eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
32.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
59 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقتتون بخیر بعضی از کارشناسان ازدواج و خانواده این نکته را گوشزد می کنند که بعد از اتمام دقیق و کامل پروسه های خواستگاری، تحقیقات و مشاوره، وقتی که تصمیم به عقد گرفته شد، برای اطمینان بیشتر از نتایج بدست آمده در میدان نزدیک تر به واقعیت، مدتی از وقتی که میخواهید در عقد باشید را بصورت عقد موقت بگذرانید تا دو طرف اطمینان بیشتری به تصمیم نهایی برسند، در این صورت هم فرصت بهتری برای شناخت قبل از تعهد کامل برای طرفین پیش خواهد آمد و هم در صورت انصراف از ادامه ی این رابطه، هزینه ی قطع آن برای طرفین به مراتب کمتر خواهد بود نظر شما در این باره چی هست؟ آیا نکته یا زاویه ی دیده نشده ای در این پیشنهاد وجود دارد؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر بزرگوار 🍀این مسئله در واقع بستگی به پذیرش خانواده ها و عرف و رسوم منطقه زندگی خانواده های دختر و پسر دارد. چون برخی مناطق پذیرش خوبی نسبت به این مسئله ندارند. 🍀مطلب مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که پروسه خواستگاری اعم از سوالات؛ تحقیقات و مشاوره قبل از محرم شدن به نحو دقیق انجام شده باشد. و برای این شناخت وقت کافی گذاشت ولو که چند ماه طول بکشد. رفت و آمد خانوادگی و جلسات خواستگاری متعدد و تحقیقات مستقیم و غیر مستقیم قطعا به شناخت طرفین کمک خوبی خواهد کرد. و نهایتا نزد مشاور امین که مراجعه کنید و بررسی لازم انجام شود توصیه لازم را خدمت شما خواهند نمود. مسئله مهمی که باید به آن توجه نمود سیر دقیق مراحل خواستگاری هست تا به اطمینان لازم برسید. که حالا برخی هم بعد از شناخت لازم تا مهیا شدن مراسم عقد و خرید و... مدتی را صیغه محرمیت می‌خوانند که ایرادی ندارد. در کل اگر بنا باشد مراحل خواستگاری دقیق انجام نشود و سریعا وارد رابطه صیغه محرمیت شوند این به صلاح نیست. چون هنوز شناخت دقیقی از طرف مقابل به دست نیامده و معیار ها و کفویت ها بررسی دقیق نشده و احتمال به هم خوردن نامزدی به دلیل این عدم کفویت هست. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و خسته نباشید امیدوارم تمام لحظات زندگیتان سرشار از یاد خدا باشد استاد پور احمد عزیز شوهرم مرد کامل و پدری عالی است خیلی مرد آبرو مند و متدینی است تابحال کوچکترین کم و کسری برای زندگیمان نگذاشته هرچه برا بچه ها و خونه بهش بگم میخرد ولی مشکل کوچکی که دارد به خودم پول نمیدهد مثلا اگه دوسال نرم آرایشگاه یا لباس نخرم نمیگه برو حتی وقتی جایی می ره پول تو خونه نمی ذاره بارها بهش گفتم براش نامه نوشتم ولی فایده نداره دیگه خسته شدم دوست دارم خودش بهم بده نه من بهش بگم هر راهی بگی امتحان کردم فایده نداره هنر مرد بهش دادم گوش کرد هنر زن خودم گوش کردم این مشکل فقط با شما در میان گذاشتم چون واقعا مرد خوبی خیلی همدیگر دوست داریم امیدوارم شما بتوانید کمکم کنید ممنون و سپاسگزارم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی 🌹از دعای خیر شما خواهر خوبم سپاسگزاریم و ان شاء الله عاقبت بخیر باشید. الحمدلله که از همسر محترم رضایت دارید و احسنت به شما که نگاه مثبت بین به خوبیهای همسرتان دارید. 🍀با توجه به وصفی که از همسر محترم کردید و اینکه هر زمان درخواست مالی داشتید ایشان پاسخگو بودند به نظرم زیاد روی این مسئله حساس نشوید و برای خودتان چالش نکنید. 🍀به هر حال این عدم پرداخت می‌تواند یا ناشی از غفلت آقا و حواس پرتی ایشان بدون قصد و غرض باشد که می‌توانید یادآوری کنید از طریق چسباندن یک پیام محبت آمیز روی در یخچال یا آینه.... و یا اینکه مردان ذاتا تمایل دارند که درخواست و نیاز مالی همسرشان را پاسخ دهند و این درخواست و تامین نیاز به آنها حس اقتدار و مفید بودن می‌دهد اگر علت عدم پرداخت از این نوع باشد و آقا هم با گشاده رویی دریغ نمی‌کنند پس سعی کنید این فرصت و رابطه را از بین نبرید. 🍀گاهی نیز می‌توانید شرایطی صحنه سازی کنید که مثلا چون هزار تومان پول همراه نداشتید مجبور شدید مسافت طولانی را پیاده برید. و یا برخی امور منزل و یا بچه ها را به دلیل نداشتن توان مالی ناقص بماند که آقا خودشان محبور به انجام شوند و به مرور بپذیرن که هزینه ای برای مخارج روزانه بگذارند. 🍀در کل هر چه میتوانید کیفیت رابطه عاطفی و جنسی خود را با همسر محترم تقویت کنید و در طول روز گفتگوی صمیمانه برای دقایقی با ایشان داشته باشید. و درخواستتان را نرم و با مهارت مطرح کنید. و مقدار مبلغ رو هم دست بالا نگیرید که در توان آقا نباشد. ناامید و خسته نشوید با توجه به شناختی که از ایشان دارید و با استفاده از مهارت و جذابیت های زنانگی سعی کنید در ایشان اثرگذار باشید. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام عرض میکنم خدمت شما وهمکاران محترمتان مشکل یکی از دوستانم هست ایشون 4 سالی میشه که عقدکردن شوهرشون یک عادت بد دارند باهرناراحتی یامشکلی زود قهرمیکنن مثلا اگه کسی با نظر ایشون مخالفت کنه یااینکه اگه ازکسی یه کاری بخواد واون طرف دلش نخواد که اون کارو انجام بده یا اینکه رووسایلشون خیلی حساس هستن اگه بیاد ببینه که جابه جاشدن وخلاصه باهرمسئله کوچیکی قهرمیکنه با همه خانواده وهمکاراشون وخصوصا مادرشون هم همینطوری رفتارمیکنن ایشون وقتی قهرمیکنن تاچندروز میرن ونمیان وجواب تلفنهاشون هم نمیدن یا اینکه توجمع میرن تواتاق و دیگه باهیچ کس حرف نمیزنن ویااینکه غذانمیخورن اگرم هم بنده خدا اصراربه آشتی داشته باشه به خودش یا خانواده اش توهین میکنه اینقدر جدی قهرمیکنه که همه متوجه میشن وتا اینکه چندماه پیش که ایشون قهرکردن وخانواده دوستم که خیلی این رفتاررو ازشون دیدن نمیذارن دوستم واسه آشتی پیش قدم بشه ویه چندماهی قهرشون طول میکشه وچندبارم شوهردوستم خودش هرچی زنگ میزنه ومیخواسته بیاد واسه آشتی امادوستم به روش خودش جوابش رونمیده تااینکه خانواده شوهرش میان وآشتیشون میدن وایشون هم قول میدن که دیگه قهرنکنن و مشکلشون رو باحرف زدن حل کنند دوستم میگه بعدازاون رفتارش خیلی بهترشد چندماهی اصلا قهر نداشتن اما الان دوباره قهرمیکنه فقط سعی میکنه که بقیه متوجه نشن هنوزهم وقتی ناراحت میشه یکی دو روزی جواب تلفنش نمیده یا بهش کم محلی میکنه واما میاد پیشش که خانواده هاشون نفهمن ایشون چکارکنن که مشکلشون حل بشه ودیگه قهرنکنه ببخشید طولانی شد 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و عرض ادب خدمت شما 🍀در رابطه با مسئله دوست شما نیاز به بررسی دقیق هست که ریشه رفتاری همسر ایشان مشخص شود. برخی افراد به دلیل شخصیت و یا سبک تربیتی روحیه حساس دارند و سریعا نسبت به برخوردی که خلاف میلشان باشد عکس العمل اینچنین نشان می‌دهند و قهرهای طولانی می‌کنند که البته پسندیده هم نیست. و یا ممکن است خانم در ارتباط با همسرش رفتارهای اقتدار شکن و یا عدم احترام دارد که معمولا آقایان در این گونه مواقع یا عصبی می‌شوند و بددهنی می‌کنند و یا قهر میکنند و کمتر روش منطقی یعنی گفتگو و تعامل را پیش می‌گیرند. 🍀به هر حال بهتر است این موارد بررسی شود تا اگر خانم هم رفتاری که نباید دارد آگاهی یابد و اصلاح کند و با مهارت رفتار کند و در واقع با توجه به شناختی که از همسر دارد نسبت به مسائلی که ایشان حساسیت دارد دقت کند و همسرش را تحریک نکند. در کل بهتر است در فضایی آرام با همسر محترم صحبت کنند و از ایشان بخواهد که با گفتگو اختلافات به وجود آمده را حل کنند. با قهر و دوری باعث فاصله بین خودشان نشوند. البته زمانی هم آقایان نیاز به خلوت و سکوت دارند تا بتوانند مسئله پیش آمده را فراموش کنند این فرصت را به ایشان بدهند اما به حالت قهر و دوری آن هم برای چند روز نباید باشد و اخلاقا هم قهر کردن بین زن و شوهر حرام هست. 🦋به ایشان پیشنهاد کنید مجموعه هنر زن بودن را از کانال تهیه و گوش کنند. و در صورت پذیرش همسرشان حتما حضوری به مشاوری امین مراجعه کنند تا به صورت دقیق بررسی شود و راهکارهای لازم را دریافت کنند. بهتر است این مسئله تا قبل از عروسی حل شود. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقت بخیر دختر 23 ساله ای هستم که در دوران نامزدی هستم و نامزدم مرد خوبیه مشکل من اینه که یکم بی حوصله هستم و بعضی وقتا که دعوای تلفتی میکنیم پیام های خیلی بدی به نامزدم میدم که برخاسته از پشیمونی هست از این ازدواج ..نمیدونم چرا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و حرفای ناامیدکننده زیادی تا حالا زدم توی اوج دعوا ..لطفا بهم بگید چیکار کنم این عادت از سرم بیفته ناگفته نماند الان 2 سال هست نامزدم خارج از کشوره و هم دیگر رو ندیدیم .کلاس هنر زن بودن هم گوش دادم ممنون 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر عزیزم 🍀این بی حوصلگی شما دلایل مختلف می‌تواند داشته باشد که حتما باید ریشه یابی شود. یکی از دلایل آن همین مسئله دوری هست که باید بررسی شود و در صورت امکان این فاصله کوتاه شود. هر کدام از شما نیازهایی دارید که باید نسبت به هم متعهد باشید و به بهترین نحو پاسخ دهید. در کل باید تلاش کنید روحیه صبر و مدارا و سازگاری را در خود تقویت کنید. به هر حال زندگی بالا و پایین بسیار دارد و باید برای حفظ زندگی مشترک و آرامش آن صبورانه و با تأمل رفتار کرد. پس ابتدا باید یک شناخت وخودآگاهی خوب از خودتان پیدا کنید و نقاط مثبت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را برطرف کنید. این کار هم نیاز به تمرین و مراقبه دارد. باید نسبت به صحبت‌ها و رفتارهایتان خودکنترلی داشته باشید. و گرنه نتیجه حرفهای زده شده جز دلسردی و فاصله چیزی نخواهد بود. پیشنهاد میکنم یک اصلاح مزاج نزد یک متخصص طب سنتی داشته باشید و مجموعه صوتی کنترل خشم نیز از ادمین محترم درخواست بدید و گوش کنید. 🍀البته نیاز به این بررسی هم هست که شما پروسه خواستگاری را به چه نحو پیش بردید. آیا کفویت های لازم را با ایشان برای ازدواج دارید یا خیر؟ و سوالات دیگر که حتما باید بررسی شود. 🦋پیشنهاد میکنم با یک مشاور امین به صورت تلفنی و یا حضوری ارتباط برقرار کنید. تا راهکار مفید با توجه به شرایط شما داده شود. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدا قوت استاد برای اینکه همسرم از بابت ناراحت بودن اینکه من مخالفت کردم که مادرشون بیان کنار خونه ما زندگی کنن و خدا رو شکر تصمیم شون به خرید خونه کنار ما کنسل شد ... به روال عادی زندگی برگرده راهکار میخواستم تا این حد نمیدونستم تو روحیه اش تاثیر میذاره ایشون خیلی اعتقادی به دوری دوستی ندارن اما من واقعا بنظرم این حرف درسته. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار اصل کاری که انجام دادید، در شرایط عادی، درست هست اما این که به چه شکلی این کار را انجام دادید؟ چه صحبت هایی بین شما و همسر رد و بدل شده؟ شما علت این رفتار را چگونه برای همسر توضیح دادید؟ و ... ؛ بسیار اهمیت دارد که توضیحی در این باره نفرمودید. از طرفی نفرمودید که این اتفاق دقیقا چه تاثیری بر رفتار همسر شما داشته و ایشان به چه شکل واکنش نشان می دهند؟ برای پاسخ به سوال شما این موارد باید مشخص شود. به طور کلی نوع مواجهه شما با این مسئله بسیار اهمیت داشته، اینکه شما علت این رفتار را چه ذکر کردید؟ طبیعتا اگر از طرف شما طوری القا شده باشد که دوست ندارید نزدیک خانواده همسر باشید، یا انتقادات و ایراداتی را نسبت به خانواده همسر بیان کرده باشید و ... طبیعتا دلخوری همسر طبیعی است، چه بسا اگر شما هم به جای همسر بودید از طرف مقابل خودتون ناراحت می شدید، قطعا خانواده هر فرد برای او عزیز هستند، هر چقدر هم که مشکلات و مسائلی داشته باشند، به هر حال ریشه و اصل و خانواده فرد هستند و او نمیتواند آن را ها دور بیندازد یا طرد کند،کما اینکه مردی که مادر خود را که سال های سال برای او زحمت کشیده و او را بزرگ کرده،طرد کند، معلوم نیست که به همسر خود چقدر وفادار باشد!!! بنابراین همچین انتظاری هیچ وقت از همسر نداشته باشید، خودتون را حقیقتا جای او قرار بدهید و ببینید اگر جای ایشان بودید از چه مسائلی دلخور و ناراحت بودید و دوست داشتید طرف مقابل چه اقداماتی برای رفع این دلخوری انجام دهد؟ مسلما احترام و ابراز علاقه و محبت به مادر همسر، رسیدگی های گاه و بی گاه، احوالپرسی ها، هدیه های مناسبتی مثل تولد،روز مادر، سوغاتی و ...، دعوت کردن ایشان به منزل یا سر زدن به ایشان و ... جزو این رفتار هاست، اهمیت این رفتار ها از این جهت هست که حداقل هرازگاهی خود شما در آن پیشقدم بشوید و به همسر محترم پیشنهاد بدهید. مکمل این رفتار ها، توضیح درست و منطقی علت انجام این کار از طرف شماست، در این توضیح باید تاکید شود که شما هیچ مشکلی با خانواده همسر ندارید یا از آن ها بدتان نمی آید و ... بلکه کنار هم زندگی کردن چه چالش هایی را هم برای شما و هم برای خانواده همسر شما در پی داشته... چرایی دوری و دوستی را برای همسر با لحن و بیان خوب توضیح دهید و به دنبال این نباشید که حرف خود را به طرف مقابل اثبات کنید یا در کوتاه مدت بقبولانید، بلکه نظرات طرف مقابل را بشنوید، با بخشی از آن همراهی کنید و در ادامه نظرات خود را بیان کنید و تاکید کنید که جدا زندگی کردن اصلا به معنای دوست نداشتن خانواده همسر نیست بلکه این به نفع دو طرف هست و باعث بهبود شدن روابط خواد بود. اگر همسر به خصوص در دفعات اول نپذیرفت اصرار نکنید، بلکه ادامه بحث را به زمان بهتری موکول کنید. نکات صوت های هنر زن بودن را به طور کامل در ارتباط با همیر خود پیگیری کنید که روابط خود شما با هم سریع تر به شرایط عادی برگردد. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و خداقوت استاد یک سوالی داشتم در ازدواج دختر و پسر جوان، مباحث سیاسی تاثیر گذار هست؟ یعنی تفاوت در مباحث سیاسی دلیل بر رد کردن آقا می شود؟ ممنون از پاسخگوییتون. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار مسائل سیاسی بسته به دیدگاه ها و رویکرد سیاسی خانواده ها و خود دختر و پسر دارد، طبیعتا در شرایط فعلی جامعه ما، دیدگاه ها سیاسی اهمیت زیادی پیدا کرده و متاسفانه یا خوشبختانه در روابط اجتماعی ما بسیار اثرگذار شده است، متاسفانه شکاف های اجتماعی و اعتقادی و سیاسی در جامعه ما عمیق تر از گذشته شده است و شرایط فعلی جامعه ما با سال ها و دهه های گذشته بسیار متفاوت شده است، بنابراین بهتر است دیدگاه های سیاسی حتما مد نظر قرار گیرد و پرسیده شود، میزان اختلاف هم به دقت بررسی شود، حتی اگر در مورد آن به نتیجه نرسیدید به طور خاص در مورد مسئله محل اختلاف، با مشاوری امین و قابل اعتماد صحبت کنید. به خصوص اگر فرد بر موضع سیاسی خود و خانواده خود تاکید دارد، تنش های بیشتری با طرف مقابل خواهد داشت،در نتیجه این جر و بحث ها و ... که موجب فاصله عاطفی بین زوجین و استهلاک روانی آن ها میشود، یا یکی از طرفین ناچارا عقیده خود را کنار گذاشته و هم رنگ طرف مقابل خواهد شد یا این تنش ها همچنان ادامه خواهد داشت، از طرفی با ورود فرزندان به ماجرا، اینکه عقیده سیاسی آن ها شبیه کدام یک از پدر و مادر باشد، خود مسئله ی پر تنش دیگری خواهد بود... بعضی از اوقات زوجینی که در ابتدای ازدواج دیدگاه های سیاسی یکسانی داشتند به مرور زمان و با تاثیر پذیری از وقایع مختلف سیاسی-اجتماعی، رویکرد های مختلفی پیدا خواهند کرد که محل اختلاف آن ها خواهد شد، این مسئله در رابطه با کسانی که از ابتدا اختلاف دارند، شدید تر است، کما اینکه ممکن این این اختلافات در ادامه عمیق تر شود یا از اول عمیق بوده اما فرد برای سرگرفتن ازدواج، خیلی ملایم آن را مطرح کرده است. بنابراین به طور کلی دیدگاه های سیاسی در ازدواج اهمیت زیادی دارد، اگر ابهامی در این رابطه دارید، میتوانید با ارائه توضیحات بیشتر از مشاوره امین نیز کمک بگیرید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و احترام وقت بخیر سوالی از محضرتون داشتم در مورد ازدواج و انتخاب همسر بنده یک ویژگی اخلاقی دارم که میگم ب چیزی ک دست خودانسان نیست نمیشه ایرادگرفت مثل چهره وظاهرفرد،خیلی دراین زمینه دچارمشکل میشم چندموردخواستگاری داشتم ک شرایط اولیه خوبی از لحاظ شغل ایمان خانواده...داشتن اماازنظرظاهروچهره مناسب نبودندوخانوادم گفتند ازنظرظاهرمناسبت نیست.همش ترس دارم ک نکنه چون این خصلت اخلاقی درمن پررنگ هست خیلی درمن تأثیرگذاشته الان نمیتونم درست تصمیم بگیرم اصلا درفهم اینکه از این فردبدم اومده یانه دچارمشکل میشم متوجه نمیشم. زیبانیستندقاعدتاخوشم نیومده امااینکه بدم اومده باشه یانه رونمیفهمم.راه حلهایی راپیاده کردم امابازهم موفق نشدم(آیادوست داری به صحبت ادامه بدی یامیتونی بعنوان همسرت به دوست فامیل معرفی کنی) ازیک طرف ب خودم میگم نکنه چون نمیخوام ازچیزی ک دست خودفردنیست ایرادبگیرم الان متوجه نمیشم ک ازاین فردبدم اومده یانه میتونم بعنوان همسرم که قراره همیشه کنارم باشه بپذیرم ازطرفی هم میترسم توآینده پشیمون شم وبه خودم بگم چرااین فردوانتخاب کردی واقعا دچارمشکل شدم خیلی اذیت میشم ممنون میشم راهنماییم کنید و اگر راه حل های دیگری دارید ارائه دهید با تشکر فراوان 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار در ارتباط با ویژگی هایی که اکتسابی هست، باید ملاک های خود را قبل مشخص کنید و بر اساس آن فرد را ارزیابی کنید، گر چه بعضی از ویژگی ها صفر و صدی نیست و دارای طیف هست و بعضی به لحاظ زمانی، فرآیند دارد و نمیتوان صرفا بر اساس وضعیت فعلی قضاوت نهایی کرد، مثلا ممکن هست فردی در حال حاضر وضعیت مالی خوبی نداشته باشد اما با بررسی های دقیق و تحقیق ها، نشان داده شده باشد که فردی زرنگ و اهل کار است، برای چنین فردی آینده ی خوبی به لحاظ شغلی و مالی میتوان پیش بینی کرد. اما در ارتباط با برخی از ویژگی های ذاتی فرد، مثل چهره و هیکل و ... باید سطحی از خوشایندی اولیه وجود داشته باشد، این خوشایندی الزاما ممکن هست در جلسه اول به وجود نیاید اما اگر فرد خیلی بدش نیامده باشد و از طرفی بقیه ویژگی های فرد تقریبا مورد تایید و مورد پسند باشد تا حدود سه جلسه می توان ادامه داد، اگر روند خوشایندی از چهره و ... رو به مثبت بود و روند صعودی داشت ،میتوان جلسات و گفت و گو را ادامه داد. این را توجه داشته باشید که انتخاب در نهایت بر اساس مجموعه ای از ملاک ها انجام میگیرد و اگر فرد از قبل ملاک های خود را درست شناخته باشد و هنر انتخاب همسر را کسب کرده باشد و بتواند ملاک های خود را در طرف مقابل تشخیص دهد، پشیمانی ان شاالله شکل نخواهد گرفت. اما اگر هیچ خوشایندی بعد از حدود سه جلسه، ایجاد نشد و یا حتی روند منفی بود و حتی میزان از ناخوشایندی ایجاد شد، خب طبیعتا ادامه دادن جلسات ریسک زیادی داد و توصیه نمیشود. در مورد برخی دیگر از ویژگی های ذاتی مثل خانواده و فرهنگ خانوادگی فرد، باید دقت کافی به خرج داد، چرا که هر چقدر هم فرد با خانواده اختلاف عقیده و سلیقه داشته باشد،اما به هر حال سال های سال در آن خانواده بزرگ شده و بسیاری از اخلاق ها و فرهنگ خانوادگی خود را کسب کرده و در لایه های عمیق شخصیت او نهادینه شده است‌. توصیه میکنم هم صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد را حتما گوش دهید، و حتما منابع دیگری که در پاسخ به سوالات مختلف معرفی شده را مطالعه بفرمایید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی. بنده دختر اول خانواده ۵ نفری هستم و بعد من یک خواهر و برادر دوقلو دارم که باهم ۴ سال اختلاف سنی داریم و اونها ۱۳ سالشون هست. خواهر و برادرم باهم خیلی فرق