eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
250.2هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمد_خمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 تبلیغات،فروشگاه‌ها😊،مشاوره حضوری و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس بر دانش خويش افزود، ولى بر هدايت اش نيفزود، جز بر دورى اش از خدا نيفزود مَنِ ازدادَ عِلماً ولَم يَزدَد هُدًى، لَم يَزدَد مِنَ اللّهِ إلّا بُعداً ميزان الحكمه جلد8 صفحه 117 @hamsaranekhoob
سلام خسته نباشید استاد من دوتا مشکل دارم اول این که خانواده بنده هر موقع ای که می رم بهشون سر بزنم از همسر من و خانواده اش بد گویی میکنن .مخصوصا مادرم . و مشکل دومم هم اینه که همسر بنده دوست داره من هر شب به خانه مادرشان برویم .و من واقعا ازیت میشم چون مادر همسرم گله و شکایت میکنه و من هم نمیتونه به همسر بگم چون بالاخره مادرشون هستند و ناراحت میشن 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
✨﷽✨ ✍درسی از امام باقر علیه السلام یکى از اصحاب امام محمّد باقر علیه السلام که در کوفه ، مکتبِ قرآن داشت و زنان را نیز آموزش مى داد، روزى با یکى از زنان شاگرد خود شوخى لفظى کرد. پس از گذشت چند روزى از این جریان ، در مدینه منوّره به ملاقات آن حضرت آمد. و چون وارد منزل حضرت گردید، امام علیه السلام با تندى و خشم با او مواجه شد و فرمود: هر که در خلوت مرتکب گناهى شود، از عقاب و قهر خداوند متعال در امان نخواهد بود؛ و سپس افزود: به آن زن چه گفتى ؟ آن شخص از روى شرمسارى و خجالت در حالت سکوت ، با دست هایش ، صورت خود را پوشاند؛ و آن گاه حضرت به او فرمود: دیگر چنین نکن و از کردار خویش توبه نما. 📚خرایج راوندى : ج 2، ص 594، معرفة الرجال : ص 173، ح 295. @hamsaranekhoob
سلام خداقوت ممنونم ازشما خوبان شما رو به خدا کمکم کنید . من هفت ساله ازدواج کردم بچه دار نمیشیم مشکل من بادارو رفع شده مشکل شوهرم حل نشده .به خاطر اینکه همسرم دانشجوبود جهزیه نخریدیمو همینطوری باوسایل اولیه رفتیم زیر یک سقف (منطقه ما داماد جهزیه میخره)الان بعد هفت سال نه شغل داره نه جهزیه داریم نه انگیزه ای برازندگیم موندم چیکار کنم. ازطرف خانوادش خیلی بهم بی احترامی میشه من خیلی رفت وامدم محدود کردم اما چون دفعه اخر رفتم دوروز اونجابودم یک کلمه بامن حرف نزدن حتی احوال پرسی منم بیشتر از پنج ماهه اونجا نرفتم دلیل شون نداشتن بچه فک میکننن همسرم برا طرف داری من میگه مشکل بچه ازمنه. همسرم هیچ تلاشی برازندگیمون نمیکنه نه کار .نه رفاه زندگی نه بچه حتی یکبار هم به خاطر ندارم که پشتمو گرفته باشه من خیلی هواشو دارم بارها ازدوستام قرض گرفتم که پول دکتر جور کنم خیلی بااحترام باهاش صحبت میکنم اما الان خیلی ناامیدمونمیتونم به همسرم تکیه کنم خیلی از آینده ام میترسم اصلا کار نمیکنه هیچ تلاشی نداره هیچ جوره نمیتونم بهش تکیه کنم توروخداکمکم کنید بدون یک ذره انگیزه موندم چیکارکنم همش میگم چطور بهش تکیه کنم شده رفتم دارو بگیرم کرایه برگشتن نداشتم بهش زنگ زدم راحت گفته ندارم چیکارکنم ساعتها پیاده اومدم تاخونه شده پول براخرید نان نداشتیم بهش گفتم میگه ندارم چیکارکنم شده ماه رمضان افطار نداشتیم گفته چیکارکنم همش میگه ندارم .اوضاع همینه که هست واقعا به طلاق خیلی فک میکنم از طرفی هم واقعا دوستش دارم نسبت به آیندم خیلی میترسم بدون تکیه گاه چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید اجرکم عندالله. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام و احترام به شما بانوی صبور و قدرتمند🌸 لطفا به نکات زیر توجه بفرمایید ، انشاالله که راهگشا باشد: ✅اول: سعی کنید در کنار تمام خوبی ها و حمایت هایتان، مدام نق و غر نزنید در محیط خانه و عزت نفس همسر تخریب نشود. مثالی ساده: اگر کسی با ظرف ماستی لب پر، حرکت کند با احتیاط قدم برمی دارد اما اگر هولی دادید و ماست ریخت دیگر برایش اهمیت ندارد که چگونه رفتار میکند چون چیزی برای از دست دادن ندارد و این مفهوم "شخصیت" است. در تربیت نیز همین گونه است. 🌟مهارتهای کلامی محبت آمیز خود را تقویت کنید. روزانه دقایقی را در کنار یکدیگر به گفتگو بپردازید. گفتگو از موضوعات جنجال برانگیز نباشد و مبنای آن آرامش باشد و همدیگر را نقد نکنید. 🌟هنگام درخواستهای مادی، ادبیات تحکمی و مردانه به کار نبرید و با ظرافت سخن بگوئید. (بصورت سوالی درخواستتان را مطرح کنید). ✅ دوم: حمایت ها و دلسوزی های شما تا جایی پیش نرود که مانند یک مادر باشد که آن زمان، مرد پس میزند و یا اینکه آنقدر خاطرش جمع میشود که میداند که اگر کارد به اصطلاح به استخوان هم برسد شما دقیقه نود یک کاری می کنید، حالا با قرض گرفتن و ... درست است برایتان سخت میشود و خیلی اذیت ممکن است بشوید اما شما هدفی متعالی دارید و در پیشگاه خدا ماجورید. شده شب را گرسنه بخوابید اما به فکر تامین از جای دیگری نباشید تا ایشون خودشان به فکر اقدام بشوند، و بگوئید که نداریم چیزی برای خوردن، و تنها توقع من از شما نتن حلال است و توقع زیاد هم ندارم که شما را تحت فشار قرار دهم. و در صورت حتی اندک تلاش از ایشان تشکر و تمجید داشته باشید. ✅ سوم: لطفا تمرکزتان را از روی بحث بچه دار شدن بردارید. تا این حس ناامیدی و خلاء و ضعف از خودتان و همسرتان دور شود. آیا نمیتوان بدون بچه هم خوب سالم و شاد زندگی کرد؟ با داشته هایتان زندگی کنید و به زندگی خود و همسرتان انگیزه و هدف بدهید. 🔶 عسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ چه بسا چیزی را دوست💖 دارید اما به زیان🔥 شماست آیه 216 سوره بقره 👌 به خدا توکل و اعتماد داشته باشید که خیر و صلاح بندگان در دست اوست و چه بسا نداشتن فرزند صلاح شما باشد. ✅ چهارم: در خصوص ارتباط با خانواده همسر دچار افراط و تفریط نباشید، با حفظ احترام این رابطه را تعدیل بفرمائید تا هم برای آنها و هم خودتان خوشایند و باعث رضایت باشد. ✅ برای رفع مشکل فرزند آوری از ادعیه های وارده نیز بهره ببرید، مانند چله زیارت عاشورا و روزه و نماز در روز اول محرم. و طلب خیر داشته باشید. ✅ در نهایت با رعایت نکات فوق ، اگر تعدیل و تغییری در احوال همسر محترم مشاهده نشد، از تکنیک نامه نگاری که در فایل هنر زن بودن استاد پوراحمد به تفضیل بیان شده است، میتوانید بهره ببرید. ✅ در آخر از شما میخواهم که فایل رضایت از زندگی استاد پوراحمد را دریافت و با دقت گوش دهید. انشاالله عاقبت بخیر و موفق باشید 🌺 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
