eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
24.9هزار دنبال‌کننده
625 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ چشمانم هی پر و خالی میشوند... برای فراموش کردنش مجبورم به این ازدواج تن بدهم... ازدواجی که بعد از آن دوری و سفر است... یک دل سیر اشک ریخته‌ام، مقابل خوابگاه مهتاب را برمیدارم و سمت آرایشگاه میرویم. نگاهش زوم من است و میپرسد: -گریه کردی؟ چیزی نمی‌گویم که خودش جواب خودش را میدهد: -سوال نداره دیگه از قرمزی چشات و نوک بینیت مشخصه! نفس عمیقی میکشم تا باز چشمه اشکم نجوشد که گرمی دستش را روی دستم حس میکنم: -پریا... هنوزم دیر نیست! همراه بغض نیشخند میزنم: -چرا اتفاقا خیلی دیره مهتاب... بحثشو پیش نکش... نفس خسته ای میکشد، تا رسیدن به مقصد حرف دیگری بین‌مان رد و بدل نمی‌شود. تمام مدت زیر دست آرایشگر فکر میکنم، به همه چیز فکر میکنم... راه برگشتی نیست و چیزی به سمت این راه هلم میدهد... اصلا پشیمانی سودی ندارد وقتی میدانم در هر حال مجبور به تحمل دوری و نرسیدن به شهاب هستم... ساعت نزدیک سه است که کارم تمام می‌شود، دل ندارم به آینه نگاه کنم، مهتاب بالای سرم می ایستد و نگاهم میکند، نگاه خیره اش باعث میشود نیم نگاهی به آینه کنم... عروس زیبایی شده‌ام...