eitaa logo
حامد محمدجانی
121 دنبال‌کننده
306 عکس
16 ویدیو
90 فایل
اطلاع رسانی؛ جزوات؛ منابع و اسناد؛ اسلاید و صوت دروس و سخنرانی‌ها و یادداشت‌ها...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️زبان و تعامل فرم و محتوا 📚از یادداشت‌های انجمن شعر یاس حامد محمدجانی 🔸بخش اول 📌 ظرفیت‌های مغفول فرم و ساختار ▪️این‌که یک قالب‌ شعری، ظرفیت بازنمایی برخی مضامین را نداشته‌باشد، و اینکه برخی مضامین فقط در یک قالب و ساختار خاص هویدا شوند، دو روی یک سکه‌است. فارغ از اینکه مثلا و آموز‌های اومانیسمی یا و آموزه‌های عرفانی چه مناسباتی با هم دارند، چینش و ترکیب متفاوت کلمات در یک مصرع نیز می‌تواند معانی بدیع  و متفاوتی را منعکس کند.  ◾️مثلا علی‌رغم یکی‌بودن واژگان در این دو بیت، تفاوت در ساختار و چنینش کلمات، منجر به پررنگ تر شدن بعد بیت اول، و تر شدن بیت دوم شده است. ۱- خدا کشتی آنجا که خواهد برد ـ اگر ناخدا جامه بر تن درد ۲- برد کشتی آنجا که خواهد خدای ـ اگر جامه بر تن درد ناخدای ▪️ظاهر بحث فریبنده و اغواگر است اما به هیچ وجه منظورم "امکان" یا "قابلیت" چیدمان و ساختار برای اکتساب و سپس انعکاس معانی نیست، هر می‌تواند و پذیرنده و آبستن معنایی شود و این از روز روشن‌تر است.  ▪️ایده‌ای که فهمیدنش آسان نیست، مشارکت دوسویه ( و ) یا همان ( و ) یا ( و ) در ابداع معانی و مضامین است. یعنی علاوه بر معانی، خود ساختار یا صورت های زبانی نیز مثل قالب‌های شعری، معانی جدیدی را به کلام اضافه‌میکنند که پیش از ترکیب و این صورت‌بندی خاص در کار نبوده است.  به عبارتی و هم به هستی چیز بدیعی می‌افزاید و هم به انسان. (ساحت انتولوژیک و ایپستمولوژیک) ▪️«زبان فارسی، خصوصیتش ترکیب‌پذیری است و میتواند بینهایت مفهوم را در خودش جای بدهد. گمان میکنم که هیچ زبانی مثل زبان فارسی نیست که بشود راحت دو یا سه کلمه را با هم ترکیب کرد و مثلاً چیزی مثل «شترگاو پلنگ» درآورد. واقعاً شترگاو پلنگ یک حیوان است؛ اما موجودی که هم شتر، هم گاو و هم پلنگ باشد، در عالم خارج وجود ندارد؛ درعین‌حال شما قشنگ میتوانید شترگاو پلنگ را در ذهنتان ترسیم کنید». (رهبری معظم در دیدار با شعرا) ------------------------ ▪️پ.ن١:  منظورم از 'زبان' معنای خاص آن و مترادف 'کلام' است، خواه مکتوب، خواه مصوت 🔴 ادامه دارد ... _______________________________________________________ ✍️برشی از یادداشت های انجمن شعر یاس 🌐 @hamed_mohamadjani _______________________________________________________
🔸 زبان و تعامل فرم و محتوا ✍ بخش دوم 📌 مقدمه 🔸برای فردی که از پشت شیشه‌ی به درختی چشم دوخته، جواب سوال “به چی نگاه می‌کنی؟” “درخت” است، نه شیشهٔ عینک! تراژدی نگاه به همینجاست.  🔸 انتقال مفاهیم و تسهیل ارتباط با دیگران، یکی از مهم‌ترین کارکرد‌های است، اما فروکاهش به ارتباط و انتقال نه تنها دقیق نیست بلکه ایده‌ای کهنه‌ و منسوخ شده‌ است. احتمالا بین بیدل بزرگ با آن اندیشه‌ی والا و نگاه صرف به زبان نیز نسبتی نیست و فهم بیدل و اشعارش جز در سایه فهم ممکن نیست این تفکر که دریشه در سنت ارسطویی دارد، را تنها کاشف حقیقت و ابزاری برای حکایت‌گری می‌داند. در واقع الفاظ و کلمات هم مثل شیشه‌عینک در معانی رنگ می‌بازد و هر بار فدای می‌شود. (مبحث وضع و استعمال در دانش   و ) 🔸 اولین جرقه‌ها در اروپا برای بازپس‌گیری حق بین مردمانی که به هنر دوستی مشهور‌اند قابل رصد است. راه باریکی که جامباتیستا ایتالیایی باز کرد توسط و … ادامه پیدا کرد. علی‌رغم تمام تفاوت‌ها، تاکید بر هویت فلسفی و جایگاه‌بنیادین در جهان هستی فصل مشترک تمام مخالفان نگاه فروکاهنده به زبان است.  📌هویت زبان پس از عصر روشنگری: 1️⃣ نیچه: زبان نه ابزاری برای بیان اندیشه، که خود اندیشه است. اندیشه زبان‌مند است. واقعیت و حقیقت بر‌ساخته انسان است، انسان گرفتار و محدود به زبان است.  2️⃣هایدگر: این زبان است که خود را به واسطه‌ی انسان آشکار میکند. انسان دارای زبان نیست، این زبان است که دارنده‌ی انسان است.(اول زبان بوده بعدا دست و پا درآروده) و انسان هرگز نمی‌تواند از زبان فراتر رود.  3️⃣ سوسور: زبان نه ابزار است و نه واسطه، بلکه نشانه معناست. وی مبدع است. 4️⃣ گادامر: زبان واسطه ی فهم است. هستی که قابل فهم است زبان است. تجربه ما از جهان زبانی است. فهم پدیده‌ای زبان‌مند است.  📌 اما نتیجه‌ای که  مهم است: 🔸الفاظ و کلمات(چه مکتوب چه شفاهی) علاوه بر بازنمایی و حکایت‌گری، جایگاه‌والاتری همچون اندیشه‌پردازی و معنا‌سازی دارد. صورت، ساختار، قالب و هر ترکیبی خود مبدع معنایی منحصربفرد است که علاوه بر معانی شخصی اجزا و مفردات, معنای تازه‌ای به مخاطب می‌افزاید. ریشه‌های این بحث در گذشته ذیل آرای فرقه “ “ و اکنون ضمن نظریه “” به نحو تکامل یافته، قابل رصد و پیگیری است. # بیدل_دهلوی ___________________________________________________ ✍️ زبان و تعامل فرم و محتوا 📚برشی از یادداشت های انجمن شعر یاس 🌐 @hamed_mohamadjani ___________________________________________________
🔸 زبان و تعامل فرم و محتوا ✍ بخش سوم 📌 گذار از نگاه ابزاری 🔸 در مقابل نگاه به الفاظ و کلمات؛ که لفظ را فقط آیینه و آلتی برای بازنمایی معنا می‌پنداشت در سنت عرفانی ما ایده‌‌ای دیگر وجود دارد. وقتی من جمله ای به کار می‌برم دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟ ابتدا معنایی را در ذهن تصور میکنم؛ سپس بهترین واژگان را برای اشاره به آن انتخاب میکنم و یا لفظ جدیدی به آن اختصاص می‌دهم. تردیدی نیست که پس از تکرار استعمال این لفظ و معنا در کنار یکدیگر، رابطه‌ی ویژه‌ای بین این دو پدید می‌آید که از آن تعبیر به "هو هویت"(یعنی اتحاد و یکی شدن) کرده‌اند. مسئله این است اگر استعمالی صورت نپذیرد تا قبل از به‌کار رفتن لفظ در معنی مورد نظر، آیا ارتباطی بین این دو وجود دارد یا نه؟ دیدگاه سنتی: خیر ارتباطی وجود ندارد، لفظ همان آینه و شیشه‌ی عینک است که تصاویر(معانی) را به ما می‌نمایاند. و لفظ فقط ابزاری‌ست برای کشف معنی. 📌 سه‌گانه لفظ و مفهوم و معنا 🔸 دیدگاه سنتی را دارای دو سطح میداند، لفظ و معنا. اما در نگاه دقیق و ادبیات عرفانی ما، هر کلامی دارای سه سطح است. هر لفظ و جمله‌ای، 1️⃣ یک وجود و مادی دارد که همین کلمات روی کاغذ یا امواج تولید شده در فضاست(صوت). 2️⃣ یک دارد که به آن مفهوم گویند 3️⃣ و یک حقیقت‌ دارد که به آن گفته‌می‌شود. 🔸 این سه سطح(لفظ و مفهوم و معنا) بیگانه و  تافته‌ جدا بافته از‌هم نیستند. رابطه طولی مبتنی بر شدت و ضعف بینشان حاکم است. معنا در رتبه اول، مفهوم در رتبه دوم و لفظ در امتداد این سلسله است. مثل یک شعاع نورکه هرچه پایین تر می‌رود، رقیق‌تر و ضعیف‌تر میشود اما ارتباطش با منبع قطع نمی‌شود. 📌 سه‌گانه حس و ذهن و روح 🔸 انسان نیز به واسطه قابلیت های ادراکی خویش، توانایی درک یا کشف هر کدام از این ابعاد را داراست. 1️⃣وجود کتبی یا صوتی لفظ را با حس، 2️⃣ مفهوم را با ذهن 3️⃣ و معنا را با روح(عقل) خود درک می‌کند. در این ایده انسان فقط کاشف معناست نه سازنده آن. هر لفظی امتداد و مرتبه‌ی تنزل‌یافته‌ی معنا است که هم مستقل از انسان است هم پیشازمانی و پیشا مکانی‌.  📌 انسان یابنده 🔸 انسان سازنده لفظ و معنا نیست. بلکه است. معانی ساختنی نیستند یافتنی اند. به عبارت دیگر معانی توسط عقل فعال یا به انسان ارزانی می‌شوند. رابطه لفظ و معنا نیز یک رابطه واقعی و اصیل است. لفظ درواقع امتداد و شعاع معناست. ارتباط بین این دو نه قراردادی و اعتباری است، نه وابسته‌ به ادراک و قصد انسان. انسان توسط هر لفظی تنها با معنای مختص به همان لفظ مرتبط ‌می‌شود. به عنوان مثال معنای لفظ و لفظ دقیقا یکی نیست. اصلا هیچ دو واژه‌ای مترادف نیستند. خوردن و میل کردن. قعود و جلوس و ... هر کدام امتداد یک حقیقت متافیزیکی خاص هستند که قصد و انتخاب انسان، تاثیری در آن نمی‌گذارد. لفظ دریچه‌ی رسیدن به معناست. (مفهوم ذهنی هم بعید نیست اینگونه باشد. یعنی هم ممکن است ساختنی باشد هم ممکن است مثل معنا یافتنی باشد. علی ای اظهار نظر در این باره نیازمند تامل بیشتر است)  📌 اتحاد لفظ و معنا به حمل حقیقت و رقیقت 🔸 در هرصورت طبق این ایده، لفظ صرفا ابزار نیست، لفظ اشاره به معنا دارد، معنا را آشکار می‌کند اما نیست، بلکه لفظ امتداد معناست، مرتبه رقیق شده و تنزل یافته‌او است. لفظ وزن دارد، خود کلمه دارای ارزش است. ارزشی مستقل از قصد انسان، و البته وابسته به معنا. چه‌بسا می‌توان گفت لفظ همان معناست. 📌 لفظ و معنا به‌سان روح و بدن 🔸 رابطه نفس(روح) و بدن انسان چگونه‌است؟ رابطه لفظ و معنا هم احتمالا چنین است. روح در عوالم پیشین وجود داشته است، سپس تنزل میکند و بدنمند می‌شود، روح و بدن جدای از هم نیستند. بدن مثل مَرکب و ماشینی بیگانه نیست که روح سوارش شود. بلکه بدن امتداد روح و خود اوست. منتهی در وضعیتی متناسب با شرایط طبیعت. بدن مرتبه تنزل یافته‌ی روح‌ است. یعنی هر بدن مختص یک روح است و هر روح فقط با بدن خود مرتبط می‌شود. از همین رو حلول روح یک شخص در بدن شخص دیگر، مثل تناسخ محال است. 🔸 رابطه لفظ و معنا از جهاتی شبیه به رابطه نفس و بدن است. بدن تافته جدابافته از روح نیست بلکه امتداد اوست. اصالت دارد. خودش مقصود است و وسیله نیست. رقیق و ضعیف تر از روح است اما در اتحاد با اوست. برای تبیین دیدگاه رقیب توجه به چند مقدمه لازم است. 🟡 ادامه دارد.... ___________________________________________________ ✍️ زبان و تعامل فرم و محتوا 📚برشی از یادداشت های انجمن شعر یاس 🌐 @hamed_mohamadjani ___________________________________________________
حجاب؛_مدخلی_برای_کنشگری_زن_در_اسلام.pdf
4.18M
📒 | 💠 حجاب؛ مدخلی برای کنشگری زن در اسلام 📌 تقریر بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین 📆 ایام فاطمیه اول ۱۴۴۴ ه.ق | ۱۲ الی ۱۵ آذرماه ۱۴۰۱ ▪️▪️▪️ 🌐 @hamed_mohamadjani
حامد محمدجانی
📒 #جزوه | #پیشنهاد_ویژه 💠 حجاب؛ مدخلی برای کنشگری زن در اسلام 📌 تقریر بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین
توی این جزوه یکی از ایده های قبلی دکتر سوزنچی در تقریر اجتماعی آموزه حجاب میخونید. اجمالا بیان خوب و تقریر نوآورانه ای ست.
Ostad Fayyazi 14020825(1).mp3
36.62M
🎧 دریافت صوت جلسه اول دوره آموزشی «هرمنوتیک و نقد آن از دیدگاه اصول فقه» 🎙ارائه: دکتر مسعود فیاضی، عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🗓 ۲۵ آبان ۱۴۰۲ 🌐 @hamed_mohamadjani
🔰 رابطه چهارچوب نظری و مبانی چارچوب نظری، تجمیع منطقی و ربط شبکه‌ای مهمترین مفاهیم و گزاره‌های مبنایی است که امکان توصیف و تبیین یک پدیده‌ی پیچیده و چند لایه را فراهم می‌سازد. مبانی یعنی: اصول بنیادین معرفت شناسی اصول بنیادین روش شناسی اصول بنیادین هستی شناسی اصول بنیادین انسان شناسی اصول بنیادین دین شناسی - (رابطه عقل و نقل، حجیت عقل ، ماهیت ایمان، ماهیت زبان شارع، و... ) از مجموع این امور یک چارچوب نظری و چشم انداز ساخته می شود که بر اساس آن عینک به موضوعات جهان و جامعه نگریسته می‌شود. ♦️ سوال: آیا اصول جامعه شناسی جز مبانی محسوب نمیشوند؟ جامعه‌شناسی خود محصول یک چارچوب مفهومی و نظری است. هر چند می‌تواند در تکمیل و اصلاح آن چارچوب موثر باشد (چون ۱. رابطه چارچوب مفهومی و دانش‌ها، رابطه‌ی اجمال و تفصیل است ۲. چارچوب‌ها نوعا سیال و در حال پویایی و تحول هستند.) ✍ استاد سیدمهدی موسوی @hamed_mohamadjani
حامد محمدجانی
🔸 زبان و تعامل فرم و محتوا ✍ بخش سوم 📌 گذار از نگاه ابزاری 🔸 در مقابل نگاه #ابزاری به الفاظ و کل
🔸 زبان و تعامل فرم و محتوا ✍ بخش چهارم 📌 گذار از نگاه ابزاری 🔸 یک) وحدت وجود برای فهم دقیق و صحیح ادبیات عرفانی و اشعار عرفای نجفی و هندی، علاوه بر داشتن تصور صحیحی از وحدت وجود و عوالم مختلف در سلسله مراتب هستی، توجه به برخی تطبیقات وحدت وجود راه‌گشاست. مطابق این دیدگاه، "خدا" همانند خورشید یگانه منبع نور و فیض هستی است.(وحدت وجود) باقیه موجودات؛ در هر رتبه‌ای؛ شعاع نور خداوند سبحان‌اند و از یک منبع سرچشمه‌ میگیرند(تجلی). یعنی هرآنچه پیرامون ما وجود دارد، اصل و حقیقتش در عالم مافوق است(حقیقت) آنچه ما درک میکنیم، شعاعی از همان حقیقت راستین است که رقیق شده و نزول کرده است.(رقیقت) 🔸 "تنزل" و پایین آمدن؛ صورت‌های متفا‌وتی دارد. تجافی به معنای "تهی شدن" و از جا کنده شدن است. مثل باریدن باران، "نزول" قطرات باران به صورت "ازجاکندگی" و "تجافی" است. یعنی آسمان به سمت زمین ترک میشود. اما تجلی به معنای آشکار‌شدن و جلوه‌گری است. همانند ، شعاع نور خورشید علی‌رغم تابیدن به زمین، منبع و مرکز خود را ترک نمی‌کند، پایگاه قدرتمند خود را حفظ می کند و تنها شمه‌ای از او "تنزل" می‌کند و پایین می‌آید. چرخ با این اختران ، نغز و خوش و زیباستی صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی صورت زیرین اگر با نردبان معرفت برود بالا همان بااصل خود یکتاستی *مقصود از «بالا» آسمان نیست، خود آسمان هم در این منطق باز زیرین است، تعبیر زیرین به عوالم مادون(عالم طبیعت یا ماده یا ظاهر یا ناسوت) در مقابل عالم مافوق(عالم عقول یا مجردات یا باطن یا ملکوت) اشاره دارد. 🔸 مطابقت عوالم عوالم مادون و تمام‌آنچه در آن هست، مرتبه‌ی تنزل یافته عالم مافوق است، لازمه این تنزل از عالم مافوق به عالم ماده؛ تغییر حالت از به است. قطرات پرشمار بارانی که روی زمین می‌بارند، در آسمان تکه‌ابری یکپارچه‌اند.(مثال برای ایجاد ذهنیت مناسب است اما دقیق نیست.) مثال دیگری عرضم می‌کنم: تصور کنید خود‌نویسم را پر از جوهر کرد‌ه و روی کاغذ مینویسم "من پدرم را دوست دارم." سوال: این کلمات چیستند و از کجا پیدا شدند؟ "من" و "پدر" و "دوست‌دارم" یکباره از آسمان نازل شدند؟ پاسخ: آنچه روی کاغذ آمده جوهر است، جوهری که در مخزن خود‌نویس بود. سوال: یعنی "پدر" و "من" و "دوست‌دارم" داخل مخزن بود؟ پاسخ: بله جنس این کلمات جز جوهر چیز دیگری نیست، همگی داخل مخزن بودند، اما صورت و حد و شکل نداشتند. همین‌که روی کاغذ آمده‌اند از یک‌دیگر جداشدند. از حالت وحدت به کثرت رسیدند. در عین حال همگی جوهر‌اند. این می‌شود، همان وحدت در عین کثرت(جوهر بودگی) و کثرت در عین وحدت( کلمه بودگی "من، پدر، دوست‌دارم") وجود این کلمات به روی کاغذ با جوهر داخل مخزن مرتبط و مطابق است. یعنی غلظت و شدت رنگ و کیفیت وجود کلمات روی کاغذ، وابسته‌ به کیفیت جوهر داخل مخزن است. همانند آب برون تراویده از کوزه. مقصود از مصرع (از کوزه همان برون تراود که در اوست) ارتباط مستقیم، طبیعی و ناگزیر میان "اثر و صاحب اثر"، "صانع و مصنوع" و "ظاهر و باطن" است. 🔹 قاعده مطابقت این قاعده کلی است و هرچه ارتباط وجودی بین دو چیز بیشتر باشد،(به‌شرط عدم وجود مانع) این مطابقت بیشتر است. به عبارت دقیق‌تر ظاهر و باطن، مکلوت و ناسوت، ماده و مجردات؛ همگی در مبدا همچون جوهر در مخزن بوده‌اند(مقام ثبوت، خفا یا حضور)، سپس به خاطر هدف مشخصی تنزل کرده‌اند(مقام اثبات، کشف یا ظهور). پس از دستیابی به هدف مذکور، لازم است با کنار زدن موانع و حدود و قیود، از لباس برون آیند و دوباره به وحدت برسند والا وجود خود را ضایع کرده‌اند. _______________________________________________ ✍️ حامد‌محمدجانی 📚زبان و تعامل فرم و محتوا 🌐 @hamed_mohamadjani _______________________________________________
🔰 توسعه فردی بر مبنای حکمت الهی 📚 بخش اول 🔸️ مشهور است که کهن‌ترین سوال فلسفه، فهمیدن چگونگی گذر از کثرت و وصول به وحدت است اما عرفان فراتر از فهم؛ به دنبال رسیدن به وحدت از کثرت است. فیلسوف به دنبال است و عارف به دنبال . 🔸️گذر از کثرت و وصول به وحدت سرلوحه کار عارف در تمام لحظات و حالات زندگی است. زندگی عارفانه، تلاشی‌ست در راه زدودن قیود و حدود و زوائد از زندگی لحظه‌ عارفانه، لحظه‌‌ی زدن شاخ و برگ‌های اضافیست. مراقبه عارفانه، مراقبه بر وحدت است، حضور و مراقبه، تمرکز بر یگانگی و حقیقت مشترک کل هستی و ندیدن اختلافات و تمایزهاست. 🔸️ کثرت کثرت نشانه ضعف است و عامل تشویش. کثرت سمبل کران‌مندی و محدودیت است. بی‌کرانگی حد و مرز بردار نیست. بی‌نهایت چیزی‌ است که ابتدا و انتها ندارد. شروع و پایان برایش بی‌معناست. اول و آخرش یکی است و از‌هم جدا نیست. ظاهر و باطن‌ش درهم‌تنیده است. آنچه که تام و کامل و بی نقص و حد باشد، قطعا یکی است و وحدت دارد. اصلا جایی برای غیر خود نمی‌گذارد. وحدت ازلی(بی ابتدا) و سرمد(جاودانه و بی انتها) است. کثرت از مرز گذاری در دل وحدت پدید می‌آید، کثرت حداقل یعنی دوئیت و دو بودن از یک طرف یعنی یک نبودن(اول و آغاز داشتن) و از سوی دیگر یعنی سه نبودن(آخر و پایان داشتن). (یکی از) معانی ضعف و نقص همین است. یعنی نداشتن(نداشتن آنچه دیگری دارد)، یعنی تفاوت و تمایز. 🔸️ فهم این نکته برای رشد و کمال ضروریست. در نگاه حکیم کثرت برابر است با فقدان کمال. آنچه انسان را سیراب میکند است. هر تلاشی اگر به بند و وصله‌های جسم و روح و شخصیت انسان بیافزاید؛ کمال واقعی و مایه سیراب شدن نیست. دامن زدن به اضافات و شلوغی ها، دور شدن از یگانگی و حرکت در خلاف مسیر حرکت طبیعی‌ست. اگر لذتی داشته‌باشد موقتی و محدود است. اگر مسیر توسعه فردی، کمال‌خواهی و قدرت‌طلبی از راه قید و وصله‌های جدید بگذرد یا به دغدغه‌های ذهنی و قلبی بیافزاید؛ فقط مایه سلب آرامش  است. لذتی هم اگر داشته‌باشد محدود و موقتی است. پیشرفتی که کثرت را بی‌افزاید میوه‌ای جز تشویش ندارد. 🔸️ همانطور که در گذر فصل‌ها شاخ و برگ قدیمی درختان می‌ریزد، در حالت طبیعی نیز هستی مسیر خود را به سوی کمال واقعی و وحدت می‌پیماد. زواید و اضافات طبیعی هم خود به خود می‌ریزد. همه موانع کنار می‌رود الا موانع خودخواسته و خودساخته بشر. رفع این موانع به عهده‌ی خود انسان است. انسان قطره‌ای‌ست در مسیر شدن به شرط آنکه راه‌ش را به سمت آبگیرهای راکد کج نکند. نور از پشت پنجره همواره در حال تابیدن به داخل است، آرامش آدمی در گرفتن غبار روی شیشه است نه افزودن آن. _______________________________________________ ✍️ حامد‌محمدجانی 📚توسعه فردی بر مبنای حکمت الهی 🌐 @hamed_mohamadjani _______________________________________________