✅ کدام گناه؟
هرچقدر دسترسی به گناه و انجامش ساده تر باشه، عقابش هم سخت تره،
به همین خاطر از گناهان چشمی و زبانی خیلی بیشتر نهی شده.
تو دوره و زمونۀ ما، گناه در فضای مجازی از هر گناه دیگه ای دم دست تره؛
پس میشه نتیجه گرفت که: گناه در فضای مجازی، بدترین نوعِ گناهه؛
سعی کنیم که بی هدف سراغ اینترنت و شبکه های اجتماعی نریم که ناخواسته به دام ابلیس نیفتیم.
#سواد_رسانه
🌐 @hadibayat
✅ رمز پایداری
💠 «وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون» [1]:
و هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مرده اند، بلكه (آنان به طور ویژه) زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده می شوند.
شهادت، نه تنها باعث جاودانه شدن شخصِ شهید می شود، بلکه راه و مکتبی که او به خاطرش شهید شده را نیز تا ابد بیمه می کند.
قطعا یکی از دلایل ماندگاری چهل و اندی سالۀ نظام مقدّس جمهوری اسلامی، (با وجود دشمنی شدید عناصر خارجی و داخلی و مسئولین بی کفایتی که گویا همۀ همّتشون ضربه زدن به این نظامه)؛ خون به ناحق ریختۀ شدۀ این عزیزان است.
«شهید فخری زاده» به مراتب برای دشمن از «دکتر فخری زاده» خطرناکتر است، و خدا را شکر که دشمن، از درک این حقیقت عاجز است.
اللهم ارزقنا...
#آیه_کده
🌐 @hadibayat
✅ رامبد جوان و گناه بزرگ!
دیروز تلوزیونو روشن کردم، روی شبکۀ نسیم روشن شد که دیدم «رامبد جوان» داره با «جناب خان» در مورد «مرگ» صحبت میکنه.
رامبد یه حرف عجیبی زد که شاخ در آوردم و از این تحلیل غلطش، عمیقا ناراحت شدم!
گفت که: «درسته مرگ حقّه و به سراغ همۀ ما میاد، اما اینکه ما به مرگ فکر کنیم و به پیشوازش بریم خودش یه گناهه بزرگه»!!!
یعنی رسما بنده خدا تصوّرش اینه که اگه به مرگ فکر کنیم زودتر سراغمون میاد و اگه در غفلت از مرگ به سر ببریم اونم دیگه حواسش به ما نیست و به این زودیها سراغمون نمیاد!!!
کجای این حرف منطقیه؟
💠 جالب اینجاست که بدونیم در روایتی، پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) از ملک الموت چنین نقل میکنند:
«...فَمَا مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مَدَرٍ وَ لَا شَعْرٍ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا وَ أَنَا أَتَصَفَّحُهُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ حَتَّى لَأَنَا أَعْلَمُ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِم...» [1]:
هیچ خانهای در ده و بیابان و خشکى و دریا نیست، جز اینکه من در هر شبانهروز پنجبار هنگام پنج وقت نماز آنرا بازرسی میکنم، بهگونهای که کوچک و بزرگشان را از خودشان بهتر میشناسم.
ما چه به فکر مرگ باشیم و چه نباشیم، اون نه تنها به فکر ماست، بلکه از نزدیک ما رو هم زیر نظر داره و به وقتش سراغمون میاد.
مثل این می مونه که یه ماشینی با سرعت داره به ما نزدیک میشه و هر آن ممکنه که با ما برخورد کنه، بعد ما بگیم بهش فکر نکن؛ همین چند لحظه ای که زنده ای رو خوش باش!! (البته مرگ برای خیلی ها مثل بو کردن یه گل می مونه، نه تصادف کردن با این ماشین. بستگی به ما داره).
پ.ن: البته به این نکته باید توجه کرد، که برای تفکّر در مرگ، اگه فقط به خود مرگ فکر کنیم، ممکنه منجر به افسردگی و خمودگی بشه، اما اگه به ابدیّت بعد از مرگ هم توجه داشته باشیم نه تنها باعث منفعل شدن انسان نمیشه، بلکه عمیقا اونو فعّال و پویا هم میکنه.
#شبهه_کده
_________________________
[1] اصول کافی، ج3، ص 137.
🌐 @hadibayat
✅ یار بد، بدتر بوَد از مار بد
سال اول طلبگی، یکی دو ماه با یه طلبه ای هم حجره ای شدم که پسر خیلی مؤدب و درس خوبی بود.
واقعا پسر گُلی بود و از اینکه باهاش هم حجره ای بودم، کاملا راضی و خوشحال بودم.
یه بار تو کتابخونه من و اون تنها بودیم و همین شد که سر صحبت و درد دل باز شد که از شوق و رغبتش به خوندن همۀ کتابها حرف زد و اینکه چقدر مطلب برای دونستن زیاده و ما چقدر وقتمون تو این دنیا کمه و دشمن شبانه روز داره کار میکنه و...
فقط این بندۀ خدا، یه رفیق صمیمی داشت که هیچ وقت نفهمیدم چرا با هم رفیق شدن و تازه اینقدر هم صمیمی ان.
آخه هیچ جوره به هم نمی خوردن و خیلی با هم فرق داشتن!!
کاملا مشخص بود که نه تنها هیچ اثر مثبتی نمیتونه روی رفیقش بذاره، بلکه اون بندۀ خدا داره اثرات منفی روی این میذاره.
اصلا هر موقع که کنار این رفیقش قرار می گرفت، از این رو به اون رو میشد! یه آدم دیگه میشد! رفتارهایی ازش سر میزد که واقعا انتظارش نمی رفت...
همش می ترسیدم که خدایی نکرده این رفیقش یه روز اینو از راه به در کنه...
بعدها من از اون حوزه رفتم و دیگه ازش خبری نداشتم تا اینکه یه روز کارم به حوزۀ سابق افتاد که باعث شد دوباره این هم حجره ای رو ببینم و چند دقیقه ای با هم صحبت کنیم.
خیلی تغییر کرده بود. خیلی.
از ظاهرش گرفته تا باطن و تفکّراتش.
ظاهرا تو چندتا از درسها مردود شده بود و عقب افتادگی تحصیلی پیدا کرده بود و اونطوری که صحبت می کرد، کاملا مشخص بود که دیگه هیچ رغبتی به درس خوندن و طلبگی نداره.
یه چیزایی هم راجع به رفیقش گفت که الان یادم نیست.
گذشت...
بعدها شنیدم که حوزه رفته بیرون و ساندویچی زده و یه تیپی زده که بیا و ببین و تو پیج اینستاگرامش عکسای خالکوبیشو گذاشته و...
تو حوزه همه امام زاده نیستن! بچه هایی که تا دیروز تو دبیرستان نشسته بودن، حالا (به هر دلیلی) تصمیم گرفتن بیان حوزه!
تو انتخاب رفیق، همیشه و همه جا باید دقّت کرد، حتی توی حوزه.
#طلبه_کده
#خاطره_کده
🌐 @hadibayat
#پیشنهاد_کده
[مطلبی که میخونید، از وبلاگ «میرزا مهدی» است] :
✅ «وقتی که سردار دلها آسمانی شد»
سلام
در ابتدا نامه یک دوست به منِ حقیر!
سلام آقا میرزای عزیز (عزیز خودشه البته)
امیدوارم هرجا که هستین، سالم و سرحال و رو به راه باشید.
غرض از مزاحمت اینکه: یکی دو ماه پیش ایدۀ راه انداختن یه چالش به ذهنم رسید که همون موقع میخواستم با شما در میون بذارم که متأسفانه تا امروز به تأخیر افتاد.
اینکه میگم با شما، از این جهت هست که اگه قبول زحمت بفرمایید، شما برگزارش کنید، به هر حال حداقلش اینه که دنبال کنندگان شما خیلی بیشتر هست، و این چالش بیشتر دیده میشه و ...(خبر نداری عزیز دلم که دو سوم دنبال کنندگان من، همراهم نیستند، فقط دنبال میکنند)
اما چالش:
عنوان: «وقتی که سردار دلها آسمانی شد»
چند روز دیگه، میشه اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی.
به ذهنم رسید به همین مناسبت، و با هدف زنده نگهداشتن یاد این شهید عزیز، چالشی تحت عنوانی که بالا ذکر شد، راه اندازی بشه.
محتوای چالش:
هر کسی خاطرۀ شخصی خودش یا اطرافیانش رو
در نحوۀ مطلّع شدن از شهادت ایشون،
عکس العملی که نشون داد
و هرچیز دیگه ای که با این مسئله مرتبته، مثل اینکه با خودش چی فکر می کرده؟
تصوّرش این بوده که چه اتفاقی قراره بیفته و چی پیش میاد و... رو بنویسه.
زمان برگزاری:
مثلا سه روز قبل از شهادت؛ روز شهادت، و سه روز هم بعد از شهادت (جمعا یک هفته فرصت ارسال مطالب هست). (که البته منِ ناچیز، یه کم تغییرش میدم)
به نظرم خیلی می تونه جذّاب و مفید باشه.
در نهایت، مثل چالش اربعین، میشه جایزه هم تعیین کرد.
انشالله می گردیم بانی هم پیدا می کنیم.
(ضمنا بنده تو این چالش هیچ کاره ام) (اتفاقا اصلکاری شما هستی)
خب، نظر مثبتتون چیه؟ :)
نظر مثبتم موافق بود واقعاً. و برای همین تصمیم گرفتم که با شما هم مطرح کنم. حالا کاری به جایزهش نداریم ولی فکر میکنم حرکت خیلی و خوب و جالبی باشه.
تاریخ شهادت ایشون 13 دی ماه 98 بود.
⭕️ تنها سه قانون وجود داره:
یکم اینکه عنوان مطلبتون حتما «وقتی که سردار دلها آسمانی شد» باشه.
دوم اینکه مطلب شما باید به صورت خصوصی در این {لینک} ارسال بشه.
سوم اینکه مطالبتون بیشتر 1500 کاراکتر نباشه. برای شمارش کاراکترها شما میتونید ابتدا مطلبتون رو در {این} صفحه تایپ کنید و بعد در محلی که ذکر شد، کپی کنید.
خوب!
سه روز مانده به سالگرد شهادت ایشون، تمام مطالب و یادداشتها بدون ذکر نام نویسنده ، همگی در یک پست و با عنوانِ یک عدد نشر داده میشه. مثلا مطلب شماره یک. یا هفت و یا هر عددی.
انشالله از توانمندیِ دوستان برنامهنویسِ حاضر هم بهره میبریم و طرحی میریزیم که شما دوستان بتونید هرکدومتون به یک نفر که بهترین و احساسیترین و موثرترین یادداشت رو نوشته، رأی بدید.
و صاحب مطلبی که بیشترین رأی رو داشته باشه،
مبلغ 100000 تومن،
هدیه نقدی، متبرک به نام و وجودِ عزیز حضرت زینب سلام الله علیها دریافت خواهد کرد.
دعوت برای همه ی بیانی ها و غیر بیانی ها آزاده. نشر بدیدلطفاً. واقعا در چنین مواقعی نشر دادن هم ثواب داره و چیزی از بزرگواریتون کم نمیکنه. فقط کافیه زیر هر مطلبی که مینویسید، یه شرح کوچکی از این پویش، مطرح کنید. تو ثوابش شریک باشید. چه شمایی که این مطلب رو یه مطلب سرد میدونید و چه شمایی که از همین الان در درونتون غوغایی به پا شده.
اگر پیشنهادی هم دارید تو همین چند روزه بگید تا لحاظ بشه.........
نظرات هم بعد از تأیید نمایش داده میشود.
عزتتون زیاد/.
[برای شرکت در این چالش زیبا، به این آدرس مراجعه کنید] :
http://1moshtharf.blog.ir/post/289
✅ واقعا «هر کسی را بهر کاری ساختند»؟!
شاعر میگه: «هر کسی را بهر کاری ساختند».
تا حالا شده از خودمون سؤال کنیم که واقعا من رو برای چه کاری ساختن؟!
من باید تو این دنیا چه کار بکنم؟
کدوم قطعه از پازل این دنیا قراره به وسیلۀ من تکمیل بشه؟
تا حالا چقدر نگران این مسئله بودیم که نکنه تو این دنیا مشغول کاری بشیم که اصلا توقعش رو از ما نداشتن؟!
اصلا گفتۀ این شاعر چقدر میتونه درست باشه؟
💠 در دعایی که از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نقل شده، ایشون به خداوند متعال اینگونه عرضه میدارند:
«...اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِطَلَبِ مَا قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی بِهِ...» [1]:
خدایا به من فرصت بده تا به آن چیزی بپردازم که تو من را به خاطر آن خلق کردی، و من را به اموری که تو خود برای من عهدهدار آنها شدهای، مشغول نکن.
💠 و یا در دعای دیگری که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده، آمده:
«...وَ اجْعَلْ یَا رَبِّ رِزْقَکَ لِی وَاسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلًا وَ مَأْخَذَهُ قَرِیباً وَ لَا تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقاً فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ أَنَا فَقِیرٌ إِلَى رَحْمَتِک...» [2]:
خدایا، روزی ات را بر من گسترده و راه رسیدن و بدست آوردن آنرا آسان و نزدیک قرار بده و مرا در انجام کاری که رزق مرا در آن قرار نداده ای رها نکن که همانا تو از عذاب کردن من بی نیازی در حالیکه من به رحمت تو محتاجم...
دقت کردین؟
تو دعای دومی، وقت گذاشتن برای کاری که از ما خواسته نشده رو یه جور عذاب الهی معرفی میکنه! یعنی تا این حدّ مهمه!
اللهم ارزقنا...
#حدیث_کده
_______________________
[1] المقنعة (شیخ مفید، قرن 4)، ص 177.
[2] المصباح المتهجّد (شیخ طوسی، قرن 4)، ج 1، ص 109.
🌐 @hadibayat
✅ قابل شما رو نداره!
تا حالا چقدر تو زندگیت اتفاق افتاده که یه حرفی زدی اما توی دلت اصلا باهاش موافق نبودی؟!
(یه لحظه واقعا بهش فکر کن!)
...
شاید با خودمون بگیم، اتفاق افتاده ولی خیلی زیاد نبوده.
اما شاید خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنیم این کار رو کردیم.
⭕️ خیلی از تعارفتاتی که بهش عادت کردیم از همین موارده!
با همسایه داریم صحبت میکنیم، بعد موقع خداحافظی میگیم: بفرمایید تو در خدمت باشیم، در حالیکه اصلا آمادگیشو نداریم.
فروشنده به مشتری میگه: قابل نداره، مهمون ما باشید، جدّا...؛ بعد یه مبلغی میگه؛ مشتری هم میگه آقا زیاده و شروع میکنه به چونه زدن و فروشنده هم میگه که قیمتش همینه و حاضر نیست چندان تخفیفی بده.
خب آقا شما مگه نگفتی قابل نداره؟ مگه نگفتی مهمون ما باش؟ چرا حرفی رو میزنی که اصلا دلت باهاش موافق نیست؟!
...
یکی از صفات بارز منافقین همینه:
💠 «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ» [1]:
به زبانشان چیزى را میگویند که در دلهایشان نیست.
پ.ن: منظور این نیست که از فردا هرکی به ما تعارفی کرد بگیم منافقه، نه! شاید بنده خدا واقعا داره حرف دلش رو میزنه. غرض اینکه حواسمون به خودمون باشه که حتی در حدّ تعارف، حرفی که بهش اعتقاد نداریم رو نزنیم، حاضر نشیم صفت اهل نفاق در وجود ما باشه، حتی در این اندازه.
#آیه_کده
___________________
[1] آل عمران: 167.
🌐 @hadibayat
✅ یعنی واقعا در هر حالی؟!
چند وقت پیش (با رعایت شیوه نامه های بهداشتی) رفته بودم خونۀ یکی از اقوام که حالی ازشون بپرسم.
