شهیدمهندسحسینحریری
فرازی از وصیتنامه
🥀من حاضرم مثل علے اکبر امام حسین(ع) ارباً_اربا بشم...
ولی #حجاب ناموس اسلام
حفظ بشه ...
#شهیدمدافعحرم #حسین_حریری
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
تقدیم به مدافعان حرم؛
تو را حسین علی دیده و تو را خوانده
که تو شهید حفاظت از دختر حیدری
شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر
صبحتون شهدایی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چیک چیک...عشق
قسمت ۲۱۵
دستای سردم رو گرفت تو دستش ، هوا سرد بود اما من از درون گرم بودم ، به حمایتش و حضور نزدیکش نیاز داشتم
_ خیلی وقت پیش تو همین شهر ، تو یه اداره بزرگ ، پسری بود که همیشه خدا سرش گرمِ کار کردنش بود ... چند
وقتی می شد که دلش بندِ دخترداییش بود
با فکر اون لحظه هاش رو سر می کرد ... همه چیز خوب و آروم بود ، کسی به دل بی قراره پسر کاری نداشت
تا اینکه یه روز دختر رئیس بخش پاش رو گذاشت تو اداره و پسر رو دید ... و از اونجایی که افسار دلش دست خودش نبود با یه نگاه عاشق شد
البته فکر می کرد که عاشق شده ، چون فقط هوسِ که انقدر زود و پر سر و صدا مهمون قلب آدم میشه
خلاصه رفت و بدون هیچ خجالتی چشم تو چشم پسر ایستاد و از دلدادگیش گفت !
پسره تعجب کرد ، باورش نمی شد که یه دختر اینجوری غرورش رو فراموش کنه و پا پیش بذاره ... اما خیلی طول
نکشید که فهمید اون بار اولش نیست که دنبال هوای نفسش میره !
به دختر گفت که اشتباه می کنه
بره سراغ کسی که از جنس خودش باشه ، گفت دنیای ما هم رنگ نیست ، پر از تضاده ، پر از تفاوته
اما دختر خندید و بازم حرف خودش رو زد ، اون اصلا گوشش به این صحبت ها بدهکار نبود ! توقع داشت چون پولدار بود و از نظر خودش همه چی تموم ، با یه اشاره همه رو شیفته خودش بکنه !
ولی اشتباه می کرد ، پسر بهش گفت خودش عاشق یه فرشته زمینی شده ، یکی از جنس خودش ، کسی که خانواده
اش هم با همه سخت گیریشون بدون چون و چرا قبولش می کنند که هیچ منتشم می کشند ، دختره باورش نشد ،
فکر کرد طرفش می خواد بازیش بده
بی خبر از پسر افتاد دنبالش تا فرشته دوست داشتنیش رو ببینه و بلاخره هم دیدش ... وقتی فهمید دروغی در کار نبوده
دلش سوخت ، هوسش شد نفرت و خواست تا مثل یه گلوله آتیش پرتش کنه به زندگی پسر ، فکر کرد بهتره ضربه
رو از جایی بزنه که پسر بیشتر از همه روش حرف شنویی داره
یعنی از طریق پدرش ، حاج کاظم ، پس چی بهتر از این که از دوتاشون عکس گرفت و با لحنی که سعی می کرد مثل
خود حاجی باشه نامه ای نوشت و بی اسم فرستاد بنکداریش
غافل از اینکه هر کاسبی جنس خودشُ بهتر از مشتری ها می شناسه !
اون دختر اگر می فهمید که توکل به خدا و حکمت و مصلحت یعنی چی هیچ وقت به اینجایی که الان بود نمی رسید !
هیچ وقت
حاجی که می دونست پسرش خبط بزرگی نکرده تا حالا، نشست پای درد دل بچه اش و وقتی قصه دلدادگیش رو تو
لفافه شنید ، همون کاری رو کرد که دلش رضایت داد
رفت و فرشته خانمُ خواستگاری کرد .... حالا هم عروسش شده و قراره که پسر قصه با تمام وجود سعیش رو بکنه تا خوشبخت بشوند
❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
•°
#شادمانهولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری_روزمادر📸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
•°
#شادمانهولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری_روزمادر📸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
•° تبریک محمد چه گلی داده خدایت 💐🌱
#شادمانهولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری | #Story 📸
°|
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#پارت20
رمان آنلاین
#مثل_پیچک🌱
🖌 به قلم #مرضیه_یگانه
اینبار متوجه شد . خودش هم خندید . خنده ای آمیخته به شرم . دستش را از زیر چانه ام برداشت و به پیشانی گرفت .
سایه بانی درست کرد مقابل چشمانش و من دزدانه نگاهش کردم و او هم یواشکی نگاهم و در یک لحظه نگاه هردویمان به هم خورد .
خنده ی هردویمان برخاست که دستم را گرفت و در حالیکه مرا سمت در خروجی می کشید با همان خنده گفت :
ـ وقتی یه نوشابه با کیک خوردی ، حرفای کلاس یادت میره .
صاف و سادگی آن روزها برایم هنوز هم خاطره انگیز است .
بعد از بازگشت دوباره به آزمایشگاه ، صدای پیج کردن پرستاری را شنیدیم :
ـ جناب آقای مهیار پارسا و خانم مستانه تاجدار به مدیریت آزمایشگاه .
همان لحظه بود که حس بدی در قلبم جاری شد . اما در زیر فشار پنجه ی دست قوری و مردانه ی مهیار خودم را امیدوار کردم که مشکل خاصی نیست . همراه هم وارد اتاق مدیریت آزمایشگاه شدیم .
ـ ببخشید اسم من و همسرم رو صدا زدید .
خانمی از پشت میز برخاست :
ـ آقای پارسا ؟
ـ بله خودم هستم .
ـ بفرمایید .
با اشاره ی دست خانم مدیر ، سمت صندلی های درون اتاق پیش رفتیم . روی صندلی ، کنار هم نشستیم که خانم مدیر گفت :
ـ طبق برگه ای که پر کردین نسبت فامیلی با هم دارید ... درسته ؟
مهیار جواب داد :
ـ بله ... دختر دایی من هستند .
سر تاییدی تکان داد و مقابلمان نشست :
ـ بخشنامه اومده که تمام زوج هایی که نسبت فامیلی نزدیک دارند ، مثل دخترعمو و پسر عمو ... پسر خاله دختر خاله و پسر عمه و دختر دایی باید حتما آزمایش ژنتیک بدهند .
نگاهم سمت مهیار رفت . ابروانش بی دلیل شاید درهم گره خورده بود .
چند ثانیه ای سکوت کرد و بعد گفت :
ـ مشکلی نیست اگه لازمه آزمایش میدیم .
و نمی دانم از کجا اضطراب درون قلب مرا فهمید که انگشتان دستم را میان دستش فشرد و اطمینان را جرعه جرعه به جانم بخشید .
حالم کمی بهتر شد ولی نمی دانم چرا ثانیه ها مدام به نگرانی ام می افزود . شاید قرار بود اتفاقی عجیب رخ دهد تا زندگی ما را دستخوش تغییر کند .
🌺رفتن به پارت اول👇🌺
https://eitaa.com/hadis_eshghe/18459
🖌 به قلم نویسنده محبوب #مرضیه_یگانه
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال واسم نویسنده⛔️
🦋✨کانال حدیث عشق✨🦋
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب مهریه اش، زمین قُرُقش
پرده دارش سماء، ملک بندهاش
دامنش، پرورش دهنده حُسن
اِی به قربان پنج فرزندش!
#روز_مادر
#ميلاد_حضرت_فاطمه_زهرا
❤️مادرتمامِ عالم خوش آمدی❤️
روز زن و روز مادر بر همه خانمهای محترم کانال مبارک باشه 😊🌹🌹🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
وحیات..
انعکاسنامتوست ؛ مادر..
درروحنیمہجانِعالَم..:)♥️🖇
•«أنا سائلُ الَّذی أَعطَیتَــ»•
#یازهرا🖐🏻
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا🕊
شادمانه ولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری_روزمادر📸
#شب
"شـب"
شروع سکوت خداست...
او آمده تا نزدیکیِ زمین
تا تــو آرام تر از همیشه
به خـواب بروی...
عیدتون مبارک
شبتون آروم
یا علی
••🦋⃟💙••
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
ایپـادِشَــہخـوبـان
دادازغمتـنـهـــایـی(:''
دلبیتوبهجـانآمد
وقتاستکهبازآیی ... !
#یآصآحبَالزَمآن🌿°•
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
•°
#شادمانهولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری_روزمادر📸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
- ناشناس.mp3
2.99M
انگار که یک کوه سفر کرده ازین دشت
آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم...
#صدای_شهیدحاجقاسمسلیمانی💔
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چیک چیک...عشق
قسمت ۲۱۶
تا اشک به چشم عشقش نیاد ، تا کامش هیچ وقت هیچ وقت تلخ نشه و همیشه مثل بستنی هایی که دوست داره ، شیرین بمونه
دستش اومد سمت صورتمُ اشک هایی که دیگه تقریبا بند اومده بود رو آروم پاک کرد ، یه حالی شدم
انگار دیگه ضربان قلبم دست خودم نبود ، ترسیدم طاقتم طاق بشه ...
_به شرافتم قسم که هرگز جایی پامُ کج نذاشتم که حالا خوف داشته باشم از اینکه تو بفهمی و نبخشیم هر چیزی هم که گفتم حقیقت محض بود الهام
دیگه هیچ وقت بخاطر چیزایی که ارزش نداره اشک نریز ، معذرت می خوام که اولین قرار زندگیمون اینجوری خراب شد
درسته اتفاقی که افتاد برام یه شوک بود اما اصلا حالم بد نبود ، چون باعث شد بفهمم که چقدر دوستم داشته و حتی وقتی من از همه چیز بی خبر بودم بهم خیانت نکرده
با خجالت انگشت هاش رو که هنوز روی صورتم بود کنار زدم
یهو اخم کرد و با ناراحتی گفت :
_ببخش الهام ، اصلا ... اصلا حواسم نبود
بلند شد و دستاش رو گذاشت توی جیبش ، فکر کرد از اینکه دستم رو گرفته یا اشک هام پاک کرده ناراحت شدم ،
نمی دونست که با این کاراش فقط باعث شد تا شیشه نازک شرم دخترونه ام ترک برداره
و درگیر یه حس گرم قشنگ بشم ، جوری که اگر به اراده من بود اینبار خودم دستش رو می گرفتم !
دلم نیومد بیشتر از این رنجیده ببینمش ،من یه عمر باهاش بزرگ شده بودم ، بحث امروز و دیروز نبود که نتونم بهش اعتماد کنم !
رفتم پیشش و صداش زدم
_حسام ؟
بدون اینکه نگاهم کنه گفت :
_جانم ؟
_یه چیزی بگم ؟
از شنیدن لحن لوسم فهمید که حالم بد نیست ، با ذوق سرش رو کج کرد و منتظر نگاهم کرد
با ناز گفتم :
_بستنی می خوام !!
حدس می زدم که حال و هواش عوض بشه ، اما پیش بینی نمی کردم که ذوق مرگ بشه و از ته دل بخنده !
راستش شاید اگر دختره نمی گفت که داره میره خارج همیشه دلشوره داشتم که بازم برگرده به زندگی حسام و بخواد از هر طریقی به عشقش برسه !
اما خارج رفتنش نوید خوبی بود
ادامه دارد ....
❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زيبا ازتصاوير شهدای مدافع حرم
جوونيم وبا احساسيم
به روي حرم حساسيم
بي بي دو عالم ماها
همه واسه تو عباسيم
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یازهرا 🌸
•°
#شادمانهولادتحضرتزهرا 🥳
#عیدڪممبروڪ 🤍
#استوری_روزمادر📸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادره میپرسه آقا گمنام ۶۱ ای داری؟ ۱۸ ساله؟ 😢
(هنوز تراشههای اون جنگ هست، چه دلهایی که نشکست، چه مادرانی که به انتظار فرزندانشون نابینا نشدند، از شدت گریههای بیامون، چه معشوقههایی که به جای نفس گرم، جسد عشقشونو بغل کردن...)
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#به_وقت__دلتنگی
#سردار_دلها♥️
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🍃نبی رحمت(ص)
هر لحظه ای که بر انسان بگذرد و به یاد خدا نباشد، قیامت حسرتش را خواهد خورد.🌸🌷
📚نهج الفصاحه۲۶۷۷
#حدیث_روز
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
💐امام هادی(ع)
به آنکه تمام محبتش را نثار تو میکند،
با تمام وجود خدمت کن.❤️
تحف العقول۴۳۸
#مادر
#حدیث_روز
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خـــــداے من
❄️میان این همه چشم
💫نگاه تو تنها نگاهے ست
❄️ڪہ مرا از هرنگهبان
💫و محافظے بے نیازمی کند
❄️نگاهت رابرای تمام
💫عزیزان و دوستانم آرزو می کنم.
شبتون آرام ☃️💫
┏━━✨✨✨━━┓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جااان♥️
دل آدمی مگر چقدر
تحمل دارد
ندیدنت را !..
#ابکی_من_فراق_الحسین..💔
#روزتون_کربلایی
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
رسول مهربانی(ص)
نگاه محبتآمیز✨
به چهره پدر و مادر عبادت است.
بحار۷۴:۸۰
#حدیث_روز
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
✨﷽✨
✅عواقب سستی در نماز
✍حضرت زهرا(س) می فرماید : از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:
1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.
2 خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.
3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
5 دعایش مستجاب نخواهد شد.
6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
7 ذلیل خواهد مرد.
8 گرسنه جان خواهد داد.
9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.
10 خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.
11 قبرش را تنگ گرداند.
12 قبرش تاریک باشد.
13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.
14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.
15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.
📚مسند حضرت فاطمه الزهراء (س)، ص۲۳۵
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#چیک_چیک...عشق
#قسمت ۲۱۷
چی بهتر از این که شر یه مزاحم کم شد و تکلیفش معلوم شد !!
همونجوری که حسام گناه گذشته من رو نادیده گرفت ، منم گناه نکرده حسام رو ندید گرفتم و همونجا تصمیم
گرفتم اصلا اسمی از دختری که حتی اسمش رو هم نشنیدم نبرم !
بعد از ناهار و یه گردش خوب ، دیگه خیلی خسته شده بودم ، خودم پیشنهاد برگشتن دادم
وقتی نشستیم توی ماشین حسام گفت :
_الهام
_بله ؟
_من بابت رفتارم توی پارک معذرت می خوام باور کن دست خودم نبود
فهمیدم چرا این حرفُ می زنه ... بهش گفتم :
_حسام تو از چی ناراحتی ؟
با شرم گفت :
_خوب ما تازه محرم شدیم ، نباید به خودم اجازه می دادم که ...
دلم نمی خواست بخاطر دوست داشتن پیش خودش محکوم بشه ، نذاشتم حرفش رو تموم کنه
_اون صیغه که بین ما خونده شد چه معنی ای میده ؟
_محرمیت !
_خوب؟
_ می دونی ، شاید تا هفته پیش فکر می کردم که می تونم تو عشق خیلی صبور باشم اما انگار اشتباه می کردم
حالا که می دونم عشقم شده همه چیزم و هیچ گناهی در کار نیست ، سخته کم نیارم
لبخند پر از خجالتی زدم و سکوت کردم ، خندید و بعد از چند لحظه گفت :
_راستی یادته اون روزی که چادر سرت کردی بهت چی گفتم ؟
یکم فکر کردم و گفتم :
_آره تقریبا ، فکر کنم گفتی خوشحالی که یه تصمیم خوب گرفتم
_به جز اون
_نمی دونم ، یادم نمیاد !
_گفتم که یه جایزه پیش من داری ، یادت اومد ؟
_ اِ ! آره راست میگی همینو گفتی ولی جایزه ندادی
خندید و از تو داشبورد یه چیز خیلی آشنا در آورد و گرفت طرفم
_اینم جایزه فرشته زمینی خودم
بدون اینکه بگیرم با شیطنت گفتم :
_این فرشته کیه که اسمش شده ورد زبونت !؟
_تویی دیگه
_من اسم دارم خودم ، اسمم الهامِ
❣ @Mattla_eshgh
#ڪوثرانہ 🥀
#یازهــرا...
🥀تو رفتے و روزگارِ حیدر بد شد
🖤محڪوم، بہ مظلومیٺ ممتد شد
🥀شمشیرِ غلافے ڪه بہ بازوے تو خورد
🖤در آخر سر سهم علے خواهد شد
#مظلومعالمعلــے💚
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•