🌷🍃 لازم نیست برای جلب #دوستی دیگران، به #رنگ آنها درآیید... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امیرالمؤمنین عليه السلام: خوابى كه همراه يقين باشد، بهتر از نمازى است كه همراه شك باشد نَومٌ على يَقينٍ خَيرٌ مِن صَلاةٍ في شَكٍّ غررالحكم حدیث 9958 @hamsaranekhoob
با سلام خدمت استاد پور احمد گرامی🙏 من یه پسر ۵و نیم ساله دارم،تغریبا از ۴سالگی،پسرم میگه مامان می‌خوام شیر بخورم (مثل دوره ی شیر خوارگی) ویا اینکه دست میزنه به بدنم و خودشو لوس میکنه به شدت از این کارش حالم بد میشه،واز هر روشی که تونستم استفاده کردم که این حرفها وکارش از سرش بره،از قاعده حواس پرت کردن،بی محلی،دعوا و حتی پشت دستش هم زدم ولی انگار نه انگار،تا ببینه تنها نشستم میاد که دستشو بزنه به بدنم،استاد توروخدا راهنمایی بفرمایید من واقعا موندم با این کارش چطوری رفتار کنم ماهواره نداریم،چند وقتیه که فکر میکنم حساس تر شده،با بلوز نیم آستین وشلوارم(به جای تاپ شلوارک) اگه پدرش متوجه این کارش بشه دعواش میکنه،،ولی هیچ اثری نداشته ممنون میشم راهنمایی بفرمایید🙏 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍از فاطمه زهرا(س) نقل شده است:از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: به راستی، در جمعه ساعتی است که اگر مرد [و زن] مسلمان در آن ساعت از خدای عزیز و جلیل خیری درخواست کند، به او داده می‌شود".لذا عرض کردم: ای رسول خدا! آن کدام ساعت است؟ فرمود: "اذا تُدلی نصفَ عین الشمس للغروب؛ وقتی نصف قرص خورشید غـروب کرد". ✅زید در ادامه می‌گوید: حضرت فاطمه(س) همیشه [جمعه‌ها] به غلامش می‌فرمود: بر بلندی برآی و هرگاه دیدی نصف قرص خورشید به غروب نزدیک شده است، به من اعلام کن تا دعـا کنم". 📚وسائل الشیعه، ج۵، @hamsaranekhoob
😍😍 تا فرصت هست این را در فضای مجازی 👇👇
🌸🍃 تنها 9 روز باقی مانده است... 😍😍😍 روز 30 آذر مصادف با ولادت حضرت زینب کبری❣سلام الله علیها، در قالب #نذر_فرهنگی، لینک عضویت در کلاس #سلامت_جنسی_فرزندان (از تولد تا ٢٠ سالگی) در کانال تربیتی #همسران_خوب❣منتشر خواهد شد. 🌸🌸🍃تا فرصت هست وارد شوید👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 💜انتشار حداکثری در کل فضای مجازی
با عرض سلام، خانمی هستم که 20سال از زندگی مشترکمان میگذرد ، همسرم فرد صبوری هستند و این مساله باعث شده ایشان انجام کارهای شخصی و کارهای مربوط به رسیدگی امورات منزل را به تاخیر بیندازند ،من بابت این رفتارشون حرص میخورم و مجبورم مرتب بهشون تذکر بدم و یاد آوری کنم ، حتی پیگیری کارهایی که با یک تلفن زدن صورت می گیرد را تاخیر می اندازند ، خیلی موارد من خودم این امور را انجام میدم که کار پیش بره اما در جاهایی که نمیتونم ورود کنم باید مرتب یادآوری کنم که این امر هم برای من و هم ایشان ملال اورست با اینکه تاکنون ضررهای این تاخیرها در زندگی دیدند ولی باز همان روش خودشان را دارند ، به شدت اهل تماشای تلویزیون هستند و دیدن برنامه مورد علاقه شان را بر انجام خیلی از کارهاشون مقدم میدارند، بااینکه فرد مذهبی و معتقدی هستند ولی این تاخیر انداختن در نمازشون هم وجود داره ، حتی اگر موقع اذان هیچ کار خاصی هم نداشته باشند ولی نمازشون را تاخیر میندازند این دل سنگینی ایشان در همه امور برای من که خودم تندکار و سریع انجام بده هستم خیلی اذیت کننده است و ضربه های زیادی به زندگیمان زده است از راهنماییتان تشکر میکنم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت شما خواهر بزرگوار، نظر شما را در خصوص مشکلتان به چند نکته جلب میکنم: ✅ واقع نگری همسر شما شاید حدود ۴۰ سال به همین شیوه بزرگ شده و زندگی کرده اند، در خانواده ای متفاوت، در پروسه تربیتی جداگانه ای و در فرهنگ متفاوتی، لذا نبایست انتظار تغییر ناگهانی و صد درصدی از ایشان داشت. لذا بایستی اکنون بعد از بیست سال زندگی مشترک، باید روحیتتان را متناسب با روحیات طرف مقابل منطقی بچینید. مگر خود ما صد درصد همانی هستیم که طرف مقابل از ما انتظار دارد؟ چه بسا پای حرف ایشان هم بنشینیم بگویند من خیلی آرام و خونسرد و صبورم، اما همسرم عجول هستند! لذا باید اجازه دهیم طرف مقابل هم یک اشتباهاتی داشته باشند. ✅ از طرف دیگر شاید نوع رفتار شما باعث تشدید رفتار ایشان شده باشد. از پیگیری ها و تذکرات مداوم خودداری بفرمایید، که باعث میشود که بیشتر خیالشان جمع باشد که بالاخره شما یه کاری می کنید. مثل مادری که از اول دبستان تا زمان دانشگاه فرزندش، مدام برای بیدار شدن و به موقع رسیدن به فرزندش تذکر میدهد و پیگیری میکند، لذا فرزند در جا میزند. و در صورت بروز مشکل و یا شکست برای ایشان، هرگز مورد سرزنش و نکوهش ایشان را قرار ندهید که بیشتر این روند تشدید خواهد شد. ✅ در مورد مسائل عبادی هم که فرمودین، سعی کنید صدای اذان را آرام برای خودتان در فضای خانه پخش کنید و خودتان عامل باشید بدون تذکر به ایشان. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
❤️ #امید یعنی من خدا را دارم... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
❤️ جزئیات کلاس آموزشی و مهارتی "توصیه های تربیتی و دینی برای از تولد تا ٢٠ سالگی" 👇 💜 حتما تا انتها بخوانید و نشر دهید 💜 💓 ١. لینک کلاس در روز یکشنبه (٣٠ آذر) بمناسبت ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها از ساعت 00.00 منتشر و تا ساعت 24.00 به مدت 24 ساعت در کانال تربیتی همسران خوب باقی خواهد ماند. (این زمان تمدید نمیشود) 💓 ٢. استفاده از این برای بزرگوارانی که شرایط پرداخت هزینه کلاس را ندارند، بصورت میباشد. 💓 ٣. برای بزرگوارانی که مشکلی برای پرداخت هزینه کلاس ندارند، با پنجاه درصد (یعنی ٢۵ هزار تومان) تقدیم می‌شود. (عجله ای برای واریز هزینه کلاس نیست، متقاضیان می توانند روز ٣٠ آذرماه، لینک کلاس را دریافت کنند و از مطالب کلاس استفاده نمایند و هر وقت امکانش را داشتند واریز کنند) 💓 ۴. در راستای انجام تکلیفمان (آتش به اختیار) در حوزه فرهنگ سازی مهارت‌های تربیتی و خانوادگی با رویکرد ، ان شاءالله هر ماه یک نذر فرهنگی داریم😍 تا هیچکس نباشد که بخاطر مشکلات مالی، از بهره مند شدن از کلاسهای آموزشی و مهارتی باز بماند. 🌼🍃 تا فرصت هست وارد شوید 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 💜 این کلاس برای پدر و مادرها بسیار گره گشاست، و سرشار از مهارتهای کاربردی و تربیتی میباشد؛ پس در و این در فضای مجازی مجدانه تلاش کنیم... 😍😍تنها 8 روز باقی مانده است... ❣❣ انتشار حداکثری... ❣❣