پسرشون حمّام بود و داشت آواز می خوند که یه دفعه زد تو فاز مدّاحی و اسم امام زمان و اینا رو داشت می آورد که یه دفعه پدرش از جا پرید و رفت سمت حموم و با نگرانی گفت: «نخون بچه جون! آدم که تو حموم اسم اهل بیت رو نمیاره، میگم نخون!!»
بعد با همون حالت نگرانی و اضطراب اومد نشست و زیر لب همش استغفار میکرد و از این کار پسرش عصبانی بود!
گفتم حاجی جون، مگه چه اشکالی داره؟!
انگار که اصلا توقع نداشت همچین حرفی رو از من بشنوه!!
با تعجب گفت: معلومه دیگه! زشته تو حموم. یعنی چی آخه...
گفتم: حاجی، حموم که خوبه؛ حتی در حال تخلّی (دستشویی) هم دعاهایی وارد شده که مستحبه خونده بشه که بارها اسم خود خدا در اون دعاها تکرار شده [1].
گفت: آره، یه بار دیدم تو یه دستشویی عمومی یه برگه ای چسبونده بودن که همین دعا ها رو توش نوشته بود. نمیدونم کی از خودش این دعاها رو درآورده و کدوم احمقی چسبونده بود تو دستشویی!
حالا این من بودم که از تعجب شاخ در آوردم!!!
گفتم: حاجی، کی از خودش در آورده یعنی چی؟! اهل بیت فرمودن.
خاتم المحدّثین، شیخ عباس قمی هم تو مفاتیح آورده [2].
اصلا خیلی جالبه که بدونید، حضرت موسی (علیه السلام) هم همین مطلب براش مسئله شده بود، لذا یه روز به خدا عرضه میدارد:
💠 «إِلَهِی إِنَّهُ یَأْتِی عَلَیَّ مَجَالِسُ أُعِزُّکَ وَ أُجِلُّکَ أَنْ أَذْکُرَکَ فِیهَا»:
خدایا، همانا گاهی من در شرایطی هستم که شأن تو را بزرگتر و بالات از این می دانم که به یاد تو باشم (ذکرت را بجا آورم).
💠 «فَقَالَ یَا مُوسَى إِنَ ذِکْرِی حَسَنٌ عَلَى کُلِ حَالٍ» [3]:
خداوند تبارک و تعالی فرمودند: ای موسی، همانا ذکر و یاد من، در هر حالتی نیکوست.
💠 به قول آیت الله مصباح یزدی:
«در بعضی از حالات، که شاید به گمان انسان از زشت ترین حالات باشند، مستحب است که انسان با یاد خدا کار خود را انجام دهد. یاد خدا در هیچ کاری زشت نیست، خصوصا با توجه به این که ما نمی توانیم هیچ چیز را از خدا مخفی کنیم. ما زمانی باید از کسی خجالت بکشیم که کاری، که در نظر آن فرد زشت تلقی می شود، انجام دهیم. ممکن است کاری نسبت به شخصی زشت باشد، اما نسبت به شخصی دیگر نه. مثلاً، رابطه ای که همسر با همسر خود دارد، برای او زشت نیست، اما اگر این رابطه را با دیگری داشته باشد زشت است. در روابط زناشویی حیا و خجالت کشیدن معنایی ندارد. این نوع خجالت کشیدن مذموم است...» [4].
با این همه، بنده خدا قانع نشد و مطلب براش خیلی سنگین بود.
واقعا نمیدونم چرا گاهی وقتا ماها از اهل بیت هم، اهل بیتی تر میخوایم بشیم!
#خاطره_کده
#حدیث_کده
#شبهه_کده
_______________________
[1] الفقه المنسوب الی الامام الرضا (علیه السلام)، ص 78.
[2] مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، آداب بیت الخلاء.
[3] اصول کافی، ج 2، ص 497.
[4] مجله معرفت، شماره 54، تفاوت حیاء با خجالت.
🌐 @hadibayat
✅ ماهی رو هر وقت از آب بگیری...
شنیدین میگن «ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است»؟
این ضرب المثل کاملا درسته، اما چیزی که هست اینه که فقط به «ماهی» داره توجه میشه، نه به «ماهیگیر»!
بله، «ماهی» رو هر وقت از آب بگیری تازه است، اما به نظر شما حالِ ماهیگری که بعد از یک ربع تونسته ماهی بگیره با اونی که بعد از یک روز، یکیه؟؟!!
قطعا، نه.
پس اگر تو زندگی، قصد داریم ماهی خاصی رو صید کنیم، باید تا اوضاع و احوالمون رو به راه تر هست، بجنبیم و وقت رو هدر ندیم.
#دل_کده
🌐 @hadibayat
✅ دشمنی از جنس همسر!
روایت شده که خداوند متعال، حضرت هود (علیه السلام) را برای هدایت قوم بت پرست «عاد» فرستاد. اما آنها نه تنها به او ایمان نیاورده، بلکه به آزار و اذیت او نیز پرداختند. خداوند نیز به مدت هفت سال آن قوم را دچار قحطی نمود.
حضرت هود (علیه السلام) کشاورز بود و همسری مسنّ داشت که از یک چشم نابینا بود.
گروهی از قحطی زدگان در جستجوی هود (علیه السلام) به خانۀ حضرت آمدند.
همسرش به آنان گفت: شما چه کسانی هستید؟
گفتند: ما از فلان بلاد هستیم که سرزمینمان خشک شده و آمده ایم نزد هود (علیه السلام) که برایمان دعا نماید، بارارن ببارد و سرزمینمان سرسبز شود.
همسر هود (علیه السلام) در پاسخ آنان با گستاخی گفت: اگر دعای او به اجابت می رسید، برای خودش دعا می کرد که زمین هایش در آتش کم آبی در حال سوختن است.
آنان گفتند: بگو کجاست؟
گفت: فلان موضع.
آنان به نزد هود آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا! سرزمین ما خشک شده و باران بر ما نمی بارد، از خدا بخواه که بلاد ما را سرسبز گرداند.
هود (علیه السلام) آمادۀ نماز شد و نماز خواند و برای آنها دعا نمود، سپس به آنها فرمود: به سرزمینتان برگردید، چرا که باران رحمت الهی آغاز گشته است.
آنها گفتند: ای نبی خدا! ما به مسئله ای عجیب برخورد کردیم.
حضرت فرمود: چه چیز؟
گفتند: ما در منزل شما زنی بسیار مسنّ و نابینا دیدیم [و ماجرای گفتگوی با او را تعریف کردند].
هود (علیه السلام) در پاسخ آنها فرمود: او همسر من است. من همواره از خداوند طول عمر او را می خواهم.
پرسیدند: به چه جهت؟
💠 فرمود: «چون خداوند هیچ مؤمنی را خلق نمی کند مگر اینکه دشمنی را برای آزار او در کنارش قرار میدهد و این زن دشمن من است، و چنانچه دشمن، کسی باشد که انسان بر او تملّک داشته باشد بهتر است از کسی که انسان در تملّک و سیطرۀ او باشد...» [1].
وقتی پای خدا رو در زندگی باز کنیم، تحملِ بزرگترین سختی ها هم بر انسان آسان و امکان پذیر میشه.
#حدیث_کده
#خانواده_کده
_____________________
[1] بحار الانوار، ج11، ص 350-351.
🌐 @hadibayat
✅ ای کسانیکه ... هستید، ... باشید!!
💠 خداوند متعال می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا...» [1]:
ای کسانیکه ایمان آورده اید، ایمان بیاورید!
خیلی وقتا ما فکر میکنیم که کارمون درسته و مو لای درزش نمیره؛
اما واقعیت اینه که باید یه تجدید نظری در رفتارمون داشته باشیم.
این آیه داره به ما میگه:
ای کسانیکه که پدر هستید، پدر باشید!
ای کسانیکه مادر هستید، مادر باشید!
ای کسانیکه همسر هستید، همسر باشید!
ای کسانیکه فرزند هستید، فرزند باشید!
ای کسانیکه مسئولید، مسئول باشید!
ای کسانیکه فکر میکنید چیزی هستید، واقعا اون چیزی که فکر میکنید هستید، باشید!
و و و
خدایا به ما کمک کن اون طوری که واقعا باید باشیم، باشیم.
#آیه_کده
___________________
[1] النساء: 136.
🌐 @hadibayat