eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
485 دنبال‌کننده
383 عکس
74 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرخوانی امین تارخ.mp3
898.6K
"چه کربلا ست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله ی مردی غریب می آید چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ، ملک در خروش می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می آید هنوز ناله زلب های خشک می آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید هنوز گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید " ؟ https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شعرعاشورایی افشین علا.mp3
702.7K
ای بی‌کفن که بر کفن خلق، نام توست شاهی اگر نشسته به تختی، غلام توست سرچشمه ی تداوم دین بر زمین پست از ارتفاع حنجره تشنه کام توست هر جا که جاده‌ای و سواری و مقصدی است درگیر شرم، از سفر ناتمام توست زخم از ستاره بر تنت افزون و آسمان با سیل اشک در صدد التیام توست آتش چگونه شرم ندارد ز سوختن وقتی که خاندان نبی در خیام توست شش گوشه است قبر تو زیرا که دست‌ها از هر طرف دراز به شوق سلام توست مشک برادر تو اگر شد تهی ز آب این اشک‌ها مقدمه انتقام توست @hafez_adabiyat
شعرخوانی.mp3
1.49M
"خیمه از یاران نام آور تهیست نوبتش دیگر بر آن سرو سهیست او علمدار است و سقایی دلیر خون حیدر در رگ آن نره شیر چون فغان "العطش" تابش برید بی امان او نزد آقایش رسید گفت: "آقا! بچه هایت تشنه اند سوز و گرما در جگر ها هشته اند" گفت و نالی تا قرار از دست رفت مشک خالی تیغ کین را بست رفت رو به رویش عالمی دریای آب تشنه است سقای ما آن مه نقاب کف درون موج آن دریا فرو ناگهانش روی مولا روبرو بین حسین عطشان میان خیمه هاست خود بگو: "نوشیدن آبت رواست؟" مشت آبش را به دریا هدیه داد مشک خود را پر نمود و ره فتاد اذن جنگیدن حسین بر او نداد زین سبب آرام او در ره فتاد دست چپ مشکی و بر دوشش لوا می رود تا خیمه ها سقای ما کوفیان تیغ از نیام پرداختند جانب سقای عطشان تاختند شیر اوژن از نیام تیغش کشید نعره زن تا این که بر دشمن رسید عاقبت سقای عطشان خسته شد راه خیمه روبرویش بسته شد تیغ دشمن دست چپ را قطع کرد کربلا را سر به سر چون نطع کرد ضرب دیگر دست دیگر هم فتاد بر دل مولای مردان غم فتاد صد هزاران رو به رویش در کمین بر سرش دارد عمود آهنین "یا حسین! ادرک اخاک! یا حسین!" این علمدار است با شولای شین چون که فریاد برادر را شنید بی امان بر نعش آن سقا رسید برتنش دستی نمانده؛ بر زمین بر سرش دارد عمود آهنین خنده زد عباس چشمش را گشود خون ز روی چهره اش زهرا زدود "در حرم بس تشنگی پاینده است گو عمو از کودکان شرمنده است!" ؟ @hafez_adabiyat
کیست این زن.mp3
844.8K
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش روبه‌روی صاحبان سبحه و زر ایستاده گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده مثل کوهی باز هم الله‌اکبر، ایستاده گاه بالای سر سرهای بی‌تن گریه کرده گاه بالای سرِ تن‌های بی‌سر ایستاده در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی این‌که در این مسجد بی‌بام و بی‌در ایستاده کیست این زن، این‌که چون سروی میان آتش و دود با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده @hafez_adabiyat
صبحی دگر.mp3
675.8K
صبحی دگر می آید ای شب زنده داران از قله های پر غبار روزگاران از بیکران سبز اقیانوس غیبت می آید او تا ساحل چشم انتظاران آید به گوش از آسمان اینست مهدی! خیزد خروش از تشنگان اینست باران! با تیغ آتش می درد آن وارث نور در انتهای شب گلوی نابکاران از بیشه زارِ عطرهای تازه آید چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران آهنگ میدان تا کند او باز ماند در گرد راهش مرکب چابک سواران آیینه آیین حق ای صبح موعود ماییم سیمای تو را آیینه داران دیگر قرار بی تو ماندن نیست در دل کی می شود روشن به رویت چشم یاران @hafez_adabiyat
سلام ما به خدیجه که اسوه ی تقواست.mp3
1.74M
سلام ما به خدیجه که اسوه‏ى تقواست‏ درود ما به خدیجه که مادر زهراست‏ اگر که مریم عذراست مام یک عیسى‏ خدیجه کفو نبى مام یازده عیسى است‏ بزرگ بانوى اسلام و مادر سادات‏ که نسل طاهر هاشم از این ذوالقرباست‏ فراز مأذنه ‏ها نام حق بلند ز اوست‏ به پاى دین مُحمّد از او در این دنیاست‏ وفا و معرفت و صبر واستقامت او به صفحه صفحه ‏ى تاریخ تا ابد گویاست‏ مرا چه زهره که مدح ورا کنم عنوان‏ کسى که مادح او ذات خالق یکتاست‏ من و مدیح خدیجه کجا توانم گفت که مدح او به کتاب اللَّه از الف تا یاست‏ من و مدیح خدیجه حدیث مور و ملخ‏ شعار من به روایت چو قطره و دریاست‏ @hafez_adabiyat
هرکسی را به سر هوایی است.mp3
1.62M
هر کسی را به سر هوایی هست رو به سویی و دل به جایی هست گاه انسان رسد به بن‌بستی که نه راهی نه رهنمایی هست نه غباری ز گَرد قافله‌ای نه نشانی ز نقش پایی هست نه ز یاران و رفتگان خبری نه پیامی ز آشنایی هست از کران تا کران، افق تاریک نه بدایت نه انتهایی هست... جاده پر پیچ و غیر ظلمت هیچ وه چه وحشت‌فزا فضایی هست دو دلی، اضطراب، ظلمت شب گم شدن را عجب بلایی هست ناگهان مژده آورد هُدهُد که سلیمانی و سبایی هست... هاتفی مژده‌ام سرود از غیب گوش جان باز کن صدایی هست از گره‌های کار بسته مترس که به عالم گره‌گشایی هست وحشتی از خروش موج مکن که در این بحر، ناخدایی هست این جهان خود به خود نمی‌گردد که به غیب جهان خدایی هست. @hafez_adabiyat
Salar Aghili - Moje Ashk.mp3
5.18M
عاشقی آواره ام در غربت چشمان تو گریه پنهان کرده ام از حرمت چشمان تو عطر تو را گرفته تن لحظه های من صد باغ گل شکفته شده در هوای من امشب تمام غربت خود را گریستم، گریستم شاید دل تو بسوزد برای من برای من من آن موج اشکم که بی اختیارم خودم را به آغوش تو میسپارم تو دریای من باش به حسرت گذشته همه روزگارم ز دیروزو امروز دلی خسته دارم تو فردای من باش یک لحظه نگاه تو مرا راحت جان است چشمان تو آرامترین خواب جهان است زیبایی چشمان نظر کرده آهو رازیست که در عطر نگاه تو نهان است من آن موج اشکم که بی اختیارم خودم را به آغوش تو میسپارم تو دریای من باش به حسرت گذشته همه روزگارم ز دیروزو امروز دلی خسته دارم تو فردای من باش
طبع من باز پر درآوردست.mp3
854K
طبع من، باز پر درآورده ست رو به صحرای محشر آورده ست کیست این آفتاب خون آلود کز پس کوه، سر بر آورده ست؟ تا بسازد تغزلی خونین خنجر آورده، حنجر آورده ست تا بیاویزدش به دامن دوست دست‌های برادر آورده ست قصۀ نامکرری از عشق داغ‌های مکرر آورده ست سر به سوی آن عرش می‌سایند نخل‌هایی که بی سر آورده ست تا که دل بر کند ز خرد و کلان اصغر آورده، اکبر آورده ست از کجا این امیر بی لشکر این همه شعر پرپر آورده ست هفت صحرا غزال تازه نفس هفت وادی، کبوتر آورده ست تا بهشتی کند بیابان را یک سبد سیب نوبر آورده ست از برای مسافران بهشت خیمه‌گاهی معطر آورده است ذوالفقار علی ست، یا که خلیل دست از آستین در آورده است؟ حج ماه مرا نظاره کنید چه صفایی به مشعر آورده است تشنه لب رفته ساقی و، بی دست آب از حوض کوثر آورده است @hafez_adabiyat