eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
549 دنبال‌کننده
424 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چنین شنیدم که لطف یزدان.mp3
792.6K
چنین شنیدم که لطفِ یزدان به رویِ جوینده در نبندد دری که بگشاید از حقیقت بر اهلِ عرفان دگر نبندد چنین شنیدم که هر که شب‌ها نظر ز فیضِ سحر نبندد مَلَک ز کارش گره گشاید؛ فلک به کینش کمر نبندد دلی که باشد ز صبحْ خیزان، عجب نباشد اگر که هر دم دعای خود را به کویِ جانان به بالِ مرغِ اثر نبندد ز تیر آهِ چو ما فقیران، شود مشبک اگر که شب‌ها  فلک بر انجم زره نپوشد؛ قمر ز هاله سپر نبندد اگر خیالش به دل بیاید سخن بگویم، چنان‌که طوطی جمال آئینه تا نبیند، سخن نگوید، خبر نبندد @hafez_adabiyat
رباعی.mp3
716.5K
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند هر جا که دری بود به شب بربندند الا در عاشقان که شب باز کنند افسوس که ما عمر تباهی داریم در حضرت او روی سیاهی داریم هر روز از او لطفی و از ما گنهی شکرانه ی هر لطف گناهی داریم ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی در ظلمت شب ، صبح نماینده تویی درهای امید بر دلم بسته شده بگشای خدایا که گشاینده تویی @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پروانه های وصال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمان وسعت دریای تو را درک نکرد احدی نیز بلندای تو را درک نکرد همه در اوج عطش روزه گرفتیم اما هیچکس روضه‌ی لب‌های تو را درک نکرد پدر و مادرم بفدایت یااباعبدالله😭 شب جمعه زیارت امام حسین علیه‌السلام 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرخوانی علی فردوسی.mp3
960.8K
یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و به او افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد: تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد! @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرخوانی طیبه عباسی.mp3
1.08M
واژه ها را خط به خط ، خوش خط و خوانا می نویسد زخمی است و درد دارد باز اما می نویسد صبح حتما آفرین می گیرد از آموزگارش آخرین مشق شبش را بس که زیبا می نویسد او کلاس چندم است ، این قدر آرام است و محکم او وصیت نامه نه ، انگار انشا می نویسد کفش‌ها و پیرهنها و عروسک‌های خود را یک به یک می بخشد و از رسم دنیا می نویسد دوربین‌های جهانی باز هم کورند و خاموش آه گویا نامه ی خود را به فردا می نویسد گرچه موجی کوچک است ، اما به آیات شگفتش از عصای حضرت موسی و دریا می نویسد سامری را خوار و کوچک می کند با چند جمله از طلوع صبحدم در طور سینا می نویسد خوب می داند شهادت تازه آغاز حیات است آخر نامه الیه راجعون را می نویسد سالهای بعد پیروزی معلم روی تخته نام او را در میان بهترینها می نویسد @hafez_adabiyat
 صبح حتما آفرین می گیرد از آموزگارش شاعر: طیبه عباسی برای هیا ، (کودک فلسطینی که شب قبل از شهادت وصیتنامه اش را نوشته بود):   واژه ها را خط به خط ، خوش خط و خوانا می نویسد زخمی است و درد دارد ، باز اما می نویسد  صبح حتما آفرین می گیرد از آموزگارش آخرین مشق شبش را بس که زیبا می نویسد   او کلاس چندم است؟ اینقدر آرام است و محکم! او وصیت نامه نه! انگار انشا می نویسد! کفش ها و پیرهن ها وعروسک های خود را یک به یک می بخشد و از رسم دنیا می نویسد   دوربین های جهانی باز هم کورند و خاموش آه ... گویا نامه‌ی خود را به فردا می نویسد   گرچه موجی کوچک است اما به آیات شگفتش از عصای حضرت موسی و دریا می نویسد   سامری را خوار و کوچک میکند با چند جمله از طلوع صبحدم در طور سینا می نویسد   خوب می داند شهادت تازه آغاز حیات است... آخر نامه "الیه راجعون" را می نویسد... سال های بعدِ پیروزی ، معلم روی تخته نام او را در میان بهترین ها می نویسد... 😔
نروم.mp3
1.48M
نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی به خداییت قسم برتر از آنی که برانی به تو مأنوسم و یکدم زتو مأیوس نگردم چه به عرشم بکشانی چه به خاکم بنشانی بنوازی بگدازی تو حکیمی تو بصیری بکشی زنده کنی مصلحت از توست تو دانی من بیچاره به غفلت ز تو هر سو بگریزم تو کرامت کنی و باز به سویت بکشانی که مرا می دهد از لطف پناهی؟ تو پناهی که تواند گره از کار گشاید؟ تو توانی هرچه خواهی به سرم آر ولی روی مگردان هرچه دادی بستان لیک خودت را نستانی @hafez_adabiyat
هدایت شده از اخلاق رحمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شهید آوینی: راه قدس مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلایی است و کربلایی مرد میدان عشق است https://eitaa.com/akhlagherahmany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Be Yek Negah.mp3
11.59M
به یک نگاه تو تطهیر میشود دل من به یک کرشمه نمک گیر میشود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكسته‌بستهٔ تقصیر میشود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجره‌ات دخیل نالهٔ شبگیر می‌شود دل من سرشک حاجت هر كس كه می‌چكد بر خاک كنار پنجره تصویر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم كه می‌نگرم هزار مرتبه تكثیر می‌شود دل من به روی آبنماهای صحن نو چون موج به عشر و عاطفه درگیر میشود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر می‌شود دل من چگونه قصد زیارت کنم برای وداع مگر ز دیدن تو سیر میشود دل من @hafez_adabiyat
ازچمن تاانجمن جوشش بهاررحمت است.mp3
1.23M
از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است دیده هرجا باز می‌ گردد دچار رحمت است خواه ظلمت‌کن تصور خواه نور آگاه باش هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است ذره‌ها در آتش وهم عقوبت پر زنند باد عفوم این‌قدر تفسیر عار رحمت است دربساط آفرینش جزهجوم فضل نیست چشم نابینا سپید از انتظار رحمت است ننگ خشکی خندد ازکشت امیدکس چرا شرم آن روی عرقناک آبیاررحمت است قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست آنچه عصیان‌خوانده‌ای‌آیینه‌دار رحمت است کو دماغ آنکه ما از ناخدا منت‌کشیم کشتی بی‌دست و پاییها کنار رحمت است نیست باک از حادثاتم در پناه بیخودی گردش‌رنگی‌که من دارم حصار رحمت است سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست تا نفس باقی‌ست هستی در شمار رحمت است وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است نه فلک تا خاک آسوده‌ست در آغوش عرش صورت رحمان همان بی‌اختیار رحمت است شام اگرگل‌کرد بیدل پرده‌دار عیب ماست صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است @hafez_adabiyat
خداوندا.mp3
516.1K
خداوندا عطاهای تو عام است عنایتهای عامّت بر دوام است خداوندا توئی حامی و حاضر به حال بندگان خویش ناظر خداوندا نظر بر جان ما کن گذر بر کلبه ی احزان ما کن الهی جز درت جایی نداریم کجا تازیم چون پایی نداریم الهی من کیم اینجا گدایی میان دوستانت آشنایی الهی سوختم من در فراقت میان آتش غم زاشتیاقت @hafez_adabiyat
هدایت شده از هنرنامه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸برادر حامد انتظام ▫️در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها 🔹پخش از شبکه قرآن ▫️برنامه ی سحرگاهی دل آرام ▫️با همکاری سازمان بسیج هنرمندان استان قم ▫️رمضان ۱۴۰۳ 🔻هنرنامه قم با ما همراه باشید http://eitaa.com/honarnameqom
هدایت شده از حافظ خوانی و ادبیات
دو خوانش غزل ۱۳۱ حافظ.m4a
4.69M
غزل شمارهٔ ۱۳۱ بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس یافت که خاک میکده عشق را زیارت کرد مُقام اصلی ما گوشه خرابات است خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز نظر به دردکشان از سر حقارت کرد به روی یار نظر کن ز دیده منت دار که کار دیده همه از سر بصارت کرد حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد @hafez_adabiyat
رفتی ای ماه خدا ماه جلی.mp3
685.1K
رفتی ای ماه خدا ماه جلی ماه مهمانی حق ماه علی مه عشق و مه شور و مه نور مه دلدادگی و ماه سرور مه عفو و مه غفران گناه ماه دلبستگی دل به الاه با نوایی همه لبریز دعا داشتم در دل شب با تو صفا همنوا با دل زارم بودی چلچراغ شب تارم بودی همه شب با دل پر از غم و آه خجل از معصیت و بار گناه می زدم توبه به هر شعله نفس رو به درگاه تو می کردم و بس می روی ای مه پر قدر و بها ای صفا بخش دل و دیده ما اشک ما بدرقه راهت باد نرود خاطره هایت از یاد @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکسی را به سر هوایی است.mp3
1.62M
هر کسی را به سر هوایی هست رو به سویی و دل به جایی هست گاه انسان رسد به بن‌بستی که نه راهی نه رهنمایی هست نه غباری ز گَرد قافله‌ای نه نشانی ز نقش پایی هست نه ز یاران و رفتگان خبری نه پیامی ز آشنایی هست از کران تا کران، افق تاریک نه بدایت نه انتهایی هست... جاده پر پیچ و غیر ظلمت هیچ وه چه وحشت‌فزا فضایی هست دو دلی، اضطراب، ظلمت شب گم شدن را عجب بلایی هست ناگهان مژده آورد هُدهُد که سلیمانی و سبایی هست... هاتفی مژده‌ام سرود از غیب گوش جان باز کن صدایی هست از گره‌های کار بسته مترس که به عالم گره‌گشایی هست وحشتی از خروش موج مکن که در این بحر، ناخدایی هست این جهان خود به خود نمی‌گردد که به غیب جهان خدایی هست. @hafez_adabiyat
شکر و سپاس.mp3
1.37M
شکر و سپاس و منت و عزت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا یاد تو روح‌پرور و وصف تو دلفریب نام تو غم‌زدای و کلام تو دلربا شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا خواهندگان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا آن دست بر تضرع و این روی بر زمین آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا یارب به دست او که قمر زآن دو نیم شد تسبیح گفت در کف میمون او حصا یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی یارب به آب دیدهٔ مردان آشنا دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینهٔ شفا سبحان من یمیت و یحیی و لا اله الا هوالذی خلق الارض والسماء انشاتنا بلطفک یا صانعَ الوجود فاغفرلنا بفضلک یا سامعَ الدعا یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم و امید بسته بر کرمت عفو مامضی @hafez_adabiyat
بیاتابرآریم دستی زدل.mp3
655.1K
بیا تا برآریم دستی ز دل که نتوان برآورد فردا ز گل همه طاعت آرند و مسکین نیاز بیا تا به درگاه مسکین نواز چو شاخ برهنه برآریم دست که بی برگ از این بیش نتوان نشست خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود گناه آید از بندهٔ خاکسار به امید عفو خداوندگار کریما به رزق تو پرورده‌ایم به انعام و لطف تو خو کرده‌ایم خدایا به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۸۹ حافظ.mp3
4.38M
غزل شمارهٔ ۲۸۹     مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش من همان به که از او نیک نگه دارم دل که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نگهش بوی شیر از لب همچون شکرش می‌آید گر چه خون می‌چکد از شیوه چشم سیهش چارده ساله بتی چابک وشیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش در پی آن گل نورسته دل ما یا رب خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند ببرد زود به جانداری خود پادشهش جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در صدف سینه حافظ شود آرامگهش   @hafez_adabiyat