دارند و چون باهم مقایسه میشن برادرم ضعیف تر هست. از لحاظ اخلاقی و رفتاری. برادرم خیلی مهربونه و همه رو دوست داره و به اصطلاح محبتی هست. و یه کاری که انجام میده زود میگه ببخشید ، غلط کردم. از بچگی همین طور بود. تنها پسر خانواده پدری هم هست و خیلی عزیز شده که تا الان به سختی جلوی این تبعیض رو گرفتیم. پدرم با داداشم ارتباط خوبی نداره با اینکه برادرم از همه بیشتر پدرم رو دوست داره ولی اصلا از طرف پدرم محبت به مقدار خودش رو نمی بینه و پدرم هی میگه منو بغل نکن .. البته اشتباه نشه که برادرم هم هی همه رو بغل میکنه و هی بوسمون میکنه و به زور میگه بوسم کنید و بغلم کنید و این حرفا .. جدیدا حدود ۱ سالی میشه که یه مشکل بدتر هم پیدا کرده .. مدام تکرار میکنه .. مثلا داره راه میره هی برمیگرده عقب و دوباره تکرار میکنه یا هی میگه لیوانو بده من .. آجی لیوانو بده من .. لیوانو بده من .. و حسابی اعصابمون رو بهم میریزه و اینکه باید بگم به طور موروثی اعصابمون هم ضعیف هست. جالبه که وقتی بیرون هستیم یا با کس دیگه هست این رفتارا رو انجام نمیده. اوایل بهش میگفتیم نکن اونم میگفت ببخشید .. گفتم که سر هر چیزی الکی میگه ببخشید .. ولی گفتیم اگه محلش نگذاریم خوب میشه .. یه مدت خوب شده بود تا اینکه چند روز پیشا رفته بود بیرون که اینطور که خودش می گفت یکی خودکشی کرد و خودش رو انداخت از ساختمان پایین و برادرم هم بالای سرش رفته بود .. حالش بد شده بود و دوباره تکرار میکرد .. تازه حرفه ای تر شده و چون میدونه محلش نمیگذاریم مدل هاش رو تغییر میده و اگه هم بهش نگیم تکرار نکن، عصبانی میشه و داد و فریاد میکنه.. مثلا امروز بالای سرم نشسته بود هی نفس میکشید و معلوم بود داره تکرار میکنه که محلش نگذاشتم و اون عصبانی شد و برگم رو مچاله کرد و همون موقع هم پشیمون شد و برگه رو نوازش کرد و به من گفت ببخشید و هی دوباره گفت ببخشید .. خیلی ناراحتشم .. اگر میدونید نیاز هست تلفنی صحبت کنیم یا حضوری مشاوره برم بگید چون من واقعا نگران آینده ش هستم. خیلی از معایبش رو هم که به این موضوع ربط داره رو نگفتم. اگر طولانی شد عذرخواهم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما دختر بزرگوار اینکه در ارتباط با خانوادتون دغدغه مند هستید و از سوال میپرسید و ... بسیار عالی هست، ان شاالله که خدا شما را برای خانواده محترم حفظ کنه. با توجه به مسائلی که فرمودید به خصوص پس تشدید آن ها پس از اتفاقی که برای برادرتون افتاده، احتمال وجود یک مسئله هست، به خصوص اینکه ارتباط چندان گرمی هم به عنوان تک پسر، با پدرتون ندارند. باید اولا در ارتباط با یک روان شناس مجرب و متدین و قابل اعتماد، که در حیطه نوجوان کار میکنند، تحقیق کنید و زمانی که چنین فردی یافتید، یک مراجعه حضوری داشته باشید، تا بقیه جوانب خم توسط ایشان بررسی شود، اگر مسئله ای وجود دارد درمان بشود و اگر صرفا کمبود مهارت های ارتباطی است، آموزش در اختیار ایشان قرار بدهند. توصیه میکنم پدر و مادر را برای گوش دادن به صوت های تربیت نوجوان استاد پوراحمد نیز ترغیب کنید. در طول روز سعی کنید حداقل حدود یک ربع به طور منظم بهشون این فرصت را بدید تا با شما صحبت کنند و اجازه دهید صحبت های خودش را بیان کند بدون اینکه بهشون غر بزنید، دعواشون کنید یا قضاوتشان کنید، بهتر هست این کار توسط والدین انجام شود، اما اگر انجام نمیشود و بعد از صحبت شما باز هم انجام نمیدهند، لااقل شما چنین کاری برای ایشان انجام دهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام بنده ۳۴سالمه..ازاول نوجوانی که تمایل به جنس مخالف درمن شکل گرفت دوست داشتم ازدواج کنم ولی بدلیل بیماری چشم که به ضعیف شدن پی درپی چشام منجرمیشه وناشنوایی گوش چپم بعلت کتکی که برادرم تونوجوانی بهم زدکم شنواشدم وخواستگارکه میادتاشرایط روبگم قبول نمیکنن الان که سنم رفته بالابشدت احساس سرخوردگی.تنهایی.مبهم بودن اینده رودارم چشام روعمل کردم به امیدبهترشدن ولی بازم بینایی ام خوب نشدگوشم هم درمان نداردبعلت پاره شدن پرده گوش..کارم شده شبانه گریه کردن چرامن اینجورم بین اینهمه ادم..دوست دارم ازدواج کنم.طعم مادربودن روبچشم ولی بالاگفتم کسی شرایطم روقبول نمیکنه..پیام دادم که بهم بگیدچکارکنم فقط آرامش داشته باشم زندگی بکنم .راحت بخندم.راحت بخوابم.شاغلم بیرون خودم رو هم مشغول کردم توخونه ولی بازم ارامش ندارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار درک میکنم که به لحاظ مشکلاتی که براتون پیش اومده و موانعی که بر سر راه ازدواج هست، ناراحتی ها و دلخوری هایی دارید. آن چه که پیش آمده ناراحت کننده هست اما ناراحتی عمده شما نه به علت مشکلات پیش آمده، بلکه به علت افکار بسیار مخرب و منفی است که دائما با خود مرور میکنید و به خود می گویید، این افکار شما را افسرده کرده، در موضع ضعف قرار داده، چه بسا بر وضعیت جسمانی شما نیز اثر منفی گذاشته و به شکل ناخودآگاه روابط اجتماعی شما را هم تحت تاثیر قرار داده است. بدون شک شما تنها فردی نیستید که با مسائل این چنینی مواجه هستید، بسیار افرادی هستند که وضعیت های جدی ناتوان کننده دارند ، اما همین افکار تحریف کننده واقعیت را طوری برای شما جلوه می دهد که کاملا نقاط مثبت و ظرفیت های خود را نادیده بگیرید، چند مورد مسائل خود را بیش از حد واقعی، بزرگ جلوه دهید، در نتیجه خود را در وضع اسفبار و وحشتناکی ببینید که همه از شما وضع بهتری دارند و فقط شما هستید که با مشکلات و مسائل دست و پنجه نرم میکنید، طبیعتا با چنین افکاری آرامش نخواهید داشت و کار هر شب شما گریه میشود. توصیه میکنم حتما با یک مشاور یا روان شناس امین صحبت داشته باشید، تا بتوانید به شکل درست و کامل، بر افکار منفی و مخرب خود غلبه کنید و راه حل های برای بهبود شرایط بیابید. مهم ترین نکته این هست که به علت اینکه چند نفر با شرایط شما برای ازدواج تناسب نداشتند، خود را این قدر تحقیر نکنید و دست کم نگیرید، قطعا در وجود شما ظرفیت های فراوانی است که میتوانید آن ها را شکوفا کنید اما توانمندی های خود را بالا ببرید، از طرفی ازدواج مسیر یکسانی برای همه ی افراد نیست، اگر شرایط ازدواج مناسب برای فرد فراهم شد نباید آن را پس بزند اما اگر به هر دلیلی این شرایط فراهم نشد، نباید آینده و سرنوشت خود را فقط و فقط به ازدواج گره بزند و در صورت رخ ندادن آن دچار افسردگی و رکود بشود. راهکار این هست اولا در شرایط فعلی حتما باید با یک مشاور یا روان شناس امین و قابل اعتماد صحبت داشته باشبد، در کنار شغل سعی کنید حتما یک کار هنری یا ورزشی، قرآنی یا ... را پیگیری کنید و توانمندی های خود را افزایش دهید، این کار هم به گسترش روابط اجتماعی شما کمک میکند و هم اعتماد به نفس شما را بالاتر میبرد، اگر شما همه توانمندی های خود را نادیده بگیرید و بر چند مورد معدود از مشکلات خود تمرکز کنید، نمیتوانید از دیگران انتظار داشته باشید که تصویر مثبتی از شما داشته باشند، چون شما پیش از آن تصویری ضعیف و منفی از خود القا کرده اید. اولین تغییر، تغییر ذهنیت خود شماست... شما از این رکود با توکل به خدا دربیایید، یک قدم رو به جلو بردارید تا ان شاالله خدا گام های متعددی به سمت شما بردارد و برکت خود را به زندگی شما بیش از پیش عطا کند. همچنین توصیه میکنم صوت های رضایت از زندگی استاد پوراحمد را حتما گوش بدهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و رحمت :) بنده خانمی ۲۳ ساله و اقا ۲۴ ساله ماه دیگه میشه ۱ سال ک عقد کردیم همسرم در اوایل یکم خوش اخلاق تر بود .الانم هستاااا ولی خب کلا آدمی هس ک کلا صبر و تحملش کمه صبور نیس اصلا همش نق میزنه غرمیزنه چرا فلان کردی فلان نکردی عصبانی میشه زود همش تا یه ذره دیر بشه چیزی میکه زودی باش زودی باش ... من خیلی سعی کردم صبرشو ببرم بالا بهش راه حل هم دادم ولی اصلااااا ب حرفم گوش نمیدع میگه من هر جا گفتم بیا باید بیای من دوس دارم با زنم برم خب میگم شاید یه وقت من حوصله نداشته باشم ... میگه حرف گوش کن نیسی خب خیلی وقتا زور میگه منم حرفشو گوش نمیدم ... همش میخواد همه کاره خودش باشه... مدتیه معده درد بهم زده هر چی بهش میگم چیزای گازدار بده همین اخلاق بدت و عصبانیتت رو معدت اثر میذاره و بدترش میکنه اصلااااااا اهمیت نمیده ب حرفم ... جلوم میشینه نوشابه دلستر و .... سر میکشه عین خیالشم نیس روز ب روز بد اخلاق تر و عصبانی تره تا بهش میگی میگه خودتو درست کن تا منم درست بشم اصلاااااا زیر بار اشتباهاتش نمیره همش میمدازه تقصیر من منم بهش گفتم هر رفتاری بکنی باهام همون رفتار رو میبینی از این بعد واقعا خستم کرده دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم و مهربون باشم حتی دلم نمیخواد باهاش جایی برم یا اصلا ببینمش چون بد اخلاقیش زورگوییاش و عصبانیتاش واقعا اذیتم میکنه و باعث شده من اینجوری بشم خلاصه به شدت ناراحتم و اونم زیر بار نمیره و همش میگه تو درست باش تا من درست شم همش میخواد تلافی کنه یا شرط و شروط بذاره ک تو درست شو تا منم درست شم اصلا حاضر نیس از خودش شروع کنه و اشتباهش رو بپذیره ممنون میشم راهنمایی کنید 😭 انقدر حالم بده و خسته شدم ک خدا میدونه بهش میگم حقوقت چقدری شده این ماه چقدری داریم میگه دخالت نکن تو این چیزا نمیپرسم این ماه چیکار کردی و چیشد این پول میگه برات مهم نیس به خدا دیگه موندم چیکار کنم از دستش حرف بزنم میگه چرا حرف زدی حرف نزنم میگه چرا نزدی به شدت هم دروغ میگه و پنهون کاری میکنه مثلا یه چیزیو میدونه میگع نمیدونم یا خلافشو میگه یا بعضی کارا رو میکنه بعضی جاها رو میره و نمیگه به ادم از ادم پنهون میکنه همش دارم مدارا میکنم ولی تمام جسم و ذهنم درگیر شده بعضی وقتا با خودم میگم چه اشتباه بزرگی کردم تو زندگیم ک ازدواج کردم کاش صبر کرده بودم شاید زود بوده من خیلی صبورم خیلی ولی یکم حس میکنم دیگه قوی نیستم حتی به طلاق فکر میکنم میگم بهتره راحت کنم خودمو و اونو اون بره هرکاری دلش خواست بکنع منم دیگه نه ازدواجی میکنم نه چیزی فقط ذهنم آروم میشه میرم ب همون آرامشی ک همیشه دنبالشم (اخه آرامش تنها چیزیه ک من تحت خر چیز و شرایطی از دل و جونم خواستمش و داشتمش) و اینکه شروط ضمن عقد ادامه تحصیل بوده خودم دانشجوی (لیسانس) هستم دو ترم دیگه تمومم اقا (دیپلم هستن) و قرار بر این شد ک ادامه بدهند الان ترم دو هستن و زدن زیرش یعنی کار کردنشونو بهونه کردن (کارشون عوض شده) و با اینکه نسبت ب کار قبلی آزاد تر هستن و وقتشون بیشتره همین کار رو بهونه کردن و میگن من وقت نمیکنم امتحان بدم تو به جای من امتحان بده منم گفتم من خودم درس دارم وظیفه من فقط کمک کردن ب شماس تو درسها وظیفه من نیس ب جات امتحان بدم و ایشونم با خیال راحت دیروز و امروز امتحان ندادن چرا؟؟؟؟چون وقت نداره چون سرکاره چون من باید ب جاش امتحان بدم !!! خب اخه وظیفمه من نیس!!!! ایشون مگه کمکی تو درس های من میکنن ؟ مگه اصلا من کمکی خواستم کارای شخصی خودشو ادم باید خودش انجام بده همش بهانه هست بخدا دیگه خسته شدم هر روز یک بحث هر روز یک اعصاب خوردی در ضمن هر از گاهی فهمیدم ک قلیون میکشه ولی هم با روش غیر مستقیم و هم مستقیم گقتم ک دوس ندارم ولی الان بعضی وقتا حس میکنم داره ازم پنهون میکنه و میکشه هر از گاهی ولی نمیدونم چطور بفهمم ک میکشه یا نه و این مسئله هم ب شددددددت برام مهمه تو دوره خواستگاری هم فهمیدم ولی قول شرف داد ک نکشه ولی بعضی وقتا فهمیدم و دیدم ک دروغ گفته و کشیده دیگه واقعا کشش ندارم و به شدت پشیمونم از ازدواجم و حتی بیشتر وقت ها به طلاق فکر کردم تو رو خدا کمکم کنید راهنمایی کنید لطفا 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت آنچه از پیام شما دریافت شد این نکته است که بنظر میرسد نوع دیدگاه و تلقی شما از زندگی مشترک غلط است و با این رویکرد شما قطعا نمیتوانید آرامش را تجربه کنید نه در زندگی مشترک با این فرد و نه هیچکس دیگر لذا باید نوع دیدگاه خود رانسبت به ازدواج،ژندگی زناشویی،تقسیم وظایف و...تغییر دهید اینکه تا زمانی که طرف مقابل تغییر نکند من نیز خودم را تغییر نمیدهم یا اینکه هر رفتاری که داشته باشد من نیز متقابلا آن را انجام میدهم،تماما نشان از عدم شناخت زندگی زوجی دارد 👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆همه ی ما نیازمند مهارت آموزی هستیم و زندگی و مسائل مختلف آموختنی می باشد لذا در برهه های مختلف باید بطور جد یاین مهارت آموزی را داشته باشیدو بدانید اگر شما رفتار خود را تغییر دهید قطعا واکنش ها و رفتارهای همسرتان نیز متعادل تر میشود حتما صوت های هنر زن بودن،صوت های مهارتی خانم کشوری،کتاب های مربوط در این زمینه را مطالعه کنید و بدانید تا شما رشد و تغییر نکنید ،قطعا اوضاع زندگی تان بهبود نخواهد یافت نکته ی مهم دیگر اینکه شما باید نیازهای همسرتان رابشناسید و مطابق با آنها رفتار کنید به گونه ای که بتوانید آن ها را تامین کنید دقت داشته باشید این که به همسرتان امر و نهی کنید درمورد سلامتی یا موارد دیگر نه تنها کمک کننده نیست که همسرتان موضع نامناسبی نسبت به شما می گیرند پس تلاش کنید به جای توصیه و امرونهی رابطه تان را بهبود بخشید و بدانید شما باید همسر باشید نه مادر یا پزشک یا موارد دیگر تلاش کنید که بتوانید گام موثری در بهبود شرایط خود بردارید. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
باسـلام خدمت شمااستادبـزرگــوار وقتتون بخیر .... دخـتــرخـانـمۍ 21ساله هستم 2سال وسه ماه که طلاق گرفتم نزدیک به 3سال طول کشیدتاطلاق بگیرم درخواست طلاق ازطرف من بودچون با پسره تفاهم نداشتیم واینکه پسره ناس قرص و مواد الکلی استفاده میکردموقع عصبانیت کنترل خشم خودنداشت هرکاردوست داشت انجام میداد نه به خانواده خودش احترام میزاشت نه به خانواده من اولش راضی به طلاق نبودم چون دوسش داشتم با دخالت خانواده ازهم جدا شدیم خانوادم میگفتن پسره قرص استفاده میکنه من باورنمیکردم تا اینکه خودش بهم گفت دیگه تصمیم به طلاق گرفتم ازوقتی که جداشدم برام چندبار خواستگار اومد یا کسی فرستادن براخواستگاری ولی اجازه ندادم بعضی هاشون خوشم نمیومد یا کلا نمیزاشتم بیان جلو چون هنوز تو فکر گذشته هستم نه اینکه دلم پیش پسره باشه نه چون اینقدرخاطرات بداز اون دارم که متنفرم ازش راستش از ازدواج مجدد میترسم که خدای نکرده بازشکست بخورم بازهمون بلا سرم بیاد کلا کاری باهام کرد که دیگه نمیتونم به کسی اعتمادکنم فکرمیکنم همه مردا همین طور هستن 3سال من سختی کشیدم واذیت شدم سرکوفت همه روتحمل کردم خیلی هم دکتر رفتم چون دست راستم درد گرفتم و دکتر کفت مال اعصاب هست چندبارهم بستری شدم 😔😔 الان خانوادم میگن ازدواج کن ولی دوس ندارم دلم میخواد باکسی ازدواج کنم که دوسم داشته باشه وگذشته ام براش مهم نباشه اینقدربهم محبت کنه که یادم نیادقبلاازدواج کردم وهمه خاطرات وفراموش کنم به نظرشماچه کارکنم که گذشتم روفراموش کنم و ازاین شک وتریدی که نسبت به بقیه دارم بیرون بیام خیلی خسته شدم از این وضع ممنون میشم راهنمایی ام کنید...؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت متاسف شدم از داشتن تجربه ی تلخ ازدواج تان نکته مهمی که شما از آن غفلت کرده اید این است که ترس از شکست میتواند منجر به دو مدل رفتار بشود: ۱)فرد از ترس شکست دوباره کلا دست از کار و عمل بکشد و انفعال را انتخاب کند ۲) فرد دوباره وارد اما بشود اما با دقت بیشتر و بررسی بیشتر جوانب اینکه شما ترس دارید طبیعی است چون آسیب دیده اید اما اینکه از ترس رفتار اول را انتخاب کنید کار صحیحی نیست لذا شما باید با رعایت تمام جوانب،اگاهی خود را در این زمینه بالا ببرید و تصمیم خود را بادقت بیشتری بگیرید در این مسیر باید حتما به مهارت آموزی بپردازید زیرا همه ی ما در زندگی در هر برهه ای نیازمند این کسب آگاهی و مهارت آموزی هستیم حتما کتب لازم،صوت های موحود درمورد انتخاب همسر را تهیه کنید و معیارهای خود را مشخص کنید نکته ی مهم دیگر اینکه باید معیارها و نگاهتان به ازدواج و زندگی واقع بینانه باشد اگر شما انتظار داشته باشید که یک نفر پیدا بشود که تماما مسئول خوشبخت کردن شما باشد سخت در اشتباه هستید شما باید خودتان مسئول خوشبختی خود و رفع نیازهایتان باشید و به این فکر کنید که آیا آنقدر شخصیت قوی پیدا کرده ام که بتوانم دیگری را خوشبخت کنم یا نه اگر با این دیدگاه واقعی وارد زندگی شود قطعا آرامش سهم قلب شماست اما اگر با توقع اینکه او باید تماما به شما محبت کند و...اشتباه است چرا که رابطه ی زوجی یک رابطه ی کاملا دوطرفه است که افراد باید آرام آرام آن را شکل بدهند برای ازبین بردن این احساس های منفی و ترس هایی که بر اثر این شکست به شما وارد شده است حتما از یک‌مشاور امین و روانشناس بالینی کمک بگیرید تا ان شا الله حالتان بهتر شود صوت رضایت از زندگی نیز میتواند به شما کمک کند حتما برنامه ی جدی برای زندگی الان خود داشته باشید و فعالیت هدفمند و‌موثری را انتخاب کنید و از فرصت بسیار خوب خود بهترین استفاده را بکنید ان شاالله خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با سلام بنده ۳۶ ساله و همسرم ۳۷ ساله اند. دو دختر ۵ ساله و یک ساله دارم. وقتی دختر بزرگم دنیا اومد، از تربیت کودک چیزی نمیدونستم، ولی پیگیر بودم، متاسفانه با راهنمایی های غلط مشاوران و کلاس ها و کتاب های اغلب غربی راه را اشتباه رفتم. در حال حاضر صورتهای تربیت فرزند رو گوش دادم و کتاب های آقای عباسی ولدی هم مطالعه میکنم. اما دیگر دخترم همکاری نمیکند. لطفاً راهنمایی کنید که چجوری برخورد کنم. دخترم خیلی وابسته به گوشی و تلویزیون هست، خودش غذا نمیخورد، کلا بد غذاست، در کارهای منزل علاقه ای نشان نمی‌دهد، و آنها را بازی حساب نمیکند. خیلی پذیرایی را بهم می‌ریزد. و ذره ای در جمع آوری وسایلی که در پذیرایی پخش کرده کمک نمیکند. زیر بار قوانین نمی‌رود. قانون گذاشتم که اگر وسیله ای در پذیرایی بود، و برنداشتی اون وسیله رو ضبط میکنم براش مهم نبود. تقریبا کل اسباب بازی هایش ضبط شد و تلاشی براشون نکرد. قانون گذاشتم که تو آشپزخونه غذا بخوریم تا جلو تلویزیون نباشه، با گریه و داد و بیداد مجبور شدم ببرم پذیرایی و خودم بکنم دهنش و هر قاشق هم چند بار تکرار کنم که دهنت رو باز کن. قانون گذاشتم که فقط شبکه پویا رو ببین و نهال نه، با نق و گریه و ناله و یواشکی باز نهال هم میبینه. قانون گذاشتم که فقط نیم ساعت گوشی. میاد یواشکی گوشی رو پشتش قایم می‌کنه و می‌ره بازی. مگه من چند ساعت در روز میتونم باهش بازی کنم و به کارهام هم برسم. بهش گفتم بیا کف بازی و فقط یه بار اومد برا ظرف شستن. خیلی بداخلاقه. مدام نق میزنه. غذا آماده نباشه میگه غذا می‌خوام. میبرم براش نمیخوره. فکر میکنم مشکل من از زیاد تلویزیون دیدنش باشه. پارسال یکباره تلویزیون و گوشی رو تحریم کردم. خیلی عصبی شده بود و ساعت ها گریه میکرد. الان با توجه به عدم همکاریش در اجرای قوانین و کمبود وقت من که نمیتونم مدام سرگرمش کنم تا قوانینم اجرا بشه، تنها راه حذف کامل شبکه پویا یا کلا حذف تلویزیون هست. که البته باید دروغ بگم که مثلا شبکه پویا رو مسیولین حذف کردن یا اینکه برق تلویزیون قطع شده. که اون موقع میاد و میخواد من بازی کنم باهش، و کارهام رو انجام ندم. که این باز خودش معضله 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت نکته‌ی بسیار مهم این است که اول چیزی که در ارتباط با کودک مطرح می‌شود نوع ارتباطی است که شما با کودک برقرار میکنید آنچه از متن شما برآورد میشود شما نتوانستید رابطه ی خوبی شکل بدهیدو از همه مهم تر شما فقط قوانین را وضع کرده اید و در اجرا بخاطر گریه و ...و عدم ارائه ی جایگزین مناسب ،از قانون کوتاه آمده اید و هیچ چیز بیشتر از شکستن قانون بدلیل گریه کودک و...نمیتواند تربیت او را تحت الشعاع قرار بدهد دقت داشته باشیدنوع شخصیت و رفتار پدرومادر باید مقتدر باشد یعنی در عین مهربانی در مواقع لازم جدیت خود را دارد و حرفی که زده را حتما اجرا میکند لذا نباید در این بین قوانین و صحبت هایی که نمیتواند آنها را اجرا کند بزند از طرفی اگر سخت گیری زیاد باشد ورابطه شکل نگرفته باشد ،کودک به لج بازی می‌رسد و دیگر برایش عادی میشود دقیقا مثل مسئله ی وسایل بازی اش که چون قانون و عقوبت آن متناسب نبوده و از طرفی شما رابطه ی عاطفی محبت آمیز شکل نداده بودید نتوانستید آن بعنوان یک اهرم برای حل مشکل استفاده کنید اول از هر چیز تلاش کنید رابطه ی خود را با کودک ترمیم کنید و جبران مافات کنید این کار فقط و فقط از طریق محبت و انتقال آن به کودک صورت میگیرد روزانه حتما باید یک ساعت با او بازی بکنید آن هم بازی با قوانین زیر: هیجانی باشد مورد علاقه کودک باشد قانون داشته باشد و هردو در آن برنده شوید خود شما احساس خوبی داشته باشید و از بازی با کودکتان لذت ببرید راهکار مهم بعدی این است که در طول روز حتما محبت فیزیکی داشته باشید و به این فکر کنید که کودک من فقط ۵سال دارد لذا اگر این محبت را از من در این سن دریافت نکند،روزی آن را از دیگران گدایی میکند رفتارتان را ثابت کنید یعنی رفتار مقتدرانه را انتخاب کنید و قوانین متناسب باسن کودک را داشته باشید و بر روی همان قوانین تحت هر شرایطی بمانید اما دقت کنید قوانین فراتر از توان خودتان و کودک نباشد قانون نباید شکسته شود و در اجرای قانون نباید عصبانی شوید یا برخورد نامناسب داشته باشید بلکه رفتار مقتدرانه این است که با حفظ آرامش قانون را بارها تکرار کنید و اجازه ندهید گریه ی کودک مانع شود اینکه بخواهید کودک ،کارهای خانه رابازی محسوب کند باید شما هم تلاش کنید که بازی جلوه بدهید مثلا خودتان هیجان و نشاط داشته باشید و وقتی مسابقه میدهید این هیجان را در شما هم ببینند یا اینکه خودتان بعد از مثلا بازی کف بازی انرژی داشته باشید و به کودک بگویید بزن قدش مابرنده شدیم یا... و اینکه نباید در حین کارها سخت گیری زیاد 👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆 زیاد داشته باشید که چرا این مدلی ،اون کارو نکن و...با سعه ی صدر بپذیرید که او نمیتواند مثل شما کارها را انجام بدهد. این رفتارهای کوچک به مرور رابطه ی شما را هم سامان میدهد و باید بدانید در مقابل سردی و عدم رغبت او شما رفتارتان نباید تغییر کند در طول روز حتما کودکان تان را به گردش و تفریح ببرید مثلا پارک محل،پیاده روی و مسجد و تلاش کنید این زمان برای آن ها لذت بخش باشد. تلاش کنید رابطه شان را با خواهرش شکل بدهید و زمان هایی را باهم مشغول شوند برای تلویزیون باید قانون وجود داشته باشد که یک ساعت در روز بعد از با محبت و آرامش تلویزیون را خاموش کنید و در مقابل گریه های او با محبت برخورد کنید و بگویید میدونم دلت میخواد ببینی ولی قانون اینه که نمیتونیم بیشتر از یک ساعت ببینیم اما میتونیم به جای آن فلان کار رو انجام بدیم بعد از مدتی به راحتی کودک مسائل را متوجه میشود کتب استاد عباسی ولدی را با زیر ذره بین قرار دادن خودتان وخارج از گود بررسی کردن مطالعه کنید وبه عیب یابی دقیق رفتارتان بپردازید ان شا الله با رعایت نکات بالا بتوانید گام موثری در جهت بهبود اوضاع بردارید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام،خداقوت، بخاطر خطرسقط جنین دکتر اجازه ی نزدیکی نداده ومیدونم روی شوهرم خیلی فشار میاد اینکه تا ۹ ماه رابطه نباشه ،بااینکه گفتن این حرف برام مشکل بود امابهش گفتم برو زن صیغه کن اما قبول نکرد میخوام بدونم راه دیگه ای هست که نیاز جنسی همسرمو برطرف کنم که به گناه نیفته ؟ مسئله دوم اینه که شرایطم سخته وشوهرم مجبوره تقریبا کل کارای منزل رو انجام بده خیلی خسته وکلافه میشه وگاهی اخم میکنه وفشار روحی روی من زیادتر میشه ازطرفی خطرسقط واسترسهای زیادش هم هست ،چه کنم که هم خودم اروم بشم هم شوهرم؟ گاهی میگه وقتی اینقدر سخته بچه نمیخوام میترسم دیگه بابچه دارشدنم مخالفت کنه😔 من خیلی بچه میخوام 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت ان شاالله که به خوبی و سلامت این دوران را سپری کنید و نوزادتان به سلامت به دنیا بیایند درمورد مسائل جنسی قطعا روش های دیگری به جز دخول وجود دارد که می‌تواند موجب ارضا ایشان توسط شما بشود لذا از این روش ها استفاده کنید و از همه مهم تر اینکه معاشقه و نوازش ،یا ماساژ و مواردی که برای ایشان لذت بخش است را حتما داشته باشید و درمورد سقط جنین ترس بیش از اندازه نداشته باشید درمورد کارهای خانه اولا که از نظر انرژی مثبت و روحی قدردان ایشان باشید و اجر و ثواب این کارها را با ذکر روایات دراین زمینه ها برایش یادداشت کنید و در جیب لباسش بگذارید و دائما بگویید که شما برای من و کودکم موجب خیر هستی و.. تلاش کنید رفتار و اخلاق خوبی داشته باشید و با نشاط باشید و با اینکه در شرایط سختی به سر میبرید ،روحیه ی خود را خوب نگاه دارید و فضای دونفره ی خوبی داشته باشید در کارها اگر‌میتوانید از شخص سومی بعنوان خدمتکار کمک بگیرید که زمان هایی که همسرتان سر کار هستند کارهای خانه را انجام بدهندو قبل از آمدن همسرتان، ایشان بروند یا اگر برای مادر یا خواهرتان امکان دارد از ایشان بخواهید که مقداری در رسیدگی به کارها به شما کمک کننداما مهم ترین نکته نوع رابطه ی محبت آمیز شما ،کلام شماو برخورد و حس و حال شماست اگر شما دائما مضطرب باشید ،دائما بیحال و بدون انرژی باشید قطعا همسرتان سرد میشود پس تلاش کنید اوضاع را تغییردهید و ابن انرژی خود را از قرآن خواندن،توسل و ارتباط قلبی با خدا بدست بیاورید. وتلاش کنید که این خطر سقط جنین ،موجب رخوت و کسلی شما نشود و فقط مراقب خطوط قرمز باشید ان شاالله خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام علیکم خسته نباشید خانمی ۳۰ ساله هستم صاحب ۳ فرزندم،دختر اولم ۸ ساله و دختر دومم ۴ ساله،چگونه با لجبازی هاشون رفتار کنم و اینکه اولی ۷ سال اولو گذرونده دومی زیر ۷ سال،چگونه باهاشون رفتار کنم که فکر نکنن بینشون تبعیض میزارم؟و یه راهنمایی در مورد مسئولیت پذیر کردن دختر اولم میخواستم،با تشکر 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت مهم ترین نکته درمورد لجبازی این است که شما رابطه ی خوبی با کودکانتان شکل بدهید و آنها حتما محبت را از شما دریافت کنند نکته ی مهم بعدی این است که قوانین و خواسته های خود را مطابق سن آن ها تنظیم کنید و امرو نهی بیش از اندازه نداشته باشید اینکه دائما بگویید نکن،نریز ،خراب میشه،مگه نگفتم و.... موجب لجباز شدن کودک میشود اما اگر ادبیات خود را متفاوت کنید ،تا جاییکه می‌شود محبت را منتقل کند و به جای سلب ،ایجاب و پیشنهاد را دربرداشته باشد کودک نیت شما را دریافت میکند و لجبازی اش بسیار کم می‌شود حتما کتب تربیت کودک استاد عباسی ولدی را مطالعه کنید حتماساعاتی در روز را به بازی با آنها اختصاص دهید با رعایت قوانین مربوط به بازی که در کانال موجود است درمورد ارتباط با کودکانتان حتما،این نکته را در نظر داشته باشید که اول از همه از کودک بزرگتر بخاطر سن بیشتر انتظار زیاد نداشته باشید در ثانی حتما به کودک کوچکتر نیز یاد بدهید که احترام خواهرش را داشته باشد خیلی از اوقات رابطه ی دو فرزند را والدین خودشان مخدوش میکنند پس اگر به کودک بزرگتر تذکر میدهید که او کوچک است باید این شخصیت دهی و هویت دادن به کودک بزرگتر نیز باشد و حتما به نیازهای کودک بزرگتر نیز توجه بشود خیلی از اوقات والدین به‌خاطر شرایط کودک کوچکتر ،نیازهای کودک بزرگتر را نادیده میگیرند نکته ی مهم اینکه باید در امور کودک کوچکتر ،کودک بزرگتر را همراه خود کنید یعنی اینکه او را مثل دستیاری کنار خود قرار دهید مصلا با او مشورت کنید که بنظرت وقتی فاطمه مثلا این کار رو میکنه چیکار کنیم و... درمورد مسئولیت پذیری کودکتان ابتدا که باید فعالیت ها و کارهایی که به او داده میشود برایش لذت بخش جلوه داده بشود و از طرفی باید یک یا دو مسئولیت مشخص در خانه هر کدام داشته باشند که البته قابل جابه‌جایی باشد تشویق به اندازه و تحسین مثلا اینکه دستت دردنکنه مامان چقدر کمک کردی به من دراین کار میتواند بسیار حس خوبی را منتقل کند سعی کنید کارها را بصورت بازی برایشان جلوه بدهید مثلا اینکه سخت گیری نکنید و درحد توانشان انتظار داشته باشید و البته تذکر و امرونهی و اینطوری باید انجام‌میدادی و...رو نداشته باشید و اجازه بدهید درحدی که میتواند همراهی کند و اگر خراب کاری کرد او را سرزنش نکنید. ان شاالله با رعایت نکات بالا حتما می‌توانید نتیجه ی خوبی ببینید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقتتون بخیر ممنون بابت کانال خوبتون چند ساله که ازدواج کردم.1 سالش رو عقد بودیم و 1 سالی میشه رفتیم سر خونه زندگیمون.اواخر عقد با خانومم به مشکل خوردم و باعث شد بخواد ازم طلاق بگیره.مشکل هم سر ارتباط همسرم با یک آقا بود.الحمدلله مشکل حل شد ولی تبعات و آثارش باقی موند.اوایل زندگی مشترک رابطه جنسیمون خیلی بد بود در واقع من نیازمند رابطه بودم  ولی خانومم دوست نداشت و من به شدت تحت فشار قرار می گرفتم.کلی هم در همون زمان مشکل عاطفی و جنسی مون و هم بعد شروع زندگی پیش یک مشاور امین و متبحر رفتیم و نتایج خوبی داشت.من به شدت آدم گرمی هستم و خواهان رابطه جنسی زیادی هستم.به همسرمم گفتم وقتی از حیث جنسی خوب تامین بشم میتونم رابطه عاطفی خوبی باهاش داشته باشم.ایشون از حیث دیداری اصلا من رو ارضا نمی کنند و این مطلب خیلی منو اذیت میکنه.باعث میشه لجبازی کنم،عصبانی بشم و یا بهش صریح بگم وقتی هم میگم،بهم میگه من بیشتر از یکبار در هفته نمیتونم(همون یکبار در هفته هم خیلی وقتا نمیشه).در هیچکدوم از رابطه هامون هم رابطه دخولی نداریم فقط در حدی که تصمیم به بارداری گرفتیم بوده.علی رغم علاقه ای که به رابطه دخولی دارم ولی هر وقت درخواست میکنم بهم میگه نمیتونه و بهش فشار میاد. از وقتی هم که باردار شده که نزدیک هفت ماه میشه دیگه اصلا ارضا نشده. واقعا نمیدونم چیکار کنم. می ترسم اگه این روند بخواد همیشگی باشه که نه اوون به رابطه جنسی علاقه مند باشه و نتونه ارضا بشه و نه من بتونم از حیث دیداری و خوب ارضا بشم به مشکل بخوریم.هر دو به شدت مذهبی هستیم ولی می ترسم با این عدم توجه همسرم آلوده به گناه بشم(خیلی بهم فشار میاد وقتی ارضا نمیشم؛ توو اون لحظه به هر کاری فکر میکنم) این مساله برام یه دغدغه شده؛ لطفا راهنمایی و کمک کنید. ممنون 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت احسنت به شما برادر گرامی که از طریق صحیح مشورت اقدام به حل مشکل خود کرده اید دقت داشته باشید که این مشکل شما باید ریشه یابی بشود و بررسی شود علت عدم تمایا همسر شما درمورد عدم برقراری رابطه چیست؟علت برقراری رابطه ایشان با فرد دیگری در دوران عقد شما چه بوده است؟آیا ازدواج شما با ایشان از روی تمایل خودشان بوده یا اجباری در کار بوده است؟ تلاش کنید همسرتان را بایک مشاور امین ارتباط دهید تا مشکل ایشان رابررسی کنید و هرچه سریعتر این کار را انجام بدهید قطعا بهتر نتیجه میگیرید نکته ی مهم دیگر این است که بایدحتما هنر مرد بودن را گوش کنید و به عیب یابی رفتار خود بپردازید،تلاش کنید نیازهای پنهان ایشان را بشناسید،و در صدد رفع آن باشید حتما در طول روز با ایشان گفت و‌گو داشته باشید و از ایشان بپرسید که انتظارش از شما چیست و... از طرفی برای مشکل ترس و درد ایشان از رابطه دخولی حتما به یک ماما ومشاور‌متخصص در این زمینه مراجعه کنند خانم زهرا عباسی در این زمینه متخصص هستند ومیتوانید از ایشان راهنمایی بگیرید ان شاالله با پیگیری موارد مطرح شده بتوانید گام موثری در حل مشکل خود بردارید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و رحمت :) بنده خانمی ۲۳ ساله و اقا ۲۴ ساله همسرم در اوایل یکم خوش اخلاق تر بود .الانم هستاااا ولی خب کلا آدمی هس ک کلا صبر و تحملش کمه صبور نیس اصلا همش نق میزنه غرمیزنه چرا فلان کردی فلان نکردی عصبانی میشه زود همش تا یه ذره دیر بشه چیزی میکه زودی باش زودی باش ... من خیلی سعی کردم صبرشو ببرم بالا بهش راه حل هم دادم ولی اصلااااا ب حرفم گوش نمیده. میگه من هر جا گفتم بیا باید بیای من دوس دارم با زنم برم خب میگم شاید یه وقت من حوصله نداشته باشم ... میگه حرف گوش کن نیسی خب خیلی وقتا زور میگه منم حرفشو گوش نمیدم ... همش میخواد همه کاره خودش باشه... اصلاااااا زیر بار اشتباهاتش نمیره همش میندازه تقصیر من .منم بهش گفتم هر رفتاری بکنی باهام همون رفتار رو میبینی از این بعد واقعا خستم کرده دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم و مهربون باشم. خلاصه به شدت ناراحتم و اونم زیر بار نمیره .همش میخواد تلافی کنه یا شرط و شروط بذاره ک تو درست شو تا منم درست شم .اصلا حاضر نیس از خودش شروع کنه و اشتباهش رو بپذیره. به شدت هم دروغ میگه و پنهون کاری میکنه مثلا یه چیزیو میدونه میگع نمیدونم یا خلافشو میگه .یا بعضی کارا رو میکنه بعضی جاها رو میره و نمیگه به ادم از ادم پنهون میکنه ولی تمام جسم و ذهنم درگیر شده بعضی وقتا با خودم میگم چه اشتباه بزرگی کردم تو زندگیم ک ازدواج کردم کاش صبر کرده بودم شاید زود بوده من خیلی صبورم خیلی ولی حس میکنم دیگه قوی نیستم اون بره هرکاری دلش خواست بکنع منم دیگه نه ازدواجی میکنم نه چیزی فقط ذهنم آروم میشه .میرم ب همون آرامشی ک همیشه دنبالشم و اینکه شروط ضمن عقد ادامه تحصیل بوده خودم دانشجوی (لیسانس) هستم دو ترم دیگه تمومم اقا (دیپلم هستن) و قرار بر این شد ک ادامه بدهند الان ترم دو هستن و زدن زیرش یعنی کار کردنشونو بهونه کردن (کارشون عوض شده) و با اینکه نسبت ب کار قبلی آزاد تر هستن و وقتشون بیشتره همین کار رو بهونه کردن و میگن من وقت نمیکنم امتحان بدم تو به جای من امتحان بده منم گفتم من خودم درس دارم وظیفه من فقط کمک کردن ب شماس تو درسها وظیفه من نیس ب جات امتحان بدم و ایشونم با خیال راحت دیروز و امروز امتحان ندادن چرا؟؟؟؟چون وقت نداره چون سرکاره چون من باید ب جاش امتحان بدم !!! خب اخه وظیفمه من نیس!!!! ایشون مگه کمکی تو درس های من میکنن ؟ مگه اصلا من کمکی خواستم .کارای شخصی خودشو ادم باید خودش انجام بده همش بهانه هست . در ضمن هر از گاهی فهمیدم ک قلیون میکشه ولی هم با روش غیر مستقیم و هم مستقیم گفتم ک دوس ندارم ولی الان بعضی وقتا حس میکنم داره ازم پنهون میکنه و میکشه هر از گاهی ولی نمیدونم چطور بفهمم ک میکشه یا نه و این مسئله هم ب شددددددت برام مهمه دیگه واقعا کشش ندارم و به شدت پشیمونم از ازدواجم و حتی بیشتر وقت ها به طلاق فکر کردم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار بزرگوار شما اول باید اساسا تصور و درکی که از یک زندگی مشترک دارید رو کاملا مشخص کنید و درباره اون با یک مشاور امین صحبت کنید، بسیاری از اوقات تصورت و انتظارات ما از زندگی مشترک و یا اساسا کل زندگی، دور از واقعیت و غیرمعقول است.آیا انتظار ما از زندگی مشترک این هست که طرف مقابل ما هیچ عیب و نقصی نداشته باشد و ۱۰۰ درصد کامل و بدون هیچ اشتباهی باشد؟در حدی که حتی کوچکترین ایراد ها را از طرف مقابل نپذیریم و در صورت مواجهه با آن سریعا برآشفته بشویم و بخواهیم طلاق بگیریم؟ یا تصور ما از زندگی مشترک این هست که هر کس کار های شخصیش را فقط خودش باید انجام بده و ما هم تحت هیچ شرایطی به طرف مقابل کمک نکنیم یا هیچ انعطافی به خرج ندهیم؟ اساسا زوجیت به چه معناست و زن و شوهر چه وظایف و چه حقوقی نسبت به هم دارند؟ عزیزم این را در نظر باشید که همه ما انسان های عادی، ایراد ها و نقاط ضعفی داریم. اولا هرگز و هرگز نباید با هدف تغییر دادن یک فرد با او ازدواج کرد، شما باید نقاط ضعف و قوت طرف مقابل را بشناسید، آگاهانه بپذیرید و وارد یک زندگی شوید.البته خوب هست که در زندگی مشترک زوجین به دنبال کامل کردن و تعالی دادن باشند، اما هر کسی چه زن و چه شوهر، باید ابتدا از خود شروع کند، مسلما در یک رابطه وقتی مشکلی به وجود می آید، هر دو طرف مقصرند، ممکن هست تقصیر کسی کمتر یا بیشتر باشه اما هرگز این طور نیست که یکی از طرفین کاملا بی تقصیر باشد و طرف مقابل صرفا نیاز باشد که خودش را تغییر بدهد، این صحبت هم که تو اول تغییر کن تا من تغییر کنم، صحبتی ناپخته و از سر لجبازی کودکانه است، شما که فردی عاقل و بالغ هستید و مسئولیت های یک زندگی مشترک را پذیرفتید، بهتر میدانید که رفتار عاقلانه مسلما این هست که فرد تغییر و اصلاح را از خودش شروع کند...
ادامه... مطمئن باشید اگر شما تغییرات لازم را در خود ایجاد کنید اولا سودش را خودتون خواهید برد چون ارتباط گرم تر با همسر و آرامش بیشتر نصیبتان خواهد شد و بعد اینکه بسیاری از رفتار های همسر که واکنش به رفتار های شما بوده، خود به خود اصلاح خواهد شد و ایشان نیز وقتی تلاش شما را برای بهبود روابط ببینند، انگیزه و توان بیشتری برای اصلاح خود خواهند یافت. از طرفی در نظر داشته باشید که هر انسانی نقاط ضعف و قوتی دارد، شما با هر کس غیر از همسر خود ازدواج میکردید، باز هم مشکلات و مسائلی داشتید، تفاوت زوجین خوشبخت با دیگر زوج ها در نداشتن مشکلات نیست، بلکه در نوع راه حل ها و راهکار هایی است که برای حل مسائل خود به کار میگیرند... از طرفی خود ازدواج همان طور که در قران کریم نیز بیان شده مایه آرامش انسان است، متاسفانه این خود ما هستیم که با گفتار یا رفتار نادرست و عدم رعایت مهارت های مورد نیاز در تعامل با همسر، این آرامش را از خو و طرف مقابل سلب میکنیم، اما در این شرایط قطعا راه حل، طلاق نیست بلکه آموختن و به کار بردن مهارت های زناشویی است. اگر ما بخواهیم در مواجهه با کوچکترین مسائل زندگی این طور جا بزنیم و به جای تلاش برای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کنیم، اساسا هیچ پیشرفتی در زندگی نخواهیم داشت، باید در کنج تنهایی خود بخزیم و هیچ کار و زندگی جدیدی را شروع نکنیم چون تغییر محیط و شرایط در زندگی همیشه با چالش هایی همراه هست و اساسا زندگی در کشاکش و حل این چالش ها و مسائل معنا پیدا میکند، وگرنه یکنواختی و راحت طلبی، زندگی در شان انسان نیست. تقریبا همه ی مسائلی که فرمودید، با یادگیری مهارت های ساده و کاربردی به راحتی قابل حل شدن هست، اینکه چگونه مخالفت خود را با تصمیم همسر ابراز کنید؟چگونه انتقاد یا خواسته ی خود را به ایشان بیان کنید؟ چگونه با ایشان صحبت و گفت و گو کنید که نه تنها باعث دلخوری بین شما نشود بلکه بر طرف مقابل اثرگذار باشد؟؟ اینکه شما از این مسائل این گونه آشفته شدید و سریعا سراغ طلاق رفتید احتمالا به این خاطر بوده که به منابعی که این مهارت ها را به شما آموزش میدهد، دسترسی نداشتید.یا سراغ آن ها نرفته بودید، خدا رو شکر با شروع زندگی مشترک، خود شما به اهمیت آموختن مهارت های رفتاری در زندگی مشترک پی بردید و دیدید که چگونه نبود آن، موجب سلب آرامش و فاصله عاطفی بین شما و همسر میشود، ان شاالله اکنون که در ابتدای کار هستید، برای شیرین شدن زندگی، بهبود تعاملات و گرم شدن روابط با همسر محترم شروع به گوش دادن صوت ها و خواندن کتاب ها کنید و آموزه های آن را در عمل به کار بگیرید.مطمئن باشید که با این کار به همه این اهداف به خصوص آرامش حقیقی- که برای فردی که توانایی ازدواج دارد- خدا آن را در زندگی مشترک قرار داده است، خواهید رسید. این منابع شامل: ۱.صوت های هنر زن بودن استاد پوراحمد ۲.کتاب "تا ساحل آرامش" از دکتر عباسی ولدی ۳.کتاب "مهارت های زناشویی" ترجمه علی رحیمی انتشارات ارجمند. بعد از گوش کردن به صوت ها و مطالعه منابع اگر همچنان مسئله یا سوالی باقی ماند میتوانید از مشاوره امین کمک بگیرید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام علیکم خانمی هستم دارای 5فرزند، فرزند سوم وچهارم انگشت شصتشون راازدوماهگی میمکندالان دخترم 7سالشه وپسرم 5سالشه از دوسالگی هرچه تلاش می‌کنم این عادت راازآنها بگیرم فایده‌ای ندارد لاک تلخ هم استفاده کردم اما نتیجه‌ای نگرفتم وقتی به آنها تذکر میدهم موقتاً قطع میشود اما دوباره شروع می‌کنندبیشتر اوقات مشغول همین کارهستند حتی موقع خواب رفتن‌، لطفا اگر امکان دارد راهی برای حل این مشکل ارائه دهید با تشکر 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت درمورد مشکل شما باید خدمتتان عرض کنم که اول از همه باید بررسی شود این دو فرزند شما در هنگام جدا شدن از شیر ،از پوشک گرفتن و در مراحل جدا خوابی دچار مشکل بوده اند یا نه؟ایا شما یا پدرشان حساسیتی نشان داده است یا نه؟ خیلی از اوقات انگشت مکیدن نشان از اضطراب است باید بررسی شود اگر تنش یا مشکلی در خانواده وجود دارد باید مرتفع شود در روابط شان با سایر فرزندان یا بعد از تولد فرزندان بعدی آیا این کودکان تحت فشار روانی قرار داشتند یا خیر دراین مورد در همین کانال مطالب کامل و جامعی پاسخ داده شده است هشتگ انگشت مکیدن را سرچ کنید و نکات مربوطه که‌همکاران مجموعه‌ پاسخ داده اند را مطالعه بفرمایید ولی نکته ی مهمی که هست این کودکان حتما باید تحت بررسی یک روانشناس کودک و بازی درمانگر قرار بگیرند و ریشه این اضطراب را بررسی شود لذا در اسرع وقت نسبت به این مسئله اقدام کنید در ضمن از بازی کردن با آنها،نوازش و محبت کلامی و ...غافل نشوید بطور کلی از سرزنش,تحقیر وتنش و...جلوگیری کنید مخصوصا در مواقعی که انگشت می مکند واستغاده از لاک تلخ و...هم اصلا توصیه‌ نمیشود و اگر حساسیت نشان دهید و تذکر مدام بدهید رفتار اشتباه کودک تثبیت میشود ان شاالله با رعایت نکات بالا بهبود حاصل شود 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام خدمت شما بنده خانم ۳۴ساله ای هستم که ۱۹ ساله ازدواج کردم ویک دختر ۹ ساله دارم ۳سال با همسرم تفاوت سنی داریم خدارو شکر همه چیز زندگیم خوب ورو به راهه فقط تنها مشکل زندگیم اینه که همسرم به شدت به من بدبین وبی‌اعتماد بعد از ۲سال که از ازدواجمون گذشته بود گفتن که در دورانی که برای کنکور درس میخونده افسردگی وسواس فکری گرفته ودکتر رفته بود ودارو مصرف کرده وکمکم بدبینی وگیر دادن شروع شد الان هم از ۸سال پیش که با هم دکتر ومشاوره رفتیم دیگه دکتر ومشاوره نمیاد بریم خیلی اذیت میشم همیشه و همه جا رفتارم زیر ذره بین ایشونه گوشیم رو چک میکنه تنها از خونه نمیرم بیرون حتی با دخترم، والان هم که گوشیمو به اینترنت وصل شده وبرای دخترم که درسشو بخونه گوشیرو به من نمیدن مگه دخترم با من باشه والا اگر دخترم از خونه بیرون بره باید گوشیرو با خودشون ببرن خودم هم آدم مقیدی هستم خیلی مراقبت میکنم خیلی سخته باید چطور رفتار کنم تا کی این موضوع ادامه داره حق احوالپرسی با هیچ مردی روندارم حتی فامیل نزدیک یا دیدن سریال وفیلم های تلویزیونی 😔ایشون با مادرم هم مشکل دارن الان ۷ماهی میشه که باهم قهرن ولی من رو خونه مادرم میبرن یا من ودخترم با ماشین خودشون میریم وفقط در عرض۷تا ده دقیقه باید از خونه مادرم زنگ بزنیم وبهشون بگیم که ما رسیدیم ممنون میشم راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض میکنم خدمت شما خواهر صبور 🌹 خرسندم که با وجود شرایط سخت و اذیت کننده شکاکیت همسرتان ، اما در ابتدای صحبتتان طرح رضایت فرمودین، انشالله به برکت این روحیه رضایتمندی و شاکر بودنتون خداوند کمکتون کنه که مابقی مسائل هم براتون حل و سهل بشه. در خصوص سوالتون باید عرض کنم که چون در نوجوانی هم بصورت دفعی و ناگهانی دچار اختلال وسواس میشن ( البته میزان و شدت و نوع اون رو ذکرنفرمودید) و باید به لحاظ بالینی بررسی بشه که مشکل اولیه ایشون آیا بطور کانل برطرف شده و بعد مسئله شکاکیت به وجود آمده یا نه. و همین طور بررسی بالینی در میزان و شدت این شکاکیت، آیا هنراه توهم و هذیان هست یا خیر؟ علت بروز آن آیا نشات گرفته لز بیماری وسواس مانده ایشون هست و یا عاملی هیجانی شدید باعث تخریب ادراکات و تداعی های ایشون برای شروع این شرایط شده و مسائل و جزئیات دیگه که برای گرفتن پاسخ قطعی بایستی حتما بصورت حضوری به روان درمانگر بالینی مراجعه داشته باشید انشاالله. و اگر ایشون تمایلی برای مراجعه حضوری نداشتن ، مراجعه و پیگیری انفرادی خود شما هم خالی از لطف و اثرگذاری نخواهد بود. اما چند نکته که انشاالله تا پیگیری درمانی بایستی مدنظر داشته باشید اینه که، وقتی همسرتان خدای نکرده پایش آسیب دیده یا دچار شکستگی شده باشد، از او انتظار ندارید که به شما سرویس بدهد و رانندگی کند. اگر دندانشان را کشیده باشند ، و به او بگوئید برایتان آواز بخواند و ایشان با شما تندی کند که مگه نمی بینی دهانم پانسمان است، ناراحت نمی شوید. و .... اکنون همسر شما بیمار است، بیماری که درد آن مثل شکستگی و زخم آن مثل دندان مشاهده نمیشود، خونریزی و پانسمان ندارد، بلکه بر روح ایشان نشسته، بر اثر فشار و تلاطمی که در زندگی و احوال شخصی اش بر او گذشته است. پس با این دید اگر بنگرید، التیامات روحی تان بهتر میشود. از برخوردها و رفتارهای ایشان نمی رنجید و ظرفیت صبرتان هم بیشتر میشود اما صبری که در کنار آن برای درمان و بهبودی ایشان انشاالله به پیگیری خود ادامه خواهید داد. و نکته آخر، پیشگیری شما از شرایط شک برانگیز است. هر آنچه که در همسر محترم باعث برانگیختگی و حساسیت ایشان میشود را حذف کنید، قبل از اعمال قوانین و رفتارهای این چنینی از طرف ایشان خودتان پیش دستی کنید. مثلا بیان کنید من امروز خیلی دلم میخواست برم یکم قدم بزنم و پیاده روی کنم، ولی گفتم اصلا تنهایی بهم نمی چسبه و گفتم نمیرم تا انشاالله با همدیگه بریم هر زمان شما فرصت دارید و ... به امید بهبودی و بهتر شدن شرایط تان در پناه خدا باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام خدمت استاد ارجمند ، پسر8ساله ای دارم ، و یک دختر زیر2سال پسرم حدود دو سال پیش از گوشی یکی از نزدیکان تصاویر مستهجن دیده و بعد از شاید چند ماه که مواردی ازش دیدم و خودش گفت متوجه شدم،مثلا پیش بچه های دیگه شلوارشو میکشید پایین و از اونها هم میخواست این کارو بکنن،و حتی با بچه خیلی از خودش کوچکتر ،حتی به مال اونها دست هم میزد،چند ماهی میشد چیزی ندیدم،اما باز هم جدیدا مواردی پیش اومد و حتی به خواهرش که یکسال و نیم داره خصوصی خودش و نشون داد با توجه به اینکه خواهر کوچکتر هم داره خیلی نگرانم و استرس دارم یعنی طوری شده که تو خونه همش باید مراقبش باشم ما خانواده ی مذهبی هستیم حتی موسیقی هم گوش نمیدیم،پسرم هم عاشق هیئت و مداحی هست در مورد مسائل جنسی و تربیتی هم از بچگی شون خیلی مراعات کردیم خواهش میکنم کمکم کنید ،واقعا از اینکه بریم جایی یا مهمون بچه دار بیاد خونمون استرس میگیرم و میترسم خدا خیرتون بده خواهش میکنم کمکم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یکی از شرایطی که با وجود تمامی رعایت های داخل منزل و روابط زوجین، مسائل زمینه ساز انحرافات اخلاقی و جنسی پیش می آید، متاسفانه بحث رها شدن بچه ها در مهمانی ها و یا بازی ها است. ولی اینکه فرزند ما این مسئله را پنهان کاری کرده و به والدین خود اطلاع نداده است و در خلوت خود به فکر فرو رفته است، میتواند یکی از دلایل آن امر و نهی زیاد والدین، کنترل گری والدین و یا کم توجهی به کودک که نتیجه آن کمبود توجه در کودک است، باشد. لذا برخوردها و نوع ساختار تربیتی خودتان را رصد کنید و در صورت هر کدام از شرایط فوق سعی در برطرف کردن آن و تعدیل شرایط بنمایید. در شرایط پیش آمده آنچه بهتر از هر چیزی میتواند به کمتر شدن و انشاالله رفع مشکل کمک کند محبت و احترام به کودک است. از عواقب کنترل گری کودک و رفتارهای او، امر و نهی زیاد و پرخاشگری والدین خواهد بود تا کودک را وادار به انجام آنچه خودشان دوست دارند کنند، و در این مسیر خدای ناکرده از ملامت، تحقیر، سرزنش و ... استفاده خواهد شد. که نتیجه آن کاهش عزت نفس در کودکان و زمینه ساز قرار گرفتن در مسیر انحرافات جنسی و عدم توانایی قدرت نه گفتن میشود. احتیاط شود که در این سیکل معیوب قرار نگرفته باشید. و روی افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندتان سرمایه گذاری شود. قدم اول، چون کودک بالای ۷ سال است، والد هم جنس او، با ایشان صحبت منطقی داشته و با محبت و احترام و دادن شخصیت به فرزند ، ایشان را از این کار بر حذر کرده. تاکید میشود نه با تهدید و ارعاب و سرزنش دوم، توجه به فرزند و دیدن او و رفتارهای مثبت او محبت به ایشان، و دادن حس دوست داشتنی بودن دادن مسئولیت های خوشایند به کودک تمجید و تعریف از ایشان در میان جمع پرهیز از تنش در روابط زوجین و به اصطلاح مادر محبوب و پدر مقتدر در خانه باشد. و همچنین پر کردن اوقات بیکاری کودک و برنامه ریزی برای درگیری های جسمی مثل ورزش و بازی های پر تحرک و پرهیز از نهی و تکرار مسئله قبلا رخ داده. انشاالله با عمل به موارد فوق به صبر و توکل مسئله فرزندتان به مرور برطرف خواهد شد. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام خدمت شما. من 7ماهه که عقد کردم.الحمدلله همسرم بسیار خوب و مؤمن هستن و منو هم خیلی دوست دارن. شغل ایشون با برادر من یکی هست،به همین‌ خاطر باهم شریک شدن. از وقتی این شراکت شروع شده من متوجه رفتارها و کُنِش هایی در همسرم شدم که اگر برادرم اینا رو برام تعریف نمی‌کرد هیچ وقت متوجه نمیشدم. مثلاً اینکه 1. همسر من مدیریت اقتصادی بالایی ندارن(یعنی نمیتونن برای درآمدشون و نوع خرج کردنش برنامه ریزی کنن). تفکیک پولی ندارن.هرموقع نیاز به پول دارن دیگه براشون مهم نیست از کدوم منبع برمیدارن. 2.بین کار زیاد استراحت میکنن.بدنشون زود خسته میشه و نیاز شدید به خواب پیدا میکنن(وقتی اینو شنیدم شدیداً نگران شدم که نکنه همسر من تنبل یا راحت طلب باشه،خیلی از این موضوع میترسم). 3.خوش قول نیست.یعنی براش خیلی مهم نیست که کار رو به موقع تحویل بده. این سه تا موضوع خیلی ذهن منو درگیر خودش کرده😔😔😔. از آینده ای که با ایشون دارم میترسم. برادرم بسیارزیاد از ایشون تعریف میکنن و میگن این فقط 20درصد شخصیت ایشونه. استاد پوراحمد عزیز،همسر من تو این 7ماه تا حالا با من اینجوری نبودن به همین خاطر من متوجه نشده بودم. البته برادرم وقتی دید که خیلی به هم می‌ریزم دیگه برای من چیزی تعریف نمیکنه... ولی همین چندتا نکته منو نگران کرده که چیکار کنم که ایشون تنبل نباشه... چون ما خانوادگی نسبت به تنبل بودن یه نفر کهیر میزنیم انگار... من از نزدیک شاهد بدبخت شدن اقتصادی بچه هایی بودم که پدرشون تنبل بود. یه پدر خیلی خوب ولی تنبل😔. چیکارکنم که بتونم مدیریت خرج کردن پول رو به عهده بگیرم با حفظ اقتدار شوهرم چون این نکته برام خیلی خیلی مهمه ✅. تو این چندماه هرموقع از ایشون پولی خواستم بیشتر از اون بهم دادن و هیچ وقت هم گزارش خرج کردنش رو ازم نمیگیرن و من با حرفای برادرم متوجه شدم که مثلاً فلان مقدار پول رو از منبعی داده که نباید تا فلان تاریخ بهش دست میزدن. خب این از نظر من و برادرم یعنی عدم مدیریت پول. به نظرم ایشون جزو اون دسته از آقایونی هستن که خیلی دلشون نمیخواد درباره مقدار درآمدشون یا نوع مصرفش با خانومشون صحبت کنن ولی هرموقع هم خانوم پول بخواد میدن. در آخر بازم تأکید میکنم بسیار انسان خوش اخلاق و مهربان و دوست داشتنی هستن و من در کنار ایشون خداروشکر احساس خوشبختی دارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا رو شکر که در مرحله انتخاب و در طول دوران عقد، به ویژگی های خوبی از همسرتان رسیده اید و ابراز احساس خوشبختی در کنار ایشان را دارید. در طول زندگی مشترک اختلاف نظر و سلائق در هر زندگی ممکن است پیش بیاید ، آنچه مهم است اینکه هیچ زمان دست از مهارت آموزی بر نداشته و خودمان را بی نیاز از دانش افزایی در زمینه همسری و مادری ندانیم. مسائلی که مطرح فرمودین میشه گفت خیلی قطعیت نداره و بیشتر از جهت نگرانی عنوان شده. البته منظور این نیست بی تفاوت باشید، بلکه حساسیت زیاد نشون دادن ممکنه به مرور در رابطه شما فاصله بندازه و دچار سردی عاطفی بشید. بهتره از راهکارهای غیر مستقیم بیشتر استفاده کنید. مثلا، ضمن اینکه همسرتان را تایید می کنید، و از تلاش و زحمات ایشان تشکر می کنید، گاهی نیز غیر مستقیم اشاره کنید که بی مسئولیتی بعضی آقایون چه تبعاتی برای خانواده هاشون داره. یا مثال فرضی بزنید و با مهارت و غیر مستقیم از شرایط زندگی که با این مسئله دچار چه سختی ها و حاشیه هایی شده اند صحبت کنید و ناراحتی و تاسف خودتون رو از اون ماجرا ابراز کنید تا تلنگری برای همسر محترم باشه. و بطور کلی بر عهده گرفتن مدیریت اقتصادی توسط خانم ها ممکن هست به اقتدار همسر لطمه بزنه. و به جای کسب مدیریت اقتصادی بهتره با مهارت همسر محترم را متقاعد کنید که برا مدیریت بهتر و اینکه تو زندگی یاد بگیرند چطور درآمدی که وارد منزل میشه رو هم خرج امور جاری کنند و هم پس انداز داشته باشند . به عبارتی در مدیریت اقتصادی به یک مشاور اقتصادی رجوع کنید تا همسرتان به مرور زمان و با حمایت های شما بتونه خودش رو بالا بکشه. و در این راستا صبر، تدبیر ، حمایت و مهارت بیشتری از سمت شما طلب میشه. نقش شما بایستی بیشتر حمایتی و تاییدی باشه و فقط در برخی موارد ابراز نظر داشته باشید تا به مرور همسر محترم این اعتماد رو بکنن و شما رو در مسائل اقتصادی بیشتر سهیم کنند و از نظرات شما بگیرند و انشاالله با همفکری یکدیگر مسائل رو بتونید پیش ببرید. و نکته آخر اینکه، معمولا کار شراکتی با خانواده طرف مقابل به مرور باعث برخی اختلافات میشه. یعنی اختلاف نظرهای کاری و شراکتی در روابط زوجین اثر گذاره. اگر انشالله بتونید شرایط رو طوری پیش ببرید که مستقل کار کنند بهتر هست و یا شراکت با فردی امین خارج از خانواده باشه. انشاالله موفق و سربلند باشید.🌸
با سلام و وقت بخیر دختری19 ساله و حدود یک سال است که دانشجو هستم.از بعد کنکور که می توان گفت کمی بیشتر با خودم خلوت کردم، و به این نتیجه رسیدم که نیازبه همسر دارم(چه از نظر عاطفی و چه از نظر جسمی و روحی و...) و خواستگار هایی هم هستند که تماس میگیرند....اما متاسفانه پدر و مادرم خواستگار راه نمی دهند و طی این تقریبا یکسان چندین بار به صورت مستقیم و غیر مستقیم خواسته ام را با مادرم مطرح کردم...اما یا جوابی نگرفتم یا یک جواب درحد دست به سر کردن گرفته ام. مادرم به من می‌گوید که تو مهارت های زندگی را نمیدانی (مثلا آشپزی بلد نیستی و....)از طرفی من هم تلاش خودم را می‌کنم اما مادرم همراهی نمی کند.. (به شدت نگران هستم که مبادا به گناه بیوفتم... آخه چرا والدین به فکر جوون هاشون نیستن؟؟😭) لطفاً راهنمایی کنید التماس دعا دارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت شما بانوی جوان. در خصوص شرایطتان باید عرض کنم، شرایط شما رو درک میکنم اما این رو بدونید تنها کسی که بتونه باعث تغییر اون بشه خود شما هستید. چند عامل ممکنه باعث این دلسردی و بی انگیزگی مادر محترم شما برای اقدام به ازدواج شما شده باشه : ۱. متاسفانه والدین معمولا در صورتیکه تعداد فرزندانشون کم باشه، و یا نگران دوری و به نوعی از دست دادن فرزندشان بشن، این وابستگی مانع تصمیم گیری درست میشه. ۲. اما گاهی مسئله متوجه خود فرزندان است. مثلا مادر شما هم ابراز کرده اند که شما مثلا فلان کارها رو بلد نیستی و .... فرزندان در طول زندگی و اوقات شبانه روز خود هدفمند و با برنامه و با مسئولیت پذیری زندگی نکرده اند و به قولی خودشان را به والدین اثبات نکرده اند و سعی بر این نداشته اند که رابطه محبت آمیز و همدلانه ای با مدر و مادر خودشون برقرار کنن ، تا اونجایی که نیاز پیدا کنن به شنیده شدن حرفشون، اونها هم با یه اطمینان خاطر ، یک دلگرمی و یک امید و بدون دغدغه بتونن به این صحبت ها بها بدن، توجه کنن و اقدام کنن علی ایحال خواهر عزیزم، پیشنهاد بنده به خصوص که در اوایل جوانی هستید، اینه که سعی کنید اولا تمرکز خودتون رو از روی اصل مبحث خواستگار و ازدواج بردارید. و برید سراغ مهارت آموزی برای ازدواج و زندگی مشترک، در وهله اول مهارت انتخاب همسر، مهارت زندگی مشترک مثل هنر زن بودن، مهارت ارتباط کلامی. استفاده از کتب تا ساحل آرامش استاد عباسی ولدی، دوره دختران مجرد خانم زهرا عباسی، و فایل انتخاب همسر و هنر زن بودن استاد پوراحمد بسیار غنی هستند. تا انشالله بتونید زندگی موفقی رو برای خودتون رقم بزنید. همچنین، برای وقت خود برنامه داشته باشید، هنری، علمی، معنوی، ورزشی بخشی از مسئولیت های خانه و امورات آن و یا خواهر و برادرها رو به عهده بگیرید. در مهمانی ها ، در خدای نکرده بیماری ها، و در موقعیت های این چنینی زمان مناسب برای نشان دادن توانمندی های شماست که خیلی میتونه موثر باشه در دیدگاه والدینتان، رفتار همدلی و مهربانانه بخصوص با مادر محترم داشته باشید. انشاالله با توکل و عمل به مجموع موارد فوق ، به مرور، شرایط را برای خودتون هموار خواهید ساخت. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی،خانمی هستم که خدا بهم دوتا دختر داده،راستش خودم اعتقادی به جنسیت بچه ندارم از نظر من همین که بچه سالم باشه کافیه،ولی نگاه تحقیر آمیزاطرافیان به اینکه پسری ندارم خیلی اذیتم میکنه،انگار هر کسی که دختر داره مورد عقوبت الهی قرار گرفته،خیلی دلم شکسته،گاهی این احساس بهم غلبه می‌کنه و فکر میکنم خدا دوسم نداره،مخصوصا اینکه این نگاه تحقیر آمیز از طرف دوستان طلبه م بیشتره.😢😢😢.میشه شما کمکم کنیدتا این نگاه ها اذیتم نکنه وبتونم باهاش کنار بیام؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم الحمدالله که خداوند با هدیه دو فرزند سالم و صالح دامن شما را به مادری سبز نموده اند. اینکه جایگاه فرزند دختر یا پسر در نگاه و کلام خدا و ائمه کجاست، کم نداریم مثل: 🌟پیامبر اعظم(ص): بهترین فرزندان شما دختران هستند. و در جای دیگر فرمودند، هرکه را دختری است، خداوند یاری دهنده او، برکت بخش به او و آمرزنده او خواهد بود. 🌟هر خانه­ ای که در آن دختر باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان ارزانی­اش می­شود و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمی­گردد، در حالی که در هر شبانه روز برای پدر آن دختران عبادت یکسال نوشته می­شود. 🌟امام صادق(ع): آن­که سرپرستی دو دختر را عهده دار شود، این کار او را از آتش و عذاب باز خواهد داشت. 🌟امام رضا(ع): خداوند بر دختران مهربان­تر از پسران است و هر کسی بانویی از محارم خود را شاد کند، روز قیامت از سوی خداوند شاد می­گردد. ولی اینکه ما در جایگاه مادری و همسری چقدر باید حرف و صحبت های اطرافیان روی عقاید، افکار، احساس و حتی تصمیمات ما اثرگذار است، جای تامل دارد. اینکه به حرف دیگران حالمان بد شود و بعد منتظر باشیم که دیگری پیدا شود و حرفی بگوید تا حالمان خوب شود، کار درستی نیست. لذا بهتر است با مطالعه و افزایش دانش خود در زمینه های مختلف راه را برای نفوذ صحبت های غافلانه، جاهلانه و ... دیگران سد کنیم و همچنین با افزایش اعتماد به نفس و روحیه شاکر بودن و اعتماد به پروردگار مهربان ، زندگی شادتر و آرام تری را تجربه کرده و زود متلاطم نشویم. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌺 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob