eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
(سمیه با یک نفر ازا هالی شهر ری آشناشده ام که در سوریه برای رزمنده ها غذا تدارک می بینه. می خوام همراش برم) _ یعنی می خوای بری غذا درست کنی؟تو یک نیمرو بلد نیستی درست کنی آقا مصطفی! _ب حث غذا درست کردن نیست، بحث رفتنه! _ نمی فهمم، می خوای بری بجنگی؟ نه بابا! همین که توی آشپزخونه باشم، بالای سر آشپز و آشپزخونه. _ من که سر در نمیارم. حالا واقعا تصمیمت رو گرفتی؟ _ تصمیم مرا گرفته و ول نمیکنه! _ از حالا دلشوره به جونم انداختی آقا مصطفی! وای خدا چیکار کنم؟ _ هیچ کاری نکن، فقط بخواه که رفتن من هر چه زودتر درست بشه! هنوز در اندیشه می نشستیم همان آپارتمان ۵۹متری برای رفتن به هیئت می آمدیم کهنز منزل آقای حاج نصیری. خانه سه طبقه بود طبقه سوم خودشان مین شستند، طبقه اول حسینیه ای برای اقایون بود و طبقه وسط را هم بعد از رفتن مستاجر به هیئت خانم ها اختصاص داده بودند. پیش از سفرت به سوریه، رفتیم آنجا. طبقه دوم را فرش کرده و پشتی گذاشته و بخاری روشن کرده بودند برای خانم ها. بعد از پایان مراسم، خانم حاج آقا گفت: (مستاجرمون رو جواب کردیم، اگه مستاجر خوب می شناسین معرفی کنین) _ شرطتون چیه؟ _ ماهواره نداشته باشن و با هیئتم مشکلی نداشته باشن. برای رفتن به سوریه ۱۵میلیون گرو گذاشته بودی آنرا از دایی ات قرض کرده بودی و حالا دستت خالی بود، اما با آقای حاج نصیری صحبت کردی. گفت: (رهن کامل اینجا بالاست، اما شما پانزده میلیون بده با اجاره ای مختصر، فقط ماهواره نباشه!) خندیدی.. ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🌺آداب قبـــل از خواب🌺 🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری 🌺تلاوت آیة الکرسی 🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده : 🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید. 🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم: ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم : ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. 🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم: ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. 🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق) 🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح 🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف 🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ 🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ 🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421) 🔹{آل عمران آیه «۱۸»} : 🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada۱۱۰ _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣ ❤️ ارواحنا له الفداء ✋🌺ألسلام علیک یا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْکَ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ ✋🌺السلام علیک ایُّها السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ ✋🌺سلام بر تو ای آن وجه اللهى كه دوستان خدا بسوى تو روى می آورند . ✋🌺سلام بر تو ای آن که وسيله حق كه بين آسمان و زمين پيوسته است. ☀️اللّهم عجّل لولیّک الفرج والعافیة والنّصر ✋🌺سلام برهمه عاشقان مولا ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"باسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از همه شهداء اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
اهل روستای محمدآباد از توابع شهرستان جغتای و از درجه داران کادر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در شهرستان سرایان در اثر تیراندازی شهید شدند. این افسر کادر نیروی انتظامی پس از مدتها حضور در مناطق محروم و عملیاتی سیستان به همراه خانواده خود راهی زادگاهش روستای محمدآباد در شهرستان جغتای می شود. پس از اینکه سروان جهان آرا به همراه خانواده خود به شهر سرایان می رسد به منظور استراحت و رفع خستگی ناشی از رانندگی در ایست ‌‌‌بازرسی این شهر به استراحت مشغول می شوند. در همین حین گلوله شلیک شده در جریان تعقیب و گریز اشرار مسلح توسط نیروهای انتظامی به وی برخورد کرده و منجر به شهادت می شود. ,لازم به ذکر است سروان نورالله جهان آرا سابقه ریاست پاسگاه راه آهن ایستگاه آزادور و پاسگاه ایستگاه راه آهن شاهرود را در پرونده خود دارد. ,❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من با شهید همکلاسی بودم و یکی از بهترین بچه های مدرسه بود... ازهمون اول آسمونی بود... یه روز دم غروب با هم پیاده از جغتای(شهر محل تحصیل) راه افتادیم سمت روستا ساعت دوازده شب بود رسیدیم محمدآباد(محل زندگی شهید) روستای ما تقریبا هفت کیلومتر بعد بود(فراشیان) اونوقت شب مطمئنم هرکس دیگه ای بود خداحافظی می‌کرد و میرفت خونشون اما شهید جهان آرا اونشب از روستا شون رد شد و تو تاریکی شب با من تا نزدیکی روستامون اومد تا تنها نباشم😔 واقعا وقتی شنیدم شهید شده، به این قضیه ایمان آوردم که خدا بنده های خوبش رو زودتر میبره... کسی که شهید بزرگوار رو میشناسه میدونه من چی میگم... (خاطره ی یکی از دوستان زمان مدرسه شهید جهان آرا) ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌺ذکر روز دوشنبه: یا قاضیَ الحاجات ای برآورنده حاجت ها روز دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) است . روایت شده زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود. ذکر روز دوشنبه باعث کثرت مال می‌شود 🌸🌸 ۵ صلوات امروز رو تقدیم میکنیم به روح پر فتوح ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
▪️بچه هاۍ تفحّص تلاش زیادۍ کردند،اما شهیدۍ پیدا نمی شد یکۍ از دوستان نوار مرثیه را گذاشت اشک همه جارۍ شد. 🔸آن روز ، رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود مشغول جستجو بودیم که یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب ڪرد.با سرنیزه مشغول کندن شدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد مطمئن شدم شهیدۍ در اینجاست با ذکر یا زهرا خاک ها را کنار زدیم متوجه شدیم شهید دیگری هم در کنارش قرار دارد به طوری که صورت هایشان رو به همدیگر بود. 🔸وقتی پیکر شهدا را خارج کردیم،با کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هردو شهید نوشته شده: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم» 📚برگرفته از ڪتاب«مهرمادر». اثر گروه ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تورج‌م رو ندیدی؟💔😭 مادر با همان لهجه ای محلی درد و دل می‌کند چهل سال چشم انتظاری! رسانه تعیین می‌کند شما چه تصویری را ببینید! چگونه دیگران را بشناسيد چگونه درباره شان فکر کنید و چه تصویری از آنان در ذهن داشته باشید همه را به گریه انداخت حتی فیلمبردارها را...😔 🌷یاد شهدا‌ با ذکر ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چرا جادو ؟؟؟ آن هم در این زمان 😳😳😳 ◽️کلیپ فوق‌العاده زیبا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خندیدی: ((حاج آقا ما که بدون ماهواره نمی تونیم زندگی کنیم!)) _ جسارت نباشه پسرم، ولی مستاجر قبلی توری رو سوراخ کرده بود و سیم ماهواره رد کرده بود. _ پس این سوراخا رو نگیرید تا دوباره توری رو سوراخ نکنیم! حاج آقا گفت: ((شما مثه پسرم هستی، اگه بیاین اینجا خیالم راحت میشه.)) از همان جا رفتیم منزل پدرت. دیر وقت بود. بعد از کمی صحبت گفتی:((خانه حاج آقا نصیری رو دیدیم و پسندیدیم.)) _ا گه خوبه، معامله کنید! کمی مکث کردی: ((نه بابا همین جا که نشستیم خوبه!)) _ اگه مشکلت پوله، به شما قرض می دم! هم آدم مغروری بودی هم صاحب عزت نفس، ولی بالاخره قبول کردی از پدرت قرض بگیری و قرارداد خانه را بستیم. خانه نه پرده داشت نه وسایل اندک ما آنجا را پر می کرد، اما تو مدام دل داری ام می دادی. _ یه موقع فکر و خیال نکنی ها! همه این وسایل رو می خرم برات. بخاری جهیزیه ام را که طرح شومینه ای بود، همان سال اول ازدواجمان که هوا گرم شد بردی حسینیه و دیگر نیاوردی. سال بعد که هوا سرد شده بود مجبور شدیم پنج شعله گاز را روشن و خاموش کنیم. مدتی هم از خواهرت بخاری کوچکی قرض کردیم تا اینکه در خانه جدید، پدرت به عنوان چشم روشنی برایمان یک بخاری خرید. یک فرش شش متری هم که مال بابا بزرگ بود، مامانم به ما داد و باقی اش را هم با وسایل خودمان پر کردیم. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
خوبی این خانه در این بود که دو اتاق خواب داشت. اگر مهمان می آمد مجبور نبود در هال بخوابد. از بودن در این خانه راضی بودیم و خوشحال و می توانستی بمانی و دنبال درامد بیشتر باشی. اما توافق های بزرگتری را می دیدی . تو عقاب بودی نه کلاغ و رسم نیست که عقابان بر کف خیابان زندگی کنند. چشمانم از خستگی روی هم می افتد، حتی یک فنجان قهوه ای هم که خوردم کارساز نیست. این آخرین صحبتی است که امشب می کنم. بقیه صحبت ها بماند برای فردا بعد از ظهر که می خواهم بروم سر مزار شهدای گمنام. همان رفقایت که یک بار جلوی چشمم حسابی باهاشان دعوا کردی! زمزمه های رفتنت از شعبان سال ۱۳۹۲ شروع شد و در ماه رمضان به اوج خود رسید. انگار می خواستی از این ماه و حال و هوایش سکوی پرش درست کنی. عصر هجدهم ماه رمضان بود، داشتم جارو برقی می کشیدم که تلفن زدی ((عزیز،حدس بزن کجام؟)) _کجایی؟ _فرودگاه! _اونجا چیکار می کنی آقا مصطفی؟! _داریم می ریم سوریه! صدای شیون جارو برقی را خفه کردم ((مصطفی نرو، خواهش می کنم!)) اِ خیال می کردم برای چنین لحظه ای ساختمت! جبهه جنگ که نمیرم، میرم آشپزخونه! هر چقدر التماست کردم بی فایده بود. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
استرس افتاده بود به جانم. در اتاق راه می رفتم و می گفتم حالا چیکار کنم؟ زنگ زدم به سجاد: ((داداش، مصطفی داره می ره سوریه، الان فرودگاه امامه!)) _می خوای بیام دنبالت بریم پیشش؟ _تا ما بریم که رفته! _می رسونمت. سجاد که حدس زده بود چه حالی دارم آمد دنبالم. مامان و سبحان را هم آورده بود. همین که رسیدیم فرودگاه دیدم جلوی در ورود از کشورهای دیگر و خروج از ایران، ایستاده ای و با چند تا از بچه های پایگاه صحبت می کنی. حتی نگذاشتم سجاد ماشین را پارک کند. با عجله پیاده شدم و آمدم جلو، چهره ات در هم بود. _ چی شده آقا مصطفی؟ _ تو اینجا چیکار می کنی؟ _ بگو چی شده؟ _ ساکم رفت، خودم نه! _ی عنی چی؟ انگار که من مقصر باشم جوابم را ندادی. سجاد رسید. جواب او را هم ندادی. هر جور بود سجاد راضی ات کرد سوار ماشین شویم و برگردیم. در جاده فرودگاه نگاهت را به بیرون دوخته بودی و بلند بلند گریه می کردی. سابقه نداشت هیچ وقت جلوی دیگران بشکنی. خندیدم: ((آقا مصطفی مرد که گریه نمی کنه!)) با خشم نگاهم کردی: ((تو راضی نبودی و نشد!)) شروع کردم سر به سرت گذاشتن. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
به اینکه خدا دوستم داشته و خواسته ام را اجابت کرده، به اینکه حالا فرصت زیاده، به اینکه نباید من را با یک بچه کوچک تنها بگذاری. مامانم و داداش هایم ساکت بودند. جلوی در خانه، مامان هر چه اصرار کرد پیاده شوی و افطار کنی، قبول نکردی و سجاد باز ماشین را روشن کرد و ما را رساند خانه خودمان. افطاری را حاضر کردم، خوردی. پرسیدم:((چطور شد ساک رو فرستادی خودت نرفتی؟)) _ توی خیابون بودم که تلفن کردن بیا سمت فرودگاه و به چند تا از دوستاتم که پاسپورت دارن و آماده‌ن بگو بیان. اینا که زنگ زدن از بچه های فاطمیون بودن. منم زنگ زدم به آقای حاج نصیری و گفتم اگه می خوای با پسرتون بیایین. می دونستم پاسپورت دارن. حاجی و پسرش اومدن. ساکامون رو دادیم. اونا از گیت رد شدن، اما جلوی من رو گرفتن و گفتن ویزای عراق داری و نمی تونی وارد سوریه بشی. گفتم: ((خب چون سربازی نرفتی ویزای سوریه رو نمی دن. ویزای عراق رو هم وقتی دادن که ودیعه گذاشتی!)) گفتی: ((قسمت نبود سمیه! آخه جلوی چشمم رفقا رفتن و من جا موندم!)) بعد از افطار ضربان قلبم بالا رفت. سفره را همان طور که نشسته بودم جمع کردم، اما بلند نشدم که ببرم آشپزخانه. تو هم انگار که من مقصر باشم برنداشتی و با اخم بلند شدی و رفتی اتاق فاطمه. ربع ساعتی دراز کشیدی و بعد آمدی:((من میرم بیرون.)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
ترجمه مویه های مادر سه شهید 🔻 تورج منو ندیدی؟ تورج منو ندیدی؟ تورج منو به همراه نیاوردی مادر ؟ آخه تورج منم مثل شما و شبیه شماها بود😭 تورج منو چرا نیاوردی مادر؟ تورج من مثل شما گمنامه مادر... چهل ساله چشم انتظارم تو مادر داری فرزندم تو پدر داری فرزندم تو گمنام نیستی عزیز مادر! کاشکی تورج منو هم آورده بودی 😭 چرا تورج منو نیاوردی؟ چقد منتظر بمونم؟ چرا چشم به راه باشم؟ چقد صدا بزنم ایرج، منوچهر تورجو پیدا کنید، تورجو پیدا کنید ؟ چقد بگم منوچهر تورج منو به من برسون، آخه ‌شما سه تایی رفته بودید... بیکس مادر 😭 عزیز مادر 😭 خداااا بچه های ما اینجوری نبودن😭 خدا! من اینجوری بچه فرستاده بودم خدا؟ من جوان رعنا فرستاده بودم خدااااا یه مشت استخون نبودن خدا ، یا امام حسین یا امام حسین تورج مثل علی اکبر بود، خوشگل بود، قدبلند بود، عزیز بود، مي خواستم دامادش کنم، منوچهر منم داماد نشده بود. آخه چقد صدا بزنم شما رو 😭😭😭 😭 وای مادر 😭 تو کجا بودی اومدی مادر ؟ تو با تورج من نبودی مادر؟ تورج منو ندیدی؟ نمی دونی تورج من چی شده؟ تورج من چی شده؟ تورج من کجاست؟ تورج من کجا خوابیده؟ گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت مادر! یکی پیراهن کهنه به تن داشت مادر بمیره برات الهی... مادر داری تو؟ پدر داری تو؟ کجایی هستی؟ تو مگه بچه اینجایی؟ جان مامان جان، نکنه تو تورج منی اومدی به من سر بزنی... تو مال منی؟ تو تورج منی؟؟؟؟؟ اومدی به من سر بزنی مامان 😭😭😭 تو تورج منی؟ امشب به خواب من بیا اگه تورج منی تو رو ببرم بهشت زهرا پیش منوچهر من ، پیش ایرج من.. سه تا برادرها پیش هم باشید منم میام پیش شما مادر پذیرایی تون می کنم مادر چهل ساله تو رو پذیرایی نکردم مادر 😭 تو بیا فقط پیشم مادر تو بیا فقط، یه تکه استخون هم باشی من قبول دارم، تورج! من شما رو چه جور بزرگ کردم هم برای شما پدر بودم هم مادر.. آخه پدر شما همیشه ماموریت بود مادر... مادر برات بمیره مادر، تو هم تورج منی 😭 تو هم مال منی تو مال منی تو مال منی، من برای تو بمیرم مادر جوانی تو دادی تشنگی جون دادی تو خون غلطیدی اسیری کشیدی... آرزو داشتم یه روزی شهید گمنامی رو در بغل بگیرم و باهاش درد و دل کنم و خبر تورجم رو ازش بگیرم.... ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada۱۱۰ _._._._._🌷♡🌷_._._._._