eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
اشکهایم دوباره اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد مدتی کار من به تو شبانه می‌افتد سالها فکر معصیت مرا زمینم زد رحم کن بر کسی که عاجزانه می‌افتد بس که بار گناه دیگران به دوشم ماند توشه‌های سفر، ز روی شانه می‌افتد گفتم إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون ‌و فهمیدم گذر پوست به دباغخانه می‌افتد با زبانم تو را نخوانده‌ام، پشیمانم وای بر من که آتش‌ت زبانه می‌افتد عبد خاطی منم، تو غافرالخطیئاتی باز دارد به دست من بهانه می‌افتد من زمین خورده‌ام، خودت مرا بلندم کن مثل طفلی که زیر تازیانه می‌افتد گفت: بابا، حلال کن که برنمی‌خیزم! استخوانم شکسته است و جا نمی‌افتد محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اِنّٙ‌الاٙنسانٙ لٙفیٖ خُسْر باید برای حال زارم ناله سر کرد یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد وقت گرفتاری تو را خواندن، هنر نیست آنکه همیشه خوانده نامت را، هنر کرد فهمیده‌ام از اِنّٙ‌الاٙنسانٙ لٙفیٖ خُسْر هرکس که از یاد تو غافل شد ضرر کرد دیروز اهل اشک و استغفار بودم امروز اما معصیت بر من اثر کرد شرمنده از بار گناهم بودم اما بخشندگی‌هایت مرا شرمنده‌تر کرد کارم گره خورده‌ست، دیگر مطمئنم باید حسین‌بن‌علی را باخبر کرد می‌رفت زینب پابه‌پای آن سری که منزل به منزل بر فراز نِی سفر کرد یکجا میان طشت‌ و یکجا بین گودال یکجا هم از بازار شامی‌ها گذر کرد محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
با غُل و زنجیرِ دورِ دست و ‌پام آخرش هر طوری که بود اومدم هیچکسی جز تو محلم نمیداد تا تعارفم زدی، زود اومدم حالا که من اومدم خودت بگو روسیاه با چشم گریون نمیخوای؟ خیلی وقته پشت در مُعطلم! درو وا کن خدا، مهمون نمیخوای؟ واسه جبران بدی‌هام اومدم لااقل بهم یه راهِ حل بده کتابِ روی سرم واسطمه تورو قرآن به منم محل بده معصیت حس خوبی بهم نداد حال خوبِ سحرو ازم گرفت بغلم کن، منو تحویلم بگیر آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت برا عاقبت بخیر شدن، باید از همه غیر خودت فرار کنم اگه امشب منو عَفوَم نکنی با شب اول قبر چکار کنم؟ یه کاری کن که شب اول قبر رو لبم ذکر خدا خدا بیاد قَسَمِت میدم منو تنها نذار زود خبر بده امام رضا بیاد بیا امشبو به جای غضبت مهربونیتو بهم نشون بده آی اونی که به بدا امون میدی یه باره دیگه بهم امون بده تو‌ بزرگی پس بزرگی کن برام جلو خوبات بدیمو وجب نکن جونمو بگیر ولی جونِ حسین با عقوبتت منو ادب نکن تورو به جون اونی قسم دادم که تو گودالم تورو صدا میزد قربونش برم نه واسه‌ی خودش واسه خاطر ما دست‌وپا میزد! محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عالی مقام هرکس که شد غلام تو بااحترام شد پس خوش‌بحال آنکه برایت غلام شد فردا فقیر کوی‌تو آقاست در بهشت قنبر به لطف نام تو عالی‌مقام شد هر سینه‌ای که محرم راز نبی نبود! اینگونه شد که با تو فقط هم‌کلام شد مولا حلال بی‌تو برایم حلال نیست آب‌روان بدون تو بر من حرام شد یا تا نجف مرا ببرم یا بکُش مرا فرقی نمی کند بخدا هرکدام شد باید که شرح فضل تو را صد کتاب کرد یک منقبت نوشتم‌و دفتر تمام شد محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
"مادر مؤمنان" لقب داری تا ابد همچو کوهِ ایمانی بهترین همسر رسولُ الله اولین بانوی مسلمانی مٙحرم سِرّ مصطفی بودی لحظه لحظه کنار او ماندی نزد پیغمبر خدا خود را کمتر از یک کنیز می خواندی هر کجا کار دین گره می خورد ثروتت را نثار می کردی اُسوه‌ی ساده‌زیستی بودی "از تجمل فرار می کردی" حُسن رفتار و خُلق نیکویت بین خٙلق خدا زبانزد شد آنچنان کار خیر کردی که خانه‌ات غرق رفت‌وآمد شد در همان عصر جاهلیت هم جلوه دادی کلام مُتقٙن را باوجودت قُریشیان دیدند مظهری از کمال یک زن را راستگو، با وقار، خوش سیرت مثل تو هیچکس در عالٙم نیست! حق بده کم بیاورم، آری "مادر فاطمه" شدن کم نیست... @hadithashk
رود سرگردانم و سر در گریبان زیستم حیف، دیگر بنده‌ی خوبی که بودم، نیستم در به رویم باز کن، عبدِ فراری آمده در ضیافت با لباسِ شرمساری آمده رزق من را سفره‌ی رنگین شیطان کور کرد دام‌های او مدام از تو دلم را دور کرد چشمهایم میشود از حال‌و روزِ خویش، تر نزد تو هر کس که اشکش بیش، عَفوش بیشتر من که لایق نیستم، تو لایق بخشیدنی از گدا رو بر مگردان، گرچه دلگیر از منی هر چه را که هست غیر یاد خود، از من بگیر اصلا امشب کار سائل را خودَت گردن بگیر میشود آیا گدا را غرق آغوشش کنی؟ آن همه کوه گناهم را فراموشش کنی؟ من که با آن کوهِ عصیان، باز مهمان توأم بعد مرگم بیشتر محتاج احسان توأم در سرازیری قبرم کیست در دور و برم؟ ضامن آهو بیاید کاش بالای سرم کاش زهرا مادرم آغوش خود را وا کند کاش حیدر برگه‌ی عفو مرا امضا کند قبر تاریک مرا روشن کن از نور نجف باز شیرین کن دهانم را به انگور نجف هرچه باشم، هرکه باشم ریزه‌خوار حیدرم نیست جز عشق امیرالمومنین در باورم خانه‌ی دل را مصفا کن برای مرتضی جان من قربان نام بچه‌های مرتضی بارالها گرچه افتادم ز چشمانت ولی بر گدایت رحم کن، جانِ حسین بن علی جانِ آنکه در تنور نان، سرش میسوخته جانِ آنکه پیش چشم مادرش میسوخته ای خدا آسان بگیر این بار بر ما، با حسین یاحسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین @hadithashk
يَا عَظِيمَ الْمَن! منم، آن بی حیا باز کن در را به رویم ای خدا دست‌ْخالی سوی اینجا آمدم گرچه دیر، اما خدایا آمدم بندگی را پای شیطان باختم حیف شد، قدر تو را نشناختم عمر من پای گناهان آب رفت وقتِ طاعت، چشم‌هایم خواب رفت قطره قطره معصیت‌ها رود شد نم‌نم این نفسم چنان نمرود شد عُجْب، دل را‌ از مسیرت دور کرد با حجابِ نور، آن را کور کرد عطر اخلاص از میان برچیده شد قبلِ بسم‌الله اسمم دیده شد غیر دنیا را نمی‌دیدم ببخش جای احسان، بُخل ورزیدم ببخش غفلت از حال یتیمان داشتم بیشتر از حق خود برداشتم بارالها من پشیمانم همین نه مرا ! قرآنِ بر سر را ببین لیلة‌القدر است احیا کن مرا در شب احیا مهیا کن مرا بر من و جسم نحیفم رحم کن جان زهرا من ضعیفم رحم کن ای که در دل مِهر خود را کاشتی پس بیا یک بار دیگر، آشتی رحمتت در من اُمیدی ساخته عَفوِ تو دل را طمع انداخت أَیْنَ سَتْرُک؟ أَیْنَ عَفْوُکَ؟ یا کریم یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیم بر دلِ من رنگی از اعجاز ده عاشقان را تا نجف پرواز ده تا که حیدر هست، دلها منجلی‌ست مُهر عَفوَم دست مولایم علی‌ست از علی گفتیم و غم آغاز شد وای از آن فرقی که دیگر باز شد ای فلک، حال علی ناگفتنی‌ست گریه کن زینب که بابا رفتنی‌ست @hadithashk