امام على عليه السلام: مجادله، بذرِ شرّ است المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ غررالحكم حدیث 393 @hamsaranekhoob
سلام علیکم، وقت شما بخیر و سلامتی بنده خانمی 25 ساله وهمسرم 34 ساله هستند. ما به لطف خداوند، مدت 10ماه هست عقد شده ایم. به امید خدا قرار هست حدوداً یک ماه بعد برای شروع زندگی مشترکمان به پابوس آقا امام رضا علیه السلام برویم، بنده بحمدالله خادمیار آستان قدس هستم و با مشورت از همسرم تصمیم گرفتم در طول سفرمان در مشهد مقدس، 2 شیفت برای خدمت در حرم مطهر انتخاب کنم. سوال اولم از جنابعالی این هست: ما شاید سالی یکبار توفیق رفتن به مشهد را داشته باشیم و من بخاطر این فرصتی که برایم به مدت زمان طولانی میسر میشود و همسرم هم راضی هستند آیا اشکال ندارد که در این سفر اول زندگی مان من بخواهم ساعت‌ها ( شیفت شب از ساعت 21 تا 7 صبح و شیفت عصر از ساعت 14 تا 21 ) همسرم را تنها بگذارم؟ و سوال دوم این حقیر این است که اگر از نظر شما انجام این امر دارای اشکال نباشد بنده شیفت شب را انتخاب کنم یا روز را؟ اگر یک شیفت شب همسرم تنها بمانند این در ذهن ایشان نمی ماند؟ نکنه بعدا ناراحت شوند؟ حقیقتش این هست که خیلی از خدا میخواهم که من را کمکم کند، رفتارم را سنجیده عمل کنم تا بعدا پشیمان نشوم، از شما خیلی سپاسگزارم که این لطف را در حق بنده میفرمایید. حلال بفرمایید من میخواستم سوال دیگرم را خدمت شما عرض کنم. من و همسرم در طول خواستگاری صحبتی راجع به برگزاری مراسم عروسی ننمودیم، فقط متوجه شدیم که گرفتن یا نگرفتن عروسی برای هردوی ما تفاوتی ندارد و دارای اهمیت نیست مهم این بود که اگر گرفته شد تمام سعی مان بر این باشد که مرتکب فعل حرام نشویم. استاد بزرگوار من خیلی درخصوص این جریان عروسی در فشار روحی قرار گرفته ام اگر ممکن است من ادامه ی صحبتم را با اجازه شما برایتان ارسال کنم. خیلی از شما ممنونم. ان شاء الله اجرتان با خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد. یاعلی. 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🌼با رفتار یا گفتار ✍امام علي علیه‌السلام در يكي از سفرها، به طرف كوفه مي‌آمدند. يكي از يهوديان نيز در همان راه حركت می‌کرد و قصد داشت از کوفه گذر کند. آن یهودی که امام علی را نمي‌شناخت، چون تا کوفه، هم‌مسیر بودند، با هم به سفر خود ادامه دادند. وقتی به دو راهي کوفه رسيدند، مرد يهودی متوجه شد كه امام علي علیه‌السلام به راه كوفه نرفت، بلكه در همان راه كه یهودی حركت مي كرد آمد. يهودي پرسيد: مگر نگفتي كه عازم كوفه هستی؟ پس چرا به راه كوفه نرفتي و در اين راه با من مي‌آیي؟ امام علي علیه السلام فرمودند: پيامبر اسلام، اين‌گونه به ما دستور داده است. هر مسلمان باید رفيق راهش را هنگام جدائي، تا چند قدم، بدرقه كند. مرد يهودي گفت: براستي پيامبر شما اين گونه دستور داده است؟ پس مسلماً هر كس از پيامبر شما پيروي كرده، به خاطر اينگونه كارهاي بزرگوارانه و خصلت‌های نيكو بوده كه از او ديده است. من تو را گواه مي‌گيرم كه بر دين تو هستم و دين تو را پذيرفتم. آن مرد، همراه امام علي علیه السلام به سوي كوفه آمد، و تازه در كوفه متوجه شد که آن حضرت، حاکم مسلمانان است! 📚اصول کافی ، جلد ۲ باب حسن الصحابه و حق الصاحب في السفر، صفحه ۶۷۰ @hamsaranekhoob
❤️ رمان آموزشی ، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد نگاشته شده است. 🌷 انتشار رمان، با ذکر صلوات بلامانع است. ❣ @hamsaranekhoob
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت سیزدهم دیگه حدودای ١١ بود که سعید و مریم و بچه ها از پارک برگشتند. این پارک رفتن کلی تو روحیه مریم تاثیر مثبت گذاشته بود. رو به بچه ها کرد و گفت: _بچه ها از بابا تشکر کردید که ما رو برد پارک؟ البته بچه ها از ذوق زیاد فراموش کرده بودند تشکر کنند. آخه بعد از مدت ها همراه بابا به پارک رفته بودند. با کلی هیجان و همه با هم شروع کردند به تشکر. _علی گفت بابا دستت درد نکنه. _بابا مچکریم. _فاطمه گفت بابا خیلی کیف کردیم، عالی بود. _ محمد هم با هیجان همیشگی اش گفت بابا بازم بریم. همین فردا شب. سعید هم سر حوصله به تک تکشون جواب می داد: _خواهش میکنم دختر گلم. قابلی نداشت پسر خوشگلم. باشه بازم میریم ان شاءالله ولی فردا شب نه. باشه برای زمان مناسب دیگه. مریم به بچه ها گفت که اول دستاشون رو بشورن و بعدش از سعید خواست که دستای محمد رو هم بشوره. سعید که رفت سمتش، محمد زد زیر خنده و طبق معمول فرار کرد و این اعتراض مامان رو در پی داشت: _ساعت ١١ شبه و شما دارید دنبال بازی می کنید؟ بعدش میثمو بغل کرد و برد تا تو ظرفشویی دستاشو بشوره. سعید هم بالاخره دستای محمد رو شست و لباسش رو عوض کرد. بعد اومد نشست و تکیه داد به پشتی. بلافاصله فاطمه پرید تو بغل بابا و با ناز همیشگی و مخصوص خودش گفت: _بابا فردا که تعطیله میای با هم بازی کنیم؟ بعدش میخواست یه چیزی بگه اما انگار تردید داشت بین گفتن و نگفتنش. بالاخره تصمیمشو گرفت و رو به سعید گفت: _بابا یه سوال بپرسم؟ _بپرس بابا جون. مریم که هنوز مشغول میثم بود با خودش گفت یعنی فاطمه چی می خواد بپرسه از سعید؟ علی هم حواسش جلب گفتگوی فاطمه و بابا شده بود. فاطمه که کمی هم بغض کرده بود ادامه داد: _بابا..... چرا دیگه با ما بازی نمی کنی؟ کمتر از چند ثانیه چشماش پر از اشک شد و ادامه داد: _چرا شبا اینقدر دیر میای و دیگه قبل از خواب برامون قصه نمیگی؟ سعید از شنیدن حرفای فاطمه حسابی تعجب کرده و تقریباً شوکه شده بود. بی معطلی فاطمه رو تو آغوش گرفت. سرش رو بوسید. در حالی که موهای فاطمه رو با دستش مرتب می کرد، گفت: _خب میدونی بابایی..... می خوام بیشتر کار کنم تا پولمون زیادتر بشه و بتونیم یه ماشین بزرگ تر بخریم و وقتی میریم مسافرت تو ماشین جا دار راحت تر باشیم. علی هم وارد بحث شد و گفت: _بابا ما اصلاً نمی خوایم ماشینمون بزرگ تر باشه. همین ماشینی هم که داریم خیلیا ندارن ولی باباهاشون باهاشون بازی می کنن. مریم از تو آشپزخونه به دقت صحبت های بچه ها با سعید رو دنبال می کرد اما مصلحت نمی دید بیرون بیاد. فاطمه که حسابی اشکاش جاری شده بود مجدداً رو کرد به بابا و گفت: _آره بابا ما نمی خوایم ماشینمون رو عوض کنیم ولی به جاش مثل همیشه با هم بازی کنیم. باشه بابا؟ باشه؟ مریم هم اومد تو اتاق. نشست کنار دیوار تا لباسای میثم رو عوض کنه. اما خودش رو زد به اون راه و انگار صحبت بچه ها رو نشنیده و وارد بحث نشد. در واقع بچه ها حرف دل او رو می زدند. دل سعید اما آشوب بود. حالا دیگه کاملاً مطمئن شده بود که در حق مریم و بچه ها حسابی کوتاهی کرده. لبخند سردی زد و گفت: _بذارید با مامان هم مشورت کنیم ببینیم نظرش چیه؟ علی پرید وسط که: _من مطمئنم مامان هم ناراحته. خودم چند بار دیدم که با هم صحبت می کردید و به شما گفت که لازم نیست ماشینمون رو عوض کنیم. اصلاً بابا مگه خودتون قبلاً نگفتید که روزی همه دست خداست و خودش هرطور صلاح بدونه به بنده هاش روزی میده؟ مریم اما هم چنان ساکت بود و سردرگم. تو فکر عمیقی فرو رفته بود. این اولین بار بود که بچه ها از سعید انتقاد می کردند. اون هم این طور مستدل و منطقی. خوشحال بود از اینکه بچه ها اینقدر فهمیده شده ن. از طرفی هم ناراحت بود از اذیت هایی که بچه ها در دوری پدرشون متحمل شدند. از همه مهم تر اینکه چندین بار عین همین حرف ها رو به سعید گفته بود و تاثیری نذاشته بود. اما بچه ها امروز غوغا کردند. مریم رو به بچه ها کرد و با لبخند و مهربونی همیشگی و اندکی دوراندیشی گفت: _ببینید بابا چون ما رو خیلی دوست داره میخواست ماشینو عوض کنه. حالا که شما مخالفید منم هر تصمیمی که بابا بگیره باهاش موافقم. سعید لبخندی زد که نشون از رضایت درونیش داشت. بعدش گفت: _منم با نظر شما و مامان موافقم ولی چون با شرکت قرارداد بستم تا ٨ ماه دیگه نمی تونم ساعت کاریم رو تغییر بدم. اما قول میدم بعد از ٨ ماه دیگه تمدید نمی کنم. حالام پاشید برید بخوابید که فردا ان شاالله می خوایم کلی با هم بازی کنیم. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💜 ارسال نظرات 👇 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸🍃 هیچ رودی بدون حرکت، به #دریا نمی رسد. 🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام على عليه السلام: هيچ ستمگرى را نديدم همانند حسود كه چنين به ستمديده شبيه باشد؛ نفسْ نفس‏ زنان، با دلى سرگشته و اندوهى پيوسته تحف العقول، ص 216 @hamsaranekhoob
سلام شبتون بخیر بنده ۵ ماهی میشه عقد کردم من ۲۸ ساله و همسرم ۳۲ ساله همسرم بسیار مذهبی و مومن هستن برای من کنترل نگاه همسر خیلی مهم بود و در جلسه خاستگاری خیلی تاکید کردم و ایشون هم اصلا من و خانمهای دیگه رو نگاه نمیکردن الان که بیرون میریم، گاهی اوقات به خانمها خیلی نگاه میکنه یعنی با نگاهش خانمها رو دنبال میکنه تا وقتی دور بشن من چادری با حجاب هستم و از نظر تیپ زدن و مرتب بودن خیلی رعایت میکنم رفتارها و حرفهای جذب کننده هم انجام میدم خودم خیلی موضوع نگاه رو رعایت میکنم با نامحرم در حد ضرورت صحبت میکنم البته خیییلی علاقشون به من زیاده و محبت کلامی و رفتاری خیییییلی زیادی دارن و برای من واقعا هیچی کم نمی زارن ولی واقعا رفتارش ناراحتم میکنه ولی چیزی نگفتم ممنون میشم راهنمایی کنید 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا