eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
طوری که نم ز بحر کرم فیض می برد از فیض اشک چشم ترم فیض می برد جان و دلم اگرچه نشد محرمش ولی هر شب همین که پشت درم فیض می برد اینجا حسینیه است شبش مثل کربلاست هرکس که می رسد ز حرم فیض می برد در مجلس حسین که خیر کثیر هست اسمی هم از کسی نبرم فیض می برد فهمیدم از مقام رفیعی که یافته از یاحسین من پدرم فیض می برد فطرس شدن بهانه رفتن به کربلاست اینگونه است بال و پرم فیض می برد از گرد و خاک روی سر زائران تو تا شهر کفر هم ببرم فیض می برد وقتی که خون برای توگریه کنم حسین بیش از تمام تن جگرم فیض می برد مادر اگر پسر دهد از دست ، باز هم هر بار گوید ای پسرم فیض می برد @hadithashk
راهمان افتاد بر شام بلا کاری بکن باز شد دروازه های ناسزا کاری بکن پیکرم زخمی شده ، اما فدای پیکرت می‌کُشد زخم زبان ، ای سر جدا کاری بکن سنگها میبارد از دیوار و در اما حسین بر نگاه شامیان بی حیا کاری بکن سایه من را مدینه هیچ همسایه ندید حال گشتم سایبان بچه ها کاری بکن بی وفایی رسم ما هرگز نبوده ای عزیز بهر تسکین غمم ای با وفا کاری بکن آشنایی نیست اینجا غیر سنگ و کعب نی مرهم دردم بیا ، ای آشنا کاری بکن خارجی خواندند ما را جان تو یک مشت مست ای زلال کوثر و آل عبا کاری بکن پشت پرده همسران شامیان ، من مانده ام بین این نامحرمان ، خون خدا کاری بکن چوب و لعل پاره و نامحرم و ناموس دین غیرت الله حرم مشکل گشا کاری بکن @hadithashk
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکری ات شده تنها هنر نوکرها ” با بی انت و امی یا اباعبدالله” به فدایت همه مادر پدر نوکرها در قیامت تو به فکر من و امثال منی میشوی سنگ صبور و سپر نوکرها عده ای را طلبیدی به زیارت اما نشده قسمتشان بیشتر نوکرها کشته‌ی اشک چه داریم برایت بدهیم ای به قربان تنت چشم تر نوکرها کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر بگذاری سر زانوت سر نوکرها ببری تا که به همراه خودت میمانی جلوی درب جنان منتظر نوکرها ای که درعلقمه خم شدکمرت میبینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می آییم میشود پخش در عالم خبر نوکرها @hadithashk
در شباهت همه جا عشق مگر گوهر نیست عشق، آغوش خدا می‌طلبد، کمتر نیست عاشقان اشک تو را سخت بغل می‌گیرند ارزش چشمه‌ی احساس کم از کوثر نیست قیمت بوسه به رگ‌های تو زینب داند نیزه در شان تو و عطر گل پرپر نیست دخترت گریه‌کنان با لب زخمی می‌گفت: جای سرمایه‌ی ما در دل خاکستر نیست هر که بابای عزیزش به سفر رفته چرا در طبق همسفر پاک سرش، پیکر نیست بی‌حرارت نشود پخته‌ی غم، خامیِ راه بی‌خبر با خبر از حال دو چشم تر نیست عاقبت مرگ مرا وقت عزایت برسان لذت درک تو در حوصله‌ی دفتر نیست روضه‌خوانی که به بین‌الحرمینت جان داد در بهشت است و نیازی به صف محشر نیست @hadithashk
ای شاه غیور یا اباعبدالله ذلت ز تو دور یا اباعبدالله پاک است همیشه دامن مستانت ای جام طهور یا اباعبدالله اسم تو حلاوت است و یادت نمک است شیرینی و شور یا اباعبدالله ای جمع نقیضین که هم همّ و غمی هم سور و سرور یا اباعبدالله پای صف قیمه‌ی تو مردم هستند تا روز ظهور یا اباعبدالله با آشپز و چایچی و شربت ریز شد جنس تو جور یا اباعبدالله از لات محله سینه زن میسازی ای یار صبور یا اباعبدالله گودال تو سجده گاه خونین تو بود مکروب شکور یا اباعبدالله نان سر سفره یادم انداخت که تو رفتی به تنور یا اباعبدالله بر زخم تو‌ بدجور نمک پاشیدند ای گریه‌ی شور یا اباعبدالله لعنت به کسی که تاخت بر روی تنت با سم ستور یا اباعبدالله @hadithashk
آسمان زیر دست و پا گم شد نور حق بود و در خفا گم شد جامه ، عمامه و ردای تنش یا به غارت رسید یا گم شد چشم برهم زدند عریان شد چشم بر هم زد و عبا گم‌شد نیزه هایی که خورده بود حسین همگی زیر چکمه ها گم شد وای از ناله ی انا العطشان که میان سر و صدا گم شد بین گرد و غبار مرکب ها همه هستیِ انبیا گم شد از تن شاه بی ردا میگفت خواهری وا محمدا میگفت آه از پیکر رها مانده از تن شاهِ بی ردا مانده وقت مغرب شده ست و ذبح حسین دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟ پیر مردی عصا زنان میگفت صبر کن چند نیزه جا مانده پاک کن خواهرش نبیند که بر تنش چند رد پا مانده قاتل از روی سینه اش پا شد خنجر کُند بر قفا مانده همه رفتند خواهر است و حسین حیف این شمر بی حیا مانده زیر لب ها خدا خدا میگفت خواهری وا محمدا میگفت @hadithashk
سرکش شده بود ، سر به راهت شده است دلبسته ی پرچم سیاهت شده است این سینه که یک دهه در اندوه تو سوخت دلتنگ شب اول ماهت شده است @hadithashk
یااباعبدالله؛ تمام زندگی اش مملو از محبت بود حسین معنی خوبی برای رحمت بود نشسته بود ولی ایستاده جان میداد تنش شکسته ولی باز با اُبهت بود @hadithashk
هفت روز است بی تو گریانم هفت روز است که پریشانم هفت روز است که پدر جانم بی تو آواره بیابانم خوب شد رفتی و ندیدی که دخترت بین کوچه ها گم بود خوب شد رفتی و ندیدی که عمه این هفته بین مردم بود هفته نه هفت سال بی پدری هفته نه هفت سال خونجگری هفته ای که هزار سال گذشت بین بازار ها به دربه دری هفت شب بوسه ام ندادی تو تن به سم ستور دادی تو ای سر غرق خون لب پر خون چقدر از سرم زیادی تو @hadithashk
تو حق مسلمی تو خود اعجازی لیلای پر آوازه ی مجنون سازی ای شاه قتیل العبرات از لطفت ممنون که مرا به گریه می اندازی @hadithashk
سرکش شده بود ، سر به راهت شده است دلبسته ی پرچم سیاهت شده است این سینه که یک ماه در اندوه تو سوخت دلتنگ شب اول ماهت شده است هرچند که نوکرت فقط زحمت بود مُردیم و نمُردیم ، بگو قسمت بود دلخوش به همینیم که آقا شاید این گریه و اشک ، مرهم زخمت بود هر کس که خودم به پاش افتادم ، رفت آنکس که براش جان خود دادم ، رفت اندوه و غم خودم ز دست دگران تا روضه ی تو شنیدم از یادم رفت در عین رهایی ام دچارم کردی سنگِ سیَهَ م ، تو زرنگارم کردی از رحمت واسعه ت به کشتیِّ نجات مانند حبیب و حر سوارم کردی گرچه عملم درخور تو نیست ، حسین هرچند که این زیاده خواهیست ، حسین تکلیف مرا به مادرت روشن کن سهم من از اربعین بگو چیست ، حسین رفتند همه ، مانده ام اینجا نگران خرج سفرت به دخل من بود گران تنهام ولی مرا به کس نسپاری من جلد توام نه جلد بام دگران من محض تو کردم به جهان پشت ، آخر کوبیده ام هی به سینه ام مشت آخر هی میروم و نمیروم ... این که نشد دلشوره ی کربلا مرا کُشت آخر دردیست به دل دوا شود با حرمت مرغی ست به سینه پر زند تا حرمت خواندم به قنوت ربّنا ... کرببلا رفتم به سجود و گفتم آقا حرمت @hadithashk