بهار آمد
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجای زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند...
به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان
مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند
به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند
هزار برگ به پیراهن چنار زدند
هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل
به این نوید به گلزار و کوهسار زدند...
شکوه موکب میلاد حضرت مهدیست
که بر زمین و زمان این همه نگار زدند
رسید مهدی موعود کز ولادت او
به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند...
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
طلایهدار سحرگاه نور میآید
امير قافلۀ شوق و شور میآید...
گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان
امام نور که در سال نور میآید
امام يازدهم را به شادی و تبريک
مَلَک ز هر طرفی در حضور میآید
به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک
طنین قافله کز راه دور میآید
ز شوق تابش این آفتاب آزادی
ز ذرّه ذرّه سرود سرور میآید
پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت
ز ميهمانی ربِّ غفور میآید
ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را
کَلیم عالَم رَجَعت ز طور میآید...
بود کريم و همين بس کرامتش که مدام
از او عنايت و از ما قصور میآید
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
نظامبخش جهان و جهانِ جان مهدیست
امام منتقم و صاحبالزمان مهدیست
کسی که عدل علی را به معنی اعلی
برای نوع بشر آرَد ارمغان مهدیست
کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن
کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدیست
کسی که رجعت والای صالحان زمین
برای یاری او میشود عیان مهدیست
کسی که فیض نگاه ولایتش امروز
نگاهدار زمین است و آسمان مهدیست
وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف
کمال لطف خدا بر جهانیان مهدیست...
کسی که زمزمۀ عاشقانهاش آرد
نزول بارش رحمت به انس و جان مهدیست...
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست...
سید رضا مؤید
#سید_رضا_مؤید #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا مهدی
هرچه که داریم از اعتبار کریم است
شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است
هرچه به ما میدهند از اول خلقت
محض گُلِ روی روزگارِ کریم است
روزی ما شُکرِ حق به دست کسی نیست
تا که در این خانه سفرهدارِ کریم است
ما نه فقط جبرئیل هم سرِ هر صبح
منتظرِ سیبِ آبدارِ کریم است
گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست
روزی ما شاخهی انارِ کریم است
تا جگری سوخت از آن سرمه کشیدیم
دیدهی عشاق وامدارِ کریم است
جلوه نما بنگرم جمالِ علی را
تا که ببینم علی و آلِ علی را
وارث قدوسی قداست زهرا
صاحب سجادهی سیادت زهرا
ثانیهها جمعهها زمان طلوع است
تکیه به کعبه بزن به ساحت زهرا
قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید
کاش شود دیدن تو قسمت زهرا
دیدهی دلدادگان به فتح تو مانده است
تا برسد دست ما به تربت زهرا
زُلف بر افشان که پنج آینه بینیم
محشر کبری نما قیامت زهرا
خانهی عشاق را که سیل غمت برد
بر سر ما مانده لیک منتِ زهرا
عاشقی ما تویی جمال محمد
عشق محمد بس است و آل محمد
چشم به دیدار توست شاه خراسان
تا که بیایی شبی به گوشهی ایوان
کیستی ای آتش وجود پیمبر
کیستی ای مرتضی را همهی جان
گوش به فرمان توست تمامی گیتی
تا که بباری دوباره حضرت باران
گفت که خدمت کند – حجت صادق-*
گر تو بیایی توراست خادم و دربان
حیرت محضیم از این حدیث از آن شأن
بیت فؤاد آورم زِ خطهی کرمان**
`گر مُتِمَسِک شود به ذِیلِ تو ابلیس
باز مقرب شود به درگه رحمان”
سوی تو ما حاملِ سلامِ رضائیم
لشکر ایرانیِ امام رضائیم
غیرتِ حیدر تبارِ فاطمه برگرد
ختم کن این انتظارِ فاطمه ، برگرد
صبح ظهور تو روز گرم تقاص است
بارِ دگر بر مزارِ فاطمه برگرد
لشکر تو لشکرِ علی و حسین است
حضرتِ دُل دُل سوارِ فاطمه برگرد
یک طرفت اکبر است و یک طرف عباس
با دو دمِ ذوالفقارِ فاطمه برگرد
میمنه و میسرهها باز بپاشند
با دو یلِ تیغدارِ فاطمه برگرد
زود بیا و جگر شیعه خنک کن
ای همه ، دارو ندار فاطمه برگرد
پیش تو باید که دید قامت عباس
بر سر دوش تو هست رایت عباس
راه تو جمع شهادت است و شهود است
راه خدایی است که آغوش گشوده است
لطف تو آری کرامت حسنین است
خشم تو باری عذاب قوم ثمود است
راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید
وسعتِ تابیدن تو ...
#حسن_لطفی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج)
بی حضور سبز رویت ، روزها بی عید شد
ماه ها و سال ها با فصلِ غم تمدید شد
ماه شمسی رو ، هزار چارصد سال است که
از کنارت عالم خاکیِ ما تبعید شد
آهم از این هجر اگر چه، ناله ایی جانسوز نیست
از فرج تا یاد کردم ، هر نفس امید شد
هر چه بود و هر چه هستم در هوایت زنده ام
ذره هم هر صبح با سجده به تو خورشید شد
هر کسی دنبالِ چشمان خدا جویِ تو رفت
با توسل بر نگاهت غرقِ در توحید شد
آنکه از خاکِ در تو توتیا بر خود گرفت
زیر خاک و روی خاکِ این زمین جاوید شد
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کجایی آقا
دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟
نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد
آفتاب پس ابری و یقین دارم ابر
از غم توست اگر بارش نم نم دارد
شوق بوییدنت آخر بکشد گل ها را
هر بهاری برسد باز تو را کم دارد
نه فقط من همه عمر پریشان توام
کائنات از غمت اندیشه درهم دارد
حیف از ایام جوانی که جدا از تو گذشت
هر دم و بازدمم زجر دمادم دارد
پدر صبر درآمد خبری از تو نشد
نه مرا می کشد این زخم، نه مرهم دارد
صبر سروی ست که هرچند به پایت مانده ست
زیر بار غمت اما کمری خم دارد
گرچه دیر است ولی چشم به راهت هستم
این شب تار سپیده سحری هم دارد
سید جعفر حیدری
#سید_جعفر_حیدری #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صاحبالامر
سلام ای وجود خدا را نشانی
سلام ای که روزیرسان جهانی
بزرگی که طاووسِ اهلِ جَنانی
بیابان نشینی که عرش آشیانی
تو مافوق توصیفو شرح و بیانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
سلام ایکه در ماورای کمالی
محمّد جمالی و حیدر جلالی
تو مثل حسینوحسن بی مثالی
تو موزونترین جلوهی اعتدالی
یگانه دلیل قوام جهانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
توهادی تومَهدی تو نورُالهُدایی
تو عینُالحَیاتی تو روحُالبقایی
تو هم کُنیه با خاتم الانبیایی
ابوالقاسمی خاتمالاوصیایی
تو کهفحصینی تو خطّ امانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
تو آن عُمرِ پُر برکتِ جاودانی
کهوقت سخاوت سر از آسمانی
به ظاهر شبیه چهل سالگانی
به چشم انتظاریِ رُکنِ یمانی
به اعجاز حق تا همیشه جوانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
به قرآن قسم که تو قرآن مایی
تو در اصل آن اصلِایمان مایی
تو در اِحتجاجات بُرهان مایی
چه بهتر از اینکهپدرجان مایی؟
تو مارا به نان و نوا میرسانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
چهفیضیست خدمتگزار تو بودن
به هر قیمتی پای کار تو بودن
خراب تو گشتن دچار تو بودن
هواییِ یکدم کنار تو بودن
بُوَد وصل تو لذّتِ جاودانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
(مناز عهدِآدم تورا دوست دارم)
بهکعبه بهزمزم تورا دوست دارم
به اشک محرّم تورا دوست دارم
امام زمانم تو را دوست دارم
شده عشق ما و تو چه داستانی!
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
مُریدم مُریدم تو هستی مُرادم
گدایی تو هست از سر زیادم
سگیروسیاهم به پات اوفتادم
و قلادهام را به دست تو دادم
تو هرجا بخواهی مرا میکشانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
سوالمن ایناست الان کجایی ؟
تو در مکّهای یا که در کربلایی؟
بگو در نجف یا که در سامرایی؟
و یا در جوار امامِ رضایی؟
دمی را به سهله دمی جمکرانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
توآن حاضرِ غایب از چشمِ مایی
که مثل علی وقت جلوه نمایی
به یک طُرفةُالعین در هر کجایی
تو در کوه رَضوی و یا ذیطُوایی
بمیرم نبینم که بی خانمانی
که تو صاحبالامر و صاحبزمانی
دعا میکنم تا بیایی به زودی
به پایان رسد این جدایی به زودی
بهعشّاق صورتگشایی به زودی
...
#شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا #محمد_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج)
ای رفیق امروز خاک ما طلا شد یا نشد
بخت از خواب زمستانیش پا شد یا نشد
این دل وامانده ام حاجت روا شد یا نشد
نیمه ی شعبان قرارم کربلا شد یا نشد
مست مستم کوچه کوچه میزنم هرخانه را
تا ببینند اهل شهر امشب من دیوانه را
چهارده قرن است ماه و سال ما تکراری است
امشب اما از بهشت امواج کوثر جاری است
هرکسی امشب سرش برروی یک دیواری است
افضل اعمال عاشق ها امانتداری است
پس تو امشب مستی مارا ببین و دم نزن
حرف عاشق بودن ما را به نامحرم نزن
عشق مارا از صف اغیار منفک میکند
کوری هرکس به خوشحالی ما شک میکند
حق تعالی امشب مارا مبارک میکند
فاطمه `عجّل فرج” در مصفحش حک میکند
از رسولان الهی تا امامان گرام
یک قصیده در پی یک مصرع حسن ختام
تا به کی تاریک باشد آسمان سامرا
میدمد خورشید ما از پادگان سامرا
چشم و قلبت روشن ای مرد جوان سامرا
یک جهان هستند از امشب در امان سامرا
باد از بام بهشت امشب خبر آورده است
خوش به حال نوکران نرجس پسر آورده است
این پسر جان است و جانان است و ایمان همه
حرف هایش خط به خط آیات قرآن همه
گیسویش آرامش حال پریشان همه
پس نگو دیگر به او خورشید پنهان همه
او همیشه حاضر است و آنکه پنهان است ما
چشم او باز است و آنکه چشم خودرا بست ما
عاشقان دیوانه ی روی نگار آخری
نام او مهدی.ست، تنها یار،یار آخری
سفره دار آخری، دلدل سوار آخری
میرسد یکروز صاحب ذولفقار آخری
نعره ی یا فاطمه در دشت و هامون میکشد
آن دو تا نامرد را از خاک بیرون میکشد
اینهمه گفتیم از مهدی آل مصطفی
اینهمه گفتیم ازآن آقایی و شور و صفا
ما کجا هستیم؟فکر درهم و فکر شفا
نوکرانش بیخیال و دوستانش بی وفا
هرچه گفتیم عاشقیم افسوس لاف و لاف بود
در پی دنیا گدای غافلش علّاف بود
مرهم مردم شدیم و مرهم او نیستیم
آدم مردم شدیم و آدم او نیستیم
همدم مردم شدیم و همدم او نیستیم
محرم مردم شدیم و محرم او نیستیم
جای دست باز او رو به کس و ناکس زدیم
دست خود آورد سوی ما ولی ما پس زدیم
مطمئنم راه ما آخر به کویش میرسد
نوکر بیچاره هم به آرزویش میرسد
گفت سائل از کدامین سمت بویش میرسد؟
گفت در هر خیمه ای حرف عمویش میرسد
به تمنای فرج رخصت بگیر از فاطمه
با خود صاحب زمان بنشین کنار علقمه
ای عمو ای خوش قدوبالا چرا پس کم شدی؟
ابرویت کو چشم هایت کو چرا درهم شدی؟
چون کمان حرمله از چند قسم ...
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مهدی فاطمه(عج)
نوری ز مشرق اَبَدیَّت بلند شد
طوفان بی امان حقیقت بلند شد
دنبال خاک بود خدا روز خلقتش
برخاست شخص حیدر و تربت بلند شد
کعبه جوابگوی علیدوستها نبود...
ایوانطلای مرقدِ حضرت بلند شد
حَظّی میان هرولههامان نداشتیم...
ذکرِ علی ز گوشه ی هیئت بلند شد
وقتی که در به دست علی کَنده شد ز جا
فریاد هرچه قلعه به حیرت بلند شد
تا مرتضی گره به دو ابروی خود کشید
در گردنِ بشر رگِ غیرت بلند شد
گفتی:امیدتان؟!..،همه گفتیم:فاطمه
مادر همیشه وقت شفاعت بلند شد
این خاک،شیعهخانهی ذُرّیّه ی علی است
ایران همیشه پای ولایت بلند شد
ما را گدای نیمهیشعبان خویش کرد
عطری که دور سفره ی غیبت بلند شد
لبتشنگان چشمهی جانیم تا ابد
ما نانخورِ امامِ زمانیم تا ابد
پلکی بزن..،خزان
زمین” را بهار کن این سالخورده را به جوانی دچار کن اسفندها به یُمن شما عید می شود کهنهلباس جامعه را نونوار کن دلدادههات حسرت دلبر کشیده اند خود را برای این همه عاشق، نگار کن دُکّان دردِ دوری خود را بیا..،ببند غم را ز شغل دائمی اش برکنار کن هوش از سر همه بِبَرَد خنده های تو... روی نقاط ضعفِ دلِ شیعه کار کن گردنکشیِ یاغیِ عشقات حکایتی است... ما را ذبیح های دمِ ذوالفقار کن موری به پیشگاه سلیمان رسیده است ما را به روی فرش وصالت سوار کن کعبه به شوقِ تکیه ی تو ایستاده است فکری به حال خانه ی پروردگار کن مستت به جز شراب نجف، مِی نمی خورد این باده را نصیب گدای خُمار کن صحرانشین! کجای جهان خیمهگاه توست؟!... کُنجی برای گریه ی ما اختیار کن زهرم..،بگو بدل به عسل می کنی مرا آخر میان گریه،بغل می کنی مرا فقرِ مرا اگرچه جهانی جواب کرد دستت گرفت کاسه ی من را..،ثواب کرد بخشندگیِ تو به حسنجان کشیده است این لُطف را عموی کریمِ تو باب کرد روشنترین توسل خورشیدها..،سلام! ذکرت دعای شبزده را مستجاب کرد نام تو رمز سروری کشور من است پیرِ خُمِین با دم تو انقلاب کرد وقتی که گفت نوح قبیله:خَدَمتُهُ... یعنی به روی نوکری ما حساب کرد ما نوکریم..،نوکر جدِّ غریب تو ما را به این لقب خودِ زهرا خطاب کرد ” هیئت؛ کلاس درس ولایتشناسی استروضه ، مرا به کار برایَت مُجاب کرد
یامهدی” است باطن هریاحسینِ” ما... پس سینهزن مسیرِ درست،انتخاب کرد قلبی ... #بردیا_محمدی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای من
سنگ در دستان تو لعل بدخشان میشود
گل به سرمای زمستان گرده افشان میشود
ماه اگرجمعه شبی چشمش به تو روشن شود
دیدهاش نورانی از شمس درخشان میشود
ماه را تبدیل به خورشید کن یبن الحسن
چون ستاره با نگاهت ماه تابان میشود
گر قدم رنجه نمایی زیر خاک مقدمت
سنگ هم گُل می کند گلشن فراواران میشود
این غلط باشدکه با یک گل نمی آید بهار
گر تو آن یک شاخه گل باشی که میزان میشود
بی تعارف یوسف زهرا دگر کم نازکن
گربیایی با تو یک عالم گلستان میشود
نَیِّر تابنده هرآن پرُتو افشان گرشوی
ریگ سوزان بیابانها دُر افشان میشود
کیمیاگرهای دیگر پیش تو خُنیاگرند
وه که مشکلهای ما دست تو آسان میشود
کیمیاگر در حقیقت نرگس چشم شماست
مور چون با یک نگاه تو سلیمان میشود
کوردل بودم ولی دلداده دیدم با دمت
کور مادرزاد هم بینای دوران میشود
گرکنی یک آن نظر کافر که باشد پیشکش
گبر و بودا و یهودی هم مسلمان میشود
ساسان آقایی
#ساسان_آقایی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلیل عشق
خبر از کعبه میپیچد که میآید دلیل عشق
که میپیچد صدای آخرین پیغام ایل عشق
زمین سویش شتابان میرود با الرحیل عشق
محبت میشود، نفرت به دستان کفیل عشق
صدایش امتداد صوت حیدر میشود آری
جهان لبریز از الله اگبر میشود آری
سپاه عشق را تنهاترین سردار میآید
برای فتح خیبر حیدر کرار میآید
و با قدرت برای آخرین پیکار میآید
که مصداق اشدا علی الکفار میآید
عنان کار را از حاکمان پست میگیرد
همینکه ذوالفقار حیدری در دست میگیرد
دوباره قصهی بدر و جمل تکرار خواهد شد
جهان روی سر هر ظالمی آوار خواهد شد
زمین از خواب غفلت عاقبت بیدار خواهد شد
زمان ، مات فروپاشی استکبار خواهد شد
زمین میبیند آخر آن امام مهربانی را
که میکوبد در عالم پرچم صلح جهانی را
صدای مبهم شیپورهای جنگ میآید
دوباره عمرعاص فتنه با نیرنگ میآید
در این پیکار دشمن با هزاران رنگ میآید
به سمت آینه دارد سپاه سنگ میآید
برای جنگ ترکیبی بگو آیا سپر داری؟
تو سرگرمی به دنیا از امام خود خبر داری؟
بلی روز ظهور وعدهی انجیل نزدیک است
عذاب دردناک لشگر سجیل نزدیک است
افول سلطهی دیرینهی قابیل نزدیک است
سقوط پرچم ننگین اسراییل نزدیک است
امام عصر به خونخواهی طالوت میآید
زمان انتقام از جبت والطاغوت میآید
سکوت شیعه بعد از سالها فریاد خواهد شد
میآید آنکه زهرا با ظهورش شاد خواهد شد
که با دستان او صحن بقیع آباد خواهد شد
و از چنگال صهیون قدس هم آزاد خواهد شد
نوید روزهای بهتری از راه میآید
به شبهای جهان خورشید آل الله میآید
بیابانها گلستان میشود وقتی میاید او
و پایان زمستان میشود وقتی میاید او
گدا با شاه همسان میشود وقتی میاید او
چنان نعمت فراوان میشود وقتی میاید او
که حتی یک نفر هم لنگ نان شب نخواهد بود
و دیگر هیچکس از غصه جان بر لب نخواهد بود
دعای جمعههای ندبهخوانی می رسد از راه
امید ملت صاحبزمانی میرسد از راه
دلیل گریههای جمکرانی میرسد از راه
و از مکه صدایی آسمانی میرسد از راه
که آغاز ظهور وعدهی شیرین خوش عهدیست
بهگوش انتظار شهر گلبانگ اناالمهدیست
میآید آنکه لبخندش شود حلال مشکلها
همانکس که به یمن بودنش دل میشود دلها
به محض دیدنش با شوق میگویند سائلها
«الا یا ایهاالساقی ادرکاسا وناولها»
شراب چشمهایش عالمی را مست خواهد کرد
حضورش مردمان را یکدل و یکدست خواهد کرد
به ...
#شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا #گروه_یاقوت_سرخ
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام بانوی عصمت
اسیر لکنت محضیم از ستودن او
قلم به حال سجود است در سرودن او
حجابِ نور نگهبان معجر نور است
و چشم ها همه کورند وقت دیدن او
رُم است خانه ی اجداد طاهرینش؟؟ نه
که قلب حضرت صدیقه است میهن او
دخیل بسته به حبل المتین که از آغاز
علیست نقش نگین مدالِ گردن او
در آن مقام که او سید کنیزان است
به روی خاک مذلّت نشسته دشمن او
به عرشیان برسانید ای ملائک نور
که مهدِ مهدی زهراست عرشِ دامن او
سلام بانوی عصمت به عصمتت سوگند
به اشک شوق تو در لحظه ی چکیدن او
«ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد»
علی رضوانی
#حضرت_نرجس_خاتون #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
انتظار ظهور
صدای چکچک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق
درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق
نشستهاند و در آغوش بغض میپرسند
چرا به ته نرسید این همیشه های فراق
صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت
که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق
به هم بزن غزل انتظار را ای عشق
بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق
صدا صدای غدیر است بشکن این خط را
بده به دست علی باز دست بیعت را
به قلب شبزدهها سر زده تولد صبح
که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح
وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز
و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز
بِکَن ز قلعهی شک هات درب خیبر را
بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را
زمان بیعت با نور مطلق آمده است
به روی لب أ و لسنا علیالحق آمده است
اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله
بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه
امام نور نخستین ، امام خورشید است
امام نور خودش را به ماه تابیدهست
همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود
اطاعت از ولی امر را به ما فرمود
ولی امر علی بود و بچه های علی
غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی
فقط علیست که تدبیر مملکت بکند
کسی نشست به جای علی غلط بکند
اگر تمام جهان پیرو ولایت بود
زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود
ولایتی که برای ظهور افتادش...
زمام کار به دست علی و اولادش
سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش
همآن که پرچم اسلام هست در دستش
گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را
به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را
به هوش باش که صبح وصال میآید
عزیزم آن مه کم سن و سال میآید
اگر به سن کم این امام شک داری
به روی آینهی غیرتت ترک داری
نگیر مسلک اغیار را در این باره
مگر مسیح نزد حرف بین گهواره
بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد
مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد
امام من به مسیح اذن نطق را داده
به دست موسی عمران خودش عصا داده
نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل
نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل
به هود بود همیشه نیاز مردم عاد
نیاز داشت همیشه به والدین اولاد
همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت
ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت
وحید عظیم پور
#شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا #وحید_عظیم_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش
همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش
همان که چشمه میجوشد به اذن برق چشمانش
همان که موج می آید به رقص از حکم طوفانش
همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی
به بالا میبرد از سفره ی پر فیض احسانش
غلام حلقه در گوشم به درگاه همان شاهی
که بهجت ها چو موری خوانده اند او را سلیمانش
سلیمان میبرد حسرت مگر روزی رسد یک دم
در آن چادر که جا دارد شود با فخر دربانش
تفاخر میکنم بر آسمان با این غلامی چون
سلاطین رشک میورزند بر جاه غلامانش
فضای روز روشن میشود از روی رخشانش
به زلف تیره اش شب میشود هر شام حیرانش
ز حسن جلوه اش این بس که مه مانده است حیرانش
چه گویم از کمالاتش که خورشید است سوزانش
سمن سوسن شقایق یاس نرگس نسترن هر گل
گرفت از باد عطر و باد از طرف گلستانش
نمیدانم که عنبر یا که مشک و یا گلاب است این
ولی دانم همه ذرات گردیدند خواهانش
غریب و سائلانه پر گرفتم تا سر کویش
خرید و مهربانانه نشاندم بر سر خوانش
نمک گیر عطایش گشتم و غافل که یک عمری
شکستم حرمت هم نان او را هم نمکدانش
رسیدم تا به جایی که به پاس مهر او باید
هزاران جان ناقابل کنم یکجا به قربانش
گرفتم در کف خود دل که میگوید تپش هایش
خداوندا رسان بر من هزاران تیر مژگانش
فقط تنها همین که سایه دارد بر سر دنیا
اگر عالم فدا گردد نشاید کرد جبرانش
چنان خورشید میتابد به ذره ذره ی عالم
وَ میگردد به گِردش آسمان با کل کیهانش
اگر با جوهر دریا نویسم از مقاماتش
نه تفسیرش توان کردن نشاید بود امکانش
هزاران دفتر و دیوان نوشتند از ازل شاید
بگویند این همه شاعر یکی از جمع عنوانش
نمیدانم چه خواهد کرد با دل جلوه ی رویش
کسی که کرده مجنون عالمی را روی پنهانش
هزاران نسخه دارد زخم دل اما یقین دارم
به غیر از او ندارد کس توان از بهر درمانش
نشسته کنجی و دست دعا دارد برای ما
جهان هم این دعا دارد رسد این هجر پایانش
الا ای منتقم ای وارث تیغ دو دم ،آقا
قسم بر اضطرار زینب و حال پریشانش
بیا و انتقام سینه ی مجروح را بستان
که تا جان در بدن داریم ما ، هستیم گریانش
بیا تفسیر کن آیات قرآنی که از نیزه
به گوش آمد ولی خواندند دونان نامسلمانش
خدایا کن مهیا تا که زهرا آید و گیرد
به دست ساقی بی دست خون از پای چشمانش
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_منجی_عالم_بشریت #شعر_ولادت_یوسف_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