eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
32.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
59 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ۱۵ ساله ازدواج کردم یه پسر ۱۴ ساله دارم چند ماهی که فهمیدم شوهرم قبل من با یه خانمی قرار ازدواج گذاشته بود بهم نرسیدن۶ سال پیش همو دیدن از اون موقع حضوری همو میبینن اونم ازدواج کرده میگه بهش گفته اگه شوهرش بمیره یا طلاقش بده صیغش می کنه نمیدونم چه رفتاری باید باشوهرم داشته باشم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام به شما خواهر گرامی، وقت شما به خیر در مورد سوالی که فرمودید ،به احتمال بسیار زیاد،این مسئله تنها مسئله نیست و طبیعتا مثل هر پدیده دیگری، بدون علت نیست،اما خب به بقیه مسائل و نوع رابطه بین دو همسر اشاره ای نشده. اولا علت و شرایطی که، موجب چنین رفتار یا چنین سخنی شده است باید شناسایی بشود، خب بخشی از این علت ها یا شرایط بستر ساز،ممکن هست تحت کنترل شما نباشد، اما چه بسا با پرداختن مناسب به بخشی که در کنترل شماست،تاثیر بقیه عوامل کمتر میشود و زندگی شما و روابط با همسر،بهبود پیدا میکند،ان شاالله. این بخش به نوع تعامل و روابط شما با همسر بر می گردد،که میتوانید در این زمینه از صوت های هنر زن بودن استفاده کنید، ابتدا با رعایت مسائلی که در این صوتها به آن اشاره شده عمل کنید تا فضا و بستر برای اقدامات بعدی آماده شود، بعد از اینکه روابط شما با همسر مقداری بهبود پیدا کرد،یا خدا نکرده اگر فضای لجبازی بین همسران به وجود آمده،کمتر شد، اگر همچنان مسائلی موجود هست،در مورد مسائل دیگر از مشاوری امین بهره بگیرید،ترجیحا با همسر محترم همراه با یکدیگر تشریف ببرید، یا اگر شرایط فراهم شد،خود شما اقدام به مشاوره بکنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خانمی هستم 28 ساله.7ساله ازدواج کردم دودختر 4 ساله و 9 ماهه دارم.همسرم کارش آزادبادرآمدمتوسط ولی متأسفانه درخواندن نمازکوتاهی میکنه.من وتربیت وسلیقه وباورهای من روقبول نداره وخودخواه همه چیزهمیشه تقصیرمنه. حتی درموردخریدجزئی ترین وسایل خونه.اصلا من و دغدغه هاو خستگی های منودرک نمیکنه واصلادرکارخونه وبچه داری همکاری نمیکنه ب شدت همیشه درحال سرکوفت زدن ومنت گذاشتن و... هستش حتی غذاک میخورم ب همین دلیل من ترس دارم ک باهاش درباره چیزی حرف بزنم یا ازش تقاضای پول کنم.اگرتوخونه گوشیم زنگ بخوره یاتلویزیون ببینم دعوام میکنه.تواین یک سال کرونا من واقعاتوخونه زندانی شدم میگه بدبخت اگربری بیرون کرونامیگیری میمیری.گاهی فکرمیکنم ک خودم روبکشم راحت بشم لطفا کمکم کنید حالم ب شدت بد. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت تشکر از حسن اعتماد شما اول ازهمه خواهر عزیزم میفهمم که تحت فشار بوده آید و این رفتارها بسیار شما را حساس و ناراحت کرده است لذا ناراحتی و رنج شما را درک میکنم ❇️اولین پیشنهاد مهم بنده به شما این است که حتما هنر زن بودن را تهیه و گوش کنید و سپس بر اساس آن زندگی خود را بررسی کنید و به عیب یابی بپردازید گاهی بخاطر فشارها و آسیب های که انسان میبیند این کار از توانش خارج است لذا باید در این زمینه از یک مشاور امین کمک بگیرید ❇️خیلی از اوقات یک فرد آگاه در زندگی باید فعال شود و بتواند به زندگی و رابطه کمک بکند ❇️باید ریز جزئیات زندگی شما مورد بررسی قرار بگیرد و نوع رابطه و رفتار طرفین و...باید بررسی شود لذا ناامید نشوید خیلی از اوقات مشکلات بزرگ بدلیل عدم مدیریت رفتاری و ..است که با تغییرات کوچک و یاد گرفتن مهارت میتوانید از پس آن مشکلات بزرگ بربیایید ❇️باید برای حل مشکلات خود سبک حل مسئله ی خود را تغییر بدهید بهترین سبک حل تعارض همکاری است که حتی اگر فقط شما با این سبک آشنا شوید میتوانید مشکل را تا درصد بالایی بهبود بخشید ❇️شما باید روحیه ی خود را قوی کنید تا بتوانید به بررسی و حل این مشکلات بپردازید وبدانید همین که تصمیم گرفتید ازراه مشاوره اقدام کنید یعنی قدم اول و بسیارمهم را برداشته اید و انگیزه ی کافی را دارید ❇️ان شا الله به یاری خداوند مشکل شما به خوبی مرتفع میشود فقط کافی است اقدام کنید و در این زمینه تلاش لازم را داشته باشید و از دعا و توسل نیز غافل نشوید ان شا الله خداوند شما را یاری کند. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد خداقوت من خانمی ۲۵ساله هستم و شوهرم ۳۲ساله یک سال و نیم از ازدواجمون میگذره ما از همان ابتدای عقدمون باهم مشکل داشتیم و اصلا باهم تفاهم نداشتیم هم در مسائل مذهبی هم اخلاقی و... من چندین بار تصمیم به طلاق گرفتم و حتی اقدام هم کردم اما متاسفانه چندماه بعد از ازدواجم احضاریه اومد هربار که خواستم طلاق بگیرم بزرگترا دخالت میکردن و مانع میشدن اینطور شد ک ازدواج کردیم و متاسفانه بچه هم دارم یه نوزاد پسر ۵۰روزه چند وقت پیش فهمیدم که شوهرم اعتیاد داره اونم از نوع بدش قبلنا میگفت من خودم حالتیم و رفتارم اینجوریه ولی الان مطمئن شدم ک اعتیاد داره و باهاش صحبت کردم بخاطر بچمون ک شده بره کمپ و ترک کنه ولی هنوزم اعتراف نمیکنه و قبول نمیکنه بره کمپ من واقعا از این زندگی خسته شدم و تبدیل شدم به یه آدم عصبی ک همش جیغ و داد میزنم و همش با گریه به بچه شیر میدم همش دعا میکنم که بمیرم خیلی خیلی خسته شدم خودش چندین بار گفته ک من همینم تغییر نمیکنم من با خودم فکر کردم ک طلاق تنها راه حله اما همش بفکر این بچم که فردا اگه سراغ پدرشو گرفت چی بگم بهش چطور تنهایی زندگیمو اداره کنم واقعا کلافه شدم و افسرده لطفا کمکم کنید تورو خدا😔 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی،خدا ان شاالله به شما توان و نیرو بدهد که بتوانید تصمیم مناسبی برای زندگیتون بگیرید و از فرزندتون به درستی مراقبت و تربیت کنید. این را بین نکردید که به جز بحث اعتیاد،اختلافات و عدم تفاهم های دیگرتون چه مواردی هستند؟در چه حد شدید هستن؟چه تاثیراتی بر زندگی و نوع روابط شما میگذارند؟مثلا اختلافات مدهبی یا خلاقی دقیقا بر سر چه مسایلی و در چه حد هست؟ الان روابط شما با هم چطور هست؟رویکرد همسرتون نسبت به ادامه زندگی چی هست؟ برای این که بتوانید همسر محترم را قانع کنید،باید نوع روابطتون بهتر بشه،به هم نزدیک تر بشوید،و شما با استفاده از نیروی محبت و اعتماد بینتون این مسئله را به همسر محترم بیان بفرمایید،با از یک بزرگتر که ایشان حرفش را قبول دارد کمک بگیرید که ایشان با همسر شما صحبت کنند،میدونم که این مسئله برای شما سخت و ناراحت کننده هست اما در هر صورت برای مسائل باید راه حل پیدا کرد و سعی در حا آن ها کرد، قطعا اعتیاد همسر برای رشد و تربیت کودک ،اتفاق جالب و مثبتی نیست و اسیب هایی دارد اما، این ناراحتی زیاد شما و گریه مداوم و عصبانیت و شرایطی که فرمودید، در حال حاضر اثری بسیار مخرب تر از اعتیاد پدر در فرآیند پرورش و تربیت کودک میگذارد... اگر واقعا کودک شما برای شما ارزشمند هست و محیطی و شرایطی که ایشان در آن رشد میکند برای شما مهم هست و از همسرتون می خواهید که به خاطر فرزندتون تغییر کند ،ابتدا خود شما قدم اول را بردارید و در وضعیت و روحیه خودتون تغییر ایجاد کنید... قطعا با چند خط نوشته نمیتوان حکم به ادامه یک زندگی یا طلاق داد،باید همه جوانب بررسی بشه،ترجیحا با طرف مقابل شما صحبت بشه و ... به طور کلی در شرایطی طلاق توصیه میشود که شرایط فرد از جنبه های گوناگون بعد از طلاق بهتر از ماندن در زندگی باشد، همچنین در بحث اختلاف بر سر مسائل مذهبی اگر اختلاف خیلی زیاد نباشد و دو طرف هر دو با رویکرد منطقی بتوانند به توافقی در مورد حریم همدیگر و خانواده برسند،میتوان با ارائه راهکار هایی روابط را بهبود داد و زندگی را تداوم داد،اما اگر اختلافات به حدی باشد که طرف مقابل، مانع جدی برای همسرش در انجام واجبات و ترک محرمات بشود یا طرف مقابل را مجبور کند که کاری خلاف شرع و دستور خدا انجام بدهد،آن موقع طلاق به صورت جدی مطرح میشود.که ما در این مورد آگاهی لازم را از شرایط شما نداریم. به هر حال در نظر داشته باشید که نوع مواجهه شما با این اختلافات و اعتیاد همسر،بیش از خود بحث اعتیاد و این اختلافات،داره به زندگی و روند پرورش کودکتون آسیب میزنه،پس به جای عصبانیت،ناراحتی و افسردگی،به دنبال حل مشکل و اندیشیدن چاره باشید،اگر افسردگی شما به حدی هست که خودتون نمیتوانید اون را مدیریت کنید،حتما از یک روان شناس بالینی یا روانپزشک متعهد و امین بهره بگیرید. برای حل مشکل و همچنین به خاطر فرزندانتون باید بیشتر مراقب جسم و روان خودتون باشید تا با عزم جزم تری برای حل مسائل زندگیتون گام بردارید.حتی اگر نیاز باشه برای مدتی از تمرکز و اندیشیدن روی مسائل همسر و اختلاف نظراتتون اجتناب کنید،کما اینکه علی رغم اختلافات و نکات منفی که شما در همسرتون سراغ دارید، مثل هر انسان دیگری،ایشون قطعا نقاط مثبتی هم دارند که با توجه و دیدن آن ها،قبل از همه حال خودتون بهتر میشود،این نکته را هم در نظر داشته باشید که زوجین تحت هر شرایطی حتی اگر اختلافات زیادی داشته باشند،یا خدا نکرده علاقه ای بینشون نباشه،اگر طرف مقابل اعتیاد داشته باشه یا حتی تصمیم به طلاق داشته باشند،
