eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
210 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸سال هاي چهارم تا ششم دبستان، كتاب هاي زيادي از كتابخانه آقاي شهرياري را خواندم. آثاري چون جنگ و صلح تولستوي، بينوايان ويكتور هوگو، بر باد رفته مارگاريت ميچل، دزيره آن ماري سلينکو، بابا لنگ دراز جين وبستر و آثار پليسي و ترسناك نويسندگاني چون جورج سيمنون، آگاتا كريستي و... عاشق كتاب هاي پليسي و حادثه اي بودم. برخي اوقات كتاب هاي عادي نويسندگاني چون م.ر. اعتمادي، پرويز قاضي سعيد، حسين علي مستعان و جواد فاضل را هم مي خواندم. @hamkhaniketab
🌻خانه کتاب، گزارشی مفصل منتشر کرده از خریدهای بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران (اردیبهشت ۱۴۰۲). چون خریدهای مجازی نمایشگاه کتاب با بُن بوده، طبیعتاً این آمار، تمام سلیقه فرهنگی کتابخوان‌ها را نشان نمی‌دهد، ولی باز آمار قابل‌توجهی است. 🔹 از یک میلیون و ۳۷۰هزار جلد کتاب فروش‌رفته، ۱۵ عنوان بیشتر از هزار طالب و خریدار داشته‌اند. 📚 «کتابخانۀ نیمه‌شب»، «مهارتهای زندگی» و «ستاره ها چیدنی نیستند» پرفروشترین رمان‌هایند. باقی پرفروش‌ها خاتون و قوماندان، تکه هایی از یک کل منسجم، حکمت جاودانه، کهکشان نیستی، ترحمه الغارات، تسنیم، حضرت حجت، شازده کوچولو، کیمیاگر، کمیک «ایلیا» و «آموزش آیین دادرسی مدنی» هستند. 🔻دسته‌های کودک و نوجوان (۱۸.۴ درصد)، ادبی (۱۵.۵) و دینی (۱۳.۶) پرمخاطب‌ترین موضوعات هستند. ▫️و دیگر اینکه ۳۳ درصد مصرف کتاب در استان تهران است و در مقابل، هفت استانِ ایلام، چهارمحال و بختیاری، خراسان‌های جنوبی و شمالی، سیستان و بلوچستان، كهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان هر کدام کمتر از یک درصد خرید کتاب را دارند. @hamkhaniketab
🔹چرا سردار سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی در سریال پایتخت ۵ مخالفت کرد؟ 📗 مدیر سازمان هنری رسانه‌ای اوج در کتاب سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴ به خاطره جالبی از نگاه سردار سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه به سریال پایتخت ۵ و سکانس های مربوط به داعش اشاره دارد 📚در بخش های از این کتاب میخوانیم: 🔻همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلم‌نامه رو عوض کنید، همه‌ این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.» کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما می‌خوایم قصه این‌طور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمی‌کنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!» پ.ن: به بهانه بازپخش قسمتهایی از پایتخت ۵ در این روزها @hamkhaniketab
🌷 امروز ده اردیبهشت، سالروز شهید محسن وزوایی هست، شهیدی که عنوان فاتح ارتفاعات «بازی ‌دراز» را داشت و در عملیات بیت‌المقدس براثر اصابت گلوله و تركش به معبود رسید. 📚 نوجوان 📖 فاتح بازی دراز 🖋️ به قلم: هادی صالحی 🖨️ انتشارات: سوره مهر نگاهی به زندگی شهید وزوایی در کتاب «فاتح بازی دراز» 📚 بزرگسال: 📖 یک محسن عزیز 🖋️ به قلم: فائضه غفارحدادی 🖨️ انتشارات: سوره مهر روایتی مستند از زندگی شهید محسن وزوایی 📖ققنوس فاتح 🖋️ به قلم: گلعلی بابایی 🖨️ انتشارات: شاهد (بیست روایت شفاهی از سرگذشت سراسر ایثار و پیکار دانشجوی شهید محسن وزوایی) @hamkhaniketab
🤔 «نامه نوشتن» ، اگه خوب بهش فکر کنیم خیلی خوبه، مخصوصا خیلی از اوقات نمیشه خیلی از حرف هایمان رو بهم بگیم، در صحبتهای تلفنی، تا می آییم صحبت کنیم تموم شده وقتمون، پس بهترین راه برایمون همین نامه نوشتن می مونه، 👌 درست مثل حانیه و یحیی که از همدیگر دورند و برای همدیگر نامه می نویسن. 📖 حانیه 🖋️ به قلم: آقای حامد عسکری 🖨️ انتشارات: معارف 👈 نوشته‌هایی از جنس سادگی و شاعرانگی هست، گفته‌هایی که مثل قاصدک، سبک‌بار بر باد ما را از دنیای بوق و آهن و اینستاگرام می‌بره به لطافت زندگی اطلسی‌ها، و بوی خوش یاس و به زندگی آن که بهانه‌ای برای خلقت کائنات بود. 📄 برشی از کتاب: فکر کردم، حانیه. حمیرا راست می گفت. چرا اسم شهید زن روی کوچه هایمان نیست؟ چرا توی تاریخ مذکرمان، خبری از مادر کوچک خان و ستارخان و میرمهنا و رئیسعلی نیست؟ دامن این مادرها، آغوششان، لالایی هایشان، کجای سرزمینمان گم شد؟ باد این سرزمین ها را با خود کجا برد؟ خون زن ها داغ تر است به گاه شهادت یا مردها... @hamkhaniketab
بسم الله این کتاب یکی از بهترین و دقیق‌ترین کتاب‌ها در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است. مباحث به شکل کاملاً به اندازه و دقیقی ارائه شده است؛ نه آنقدر زیاد که مخاطب احساس خستگی کند و نه آنقدر کم که قسمت‌هایی گیج کننده و مبهم باشد. همه چیز کاملاً به اندازه گفته شده است. مجموعه‌ای از شخصیت‌های دخیل در انقلاب و موثر در آن، به علاوه کنش‌هایی که این شخصیت‌ها در آن زمان داشته‌اند را می‌توانید در این کتاب پیدا کنید. مهمترین بازه‌ انقلاب اسلامی، یعنی زمانی که ریشه‌های پیروزی شکل گرفت تا زمان انتقال مفاهیم انقلاب به کشورهای ابرقدرت در این کتاب گنجانده شده است. روایت کتاب قبل از پیروزی انقلاب آغاز شده و تا بعد از نامه امام به گورباچف ادامه پیدا می‌کند. شخصیت خانم دباغ پیش از این، برایم در خاطرات مبهمی که افراد متفاوت بیان می‌کردند خلاصه می‌شد. اما این کتاب مرا به شکل کاملاً جزئی با زوایای مختلف زندگی ایشان آشنا کرد. - او جزو اولین شخصیت‌های موثر در انقلاب است. - یکی از اعضای اصلی گروه‌های مستقل از گروه‌های مارکسیستی است. - به همراه دخترش زندانی ساواک می‌شود و با شکنجه دخترش سعی می‌کنند که او را از مواضعش منصرف کنند. - برای حضور در دوره‌های چریکی به سوریه و لبنان نزد امام موسی صدر و چمران می‌رود. - از اعضای تیم تحصن کننده ایرانی در فرانسه برای تشدید فشارها به محمدرضا پهلوی است. - یکی از نزدیک‌ترین و مورد اعتمادترین شخصیت‌ها نزد امام خمینی در زمان تبعید است. - رئیس سپاه همدان و یکی از موثرترین شخصیت‌ها در مقابله با اعضای کومله و تیم‌های قاچاق است. - نماینده امام به همراه آیت الله جوادی آملی برای رساندن نامه به گورباچف است. این‌ همه، تنها گوشه‌ای از زندگی اعجاب آور این بانوست...! یکی از شخصیت‌های جالب توجه که در کتاب به او اشاره شده است شهید محمد منتظری است. شخصیتی که به عنوان نیروی مافوق خانم دباغ در قسمت‌های مختلف کتاب به او اشاره شده است. ویژگی‌ منحصر به فرد او سختگیری‌های انقلابی بوده است. در قسمتی از کتاب شهید منتظری خانم دباغ را به واسطه اینکه بعد از مدت‌ها در لبنان با همسر خود دیدار می‌کند و این کار را خلاف مباحث امنیتی می‌داند در خانه‌ای محبوس کرده و حتی خوراک به او نمی‌رساند در نتیجه خانم دباغ بیهوش شده و راهی بیمارستان می‌شود!!! اینکه در این برهه زمانی که زنان به شیوه‌های مختلف در کشور ما و کشورهای دیگر به دنبال ابزاری برای دیده شدن‌های غیرمعمول هستند خود نشان از پوچی این تفکر دارد. در این کتاب شما با بانویی مواجه هستید که با تمام توان در جهت حفظ اعتقادات خود قدم برمی‌دارد و نه تنها حضور اجتماعی‌اش منافاتی با دیدگاه‌های مذهبی ندارد بلکه این دیدگاه‌ها کمک کننده و تقویت کننده او در مباحث اجتماعی نیز هست. خانم دباغ نماینده‌ای است که امام خمینی برای نشان دادن زن تراز جمهوری اسلامی به دیدار گورباچف می‌فرستند. حقیقتاً در بعضی قسمت‌های کتاب، به واسطه توانایی‌های خارق‌العاده این بانو انگشت حیرت به دهان می‌ماندم. یکی از کتاب‌هایی که از نان شب برای علاقمندان به مباحث انقلاب واجب تر است، بی‌شک این کتاب است. در دل کتاب جزئیاتی پیرامون شخصیت‌های مختلف به خصوص حضرت امام ارائه شده است که شاید در هیچ کجای دیگر مشابه آن دیده نشود. چرا که خاطرات از آن کسی است که در خصوصی‌ترین لحظات و زمان‌های زندگی حضرت امام حضور دارد و این شخص در منطقه‌ای که هر کس دسترسی به امام ندارد، یعنی پاریس، با ایشان ملازم است. دلم می‌خواهد بیش از این‌ها درباره این کتاب بنویسم و بگویم اما نه مجالی است و نه حوصله‌ای... باید بخوانید تا متوجه شوید که این کتاب دُرّ نایابی است. (دباغ) 🌸 📚 @hamkhaniketab
🌸معرفی کتاب با موضوع به مناسبت سالروز شهادت و 🔸به عشق بچه های تو ده 🔹نسل نوخاسته 🔸تربیت ماندگار 🔹حاج محمد 🔸سرزمین خارج از نقشه 🔹استاد فقط معلم نیست، مربی هم هست 🔸معلم حسابی 🔹خانم مربی 🔸برپا 🔹دختر تبریز 🔸داستان بازی انقلاب ما 🔹مربی و تربیت 🔸همیشه مربی 🔹معلم باید در خط مقدم باشد 🔸زندگی پای تخته سیاه 🔹تربیت سالم در مدرسه 🔸مدیر مدرسه 🔹پس مرتضی کو 🔸آقا معلم 🔹معلم خصوصی 🔸مهارت معلمی 🔹معلم محبوب 🔸الگوی ارتباطی معلم با دانش آموز 🔹خاطرات یک معلم 🔹آش پشت جبهه ۱۲ اردیبهشت روز معلم، بر همه معلم های کانال همخوانی مبارک🌻🌸 @hamkhaniketab
بسم الله همین اول کار باید بگویم که هرچه کتاب از کیانوش گلزار راغب پیدا کردید بخوانید. چشم بسته بخوانید. آنقدر که این مرد خوش قلم است. چه داستان‌های بکری برای ما تعریف می‌کند. بی درنگ سراغ کتاب برده سور می‌روم. سه گانه این مرد (شُنام، عصرهای کریسکان و برده سور) حقیقت کومله و حقیقت آنچه بر کردستان و مناطق غربی کشور رفته و آنچه این مردم غیور داشته و دارند را نشان می‌دهد. از کجای شُنام باید بگویم؟ مگر می‌شود یک کتاب کوتاه، با این حجم، این مقدار حس و حال و انرژی و مطلب برای گفتن داشته باشد. شما حساب کنید که یک رمان به تمام عیار می‌خوانید. نوع نگارش کتاب به گونه‌ای است که اصلاً احساس نمی‌شود که خاطرات یک نفر در زمان جنگ است. آنقدر حرفه‌ای و دقیق و منضبط و بر اساس اصول داستان، پر از افت و خیز و تعلیق و عطف و گره است که مخاطب لحظه‌ای توان زمین گذاشتن کتاب را ندارد. کلمات آنقدر نرم و سلیس و روان است که با خواندن اولین کلمه، بر روی کلمات دیگر سُر خورده و تا انتهای کتاب پیش می‌روید. سیر کتاب‌های جناب گلزار راغب از شُنام که خاطرات خودشان است شروع می‌شود. ایشان از کسی سخن می‌گوید که سرنوشت ویژه‌ای پیدا کرده است. و بیان می‌کنند که دیگر خبری از او ندارم. زمان می‌گذرد و روزی در جلسه‌ای که برای روایت گویی حاضر می‌شوند، ناگهان گوشی همراه‌شان زنگ می‌خورد. فردی که پشت خط بوده بیان می‌دارد که من سعید سردشتی همان کسی هستم که به دنبالش بودی... او مبهوت از این تماس به سراغ سعید می‌رود و جریان سعیدِ کتاب شنام، سرآغاز کتاب جدیدی به نام عصرهای کریسکان می‌شود. در این کتاب هم قلم فوق العاده نویسنده صرفاً خاطره گوی جریان سعید سردشتی نیست، بلکه گویی با رمان زندگی او روبرو هستیم. و اما جلد سوم، طبیعتاً باید بخوانم تا بتوانم درباره‌اش نظر بدهم. همین قدر می‌دانم که داستان برده سور پیرامون شخصیت یدالله است. او کسی است که از کیانوش خواست تا با سعید سردشتی از زندان کومله فرار نکند... یکی از نقاط عطف کتاب جریان عشق کیانوش و شیلان است. غوغایی است این حکایت. شما تصور کنید فردی اسیر کومله شده است و برادرش را همان کومله کشته است. در این میان دختری از همان گروه کومله به نام شیلان، چشم این برادر را می‌گیرد، دختر به گونه‌ای رفتار می‌کند که اسباب آزادی این برادر، در حالی که حکم اعدامش آمده فراهم می‌شود. اما... اصلاً دوست ندارم بیشتر ادامه بدهم. فقط باید قصه این عشق را بخوانید آن هم با قلم کیانوش گلزار راغب... 🌸 📚 @hamkhaniketab
🌹 امروز سیزده اردیبهشت، سالروز شهادت شهید عبدالحمید حسینی هست، همون شهیدی که جانش را در راه امام زمانش، فدا کرد، عبدالحمیدی که که با بذل خون خود انتظار را به شرمندگی کشاند. 📖 بوی شیرین فرهاد 🖋️ به قلم: طاهره کوهکن 🖨️ انتشارات: روایت فتح 📄 برشی از کتاب: تا قبر حمید رو دیدم، یادم به هفتم فرهاد افتاد. حمید همین جا نشسته بود. با یه چوب رو خاک نوشته بود، پاسدار فدایی امام زمان «عج» ، شهید عبدالحمید حسینی. به مامان گفتم یادته حمید همین جا رو مشخص کرده بود برای مزارش؟ سرش رو تکون داد و فقط گریه کرد... @hamkhaniketab
بسم الله نادر کیانی به مدت هفت سال نفوذی جمهوری اسلامی در میان کومله بوده است. او که ابتدا با برق‌کشی برای سازمان و تعمیر کولر و... کار خود را شروع کرده بود. پس از مدتی ارتقا درجه گرفته و تبدیل به محافظ شخصیت‌های اصلی کومله می‌شود، سپس به دلیل کمبود نیرو برای شغل مسئولیت پذیرش او را به عنوان مسئول پذیرش سازمان کومله به کار می‌گیرند و او با خوش خدمتی تمام، اعتماد بیش از اندازه مسئولان اصلی کومله را به خود جلب می‌کند. او باز هم به نفوذ خود ادامه داده و به عنوان مجری در برنامه های اصلی کومله حاضر می‌شود. او که در سر سودای ریاست بر کومله را می‌پرورانده است، در زمانی مناسب شرایط را مهیای شرکت خود در انتخابات اصلی حزب و رسیدن به جایگاه ریاست اصلی می‌کند، اما به ناگاه لو رفته و دستگیر می‌شود‌... در این میان او نه تنها اطلاعات بسیار زیاد در مورد کومله و تشکیلات آن به ایران مخابره می‌کرده است، بلکه وظیفه قراردادن وسایل جاسوسی در سازمان، خراب‌کاری در رادیو کومله، حذف نیروهای افراطی کومله و خارج کردن آن‌ها از مقر و همچنین وظیفه فراری دادن و منصرف کردن افراد جدید جذب شده در حزب را نیز به عهده داشته است. اگر احساس می‌کنید که با مطالعه این حجم از اطلاعات درباره کتاب کل کتاب اطلاعاتش لو رفته و دیگر ارزش خواندن را برایتان از دست داده است باید بدانید که سخت در اشتباهید. اطلاعات پیرامون کومله و نادر کیانی آن‌قدر در کتاب زیاد است که مطالب بیان شده تنها ذره‌ای از آنچه در کتاب، پیش‌رو دارید را شامل می‌شود. پس با خیال راحت کتاب را نوش جان کنید. کیانوش گلزار راغب که پیش از این سه کتاب درباره جریان سازمان‌های موسوم به خلق نوشته است (و حقاً هرکدام از کتاب‌ها بهتر از دیگری است) در کتاب جدید خود گل کاشته و روایتی بسیار بکر و جذاب و بی‌نظیر از یکی از مخفی ترین و لاابالی ترین گروهک‌ها را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. با مطالعه کتاب تازه متوجه می‌شویم که در پس دیدگاه‌های به ظاهر خلق گرایانه کومله و تشکیلات مشابه آن، چه فجایع و جنایاتی اتفاق می‌افتاده است. از تجاوزها و زورگویی‌ها و چپاول‌های نسبت به زنان با ویترینی جذاب برای جذب دختران جوان تا قاچاق انسان و حذف و قتل‌های تشکیلاتی افراد آگاه و درس خوانده، همه‌گی با روکش خلق دوستی وجود داشته است. بهتر است بگوییم که جنبش خلق هرکار ضد خلقی که توانسته در حق این مردم انجام داده است و از انجام بیش از آن نیز ابایی نداشته است. تمامی اطلاعات موجود در کتاب را به قضایای پیش آمده در سال ۱۴۰۰، به بهانه کشته شدن دختری به نام مهسا امینی اضافه کنید و ببینید که آن‌ها از این حجم مخابره اخبار دروغ، شانتاژهای رسانه‌ای و پشتیبانی تسلیحاتی، به دنبال چه‌ها که نبوده‌اند!!!! فقط کافی است که رد عبدالله مهتدی در کتاب را پی بگیرید و با خباثت این ضدانسان مابین سطور کتاب آشنا شوید تا بفهمید که او و امثال او از جریانات قائله شهریور ۱۴۰۰ در پی چه بوده‌اند... مجدداً و هزاران بار باید آفرین و تبریک گفت به کیانوش گلزار راغب به واسطه انتخاب این چنین موضوعاتی و پرداخت دقیق و عمیق او به آن‌ها. قلم او الحق والانصاف چیزی کم ندارد و هرچه از او چاپ می‌شود را باید ذره ذره بویید و چشید و غرق در لذت شد. 🌸 📚 @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غریب‌
در‌ وسط‌ شهر‌ آشنا‌ شده‌ای!
عمامه‌ از‌ سرت‌ افتاد و بی‌عبا شده‌ای

میان‌ عربده‌ها‌ بی‌سروصدا‌ شده‌ای
شبیه‌
عمه
، گرفتار‌ اسب‌ها‌شده‌ای... (ع)🥀 🏴 @hamkhaniketab
بسم الله جنس داستان‌های کتاب دقیقاً شبیه روایت‌های خود حاج حسین یکتاست. تفاوت آنچنانی ندارد. فقط بسیار خنده‌اش بیشتر است. این کتاب هم مثل کتاب‌های خاطرات شفاهی دیگر پر است از وقایعی که به درد مخاطب عمومی نمی‌خورد و شاید اگر حذف می‌شد به چابکی کتاب می‌افزود. جدیداً با نقطه گذاری‌های خوبی در کتاب‌های دفاع مقدسی روبرو هستیم که طراوت و هیجان وایت را بیشتر می‌کند. داستان از یک رفیق قدیمی و ارتباط حاج حسین با او شروع می‌شود و کم کم پیش می‌رویم و این رفاقت ادامه پیدا می‌کند و در گوشه گوشه کتاب خود را نشان می‌دهد تا به لحظه شهادت آن رفیق می‌رسد. سپس داستان حاج حسین ادامه پیدا می‌کند اما باز هم در جای جای آن حسین یکتاست و یاد رفیق قدیمی که در گوشه گوشه شهر او را می‌بیند. و حسرت جاماندگی که نُقلِ خاطره گویی جاماندگان است. 🌸 📚 @hamkhaniketab
کتابی که با الهام از داستانی واقعی توسط آنا جونز نوشته شد و در سال ۲۰۱۹ به چاپ رسید. داستان بین حال و گذشته در نوسان است بین آمریکای حال و ژاپن گذشته! گذشته‌ای که برای خیلی‌ها ناشناخته است مخصوصا برهه‌ی بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و تسخیر آن توسط آمریکا. همیشه برایم سوال بود که ژاپنی‌ها بعد از فاجعه‌ی هیروشیما و بعد از جنگ جهانی دوم چطور توانستند به راحتی با امریکایی‌ها کنار بیایند اما با خواندن این کتاب فهمیدم که این کنار آمدن به همین راحتی هم که ما فکر می‌کنیم نبوده است. داستان در مورد دختریست که بعد از جنگ جهانی دوم و زمانی که نیروهای آمریکایی ژاپن را تسخیر کرده‌اند و پایگاه‌های نظامی در آنجا زده‌اند عاشق یک سرباز نیروی دریایی آمریکا می‌شود عشقی واقعی و دو طرفه... عشقی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را بپذیرد و مسئله‌ای که برای هیچ‌کس قابل قبول نیست اما دختر ۱۷ ساله‌ی ژاپنی نمی‌خواهد کوتاه بیاید و سر دو راهی می‌ماند. انتخابی بین عشق آمریکایی و خانواده و آداب و رسوم خودشان... البته در آن زمان کم هم نبوده‌اند دخترانی که یا اغفال می‌شده‌اند یا مورد تجاوز سربازان و افسران آمریکایی قرار می‌گرفته‌اند و بچه‌های دو رگه‌ای که به دور از چشم دیگران به دنیا می‌آمدند کشته می‌شدند تا مایه‌ی ننگ خانواده و ژاپنی‌ها نباشند یا اگر خیلی خوش شانس می‌بودند به یتیم‌خانه‌ای که توسط مالک میتسوبیشی برای کودکان دو رگه‌ی رهاشده تأسیس شده بود سپرده می‌شدند. نویسنده می‌گوید در سال‌های جنگ و بعد از تصرف ژاپن حدود ده هزار نوزاد از سربازان آمریکایی و دختران ژاپنی به دنیا آمد که فقط حدود هفتصد نفر از آنان به یتیم‌خانه سپرده شده بودند. کتاب را با ترجمه‌ی الهام شریف و از نشر کوله‌پشتی خواندم. کتابی سرشار از عشق و شقاوت و فداکاری و تلاش و امید. 🌸 📚 @hamkhaniketab
دومین کتابی بود که از خالد حسینی و با ترجمه‌ی مهدی غبرایی می‌خواندم. از قلم خالد حسینی در بادبادک‌ باز خوشم آمده بود و شاید یک دلیلش هم بی‌اطلاعی از تاریخ افغانستان و کنجکاوی در مورد آن بود و شاید همین باعث شد که همسر، این کتاب را شب یلدای سال ۹۹ برایم هدیه بیاورد. شنیده بودم این کتاب راجع به زندگی زنان افغانستانی در دوره‌ی تسلط شوروی و بعدتر تسلط طالبان بر افغانستان است. قبل از شروع کتاب تصورم این بود که منظور از هزار خورشید تابان زنانی هستند که باعث نجات کشورشان شده‌اند یا زنانی قهرمان‌گون و حماسه‌ساز! اما کتاب اصلا شبیه تصوراتم نبود. تلخ بود... تلخ تلخ تلخ... داستان دختری به نام مریم که حاصل ازدواجی نامشروع بوده و از همان بچگی با لفظ حرامی خو می‌گیرد! و همزمان داستان دختر دیگری به نام لیلا که زندگی متفاوتی با مریم داشته و دارد اما دست تقدیر، زندگی و سرنوشت این دو را بهم گره می‌زند. مانند بادبادک‌باز باز هم با یک بچه‌ی نامشروع طرفیم که پدرش ثروتمند و صاحب‌ نام است اما دختر نامشروعش در فقر به سر می‌برد. و باز هم مانند بادبادک‌باز با مهاجرت افغان‌ها به پاکستان مواجهیم و باز هم با یتیم‌خانه‌ای برای بچه‌ها اما این‌بار یتیم‌خانه‌ای خوب و قابل دفاع! از واقعیت زندگی مردم افغانستان در دوران اشغال توسط شوروی یا حکومت دست‌نشانده‌ی آنها یا در دوران طالبان اطلاعات دقیق و یا معتبر تاریخی ندارم اما اینکه نویسنده از دوران شوروی بد نمی‌گوید و اشغال کشور را توسط آنها زمينه‌ی پیشرفت کشور و تحصیل زنان و زندگی بهتر می‌داند تعجب کردم. از اینکه باز هم مانند بادبادک‌باز به قوانین عجیب و غریب طالبان و سخت‌گیری‌های آنان و اعدام‌های استادیوم قاضی پرداخته بود تعجب نکردم. اما از اینکه در آخر، حمله‌ی آمریکا به افغانستان و ورود آنها به کشور را با آب و تاب تعریف می‌کند و آنها را ناجی و برگرداننده‌ی زندگی به افغانستان می‌داند تعجب کردم. به زیبایی و جذابی نبود شاید به خاطر تلخی‌اش اما برای درک بهتر عقاید نویسنده و حتی درک بهتر کتاب قبلی‌اش ارزش خواندن داشت. نام کتاب برگرفته از شعری‌ست که صائب تبریزی در وصف کابل سروده است: پرتو مهتاب‌ها بر بام‌ها نتوان شمرد یا هزاران هور تابان در پس دیوارهاش 🌸 📚 @hamkhaniketab