آخرین جمعه ی ماهِ رمضون
تو رو از خدا تمنا میکنم
منم اون گدا که با دعا فرج
گره زندگیمو وا میکنم
حال من خوب میشه با اومدنت
کاش یه مرهم به دلِ خراب بدی
چی میشه یه بار میون ندبه ها؟
به سلام عاشقت جواب بدی
این روزا که داره بوی عید میاد
میشینم یه گوشه ، گریه میکنم
هر کی گفت : گریه نکن ، بهش میگم:
بیقرارِ حجة ابن الحسنم
تورو جون فاطمه ردم نکن
اگه تو ردم کنی کجا برم؟
میدونم بَدم ولی اگه بخوای
میتونم دوباره کربلا برم
اسم کربلا اومد ، دلم گرفت
برا روضه های شاهِ بی سپاه
برا اون لحظه ای که سنگ میزدن
پیش چشم خواهرش به قتلگاه...
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#مرتضی_عابدینی
@hadithashk
وقتی نباشی تو، بهاری در زمین نیست
تقویم های سال، غیر از نقطه چین نیست
شبهای جمعه تا سحر، آشفته هستم
تا عصر می گویم؛ قرار ما که این نیست!
کِی می رسد صوتِ حجازی ات به گوشَم؟
مانند لحنِ تو، صدایی دلنشین نیست
تو وارثِ آوازه های ذوالفقاری
جز تو کسی پورِ امیرَالمُؤمنین نیست
ای همسُخن با پینه دوزِ گوشۀ شهر
هرکَس گِدایت شد، مَقامش غیر از این نیست
حالا که هستم بی تفاوت، به نبودت...
حالا که قلبم از فراق تو، حزین نیست...
بهتر که پشت پَردۀ غیبت بِمانی!
اینجا عقائِد اُستوار و آهنین نیست
از من توقّع داشتی دلداده باشم!
افسوس... دل پیشِ تو یارِ نازنین نیست
دُنبالِ راهِ خیمه ی سبزت نبودم
با عاشقانِ تو، مسیرِ من قَرین نیست
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#مرحوم_رضا_رسول_زاده
شادی روحش فاتحه ای قرائت بفرمایید
@hadithashk
کسی دلدار و یارت نیست... این جا دلی هم بی قرارت نیست... این جا
غروب جمعه شد، برگرد...انگار
کسی چشم انتظارت نیست این جا
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#سید_مجتبی_شجاع
@hadithashk
بر سینه ها مدال شما را نداشتیم
آرامشِ خیالِ شما را نداشتیم
در گیرودارِ هرچه بگویید بوده ایم...
ما را ببخش ، حال شما را نداشتیم
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#میثم_خنکدار
@hadithashk
یابن زهرا تو طبیب دل بیمار منی
غم نباشد به دلم چون که تو غمخوار منی
گرچه ماه رمضان رفت ز دستم امّا
بخداوند که تو ماه شب تار منی
با همه روسیهیام، درِ دیگر نزنم
تا تو مولای منی، تا که تو دلدار منی
گرچه ای گل بجز از خار نبودم اما
به همه گفتهام ای دوست، که تو یار منی
کاش یکبار مریض غم هجر تو شوم
به امیدی که ببینم تو پرستار منی
بارها با عملم قلب تو را خون کردم
گرچه آلودهام امّا تو کس و کار منی
کاش روزی نشود تا که بگویی با من
تو مخوان یار مرا بلکه تو سربار منی
قسمت میدهم آقا به عمویت عباس
که همه عمر انیسی به دل زار منی
جان جدت که دم خیمه صدا زد عباس
چه غم از اینهمه لشگر، تو علمدار منی
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#عید_فطر
#محمود_اسدی
@hadithashk
قرار بود به ما فیضی از سحر بدهی
به قدر بال مگس اشک مختصر بدهی
ضمانتی است برای سلوک اهل سحر
اگر زمان مناجات چشم تر بدهی
میان شعله نشستن عروج پروانه است
مرا تو عاقبت از پای شمع..،پر بدهی
وصال عاشق و معشوق دردسر دارد
به دست و پات می افتم که دردسر بدهی
کجای شهرِ نفس گیر ندبه می خوانی؟
بناست گاهگداری به ما خبر بدهی
نشسته ام سر این کوچه..،گریه می خواهم
نشسته ام که به من اشک بیشتر بدهی
دل شکسته ی عُشّاق را ندیده بخر
چه می شود اگر این مرتبه ضرر بدهی
من آه می کشم آنقَدر تا که پاک شوم
اگر به آه جگر سوز من اثر بدهی
قسم به حضرت زهرا درست خواهم شد
به این خرابترین مُهلتی اگر بدهی
شناسنامه ی من را بگیر از من تا
برای کرببلایی شدن،"گُذر" بدهی
به حقِ پارهجگرهای تشنهکام اُحُد
ببخش تا که به من فرصتی دگر بدهی
ندید حمزهی خود را..،چگونه مُثلِه شد!
چطور خواهر مظلومه را خبر بدهی
امان ز قلب عقیله..،چه دید در گودال
تنی بدون سر و نیزهخورده و پامال
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#شعر_شهادت_حمزه_سیدالشهدا
#بردیا_محمدی
@hadithashk
بی تو از هر طرفی زخم به جان می بارد
منجی اهل زمین، عشق تو را می خواند
من به پای تو نمیرم چه کنم با این عمر؟
جان فدایت نشود پس به چه کاری آید؟
زخم باران شدم از دوریِ تو، مشکل نیست
تا به کی زخم فراقت به دلم می ماند؟
میزبانم به غمت هر شبِ تنهایی را
حتم دارم که دلت حال مرا می داند
به تو دل خوش نکنم پس به چه دل خوش باشم؟
با خیال تو دلم حال غریبی دارد
زخمه ی مرگ زند مرهم دست دگران
شانه ی غربت من دست تو را می خواهد
من همانم که اگر لطف نگاهت نَبُود
نا امید از همه بی عشق به غم می بازد
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#حسن_کردی
@hadithashk
نازنینا که به رخ، زلف چلیپا داری
قلب زهرایی و در قلب همه جا داری
سینهات نور و لبت کوثر و چشمت دریا
بهتر از یوسفی و صورت زیبا داری
چشم بد دور ز تو، کاش که چشمت نزنند
جان فدایت که چنین نرگس شهلا داری
بر سر شانهی تو هست عبای نبی و
ذوالفقار علوی در ید بیضا داری
ای مسیحای مسیحا به تو نازیم، که تو
مثل عباس، قد و قامت رعنا داری
چه بگوییم به شانت، که فقط باید گفت
(آنچه خوبان همه دارند ، تو تنها داری)*
هیچ کس مثل تو از مادر خود ارث نبرد
میخ خون شده از سینهی زهرا داری
*این مصرع از امیر خسرو دهلوی میباشد.
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#محمود_اسدی
@hadithashk
ای وسعتِ نازِ نظرت لایتناهی
از لطف به ما نیز بینداز نگاهی
تنها و غریبیم در این شهرِ دَرندشت
بد نیست بما سر بزنی گاه به گاهی
بیتاب شدند اهلِ دعا از تبِ دوری
وقتش شده از این غمِ جانکاه بکاهی
انصاف نباشد که تو باشی و زمانه ...
ما را به اسارت ببرد سویِ تباهی
تو شمسِ فروزانی و ما شُعله ی شمعیم
تعجیل کن ای یار که بندیم به آهی
ایکاش چو ما در تبِ معشوق نسوزی
ایکاش نصیبت نشود چشم براهی
سختست که هر شب به دری چشم بدوزی
درد ست ببینی که نیارزی پَرِ کاهی
ای مویِ تو تاریکتر از شامِ غریبان
خواهانِ تو هستیم چه خواهی چه نخواهی
ما پیشتر از خلقتِ دل ، دل به تو دادیم
دلتنگی مان ست به این امر گواهی
هر چند اگر پای نهی بر نگهِ ما ...
در چنته نداریم بجز روی سیاهی
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#مهران_ساغری
@hadithashk
نوشته اند دلم را برای خونجگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درختِ آب ندیده نمی دهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوکِ عاشق هست
توسّل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دَری که زدم باز پشت دَر ماندم
بس است در زدنِ من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سَرِ بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوتِ تو می رسد به همه
اگر چه نامِ مرا در نَوافِلت نَبَری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#علی_اکبر_لطیفیان
@hadithashk
راه گریز از هجر را دشوار می بینم
دارم فقط از دوریات آزار می بینم
دنبال گریه چشمهایم راه افتادند
این چشمهها را تشنهی دیدار می بینم
آدینه های بی تو شد آئینهی حسرت
تکرار در تکرار در تکرار..،می بینم
در جستجوی عطر گیسوی تو جان دادند
در کوی تو نعش هزار عطّار می بینم
یارای دیدن را گرفت از من گناهانم
خورشید پُشتِ ابرها را تار می بینم
من جایِ رحمت ، زحمتم...، شرمندهام آقا!
خود را به روی شانههایت ، بار می بینم
خُلقی که دارم خَلق را از من گریزان کرد
یک شهر را از دست خود بیزار می بینم
جز تو کسی این جنس بنجل را نمی خواهد
هر مرتبه خود را تهِ انبار می بینم
کُشته است من را زخم دلتنگی..،کجایی تو؟!
روی دلم از تیغ غم ، آثار می بینم
شُغل شریف گریهکردن را به ما دادی...
آنقَدر اطراف تو کاسبکار می بینم!
گرچه گنهکارم ، به مولا دوستت دارم
این عشق را شرط فرار از نار می بینم
هرچند خاکم ، خاک پای بوترابم من
بابای خود را حیدر کرار میبینم
مُردن فقط در وادی صحنِ نجف زیباست
گلدستهی ایوانطلا را ، دار می بینم
دلدادهام ، دلدادهی ارباب عطشانم!
دلدادهها را نوکر دلدار می بینم
نوحِ اَئِمّه باب کرده گریه بر او را
نُوحُوا عَلَی المَظلوم را معیار می بینم
وَالشِّمرُ جالِس..، آه! از آن خنجر نامرد...
فرمود : جَدَّم حرف میزد ، شمر ذبحش کرد
#شعر_شهادت_امام_صادق_ع
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#بردیا_محمدی
@hadithashk
ای کاش تنها عاشق زار تو باشم
ای یوسف زهرا خریدار تو باشم
هر لحظه از عمرم به دنبال تو بودم
تا لایق یک لحظه دیدار تو باشم
بی تو فقط آشفتگی سهم دلم شد
آقای من بگذار بیمار تو باشم
سربازی تو آرزویم بوده و هست
دیگر نمی خواهم که سربار تو باشم
دنیا اسیرم کرده اما دوست دارم
تا لحظهی مردن گرفتار تو باشم
کی میشود ای آنکه شرح «هل اتا»یی
مهمان یک خرمای افطار تو باشم
با واژههای ناحیه آتش گرفتم
تا همنوای آه غمبار تو باشم
#شعر_مناجات_امام_زمان_عح
#روحالهگایینی
@hadithashk