ رسول‌ خدا (ص) نازل‌ شده‌، به‌ تو هم‌ نازل‌ می‌شود. اگر رسول‌ خدا (ص) مسجود ملائكه‌ است‌، تو هم‌ هستی. اين‌ اسرار در زيارت‌ وارث‌ نيز آمده‌ است‌ كه‌ می‌فرمايد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ» يعنی حضرت‌ اباعبدالله (ع) ضمن‌ آنكه‌ فرزند حضرت‌ آدم‌ (ع) می‌باشد، وارثش‌ هم‌ می‌باشد. با اينكه‌ هزاران‌ سال‌ فاصله‌ ميان‌ آنهاست‌. البته‌ به‌ بقيه‌ انسان‌ها نيز می‌توانيم‌ بگوييم‌ «يابن‌ آدم‌» يعنی ای فرزند آدم‌، همچنانكه‌ حضرت‌ مولا (ع) در نهج‌البلاغه‌ فرموده‌ است‌. ولی نمی‌فرمايد «يا وارث‌َ آدم‌». چون‌ وارث‌ حضرت‌ آدم‌ كه‌ «عَلَّم‌َ الاَسماء كُلَّها» بود، فقط‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) است‌. 🔻اكنون‌ می‌خواهيم‌ اين‌ سه‌ وجه‌ را در مورد حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) شرح‌ دهيم‌، يكی وجه‌ ژنتيكی و نسبی حضرت‌ است‌، يكی وجه‌ تربيتی، يعني‌ دامن‌ تربيتی كه‌ حضرت‌ در آن‌ تربيت‌ شده‌ است‌ و يكی هم‌ وجه‌ ميراث‌بری است‌ كه‌ ببينيم‌ حضرت‌ أباعبدالله الحسين‌ (ع) چه‌ چيزهايی از رسول‌الله (ص) به‌ ارث‌ برده‌ است‌. 🔻با تدبّر در لفظ‌ «ابن‌» و كشف‌ معارف‌ و اسرار اين‌ واژه‌ در زيارت‌ عاشورا می‌توان‌ به‌ عظمت‌ وجودی حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) يك‌ قدم‌ نزديك‌تر شد. عجيب‌ است‌ كه‌ در زيارت‌ عاشورا حتی اسم‌ دشمن‌ها را هم‌ با «ابن‌» می‌آورد. مثل‌ يزيد بن‌ معاويه‌ و معاوية‌ بن‌ ابی سفيان‌. چرا؟ برای اينكه‌ معارف‌ و مفاهيم‌ موجود در كلمه‌ «ابن‌» در اين‌ سه‌ شأن‌ درباره‌ معاندين‌ اهل‌ البيت‌ (ع) نيز مشخص‌ شود. شأن‌ نَسبی و ژنتيكی، شأن‌ تربيتی و شأن‌ ارث‌بری.           🔻اگر در مصاديق‌ اين‌ سه‌ معنی درباره معاويه‌ و يزيد فكر شود، متوجه‌ می‌شويم كه‌ خون‌ هند جگرخوار و ابوسفيان‌ به‌ عنوان‌ رهبران‌ فرهنگ‌ منحط‌ و پست‌ در رگ‌های معاويه‌ و يزيد است‌ و دامن‌ تربيتی اين‌ دو نفر از كينه‌توزترين‌ دشمنان‌ اسلام‌ و دشمن‌ پيامبر (ص) سرچشمه‌ می‌گيرد و ميراثی كه‌ از آنان‌ می‌برند، جز كينه‌توزی و فساد دوران‌ جاهليت‌ و انتقام‌ از بنی‌هاشم‌ و رسول‌ خدا (ص) چيز ديگری نبود. لذا فقط‌ اگر به‌ مصاديق‌ اين‌ سه‌ معنی كلمه ابن‌ در مورد معاويه‌ و يزيد فكر كنيد، از اينكه‌ به‌ معاويه‌ و يزيد اميرالمؤمنين‌، خطاب شوند، حالتان‌ به‌ هم‌ می‌خورد. شما كه‌ ابوسفيان‌ را می‌شناسيد، شما كه‌ هند را می‌شناسيد كه‌ جگر سيدالشهداء لشگر رسول‌ خدا (ص) يعنی حضرت‌ حمزه‌ را با دندان‌ پاره‌ كرد. آيا باز هم‌ يك‌ چنين‌ عصاره‌ خباثت‌ و پليدی خواهد توانست‌ كه‌ در اسلام‌، أميرالمؤمنين‌ خطاب شود؟! 🅾پایان قسمت سیزدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۴ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت چهاردهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻گفتيم‌ كه‌ واژه‌ «ابن‌» سه‌ شأن‌ دارد. حالا مصاديق‌ اين‌ سه‌ شأن‌ را درباره‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) شرح‌ می‌دهيم‌.    ♦️مفهوم‌ «ابن‌» از نظر ژنتيكی 🔻امام‌ حسين‌ (ع) از نسل‌ كيست‌ و خون‌ چه‌ كسانی در رگهايش‌ جريان‌ دارد؟ مادر و پدر و جدش‌ چه‌ كسانی هستند؟ مادر حضرت‌ كسی است‌ كه‌ خود رسول‌ خدا (ص) دست‌ حضرت‌ زهرا (س) را می‌گرفت‌ و می‌فرمود: «من‌ عرفها فقد عرفها و من‌ لم‌ يعرفها فانها هي‌ حوراء انسيّة‌». هر كه‌ او را می‌شناسد كه‌ می‌شناسد و هر كه‌ او را نمی‌شناسد، او فرشته‌ و حوریه‌ای است‌ كه‌ در صورت‌ انسان‌ متجلّی گشته‌ است‌. اين‌ پيام‌ وحی است‌ كه‌ رسول‌ خدا (ص) به‌ دستور حق‌تعالی توسط‌ جبرئيل‌ به‌ زبان‌ جاری می‌فرمايد. طبق‌ نص‌ صريح‌ قرآن‌ كريم‌ رسول‌ خدا (ص)  از نزد خودش‌ حرفي‌ نمی‌زند. «وَ مَا يَنطِق‌ُ عَن‌ِ الْهَوَي‌* اِن‌ْ هُوَ اِلاَّ وَحْي‌ٌ يُوحَي‌» (نجم:۳-۴). 🔻حضرت‌ زهرا (س) بلاشك‌ موجودی صددرصد ملكوتی است‌. حضرت‌ امام‌ خمينی (ره) فرمود كه‌ بزرگترين‌ مقام‌ حضرت‌ زهرا (س)، مقام‌ «محدثه‌» بودن‌ آن‌ حضرت‌ است‌ كه‌ رسول‌ مكرّم‌ اسلام‌ اين‌ لقب‌ را به‌ حضرت‌ فاطمه‌ دادند. محدّثه‌ يعنی كسی كه‌ فرشتگان‌ بر او حديث‌ می‌كنند و او را می‌آموزند. يعنی جبرئيل‌ دائماً بر حضرت‌ فاطمه‌ (س) نازل‌ می‌شود! اين‌ در حالی است‌ كه‌ وجود هر كسی توانايی ندارد كه‌ ملائكه‌ بر او نازل‌ بشود، به‌ اين‌ مطلب‌ خوب‌ توجه‌ كنيد. چون‌ تحمّل‌ نزول‌ ملائك‌ بر روح‌ هر فرد، پيش‌نيازهايی لازم‌ دارد تا او با ملائك‌ سنخيت‌ پيدا كند كه‌ بدون‌ آن‌ پيش‌نيازها محال‌ است‌ كه‌ كسی بتواند نزول‌ ملائك‌ را بر وجود خود تحمل‌ كند. سنخيت‌ لازم‌ دارد، مقام‌ عرفانی لازم‌ دارد، مقام‌ معرفتی لازم‌ دارد. مقام‌ ملكوتی لازم‌ دارد. 🔻فرشته، موجودی است‌ از غير اين‌ عالم‌. بدان‌ جهت‌ به‌ اين‌ عالم‌، دنيا می‌گويند كه‌ ادنی مرتبه‌ وجود است‌، يعنی پست‌ترين‌ مرحله‌ وجود. اما ملائك‌ مربوط‌ به‌ عالم‌ كمال‌ هستند و لذا حضور عالم‌ كمال‌ در ادنی مرتبه‌ وجود، زمينه‌های آماده‌شده‌ای لازم‌ دارد و در غير اين‌ صورت‌، اگر ملائك‌ بدون‌ آمادگی بر آن‌ نازل‌ شوند، موجب‌ متلاشی شدن‌ آن‌ وجود می‌شوند. يكی از دلايل‌ - نه‌ همه‌ دلايل‌ - اينكه‌ اهل‌ گناه‌ در موقع‌ جان‌ دادن‌ معذّب‌ می‌شوند، اين‌ است‌ كه‌ فرشته‌ وقتی كه‌ در لحظه‌ احتضار می‌آيد تا روح‌ شخص‌ محتضر را بگيرد، آن‌ روحی كه‌ آماده‌ نيست‌، نزول‌ فرشته‌ بر او به‌ چنان‌ عذابی تبديل‌ می‌شود كه‌ طبق‌ روايت‌، ذره‌ ذره‌های سلولش‌ و هر نقطه‌ از بدنش‌ به‌ اندازه‌ هزار زخم‌ شمشير درد می‌كشد و اين‌ به‌ دليل‌ نزول‌ فرشته‌ بر روح‌ اوست‌ كه‌ توان‌ و آمادگی برای حضور فرشته‌ را ندارد. فرشتگانی که بالای سر محتضر می‌آيند، طبق‌ فرموده‌ قرآن‌ كريم‌ «باسِطُوا أَیْدِیهِمْ» (انعام: ۹۳) هستند، يعنی برای هرگونه‌ عمل‌ و برخورد با محتضر، دست‌شان‌ باز و صاحب‌اختيار می‌باشند و در آن‌ حال‌ به‌ محتضر می‌گويند «أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ» يعنی زود باشيد جان‌ بدهيد؛ جان‌های خود را تحويل‌ بدهيد؛ جان‌های خود را خارج‌ كنيد. 🅾پایان قسمت چهاردهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۵ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت پانزدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️ائمه‌ اطهار (ع) آسمانی بودند ولی زمينی زندگی می‌كردند 🔻بعضی‌ها می‌گويند من‌ كه‌ مثل حضرت‌ فاطمه‌ (س) نيستم‌ تا مثل‌ ایشان عمل‌كنم‌! بله‌ تو مثل‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) نيستی، اما حضرت‌ فاطمه‌ (س) زمينی زندگی كرد و مثل‌ تو زندگی نمود تا تو ياد بگيری. حضرت‌ فاطمه‌ (س) آسمانی بود اما برای آنكه‌ قابل‌ پيروی باشد، زمينی زندگی كرد. حضرت‌ حسين‌ (ع) آسمانی بود اما گذاشت‌ تا علی اصغرش‌ را پاره‌ پاره‌ كنند تا من‌ هم‌ علی اصغرم‌ را بتوانم‌ قربانی كنم‌ و بتوانم‌ مانند او از دين‌ دفاع‌ كنم‌. 🔻از نظر ژنتيكی اين‌ مادر با اين‌ همه‌ مقام‌ و اين‌ همه‌ جلال‌ و مرتبت‌، مادر حضرت‌ حسين‌ (ع) است. حالا اين‌ مادر، دختر رسول‌ خدا (ص) است‌، لذا در ابتدای زيارت‌ عاشورا می‌گوييم‌ «يَابن‌ رسول‌الله». زيرا نسب‌ اين‌ «ابن‌» به‌ چندين‌ لحاظ‌ به‌ رسول‌خدا (ص) می‌رسد. او فرزند رسول‌ خدا (ص) به‌ لحاظ‌ ژنتيك‌ است‌، او فرزند رسول‌ خدا (ص) به‌ لحاظ‌ دامن‌ تربيتی است‌، او فرزند رسول‌ خدا (ص) به‌ لحاظ‌ ميراث‌بری ملكوتی و معارف‌ و اسرار نبوت‌ و هدايت‌ و رسالت‌ است‌. 🔻حالا اگر بدانيم‌ كه‌ رسول‌ خدا (ص) چه‌ وجود پرعظمتی است‌، چه‌ عوالمی را ديده‌ است‌، چه‌ ويژگی‌هايی دارد، چه‌ اسراری در معرفت‌ به‌ ساحت‌ مقدسش‌ نهفته‌ است‌، چه‌ توانايی‌هايی دارد، آن‌وقت‌ خواهيم‌ فهميد كه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) كه‌ در دامان‌ چنين‌ بزرگواری تربيت‌ شده‌ است‌، چه‌ عظمتی دارد. 🔻مطلب‌ دوم‌، كلمه‌ «ابن‌» را به‌ لحاظ‌ تربيتی مورد توجه‌ قرار می‌دهيم‌ كه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) در دامن‌ چه‌ بزرگواری تربيت‌ شده‌ است‌؟ چگونه تربيت‌ شده‌ است‌؟ شيعه‌ بايد مطالعات‌ زيادی درباره‌ دامن‌ تربيتی حضرت‌ أباعبدالله الحسين‌ (ع) انجام‌ دهد. اگر شيعه‌ درباره‌ دامن‌ تربيت حضرت‌ أباعبدالله الحسين‌ (ع) تحقيق‌ نمايد اسرار و معارف‌ بسياری به‌ دستش‌ می‌رسد كه‌ در مسأله‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامی و مبانی آن‌، مسائل‌ بسياری روشن‌ خواهد شد. خيال‌ می‌كنی كه‌ حضرت‌ رسول‌ (ص) يك‌ انسان‌ عادی بود؟ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص)، حضرت‌ حسين‌ (ع) را در آغوش‌ می‌گرفتند و از نوك‌ انگشتان‌ پای او می‌بوسيدند تا به‌ پيشانی مبارك‌ حضرت‌ می‌رسيدند و بعد دوباره‌ از پيشانی حضرت‌ می‌بوسيدند تا به‌ نوك‌ انگشتان‌ پای حضرت‌ می‌رسيدند. اگر سنی هم‌ باشی در قرآن‌ كريم‌ نوشته‌ كه‌ «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب:۲۱). يعنی حضرت‌ رسول‌ (ص) می‌فرمايد: ای شيعيان‌ من‌! ببينيد من‌ رسول‌ شما هستم‌ و با حضرت‌ حسين‌ (ع) آنگونه‌ رفتار كردم‌. شما هم‌ اگر به‌ حرم‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌  ‌(ع) رسيديد، چون‌ دست‌ شما به‌ پيكر مطهّر آن‌ حضرت‌ نمی‌رسد، به‌ ياد پيكر مقدس‌ و خون‌آلود آن‌ حضرت‌، از اين‌ طرف‌ حرم‌ ببوسيد برويد آن‌ طرف‌، بعد از آن‌ طرف‌ ببوسيد تا اين‌ طرف‌. 🔻پيرو حقيقی سنّت‌های طيبه‌ رسول‌الله (ص) ما هستيم‌. آنها فقط‌ اسمشان‌ سنی است‌. آنها در حقيقت‌ پيرو مكتب‌ خلفا و سنت‌ بازمانده‌ از خلفا هستند. سنی حقيقی يعنی پيرو سنت‌ رسول‌ خدا (ص)؛ رسول‌ خدا (ص) حضرت‌ حسين‌ (ع) را اينگونه‌ می‌بوسيدند. با توجه‌ به‌ اينكه‌ اهل‌البيت‌ رسول‌ خدا امين‌ترين‌ و عالم‌ترين‌ صحابه‌ و آگاه‌ترين‌ و متعهدترين‌ پيروان‌ از سنت‌ طيبه‌ رسول‌ خدا (ص) بودند، ما شيعيان‌ با دقت‌ بايد سعی كنيم‌ تا طبق‌ روايات‌ شريفه‌ اهل‌البيت‌ رسول‌خدا (ص) از سنت‌ طيبه‌ رسول‌خدا (ص) پيروی نماييم‌. 🔻چند سند از بزرگان‌ اهل‌ تسنن‌ نشانتان‌ بدهم‌ كه‌ رسول‌ خدا (ص) هر روز دستهايشان‌ را به‌ دو طرف‌ درب‌ خانه‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) می‌گذاشتند و می‌فرمودند: «السلام‌ عليكم‌ يا اهل‌ بيت‌ النبوة‌». يعنی حضرت‌ رسول‌ (ص) هر روز حضرت‌ فاطمه‌ (س) را زيارت‌ می‌كردند. پيروان‌ حقيقی سنت‌ رسول‌الله (ص) ما شيعيان‌ هستيم‌ زيرا ما نيز به‌ زيارت‌ حضرت‌ فاطمه‌ و اهل‌البيت‌ مطهّرش‌ ملتزم‌ و متعهد هستيم‌. هيچكس‌ به‌ اندازه‌ شيعه‌ به‌ سنت‌ رسول‌ خدا (ص) عمل‌ نكرده‌ است‌. يكی يكی مطالب‌ را طبق‌ دلايل‌ روايی و قرآنی می‌گويم‌ كه‌ يك‌وقت‌ شيطان‌، قلبت‌ را هدف‌ قرار ندهد و با خود بگويی آيا همه‌ اين‌ مطالب‌ را باور كنم‌؟ همه‌ مطالب‌ را دارم‌ با تطبيق‌ و استناد به‌ آيات‌ قرآن‌ می‌گويم‌. 🅾پایان قسمت پانزدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۶ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت شانزدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️چرا «يَابْنَ رَسُولِ‌الله»؟! 🔻داشتيم‌ «ابن‌» را به‌ لحاظ‌ ژنتيكی شرح‌ می‌داديم‌. حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) به‌ لحاظ‌ ژنتيكی به‌ مادرش‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) و پدرش‌ حضرت‌ مولا اميرالمومنين‌ (ع) و جدش‌ رسول‌ خدا (ص) می‌رسد. عجيب‌ است‌ كه‌ در تمامی زيارت‌های ائمه‌ اطهار (ع)، اول‌ می‌گوييم‌ «اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌َ يَابْنَ رَسُولِ‌الله» و حضرت‌ محمّد (ص) را با عنوان‌ «رَسُولِ‌الله» ياد می‌كنيم‌. 🔻چرا «يَابْنَ رَسُولِ‌الله»؟ چرا نام‌ خود حضرت‌ رسول‌ (ص) را نمی‌آوريم‌؟ چرا زيارت‌ عاشورا از ميان‌ همه‌ القاب‌ و كنيه‌ها، از لقب‌ رسول‌الله (ص) استفاده‌ فرموده‌ است‌؟ مقام‌ رسول‌اللهی غير از شخصيت‌ ذاتی پيامبر (ص) و غير از جوهر وجود ايشان‌ است‌ كه‌ قبلاً گفتیم‌ «أنْواراََ فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ» است‌ زيرا رسول‌ خدا (ص) غير از آن‌ مقام‌ حول‌العرش‌ محدقين‌، يك‌ مقام‌ ديگری نيز دارد كه‌ در قرآن‌ كريم‌ و روایات به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌: «فَکانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» (نجم:۹). اين‌ سند قرآنی و در سند روايی نيز از قول‌ حضرات‌ معصومين‌ (ع) در ضمن‌ دعای شريف‌ ندبه‌ می‌خوانيم‌: «فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلىٰ». 🔻خداوند در قرآن‌ كريم‌ می‌فرمايد:  «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى». خداوند قسم‌ می‌خورد، بعد می‌فرمايد، كه‌ شماها كجا بوديد كه‌ ببينيد چه‌ چيزهايی به‌ رسولمان‌ در معراج نشان‌ داديم‌. او نزديك‌ شد پس‌ نزديكتر. «فَکانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى». به‌ اندازه‌ طول‌ دو قوس‌ حتی كمتر به‌ خدا نزديك‌ شد. آن وقت‌ نادان‌ها نوشتند منظور قوس‌ تير و كمان‌ است!كمان‌ چقدر است‌؟ يك‌ متر؟ خوب‌ آنهايی كه‌ از نهرهای عسل‌ در بهشت‌ چسبناك‌ می‌شوند، آنهايی كه‌ از نهر شير، اسهال‌ می‌گيرند، آنهايی كه‌ سلام‌شان‌ فقط‌ به‌ معنی درود است‌، آنهايی كه‌ «بِسْمِ ٱللهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِيمِ» گفتنشان‌ فقط‌ به‌ معنی «بنام‌ خداوند بخشنده‌ مهربان‌» است‌، آنهايی كه‌ «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله» گفتنشان‌ درود بر تو ای پدر عبدالله است‌، اينها در اينجا نيز كسر می‌آورند و «قاب‌ قوسين‌» در قرآن‌ را دو تا كمان‌ معنی می‌كنند. كجا قرآن‌ تير و كمان‌ بازی كرده‌است‌؟! در حالی كه‌ در اين‌ آيه‌ شريفه‌، فقط‌ از كلمه‌ قوسين‌استفاده‌ شده‌ است‌ و كلمه‌ «كمان‌» وجود ندارد. معلوم‌ نيست‌ چگونه‌ جرأت‌ كرده‌اند فاصله‌ بين‌ حق‌ مطلق‌ كه‌ هرگونه‌ تفكر حد و نهايت‌ درباره‌ او شرك‌ است‌ و بين‌ تجلّی انوار كمال‌ يعنی رسول‌ خدا (ص) در عالم‌ خارج‌ را با واحد اندازه‌گيری دو كمان‌، اندازه‌ بگيرند!! 🅾پایان قسمت شانزدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۷ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت هفدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻مفهوم‌ اين‌ دو قوس‌ در آیه شریفه، «قوس‌نزول‌ من‌ الحق‌» و «قوس‌ صعود الي‌ الحق‌» است‌. در مورد نزول‌ من‌ الحق‌، خود قرآن‌ می‌فرمايد: كه‌ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر:۲۱). يعنی هيچ‌ چيزی نيست‌ مگر اينكه‌ خزائنش‌ در نزد ماست‌ و ما فقط‌ به‌ اندازه معلوم‌ آن‌ را نازل‌ می‌كنيم‌. ترجمه «بقدر معلوم‌» دقيقاً يعنی طبق‌ برنامه‌. قرآن‌ كريم‌ می‌فرمايد ما همه‌ چيز را طبق‌ برنامه‌ نازل‌ كرده‌ايم‌. اينگونه‌ نيست‌ كه‌ همه وجود حضرت‌ رسول‌ (ص) بر ما نازل‌ شده‌ باشد. حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) هنوز همه وجودش‌ بر ما نازل‌ نشده‌ است‌. حضرت‌ زين‌العابدين‌ (ع) و يا حضرت‌ مولا اميرالمومنين‌ (ع) نيز همه وجودشان‌ بر ما نازل‌ نشده‌ است‌، حضرت‌ فاطمه‌ (س)  وجود مقدسش‌ بر ما نازل‌ نشده‌ است‌. از وجود آن‌ بزرگواران‌، آن‌ مقدار بر ما نازل‌ شده‌ است‌ كه‌ ما بتوانيم‌ از رهروان آنها بشويم‌. از اينجا به‌ بعد آنوقت‌ هرچه‌ جلوتر برويم‌ يك‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) ديگری را خواهيم‌ شناخت‌. باز اگر جلوتر برويم‌، مجدداً حضرت‌ فاطمه‌ (س) ديگری را خواهيم‌ شناخت‌. هرچه‌ جلوتر برويم‌ يك‌ مولا علی (ع) ديگری را خواهيم‌ شناخت‌. 🔻مثل‌ كودكی كه‌ تازه‌ به‌ مدرسه‌ رفته‌ و الفبا را ياد گرفته‌ و كلمات‌را به‌ سختی می‌خواند. اگر مثلاً در مقابل‌ او اشعار محتشم‌ كاشانی را قرار دهند و بگويند بخوان‌، به‌ سختی می‌خواند. وقتی سواد خواندن‌ و نوشتن‌ را خوب‌ ياد گرفت‌ و به‌ كلاس‌های بالاتر رفت‌، همان‌ اشعار را بسيار زيباتر می‌خواند. وقتی به‌ دانشگاه‌ رفت‌ و در رشته‌ ادبيات‌ تحصيل‌ كرد، سلامت‌ و روانی و زيبايی اشعار فوق‌، او را مجذوب‌ خواهد نمود. اما وقتی كه‌ سينه‌ چاك‌ امام‌ حسين‌ (ع) شد، هنگامی که اين‌ اشعار را می‌خواند، زار زار گريه‌ می‌كند. اين‌ شعر همان‌ شعر است‌ اما وقتی بچه‌ بود دريافت‌ او از اين‌ اشعار بسيار سطحی بود و هر قدر بيشتر رشد كند، دريافت‌ بالاتری از اين‌ اشعار دارد تا آنكه‌ به‌ جايی از معرفت‌ برسد كه‌ اسرار اين‌ شعر در سينه‌اش‌ نازل‌ گردد. 🔻بايد صلوات‌ بفرستی تا اين‌ معارف‌ را بفهمی. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. كسانی هستند كه‌ شبانه‌ ۱۴ هزار صلوات‌ می‌فرستند. حالا فكر نكنی دو تا صلوات‌ فرستادی خسته‌ شوی، نكند نگران‌ شوی كه‌ وقت‌ جلسه‌ گرفته‌ شد و نوار اين‌ جلسه‌، همه‌اش‌ صلوات‌ شد. ما عاشقان‌ سينه‌ چاكی داريم‌ كه‌ با صلوات‌ تا صبح‌ عشق‌ می‌كنند. «هلهله عرشيان‌ بزم‌ شبانه دل‌»، مربوط‌ به‌ آنهاست‌. با گوش‌هايشان‌ صدای ملكوت‌ را می‌شنوند كه‌ ملكوتيان‌ با آنها صلوات‌ می‌فرستند.  🅾پایان قسمت هفدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۸ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت هجدهم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻در حوزه‌ مفاهيم‌ عرفانی و واژه‌های قرآنی، كجای قرآن‌ شجره‌اش‌ به‌معنی درخت‌ و گياه‌ است‌ كه‌ قوسش‌ به‌ معنی كمان‌ باشد؟! تا در اسرار آيات‌ِ معراج‌ و روايات‌ معراج‌ تدبّر نكنیم و ندانیم كه‌ رسول‌ خدا (ص) چه‌ چيزهايی ديده‌ و چه‌ ظرفيت‌های وجودی دارد، مگر می‌توانیم بفهمیم كه‌ رسول‌ خدا (ص) كيست‌؟ آن‌وقت‌ مگر می‌توانیم بفهمیم «قاب‌ قوسين‌» يعنی چه‌؟ اگر آن‌ معارف‌ قرآنی و روايی را درباره‌ معارف‌ مربوط‌ به‌ معراج‌ ندانیم، مفهوم‌ قوسين‌ را به‌ ناچار به‌ معنی دوسر كمان‌ ترجمه‌ خواهیم كرد. بعضی از تفسيرها اين‌گونه نوشته‌اند. ببخشيد آقای مفسر! يادتان‌ نرود كه‌ داريد قرآن‌ ترجمه‌ می‌كنيد! مگر قرآن‌ شجره‌اش‌ همين‌ درخت‌ از نوع‌ گياه‌ است‌ كه‌ قوسش‌ همين‌ تير و كمان‌ باشد؟ اگر در قرآن‌ كلمه‌ الميزان‌ آمده‌ است‌، آيا به‌ معنی همين‌ ترازويی است‌ كه‌ در فروشگاه‌ها است‌؟! چرا اين‌گونه‌ ترجمه‌ می‌كنی؟! 🔻قوس‌ اول‌ "نزول‌ من‌ العلي‌ الاعلي‌ الي‌ الدنيا" است‌ و قوس‌ دوم‌ "صعود من‌ الدنيا الي‌ العلي‌ الاعلي‌" است‌. حالا اين‌ دو قوس‌ چه‌ هستند؟ اين‌ دو قوس‌ مربوط‌ به‌ نزول‌ و صعود كل‌ هستی است‌. يعنی رسول‌ خدا (ص) قائم‌‌مقام‌ كل‌ هستی است‌ و به‌ اذن‌ خدا، در كل‌ هستی نماينده‌ و تجلی‌گاه‌ قدرت‌ خداست‌. نماينده‌ قدرت‌ مطلقه‌ حق‌ است‌، زيرا می‌گويم‌ به‌ اذن‌ خدا. كسی كه‌ به‌ اذن‌ خدا باشد كه‌ خدا نمی‌شود. يك‌ وقت‌ اشتباه‌ نگيری. خداوند متعال‌ در حديث‌ قدسی می‌فرمايد: «عبدي‌ اطعني‌ حتي‌ اجعلك‌ مِثلي‌ او مَثَلي‌». به‌ اذن‌ حق‌تعالی كل‌ هستی در چنگ‌ اهل‌البيت‌ (ع) است‌. آن‌ بزرگواران‌ دليل‌ و منشأ و منتهی و سبب‌ و راهنما و هادی كل‌ هستی هستند. 🔻يعنی همينطور كه‌ حضرت‌ حق‌تعالی در قرآن‌ می‌فرمايد: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (حدید:۳). در مورد رسول‌ خدا (ص) بايد بگويی: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». 🔻حضرت‌ مولا (ع) در خطبه‌البيان‌ در بصره‌ می‌فرمايد: «اَنا الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». اين‌ وجود پرعظمت‌ و بی‌منتهی، رسول‌الله (ص) است‌، اين‌ مقام‌ رسول‌ خداست‌. تا اينجا متوجه‌ شديم‌ كه‌ بايد رسول‌الله (ص) را بشناسيم‌ تا به‌ مفهوم‌ «يَابن‌َرَسول‌ِالله» پی ببريم‌. 🅾پایان قسمت هجدهم 👈ادامه دارد...   📕 .
۱۹ 📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت نوزدهم (آخر) ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️حسين‌ منّی و انا من‌ حسين‌ 🔻وقتی كه‌ می‌گويی «اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌َ يَابْنَ رَسُولِ‌الله» سه‌ معنا را شامل‌ می‌شود كه‌ سومی آن‌ اين است‌ كه‌ حسين‌ جان‌! تمام‌ اين‌ قدرت‌ مطلقه‌ رسول‌اللهی را به‌ جز تو كيست‌ كه‌ به‌ ارث‌ برده‌ باشد؟ خود رسول‌ الله (ص) فرموده‌ است‌ «حسين‌ منّي‌ و انا من‌ حسين‌». يعنی من‌ هر چه‌ دارم‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) همه‌ آنها را از من‌ به‌ ارث‌ می‌برد و «انا من‌ حسين‌» يعنی اوست‌ كه‌ دين‌ من‌ را زنده‌ می‌كند و دين‌ من‌ فقط‌ به‌ وجود او تكميل‌ می‌شود و به‌ وجود او احيا می‌گردد. 🔻همه‌ حقيقت‌ دين‌ من‌ به وسيله‌ او متجلی می‌شود. يعنی آنچه‌ كه‌ در رخدادهای آينده‌ بايد متجلّی نمود، چون‌ در زمان‌ حيات‌ من‌ اتفاق‌ نيفتاده‌ است‌، من‌ نتوانستم‌ متجلی‌ كنم‌، امّا حضرت‌ حسين‌ (ع) آن‌ را متجلی خواهد نمود. 🔻حضرت‌حسين‌ (ع) در روز عاشورا تمام‌ آنچه‌ كه‌ من‌ گفتم‌ و يا نگفتم‌ - كه‌ جلسات‌ قبل‌ گفتم‌ كه‌ رسول‌ خدا (ص)  چه‌ چيزهايی را اصلاً فرصت‌ نداشت‌ بگويد - همه آنها را متجلی می‌كند. برای همين‌ است‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ اگر ده‌ سال‌ هر شب‌ ما زيارت‌ عاشورا را تفسير كنيم‌، تمام‌ نمی‌شود. و اکنون هم‌ كه‌ شروع‌ به‌ تفسير آن‌ كرده‌ايم‌، به رغم‌ آنكه‌ دقت‌ می‌كنيم‌ تا حاشيه‌ نرويم‌، ولی ملاحظه‌ می‌فرماييد كه‌ چقدر نياز به‌ باز كردن‌ كلمه‌ به‌ كلمه آن‌ وجود دارد. چه‌ كنيم‌ كه‌ وقت‌ كافی نيست‌. هنوز دامن‌ تربيتی، كه‌ جزئی از مفاهيم‌ كلمه‌ «ابن‌» بود، مطرح‌ نشده‌ است‌ و نيز مفهوم‌ «ابن‌» به‌ معنی ميراث‌بری نيز تشريح‌ نشده‌ است‌. اگر فكر كنی كه‌ مفهوم‌ «ابن‌» به‌ معنی ژنتيك‌ و صفات‌ موروثی به‌ اندازه‌ كافی تشريح‌ شده‌ است‌، اشتباه‌ كرده‌ای. متأسفانه‌ فرصت‌ كافی برای تشريح‌ اين‌ مطلب‌ را نيز نداريم‌. 🔻بنابراين‌ مفهوم‌ «ابن‌» به‌ معنی ژنتيك‌ نيز تشريح‌ نشده‌ است‌ بلكه‌ فقط‌ به‌ صورت‌ ناقص‌ درباره‌ رسول‌ خدا (ص)  توضيح‌ داده‌ شد كه‌ آن‌ خلاصه‌ خلقت‌ و عصاره‌ معرفت‌ و عظمت‌، چه‌ وجود بی انتهايی بود.     🔻اكنون‌ به‌ مفهوم‌ توسل‌ «اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌َ يَابْنَ رَسُولِ‌الله» اشاره‌ می‌گردد. حضرت‌ حسين‌ (ع) به‌ مقام‌ سلطنت‌ بر كل‌ هستی يعنی مقام‌ ابن‌ رسول‌ خدا (ص) بودن‌ رسيده‌ است‌، هيچ‌ كس‌ به‌ غير از ائمه‌ اطهار (ع) شايسته‌ مقام‌ «ابْنَ رَسُولِ‌الله» بودن‌ با توجه‌ به‌ معاني‌ خاص‌ آن‌ نيست‌. مقام‌ «يَابْنَ رَسُولِ‌الله» با تمام‌ مفاهيم‌ «ابن‌» خاص‌ ائمه‌ اطهار (ع) است‌. به‌ اين‌ مقام‌ رسول‌اللهی كه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) محتوای آن‌ را از رسول‌ خدا (ص) - در صورت‌ و قالب‌ امامت‌- به‌ ارث‌ برده‌ است‌، بايد توجه‌ كنيم‌. بايد درباره‌ آنها بحث‌ و تحقيق‌ كنيم‌ كه‌ البته‌ با اين‌ فرصت‌ها نمی‌شود. بايد توسل‌ كنيم‌. حالا بگو تا قلبت‌ باز شود: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله، اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌َ يَابْنَ رَسُولِ‌الله. ♦️اعتقادات‌ ما به بازسازی نياز دارد 🔻با عرضه‌ اين‌ معارف‌، اساس‌ و بنيان‌ اعتقادات‌ اسلامی را به‌ قول‌ مهندسين‌ ساختمان‌، می‌توان‌ آرماتوربندی و بتن‌ريزی كرد. با اين‌ مطالب‌ و اين‌ معارف‌ می‌توان‌ زندگی كرد. والله می‌توان‌ در محضر مبارك‌ حضرت‌ مهدی (عج‌)، معارف‌ فوق‌ را به‌ عنوان‌ اعتقادات‌ الهی و اسلامی خود عرضه‌ نمود و می‌توان‌ مطمئن‌ بود كه‌ اعتقادات‌ و دين‌ خود را عرضه‌ نموده‌ايم‌. ما بايد اعتقادات‌ و دين‌مان‌ را دوباره‌ خدمت‌ حضرت‌ عرضه‌ كنيم‌. ما مهندسی دين‌مان‌ خراب‌ شده‌ و نیاز به بازسازی دارد و برای همين‌ است‌ كه‌ يك‌ عده‌ جاهل يا خائن‌ به‌ محض‌ آنکه مردم‌ را دچار شبهه‌ می‌كنند، اعتقادات‌ اين‌ همه‌ جوان‌ به‌ باد می‌رود. جامعه‌ شيعه‌ نبايد اينطور باشد كه‌ با يك‌ مقاله‌ منحرف‌ در بين‌ آن‌، موج‌ انحراف‌ بيفتد. كسی نبايد بتواند در وسط‌ مردم‌ شيعه‌، فتنه‌ قرائت‌های مختلف‌ راه بياندازد. تأثير نفوذ مقالات‌ منحرف‌ در جامعه‌ شيعه‌ به‌ اين‌ دليل‌ است‌ كه‌ از اسلام‌ ناب‌ محمدی (ص) دور افتاده‌ايم‌. بايد دوباره‌ اعتقاداتمان را درست كنيم‌. لازم‌ است‌ پيچ‌ و مهره‌هايش‌ را تعويض‌ و محكم‌ كنيم‌. دين‌مان‌ را بايد بازسازی كنيم‌. 🅾پایان خلاصه کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»   📕 مقدس_اباعبدلله 📕پایان خلاصه‌ای از کتاب📚 «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی .
۱ 📕خلاصه‌ای از کتاب «کشتی نجات»، تالیف استاد زاهدی 🔴 قسمت اول 👈توضیح: کتاب «کشتی نجات» برگرفته از جلسات سوم و چهارم شرح زیارت عاشورا توسط استاد زاهدی است که در سال ۱۳۸۲ در انتشارات صابره منتشر شده است. لازم به ذکر است که جلسات اول و دوم شرح زیارت عاشورا در قالب کتاب «در عظمت زیارت عاشورا» منتشر شده که اخیراََ طی ۲۱ قسمت در این کانال درج شد. 💠اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 💠أَيْن‌َ صَدْرُالْخَلائِق‌ِ ذُوالْبِرِّ وَ التَّقْوي‌، أَيْن‌َ باب‌ُ اللهِ الَّذي‌ مِنه‌ُ يُؤْتي‌، أَيْن‌َ وَجْه‌ُ اللهِ الَّذي‌ اِلَيْه‌ِ يَتَوَجَّه‌ُ الاَوْلِيآء. ♦️ضرورت‌ ذكر صلوات‌ قبل‌ از درس‌ 🔻قبل‌ از تشكيل‌ جلسه‌ درس‌، چه‌ خوب‌ است‌ افرادی كه‌ موفق‌ می‌شوند زودتر بيايند، مجلس‌ صلوات‌ تشكيل‌ دهند، زيرا با صلوات، تقاضای تمام‌ حاجات‌ و مقامات‌ از طرف‌ حق‌تعالی اجابت‌ خواهد شد. بنابراين‌ خوب‌ است‌ قبل‌ از درس‌ شرح‌ زيارت‌ عاشورا، اطراف‌ پارچه‌ای كه‌ نام‌ مبارك‌ ائمه‌ معصومين‌(ع‌) بر آن‌ نگاشته‌ شده‌ باشد بنشینیم و بر روح‌ مطهر حضرت‌ فاطمه‌ زهرا سلام‌الله‌عليها و اهل‌ البيت‌ رسول‌ خدا(ص‌) صلوات بفرستیم. تمام‌ مشكل‌ ما مربوط‌ به‌ كوتاهی در درك‌ و فهم‌ ما از معارف‌ اهل‌البيت‌ است‌. صلوات‌ كليد ملكوت‌ برای دلهاست‌. لذا اين‌ صلوات‌هاست‌ كه‌ پشتوانه اين‌ سخنرانی‌ها و معارف‌ است‌. ♦️تجسم‌ عينی مفاهيم‌ وحيانی 🔻خداوند متعال‌، رسول‌ خدا (ص‌) و ائمه‌ اطهار علیهم السلام را از عالم‌ ملكوت‌ به‌ عالم‌ ناسوت‌ نازل‌ فرموده‌ است‌ تا يك‌ اسوه‌ و سرمشق‌ عملی و يك‌ نسخه‌ كاربردی و يك‌ قرآن‌ عينی را به‌ ما ارائه‌ بدهند. ائمه اطهار(ع‌) آمده‌اند تا به‌ ما بگويند كه‌ چگونه‌ از ابزار ادراكات‌ عالی خود مثل قلب استفاده‌ نموده‌ و آنرا فعال‌ نماييم‌ تا آن‌ وقت‌ ما عيناً ببينيم‌ و بفهميم‌ كه‌ می‌توان‌ از اين‌ عالم‌ خاكی بيرون‌ آمده‌ و بر اسرار ملكوتی قرآن‌ دست‌ يافته و با آن‌ صاعد شده و به‌ ملكوت‌ پرواز كرد. قرآن‌ نقشه گنج‌ است‌ و اهل‌البيت‌ هم‌ راهنمايش‌ هستند. حالا امام‌ حسين‌(ع‌) آمده‌ تا تمام‌ اسلام‌، همه قرآن‌، همه ارزش‌ها، همه فهم‌ها، همه معارف‌ و همه اصول‌ را با هم‌ در روز عاشورا متجلی سازد. ♦️لزوم تدبر در معارف عاشورا 🔻حضرت‌ حسين‌(ع‌) قرآن‌ ناطق‌ و قرآن‌ عملی و مجسّم‌ است‌ و همان‌گونه‌ كه‌ قرآن‌ را بايد بخوانی و تدبر کنی و اگر تدبر نكنی به‌ قلبت‌ قفل‌ خواهند زد (لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ: اعراف،۱۷۹)، به‌ همان‌ دليل‌ اگر در اسرار حوادث‌ و وقايع‌ عاشورای حسينی و در معارف‌ زيارت‌ عاشورا تدبر نكنی، بر دلت‌ قفل‌ خواهند زد. اگر قفل‌ زدند، آن‌ وقت‌ خودت‌ عليه‌ عاشورا مقاله‌ می‌نويسی. در شب‌ عاشورا در يكی از آن‌ روزنامه‌های آنچنانی نوشته‌اند كه‌ حضرت‌ ابوالفضل‌(ع‌) با برادرش‌ بر سر ارث‌ و ميراث‌ دعوا داشته، لذا اموالش‌ را به‌ آن‌ برادر بخشيد! اين‌ همه‌ اسرار ملكوتی در عاشورا وجود دارد اما نويسنده‌ اين‌ مقاله‌ گويا دلی همچون‌ سنگ‌ دارد و دلش‌ آنچنان‌ گنگ‌ و كور است‌ كه‌ اقيانوسی از معارف‌ عاشورايی را كنار گذاشته‌ و از ميان‌ نوشته‌های تاريخی مطالبی را مطرح‌ كرده‌ كه‌ حتی اگر درست‌ باشد، در مقايسه‌ با قله‌‌های عظيم‌ عرفان‌ عاشورايی قابل‌ اعتنا نيست‌ و بالاخص‌ در شب‌ عاشورا يعنی شب‌ تجليات‌ قرآنی، ضعيف‌ترين‌ و بی‌محتواترين‌ نكته‌ها را دستچین کرده است! 📚پایان قسمت اول 👈ادامه دارد...   📚 📕 .
۲ 📕خلاصه‌ای از کتاب «کشتی نجات»، تالیف استاد زاهدی 🔴 قسمت دوم 💠اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️زیارت عاشورا، تفسیر عاشورا است 🔻گفتيم‌ كه‌ حضرت‌ حسين‌(ع‌) در عاشورا تجلی كرده‌ است‌ و كل‌ ارزش‌ها و كل‌ اصول‌ اسلام‌ را در عاشورا به‌ صورت‌ مجسّم‌ به‌ نمايش‌ در آورده‌ است‌. اكنون‌ بايد ديد كه‌ عاشورا چگونه‌ بايد تفسير شود تا تجليات‌ حسينی را بيان‌ و تشريح‌ نمايد؟ حضرت‌ امام‌خمينی(ره‌) كه‌ اعرف‌ عرفا، افقه‌ فقها و اعلم‌ علما بود، فرمودند كه‌: «قرآن‌ هرگز تفسير نشده‌ است‌، اين‌ تفسيرها كه‌ نوشته‌ شده‌ است‌، ترجمه‌هايی بيش‌ نيست‌». اين‌ ترجمه‌های لغوی و نحوی است‌ و كسی دست‌ به‌ عمق‌ قرآن‌ نبرده‌ است‌ و هنوز تفسير نشده‌ است‌. اما عاشورا نه تنها تفسیر نشده، حتی‌ ترجمه هم نشده است. حالا چه کسی توان معرفتی و ملکوتی دارد تا عاشورا را ترجمه کند؟ در طول نزدیک ۱۴۰۰ سال هیچ عالمی حتی از علمای بزرگ‌ جرأت‌ نكرده‌ كه‌ ادعا كند توانسته‌ است‌ عاشورا را تفسير كند. چه‌ كسی می‌خواهد عاشورا را تفسير كند؟! فقط‌ آنكه‌ توانسته‌ عاشورا را تفسير كند خود خداست‌. حق‌تعالی می‌فرمايد: ملائك‌ از آسمان‌ كه‌ برای زيارت‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌(ع‌) می‌آيند، با زيارت‌ عاشورا امام‌ حسين‌(ع‌) را زيارت‌ می‌كنند و بر می‌گردند. يعنی، زيارت‌ عاشورا، تفسير عاشورا است‌. ♦️در معرفت‌ دوران‌ كودكی توقف‌ كرده‌ايم‌ 🔻در مورد قرآن‌ِ وجود حسين‌(ع‌)، يعني‌ عاشورا، نيز بايد گفت‌ كه‌ عاشورا نه‌ تنها تفسير نشده‌ است‌، حتی ترجمه‌ هم‌ نشده‌ است‌. عده‌ كثيری گمان‌ می‌كنند كه‌ عاشورا يك‌ حادثه‌ است‌ كه‌ فقط‌ مداحان‌ و روضه‌‌خوان‌ها بايد به‌ نقل‌ آنها بپردازند و به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ عمری از ما گذشته‌ است‌ ولی هنوز در حد همان‌ حرف‌هايی كه‌ در دوران‌ كودكی شنيده‌ايم‌، در سطح‌ زيرنويس‌ ترجمه‌ عاشورا هستيم‌ و حتی اندكی در آسمان‌های معارف‌ عاشورايی حضرت‌ حسين‌(ع‌) پرواز نكرده‌ايم‌. ♦️یا حسین(ع) 🔻در كودكی بدون‌ تعمق‌ و تدبر در اسرار وجود حضرت‌ حسين‌(ع‌) می‌گفتيم‌ «ياحسين‌» و اکنون هم‌ هنوز در همان‌ حد هستيم‌ و همان‌ ذكر «يا حسين‌» را بدون‌ تدبر بر لب‌ داريم‌. چرا با ذكر «ياحسين‌» همسفر با شهدای كربلا نيستيم‌؟ ما چرا با ذكر «ياحسين‌» توفيق‌ حضور در ركاب‌ حضرت‌ مهدی(عج‌) را نمی‌يابيم‌ و نزد حضرت‌ مهدی(عج‌) نيستيم‌؟ چرا با ذكر «ياحسين‌»حضرت‌ حسين‌(ع‌) را نمی‌بينيم‌؟ چرا با ذكر «ياحسين‌» به‌ اسرار و معارف‌ و معارج‌ عاشورا پی نمی‌بريم‌؟ مگر در هنگام‌ زيارت‌ ائمه اطهار نمی‌ گوييم‌ «اشهد انكم‌ ترون‌ مقامي‌...»، يعنی شهادت‌ می‌دهم‌ كه‌ شما من‌ را می‌بينيد. چرا شهادت‌ دروغ‌ می‌دهيم‌!؟ شهادت‌ يعنی شهود، چگونه داريم‌ شهود می‌كنيم‌؟ نشان‌ آنكه‌ شهود می‌كنيم‌ چيست‌؟ چرا حضرت‌ حسين‌(ع‌) را نمی‌بينيم‌؟ چرا حضرت‌ زهرا(س‌) را نمی‌بينيم‌؟ چرا حضرت‌ مهدی(عج‌) را نمی‌بينيم‌؟ 📚پایان قسمت دوم 👈ادامه دارد...   📕 .
. 🍁گریزهای مداحی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 🌴شباهت حضرت نرجس خاتون و مادر حضرت موسی علیه السلام شبی فرعون در خواب دید که آتشی از طرف شام برافروخت و به مصر رو کرد و سرای قبطیان را سوزانید تا رسید به کاخهای سلطنتی و همه آنها را در میان گرفت و با خاک یکسان نمود. فرعون با وحشتی برخاست هنگامی که از معبرین، تعبیر خواب خود را پرسید، یکی از آنها گفت: به نظر می رسد که مولودی از بنی اسرائیل بوجود آید و دولت فراعنه را نابود سازد. فرعون زنان قابله را خواست و دستور داد هر پسری که از زنان بنی اسرائیل متولد شد بکشند. قال الله تعالی: یُذَبَّحُونَ اَبنائکُم وَ یَستَحیُونَ نِسائکُم وَ فی ذلِکُم بَلاء. هر مولود معصومی که به دنیا می آید مانند گوسفندان مسلخ، سر آنها را می بریدند و یا پدر و مادر قبل از رسیدن قابله آن کودک را در رود نیل می انداختند. یوکابت مادر حضرت موسی علیه السلام پس از ظاهر شدن حملش، آن را مخفی داشت و پس از تولد موسی علیه السلام سه ماه فرزند خود را در خفا تربیت می کرد و به او شیر می داد. و اوحینا الی امّ موسی ان ارضعیه.(1) تا او را در صندوق قیراندودی گذاشت و سر آن را محکم بست و به کنار رود نیل آورد. دلش نمی آمد آن را در رود نیل بیاندازد. فالقیه فی الیمّ و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک.(2) صندوق را بیانداز نترس و محزون مباش ما او را به تو برمی گردانیم. ⭐️نکته: در زیارت نامه والده امام زمان علیه السلام حضرت نرجس خاتون می خوانیم: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسی وَ ابنَةَ حَوارِیّ عیسی. سلام بر تو ای آنکه مانند مادر موسی و دختر حوارّی عیسی هستی. اَشهَدُ اَنَّکِ اَحسَنتِ الکِفالَةَ وَ اَدَّیتَ الأَمانَةَ وَاجتَهَدتِ فی مَرضاتِ الله وَ صَبَرتِ فی ذاتِ الله وَ حَفِظتِ سِرَّ الله وَ حَمَلتَ وِلِیَّ الله وَ بالَغتِ فی حِفظِ حُجَةِّ الله.(3) گواهی می دهم که تو نیکو کفالت امام زمان کردی و خوب امانت و عهد خدا را ادا کردی و در راه رضای خدا خدا نهایت جهد و کوشش کردی و هرچه رنج در راه رضای خدا دیدی صبر و تحمل کردی و سرّ خدا را حفظ کردی و به ولیّ خا حمل گشتی و در حفظ حجت خدا جهد بالغ داشتی. پس از به دنیا آمدن امام زمان علیه السلام مرغان بسیاری نزدیک سر مبارک آن حضرت جمع شدند سپس امام عسکری علیه السلام یکی از آن مرغان را صدا زد که این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور مرغ آن جناب را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز به دنبال او پرواز کردند. سپس امام حسن علیه السلام فرمود: سپردم تو را به آن کسی که مادر موسی علیه السلام، موسی را به او سپرد، پس نرجس خاتون گریان شد، حضرت فرمود: آرام باش که شیر از غیر تو نخواهد خورد و بزودی آنرا به سوی تو برمی گردانیم چنانچه حضرت موسی را به مادرش برگردانیدند.(4) اشاره گریز: دلها بسوزد برای آن مادری که فرزندش را برای سیراب شدن به دست پدرش سپرد اما دیگر او را ندید. منابع: 1- سوره قصص، آیه 7. 2- سوره قصص، آیه 7. 3- مفاتیح الجنان، زیارت والده حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه 4-منتهی الامال، ص 1051 .
🍁 🌴قفس درندگان نحریر از شکنجه گران سخت دل و بی رحم زندانهای مهتدی عباسی، طاغوت وقت بود که به دستور طاغوت، امام عسگری علیه السلام را دستگیر کرده و به زندان افکندند. نحریر بر آن حضرت بسیار سخت گرفته و آن حضرت را شکنجه می داد. همسر نحریر به او گفت: وای بر تو از خدا بترس، آیا نمی دانی چه شخصیتی در زندان است؟ آنگاه مقام حضرت را توصیف کرد. سپس گفت: من در مورد تو در رابطه با حسن بن علی علیه السلام نگران هستم، نحریر عصبانی شده و گفت: او (امام حسن علیه السلام) را در میان درندگان می اندازم و همین کار را کرد. ولی متوجه شد آن حضرت در کنار درندگان نماز می خواند و آنان به گرد حضرت حلقه زده اند بی آنکه آزاری به او برسانند.(1) در فرازی از زیارت امام عسگری علیه السلام می خوانیم: وَالاِمام الحسن بن علی علیه السلام الّذی طُرِحَ للسَّباعِ فَخَلَّصَتَهُ مِن مَرابِضها وَ امتُحِنَ بِالدّواب الصَّغابِ فَذلَّلتَ لَهُ مَراکِبها.(2) امام حسن عسگری علیه السلام کسی است که نزد شیران انداخته شد، پس تو او را از چنگال آنها نجات دادی و حیوانهای چموش را برای او رام نمودی. اشاره گریز: روضه های امام حسین علیه السلام وخطبه ای حضرت در روز عاشوار و جواب کوفیان... منابع: 1- اصول کافی، ج 1، ص 513. 2- منتهی الامال، ص 1019. .
. شهادت علیه السلام 🌴حضرت در مصیبت برادر گریبان پاره کرد یکی از پسران امام هادی علیه السلام به نام محمد در زمان آن حضرت از دنیا رفت. شیعیان و دوستان از هر دو به خانه می آمدند و تسلیت عرض می کردند. ناگهان مشاهده کردند جوانی را که گریبانش را چاک زده بود، وارد مجلس شد و در جانب راست پدرش نشست. امام هادی علیه السلام به او فرمود: پسر جان خدا را شکر تازه کن که درباره تو امری را پدید آورد (مقام امامت بعد از مرا به تو سپرد). آن جوان گریه کرد و شکر خدا کرد و کلمه استرجاع را به زبان آورد. مردم پرسیدند که این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی علیه السلام پسر امام هادی علیه السلام.(1) اشاره گریز: شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام منبع: 1- اصول کافی، ج 1، 326. . 🍁گریزهای مداحی شهادت علیه السلام 🌴سیراب شدن حضرت در لحظه شهادت ابوسهل می گوید: بر امام حسن عسگری علیه السلام در مرضی که به همان مرض از دنیا رحلت فرمود وارد شدم و در نزد آن حضرت بودم که خادم خود عقید را، امر فرمود: «ای عقید، از برای من آب را با مصطکی».(1) بجوشان پس بجوشانید و مادر حضرت حجة علیه السلام آن آب را برای امام حسن علیه السلام آورد. پس همین که قدح را به دست آن جناب داد و خواست بیاشامد، دست مبارکش لرزید و قدح به دندان های ثنایای نازنینش خورد، پس قدح از دست نهاد و به عقید فرمود: «داخل این اطاق می شوی، می بینی کودکی را به حال سجده، او را بیاور نزد من.» ابوسهل می گوید، عقید گفت؛ من داخل شدم به جهت پیدا کردن آن طفل، ناگاه نظرم افتاد به کودکی که سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده بود، پس سلام کردم بر آن جناب، آن حضرت نماز را مختصر کرد و چون تمام کرد، عرض کردم که سید من می فرماید: که نزد او بروی. پس در این هنگام مادرش آمد و دستش را گرفت و او را به نزد پدرش امام حسن علیه السلام برد، ابوسهل می گوید: چون آن کودک به خدمت امام حسن علیه السلام رسید، سلام کرد نگاه کردم بر او؛ «وَ اِذا هُوَ دُرّیُّ اللَّونِ و فی شَعرِ رَأسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الاِسنانِ.» یعنی دیدم که رنگ مبارکش روشنایی و تلألؤ دارد و موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و مابین دندان هایش گشاده است. همین که امام حسن علیه السلام نگاهش به کودکش افتاد، بگریست و فرمود: «یا سَیَدَ اَهلَبِیته اِسقِنی فَانّی ذاهِبٌ اِلی ربّی.» ای سیّد اهل بیت، خود مرا آب بده، همانا من می روم به سوی پروردگار خود، یعنی رفتنم نزدیک شده. پس آن آقازاده آن قدح آب جوشانیده با مصطکی را گرفت به دست خویش و حرکت داد لب هایش را و سیرابش کرد.(2) اشاره گریز: تشنگی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ل روز عاشورا ولحظه شهادت منبع: 1- مصطکی صمغی است سفید، نرم، خشبو و شیرین. 2- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ص 1331. . 🔸🔹 ابن شهرآشوب در كتاب ارزشمند مناقب از ابوهاشم روايت مي‌كند كه: 🔸من هيچ گاه به محضر حضرت هادي عليه السلام و حضرت عسكري عليه السلام مشرف نمي شدم مگر اين كه از ايشان دليل و برهاني بر مقام امامتشان مشاهده مي‌كردم. 🔹 زماني نزد حضرت عسكري عليه السلام مشرف شدم و در نظر گرفتم از آن حضرت مقداري نقره بگيرم كه انگشتري براي تيمن و تبرك بسازم. 🔸وقتي نشستم، منظور خود را فراموش كردم. زماني كه تصميم گرفتم برخيزم، ناگاه ديدم آن برگزيده ي خدا انگشتري به من داد و فرمود: 🔹تو در نظر داشتي كه از من براي ساختن يك انگشتر، نقره بگيري؛ولي من انگشتر ساخته شده به تومي‌دهم كه نگين و مزد ساختن آن افزون برخواسته ي توست. خداوند اين انگشتر را براي تو مبارك نمايد. (١) گریز :👇 🔸 اينها خانواده ى كرم هستند ، و انگشتر هديه دادن رو از اميرالمومنين آموخته اند ، اما روايتى كه دل هر عاشقى را آتش مي زند روضه ى بريدن انگشت اباعبدالله و بردن انگشتر است . 🔹بجدل بن سليم همان ملعونى بود كه در ميان گودال قتلگاه براى بردن انگشتر امام حسين عليه السلام اقدام كرد،مختار دستور داد او را دستگير كرده و بياورند، به او گفتند كه: 🔸 اين شخص همان كس است كه انگشت مبارك امام حسين عليه السلام را قطع كرده و انگشتر آن حضرت را برداشته است. پس دستور داد دستها و پاهاي او را قطع كردند و او را همانطور رها كردند تا به هلاكت رسيد(٢) 📚منابع: ١- تاريخ چهارده معصوم صفحه ٤١٦ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب ٢- قصه ى كربلا به ضميمه قصه ى انتقام صفحه ٥٦٦ .
. 🔹فلمّا زارته زينب،يوم الاربعين زارته و هي جائعة عطشانة مواساة لأخيها الحسين وصاحت وااخاه واحسيناه لقد قتل أخي الحسين جائعاً عطشانا ً .و كانت تحمل شيئا ً تحت ردائه فلمّا أخرجته و إذا هو رأس أخيها الحسين 🔹وقتی حضرت زینب سلام الله علیها امام حسین علیه السلام را در اربعین زیارت کردایشان تشنه و گرسنه بودند.بجهت مواسات با برادرش امام حسین علیه السلام و ناله میکرد ای وای برادرم ای وای حسینم.حسینم را تشنه و گرسنه کشتند.و گویا چیزی در زیر ردایش باخود حمل میکرد وقتی آن را خارج کرد دیدند آن چیز،سرِ بریده ی سید الشهداست. 📚منبع : مأساة أهل البيت اثرِ علامه عبدالوهاب الكاشی ج١ ص٢٢٠ عنایت بفرمایید:👇 1 - جایگاه روضه :اربعین و الحاق سر مبارک به بدنِ ارباب 2 - فنِ برگرداندنِ روضه: اول👇 🔸هدایت کنیم روضه رو به سمتِ مدینه و مادر... بی بی وقتی تشنه اند،گرسنه هم هستن و سر رو زیرِ رداشون حمل میکنن یعنی بحالت خمیده خمیده راه میرن،کاملا ً شبیهِ مادرشون که سرِ مزار پیغمبر صلوات الله علیه میرفتن،دارن سر مزار ارباب میرن. 🔹و هر قدم یادشون میاد اینجا چقدر لطمه بصورت زدن و از جگر ناله زدن :یا جداه هذا حسین مقطع الاعضا،هذا حسین مرمل بدما 🔸و حالا بعید نیست اگر زیر لب صدا زده باشن یا رسول الله : میبینی از سر و صورت حسینت که بوسه میزدی چی باقی مونده ؟! دوم 👇 🔹سر رو زیر ردا حمل کردن درسته رفقا ؟یعنی چی؟ یعنی داداش دیگه نمیخوام به سرت آفتاب بتابه ... چقد خورشیدِ کربلا حرارتش داغِ ... عنایت بفرمایین👇 داداش: 🔸هنوزم ،حتی اینجا هم میخوام اون خاطره ی مدینه رو جبران کنم . یادته جلو در ایستاده بودی صبر کردی تا نور آفتاب صورتم و اذیت نکنه؟ 🔹همون موقعی که ۳ روز بود همدیگه رو ندیده بودیم ... الان چهل روزه همدیگه رو ندیدیم ... درسته جونی برام نمونده اما میخوام جبران کنم سوم👇 فن گریز : 🔹 گزینه اول: مسیر گریز به روضه ی گودال بسیار نو و جدید و سلامت ، فراهم هست چون فن برگردوندنِ روضه در اجرا با نگاهی تازه و مستند پیاده شده . 🔸اما بعضی زبانحال هارو یادمون نره . عاطفی خوندن رو فراموش نکنیم . داداش تشنه ذبحت کردن ، تشنه ام هنوز ... گرسنه ذبحت کردن ، گرسنه ام هنوز... یادم نرفته داشتنِ لقبِ "شریکه الحسین " رو ... 🔹اما بهم حق بده یه روزی همینجا ناله زدم (یوم علی صدرالمصطفی و یوم علی وجه الثری) الان "وجه الثری" بگم ؟! یا نه ؟ ناله بزنم که: مادرجان یا رسول الله یا جداه باباجان یا امیرالمومنین ... رو خاک دیگه نه ، جمع و جور شدن بدنِ بی سرش بینِ این بوریا رو نگاه کنین ! 👈سلاحِ مداح شعرش هست درسته ؟ ته مانده ی سر را به پیکر ملحقش کرد هرگز ولی ملحق به سر پیکر نمیشد ! چیزی نمانده بود زینب پس بیارد... این در به در بر نیزه ها که سر نمیشد !! 🔸گزینه ی دوم مسیر کاملا ً شفاف و آماده ست برای حرکت و اجرای مناسب و درست. وقتی سه روز بی وجنات حسین شد نزدیک بود تا نفسش را فدا کند ... (اجازه نمیدم سرت دیگه با حرارتِ خورشید کربلا بسوزه .‌‌‌..) 🔹یادته قدیمارو با داداش حسنمون کنار مادر میرفتین بیرونِ مدینه . اونجا که بیت الاحزان بود . بابا ساخته بودتش که مادرمون راحت گریه کنه؟یادته خرابش کردن یه روزی بعدش چقد صورتت و جلوی صورتِ سوخته ی مادر گرفته بودی تا دیگه حداقل با گرمای آتیشِ خورشید مدینه نسوزه ... 🔸صورت من که زیر آفتاب چهل منزل سوخته باقیش اثر سوختگیهاش از چیه نگم برات ، پشت بومهای شام که یادته ؟! حداقل دوباره صورت تو نسوزه عزیز دلم آخه هم سرت به پشت بومها نزدیک تر بود هم توی تنور گذاشتن سرت رو و هم ... 🔹همینجا هم یادم نمیره چقد روی رمل داغ کربلا صورتت و جا به جا میکردی عزیز دلم... هر جا که سر نهاد بر آن ریگ های داغ از حال رفت و باز به جای دگر گذاشت!! یا آفتابی که تیغ میبارد گرمتر از تمامی سال است در سراشیبی زمینی سرخ تشنه ای در میان گودال است و الی آخر... مهم 👇 🔸یادمون نره در مجلس آرایی و اجرای فنون ؛سرمایه ی یک مداح :شعر قوی،استخوان دار،فاخر،استوار و با کیفیتش هست.پس سعی کنیم از بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری "روضه ی شعری" رو انتخاب کنیم. 🔹محفوظاتمون رو در شعرهای قوی ببریم بالا،تا در لحظه ی ورود بجلسه با اعتماد به نفسِ بالاتر حاضر و در اداره ی جلسه قوی تر ظاهر بشیم . استاد حاج حبیب نیازی .
. 🔶از آنجا که کارِ شاعر با ذوق و طبعی روان "مقتل سُرایی ست "نه مقتل سازی !و کار مداح بیان وقایع اتفاقیه با معجونی از چند هنر فاخر است ، آنهم با مطالعه ای در شعاعِ طلوعِ نورِ قرآن عزیز و معصومین علیهم السلام ، نه خواندن روضه های شنیداری و ...! 🔹کنار هم و باهم چهار وجه از وجوه مقام و جایگاه روضه ی اربعین را بررسی کنیم: اول 👇 🔹تلاقوا بالبكاء، والحزن، واللطم. وأقاموا المآتم المقرحة للأكبادو اجتمعت الیهم نساء ذلک السواد و اقاموا علی ذلک ایاماً ... 🔸اهل بیت امام حسین علیه السلام (با جابر و عطیه) همزمان باهم به کربلا رسیدند و با اشک،ناله و حزن لطمه به صورت میزدند که با یکدیگر مواجه شدند .عزایی جگر سوز برپاداشتند. زنانِ آن ناحیه نیز گرد آمدند و چند روزی ماتم برپا داشتند ... 📚منبع: الملهوف صفحه ۲۲۵ تسلیه المجالس جلد ۲ صفحه ۴۵۸ دوم 👇 🔸فعند ذلم نظروا فی کربلا فجدّدوا الاحزان و شقّقوا الجیوب و نشروا الشعور و ابدوا ماکان مکتوماً من الاحزان و المصائب و اقاموا عنده ایّاماً 🔹وقتی اهل بیت علیهم السلام کربلا را دیدند،غم و غصه شان تجدید شد گریبان چاک کردندمو پریشان کردندو هر چه از مصیبت در دلشان پنهان بود آشکار کردند و چند روزی نیز آنجا بودند. 📚منبع: قمقام زخار و صمصام بتار: 580:2 مقتل ابي‏مخنف : 221 سوم 👇 🔹فلمّا زارته زینب سلام الله علیها،یوم الاربعین زارته و هی جائعه عطشانه مواساه لاخیها الحسین و صاحت و اخاه واحسیناه لقد قتل اخی الحسین جائعاً عطشاناً ...و کانت تحمل شیئاً تحت ردائه فلمّا اخرجته و اذا هو راس اخیها الحسین 🔸وقتی زینب سلام الله علیها،امام حسین را در اربعین زیارت کرد ایشان تشنه و گرسنه بود.بجهت مواسات با برادرش امام حسین و ناله میکرد ای وای برادرم ای وای حسینم برادرم حسین را تشنه وگرسنه کشتندوگویا چیزی در زیرِ ردایش با خود حمل میکرد وقتی آن را خارج کرد،دیدند آن چیز،سر بریده ی سیدالشهداست 📚منبع : ماساه اهل البیت_علامه عبدالوهاب الکاشی ج 1ص۲۲۰ چهارم 👇 🔹حضرت سکینه خاتون (س)قبر پدر را در آغوش کشیده بود در (3روز بعد از اربعین) فرمود:مضی الزمان و قلبی یقول؛انک اتی،روزگار گذشت،ولی قلبم گواهی میدهدکه تومی آیی پدرجان 📚منبع: تذکره الشهدا علامه ملاحبیب کاشانی ج2ص۴۱۵ و اما👇 گزینه چهارم 👇 🔹ایشان که طبقِ نورِ بیانِ امام صادق(ع)"مستغرق فی ذات الله" هستن، ببینین چقدر زیبا،لطیف،توحیدی و جانسوز کنار پدر بزرگوارشان مسئله ی رجعت و ظهور رو یادآور میشن در مقامِ مصیبتی که 👇 🔸(ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض) هست . و بانو سکینه(س)چطور دوره ی حکومتی که تجلیِ اسم شریفِ "مسکن الفواد " که آرامش و سکینه ی دلهاست.و همان دوره ی ظهور حضرت هست را یاداوری میکنند و چه زیبا خودشون رو نیز جزء منتظرین برای امر فرج اعلام میکنند . 🔹همانکه برای ظهورِ او صدا میزنیم "این الطالب بدم المقتول بکربلا" 🔸بانو حتی در همین اربعین نیز آماده مان میکنند و یاریمان میکنند تا به این زیارت اربعین که یکی از نشانه های مومن طبق بیان امام عسکری علیه السلام هست خودمان را برسانیم آنهم نه با دستِ خالی ، بهمراهِ افضل اعمال که انتظار فرج هست ، با قلبی که گواهی بدهد ،قلبی که حرم الله هست ، قلبی که شفاف سازیِ کاملش برای قلب مومن" و قبره فی قلوب من والا هست" 🔹حال برای معنا کردنِ لغتِ قلب و حقیقتِ قلب زمان زیاد است.میدانید که " امینه " را از حضرت رباب سلام الله علیها وسکینه را از حضرت حسین علیه السلام بعنوان گرفته اند. 📚منبع: سیدعبدالرزاق مقرم 🔸پس : امانِ محشری و در لقب اَمینه شدی برای قلبِ پدر بود اگر سکینه شدی 🔹ان شاءلله به دعا و نفسِ ایشان همه اربعین بهمراهِ انتظار او که وقتی شیعیانش صدا میزنند"یا فارس الحجاز ادرکنی"سریعا ً لرزه به سرتاپای وجود نحسِ دشمانش می افتد ، پابه رکابِ حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف ، درکربلا برای او که قتلوه عطشاناو ...هست،اقامه ی عزا کنیم . کارگر خواست خطابش کاش با ما باشد گرد گیریِ رکابش کاش با ما باشد استاد حاج حبیب نیازی .
. 🔸در كتاب «نَفَسُ المَهْمُومْ» كه پيرامون وقايع عاشورا است، از طبري نقل كرده ايم كه: 🔹شمر بن ذي الجوشن در كربلا حمله كرد و نيزه ي خود را به خيمه ي امام حسين (ع) كوبيد و فرياد زد: آتش بياوريد تا اين خيمه با اهلش را آتش بزنم، بانوان حرم صيحه زدند و از خيمه بيرون آمدند، امام حسين (ع) خطاب به شمر، فرياد زد: آتش مي‌طلبي تا خانه ي مرا به روي بستگانم آتش بزني؟ خدا ترا در آتش دوزخ بسوزاند. 🔸ابومختف (يكي از واقعه نگاران جريان كربلا) مي‌گويد: 🔹سليمان بن راشد از حميد بن مسلم نقل كرد كه گفت: به شمر گفتم:«عجبا، اين كار براي تو صلاح نيست، آيا مي‌خواهي داراي دو خصلت گردي؟ يكي اينكه مشمول عذاب الهي شوي، دوم اينكه كودكان و زنان را بكشي، آيا امير تو از كشتن مردان خشنود نمي شود؟ » 🔹در اين هنگام مردي كه بيشتر از من از شمر اطاعت مي‌كرد، يعني «شبث بن ربعي» به پيش آمد و به شمر گفت: اي شمر! سخني زشت تر از سخن تو نشنيده ام، و در جايگاهي بدتر از جايگاه تو قرار نگرفته ام، آيا مأمور قتل كودكان و زنان شده اي؟! 🔸حميد بن مسلم مي‌گويد: گواهي مي‌دهم كه شمر با شنيدن اين سخن، از سوزاندن زنان و كودكان كه در خيمه بودند،منصرف گرديد. گریز👇👇 ولي جان همه ى عالم فداى اول مظلوم عالم علي عليه السلام: 🔹آن كسي كه كنار درِ خانه ي حضرت علي (ع) آمد، او و اهل خانه اش را تهديد به سوزاندن خانه با اهلش نمود و گفت: 🔸«سوگند به كسي كه جانم در دست او است حتماً بايد از خانه براي بيعت بيرون بيائيد و يا خانه را بر روي شما به آتش مي‌كشم». 🔹بعضي به او گفتند: «فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و فرزندان رسول خدا (ص) و آثار آن حضرت در خانه است»، پس گواهي مي‌دهم كه او تحت تأثير اين سخن قرار نگرفت و حيا نكرد و از تصميم خود منصرف نشد، بلكه همانگونه كه گفته بود، انجام داد.(١-٢) 📚منابع : ١- رنج ها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها (ترجمه بیت الاحزان) صفحات ١٦٠ الى ١٦٤ ٢- نفس المهموم
. 🔹پیک امام رضا به سرعت خود را به شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله)، مدینه منوره رساند و براساس دستور حضرت نامه را به فاطمه معصومه تسلیم نمود. 🔸گرچه از محتوای آن نامه باارزش اطلاعی در دست نیست اما هرچه بود شوق دیدار امام رضا علیه السلام را در دل نزدیکان ایشان بیشتر کرد. فاطمه معصومه و گروهی بهمراه چند تن از براداران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند تا به مرو رفته و به محضر امام رضا علیه السلام شرفیاب شوند. 🔹آنها به سرعت بار سفر بستند و کاروانی تشکیل دادند. آب و آذوقه ای فراهم آوردند و با دنیایی از امید شهر پیامبر خدا را به قصد مرو ترک کردند.در میان قافله فاطمه معصومه چون نگینی می‌درخشید. آن بانوی عزیز را پنج تن از برادرانش به نامها فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادر زادگان و گروهی از غلامان و کنیزان همراهی می‌کردند. 🔸کاروان عاشقان امام رضا علیه السلام به پیش می‌رفت و جز توقف‌های ضروری برای نماز و غذا و استراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. تپه‌ها و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کویرها و ریگزارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت و از مدینه روز به روز دورتر می‌شد. 🔹سفر کردن در بیابانهای حجاز آنقدر دشوار بود که گاه حتی شتران پرتوان را هم به زانو در می‌آورد تا چه رسد به مسافرانی که باید تا مرو می‌رفتند اما نور امیدی که در دل اهل کاروان می‌تابید آنها را به ادامه سفر دلگرم می‌کرد و آنان همراه باد و طوفانی که در بیابان می‌وزید به پیش می‌تاختند. 🔸در آن روزگار، خطر حمله دزدان هر مسافری را تهدید می‌کرد و او را با مشکلات فراوانی روبرو می‌ساخت. اگر آنها به قافله ای حمله می‌بردند دیگر امیدی به ادامه سفر نبود. 🔹کمترین آسیبی که به مسافران می‌رساندند غارت اموال و جواهرات و حیوانات آنان بود. وگرنه گاه کاروانیان را هم از دم تیغ خود می‌گذراندند. این خطر " فاطمه معصومه " و همراهانش را نیز تهدید می‌کرد. ولی آنها با توکل بر خدای بزرگ به راه خود ادامه می‌دادند و گام به گام به مقصد نزدیک تر می‌شدند. 🔸روزها و شبها یکی پس از دیگری می‌گذشت و کاروان زائران امام رضا علیه السلام کویر بی آب و علف حجاز را پشت سر می‌نهاد. چیزی تا رسیدن به خاک ایران نمانده بود. رنج سفر "فاطمه معصومه" را بسیار آزار می‌داد. برای بانوی جوانی مانند او پیمودن این مسیر ناهموار بسیار ناهموار بسیار سخت و طاقت فرسا بود. با اینهمه دیدار برادر آنقدر نزد او ارزش داشت که حاضر بود حتی صدها برابر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این رنج و سختی را هم به خاطر آن تحمل کند.(١) گریز مداحی 👇 🔹همه درمدينه شاهد بودند .برادرها و برادرزاده ها و محارم اين بانوى بزرگوار ، اجازه ندادند حضرت معصومه تنها راهى مرو شود ،بميرم براى عمه ى سادات ، عقيله ى بنى هاشم حضرت زينب سلام الله عليها ، او هم وقتى كربلا رسيد ، محارمش دور و برش بودند ، با عزت و احترام به كربلا رسيد ، گذشت تا عصر روز دهم محرم كه مشاهده نمود همه ى محارمش بر روى خاك گرم كربلا افتادند (٢) 📚منابع: ١- دانستنيهاى كريمه اهل بيت حضرت معصومه به نقل از مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ٥٧، ص ٢١١، و کشّی، محمّد، اختیار معرفة الرجال، ص ٣٣٣ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام / آقاى منفرد صفحه ٤١٠ به نقل از تظلم الزهراء ٢٢٥ رياض الاحزان ٢٤. نفس المهموم ٣٨٦. كامل ابن اثير ٨١ /٤؛ الملهوف ٥٦. .
. 🔹🔸عنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ: 🔸رأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يُقَبِّلُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ هُوَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مُخْلِصاً لَمْ تَلْفَحِ النَّارُ وَجْهَهُ وَ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ بِعَدَدِ رَمْلِ عَالِجٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ذَنْبُهُ ذَنْباً يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ. 🔹🔸از ابي ذرغفاري نقل شده كه وي فرمود: 🔸رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدم كه حسن و حسين عليه السلام را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: 🔹كسي كه حسن و حسين عليه السلام و ذريه اين دو را دوست داشته و ايشان را خالصانه بخواهد آتش دوزخ هرگز صورتشان را نسوزاند اگر چه گناهان آنها به مقدار ريگ‌هاي بيابان باشد مگر آنكه گناهانشان ايشان را از ايمان خارج كرده باشند.(١) گریز 👇👇 🔸عرض كنيم يا رسول الله جاي شما خالي بود كربلا ، امت شما به هيچ كدام از وصيت هاتون در مورد احترام به اهل بيت عمل نكردند ، 🔹🔸راوي مي گويد : اهل بيت عليهم السلام بعد ازآن همه بي حرمتي که در کربلا،كوفه و شام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جاده ي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، و او آنان را بسوي كربلا حركت داد، 🔹و چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري را ديدند كه با تني چند از بني هاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري كردند و بر صورت خود سيلي زده و ناله‌هاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند ، 🔸زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و با صوتي حزين كه دلها را جريحه دار مي‌كرد مي‌گفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابن مكه و مني! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علي مرتضي! آه ثم آه! »، پس بيهوش گرديد. 🔹آنگاه‌ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند مي‌گفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه ي زهرا از دنيا رفته اند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون مي‌كردند.(٢) 📚منابع: ١- ترجمه كامل الزيارات مولف ابي القاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسي بن قولويه القمي مترجم محمدجواد ذهني تهراني/حديث شماره ٤ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٥٢٥ به نقل از مثير الاحزان صفحه١٠٧ .
. 💠سلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبَ الصَّبور... 💠 🔹🔸قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِی یَا عِمْرَانُ: 🔸 إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ مَوْقِعاً مِنَ الْقَلْبِ وَ مَا وَقَعَ مَوْقِعَ هَذَیْنِ الْغُلَامَیْنِ مِنْ قَلْبِی شَیْ ءٌ قَطُّ فَقُلْتُ کُلُّ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ یَا عِمْرَانُ وَ مَا خَفِیَ عَلَیْکَ أَکْثَرُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّهِمَا 🔹رسول خدا صلي الله عليه و آله بن من فرمودند: اي عمران: هر چيزي در قلب جايگاهي دارد ولي جايگاه اين دو كودك از قلب من هرگز مكان خاصي نيست. 🔸عمران مي‌گويد: عرض كردم اي رسول خدا تمام قلب شما جايگاه اين دو است؟ 🔹حضرت فرمودند: اي عمران: آنچه بر تو مخفي مانده بيش از آن است كه دانسته اي، خداوند متعال من را به محبت ايشان امر فرموده است. گریز 👇👇 🔸 روز اربعين وقتي كاروان رسيد كنار قبر حضرت اباعبدالله حضرت سكينه بعد از بي تابي حضرت زينب و حضرت ام كلثوم جمله اي گفت كه شايد به اين حديث از ميزان محبت پيامبر خدا به امام حسين اشاره دارد . 🔹فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! (٢) 📚منابع: ١- ترجمه كامل الزيارات مولف ابي القاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسي بن قولويه القمي مترجم محمدجواد ذهني تهراني/ حديث شماره ٣ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥٢٥-٥٢٦ .
. 🔸یک مثال درباره روضه ی شماره ی اول 🔹🔸جایگاه روضه = برخوردِ اهل بیت سلام الله علیهم _جابر و عطیه _برگرداندن_روضه 👇👇 مثال ببینید ، حمزه علیه السلام نیز سیدالشهدا هستند وقتی پیغمبر صلوات الله علیه برگشتند از احد، با چشمهایی پر از اشک فرمودن همه برای شهدای خودشون اقامه ی عزا میکنن اما عموجانم غریب مونده ... که همه از اون به بعد برای حمزه ی سیدالشهدا اشک ریختن ‌و اقامه ی عزاداری کردن . 🌟حال در همین مطلب خودش چندین بسیار قوی هست 🔸بعد از مرحله ی برگرداندنِ روضه که مقدارش به وسعتِ هنر و اطلاعاتِ و سرمایه های یک مداح مربوط میشه مرحله ی گریز مهمِ ... که باید قاعدتا ً بسیار داغ تر و پر حرارت تر از فن برگردون روضه انجام بشه ... 🔸اما در این مرحله گریز👇👇 عبارتِ "بالبکا و الحزن و اللطم" رو بررسی کنین . زدنِ لطمه بصورت با اشک ... 👈🏼فن " " بررسی کنین که چه جاهایی لطمه به صورت زدند عمه ی سادات خودشون ... یا باقیِ مخدراتِ مکرمه .. دو جارو باهم قیاس کنین و با پُلِ ارتباطیِ مناسب با استفاده از یکی از وجوهِ گریز در روضه موضوعی _ مفهومی و ... کار رو به اتمام برسونین _ در مجلس آرایی. فراموش نکنیم سلاحِ مداح ، شعر قوی هست . حتی در اجرای فنون ِ مختلف روضه ... حتی در گریز ... چه بهتر پس در بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری روضه ی شعری رو انتخاب کنیم . 🔹مثال : 👇👇 آنقَدَر لطمه زدم صورتم از زخم پُر است وَرمِ گونه ی من دیدِ مرا کم کرده ! و یا 👇 لطمه خوردن به صورت رو ببینید ... داداش الان دارم خودم از غمت لطمه میزنم بصورتم مثل شب عاشورا ، مثل روز عاشورا ، مثل وقتی بالای گودال اومدم و نگاهمون خورد بهمدیگه.... ولی میدونی که چند وقت قبل همینجا ... بعدش بین راه ... کوفه ... شام ... لطمه خورد بصورتم . چه لطمه ای به صورتم خورد ...؟؟ راهم بدون اکبر و عباس بسته شد با ضرب دستِ شمر وقارم شکسته شد 🔹🔸که باز هم همینجا فن برگردان روضه رو دارین و براحتی میتونین جایگاه روضه رو به سمت مدینه هدایت کنین ... شبیه مادرمان لطمه خورد بر رویم شبیه مادرمان تازیانه هم خوردم ! 👈🏼و بعد باز هم فن گریز رو اجرا کنین ... از غصه پاره شد جگرش مثل مادرش زخمی شده ست پلکِ ترش مثل مادرش این صورتی که رنگ پریده ست زینب است باور کنید اینکه خمیده ست زینب است الی آخر ... "اللهم عجل لولیک الفرج " (العاقبه الامور للمتقین) استاد حاج حبیب نیازی .
. 🍁ورود کاروان به شام 🔸إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها. 🔹فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ ترجمه👇 🔸حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آن‏چنان، سر بُریدند و خانواده‏اش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان، او را با تازیانه مى‏زدند. 🔹 اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مى‏انداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند. 🔹یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🔸آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است. 🔹سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📚 منبع: بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا .
. 🔸 إنَّ سَهلَ بنَ سَعدٍقال:خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَدعَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ،وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ،فَقُلتُ فی نَفسی: لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عیدالانَعرِفُهُ نَحنُ،فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ،فَقُلتُ:یا هؤُلاءِ!ألَکُم بِالشّامِ عیدٌلا نَعرِفُهُ نَحنُ؟! قالوا:یا شَیخُ!نَراکَ غَریبا فَقُلتُ:أنَاسَهلُ بنُ سَعدٍ،قَدرَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله وحَمَلتُ حَدیثَهُ 🔹فَقالوا:یا سَهلُ!ماأعجَبَکَالسَّماءُ لاتَمطُرُ دَما!وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!قُلتُ: ولِمَ ذاکَ؟ فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عِترَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله،یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ 🔸قُلتُ:واعَجَباه!یُهدى رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟!فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟فَأَشارواإلى بابٍ یُقالُ لَهُ:بابُ السّاعاتِ،فَسِرتُ نَحوَالبابِ،فَبَینَماأنَا هُنالِکَ،إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضا،وإذا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وعَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجها بِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وإذا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ. فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَها:یاجارِیَةُ مَن أنتِ؟ فَقالَت:سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ فَقُلتُ لَها:ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍمِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ 🔹قالَت:یاسَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا،حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا،فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ قالَ:فَدَنَوتُ مِن صاحِبِ الرَّأسِ وقُلتُ لَهُ: هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ 🔸مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!قالَ:وما هِیَ؟ قُلتُ: تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ ترجمه👇 🔸سهل نقل میکند:به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به [شهرهاى‏] شام رفتم. در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته ‏اند و شاد و خوش‏حال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى ‏زنند.با خود گفتم: شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى‏شناسیم. دیدم مردمى سخن مى‏گویند. گفتم: اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى ‏شناسیم؟! : اى پیرمرد! تو را غریبه مى ‏بینیم؟ 🔹گفتم: من سهل بن سعد هستم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را دیده ‏ام و از او حدیث شنیده‏ام. گفتند: اى سهل! آیا تعجّب نمى‏کنى که آسمان، خون نمى ‏بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى‏برد؟ : چرا این گونه شود؟ 🔸گفتند: این، سر حسین، از خاندان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى‏برند و اکنون مى ‏رسد 🔹گفتم: شگفتا!سر حسین را به هدیه مى‏برند و مردم، خوش‏حالى مى ‏کنند؟!از کدام دروازه مى ‏آورند؟ 🔸مردم به دروازه‏اى به نام «دروازه ساعات»،اشاره کردند.به سوى آن رفتم و آن‏جا که بودم، پرچم‏هایى پى در پى آمد و اسب‏سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته‏ اى بود وسرى بر آن بود که شبیه‏ترینِ صورت‏ها به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر! تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟من،سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا هستیم به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر!تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوندوبه ما نگاه نکنند، که ماحرم پیامبر خدا هستیم 🔸سهل گفت: به حامل سر،نزدیک شدم و به او گفتم: آیا درخواستم را اجابت مى‏کنى تا در عوض،چهارصد دینار بگیرى؟ درخواستت چیست؟ 🔹گفتم: سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم 📚منبع: مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج ۲ ص ۶۰؛ بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۲ .
. 🍁خواسته حضرت ام کلثوم ازشمر 🔹سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ کُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وکانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لی إلَیکَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُکِ؟ 🔸قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا فی دَربٍ قَلیلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَیهِم أن یُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَینِ المَحامِلِ ویُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزینا مِن کَثرَةِ النَّظَرِ إلَینا ونَحنُ فی هذِهِ الحالِ. 🔹فَأَمَرَ فی جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ فی أوساطِ المَحامِلِ بَغیا مِنهُ وکُفرا وسَلَکَ بِهِم بَینَ النَّظّارَةِ عَلى تِلکَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَیثُ یُقامُ السَّبیُ. ترجمه:👇 🔸سر حسین علیه السلام و نیز زنانش و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند، امّ‏کلثوم به شمر که از افراد آن گروه بود نزدیک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم. گفت: درخواستت چیست؟ 🔸گفت: هنگامى که ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازه‏اى ببر که تماشاگر کمترى دارد و به آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاه‏هایشان به ما، در این حال، خوار شده‏ایم. 🔹شمر، از سرِ سرکشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راه‏پلّه مسجد جامع، آن جا که اسیران را نگاه مى‏دارند، ایستادند. 📚منبع: الملهوف: ص ۲۱۰،مثیر الأحزان: ص ۹ .
. ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ... 🔸🔹 در زيارت ناحيه از زبان امام زمان عج مى خوانيم : 🔸فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلي ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّي أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ، 🔹اگر چه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهي مراازياريِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، وباكسانيكه باتواظهاردشمني كردندخصومت نمايم، (درعوض) صبح وشام برتومويِه ميكنم، وبه جاي اشك براي توخون گريه ميكنم، ازروي حسرت وتأسّف وافسوس برمصيبت هائي كه برتو واردشد، تاجائي كه ازفرط اندوهِ مصيبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم .(١) گریز👇👇 🔹🔸جا دارد عرض كنيم با امام زمان عج ، اگر شما از شنيدن مصيبت جد مظلومتان امام حسين عليه السلام از شدت غم و غصه مشرف به جان دادن مى شويد ، پس حق داشت امام سجاد عليه السلام وقتى كه با حال اسارت از كنار قتگاه عبور مى كرد خيره شد به ابدان شهداء ،حضرت زينب سلام الله عليهاديد امام سجاد عليه السلام خيره شده به ابدان شهداء 🔸قالت زينب : سلام الله عليها ما لى اَراكَ ؟ تجودُ بِنَفسِك يا بقيَّةَ جدّى و اَبى و اِخوَتى ؟ 🔹حضرت زينب خطاب به امام زين العابدين فرمودند : اي يادگار جد و پدر بزرگوار و برادرانم ، اين چه حالى است كه در تو مي بينم ؟به طوري كه مي خواهى جان به جان آفرين تسليم كنى؟ ☀️قال زين العابدين ع : 🔸 و كيف لا اجزَءُ و اَهلَعُ ؟ چگونه بي تابى نكنم ؟ و قد ارىٰ سيدى و اِخوَتى وَ عَمومَتى و وُلِدَ عمّى و اهلى در حالى كه مي بينم سرورم ، برادرانم، عموها و عموزاده ها و نزديكانم همه روى خاك افتاده اند در حالى كه به خون آغشته شده اند 🔹ولا يُكفَونَ ولا يُوارون با بدن برهنه و بى كفن رها شده اند و كسي آنها را به خاك نمي سپارد...(٢) 📚منابع: ١- زيارت ناحيه مقدسه ٢- نفس المهموم صفحه ٣٨٧ .