سلام وقت بخیر من 23 وهمسرم 31سالشونه و1سال و3ماهه ک زندگیمونو شروع کردیم، همسرم 3ماه بعد از عروسی به خاطر کرونا بیکار شدند وما خونه پدر بنده زندگی میکنیم وبعد ارز بیکاری هرکاری براشون پیدا شد به دلایل مختلف دنبالش نرفتن اما دیروز منو همسرم باهم دعوامون شد یه دعوای خیلی بد تا جایی ک قرار شد فردا صبح برای طلاق اقدام کنیم اما خوب همسرم میگه پشیمون شدم اما من حالم خیلی بده دارم داغون میشم و به هیچ عنوان دیگه دلم نمیخاد ببینمش چه برسه به این ک ببخشمش واینم میدونم ک اگه الان ببخشمش دوباره یعد ازمدتی بازم باهم دعوامون میشه و همین مشکلات همیشگی من هنر زن بودن رو گوش کردم ونکته های مهمشم یادداشت کردم و تا حدودی متوجه اشتباهات خودمم شدم ولی هیچ انگیزه ای برای اجرا کردنشون ندارم حالم خیلی بده خواهش میکنم راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی این که اهتمام ورزیدید،صوت های هنر زن بودن گدش دادید،نکات مهمش را یادداشت کردید،و همچنین اینکه به اشتباهات خودتون پی بردید و آن ها را پذیرفتید،همش خیلی عالی هست،امید وارم با همین تلاش و دغدغه ای که دارید،بتونید راه حل مناسبی و کارامدی را برای حل اختلافات زناشوییتون به کار بگیرید. همان طور که خودتون هم میدونید،هیچ زندگی بی عیب و نقص نیست و از طرفی هیچ یک از دو نفر در زندگی مشترک بدون اشتباه و نقطه ضعف یا معصوم نیستند.تفاوت زوجین خوشبخت با بقیه در داشتن و نداشتن مشکلات و اختلافات نیست،چه بسا آن ها هم درگیر مشکلاتی که گاه برخی به خاطر آن ها تا سر حد طلاق هم پیش میروند،هستند، اما تفاوت زوجین خوشبخت در نحوه مواجهه با این مشکلات و اخلافات هست،و راهکار هایی که برای حل آن به کار میگیرند... از طرفی خودتون هم میدانید که در هنگام عصبانیت فرد توان فکر کردن و سخن گفتن و رفتار کردن به شیوه ی درست را از دست میدهد، عقلانیت انسان در هنگام غلبه هیجان زیاد مثل عصبانیت به شدت تضعیف میشود،پس حرف و رفتار و قضاوت او در این هنگام اعتباری ندارد،البته انسان آگاه و دقیق،از قضاوت کردن،تنبیه کردن و ... در هنگام عصبانیت پرهیز میکند.این نکته مهم باید مورد توجه هر دو نفر از زوجین قرار بگیرد،اما زمانی که دعوای شدید بین روجین شکل میگیرد،علی رغم اینکه بدون شک هر دو از دست هم دلخور شدند و حرف هایی به هم زدند یا رفتار هایی انجام دادند که نباید!در کنارش باید در نظر بگیرند که طرف مقابل هم در حالت عصبانیت بوده و حرف و عملش در خور توجه و از ته دل نبوده. البته این از ابتدایی ترین اصول در زندگی زناشویی هست که از آن جا که دعوا های شدید،این آسیب ها را در پی دارد و زخم هایی به رابطه و عاطفه بین دو زوج میزنه و ترمیم آن ها زمان بر و انرژی بر هست، همیشه از رسیدن کار به این مرحله،پیشگیری کنند، از این طریق که اولا با هم توافق کنند که بر سر هر مسئله ای هم که اختلاف و دلخوری دارند،زمانی که عصبانی هستند با هم صحبت نکنند،اجازه بدهند آرام شوند و در فضای منطقی و اخلاقی گفت و گو کنند.از طرفی اگر شروع به گفت و گو کردند و در حین آن احساس کردند که در حال عصبانی شدن و رسیدن به نقطه جوش هستند،به همدیگر علامت دهند و ادامه گفت و گو را به زمان دیگری موکول کنند،حتی اگر یکی از طرفین این نکات را از یاد برد،جا دارد که طرف دیگر موقتا در گفت و گو از موضع خودش کوتاه بیاید و حرف طرف مقابل را بپذیرد تا از دعوا و شر بزرگتری جلوگیری کند و زمانی که طرف مقابل آرام بود و فضای رابطه مثبت بود،حرف خودش را به شیوه درست و با لحت و ادبیات مثبت بیان کند تا تاثیر کلامش بیشتر باشه. پس دعوای های شدید با مهارت زوجین،قابل پیشگیری هستند و این گونه نیست که دست ما نباشند و بدون اختیار ما رخ بدهند،این خود ما هستیم که این دعوا ها را شکل میدهیم و خودمان هم میتوانیم مانع بروزش بشویم،از طرفی مشکلاتی که در زندگی وجود داره چطور باید حل بشه؟و نقاط ضعف یا نارضایتی ها چطور باید برطرف بشه؟ راه حلش یادگیری مهارت و شیوه گفت و گو و تعامل درست بین زوجین هست، علاوه بر صوت های هنر زن بودن که گوش دادید، خوندن دو کتاب را بهتون توصیه میکنم: ۱.سری کتاب در ساحل آرامش از دکتر عباسی ولدی ۲.کتاب رقص خشم از هریت لرنر در شرایط کنونی که همسرتون ابراز پشیمانی کردند،بهتر هست کمی به عقب برگردید،خاطرات مثبت و خوشایندتون را یادآوری کنید،علاوه بر دیدن نقاط ضعف،نقاط قوت همسرتون رو هم ببینید و به آن توجه کنید،این نکته را هم در نظر بگیرید شاید نقاط ضعف افراد با هم متفاوت هست اما که هر کس نقاط ضعفی دارد،بدون بخشش و سازگاری،اساسا زندگی میسر نیست.مطمئنا میتونید، همسرتون را ببخشید،از این خاطره تلخ درس بگیرید و با نکاتی که اموختید و مهارت هایی که خواهید آموخت،زندگی بهتری بسازید... 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.وقت بخیر همسرم مث خیلی از آقایون رو رابطه جنسی حساسه باید مرتب داشته باشه تا دیر بشه میگه تو بیخیالی واسه تو مهم نیست هر خواسته ای اجرا میکنه ولی درخواست های من مهم نیست تو تمام مسائل فقط خودش می بینه اصلا اهل محبت کردن نیست نه بوس نه بغلی فقط تو رابطه ها هست هیج کادویی نمیخره در مورد رابطه نظر نمیده بسته هنر زن بودن رو ۶ جلسه گوش دادم لطفا راهنمایی کنید من دوس دارم بهم توجه کنه 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی بسیار عالی هست که اقدام به تهیه صوت های آموزشی کردید،ان شاالله علاوه بر گوش دادن، به دقت به خاطر بسپارید یا یادداشت کنید و مهم تر از همه برای عمل کردن به آن برنامه بریزید تا تاثیر آن را در زندگی خود مشاهده کنید. در ارتباط با انتظاراتی که از همسر خود دارید،توجه داشته باشید گاهی از اوقات مردان اصلا این اقدامات مثل محبت کلامی یا خرید کادو و ... را در اطرافیان خود ندیده اند،مثلا در روابط بین پدر و مادر یا دیگر اطرافیان و از فردی دیگری هم نیاموخته اند، انجام ندادن این رفتار ها به معنای این نیست که این مردان محبت و علاقه ای نسبت به همسر و فرزندان خودشان ندارند،بلکه بلد نیستند به شیوه ای که مد نظر خانم هست علاقه ی خود را نشان دهند، این جا خانم ها دو مدل رفتاری میتوانند پیشه کنند، یکی مدل کودکانه،ناپخته و ناکارامد که متاسفانه اکثر خانم ها در پیش میگیرند ،یعنی تلقی منفی از رفتار مرد، بی محبتی،لجبازی ،گله کردن و غر زدن مداوم به مرد،تحقیر او به خاطر بلد نبودن این رفتار ها و مقایسه مرد با دیگر مردان،گروکشی یا بی توجهی به نیاز های مرد و ... . در پیش گرفتن این رفتار ها، نه تنها موجب اصلاح رفتار همسر و یاد گرفتن مسائلی هست که بلد نبوده اند،بلکه موجب لجبازی و بی محبتی و بی توجهی متقابل مرد خواهد شد... اما شیوه درست که در صوت های هنر زن بودن نیز اشارات متعددی به در این رابطه شده ، در ابتدا درک احساس واقعی مرد و همدلی با او در این رابطه هست، وقتی خود خانم با محبت با مرد رفتار کند، احترام او را حفظ کند، و رفتار های محبت آمیز را به جای خود به کار ببرد، کم کم مرد نیز به تقلید از همسر خود، رفتار هایی محبت آمیز را نشان خواهد داد، البته در این راه صبوری و صبر فعال مورد نیاز هست چون این روند به شکل سریع اتفاق نمی افتد و نیازمند زمان هست و از طرفی ممکن هست وقتی که فرد در خانواده و نزدیکان خود شاهد این رفتار ها نبوده، در دفعات اول بابت انجام این رفتار ها توسط خانم تعجب کند یا حتی سرزنش و مسخره کند چون ضرورت این رفتار های را درک نکرده، این جا گرچه خانم ناراحت میشود و برای او سخت هست اما نباید دلسرد یا مایوس بشود و با لقا شروع به دعوا کند بلکه باید با صبوری و لحن خوب و بدون کنایه یا سرزنش ، علت انجام این کار را برای همسرش بیان کند تا او هم کم کم ضرورت این کار ها را درک کند و خود نیز این اقدامات را انجام دهد، مثلا بگوید درست هست که ما همدیگر را دوست داریم اما این دوست داشتن را به شیوه های مختلف باید به هم ابراز کنیم،چون در طول زمان یا مشکلات زندگی گاهی یادمون میره چقدر هم را دوست داشتیم و با وجود این رفتار ها دلگرمیمون تو زندگی بیشتر میشه و تحمل سختی های زندگی بیشتر میشود‌. این رفتار ها دقیقا رفتار هایی هست که خودتون از ایشان انتظار دارید، دقیقا همان رفتار ها را خودتون برای ایشان انجام دهید. در این مسیر صبوری لازم هست و البته کوچکترین رفتار هایی از این قبیل از طرف همسر باید با استقبال و تشویق شما و بازخورد های مثبت شما مواجه شود تا مرد انگیزه ای برای انجام ببشتر این رفتار ها بگیرد. در ارتباط با اینکه مرد نظرات خودش را پیاده میکند، اولین پاسخ ، باید پاسخ مثبت یا چشم به خواسته مرد باشد و بعد با فاصله زمانی ،زن دیدگاه متفاوت خود را با ذکر دلایل بیان کند و بعد جایگزینی ارائه دهد که خواسته مرد را نیز تا حدی تامین کند که در صوت های هنر زن بودن مفصلا توضیح داده شده است. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خسته نباشید من‌‌و همسرم هجده سال باهم زندگی کردیم در بارداری دوم ایشون به من گفتن که خانمی رو صیغه کردن و به اون قول دادن که بعد از زایمان منو طلاق بدن واون خانم رو عقد کنن و خونه نمیومدن.من با هزار مشکلات بارداری رو در خانه پدرم گذروندم بعد از زایمان به خاطر بچه هام دوباره به زندگی برگشتم‌ وایشون هم با پادرمیونی پدرش قول داد اون خانم رو کنار بزاره.بعداز دو سال موفق شد از اون خانم دل بکنه ولی همش به من میگفت برو خونه بابات من از تو خوشم نمیاد بعداز یه عالمه توهین و تحقیر ،دیگه خسته شدم با بچه ها به خونه پدرم‌ اومدم سه ساله من بلاتکلیف خونه پدرم هستم به همه گفته من دوسش ندارم نمیخوامش.تازگی دو بار با هم‌صحبت کردیم ومیگه به خاطر بچه ها زندگی کنیم نه به خاطر خودت.میگه قول نمیدم سراغ خانم‌دیگه ای نروم به نظرتون من چه کار کنم؟( بیشتر مشکلات ما از نظر جنسی هستش) 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و وقت به خیر خدمت شما خواهر بزرگوار طبیعتا با حجم مسائل پیش آمده و توضیحات بسیار مختصر قضاوت کرد که در وضعیت فعلی درست ترین کار چیست؟ مسائل زیادی باید مورد توجه قرار بگیرند و بررسی بشوند از جمله اینکه: شما چگونه با هم آشنا شدید و ازدواج کردید؟ ازدواج مورد رضایت هر دو طرف بود؟ مسائل و اختلافات شما از چه زمانی آغاز شد؟آیا زمانی بوده که این مسائل وجود نداشته یا کمتر بوده اند؟ ارتباطات عاطفی و زیستی شما به چه شکل بوده؟ مسائلی که مورد اعتراض یا نقد همسر بوده،چه مسائلی بوده؟ پیش از بارداری دوم، روابط شما در زمینه های مختلف با همسر چگونه بوده است؟ زمانی که مجدد به زندگی بازگشتید،چه تلاشی برای بهتر شدن روابط یا حل اختلافات قبلی کردید؟آیا از مشاور خانواده کمک گرفتید؟ معمولا چه زمان هایی و پس از چه اتفاقاتی همسر از شما درخواست میکردند که به خانه پدرتان برگردید؟ در این ۳ سال که در خانه پدر تشریف دارید،چه تلاش هایی برای مشخص شدن وضعیت و تکلیف خودتون کردید؟ فرمودید بیشتر مشکلاتتان جنسی هست،آیا در طول این سال ها، برای حل این مشکلات اقدامی انجام دادید؟از مشاور یا درمانگری کمک گرفتید؟ و ... پاسخ این سوالات و سواات متعدد دیگر برای بررسی همه جانبه ی مسئله مورد نیاز هست و قطعا با چند خط، نمیتوان نظر مشخصی راجع به ادامه یا پایان یک زندگی و چگونگی هر کدام داد. اما آن چه که مسلم هست این هست که شما باید روش فعالانه ای در حل مشکلات و مسائل در پیش بگیرید، این که در برخورد با مسائل و اختلافات هر دو نفر راه حل های ناکارامد و غلطی را در پیش بگیرید، همسر یا خودشون را از میدان دور کنند یا شما را، و شما نیز منفعلانه به منزل پدر برگردید و مدت های طولانی را در آن جا سپری کنید، قطعا نتیجه ای جز بلاتکلیفی و فشار های مختلف روانی، در بر نخواهد داشت. باید ابتدا خود شما تصمیم جدی برای مشخص شدن وضعیت بگیرید ، و این روند را آغاز کنید و طرف مقابل را هم به روشی که امکان پذیر هست با خودتون همراه کنید، ترجیح این هست که به یک زوج درمانگر متبحر و با تجربه متدین و قابل اعتماد رجوع کنید و هر دو مسائل خود را مطرح کنید و شرح حال کاملی بدهید تا ابتدا مسائل مشخص شود، راه حل احتمالی هر کدام و سهم هر کدام از شما در حل این مسائل، سود و هزینه هر یک از دو راه ادامه زندگی یا جدایی و در پیش گرفتن راهکار های جدید! برای ادامه این راه که مجددا به وضعیتی مشابه وضعیت فعلی منجر نشود.در صورت عدم همکاری همسر در ابتدا یا تشخیص نیاز شخصی، خودتون روند مشاوره خانواده را با مشاوری امین آغاز کنید و فرصت را بیش از این از دست ندهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام علیکم.خسته نباشید عرض میکنم خدمت شما استاد بزرگوار و مشاوران گرامیتان،ان شاءالله اجرتان با حضرت زهرا(س) باشد خانمی ۳۰ ساله هستم و همسرم ۳۲ ساله،۹ سال زندگی مشترک رو شروع کردیم،صاحب ۳ فرزند هستیم،زندگیمون بالا و پایین زیاد داشته،۲ بار تا الان همسرم دچار حاشیه شده،بخاطر خدا بخشیدم،هنر زن بودن هم گوش دادم،خیلی‌هاشو خودم توزندگی رعایت میکنم،ولی همسرم خیلی به منو زندگیمون بی توجه،همش مشغول کار،شبها خیلی دیر میاد،هر شب جدا میخوابه،فقط در صورت نیاز میاد سمتم،اونم سریع میره سراصل مطلب،به نظافت شخصیش اهمیت نمیده،خیلی سعی کردم با رفتارهای خوبم تغییر کنه،از طریق نامه و پیام،غر زدم،قهر کردم،نشد،تا حرف میزنم میگه اه غر نزن،با اینکه غر نیست،ازم میخواد عین یه رباط زندگی کنم،همش میگه باشه خودمو درست میکنم ولی فردا دوباره همون آدم میشه،۹ سال زمان کمی نیست برای تغییر کردن،احساس میکنم از خوب بودن و مهربونی و محبت من داره سوء استفاده میکنه،حتی لباس بیرونشم عوض نمیکنه،اصلا درمورد خودمون صحبت نمیکنه،شام میخوره و میخوابه،اگه بیدارم باشه پای گوشیه،اصلا مارو تفریح نمیبره،ماهیانه بهم نمیده،اهل نمازو خمس و زکاتم نیست،خیلیم بدقولی میکنه،خوش اخلاق،اهل روزی حلال،آروم،ولی واقعا دلسردم میکنه نسبت به زندگی،خیلی که بهش توجه میکنم تحویلش میگیرم،بهش احترام میزارم،کلافه میشه،دوست نداره،زیاد تودست وبالش باشم،خیلیم رابطم با خانواده اش خوبه،هیچ مشکلی نداریم،در طول سال یکبارم بهم پیام نمیده،زنگ نمیزنه حالمو بپرسه مگه برای خريد خونه،توتربیت دینی بچه ها هم خیلی جبهه میگیره،وقتی خیلی بهش توجه میکنم،اصلا منو نمیبینه،ولی وقتی یکم باهاش سرسنگین میشم اون میاد سمتم،موندم چیکار کنم،تورو خدا راهنماییم کنید استاد،راهکارتون چیه؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت در مورد مشکل شما باید بررسی شود که شما واقعاً تمام نکات مهم صوت هنر زن بودن را پیاده کرده اید یا بعضا دچار این شده این که بعضی از نکات آن را در ذهن خود مهم تر قلمداد کرده و آنها را رعایت کرده ایم اما مواردی که مهم بوده از چشمان شما مخفی مانده است لذا بهتر است برای بررسی بیشتر از یک مشاور امین کمک بگیرید و با در جریان قرار گرفتن ایشان از جزئیات زندگی تان بهتر بتواند شما را راهنمایی کند. بنظر میرسد باید مهارت های کلامی خود را بالا ببرید و قلق همسرتان دست تان بیایید و بعداز این سال ها بتوانید با شناخت بیشتر ایشان متوجه نیازهای او بشوید و بدانید کدام یک از آنها دچار خدشه شده است ممکن است همسر شما از نظر احساس نیاز به آزادی با احساس نیاز به قدرت دچار مشکل شده باشد ممکن است درمواقعی که به او زیاد توجه میکنید ،رفتار شما نشانه هایی از وابستگی یا آویزان بودن را برای ایشان تلقی کند لذا به شما پیشنهاد میکنم در اسرع وقت‌ از یک مشاور امین کمک بگیرید ان شاالله خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با سلام و تبریک دهه کرامت. من و همسرم18ساله ازدواج کردیم،زیادبه هم گیرمیدیم،الان من بیشترکوتاه میام همسرم ازبیرون وجای دیگه و....ناراحت بشه،یه جورایی سرمن خالی میکنه،دوست نداره بیرونه بهش زنگ بزنم یاپیام بدم مگرخیلی مهم وحیاتی باشه،کلااهل گیردادن به همه چی هست،من زیادتحویل نمیگیرم که ادامه دارنشه جروبحث مون. اگه ازفامیل همسرم بهم توهین شه،وایمیسته وساکته وحمایت نمی کنه،درخلوت هم که بهش میگم چراحمایت نکردی،جواب نداره که بده،بهونه واهی میاره،امااگرازسمت خانواده خودم باشه،جواب میده و مسأله رو خیلی بزرگ میکنه ومدام سرکوفت و یادآوری میکنه،اگه دفاع کنم،جروبحث وتوهین میکنه تمام تلاشش روبرای خوردشدن من بکارمیبره،چه توی خلوت،چه توی جمع،میخوادمن کاملابی اراده،پوچ و...باشم ومدام برای همه چی ازش اجازه بگیرم،حال خودموواطرافیان به هم خورده ازین عادتش،همه چی حرف وتصمیم خودش باشه،حتی ازفامیل دوتایی مون کسی زنگ میزنه بهم که میخوادبیادخونه ما،ناراحت میشه میگه توچکاره ای که به توزنگ بزنن،بیتربیتن که به توزنگ میزنن بایدبه خودم زنگ بزنن،برای مراسم عروسی،تولد و.....اگه به من زنگ بزنن دعوت کنن،هم نمیاد،هم نمیذاره برم،میگه باید یادبگیرن به مردخونه زنگ بزنن نه به تو. لطفا راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و تبریک اعیاد خدمت شما بانوی بزرگوار مشخص هست که این مسائل باعث رنجش شما شده است، اما باید دلیل این رفتار ها و ریشه ی آن ها مشخص بشود، در کنار توضیحاتی که فرمودید، باید به این سوالات پاسخ داده بشود که - آیا این مسائل از همان ابتدای عقد یا عروسی وجود داشته؟ -آیا هیچ زمانی نبوده که این مشکلات وجود نداشته باشه یا کم تر باشه؟ -تا کنون چه تلاش هایی برای حل این مشکلات انجام دادید؟ -آیا به روان شناس یا مشاور خانواده مراجعه داشتید؟ -تا الان چقدر پیش آمده که نقاط قوت همسرتون را بیان کنید و در مسائل از ایشان تعریف کنید؟ -تا الان چقدر پیش آمده که ایشان را با دیگران مقایسه کنید و نحوه عملکرد ایشان را سرزنش کنید یا تحقیرشون کنید؟ -چقدر معمولا از ایشان انتقاد میکنید؟ -در مسائلی که اختلاف نظر دارید و نظرتتان مخالف هم هست چگونه مخالفت خودتان را ابراز میکنید؟ -در واکنش به رفتار های ایشان جهت هماهنگی همه کار ها با ایشان،شما چگونه واکنش نشان میدهید؟ -خودتون علت این رفتار ها را چی حدس میزنید؟ -به نظرتون اگر متقابلا همسرتون بخواهند از رفتار های شما انتقاد کنند به چه مسائلی اشاره میکنند؟ برای یافتن راه حل باید پاسخ این سوالات مشخص بشوند، و جوانب دیگر موضوع بررسی شود برای همین پیشنهاد میکنم از مشاوره امین استفاده کنید، گرچه اگر صوت های هنر زن بودن را گوش بدهید، چه بسا پیش از تماس تلفنی بسیاری از مسائل برای شما آشکار شود و پاسخ خیلی از مسائل خودتون را بگیرید. در هر حال، به صورت اجمالی نکات زیر را در نطر داشته باشید،هر چه بیشتر از همسر انتقاد کنید یا او را تحقیر، سرزنش یا با دیگران مقایسه کنید و بخواهید به او اثبات کنید که کاره ای نیست و نمیتواند برای شما تصمیم بگیرد و ... رفتار های این چنیتی همسر بدون شک تشدید خواهد شد و ایشان بیشتر سعی خواهد کرد که به اشکال منفی اقتدار خود را در خانه تثبیت کند و فاصله عاطفی بین زوجین هم بیشتر خواهد شد. در ارتباط با مخالفت کردن با همسر،این نکته را در نظر داشته باشید که اولین پاسختان به ایشان پاسخی مثبت باشد و بعد با گذشت اندکی زمان،مخالفت خودتان را با لحن و ادبیات مثبت و آوردن دلیل یا پیشنهاد جایگزین بیان کنید مثلا برای رفتن به جایی اگر الان نمیتوانید، ابتدا پاسخ مثبت بدهید و پس از آن دلیلی برای نیامدن ذکر کنید و زمان دیگری را برای بیرون رفتن یا انجام کار دیگری پیشنهاد کنید که طرف مقابل برداشت لجبازی یا مخالفت از رفتار شما نداشته باشد،در این صورت خود او نیز به مرور زمان این رفتار هایش را کاهش خواهد داد. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و رحمت :) بنده خانمی ۲۳ ساله و اقا ۲۴ ساله همسرم در اوایل یکم خوش اخلاق تر بود .الانم هستاااا ولی خب کلا آدمی هس ک کلا صبر و تحملش کمه صبور نیس اصلا همش نق میزنه غرمیزنه چرا فلان کردی فلان نکردی عصبانی میشه زود همش تا یه ذره دیر بشه چیزی میکه زودی باش زودی باش ... من خیلی سعی کردم صبرشو ببرم بالا بهش راه حل هم دادم ولی اصلااااا ب حرفم گوش نمیده. میگه من هر جا گفتم بیا باید بیای من دوس دارم با زنم برم خب میگم شاید یه وقت من حوصله نداشته باشم ... میگه حرف گوش کن نیسی خب خیلی وقتا زور میگه منم حرفشو گوش نمیدم ... همش میخواد همه کاره خودش باشه... اصلاااااا زیر بار اشتباهاتش نمیره همش میندازه تقصیر من .منم بهش گفتم هر رفتاری بکنی باهام همون رفتار رو میبینی از این بعد واقعا خستم کرده دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم و مهربون باشم. خلاصه به شدت ناراحتم و اونم زیر بار نمیره .همش میخواد تلافی کنه یا شرط و شروط بذاره ک تو درست شو تا منم درست شم .اصلا حاضر نیس از خودش شروع کنه و اشتباهش رو بپذیره. به شدت هم دروغ میگه و پنهون کاری میکنه مثلا یه چیزیو میدونه میگع نمیدونم یا خلافشو میگه .یا بعضی کارا رو میکنه بعضی جاها رو میره و نمیگه به ادم از ادم پنهون میکنه ولی تمام جسم و ذهنم درگیر شده بعضی وقتا با خودم میگم چه اشتباه بزرگی کردم تو زندگیم ک ازدواج کردم کاش صبر کرده بودم شاید زود بوده من خیلی صبورم خیلی ولی حس میکنم دیگه قوی نیستم اون بره هرکاری دلش خواست بکنع منم دیگه نه ازدواجی میکنم نه چیزی فقط ذهنم آروم میشه .میرم ب همون آرامشی ک همیشه دنبالشم و اینکه شروط ضمن عقد ادامه تحصیل بوده خودم دانشجوی (لیسانس) هستم دو ترم دیگه تمومم اقا (دیپلم هستن) و قرار بر این شد ک ادامه بدهند الان ترم دو هستن و زدن زیرش یعنی کار کردنشونو بهونه کردن (کارشون عوض شده) و با اینکه نسبت ب کار قبلی آزاد تر هستن و وقتشون بیشتره همین کار رو بهونه کردن و میگن من وقت نمیکنم امتحان بدم تو به جای من امتحان بده منم گفتم من خودم درس دارم وظیفه من فقط کمک کردن ب شماس تو درسها وظیفه من نیس ب جات امتحان بدم و ایشونم با خیال راحت دیروز و امروز امتحان ندادن چرا؟؟؟؟چون وقت نداره چون سرکاره چون من باید ب جاش امتحان بدم !!! خب اخه وظیفمه من نیس!!!! ایشون مگه کمکی تو درس های من میکنن ؟ مگه اصلا من کمکی خواستم .کارای شخصی خودشو ادم باید خودش انجام بده همش بهانه هست . در ضمن هر از گاهی فهمیدم ک قلیون میکشه ولی هم با روش غیر مستقیم و هم مستقیم گفتم ک دوس ندارم ولی الان بعضی وقتا حس میکنم داره ازم پنهون میکنه و میکشه هر از گاهی ولی نمیدونم چطور بفهمم ک میکشه یا نه و این مسئله هم ب شددددددت برام مهمه دیگه واقعا کشش ندارم و به شدت پشیمونم از ازدواجم و حتی بیشتر وقت ها به طلاق فکر کردم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار بزرگوار شما اول باید اساسا تصور و درکی که از یک زندگی مشترک دارید رو کاملا مشخص کنید و درباره اون با یک مشاور امین صحبت کنید، بسیاری از اوقات تصورت و انتظارات ما از زندگی مشترک و یا اساسا کل زندگی، دور از واقعیت و غیرمعقول است.آیا انتظار ما از زندگی مشترک این هست که طرف مقابل ما هیچ عیب و نقصی نداشته باشد و ۱۰۰ درصد کامل و بدون هیچ اشتباهی باشد؟در حدی که حتی کوچکترین ایراد ها را از طرف مقابل نپذیریم و در صورت مواجهه با آن سریعا برآشفته بشویم و بخواهیم طلاق بگیریم؟ یا تصور ما از زندگی مشترک این هست که هر کس کار های شخصیش را فقط خودش باید انجام بده و ما هم تحت هیچ شرایطی به طرف مقابل کمک نکنیم یا هیچ انعطافی به خرج ندهیم؟ اساسا زوجیت به چه معناست و زن و شوهر چه وظایف و چه حقوقی نسبت به هم دارند؟ عزیزم این را در نظر باشید که همه ما انسان های عادی، ایراد ها و نقاط ضعفی داریم. اولا هرگز و هرگز نباید با هدف تغییر دادن یک فرد با او ازدواج کرد، شما باید نقاط ضعف و قوت طرف مقابل را بشناسید، آگاهانه بپذیرید و وارد یک زندگی شوید.البته خوب هست که در زندگی مشترک زوجین به دنبال کامل کردن و تعالی دادن باشند، اما هر کسی چه زن و چه شوهر، باید ابتدا از خود شروع کند، مسلما در یک رابطه وقتی مشکلی به وجود می آید، هر دو طرف مقصرند، ممکن هست تقصیر کسی کمتر یا بیشتر باشه اما هرگز این طور نیست که یکی از طرفین کاملا بی تقصیر باشد و طرف مقابل صرفا نیاز باشد که خودش را تغییر بدهد، این صحبت هم که تو اول تغییر کن تا من تغییر کنم، صحبتی ناپخته و از سر لجبازی کودکانه است، شما که فردی عاقل و بالغ هستید و مسئولیت های یک زندگی مشترک را پذیرفتید، بهتر میدانید که رفتار عاقلانه مسلما این هست که فرد تغییر و اصلاح را از خودش شروع کند...
سلام خدمت استادبزرگوار،خانمی ۳۴ساله هستم،ده ساله ازدواج کردم ودوپسر دارم.سه چهارسال قبل از ازدواجم،بانظارت خانواده با آقایی روابط عاطفی عمیق و قرار ازدواج داشتیم امابنا به مصلحتی نشد،و روابط به کل قطع شد.ازدواجم با همسرم به اجبارنبود اماچون پسرخوبي بودوبنا به نظرخانواده موافقت کردم،اختلافاتی ازدوران نامزدی داشتيم اماهردوسعی کردیم کناربیایم.بعدازازدواج اختلافات کم کم بیشترشدو مااز هم دورتر.اون عشق داره به من امامن بیشترشبیه دوست هستم باهاش،بعضی وقتاخوب،بعضی وقتابد.من کنارش خودم نیستم،به شدت عصبی شدم،آرامش ندارم.همسرم آدم فوق العاده آرام وصبور،اقتصادی،وتاحدی ایراد گیر،من شادو پرانرژی،ولخرج،کم حوصله بودم اماالان معمولا ساکت،یه زندگی تکراری،حس اسارت دارم،تازگیا زندگیموبا رابطه قبلم مقایسه میکنم وهمش احساس میکنم ازدواجم بزرگترین اشتباهم بود.باهمسرم چندین بارتصمیم گرفتیم،مشاوررفتم که حالم بهتربشه اماموقت هست.چندین بارتصمیم به طلاق توافقی گرفتیم امابخاطر بچه هاانجام ندادیم.احساس میکنم به هممون ظلم داره میشه،عصبی شدن من پسرامو عصبی کرده،همسرم اززندگی راضی نیست،خودم روزبه روزازلحاظ روحی و جسمی تحت فشار،زندگیمون کج دار و مریز داره پیش میره،آیا واقعاراهی برای نجات این زندگی هست؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار تلاش هایی که برای بهتر شدن زندگی مشترک انجام دادید مثل مشاوره هایی که رفتید قابل تقدیر هست. قطعا پذیرش و کنار آمدن با تفاوت های شخصیتی و ... در زندگی مشترک، نیازمند زمان و تلاش هست و طبیعتا تا زمانی که زوج نتوانند به سبک خاصی از زندگی و رابطه برسند که هر دو را به تعادل برساند، دچار دلخوری ها و سختی هایی خواند شد. این مسائل کمابیش در همه ی زندگی ها وجود دارد چون هیچ دو انسانی روی کره زمین از نظر روحیات و شخصیت دقیقا شبیه هم نیستند. علاوه بر این مسائل و مشکلات دیگری ممکن هست خانواده را درگیر کند، مسائل بیرونی مثل مسائل اقتصادی و ... یا برخی مشکلات رفتاری، تفاوت در عادات اخلاقی و رفتاری، تفاوت فرهنگ های خانوادگی و ... از این جنبه اساسا هیچ زندگی نیست که خالی از این مشکلات و مسائل باشد، و اساسا ذات زندگی در این دنیا بدون مشکل و سختی نیست. منتها خانواده های مختلف، در حیطه های مختلفی مشکل دارند و مسائل آن ها شبیه به هم نیست، گاهی در یک زندگی مسائل در حیطه تفاوت های شخصیتی پررنگ تر هست و گاهی اتفاقا از نظر شخصیتی زوجین شباهت بیشتری به هم دارند اما در حیطه های دیگر دچار مشکل میشود و گاهی این مشکلات آن قدر جدی هستند که تفاوت های شخصیتی در مقایسه با آن ها شبیه شوخی است... قطعا خود شما بهتر می دانید که راز خوشبختی یک زوج و نشاط در زندگی بیشتر از آن چه به شباهت ویژگی های شخصیتی آن ها مربوط باشد به نحوه کنار آمدن آن ها با هم و شیوه های حل مسئله دو طرف در زندگی مشترک بستگی دارد، چه بسا زوجی با تیپ های شخصیتی متفاوت تر که احساس خوشبختی بیشتری در زندگی داشته باشند چرا که با همه ی وجود بدای رسیدن به هماهنگی در زندگی تلاش کردند و عشق و علاقه ای که بین آن ها بوده انگیزه بسیار قوی در این جهت و همچنین کنار آمدن با مشکلات و مسائل برای آن ها فراهم آورده.... پاسخ به این سوال که آیا امیدی به این زندگی هست، این است که در اکثر شرایط به شرط این که دو طرف انگیزه کافی برای نجات زندگی خود داشته باشند و همه ی تلاش خود را به کار گیرند زندگی ها قابلیت نجات دارند مگر شرایط بسیار خاص که مثلا یکی از طرفین اختلال روانی بسیار شدیدی دارد که قابل درمان نیست و زحمت فراوانی برای همسر او ایجاد کرده یا مشکلات اخلاقی حاد به شکل مکرر و مداوم دارد و... که حاضر به هیچ گونه تغییر و اصلاحی هم در خود نیست. پس اصل قضیه، شرطی است که مطرح شد اما مشکل این جاست که گاهی مسائلی پیش می اید که باعث میشود زوجین انگیزه کافی برای حل مسائل خود نداشته باشند یا علی رغم برخی از اقدامات مثل مراجعه به مشاور و ... همه تلاش خود را برای بهبود اوضاع و مثلا اجرای توصیه های مشاور به کار نگیرند! یکی از شایع ترین این دلایل وجود روابط عاطفی قبل از ازدواج یا روابط عاطفی موازی با زندگی مشترک است و مقایسه های مکرری که فرد بین همسر خود و دیگری انجام میدهد و مدام با خود فکر میکند اگر با فلانی ازدواج کرده بودم، زندگی بهتری داشتم! یا اگر الان طلاق بگیرم و با فلانی ازدواج کنم زندگی بهتری خواهم داشت...! طبیعی است که چنین افکاری، انگیزه فرد را برای تلاش کردن در جهت بهبود زندگی از بین میبرد و نشاط رابطه را در فرد می کشد......