فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای باغبان آخر چه حالی داشتی وقتی
نشکفته بردی غنچه ات را پرپر آوردی ؟!
@h_zarnaghi
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
برای علی اکبر حسین... خوشا کبوتر شعرم دوباره پر بزند به گوشه گوشه این دشت باز سر بزند قلم به خون
پدر چه دیده که دلواپس پسر شده است؟!
مباد یوسف او را کسی نظر بزند
@h_zarnaghi
"رحم الله عمی #العباس"
هم عشق تو در این دل شیدا متفاوت
هم جنس غمت با همه غم ها متفاوت
ای ماه تر از ماه که دیدست و شنیدست؟!
بر روی زمین مثل تو زیبا، متفاوت
ای سرو سرافراز نشسته است بهاران
بر قامت سبزت به تماشا متفاوت
یک روز بر این شب زده دنیای دل ما
سر می زند از چشم تو فردا متفاوت
هر لحظه به جان دادن در راه خدایت
دلواپسی ات با همه دنیا متفاوت
اینبار که راهی شده ای از سر حسرت
افتاده به پاهای تو صحرا متفاوت
ای موج خروشان وفاداری و ایثار
برخاستی از دامن دریا متفاوت
افسوس از آن لحظه که دیدند علمدار
برداشته مشک و علمش را متفاوت
از هرچه که در کرببلا بوده حساب...
دستان علمگیر تو با ما متفاوت
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
#یا_قمر_العشیره
او کیست که سر تا قدمش غرق تمناست؟!
شیریست که هر لحظه به پیکار مهیاست
از خیل شهیدان به خون خفته در این دشت
جا مانده و در سینه اش انگار که غوغاست
این مرد خطر کیست بپرسید بگویم
او ماه بنی هاشم و او حضرت سقاست
مشک و علم انداخته بر دوش و چه زیبا
دریای خروشان ادب عازم دریاست
آن تیغ که در هم شکند لشکر شب را
ابروی گره خورده ی این ماه دل آراست
فرزند علی بودن این شیر دلاور
از شیوه جنگآوری اش خوب هویداست
در معرکه سرهای زیادی به زمین ریخت
وقتی که ابوالفضل علمدار به پا خاست
دریا به خروش آمده از شوق وصالش
در آینه ی علقمه مهتاب چه زیباست
دریا همه خواهش که ببوسد لب ساقی
ساقی وفادار ولی گرم تماشاست
لبهای ترک خورده طفلان حسینش
در آب فرات آینه در آینه پیداست
آنروز امید همه ی چشم به راهان
مشک از جگر علقمه پر کرده و برخاست
برگشت ولی آه چه برگشتن تلخی!
برگشت، ولی در وسط معرکه تنهاست
برگشت...ولی بست بر او راه رسیدن
تیغی که فرود آمد و افتاد چپ و راست
آه این چه نبردی ست چه داغی ست چه دردی ست
هر دست علمدار به یک گوشه صحراست
#
بشکوه ترین حادثه ای اوج حماسه
افتاده ای اما علم عشق تو بالاست
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم
سقا بدون دست هم سقاست باور کن
@h_zarnaghi
هدایت شده از رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
هر روز کربلای تو تکرار میشود
در عالمی عزای تو تکرار میشود
همواره در نگاه پر از اشتیاق ما
خوناب زخم های تو تکرار میشود
در جان من که تکه ای از خاک کربلاست
هر لحظه رد پای تو تکرار می شود
هم در دلم محبت بی انتهای تو
هم در سرم هوای تو تکرار می شود
با اینکه مستحق عتاب توام ولی
در حق من دعای تو تکرار می شود
ای آفتاب غرق به خون هر غروب را
بر روی نی نوای تو تکرار می شود
ای حنجر بریده به هر پرده از وجود
فریاد حق نمای تو تکرار می شود
هل من معین تو نه در آن روز بود و بس
هر روز این ندای تو تکرار می شود
تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان
حتما که ماجرای تو تکرار می شود
با هر شهید بی سر و بی دست روضه ی
عباس با وفای تو تکرار می شود
با هر جوان ما که می افتد به روی خاک
داغ پسر برای تو تکرار می شود
این داغ ها قبول ولی بعد کربلا
کی داغ بوریای تو تکرار می شود ؟!
#کربلا_شهادت
#جهاد_مقاومت
#شهید
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خیمه ی حسین هر آنکس که جا گرفت
آخر شبیه حر شد و رو سفید شد
از خیمه ی حسین هر آنکس که دور شد
سرباز و سر سپرده ی راه یزید شد
با اینهمه به قول تو اما در این مسیر
باید شهید بود و پس از آن شهید شد
@h_zarnaghi
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
#یاحسین.... فریادی ویله عالمی بیدار ایلدین بیدار خلقی عشقه گرفتار ایلدین چکدین غلاف صبریدن ایمان ق
گودال قتلگاهیده دوشموشدون آج سوسوز
دردا کی آب تیغیله افطار ایلدین
@h_zarnaghi
السلام علیک یا #جبل_الصبر
از لحظه ای که نشسته عشق حسین تو بر دل
دائم تو را برده با خود ، این عشق منزل به منزل
همراه نام حسینت نام تو را می توان دید
در هر دم روضه خوانان، در سطر سطر مقاتل
گاهی بلندای تل و گاهی سراشیب گودال
در عشق اینگونه کردی یک روزه طی مراحل
آه از زمانی که برگشت شیون کنان مرکب از دشت
صد آه از آن دم که میشد دار و ندار تو بسمل
دیدند کوفی صفت ها در تو شکوه علی را
آنجا که خنجر کشیدی در مقتل از دست قاتل
وقتی که مردان خود را بر مرکب نیزه دیدی
حق داشتی سر بکوبی آن لحظه بر چوب محمل
ای خشم تو سیل و طوفان، با زخم های فراوان
مانند کوه ایستادی، رو در روی هر چه باطل
از کربلای حسینت راهی شدی خطبه بر لب
ای فاتح کوفه و شام این راه شد با تو کامل
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
#قتلگاه
گودال قتلگاهه طرف گلمیشم ولی
داشلار ائدوبدی جسمیوی پنهان تاپانمیرام
عطرین گلیر ولی سنی ای جسم غرق خون
نیزه شکسته لر آراسینان تاپانمیرام
هئچ جسمه سن کیمین باشا باش یاره دیمییب
بو دشتیده سنین کیمی قربان تاپانمیرام
هر یاره، گوزدی بو بدنینده قان آغلیور
بو جسمه آیری دیده ی گریان تاپانمیرام
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
#الشام
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینه شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
https://www.azarbaydgan.ir/topic/detail/%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%86%D9%8A%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85
روزنامه آذربایجان / روز شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ /شعر از حسن زرنقی
نیزه
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟!
گوئیا می برد از حادثه ها سر نیزه
هم به قران ورق سوخته ای رحل شده
هم به فریاد امامی شده منبر نیزه
گوئیا می رسد از دور بهاری خونین
بسکه آذین شده با لاله ی پرپر نیزه
نه فقط قافله سالار سرش بر نیزه ست
می برد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه
بر سر نی به برادر که می افتد نظرش
می رود بر جگر زخمی خواهر نیزه
این چه داغی و چه دردی ست که در معرکه ای
بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه
شام را یکسره در خلوت شب خواهد رفت؟
یا که دارد به سر اندیشه دیگر نیزه؟!
کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش
تا نیفتد نظر سنگ دلان بر نیزه
تا سر سرور خوبان دو عالم با اوست
می رود از سر هر بام فراتر نیزه
بر سر نیزه رها می رود این سر اما
آه و صد آه از آن پیکر و از سرنیزه...
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
برای شهید محسن حججی به مناسبت اولین سالگرد شهادتش این طرف روی زمین افتاده بی جان پیکرت آن طرف تر ه
دست هایت بسته بود و دست آنها باز بود
خنجری در رفت و آمد بود روی حنجرت
#شهید_حججی
@h_zarnaghi
برای سید الشهدای مدافعان حرم
#حاج_قاسم
هرجا به قفل معرکه نامت کلید شد
درهای بسته پنجره ای از امید شد
پلکی زدی و معجزه ی چشم سبز تو
آغاز پر شکوفه ی فصلی جدید شد
با جلوه ای که داشتی ای ماه مهربان
شب در نگاه روشن تو ناپدید شد
هر بار در حصاری از آغوش امن تو
آن کودک یتیم که خندید عید شد
آسوده اهل خانه نشستن نبوده ای
در تنگنای حادثه مویت سپید شد
در خیمه ی حسین هر آنکس که جا گرفت
آخر شبیه حر شد و رو سفید شد
از خیمه ی حسین هر آنکس که دور شد
سرباز و سر سپرده ی راه یزید شد
با اینهمه به قول تو اما در این مسیر
باید شهید بود و پس از آن شهید شد
#حسن_زرنقی
#مدافعان_حرم
@h_zarnaghi
باش...
عشقین یولوندا دوشسه ده مینلر بلایه باش
شایسته دور صبور اولا هر ابتلایه باش
تندن اگر کی آیری دوشه تیغ عشقیله
واردور یری کی ائتمیه حتی گلایه باش
هر عاشقین بلالی اولار باشی من ولی
بو شعری باشلادیم کی وورام کربلایه باش
باخ کربلایه گور کی نئجه ایندی ده سالوب
نیزه باشیندان عالم امکانه سایه باش
ظالملره اگیلمییب، آخرده ظلمیلن
تندن جدا اولوب ویریلوبدور جدایه باش
شمشیر و تیر و دیل یاراسی باش باشا دییب
الله یولوندا یوخ دمیوب هئچ یارایه باش
توپراقلار اوسته گون قاباقیندا قالیب بدن
اما فراز نی ده چاتوبدور سمایه باش
دنیایه تا تانیددیرا قرآن ناطقی
شوریله نی باشیندا گلیبدور نوایه باش
جمعیت وفایه اشاراتیلن مدام
تفسیر ائدوبدی حق سوزون آیه به آیه باش
قان ایلییب اورکلری تا قانلی زلفونی
گویلرده تاپشیریبدی نسیم صبایه باش
گوندوز گونون شبیهی دی گویلرده سیر ائدر
اوخشار گئجه چاغیندا ولی کامل آیه باش
گوز یاشی یا گلابدی بو؟! یوخ یوخ هئچ بیری
عطر بهشتیدور داغیدیبدور فضایه باش
منبر ائدیبدی نیزه نی فریادینه و یا ...
قارداش غمینده تکیه ائدیبدور عصایه باش؟!
راه سعادت آختارانا یول نشان وریر
بنزیر مسیر حقیده قبله نمایه باش
گاهی تنور خولی ده... گاهی کنشتیده
مهمان اولوبدی عشقده هر ماجرایه باش
نیزه باشیندا کوچه و بازاری رد اولوب
تشت طلاده صبر الیوب هر جفایه باش
باشه باخیب تسلی تاپیبلار، دوزوبدولر
بو یولدا هر بلا وریب آل عبایه باش
عرشه چاتیبدی باشی یقینا حسین تک
هر کیم اگیبدی دنیادا تکجه خدایه باش
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
در اقیانوس غدیر.pdf
949K
"در اقیانوس غدیر: گزیدهاشعار نهمین جشنوارهی ملی شعر غدیر"
مقدمهای دربارهی تاریخچهی شعر غدیر و با آثاری از:
ابراهیم آرمات، قاسم بای، دانیال بهادرانی، سهیلا بیابانی، احسان بیات، فاطمه بیرانوند، ایوب پرندآور، آرش پورعلیزاده، سمیه تورجی، راضیه جبهداری، عاطفه جوشقانیان، مهدی جهاندار، سیده اعظم حسینی، مرتضی حیدری آل کثیر، مجتبی خرسندی، حسن خسروی وقار، اسماعیل خلیفه، علیرضا رجب علیزاده، امیر رسولی، علی رضوانی، محمد زارعی، حسن زرنقی، طیبه سلمانینژاد، فاطمه سلیمانپور، سید اکبر سلیمانی، علی سلیمیان، خدابخش صفادل، سیدمسعود طباطبایی، مرتضی عابدپور لنگرودی، علی عابدی، فاطمه عارفنژاد، جعفر عباسی، هادی فردوسی، بهجت فروغی مقدم، ابراهیم قبله آرباطان، روحالله قناعتیان، علی کاوند، محسن کاویانی، زهرا محدثی خراسانی، لعیا محمدی، راضیه مظفری، علی مقدم، حیدر منصوری، معصومه مهری قهفرخی، فاطمه نانیزاد، رضا نیکوکار و حمید هنرجو
#بنیاد_بینالمللی_غدیر
#محمد_مرادی
@mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو همان کوهی همان بشکوه نستوهی که ما
شانه هایت را فقط در روضه لرزان دیده ایم
#حاج_قاسم
#زرنقی
❤️#یاد
@h_zarnaghi
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
ریان ابن الشبیب..... جدمون غریب ..... کشتن تو با لب تشنه مگر بس نبود؟ بر بدن بی سرت اسب چرا تاختند؟
شب جمعه ست هوایت نکنم می میرم
برای سلامتی حاج نریمان پناهی دعا کنیم
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
نیزه این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می برد از حادثه ها سر نیزه هم به قران ورق سوخته
شام را یکسره در خلوت شب خواهد رفت ؟
یا که دارد به سر اندیشه ی دیگر نیزه ؟!
#زرنقی
@h_zarnaghi
♦️آیین اختتام کنگره منطقه ای شعر محرم ویژه استانهای شمالغرب کشور
🗓️زمان:سه شنبه ۱۴۰۲/۰۵/۳۱از ساعت ۱۵/۳۰
🛑مکان:تبریز، ابتدای خیابان آزادی جنب مسجد طوبی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان آذربایجان شرقی، جنب مسجد طوبی
♦️پارکینگ خودرو از درب پشتی اداره کل اوقاف روبروی بیمه دایر خواهد بود.
اداره کل اوقاف و امور خیریه
https://nshn.ir/e4sbA9m8eC4bh_
@shahid_heydarneya
https://eitaa.com/Honarmandan313
شنیدیم بسیار از تو ولی حیف
کریما! تو را باز کم می شناسیم
کشیدند سجاده از زیر پایت
مگر بیش از این هم ستم می شناسیم؟!
#امام_حسن
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
#امام_حسن_ع
زمانه با تو فهمیده ست معنای غریبی را
و با آن بی وفا یارانت اوج نانجیبی را
تو را در بین خود دیدند و رو به غیر آوردند
ببین در مردم دنیا کمال بی نصیبی را
جماعت روی آورده به اسلامی که در پستو
فراوان ضرب کرده سکه ی مردم فریبی را
تو هم مثل علی مرهم شدی و زخم ها خوردی
که خنجر می زنند این تیره دل ها هر طبیبی را
نگاهی بر حسین انداختی "لا یوم..."را خواندی
چو دیدی در نگاه مهربانش ناشکیبی را
به تابوت تو در آن لحظه ای که تیر می بارید
به سیمای حسینت دیدی احوال عجیبی را...
سرش بالای نی دیدی، تنش را در ته گودال
که او در پیش رو دارد فرازی و نشیبی را
#امام_حسن
#امام_حسین
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi