eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
548 دنبال‌کننده
424 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار بار شنیدیم، ذوالجناح تو آمد ولی چه می شود این‌بار، بی‌سوار نیاید 📹 شعرخوانی @ShereHeyat
هدایت شده از حامد انتظام
4_5922644589902037036.mp3
6.92M
در محضر تو عالم و آدم مودب است ای مادری که مادر عباس میشوی @hamedentezam
مشک برداشت که سیراب کند دریا را.mp3
878.6K
مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب ماه می خواست که مهتاب کند دریا را تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید ماه افتاد که محراب کند دریا را تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب زخم می خورد که خوناب کند دریا را ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس تا درآغوش خودش خواب کند دریا را آب مهریه ی گل بود و الا خورشید در توان داشت که مرداب کند دریا را روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل چون خدا خواست که نایاب کند دریا را https://eitaa.com/hafez_adabiyat
مبادا.mp3
849.4K
مبادا شمع در ایوان سقاخانه کم باشد   ‎مبادا شمع چشمان تو دور از این حرم باشد   ‎مبادا بر دل بالابلندت ،ماه سروستان!   ‎از اندوه لبان خشک گلها بار غم باشد   ‎کدامین دست ،دستم را بگیرد غیر دستانت   ‎به دستان کدامین شیر میدان ها علم باشد   ‎پس از تو خیمه آتش می زند  قلب محرم را   ‎چه امیدی به فردا بی نگاه صبحدم باشد   ‎به غیر از دستهای حضرت مولا و دستانت    ‎ندیدم هیچ دستی حامل تیغ دو دم باشد   ‎من اول روز دانستم که باید حضرت دستت   ‎شهید اولین بین شهیدان حرم باشد   ‎ردای غیرتت،خیل علمداران این میدان   ‎فدای دستهای تو سر یاران این میدان" دو دست مست سقا ، ساقی شورآفرینان شد دمش باب الحوائج بود و صدها مشکل آسان شد https://eitaa.com/hafez_adabiyat
سارا جلوداریان.mp3
1.53M
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟ با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند از هرزه علف‌های فراموش، بپرسید: با خاطرۀ آن گل بی خار چه کردند؟ از چاه بپرسید، همان چاه مقدس  با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟ ای کاش که از حنجره باد بپرسید با قاصدک سوخته اشرار چه کردند اصلا بگذارید خود آب بگوید با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟ اصلا بگذارید، که خورشید بگوید خورشید! بگو با سر سردار چه کردند؟ نیزار گواه است که با خوبترین‌ها این قوم خطا رفتۀ تاتار چه کردند؟ بیعت شکنان، نقشه کشیدند و دوباره با ذریۀ حیدر کرار چه کردند؟ ای قامت افراشته در سجدۀ بسیار لب‌های عطش با تب بسیار چه کردند؟ نیلوفر پژمردۀ شب‌های خرابه با بغض تو ای ابر سبکبار چه کردند؟ در ماتم شمع و گل و پروانه و بلبل ای اشک به یاد آر، به یاد آر چه کردند" https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شعرخوانی علیرضابدیع.mp3
1.56M
"یا حضرت عباس! بگو محتشمت را از جوهره علقمه پر کن قلمت را جاری شود از دامنه‌اش چشمه‌ای از خون بر دوش بگیرد اگر الوند غمت را یک دست تو در آتش و یک دست تو بر آب دندان به جگر گیر و به پا کن علمت را آن جا که علی اصغر شش ماهه شهید است شاعر یله کن قافیه محترمت را بی نیزه و بی اسب بماناد که بی دست چون باد برآشوب که دشمن همه بیدست بگذار گشایش گر این واقعه باشی بر علقمه قفلی‌ست و دست تو کلیدست ابروی ترک خورده عبّاس ... خدایا شقّ القمر از لشکر ابلیس بعیدست بر نیزه سر توست که افراشته گردن؟ یا سرخ‌ترین سوره قرآن مجیدست؟ روزی که سری بر سر هر نیزه بروید در عالم عشّاق عزایی‌ست که عیدست شمشیر کن از فرط جنونت قلمت را چون قافیه باخته شعر یزیدست چون قافیه باخته شعر یزید است شمشیر کن از فرط جنونت قلمت را یا حضرت عبّاس! قدم رنجه کن، آرام بگذار به چشمان ملائک قدمت را" https://eitaa.com/hafez_adabiyat
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت.mp3
766.5K
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رسایت تا قیامت همه جا محشر کبرای تو برپاست ای شب تار عدم ، شام غریبان عزایت عطش و آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت خبری مختصر از حادثه ی کرب و بلایت همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز که درخشید خدا در همه ی آینه هایت کاش بودیم و سرودیده و دستی چو ابوالفضل می فشاندیم سبک تر ز کفی آب به پایت از فراسوی ازل تا ابد ای حلق بریده می رود دایره در دایره پژواک صدایت   https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شعرخوانی امین تارخ.mp3
898.6K
"چه کربلا ست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله ی مردی غریب می آید چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ، ملک در خروش می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می آید هنوز ناله زلب های خشک می آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید هنوز گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید " ؟ https://eitaa.com/hafez_adabiyat
ترکیب بندوصال شیرازی.mp3
2.13M
زینب چو دید پیکری اندر میان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون بی‌حد جراحتی نتوان گفتنش که چند پامال پیکری نتوان دیدنش که چون خنجر در او نشسته چو شهپر که در هما پیکان در او دمیده چو مژگان که از جفون گفت این به خون‌طپیده نباشد حسین من این نیست آن که در بر من بود تا کنون یک دم فزون نرفت که رفت از کنار من این زخم‌ها به پیکر او چون رسید چون؟ گر این حسین قامت او از چه بر زمین ور این حسین رایت او از چه سرنگون؟ گر این حسین من، سر او از چه بر سنان ور این حسین من، تن او از چه غرق خون یا خواب بوده‌ام من و گمگشته است راه یا خواب بوده آن‌که مرا بوده رهنمون می‌گفت و می‌گریست که جان‌سوز ناله‌ای آمد ز حنجر شه لب تشنگان برون کای عندلیبِ گلشن جان آمدی بیا ره گم نگشته خوش به نشان آمدی بیا آمد به گوش دختر زهرا چو این خطاب از ناقه خویش را به زمین زد ز اضطراب چون خاک جسم برادر به بر کشید بر سینه‌اش نهاد رخ خود چو آفتاب گفت ای گلوبریده سر انورت کجاست؟ وز چیست گشته پیکر پاکت به خون خضاب؟ ای میر کاروان، گهِ آرام نیست، خیز! ما را ببر به منزل مقصود و خوش بخواب من یک تن ضعیفم و یک کاروان اسیر وین خلق بی‌حمیت و دهر پر انقلاب از آفتاب پوشمشان یا ز چشم خلق اندوه دل نشانمشان، یا که التهاب؟ زین العباد را به دو آتش کباب بین سوز تب ازدرون و برون تا به آفتاب گر دل به فرقت تو نهم کو شکیب و صبر ور بی رو به شام کنم کو توان و تاب دستم ز چاره کوته و راه دراز پیش نه عمر من تمام شود نه جهان خراب لختی چو با برادر خود شرح راز کرد رو در نجف نمود و درِ شکوه باز کرد
هدایت شده از ادبخانه
۲۲ خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو ای حیات دوستان در بوستان بی‌من مرو ای فلک بی‌من مگرد و ای قمر بی‌من متاب ای زمین بی‌من مروی و ای زمان بی‌من مرو این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی‌من مباش و آن جهان بی‌من مرو ای عیان بی‌من مدان و ای زبان بی‌من مخوان ای نظر بی‌من مبین و ای روان بی‌من مرو شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید من شبم تو ماه من بر آسمان بی‌من مرو خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل تو گلی من خار تو در گلستان بی‌من مرو در خم چوگانت می‌تازم چو چشمت با من است همچنین در من نگر بی‌من مران بی‌من مرو چون حریف شاه باشی ای طرب بی‌من منوش چون به بام شه روی ای پاسبان بی‌من مرو وای آن کس کو در این ره بی‌نشان تو رود چو نشان من تویی ای بی‌نشان بی‌من مرو وای آن کو اندر این ره می‌رود بی‌دانشی دانش راهم تویی ای راه دان بی‌من مرو دیگرانت عشق می‌خوانند و من سلطان عشق ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی‌من مرو @adabkhane