eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
420 دنبال‌کننده
122 عکس
4 ویدیو
28 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📍آیا علیه‌السلام می‌خواست فقط برای حفظ جانش از فرار کند؟ 🔻در اینگونه آمده است که امام پس از اطلاع یافتن از مرگ و قصد حاکم مدینه نسبت به بیعت گرفتن از او برای با اهل بیتش از مدینه به سمت مکه حرکت کرد. 🔻اما آیا این حرکت را می‌شود صرفا فراری برای حفظ جان دانست؟ 🔰 اما اگر بنا بود فقط فرار کند باید این کارها را انجام می داد کما اینکه برخی به او گفتند! 1⃣ از مسیر فرعی می‌رفت، در حالی که امام از مسیر اصلی رفت. 📎 الفتوح، ابن اعثم،ج۵،ص۲۲ 2⃣ به جایی می رفت که او را نشناسند کما اینکه محمدحنفیه و دیگران این پیشنهاد را دادند، اما امام به رفت که پایگاه بزرگان و محل رفت و آمد مسلمین بود. 3⃣ اگر قصد فرار برای حفظ جان بود، باید مخفیانه زندگی می‌کرد و با کسی گفتگو نمی کرد، اما امام در مکه برای مردم سخن می‌گفت و به روشنگری می پرداخت. 📎 شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۶. 4⃣ کسی که فرار می کند و می‌خواهد جانش را حفظ کند از مردم نمی‌گیرد، در حالی که امام بعدها از مردم بیعت گرفتند. 🔻نوع رفتار امام این را نشان نمی دهد که او صرفا دنبال بیعت نکردن و حفظ جانش بوده است. 🔻 بلکه او می‌خواسته تا همه ببینند و بدانند که امام بیعت نکرده و هم نتوانند اینگونه در جامعه خبرسازی کنند که امام بیعت کرده است. 🔻امام هم باید جانش را حفظ کند و هم دین خدا را لذا باید در مقابل رفتار بنی امیه بهترین راهبرد را اتخاذ کند. 🔻 شاید بشود گفت حرکت امام در ابتدا حرکتی بوده است در جهت روشن شدن اذهان جامعه‌ای که سال‌ها تحت سلطه اخبار دروغ بنی امیه و فضاسازی های فاسد آن‌ها بودند. امام در ۲۸ ماه رجب از مدینه خارج شده و در سوم وارد مکه شدند. @hakakiashk
دستگاه محاسباتی مردم در طول پنجاه سال بعد از پیغمبر چنان تغییر کرده بود که قتل امام حسین علیه‌السلام نوه پیغمبر و غارت و اسارت ناموس او را امری الهی می‌دیدند. و آنان که بنی‌امیه را به حکومت رساندند برای توجیه خود و اعمالشان سعی کردند تا دستگاه محاسباتی مردم را تغییر دهند. مثلا جایگاه جانشینی پیامبر از شخص مقدس به صندلی مقدس تغییر کرد! یعنی مهم نبود که چه کسی جانشین پیامبر می‌شود مهم این بود که این صندلی و منبر مقدس است هر کس رویش نشست مقدس است ولو اینکه باشد یا دیگری! یا اینکه گفتند که گفته خود پيغمبر مقدس و معصوم است؟ البته این حرکت از زمان خود پیامبر شروع شد. در موارد مختلف سعی کردند تا پیامبر را از جایگاه عصمت به سان یک رهبر معمولی جائزالخطا و حتی گاهی دارای اشتباهاتی معرفی کنند.(معاذالله) مجموعه‌ این اقدامات منجر به این شد که مردم نسبت به قتل امام حسین بی تفاوت نباشند! عده‌ای قتل امام را درست و عده‌ای حرکت امام را غلط می‌دیدند. کار به جایی رسید که مردم مدینه برای شراب‌خواری و باقی گناهان یزید اقدام به قیام کردند اما برای قتل امام توسط او نه! 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 کار خدا بود؟؟!! 🔸 ابن‌زیاد مست از پیروزی ظاهری‌اش بر اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام می‌خواست تا همه قدرت او را ببینند. 🔻وقتی او پسر پیغمبر را اینگونه می کشد دیگر باقی مخالفین حساب کار دستشان می‌آید. برای اینکه بتواند قدرت‌نمایی‌اش را کامل کند 2 جلسه در بدو ورود اسرا تشکیل داد. 🔺جلسه اول بار عامی بود که مردم داده شد و روسای قبایل و مردم عادی را به دارالاماره راه دادند تا برخورد ابن‌مرجانه با اهل بیت را ببینند و جلسه دوم در مسجد بود که به مردم گزارش فتح و ظفر خویش را داد. هر کدام از این جلسات نکاتی دارد که در ادامه می‌آید. 🔸 اول 📍جسارت به سر مقدس بعد از آنکه مردم و بزرگان قبایل آمدند، سر مقدس امام را در جلوی عبیدالله قرار دادند و او مدتی با چوب دستی‌‌اش به سر مقدس جسارت کرد. این رفتار او با سر نوه پیغمبر در دل‌های بزرگان قبایل و مردم ترسی ایجاد کرد. فَإِذا رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام مَوضوعٌ بَينَ يَدَيهِ ، وإذا هُوَ يَنكُتُ بِقَضيبٍ بَينَ ثَنِيَّتَيهِ ساعَةً تاريخ الطبري : ج 5 ص 456 🔸دوم 📍مقدس نمایی جنایت(پیروزی خدا) این کار ابن‌زیاد(جسارت به سر مطهر) آنقدر امری فجیع و هولناک بود که زید ابن ارقم گریان شد و نتوانستند تحمل کند و به او اعتراض کرد که داری جایی را با چوب‌دستی‌ات می‌زنی که خودم دیدم پیامبر آنجا را می‌بوسیده است. اما او در پاسخ گفت: آیا از پیروزی خدا گریانی؟ فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللّه ُ عَينَيكَ ، أتَبكي لِفَتحِ اللّه ِ ؟ الإرشاد : ج 2 ص 114 🔸سوم 📍کار خدا بود ابن‌زیاد تاکید بسیاری داشت بر اینکه بگوید قتل امام حسین؟ع؟ کار خدا بود. و مشیت الهی این بود که کسی که بر حاکم بر حق مسلمین (یعنی یزیدلعنه‌الله) قیام کند توسط سربازان خدا کشته می‌شود. و این امر الهی است و ما هم حکم خدا را اجرا کردیم. البته این موضوع در کلام و رفتار باقی قاتلان امام نیز نمایان بود. 🔸چهارم 📍دیدی خدا چه کرد؟ برای نمونه او در مواجهه با حضرت زینب؟سها؟ با اشاره به کشته شدن اهل بیت ایشان می‌گوید: ديدى خدا با خاندانت چه كرد؟ یعنی آن جنایتی که در کربلا رخ داده همه‌اش حکم خدا بود و ما مجریان حکم خدا بودیم که پسر پیغمبر را کشتیم! فَكَيفَ رَأَيتَ اللّه َ صَنَعَ بِأَهلِ بَيتِكَ ؟ الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 481 🔸پنجم 📍خدا شما را رسوا کرد؟ نمی‌شود گفت که مردم نسبت به قتل امام کاملا بی تفاوت بودند. امام نوه پیغمبر خدا بود و در زهد و تقوی شهره بود اما چرا مردم پذیرفتند این قتل و جنایت و غارت را؟ چون بنی‌امیه و قبل‌ترش دستگاه محاسباتی مردم را تغییر داده بودند. آنها می‌گفتند یزید حاکم و بر حق است. هر کس که در مقابل او بایستد ناحق است. باید کشته شود. حکم خدا این است. اگر ایرادی دارید به خدا باید بگیرید که این حکم را داده!!!! فَقالَ لَها عُبَيدُ اللّه ِ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي فَضَحَكُم وقَتَّلَكُم وأكذَبَ اُحدوثَتَكُم ! عبيد اللّه به او گفت : ستايش ، خدايى را كه شما را رسوا كرد و شما را كُشت و سخن دروغتان را آشكار كرد ! تاريخ الطبري : ج 5 ص 457 🔸ششم 📍خدا علی ابن الحسین را کشت! تاکید زیاد عبیدالله بر اینکه جنایتش را به خدا نسبت دهد جالب توجه است. بعد از آنکه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جوابی کوبنده به او داد و نظریه او را در جلوی همه مردود کرد او به امام سجادعلیه‌السلام رو کرد و پس از اینکه فهمید او علی‌بن الحسین علیهماالسلام است به گفت آیا خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ فَقالَ لَهُ : ألَم يَقتُلِ اللّه ُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ؟ أنساب الأشراف : ج 3 ص 412 🔸هفتم 📍خدا حق را پیروز کرد! بعد از بار عام عبیدالله در کاخ حالا وقت سخنرانی برای مردم در مسجد رسیده بود. او باز هم تاکید می‌کند که این پیروزی و کشته شدن امام و یارانش امری الهی بود و خواست خدا بر این بود که حق! (یعنی یزید و بنی امیه) را پیروز گرداند. صَعِدَ المِنبَرَ ابنُ زِيادٍ ، فَقالَ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي أظهَرَ الحَقَّ وأهلَهُ ، ونَصَرَ أميرَ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ وحِزبَهُ ، وقَتَلَ الكَذّابَ ابنَ الكَذّابِ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ وشيعَتَهُ . تاريخ الطبري : ج 5 ص 458 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
مساله این است که اگر مردم پای کار امام نباشند، برای امام هم راهی جز صلح با طاغوتی مثل معاویه نمی‌ماند. حالا عده‌ای می‌خواستند با طاغوت سازش کنند می‌گفتند درس صلح را از امام حسن علیه‌السلام می‌گیریم. خب وقتی مردم دنبال دنیا رفتند، از امام چه کاری بر می‌آید؟ امام حسن علیه‌السلام مجبور شد صلح را بپذیرد، چرا؟ چون یارانش، سربازانش آماده بودند که او را به معاویه تحویل دهند. حالا همان‌ها که پای کار امام نبودند به او می‌گفتند تو ما را خوار کردی! و ای خوار کننده مومنین!!!! عجب دنیای عجیبی است. امام با معاویه بیعت نکرد بر خلاف تصور بعضی که فکر می کنند امام مجتبی را باید به صلحش شناخت. امام با معاویه معاهده‌ای را امضا نمود و شروطی را مطرح کرد. هر چند معاویه هیچ کدام از شرط‌هایی که پایش را امضا زده بود اجرا نکرد اما این کار باعث شد تا چهره پلید بنی‌امیه برای مردم و تاریخ روشن شود.
📍آیا علیه‌السلام می‌خواست فقط برای حفظ جانش از فرار کند؟ 🔻در اینگونه آمده است که امام پس از اطلاع یافتن از مرگ و قصد حاکم مدینه نسبت به بیعت گرفتن از او برای با اهل بیتش از مدینه به سمت مکه حرکت کرد. 🔻اما آیا این حرکت را می‌شود صرفا فراری برای حفظ جان دانست؟ 🔰 اما اگر بنا بود فقط فرار کند باید این کارها را انجام می داد کما اینکه برخی به او گفتند! 1️⃣ از مسیر فرعی می‌رفت، در حالی که امام از مسیر اصلی رفت. 📎 الفتوح، ابن اعثم،ج۵،ص۲۲ 2️⃣ به جایی می رفت که او را نشناسند کما اینکه محمدحنفیه و دیگران این پیشنهاد را دادند، اما امام به رفت که پایگاه بزرگان و محل رفت و آمد مسلمین بود. 3️⃣ اگر قصد فرار برای حفظ جان بود، باید مخفیانه زندگی می‌کرد و با کسی گفتگو نمی کرد، اما امام در مکه برای مردم سخن می‌گفت و به روشنگری می پرداخت. 📎 شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۶. 4️⃣ کسی که فرار می کند و می‌خواهد جانش را حفظ کند از مردم نمی‌گیرد، در حالی که امام بعدها از مردم بیعت گرفتند. 🔻نوع رفتار امام این را نشان نمی دهد که او صرفا دنبال بیعت نکردن و حفظ جانش بوده است. 🔻 بلکه او می‌خواسته تا همه ببینند و بدانند که امام بیعت نکرده و هم نتوانند اینگونه در جامعه خبرسازی کنند که امام بیعت کرده است. 🔻امام هم باید جانش را حفظ کند و هم دین خدا را لذا باید در مقابل رفتار بنی امیه بهترین راهبرد را اتخاذ کند. 🔻 شاید بشود گفت حرکت امام در ابتدا حرکتی بوده است در جهت روشن شدن اذهان جامعه‌ای که سال‌ها تحت سلطه اخبار دروغ بنی امیه و فضاسازی های فاسد آن‌ها بودند. امام در ۲۸ ماه رجب از مدینه خارج شده و در سوم وارد مکه شدند. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
📚 چرا قبر حضرت مسلم در مسجد کوفه و کنار دارالاماره بود؟ 🔸برخورد حکومت اموی با مخالفینش به شدت قهری بود. 🔻مخالفین حکومت یا به زندان می افتادند یا بصورت اتفاقی کشته می شدند و سر به نیست می گشتند. 🔸یکی از کارهایی که انجام داد این بود که مخالفین حکومتش را و می‌نامید و لذا هر کاری که با کفار انجام می شد را با آنها انجام می داد. 🔻بدن حضرت مسلم را 3 روز پس از شهادتش در کنار دارالاماره دفن کردند. 📎لباب الانساب،، بيهقی، علی بن زید، ج۱، ص۳۹۷. 🔻این کار به دستور عبیدالله و توسط عمر بن سعد انجام شد اما چرا؟ 🔺دلیل این کار را می توان در دستوری که یزید به عبیدالله در رابطه با حرکت امام از مکه به سمت کوفه داد جستجو کرد. 🔸در آن نامه یزید به ابن زیاد می نویسد: 🔻به من خبر رسيده كه حسين به سمت عراق حركت كرده است. ديده بانان و نگهبانان را بگمار و جاسوسان را هوشيار ساز . كاملاً مراقب باش. مظنون را زندانى كن و افراد مشكوك را دستگير نما ؛ 📎الفتوح ج 5 ص 63 📌مرحوم مقرم علت دفن شدن مسلم در کنار دارالاماره را جهت اشراف حکومت بر شناسایی شیعیانی می داند که برای زیارت قبر مسلم و هانی می ‌آمدند. 🔺أمر بدفنهما بالقرب من « دار الإمارة » لتستمر رقابة الشرطة عليهما فلا يقصدهما أحد بالزيارة 📎 الشهید مسلم بن عقیل، مقرم، ص 233 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
دستگاه محاسباتی مردم در طول پنجاه سال بعد از پیغمبر چنان تغییر کرده بود که قتل امام حسین علیه‌السلام نوه پیغمبر و غارت و اسارت ناموس او را امری الهی می‌دیدند. و آنان که بنی‌امیه را به حکومت رساندند برای توجیه خود و اعمالشان سعی کردند تا دستگاه محاسباتی مردم را تغییر دهند. مثلا جایگاه جانشینی پیامبر از شخص مقدس به صندلی مقدس تغییر کرد! یعنی مهم نبود که چه کسی جانشین پیامبر می‌شود مهم این بود که این صندلی و منبر مقدس است هر کس رویش نشست مقدس است ولو اینکه باشد یا دیگری! یا اینکه گفتند که گفته خود پيغمبر مقدس و معصوم است؟ البته این حرکت از زمان خود پیامبر شروع شد. در موارد مختلف سعی کردند تا پیامبر را از جایگاه عصمت به سان یک رهبر معمولی جائزالخطا و حتی گاهی دارای اشتباهاتی معرفی کنند.(معاذالله) مجموعه‌ این اقدامات منجر به این شد که مردم نسبت به قتل امام حسین بی تفاوت نباشند! عده‌ای قتل امام را درست و عده‌ای حرکت امام را غلط می‌دیدند. کار به جایی رسید که مردم مدینه برای شراب‌خواری و باقی گناهان یزید اقدام به قیام کردند اما برای قتل امام توسط او نه! 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 کار خدا بود؟؟!! 🔸 ابن‌زیاد مست از پیروزی ظاهری‌اش بر اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام می‌خواست تا همه قدرت او را ببینند. 🔻وقتی او پسر پیغمبر را اینگونه می کشد دیگر باقی مخالفین حساب کار دستشان می‌آید. برای اینکه بتواند قدرت‌نمایی‌اش را کامل کند 2 جلسه در بدو ورود اسرا تشکیل داد. 🔺جلسه اول بار عامی بود که مردم داده شد و روسای قبایل و مردم عادی را به دارالاماره راه دادند تا برخورد ابن‌مرجانه با اهل بیت را ببینند و جلسه دوم در مسجد بود که به مردم گزارش فتح و ظفر خویش را داد. هر کدام از این جلسات نکاتی دارد که در ادامه می‌آید. 🔸 اول 📍جسارت به سر مقدس بعد از آنکه مردم و بزرگان قبایل آمدند، سر مقدس امام را در جلوی عبیدالله قرار دادند و او مدتی با چوب دستی‌‌اش به سر مقدس جسارت کرد. این رفتار او با سر نوه پیغمبر در دل‌های بزرگان قبایل و مردم ترسی ایجاد کرد. فَإِذا رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام مَوضوعٌ بَينَ يَدَيهِ ، وإذا هُوَ يَنكُتُ بِقَضيبٍ بَينَ ثَنِيَّتَيهِ ساعَةً تاريخ الطبري : ج 5 ص 456 🔸دوم 📍مقدس نمایی جنایت(پیروزی خدا) این کار ابن‌زیاد(جسارت به سر مطهر) آنقدر امری فجیع و هولناک بود که زید ابن ارقم گریان شد و نتوانستند تحمل کند و به او اعتراض کرد که داری جایی را با چوب‌دستی‌ات می‌زنی که خودم دیدم پیامبر آنجا را می‌بوسیده است. اما او در پاسخ گفت: آیا از پیروزی خدا گریانی؟ فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللّه ُ عَينَيكَ ، أتَبكي لِفَتحِ اللّه ِ ؟ الإرشاد : ج 2 ص 114 🔸سوم 📍کار خدا بود ابن‌زیاد تاکید بسیاری داشت بر اینکه بگوید قتل امام حسین؟ع؟ کار خدا بود. و مشیت الهی این بود که کسی که بر حاکم بر حق مسلمین (یعنی یزیدلعنه‌الله) قیام کند توسط سربازان خدا کشته می‌شود. و این امر الهی است و ما هم حکم خدا را اجرا کردیم. البته این موضوع در کلام و رفتار باقی قاتلان امام نیز نمایان بود. 🔸چهارم 📍دیدی خدا چه کرد؟ برای نمونه او در مواجهه با حضرت زینب؟سها؟ با اشاره به کشته شدن اهل بیت ایشان می‌گوید: ديدى خدا با خاندانت چه كرد؟ یعنی آن جنایتی که در کربلا رخ داده همه‌اش حکم خدا بود و ما مجریان حکم خدا بودیم که پسر پیغمبر را کشتیم! فَكَيفَ رَأَيتَ اللّه َ صَنَعَ بِأَهلِ بَيتِكَ ؟ الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 481 🔸پنجم 📍خدا شما را رسوا کرد؟ نمی‌شود گفت که مردم نسبت به قتل امام کاملا بی تفاوت بودند. امام نوه پیغمبر خدا بود و در زهد و تقوی شهره بود اما چرا مردم پذیرفتند این قتل و جنایت و غارت را؟ چون بنی‌امیه و قبل‌ترش دستگاه محاسباتی مردم را تغییر داده بودند. آنها می‌گفتند یزید حاکم و بر حق است. هر کس که در مقابل او بایستد ناحق است. باید کشته شود. حکم خدا این است. اگر ایرادی دارید به خدا باید بگیرید که این حکم را داده!!!! فَقالَ لَها عُبَيدُ اللّه ِ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي فَضَحَكُم وقَتَّلَكُم وأكذَبَ اُحدوثَتَكُم ! عبيد اللّه به او گفت : ستايش ، خدايى را كه شما را رسوا كرد و شما را كُشت و سخن دروغتان را آشكار كرد ! تاريخ الطبري : ج 5 ص 457 🔸ششم 📍خدا علی ابن الحسین را کشت! تاکید زیاد عبیدالله بر اینکه جنایتش را به خدا نسبت دهد جالب توجه است. بعد از آنکه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جوابی کوبنده به او داد و نظریه او را در جلوی همه مردود کرد او به امام سجادعلیه‌السلام رو کرد و پس از اینکه فهمید او علی‌بن الحسین علیهماالسلام است به گفت آیا خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ فَقالَ لَهُ : ألَم يَقتُلِ اللّه ُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ؟ أنساب الأشراف : ج 3 ص 412 🔸هفتم 📍خدا حق را پیروز کرد! بعد از بار عام عبیدالله در کاخ حالا وقت سخنرانی برای مردم در مسجد رسیده بود. او باز هم تاکید می‌کند که این پیروزی و کشته شدن امام و یارانش امری الهی بود و خواست خدا بر این بود که حق! (یعنی یزید و بنی امیه) را پیروز گرداند. صَعِدَ المِنبَرَ ابنُ زِيادٍ ، فَقالَ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي أظهَرَ الحَقَّ وأهلَهُ ، ونَصَرَ أميرَ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ وحِزبَهُ ، وقَتَلَ الكَذّابَ ابنَ الكَذّابِ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ وشيعَتَهُ . تاريخ الطبري : ج 5 ص 458 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
📚 سرمست از پیروزی 🔰یزید می خواست با هر وسیله ای اظهار پیروزی کند. او می خواست به همه بفهماند که دیگر مانند پدرش سیاست ورزی نخواهد کرد و ظاهرا اهل مدارا و صبر نخواهد بود. او با رفتارش به تمام مخالفینش اعلام کرد که حاضر است برای قدرت و حکومتش حتی سر پسر را هم ببرد و خانواده اش را مانند اسیران شهر به شهر ببرد. 📌از طرفی حدود 40 سال در شام حکومت کرده است و دین این شهر بر مبنای دین است اما با این وجود نیز باز برای نشان دادن قدرتش دست به کارهایی زد از جمله: الف: وضعیت ظاهری اسیران 1- در بند کردن اسیران 🔻خانواده و امام سجاد علیهم السلام را با طنابی که به گردن هایشان بسته بودند وارد جلسه کردند. 🔻این نحوه ی ورود برای اسیران بود و شایسته خاندان نبوت نبود. 🔸وهُم مُقَرَّنونَ فِي الحِبالِ 📎 الملهوف ص 213 🔹زنان و هر كه را از خاندان حسين عليه السلام مانده بود ، طنابْ پيچ آوردند. 2- بستن دست ها به گردن ها 🔺اسرا را وارد بر یزید کردند اما چگونه؟ دست ها به گردن ها بسته شده و با حالتی بد! 🔸ليسَ مِنّا أحَدٌ إلّا مَجموعَةً يَداهُ إلى عُنُقِهِ 📎شرح الأخبار ج 3 ص 267 🔹هيچ يك از ما نبود ، جز آن كه دستانش را به گردنش بسته بودند. ۳- عدم مجوز برای گریه کردن 🔻قدرت نمایی یزید حتی به خانواده داغدار امام هم رحم نکرد. آنها مجبور بودند که همه این جسارت ها و سر بریده پدرشان را ببینند و اجازه گریه کردن هم نداشتند. چرا که اگر گریه می کردند سربازان آنها را می زدند. 🔸ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها 📎بستان الواعظين ص 263 ۴- وارد کردن در روز 🔺یزید می توانست اسرا را شبانه وارد شهر کند اما این کار را نکرد و روز آنها را وارد شهر کرد تا مردم بیشتری جمع شوند. 🔸ادخِلَ بِهِنَّ نَهارا ۵- صورت های باز 🔻یزید می توانست دستور دهد تا کاری کنند که نامحرمان صورت های مخدرات را نبینند اما.. 🔸ادخِلَ بِهِنَّ نَهارا مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ 📎قرب الإسناد ص 26 ۶- ایستادن در جایگاه اسیران 🔻یزیدیان سرمست از پیروزی این بار برای تحقیر خاندان نبوت آنها را بر روی سکوهای مسجد جامع جایی که اسیران را برای نظاره مردم می آوردند نگاه داشتند. 🔸فوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ. 📎الملهوف ص 210 ب: وضعیت شهر شام ۱- آراستن شهر 🔻 یزید که گویی فتح الفتوحی بزرگ کرده بود دستور داد تا شهر را آزین ببندند. 🔸فإِذا أنَا بِمَدينَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ كَثيرَةِ الأَشجارِ، قَد عَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّيباجَ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص 67 ۲-شادی همگانی در شهر 🔻از طرفی انقدر کار رسانه ای خوبی کرده بودند که همه مردم نیز شاد بودند از اینکه بزرگترین دشمن بنی امیه کشته شده بود. 🔸وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص 67 ۳-دف نوازی زنان 🔺این شادی فقط سرور در دل نبود که به اجتماع مردم و دف نوازی زنان نیز انجامید. 🔸وعِندَهُم نِساءٌ يَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص67 ۴-جسارت اهل ذمه به خاندان نبوت 🔻یزید کار را به جایی رساند که اهل کتاب برای دیدن اسرا در بازار جمع شدند و جسارت ها کردند. 🔸ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ 📎بستان الواعظين ص 263 ج: در کاخ حکومت ۱- آویختن سر امام حسین بر دروازه 🔻او با این کار می خواست قدرت نمایی کند و به همه بفهماند که با کسی شوخی ندارد حتی اگر تنها نوه باقی مانده از پیامبر باشد. 🔸 فأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ 🔹یزید دستور داد تا سر امام را بر دری آویختند. ۲- تبریک گفتن به یزید 🔻حالا بعد از شادی عمومی وقت شادی خصوصی است. سران و بزرگان می آمدند و به یزید تبریک می گفتند بابت کشتن دشمنش! 🔸فلَمّا قَدِموا عَلَيهِ جَمَعَ مَن كانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ، ثُمَّ أدخَلوهُم، فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ. 🔹يزيد، همه كسانى (بزرگانى) را كه در شام حضور داشتند، گِرد آورد و آن گاه ، اسيران را وارد كردند و حاضران، پيروزى يزيد را به او تبريك گفتند. 📎تاريخ الطبري ج 5 ص 390 ۳- جسارت به دندان های مبارک 🔻این یزید سرمست از پیروزی ظاهری است که سر مقدس امام را در پیش روی خود دارد و با چوب دستش شروع به جسارت کردن می کند. 🔸معَ يَزيدَ قَضيبٌ فَهُوَ يَنكُتُ بِهِ في ثَغرِهِ 🔹سر، پيشِ رويش بود و با سرِ چوب دستى اش بر دندان هاى پيشينِ حسين عليه السلام مى نواخت . 📎تاريخ الطبري ج 5 ص 465 پس از این همه جنایت بعد از خطبه های آتشین حضرات، او می گفت من نگفتم عبیدالله، را بکشد! شما باور می‌کنید؟ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
📚 سرمست از پیروزی 🔰یزید می خواست با هر وسیله ای اظهار پیروزی کند. او می خواست به همه بفهماند که دیگر مانند پدرش سیاست ورزی نخواهد کرد و ظاهرا اهل مدارا و صبر نخواهد بود. او با رفتارش به تمام مخالفینش اعلام کرد که حاضر است برای قدرت و حکومتش حتی سر پسر را هم ببرد و خانواده اش را مانند اسیران شهر به شهر ببرد. 📌از طرفی حدود 40 سال در شام حکومت کرده است و دین این شهر بر مبنای دین است اما با این وجود نیز باز برای نشان دادن قدرتش دست به کارهایی زد از جمله: الف: وضعیت ظاهری اسیران 1- در بند کردن اسیران 🔻خانواده و امام سجاد علیهم السلام را با طنابی که به گردن هایشان بسته بودند وارد جلسه کردند. 🔻این نحوه ی ورود برای اسیران بود و شایسته خاندان نبوت نبود. 🔸وهُم مُقَرَّنونَ فِي الحِبالِ 📎 الملهوف ص 213 🔹زنان و هر كه را از خاندان حسين عليه السلام مانده بود ، طنابْ پيچ آوردند. 2- بستن دست ها به گردن ها 🔺اسرا را وارد بر یزید کردند اما چگونه؟ دست ها به گردن ها بسته شده و با حالتی بد! 🔸ليسَ مِنّا أحَدٌ إلّا مَجموعَةً يَداهُ إلى عُنُقِهِ 📎شرح الأخبار ج 3 ص 267 🔹هيچ يك از ما نبود ، جز آن كه دستانش را به گردنش بسته بودند. ۳- عدم مجوز برای گریه کردن 🔻قدرت نمایی یزید حتی به خانواده داغدار امام هم رحم نکرد. آنها مجبور بودند که همه این جسارت ها و سر بریده پدرشان را ببینند و اجازه گریه کردن هم نداشتند. چرا که اگر گریه می کردند سربازان آنها را می زدند. 🔸ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها 📎بستان الواعظين ص 263 ۴- وارد کردن در روز 🔺یزید می توانست اسرا را شبانه وارد شهر کند اما این کار را نکرد و روز آنها را وارد شهر کرد تا مردم بیشتری جمع شوند. 🔸ادخِلَ بِهِنَّ نَهارا ۵- صورت های باز 🔻یزید می توانست دستور دهد تا کاری کنند که نامحرمان صورت های مخدرات را نبینند اما.. 🔸ادخِلَ بِهِنَّ نَهارا مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ 📎قرب الإسناد ص 26 ۶- ایستادن در جایگاه اسیران 🔻یزیدیان سرمست از پیروزی این بار برای تحقیر خاندان نبوت آنها را بر روی سکوهای مسجد جامع جایی که اسیران را برای نظاره مردم می آوردند نگاه داشتند. 🔸فوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ. 📎الملهوف ص 210 ب: وضعیت شهر شام ۱- آراستن شهر 🔻 یزید که گویی فتح الفتوحی بزرگ کرده بود دستور داد تا شهر را آزین ببندند. 🔸فإِذا أنَا بِمَدينَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ كَثيرَةِ الأَشجارِ، قَد عَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّيباجَ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص 67 ۲-شادی همگانی در شهر 🔻از طرفی انقدر کار رسانه ای خوبی کرده بودند که همه مردم نیز شاد بودند از اینکه بزرگترین دشمن بنی امیه کشته شده بود. 🔸وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص 67 ۳-دف نوازی زنان 🔺این شادی فقط سرور در دل نبود که به اجتماع مردم و دف نوازی زنان نیز انجامید. 🔸وعِندَهُم نِساءٌ يَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ 📎مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ج 2 ص67 ۴-جسارت اهل ذمه به خاندان نبوت 🔻یزید کار را به جایی رساند که اهل کتاب برای دیدن اسرا در بازار جمع شدند و جسارت ها کردند. 🔸ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ 📎بستان الواعظين ص 263 ج: در کاخ حکومت ۱- آویختن سر امام حسین بر دروازه 🔻او با این کار می خواست قدرت نمایی کند و به همه بفهماند که با کسی شوخی ندارد حتی اگر تنها نوه باقی مانده از پیامبر باشد. 🔸 فأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ 🔹یزید دستور داد تا سر امام را بر دری آویختند. ۲- تبریک گفتن به یزید 🔻حالا بعد از شادی عمومی وقت شادی خصوصی است. سران و بزرگان می آمدند و به یزید تبریک می گفتند بابت کشتن دشمنش! 🔸فلَمّا قَدِموا عَلَيهِ جَمَعَ مَن كانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ، ثُمَّ أدخَلوهُم، فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ. 🔹يزيد، همه كسانى (بزرگانى) را كه در شام حضور داشتند، گِرد آورد و آن گاه ، اسيران را وارد كردند و حاضران، پيروزى يزيد را به او تبريك گفتند. 📎تاريخ الطبري ج 5 ص 390 ۳- جسارت به دندان های مبارک 🔻این یزید سرمست از پیروزی ظاهری است که سر مقدس امام را در پیش روی خود دارد و با چوب دستش شروع به جسارت کردن می کند. 🔸معَ يَزيدَ قَضيبٌ فَهُوَ يَنكُتُ بِهِ في ثَغرِهِ 🔹سر، پيشِ رويش بود و با سرِ چوب دستى اش بر دندان هاى پيشينِ حسين عليه السلام مى نواخت . 📎تاريخ الطبري ج 5 ص 465 پس از این همه جنایت بعد از خطبه های آتشین حضرات، او می گفت من نگفتم عبیدالله، را بکشد! شما باور می‌کنید؟ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk