eitaa logo
حامیان انقلاب
273 دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
767 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا میخواهم تلفن را بردارم پایم روی دانه های انگور میرود. حواسم به پشت خط است، له میکنم و رد میشوم. خداروشکر روی خیسیِ فرشی که تازه نجس‌کاری اش را آب کشیدم پایم تمیز میشود و رد میشوم. دم آشپزخانه، پایم روی تاس منچ میرود، چقدر سر پنج وشش، همدیگر را میزنند، حق هم دارند، همه دوست دارند بی نظیر باشند و برنده. دیشب خیلی دیر خوابیدند. پایم روی خرمایی می‌‌رود که تازه خورده و چون دوست نداشته، بقیه اش را به فرش چسبانده وقتی حالم خوب است، هربار پایم روی جسم نامتعارفی میرود و چندشم میشود، به خانه هایی فکر میکنم که تر و تمیز ولی سوت و کور و بی روح است، اما حالا که کوه خستگی ام، با خودم نق میزنم، من هم دوست دارم خانه ام مرتب باشد، به‌هم‌ریختگی، کلافه ام می‌کند، لکه دست های کوچک و کوچک‌تر روی شیشه و آینه و درهای کابینت مدام روی مغزم راه می‌رود ، راستش را بخواهید من هم گاهی احساس میکنم ارزش جان و جوانی ام بیشتر از این است که از این طرف جمع کنم از آن طرف بریزند. چندبار گفتم من؟ بله دقیقا، با بچه داری من پایم را روی "منیت" خودم می‌گذارم. بزرگ می‌شوم و رد می‌شوم . انقدر باید نفسم را زیر پا کنم تا قدم به بهشتی که خدا وعده داده بگذارم، و الا این تک و توک بچه های ما، کجای بحران جمعیتی کشور را چاره کنند؟ مگر اینکه دست بالاسری باشد، خدایی که به زنبور، عسل شفابخش عنایت کرد ، چون با دهانش قصد خاموش کردن آتش ابراهیم را داشت، پس یکی دوتای ما هم در رشد امت اسلامی مؤثر خواهند بود، حتی اگر در نمودارها تغییری حاصل نشود. اگر دست بالاسری باشد، که هست، کلاف نخی هم از ما می‌خرند . چه برسد به این که ما همه زندگی مان را به پای قد کشیدن اینها میریزیم ، حتی اگر غم کوچکی از دل آقایمان بردارند، می ارزد. برای فرزند بعدی، دل دل نکن شیرزن! دست بالاسری هست... پیر که همه می‌شوند، مهم این است کوله بارت خالی نباشد. از تو، ذره ذره رنج هایت را، گران میخرند. "مامان باید شاد باشه"‌ https://eitaa.com/madaranee96
﷽ ____ راستش به نظر من، نهایتاً این خود زن ها و مادرها هستن که باید، در طول و عرض و خانواده، جایگاه و شأن و نقش زن و مادر رو به فرزندان(و حتی همسر) آموزش بدن؛ یعنی درواقع و نهایت، به کل جامعه. زنان، از صفات خالق و ربّ بودن خداوند، بهره و صبغه خیلی بیشتری دارند تا مردان. و بنابراین، در این حوزه(خلق و )، قدرت و توانایی بیشتر، عمیقتر و گسترده تری نسبت به مردان دارن. حتی به نظرم درجوامعی که جایگاه مناسبی ندارن و از حقوق و شأنیت صحیحی برخوردار نیستن، اگر خود این زن‌ها دارای آگاهی و اراده تغییر بشن، میتونن این تغییر و ارتقاء رو ایجاد کنن؛ ولو در طول نسل‌ها… درهرحال به نظرم، اگر جایگاه زن در خانواده اصلاح بشه (طبق استانداردهای معارف توحیدی)، و زن در محیط خانه و خانواده، مورد احترام و تکریم قرار بگیره، بسیاری از مشکلات جامعه حل میشه. . . . سخنرانی نکنم😉 غرض اینکه، بگید چه برنامه ای برای دارید؟🤔😊 نه لزوماً و صرفاً برای کِیف خودمون؛ که مادریم. و خودتحویل گیری🙃 بلکه برای آموزش و یادآوری و ارتقاء _مادر در ذهن بچه‌هامون و اگر توان و امکانش هست، در ذهن و نگاه همسرانمون. برای ایجاد و تقویت یک جریان برای *تربیت یک نسل* برای اصلاح یا ارتقاء بینش‌ها و نگرش‌ها (والا! وگرنه یه کیک و گل و دستبند طلا به چچچه درد من میخوره‌؟!😒😌 یه تیکه فلز بی ارزش!🙄🤭) . . یه وجه بسیارمهم دیگه کار، نمایش و تبیین شأن و مقام حضرت زهرا سلام الله علیها در عالم هستی و مختصات وجودی حضرت(در عرصه‌های مختلف) برای بچه‌هامون و نیز بیان جایگاه ایشون برای همه انسان ها علی الخصوص شیعیان هست. بچه‌های ما(و خود ما😓) چقدر حضرت رو مادر حقیقی خودشون میدونند؟ از حضرت چی میدونن؟ جز حجاب و نحوه شهادت! (لازم اما شدیداً غیرکافی) شخصیت ایشون چقدر برای ما و فرزندان ما، ست و این الگو چقدر عینی و کاربردی ست؟ . . خب، برنامه امسال من برای این دغدغه ها، احتمالاً ایناست: 🌱یه مراسم دست بوسی از مادر ترتیب میدم، سعی میکنم بهش شکوه(نه تجمل و تشریفات) بدم. 🌱در این چند روز منتهی به میلاد، از جایگاه مادری حضرت زهرا سلام الله علیها برای همه ما میگم براشون؛ برای ایجاد و تقویت یک ... 🌱چندتا حدیث از مقام مادر و آیات مربوطه از قرآن رو میگم براشون. و چون حال بارداری من رو میبینن "وهناً علی وهن" رو تذکر میدم بعلاوه امر خدا در تکریم مادر. 🌱براشون توضیح میدم درباره اثر و قدرت زنان در تربیت نسل ها و جوامع! 🌱از قیاس جهاد و اجر شهادت مردان با اجر بارداری و شیردهی براشون میگم. 🌱دو نامه کوتاه برای دخترانم مینویسم و بهشون القاء افتخار میکنم بابت زن بودن. و نوید میدم بهشون بابت امکان رسیدن به 😍 . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ----- نیازی به سوگند نیست، میدانم آخر تو که همینجایی، درست کنار آن رگ بزرگ قلبم و از آن هم نزدیک تر خدایا، بدون قسم باور کن که قصد سبک شمردن و بی توجهی یا زبانم لال، جسارت و بی ادبی نداریم وقتی در همین سه چهار رکعت نمازی که میخوانیم هم، بچه‌ها دست از سرمان برنمیدارند و ما" مجبور شده ایم" انواع ایما و اشاره ابداع و لحن های مختلف قرارداد کنیم تا بتوانیم جوابشان را بدهیم یا جلوی خرابکاری هایشان را بگیریم. خدایا میدانم تو مادرهایی در درگاهت داری که در نمازشان انقدر واله و محو جلال تو میشدند که بچه‌شان توی تنور هم که میفتاد خشوع و توجه‌شان از تو منقطع نمیشد(و فرزندشان را هم خودت حفظ میکردی) اما ما…… ما هنوز خیلی راه نرفته داریم… عذر ما را بپذیر😓 ببخش وقتی از گوشه چشم میبینیم بچه دارد با سرعت به سمت قیچی ای که خواهر بزرگتر لطف کرده و وسط هال رها کرده، چهار دست و پا میرود، بلند بلند سبحان الله و سمع الله میگوییم تا بیایند یا بچه را بردارند یا قیچی را! ببخش وقتی آن یکی بچه خودش را گرفته و به خودش میپیچید، ما هی با دست محکم و چندباره اشاره به دستشویی میکنیم و در چهره مان التماس "برووو دیگه!😫 بروووو😡 ریخت😩" هویدا میشود. ببخش سبحان الله های بلند و مضطرب‌مان را وقتی پسر سه ساله یکهو به قصد اسب سواری مینشیند روی کمر پسر هفت-هشت ماهه و او شروع میکند به دست و پا و ضجه زدنِ خفه، و ما باید به کمک خواهرهای بزرگتر آزادش کنیم. ببخش الله اکبرهای عصبانی و کشدارمان را وقتی سر میوه خوردن یکهو هوس میکنند با چنگال دنبال هم بدوند و این وسط دو سه باری هم از روی بچه کوچکتر بپرند. چشم و ابرو بالاوپایین انداختن ها را هم که نگویم😓 تازه مثلاً ما از اول بچگی‌شان سعی کردیم عادتشان ندهیم که در نماز از ما جواب و اجازه و مداخله بخواهند… اما گاه… چه بگویم… ما همان عبدهای کوچک ناقص توییم و تو همان ربّ جلیل و کریم و بزرگ؛ که خوب بلَدَست چطور با ناقص ها و کوچک ها تا کند و عطا کند و درگذرد و نگاه پرمهرش را لحظه‌ای برنگیرد… الغرض، الله اکبرهای ما مادرها را ببخش، خدای مادرها… پی‌نوشت: ۱- یه بار تو نماز بودم دختر کوچکم اومد اصراااار که میشه به فلانی زنگ بزنم؟ منم بالاخره بااشاره گفتم باشه. بعد گفت خب پس شماره‌شو بگو😐🤣 خنده‌م گرفت🤭🤦‍♂️ دختر بزرگم اومد بهش گفت ببین فقط سوال بله-خیر میشه تو نماز از مامان بپرسی😅🙈 ۲- رب اجعلني مقیم الصلوة و من ذریتي ۳- شما تاحالا با الله اکبرهاتون چه عملیات هایی انجام دادین؟🤦‍♂️ 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽مادران حتما ببینند👌 🟣نکته ای که خیلی مامانها حواسشون بهش نیست. چقدر خوبه رعایت بشه... 🧕تا دختر، از دختر بودنش متنفر نشه😉!!! @sabkezendegi_ivle
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بذار بگم دوستت دارم...مادرم❤️ 💞 خیلی عالیه. حالتون خوب میکنه👌👌👌 🌸🍃ೋ•~
از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند: نگذاشتم امام زمان (عج)در زندگیمان گم شود. 👼🏻کانال واحد کودک مؤسسه مصاف (قندِعسل) 👼🏻 @ghandeassall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زن‌هارا بفرستید غزه... مردها بلد نیستند بچه ها را آرام کنند! مادران فرزند مرده را دلداری دهند و بگن آروم باش... ما زن‌هارا بفرستید، همه کودکان را پناه می‌شویم. ما بلدیم چطور اشک‌های بچه‌ها را پاک کنیم، ما که از پشت هر عکس و فیلم بچه‌ها را نوازش می‌کنیم... حتی بعد دیدن فیلم‌ها جانم جانم میکنیم، گریه نکن مادر، بمیرم برات عزیزم.... گریه امان نمی‌دهد... 💥وعده دیدار ما فردا صبح جمعه ساعت نه تا یازده حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌ ‌الله‌علیها @jebhefarhangiQom منتشر کنید 🔷 جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی استان قم 🆔 @jebhe_qom
﷽ ------- بانو مادرشدنتان مبارک! 💗 گمانم از شادی شما تمام جهان شکفت؛ آن لحظه که برای اولین بار قنداقه ی حَسَن را به دست گرفتید و نگاهتان به چشم های معصوم مولای کریم ما گره خورد! اصلاً فکر میکنم با تولد نوزاد شما و جوشش مهر مادرانه شما متولد شد!... و نه! اشتباه میکنم! مگر نه اینکه از روز الست، شما مادر ما بوده اید؟... و حتی مادر پدرتان؟ مادری، به واسطه وجود شما، ازلی بوده و ابدی خواهدبود! و اصلاً مادریِ شما، تمام امید ماست برای آن روز که «تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّآ أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا»! آن روز ما را چه پناهی جز پر چادرتان، حضرت مادر؟... 🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸 را دوست دارم چرا که شأنی از شئون شماست! اصلاً هرچه را که در شماست، دوست میدارم حتی شده فقط در دل با ضعف در عمل... با تولد هر فرزند، هربار که مادر میشوم، حس میکنم مرا برداشته اند از خاک تکانده اند و نشانده اند در طاق افلاک کنار شما! یا نه، حتی شده گوشه ای، کُنجی از آن سَرسَرای باشکوه مادری! هر بار که میشوم حس میکنم به دیدنم می آیید و با لبخندی لطیف -که امتدادش میرسد به بهشت- دست بر سرم میکشید؛ چونان که رسم است مادران، به دیدن دخترهای تازه زایمان کرده شان میروند و عرق از جبینشان میگیرند... . . را دوست دارم چرا که اگر نبود خداوند آن را در مسیر زندگی شما قرار نمیداد! مادری را دوست دارم چرا که اگر به و نمیرسید، بهار عمر کوتاه شما برایش صرف نمیشد! مادری را دوست دارم چرا که اگر از بهترین و والاترین مقام ها نبود خداوند آن را برای شما مقدر نمیکرد! مادری را دوست دارم چون شأنی از شئون شما و وجهی از وجوه شماست. مرا به شما نزدیک میکند و این است که با عشق و بی منت، از جسم و روح و توان و زمان و آبروی خودم برایش مایه میگذارم🦋 🖋هـجرتــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 سلام الله علیها علیه السلام 💚 پی‌نوشت: - مامان اولی ها، حس اشتراکتون با حضرت مادر رو خریدارم 😍 ان‌شاءالله همگی چهار و پنج فرزندی بشید و با پرورش اولاد صالح، مایه شادی دل بانو 😊🥺😍 - خدایا، اونایی که فرزند میخوان اما ... پروردگارا از فضل خودت به حق مولود کریم ماه رمضان الکریم اولاد صالح و سالم و کثیر و کوثر به همه عطا کن...
﷽ ---- فکر میکنم شب هفتم دهه محرم، مردها بروند بیرون! روضه را بگذارند برای ما زن ها؛ امشب، شبِ جان دادنِ ما هاست... - لا لا لا لا علی آروم بگیر نازدونه‌ام... - 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 نه! نه! مردها بمانند! برای یاری حسین برای آن وداعِ داغ برای آن نگاه متحیر به اتفاقِ «من الاُذُن الی الاُذُن» ، برای آن قدم های لرزانِ جلو رونده - عقب برگشته تا پشت خیمه گاه، برای آن با نوکِ شمشیر خاک را قد پیکر یک شیرخواره ذبح شده کنار زدن، برای آن رویارویی شرمگینِ سنگینِ غمگین با اهل حرم.... 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 برای ما زن‌ها، یک روضه دیگر هست، که بی حد است. مردان را به این بخش از مصیبت راه نیست؛ اصلاً مردی نمیتواند بفهمد چقدر درد دارد آن لحظه، چقدر داغ دارد آن جریان... آن جا که بعد از واقعه، به اهل حرم رسید آه آب چه کردی با رباب؟!..... حالا رباب مانده و طعام و شراب طفلش حالا رباب مانده و آغوش خالی حالا رباب مانده و گهواره بی علی.... مرا همین جا پای همین صحنه خاک کنید..... ✍ هـجرتــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon
نه ماه منتظر مانده بود. نور؛ تمام این نه ماه، لحظه به لحظه چشم کشیده بود تا بالاخره چشمش به دوقلوها روشن شود. خودش لاغر بود و داشتن دوقلو در شکم همیشه کوچکش کار آسانی نبود آن هم با این شرایط تحریم و کمبود غذا و مخلوط آرد و علوفه. سختی ای بود که گاهی مادرها، از آن شانه خالی می‌کنند اما نورا و محمد تصمیم گرفته بودند قدر نعمت را بدانند و ناشکیبا نکنند. نور تا آخر هم غر نزد فقط گاهی وقت و بی وقت که باید جابه جا می‌شد^مثل همه زنهایی چون خودش_ نفسش از درد و فشار در سینه حبس می‌شد و بعد با آهی که سعی می کرد محمد را بیدار نکند، جا به جا می‌شد. بالاخره این نه ماه با تمام اضطراب‌های موشک‌های ناگهانی و غم و اندوه شهادت پدرها و مادرها و نزدیکان گذشت. بالاخره نور، بارشیشه اش را به سلامتی زمین گذاشت. هردو باهم زل زده بودند به دستهای کوچک دوقلوها. چشمهایشان،لبهای کوچک و تشنه و منتظرشان.اندام کوچک و نحیفشان که میان این موشکباران سالم مانده بودند. نورا نفس عمیقی کشیده بود و به سجده رفته بود و خدا را شکر کرده بود تا اینکه... تا اینکه امروز صبح بابای دوقلوها رفت برای گرفتن شناسنامه. خیلی ذوق دارد پدری که نه ماه انتظار تولد کشیده.پشتش گرم می‌شود به فرزندانش.آن قدر که مهم نباشد از آسمان آتش می‌بارد یا موشک. بدود و خودش را بالاخره به دو میز کوچک ثبت احوالی برساند که احوالی برایش نمانده بس که شهادت به جای تولد ثبت کرده. 🔹مامور،مرد را که دید و برق شادی را توی نگاهش، ذوق کرد.مثل مَرد. خوب بود که جوان‌ها میان این آتشباران هفت هشت ماهه، هنوز شوق زیستن داشتند.شوق مبارزه و مبارز پروراندن. اما خب دیگر دنیا برای همه تلخ است این چندماه برای فلسطینی‌ها تلختر. اما چه باک! هنوز مشعل المپیک روشن است. 🔹محمد فکرش را هم نمی‌کرد که بلافاصله بعد از برگشت پیش دوقلوها و مادرشان، یانی فقط ساعتی بعد از ثبت تولد، قرار باشد مهر قرمز شهادت، کنار اسم دو فرزندش، بنشیند... فقط یک کلمه توانست بگوید:"صلی الله علیک یا اباعبدلله." و زانوهایش خم شد... از نور، نگویم... از دل ✍محنا محنا؛مهنایتان👇 https://eitaa.com/joinchat/1692008458Ce01f99cefb