روز لبخند
غم ها که به سر آمد آغاز ظفرها شد
الوعده وفا! روز دندان به جگرها شد
چشمان پیمبر هم معطوف گذرها شد
حجاج رسیدند و پایان سفرها شد
وا کرده بغل برکه برروی مسافرها
گویا که خدا داده سوغات به زائرها
انقدر جهاز آمد کوهی شد و بالا رفت
چشمان همه سویش من باب تماشا رفت
احمد به فراز آن هم شانه مولا رفت
موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت
موقوفه ی حیدر بود هر خط بیاناتش
یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش
میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست
هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست
سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست
شمشیر رسول الله کرار دلاور کیست
انگشتر ایمان را همواره نگین بوده
بر شانه من رفته معراج نشین بوده
یا رب بعلی بوده یک عمر دعای من
هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من
جانم به علی بند است جان داده برای من
بی واهمه در بستر خوابیده بجای من
وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد
خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد
مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت
از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت
با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت
حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت
باید به دل مومن عشقی ازلی باشد
برهرکه امامم من مامومِ علی باشد
من میروم ای امت زیر نظرش باشید
تنها نشود یک وقت مثل سپرش باشد
روزی نرسد داغی روی جگرش باشید
با آتش و با هیزم در پشت درش باشید
روزی نرسد باشد در بین شما تنها
در پیش نگاه او سیلی بخورد زهرا
کاری نکنید از درد شبها بشود بیدار
از درد کبودی ها از زخم نوک مسمار
زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار
یثرب برسد تا شام کوچه برسد بازار
یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب
وای از اثر شلاق وای از کمر زینب
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_الغدیر #شعر_روز_پیروزی #شعر_عید_غدیر #شعر_غدیر
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یعسوب الدین
ساقی بده پیاله که مستم نگار را
یک جرعه ماهِ کاملِ شبهای تار را
وقتی قرار نیسـت منِ بی قرار را
باید به چشم سرمه کنم این غبار را
من خــاکِ پــایِ حیـدرِ دُلدل سوار را
ای در عدالت از همه با اعتبار تر
در جبر نیست مثلِ تو با اختیار تر
دریا دلی و چشمِ تو دریا کنــار تر
ابرویِ تو زِ تیغِ دو دَم ذوالفقـار تر
داده خدا به دستِ خودش ذوالفقـار را
قنبـــر که شد غلامِ شما غم نداشته است
چون ترسی از عذابِ جهـــنّم نداشته است
شاهی که در نداری خود کم نداشته است
حتّی شنیده ام که سِپــر هم نداشته است
بخشیـــده در نداری خود هم نــدار را
چون قلّه ای مقابلِ این قلوه سنگ ها
هرگز نکرده پشــت به میدانِ جنگ ها
یعســـوبِ دین نبوده به دنبالِ ننگ ها
شــیرِ خــدا نداشـته ترس از پلنگ ها
تحمیل کرده بر دلِ دشمـــن فـــرار را
فرقی نمی کند چه کسی روبه رویِ اوست
در راهِ دوست بسته علی چشم رویِ دوست
وقتی عِدالتش به عقیل آتش است و پوست
یعنی که آبِـــروی خــدا فکـــرِ آبِـــروست
دیـــنِ خـــدا گرفته از او اعتبـــار را
هرکس به جنگِ تن به تن آمد خراب شد
پیـــشِ ابوتراب شکســـت و تراب شد
دنیـــا ســوأل بود فقط او جــواب شد
از مشــرقِ نگـــاهِ علــی آفتـــاب شد
گردانده است گردشِ لیلُ النهـــار را
در ” لیله المبیت ” علی بود و هیچکس
روزِ غدیر روزِ ” ولی ” بود و هیچکس
پیمانه های لـــم یزلی بود و هیچکس
یعنی جوابِ شهر بلی بود و هیچکس –
مثلِ علی نداشته ایـــن افتخـــار را
پنهان فقط علیست نمایان فقط علیست
دریا علیست کوه و بیابان فقط علیست
نهج البلاغه هیچ که قرآن فقط علیست
من کافرم چرا که مسلمان فقط علیست
باید که سجده کرد خداوندگـــار را
باید به رازِ خلقتِ این مرد فکر کرد
بر آنچه فتنــه با دلِ او کرد فکر کرد
در انزوایِ خویش بر این درد فکر کرد
اینکه علی که بود و چه آورد ؟ فکر کرد
امّا چگونه بشمرم این بی شمـــار را... ؟
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی #شعر_شاه_نجف #شعر_غدیر #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناد علی
سرخوش از جـــامِ میِ لَم یزلی می گویم
سر اگر خواست غمی نیست بَلی می گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلـی می گویم
صد و ده بـــار ” علیأ به علی ” می گویم
پدرم گفتـــه از آغـــاز بگو یا حیدر
به زمین خوردی اگر باز بگو یا حیدر
از همان روز به فرمـانِ پدر می گویم
مست از نامِ علی سینه سِپر می گویم
” ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر ” می گویم
بارها گفته ام و بــارِ دگــر می گویم :
عزّتِ هر دو جهان عزّتِ در نامِ علیست
و اذان قسمتی از نامِ دل آرامِ علیست
`یا علی” اسم به این جذبه و زیبایی نیست
قدرت اش قدرتِ جسمـانی و دنیایی نیست
هرکه شد بنده ی او بنده ی هرجایی نیست
به خدا غیـــرِ علـــی حضرتِ مولایی نیست
من در این شعر که با یادِ علی می خوانم
هر کجا خسته شوم ” نادِعلی ” می خوانم
یا علی... اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده است
سرخوش از جامِ میِ و باده ی نابم کرده است
از درِ میکـــده ها سخـــت جوابم کرده است
نقــشِ انگـــورِ ضریـــحِ تو خرابم کرده است
می روم باز ولی مستم و بر می گردم
جلدِ ایــوانِ نجف هستم و بر می گردم
یا علی ... آمدی و بنده نـــوازی کردی
با دلِ خسته ی مــاتم زده بـــازی کردی
بین ایوانِ نجف خاطـــره ســـازی کردی
هرچه میخواست دلم دادی و راضی کردی
حضرتِ عشق عجب حال و هوایی داری
خودمانیم چه ” ایوانِ طلایـــی ” داری
یا علی ... روحِ مسلمانی سلمان هستی
پدرِ خاکی و همسایه ی بـــاران هستی
جانِ عالم به فدایت که خودت جان هستی
کفرِ محضیم همه گر تو مسلمــان هستی
تو قسیمی همه با حبِّ تو میزان دارند
دشمنان هم به کرامـاتِ تو ایمان دارند
یا علی... دردِ مرا جز غمِ تو مرهــم نیست
بنده ی عشقِ توأم بنده ی حیــدر کم نیست
بگــذار عالمیــان طــعنه زنندَم ... غم نیست
هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند آدم نیست
ما جوانـــانِ غدیریـــم خـــدا می داند
پاسِبانـــانِ غدیریـــم خــــدا می داند
شبِ تنهایــی ماه است علی جان برگرد
بر لــبِ آیِـــنه آه است علی جان برگرد
دل پریشانِ تو چاه است علی جان برگرد
قاتلت چشم به راه است علی جان برگرد
شک ندارم که همین درد مرا خواهد کشت
عاقبت غربـــتِ این مرد مرا خواهد کشت
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی #اشعار_عید_غدیر #جوانان_غدیر #شعر_غدیر #شعر_مدح_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خاک بودیم و یاعلی گفتیم
جان گرفتیم تا علی گفتیم
ما به ربی که روحمان بخشید
همگی یکصدا علی گفتیم
در قنوت نماز روز ازل
ربنا آتنا علی گفتیم
“یا علی” ذکر اعظم حق را
مصطفا گفت، ما علی گفتیم
روز خندق همین که جبراییل
نعره زد “لا فتی” علی گفتیم
این “علی” من “علی” ولی خداست
ذکر سبحان ربی الاعلی است
شیر پروردگار شد حیدر
شاه دلدل سوار شد حیدر
قدرت الله عرصه های نبرد
صاحب ذوالفقار شد حیدر
آن که “فی الفتنه” هست “عین الله”
چشم شیطان درآر شد حیدر
در شب توطئه علیه رسول
یاور جان نثار شد حیدر
مهر و قهر خداست این مولا
قاسم نور و نار شد حیدر
حک کن ای عرش، روی لوح بصر
ها علی بشر، فکیف بشر
روز محشر نوشته بر میزان
بغض او کفر، حب او ایمان
می درخشد چو ماه در محشر
مومن مرتضی علی عنوان
مژده دادند می رود به بهشت
شیعه ی او علی علی گویان
نغمه ی درب جنت است “علی”
لب حورا به اوست دُر افشان
در مقام مدیحه خوانی او
جبرییل است مرغ خوش الحان
حق خدا، حق علی و حق یاهو
وحده لا علی الا هو
می نویسم قیامت است غدیر
محک نار و جنت است غدیر
کافران را شقاوت است و هلاک
مومنان را سعادت است غدیر
همچو قرآن به ظالمین ضرر و
شیعه را خیر و برکت است غدیر
شیعه یعنی علی ولی خداست
امتداد رسالت است غدیر
برکه ای در دل کویر که نیست
چشمه سار ولایت است غدیر
دین بدون علی کمیت نداشت
وای اگر شیعه اهل بیت نداشت
شیعه باید علی نگر باشد
حیدری وار در خطر باشد
شیعه باید چو مالک و بوذر
دشمن هر چه فتنه گر باشد
شیعه باید سقیفه بازان را
مانع راه و دردسر باشد
شیعه باید شبیه فاطمه بر
رهبر خوشتن سپر باشد
شیعه باید که در دفاع ولی
خود حریف چهل نفر باشد
شیعه با رهبرش “وفا” دارد
ذکر “نفسی لک الفدا” دارد
نوکر مرتضی شدن خوب است
در وجودش فنا شدن خوب است
قنبرش بودن آرزوی همه است
فضه ی این سرا شدن خوب است
پشت درب غریبی حیدر
یار خیرالنسا شدن خوب است
ای گنه کار شرمسار اینجا
حر کرببلا شدن خوب است
پیکری داد زد ته گودال
پای دین سر جدا شدن خوب است
پیکری داد زد که… آه… نیا!
برو زینب … به قتلگاه نیا!
امیر عظیمی
#امیر_عظیمی #شعر_جلوه_حق #شعر_غدیر #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