eitaa logo
هادی ملک پور
136 دنبال‌کننده
35 عکس
20 ویدیو
0 فایل
کانال اشعار و آثار و دل نوشته ها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حلقه شعر ولایی فرات
آیین رونمایی از مجموعه شعر «هم‌سنگ‌طوفان» اشعار برگزیده کنگره سراسری حماسه غزه مظلوم با حضور همراه با شعرخوانی شاعران مطرح کشور شنبه ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت۱۷ مصلی تهران غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیا همه مات ، مات اقبال تو بود پرواز هواخواه پر و بال تو بود تو در پی درد مردمت شهر به شهر رفتی و شهادت تو...دنبال تو بود @haadimalekpoor
غزلی کوتاه برای رییس جمهور شهید میز و شهرت بود اما کی به آن وابسته شد؟ هر چه دنیا بیشتر رو کرد او وارسته شد جان او دائم برای درد مردم می دوید پا به پایش آمد اما خستگی هم خسته شد او به معنای دقیق واژه مردم دار بود با وجودش رسم خدمت شیوه ای پیوسته شد جلد مشهد بود و با نام رضا پر می گرفت عاقبت هم خاک پای گنبد و گلدسته شد چون رجایی و بهشتی با شهادت انس داشت پس کتاب عمرش آخر با شهادت بسته شد @haadimalekpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙نماهنگ 🔊 ((راه علی))کارِ جدیدی از گروه سرودِ بسیج مسجد پنبه چی 🌻رونمایی در جشن عید سعید غدیر 💠💠💠💠💠💠💠💠 🪴شاعر : آقای هادی ملک پور 🪴آهنگساز: آقای سیدمحمدحسینی 🪴سرپرست: آقای محمدحسین زاهدی ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮   @masjedepanbechi ╰━━⊰❀🌹❀⊱━━╯
دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی کاش بمانی کنار دختر زخمی باز بسوزان مرا به سوز صدایت باز صدایم بزن زحنجر زخمی نذر تو کردم تمام بال و پرم را حال ببین حال این کبوتر زخمی چیز زیادی نمانده از من خسته نیمه ی جانی میان پیکر زخمی طاقت برخاستن ز خاک نمانده نای پریدن نمانده با پر زخمی پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب مست تو ام ای گل معطر زخمی نور تو در کنج آن تنور چه می کرد ای سر خاکستری شده ، سر زخمی ای به فدای سرت بیا که ببندم زخم جبین تو را به معجر زخمی @haadimalekpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مشق حماسه 🇮🇷
غم ندیدن تو! کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است بگیرد از منِ  محنت کشیده جان مرا زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه‌ای بده نذری سفره ات باشند کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا اگر قبول کنی این دو نوجوان  مرا فدای شرم تو ... اما بیا و کامل کن ستاره های درخشان آسمان مرا ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جان ناتوان مرا قیام کردم و در خیمه منتظر‌ماندم برو میانه ی میدان  ببین اذان مرا قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند خمیده‌تر نکند قامت کمان مرا نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه‌ی خزان مرا بلا عظیم‌تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا سلام الله علیها 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
برای حضرت قاسم علیه السلام دستخطی دارد و آسوده حالش کرده است شوق جان دادن رها از هر ملالش کرده است تا نقاب از رو بگیرد زاده ی شیر جمل لشگری را خیره ی ماه جمالش کرده است در خیال خام آخر می دهد سر را به باد هر که از غفلت نظر بر سن و سالش کرده است درس پیکاری که از ماه بنی هاشم گرفت مرد جنگیدن در این قحط الرجالش کرده است جسم خاکی دست و پاگیر است وقت پر زدن اشتیاقی ، دست و بالش را وبالش کرده است چشم شور تیغ و نیزه قامتش را زخم زد تیر در چله چه با این خط و خالش کرده است استخوان سینه اش با کینه از هم باز شد این جدایی ها مهیای وصالش کرده است گرچه عطشان است اما زخم های پیکرش دشت را سیراب از خون زلالش کرده است آه از آن ساعت که آن صورت به خاک افتاد آه رفت و آمد های مرکب پایمالش کرده است کوه می آید ولی دستی گرفته بر کمر داغ تو ای ماه چون اکبر هلالش کرده است @haadimalekpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزلی قدیمی سلام بر آن شیرخوار کوچک آبرو دوباره فکر بدی در سر عدو انداخت همان که ولوله در بین گفتگو انداخت همان که دست پدر شیر خواره را می دید چرا نگاه به باریکیِ گلو انداخت؟ نشست و... تیر میان کمان گرفت و کشید نشست تیر و علی را ز رو به رو انداخت امید بود رباب  آرزو به دل نشود که بود تیر به امید و آرزو انداخت؟ به تو حسین چه ناباورانه خیره شده که بود غنچۀ او را زِ رنگ و بو انداخت؟ تو تشنه بودی و بابا فقط برای خدا به قوم سنگدل رو سیاه رو انداخت تو تشنه بودی و این خشکی لبت همه را به یاد علقمه و قصه ی عمو انداخت * حسین خون علی  را به آسمان پاشید سپس عبای خودش را به روی او انداخت به پشت خیمه  همین دفن کردنش بس بود به نیش نیزه عدو را به جستجو انداخت * خدا به گریه کنان تو آبرو بخشید اگر چه آب ... خودش را از آبرو انداخت هادی ملک پور @haadimalekpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برو ولی به تو ای گل سفر نمی آید که این دل از پس داغ تو برنمی آید شعرخوانی در رثای حضرت علی اکبر علیه السلام برنامه @haadimalekpoor
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ، باید برای روضه ی جسمت ، زجان گذشت یک عمر از غمت چه به پیر و جوان گذشت؟ آه ای هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم با داغ تو چه بر جگر شیعیان گذشت؟ گیرم که بگذریم ز غمهای روزگار از داغ جانگداز تو کی می توان گذشت؟ سنگیم اگر، نمی شود از داغتان نسوخت اشکیم اگر ، نمی شود از آهتان گذشت دست از قلم کشیده فقط آه می کشیم ... هی آه می کشیم ... که کار از بیان گذشت آتش گرفت واژه به دفتر ... قلم گریست حتی ز خیر خواندن آن ، روضه خوان گذشت از داغ کربلای تو گر سختت تر نبود دنیا چطور ساده از این داستان گذشت؟ آن ساعتی که پیکرت افتاد روی خاک فریاد جبرییل ز هفت آسمان گذشت ای کاش می گذشت ز انگشترت حسین وقتی ز قتلگاه تو آن ساربان گذشت ای جسم تو مطاف ملائک ، چه جراتی با نعل های تازه از آن آستان گذشت؟ در خاک و خون تپیده ی تنها بلند شو ... آه ای امام قافله ! وقت اذان گذشت ای وای من ... سه روز تنت زیر آفتاب آری سه روز ... بی سر و بی سایبان گذشت در حیرتم که از لب خشکت حیا نکرد؟ وقتی که از کنار تو رود روان گذشت با بند بندِ ناحیه می سوزم از جگر یعنی زمان چگونه به صاحب زمان گذشت؟ غربال دهر بود اگر کربلای تو زینب چه سربلند از این امتحان گذشت (لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا) داغ تو داغ تر شد و عمر جهان گذشت ... @haadimalekpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لوکیشن روضه امروز