🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت693 📝
༊────────୨୧────────༊
در سالن باز میشود و کوهیار و کوروش داخل می شوند، انگار کوهیار حسابی کیفش کوک است، چون با خوش اخلاقی با همه ما احوال پرسی میکند، با شهاب حتی صمیمی تر از بقیه و چند بار به پشت شهاب میکوبد و احوالش را میپرسد و حتی از کم پیدا بودنش گله میکند.
پروا تعارف میکند تا با ما شام بخورد، کوهیار بی تعارف پشت میز و آن سوی شهاب مینشیند.
مشغول شام میشویم، خوب احساس میکنم شهاب دمغ شده، چند بار نگاهش میکنم و او تنها سعی کرده با باز و بسته کردن چشمانش به من بفهماند خوب است اما باور نمیکنم.
کوروش و کوهیار حرف میزنند و ما سه نفر بیشتر ساکتیم، تا اینکه کوهیار از شهاب میپرسد:
-از هاله چه خبر؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع