توکلت علی الله
درمانده فرورفته به گل گم شده در راه
دنبال تو میگردم ، دنبال تو ای ماه
از هفتهی دلخون خودم خیر ندیدم
اما شب جمعهست توکلت علی الله
گفتم نفسی تازه کنم راه بیافتم
صدحیف نیامد نفسم با قدمم راه
دادهست دل پر هوسم کار به دستم
از دست دلم دست دلم دست دلم آه
دارم خبر از روز سیاهم که چه وضع است
با اینکه از اعمال خودم نیستم آگاه
در نامهی من آتش اگر هست تو ننویس
دلدادهی این خانه شقی نیست به والله
بار و بنه ام در سفرم ریخته اما
مهر علی و آل علی مانده به همراه
با گریه کن روضهی گودال رفیقم
باهر نفسم گفتم عدوٌ لمن عاداه
والله که کفار هم این رسم ندارند
در جنگ در آرند لباس از بدن شاه
کندند لباس از تن و کندند ز سر زلف
زلف پسر فاطمه خیلی شده کوتاه
هیهات که آتش زده بر خیمه و باید
بیرون بدوند اهل حرم از حرم الله
وحید عظیم پور
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جان
دلم ریش ریش و دلم راه راه
نخندید برریش من قاه قاه
من آن حوض بودم که خالی شدم
ندیده ست در من دگر ماه ، ماه
من آن پا که مغرور بود وندید
که دارد پر از چاله وچاه راه
من آیینهی عبرتم که خودم
نپرسیدم از هیچ کس راه و چاه
زدم تکیه بر عُجب خوردم زمین
که این دست پوچ است این کوه کاه
همیشه فراری ام از خود ولی
گرفتار دست خوداَم گاه گاه
خودم را که پرسیدم از آینه
جواب آمد از آینه آه آه
مرا برد آیینه سمت حسین
حسین است بر گمشده شاهراه
رسیدم ولی حیف دیر آمدم
همه رفته بودند از قتلگاه
سر شاه در دامن شمر بود
رد چکمهی شمر بر جسم شاه
میآید دم نالهی مادری
حسیناه یوماه واویلتاه
به اسبانشان نعل تازه زدند
چه ها میکشد این وسط ذوالجناح
به پرده نشینان آل نبی
رسیدهست دستان شوم نگاه
وحید عظیم پور
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بگو حسین
بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست
بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست
بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین قند مکرّر لبهاست
فقط به یک نفر آنهم حسین گفتم چشم
من اختیار دلم دست سیدالشهداست
به شکر اینکه به ما اذن نوکری داده
تمام عمر اگر سجده اش کنیم سزاست
من از حسین به غیر خودش نمیخواهم
ز یار غیر خودش خواستن خطاست خطاست
به چای روضه ارباب گفتیم شراب
و استکان حسینیه نیز ساغر ماست
آهای نوکر آقا مراقب خود باش!
که در مسیر تو صدجور بازی دنیاست
اگر حسین تو را رد کند زبانم لال
پناهگاه تو از این به بعد کیست؟! کجاست؟!
هزارسال به عرش است پرچم این شاه
هزار قرن دگر نیز پرچمش بالاست
به روز حشر که مردم فراری اند هم
همه به دور حسینیم صحنه اش زیباست
برای کرببلا ثبت نام در روضه ست
بگو حسین قلم دست حضرت آقاست
میان آنهمه زخم و میان آنهمه خون
هنوز بر نی زیباییِ رخت پیداست..
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نصب پرچم
منتظر مانده ام از راه محرم برسد
نه فقط من به همه عالم و آدم برسد
فاطمه بر سر من منت اگر بگذارد
نصب پرچم به حسینه به من هم برسد
صف به صف پشت در خیمه نشستیم همه
بلکه یک ذره به ما نیز از این غم برسد
رفته رفته دل ما رفت به قربان غمش
همه از عیش گذشتیم که ماتم برسد
پسرش را به روی دست گرفت رفت حسین
زنده مانده ست کمی آب به او هم برسد
وسط معرکه فریاد زد و گفت حسین
یک نفر نیست در اینجا که به دادم برسد
رسول عسگری
#رسول_عسگری #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دوباره محرم
دوباره محرم دوباره حسین
بخوان با چهل شب ستاره حسین
تفال زدم قطره قطره به اشک
جواب آمد از استخاره حسین
موذن اذان داد و هی گریه کرد
صدا زد به روی مناره حسین
شنیدم که آدم زبیچارگی
صدا می زد ای راه چاره!حسین
خراسان مریضی شفا می گرفت
ولی ناله می زد نقاره حسین
کفن در تن آسمان پاره شد
بگو با دل پاره پاره حسین
بگو با پرستوی نامه برش
سربام دارالعماره حسین
شنیدم ” میا کوفه اش ” گریه کرد
صدا زد به صد ها اشاره حسین
رحمان نوازنی
#رحمان_نوازنی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا اباعبدالله الحسین(ع)
هرکسی خواست بر اسرار تو محرم بشود
باید اول به ادب پای غمت خم بشود
خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است
حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا که اسباب عزای تو فراهم بشود
هیچ جا حاجت خود را به کسی نسپردیم
صبر کردیم فقط ماه محرم بشود
کم نخواهد شد از ارباب دوعالم چیزی
وای بر ماست اگر همت مان کم بشود
هر که سنگی جلوی راه عزایت انداخت
حقش آن است که راهی جهنم بشود
نخ آن تا ابدالدهر نخواهد پوسید
وسط روضه ات آن عهد که محکم بشود
پیرهن مشکی من امر به معروف من است
نکند از تنم این پیرهنم کم بشود
روضه آن است که پیراهن صدپارهی تو
روز محشر به ید فاطمه پرچم بشود
وحید عظیم پور
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع)
حاجت ما را خدا پشت همين در مي دهد
پاي اين سفره به عاشق ديده ي تر مي دهد
عاشقي كن التماسش كن براي سوختن
رزق خاكستر شدن را آخر سر مي دهد
فرصت ديدار را امروز اگر بر ما نداد
فرصت ديدار را فرداي محشر مي دهد
روزي ما شد برايش يك قدم برداشتيم
در عوض او مزده مارا ده برابر مي دهد
لنگِ اين دنيا و آن دنيا نگردد آن كسي
كه اُموراتِ خودش را دستِ اكبر مي دهد!
اي فداي آن كريمي كه نگاه رحمتش
سال هاي سال دارد خرج نوكر مي دهد
بين روضه گوش كن شايد صدارا بشنوي
هم نفس با ما كتيبه ياحسين سر مي دهد
حسین شهرابی
#حسین_شهرابی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل عاشق
از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست
کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست
همه شهر سیه پوش عزای تو شده
ماه من کوچه و بازار عزادار شماست
بوی اسپند عزا میرسد از هر طرفی
من که دیدم در و دیوار عزادار شماست
پرچم مشکی و شال و علم آماده شده
چشم بارانی و نمدار عزادار شماست
لاله ی سرخ و گل نسترن و یاس کبود
شاه دین جمله ی گلزار عزادار شماست
فطرس و جمع ملائک به سر و سینه زدند
فاطمه با غم بسیار عزادار شماست
زیر ایوان نجف بودم و فریاد زدم
حضرت حیدر کرار عزادار شماست
نوح در نوحه به سر میزد و عیسی میگفت
روز و شب احمد مختار عزادار شماست
در حدیثی که نبی خوانده و فرموده به ما
تا ابد خالق دادار عزادار شماست
دختر شیر خدا را به اسیری بردند
زینب آن لحظه ی دشوار عزادار شماست
کعب نی بر لب و دندان تو می خورد مدام
خواهرت مجلس اغیار عزادار شماست
سیلی و زخم زبان خورد و جسارت شده بود
دخترت لحظه آزار عزادار شماست
گرچه سرها به سر نیزه شد ای شاه شهید
از سر نیزه علمدار عزادار شماست
سعید مرادی
#سعید_مرادی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل مشتاق
دل مشتاق را خریدارم
طاقت طاق را خریدارم
نزنم دم ز درد خود اما
درد عشاق را خریدارم
با سر سوزنی ز مهر حسین
همه آفاق را خریدارم
پاتوقم گوشهی حسینیه است
این یک اتراق را خریدارم
بهر وصل کتیبه های غمش
هرچه سنجاق را خریدارم
پر اگر زد به کربلا زاغی
پر آن زاغ را خریدارم
عاشقان حسین خوشبختند
حال عشاق را خریدارم
وحید عظیم پور
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جانم
مثل قنوت وتری
که بانگ ربنا را
تنها نمیگذارد
یا مثل آن کریمی
که لحظه ای گدا
را تنها نمیگذارد
یا در کنارهی نیل
موسی اگر عصا را
تنها نمیگذارد
ما ملت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
گفتم حسین و دیدم
از عرش ناله برخاست
آه ای غریب مادر
گفتم که بود آن که
خاکش شفاست؟گفتند
خد التریب مادر
گفتم پس این مسیحا
این کشته مرده ها را
تنها نمیگذارد
عافیت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
از کودکی برایش
در تکیهی عزایش
با شوق کار کردم
اوج جوانی ام را
خرج حسین کردم
من افتخار کردم
پس وقت پیری ارباب
هم نوکر سرا را
تنها نمیگذارد
در خدمت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
روزی که خاک ما را
بردند کربلا و
با خاک او سرشتند
در کارگاه تقدیر
ما را غبار کوی
کربوبلا نوشتند
پس بوتراب هرگز
اولاد کربلا را
تنها نمیگذارد
از تربت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
حب الحسین یعنی
هر خدمتی که کردم
بی مزد بود و منت
در زلف چون کمندش
سرها بریده بینی
بی جرم و بی جنایت
این زلف داده بر باد
بر باد رفته ها را
تنها نمیگذارد
در منت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
آه ای طبیب پر زخم
آه ای مسیح مصلوب
ای دلبر دلآشوب
ای زلف داده بر باد
آه ای امام مکروب
ای رفته بر سر چوب
در شام وکوفه زینب
یک لحظه هم شما را
تنها نمیگذارد
در غربت حسینیم
لطف حسین ما را
تنها نمیگذارد
وحید عظیم پور
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تو حسین منی
بشنو از من دوجمله حرف حساب..
واقعا دوست دارمت ارباب!
دل من خانه ی قدیمی توست
بین ویرانه است گوهر ناب
تو حسین منی امام حسین
`بین الاَحباب تسقط الآداب
بَدم اما برات میگریم..
خار هم میدهد دوشیشه گلاب
نظری یا مفتح الابواب
مددی یا مسبب الاسباب
نوش جان میکنم ز چای شما
مستم اما بدون جام و شراب..
منّت فاطمه ست بر سر ما
راهمان داد بی حساب و کتاب
تو بلندی و دست ما کوتاه
دست ماهم به دامن اصحاب
ما برای خود تو میسوزیم
نه برای بهشت یا که ثواب
جان به این روضه های خانگی ات!
دفع کرد از هزار خانه عذاب
پادوی خانه تو کیست؟ بزرگ!
نوچه ی خانه ی تو کیست؟ جناب!
کشتی ات از همه بزرگتر است
از همه زودتر نشسته به آب
اینهمه خوب در بساطت هست
ما خریده شدیم با چه حساب
خواب دیدم که کربلا هستم
گفت مادر به گریه: صحت خواب!
دختر تو گرسنه خوابید و
بود بین خرابه بوی کباب..
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل نوکر
هرکجا نام تو آمد کار ما فریاد شد
غصهآبادِ دل نوکر حسین آباد شد
یا حسین مادرم اول به من تاثیر کرد
طفل او در گاهواره عبد مادر زاد شد
پیش معصومین عزیزم چون عزیز من تویی
آنقدر گفتم حسین تا مادرت دلشاد شد
از تو آقایی میاید از منِ بد نوکری
هر کسی پیگیر کار روضه شد امداد شد
آنکسی که دید این دیوانه هایت را حسین
گریه کرد و بیخیال قصه ی فرهاد شد!
یک نفر از برکت نامت شفایش را گرفت
یک نفر از برکت تو صاحب اولاد شد
هم پدر بودی برایم هم رفیق من شدی
پشت من بودی در آن وقتی که وضعم حاد شد
حُر بدون تو به زندان هوای نفس بود
تو در آغوشش گرفتی بعد از آن آزاد شد
کربلای ما به امضای بزرگ مشهد است
جلوه ی شش گوشه ی تو پنجره فولاد شد
آن سه روزی که تنت افتاد عریان روی خاک..
روضه خوان پیکر تو ناله های باد شد
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