eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
24.9هزار دنبال‌کننده
620 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ مردد نگاهش میکنم که خانجون میگوید: -برو حاضر شو مادر، این وقت شب خوبیت نداره تنهایی بری، این همه واسه مهمونای شهابم زحمت کشیدی حالا جای دوری نمیره برسونت که... لب میگزم که شهاب اضافه میکند: -نوکرشم هستم! قلبم میلرزد و فوری از خانه بیرون میزنم... حرف شاقی نزده اما همین جمله‌ی کوتاه روانم را به بازی گرفته و تا خانه با خودم تکرارش میکنم. آهسته وارد خانه میشوم، شهاب درست میگفت مادر و پدر خوابیده‌اند. به اتاقم میروم و لباس میپوشم، کیف و لوازمم را برمیدارم و آهسته از خانه بیرون میزنم. چراغ های روشن اتومبیل شهاب به من میفهماند که داخل ماشین است، حتما هاله هم آمده، سمت در عقب میروم و بازش میکنم، میخواهم بنشینم که میگوید: -صندلی جلو خار داره که من نمیدونم؟ ابروهایم بالا میپرد وقتی وجود هاله را نمی‌بینم، مردد کنارش روی صندلی جلو جای میگیرم، گرمای بخاری ماشین به تنم میزند و حس خوشایندی را برایم القا میکند. راه می افتد و هر دو مسکوت هستیم، سرم را به پشتی صندلی تکیه میدهم و نگاهم را به شیشه میدوزم کمی میگذرد که صدایش غافلگیرم میکند: -تغییر کردی!