#انتخاب_عاقلانه_زندگی_عاشقانه ۱۴
🔆اگر در #ازدواج نگاه ابدی به خودت و خانواده ات داشته باشی،
👈علاقه ات به زن و فرزند هرگز باعث نمیشه لقمه حرام به خانه ببری.
#انتخاب_عاقلانه_زندگی_عاشقانه ۱۴
#پسران
🔻آفات ازدواج 🔺
💕 یکی از شرایط لازم برای زندگی، لزوم کسب حلال است؛ هم برای خود هم برای زن و بچه.
شخص توجه داشته باشد که در شغل خود لقمهاش را حرام نکند، نان کسی را نبرد، پست و مقام خود را به ناحق به دست نیاورده باشد و... .
💬 در روایات داریم یکی از پر حسرتترین افراد در روز قیامت کسی است که نانی را از راه حرام به دست آورده باشد و دیگران از آن استفاده کنند.
از آن بدتر کسی است که مال حرامی به دست آورد و دیگران از آن در راه خیر استفاده کنند. 💸
🌟وقتی دیدگاه ابدی نسبت به ازدواج وجود داشته باشد، زوجین قبول نمیکنند که به خاطر رفاه و راحتی یکدیگر کار خلاف یا حرام انجام دهند. 🚫
👈🏻مشکلات عمده این امر:
🌻جوانی که از ابتدا روحیه تجملگرایی و مدپرستی پیدا کرده، کمتر میتواند به دنبال کسب حلال برود. زیرا دائم میخواهد مطابق مد روز باشد. 👖👕
فراهم کردن رفاه خانواده بسیار خوب است، اما از راه حلال. ⚠️
♨️تجملگرایی و عدم قناعت، دنیا و آخرت زوجین را به خطر میاندازد. هرچقدر هم که در دنیا داشته باشند، عقده دارند و طالب بیشتر هستند. 🤑
اما در مقابل میشود با کمترین امکانات بهترین زندگی را فراهم کرد. 🌿
🌻مشکل دوم آن است که همسر و اعضای خانواده به انسان فشار آورند و انسان نتواند مقاومت کند و تسلیم فشارها شود.😣🤯
از چند طریق وارد میشوند، به طور مثال با گریه کردن زن یا بچه،😭 مرد سریعا تسلیم شود.
✨یا از طریق تحقیر کردن مرد را تحت فشار گذارند و او را با دیگران مقایسه کنند. مردان تحمل این موارد را ندارند😠 و شاید فکر کنند با انجام آن کار اشتباه، مردانگی خود را حفظ کردهاند. درحالیکه حفظ مردانگی به تقابل با حرام خداست.
🌟تمایل زن به زیورالات و زیباییها نیاز فطری اوست و به خودی خود چیز خوبی است، و لذا در اسلام سفارش شده که اگر مرد توانش را دارد به زیور و زیبایی زنش برسد. (با رعایت مسائل شرعی و عقلی) 👜👗
اما همین مسئله ممکن است آفت باشد. به طوری که مرد وسعت مالی نداشته باشد و زن نیز درک و فهم لازم را دارا نباشدو مرد را تحت فشار بگذارد. مرد نیز ناچار میشود به سمت حرام کشانده شود. ⚠️‼️
🌻به مسئله شغل باید توجه جدی شود و در این باره از تنبلی پرهیز کرد.🚶♂بسیاری از جوان ها توان داشتن شغل خوب و درامد مناسب را دارند، اما تنبلی میکنند. اگر کسی بخواهد استفاده کند، وقت کافی دارد. 🕝
🔹در اسلام سفارش شده که مال زیاد به تقوای انسان کمک میکند. انسان مجبور نیست سراغ کار حرام رود و دینش را حفظ میکند. اگر انسان میتواند با تلاش بیشتر درامد خود را بالاتر ببرد چرا این کار را نکند؟! 💰
🌻لزوم آگاهی از مسائل حلال و حرام
انسان باید بشناسد که کدام کار حلال و کدام حرام است. به طور مثال تراشیدن ریش حرام است،🚫 شخصی که ارایشگر است و درکنار کوتاهی مو ریش را با تیغ میتراشیده، بخشی از درامد خود را حرام کرده. ⚠️
#استاد_محمد_شجاعی
حرم
* 💞﷽💞 #نمنمعشق #فصل_دوم #قسمت_دوازدهم مهسو دوسه روز بعدازروزی که بایاسراتمام حجت کردم به سراغم
* 💞﷽💞
#نمنم_عشق
#فصلدوم
#قسمت_سیزدهم
مهسو
ته ریش چندروزه اش،لباس مشکیش،لاغرشدنش،همه ی اینا توی چشم بود..دسته ی چمدون رو رهاکردم...وخودموتوی آغوشش انداختم...
اشکهام سرازیرشد،ولرزش شونه های مردونه ی برادرم رو حس کردم...
مهیارمن،توی این مدت به یه پیرمرد تبدیل شده...
*
افرادزیادی برای خاکسپاری اومده بودند...مراسم رومطابق رسوم مسیحیت توی کلیسابرگزارکردیم...
بعدازطلب آمرزش همگانی...وکمی سخنرانی توسط کشیش کلیساطبق آداب و رسوم تابوت پدر ومادرم به سمت قبرشون حمل شد...
تابوت هاروتوی قبرقراردادندوکشیش رپی هرکدوم ازتابوتها صلیبی قرارداد..
بادرخواست کشیش هرکدوم ازفامیل های نزدیک بایدمقداری خاک رو روی تابوت میریختن،اول ازهمه مهیار،بعدازاون تنهاعمه ام...وبعد یاسر...
نوبت به من رسیده بود...
کشیش مشغول خوندن آیاتی ازکتاب مقدس بود...
همزمان شروع به خاک ریختن کردم وباصدای رسایی گفتم
«ماراتعلیم ده تاایام خودرابشماریم،تادل خردمندی راحاصل نماییم»
یاسر
++آقایاسرمن نگران مهسوام..اون دخترقوی نیست،تظاهربه قوی بودن داره...اون به خانوادش وابسته نبود ولی...
سرش روپایین انداخت،انکارکه برای زدن حرف خاصی مرددبود...
_طنازخانوم ادامه بدین...ولی چی؟
++شماروبه خدا ازمن نشنیده بگیرین...ولی...مهسوبه شمانیازداره..خیلی ازش دوری میکنید..اون الان فقط تشنه ی محبته...
بادرموندگی نگاهی کردم وگفتم..
_اون دست من امانتتته..محبت کردن من به اون فقط وابسته اش میکنه...من به زورواردزندگیش شدم..حق ندارم آینده اش رو خراب کنم...
++اون زن شماست،حق داره محبت ببینه...حقتونه محبت کنین ...
لجبازی نکنید،مهسوتنهاست...
_ممنون،بهش فکرمیکنم
لبخندآرومی زد و ازسرجاش بلندشدوبه سمت اشپزخونه رفت..
+طنازراست میگه...دوباره ازدستش میدیا یاسر...
_میگی چکارکنم؟حافظش داره برمیگرده..حالیته امیر؟اونجوری منومیبخشه که حقیقتوبهش نگفتم و به خودم وابستش کردم؟
+همه ی ماشاهدیم که توکل تلاشتوکردی تاخانوادش راضی بشن،اونانخواستن یادش بیاد...اونا توروازش دورکردن..یادت رفته؟؟یادت رفته چه ظلمی بهت شد؟
یادته بخاطر مادرت چقد ضربه خوردین تو و مهسو؟بس نیست اینهمه سال زجر؟
_اون زن مسبب تموم این بدبختیاس...اگه نبود مهسو الان سالهابود که منومیشناخت...میدونست که بینمون چی گذشته..من کی بودم براش،چی بودم...الان عاشقم بود...
با نفرت از سر جام بلندشدم و گفتم...
_انتقام هردومون رو ازش میگیرم..
#محیاموسوی
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
حرم
* 💞﷽💞 #نمنم_عشق #فصلدوم #قسمت_سیزدهم مهسو ته ریش چندروزه اش،لباس مشکیش،لاغرشدنش،همه ی ا
* 💞﷽💞
#نمنمعشق
#فصل_دوم
#قسمت_چهاردهم
خودموتوی این اتاق لعنتی حبس کرده بودم،کارم شده بود اشک و آه و گریه...گاهی تصاویری جلوی چشمام جون میگرفت که باعث زجروآزارم بود...
دیگه هم حرفی به یاسرنزدم...میدونستم که مثل دفعه ی قبل أنگ دیوانگی بهم میزنه...
دلم میخواست یکی میبود که حرفهای دلم رو بهش بزنم...
یکی که ارومم کنه،ارامش عمیق و واقعی..
گاهی به سرم میزد خودم رو بکشم...ولی وقتی به پدرومادرم فکرمیکردم که روحشون عذاب میکشه و مهیاریکی یدونه ام که تنها میمونه...منصرف میشدم...
به پنجره ی اتاق خیره شدم...#ماه خودنمایی میکرد...
خیلی زیباوقشنگ بود...
به یادشبی افتادم که خدای یاسر رو به ماه تشبیه کردم و باهاش حرف زدم...
یادم اومد که اون شب رو با چه آرامش عمیقی خوابیدم...حتی تاچندروزبعدهم اثرات اون آرامش روداشتم...
این دین چی داره؟که یاسراینقدرارومه ولی من مثل اسفندروی آتیش...
دلم میخواست ازاین سردرگمی رهابشم...دلم ارامش میخواست...یه اعتمادقلبی...
ارامش یاسر نشأت گرفته ازایمانش بود..و من این رو به وضوح حس میکردم...
#دلمیهتغییراساسیمیخواست
یاسر
امروز توی ستادجلسه بود،رسیده بودم به قسمت سخت ماجرا..بعدازکلی حرف شنیدن ازاین واون حالابایدبرم یه گزارش کاملامفصل ارائه بدم تالاقل اینجوری راضی بشن..
هماهنگ کرده بودم تاچندنفرمحافظ برای چندساعتی که ماخونه نیستیم بیان ..
+کجامیری؟
ابرویی بالاانداختم وگفتم...
_به به مهسوووخانم...منورکردید حضرت والا...آفتاب ازکدوم وردرومده حاج خانم؟
+ناراحتی برگردم توی اتاقم..؟
_نه نه نه...خبرمیدادی چراغونی کنم خونه رو..
+لازم به چراغونی نیست،بگوکجامیری؟
_یه جلسه ی کاریه...من وامیرمیریم،به بچه هاسپردم مراقب اینجاباشن...خیالت راحت باشه..
+مراقب خودت باش یاسر...دیگه ازرانندگی میترسم...
لبخندارومی زدم و گفتم
_چشم علیاحضرت،شما جون بخواه..کیه که بده😂
+خیییلی بدی...
*
++داداش یک هفته ی دیگه اول محرمه...
_آره،خودمم توفکرش بودم..
++میخوای چکارکنی؟امسال هم روضه هاروداریم؟
_پس چی؟نذرآقاجونه ها...زمین نبایدبمونه...
+پس امروز بعدازجلسه حتما بریم صحبت کن برای موادغذایی...دیرشده ها...
_آره،حتمایادم بنداز داداش..
****
_همونجورکه گفتم ،من توی این مدت تمامی راه های ارتباطیم رو با هردوگروه قطع کرده بودم...وطبق درخواست شماهمکاران محترم،فقط ازلحاظ امنیتی شرایط رو تأمین کردم...
متاسفانه روزی که جناب سرهنگ برای من ایمیل شروع عملیات رو ارسال کردندچندساعت بعدازاون بسته ای به دست من رسید که حاوی عکسهای شخصی من و همسرم بود،وازهمه مهمتراین بود که من پی بردم که یکی از خدمتکارهام توسط آنا اجیرشده و کارهای من رو به اون اطلاع میده...
من ازاین موضوع به نفع خودم استفاده کردم وباوجود ریسک بالایی که این مساله داشت اون دخترروباتطمیع و تهدید توی تیم خودمون کشیدم و به عنوان نفوذی و منبع اطلاعاتی ازش استفاده میکنم...
یکی ازهمکارهاگفت
++ازکجامطمئنی که دوباره مارونمیفروشه و اطلاعات درست تحویلمون میده؟
_آنادخترباهوشی نیست،ولی اعتمادبنفس وادعای بالایی داره...وهمین هم نقطه ضعفشه..اون فکرمیکنه که به من داره ضربه میزنه،وتصورمیکنه که من از سلاح خودش دربرابرخودش استفاده نمیکنم...
#درچشمتودیدمغمپنهانشدهاترا
#مخفینکنآنحسنمایانشدهاترا
#محیاموسوی
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
حرم
* 💞﷽💞 #نمنمعشق #فصل_دوم #قسمت_چهاردهم خودموتوی این اتاق لعنتی حبس کرده بودم،کارم شده بود ا
* 💞﷽💞
#نمنمعشق
#فصل_دوم
#قسمت_پانزدهم
مهسو
_توکی میخوای آشپزی یادبگیری؟شوهربدبختت گشنه میمونه که...
+مثلا الان توآشپزی بلدی اقایاسر همیشه سیره؟
_کوفت..
خندید و به سالاددرست کردنش ادامه داد...
همون لحظه پسراواردخونه شدند.
یاسر مشغول حرف زدن باگوشیش بود
+نه حاجی جون...بفرستشون خونه ی بابااینا...اونجا جاش بزرگتره...مثل هرسال همونجامیگیرم...
+اره،اره...علی الحساب دویست کیلو بفرست ..امسال یکم جمع و جورترمیگیرم...
+قربانت حاجی..منتظرم..یاعلی
کنجکاوبودم بدونم با کی حرف میزنه...
+سلام مهسوخانم و طنازخانم...
همه چی درامن وامانه؟
_سلام آره...خسته نباشید..با کی حرف میزدی؟
ناخنکی به سالاد زد
امیرحسین گفت
+حاج حسین بنک دار بود...
یاسر پقی زد زیرخنده
من و طناز همزمان گفتیم
_+کی بووود؟
یاسر باخنده گفت
+حاج حسین بنک دار...همیشه خشکبار سالیانه امونو ازونجامیخریم...
الان هم چون یک هفته ی دیگه ماه محرمه سفارش دادم برای دویست کیلوبرنج و بقیه ی مخلفات...
_هفته ی دیگه ماه محرمه؟؟؟
+آره..
_خب برای چی اینهمه موادغذایی سفارش دادی؟
با خنده گفت
+خب پدربزرگم نذر داشت ده روز ماه محرم رو سفره مینداخت برای خونواده های بدسرپرست و بی سرپرست...
قبل ازمرگش وصیت کرد من این کارو انجام بدم...
نذرکه میدونی چیه؟
قیافمو توی هم کردم و گفتم...
_بله میدونم...تازه ماه محرمم بلدم چیه...ما مسیحیا امام حسین روخوب میشناسیم...
ابرویی بالا انداخت و گفت..
+خانمی..شما الان دیگه مسلمونی..ما مسیحیا جمله ی غلطی بودا...
_حالاهمون...گیرنده...
باخنده از آشپزخونه خارج شدن و به سمت سالن پذیرایی رفتن
یاسر
ناهاررو بادستپخت عالی مهسو خورده بودیم و الان توی اتاق مشغول نوشتن لیست دعوتیهای امسال بودم ازبین لیست دعوت همیشگیه آقاجون...
دراتاق بازشد و مهسو سینی به دست وارد شد..
+چای سبز آوردم اعصابت آروم بشه...
لبخندی زدم و گفتم
_خانم دودقه اومدیم خودتونوببینیم امروز همش توی آشپزخونه بودینا...
خجالت کشید و سرش رو باخنده پایین انداخت
_الان خجالت بخورم یا چای سبز؟
مشتی به بازوم زد وگفت
+عهههه یاسراذیتم نکن دیگه...
خندیدم و گفتم
_چشم ارباب...بشین ..
روی صندلی نشست
_خب منتظرم..
+منتظرچی
_حرفی که بخاطرش ناهارپختی..خوش اخلاق شدی...چای دم کردی و برام اوردی...
وازصبح منتظرگفتنشی...
چشماش گردشد
+توذهن خونی؟
_نه عزیزم،پلیسم...قیافت دادمیزد...خب بگو
+راستش...چیزه...راستش...
_راشتش چی؟
با حرفی که زد شوکه شدم اساسی...
+میشه برام از اسلام بگی.....
#بهنامعشقکههرچیزخوبیعنیتو
#محیاموسوی
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
💠امام حسین علیهالسلام:
إلهِی اُطلُبنِی بِرَحمَتِکَ حَتّی أصِلَ إلَیکَ وَ اَجذِبنِی بِمَنِّکَ حَتّی اقبِلَ عَلَیکَ
خدای من، مرا با رحمتت بطلب، تا به تو برسم و با نعمتت جذبم کن، تا به تو روی آورم.
📚بحارالانوار ج۹۸ ص۲۲۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
💠مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
العِبَادةُ الخَالِصَةُ اَن لَا يَرجُوَ الرَّجُلُ الاّ رَبَّه وَ لَا يَخَافَ اِلّا ذَنبَهُ
عبادت خالصانه و محض برای خدا اين است كه انسان به هيچ كس جز پروردگارش اميد نداشته باشد و از هيچ چيز جز گناه خودش نترسد.
📚غررالحكم ح۳۹۴۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
💠مولا علی علیهالسّلام:
لَا تَلتَمِسِ الدُّنیَا بِعَمَلِ الآخِرَةِ وَ لَا تُؤثِرِ العَاجِلَةَ عَلَى الآجِلَةِ فَإِنَّ ذلِکَ شِیمَةُ المُنافِقینَ وَ سَجِیَّةُ المَارِقینَ
دنیا را با کار آخرت مجوى و این جهان را بر آن جهان برمگزین که این، خوى منافقان و خصلتِ از دین خارج شدگان است.
📚غررالحکم ح۱۰۴۰۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
💠امام باقر علیهالسلام:
اِيّاكُم وَ التَفَكُر فِی اللّهِ وَلكِن اِذَا اَرَدْتُمْ اَن تَنظُرُوا اِلَی عَظَمتِهِ فَانظُرُوا اِلَی عَظِيمِ خَلقِه
از انديشيدن و فكر كردن درباره خدا بپرهيزيد و اگر خواستيد در عظمتش بينديشيد، در عظمت خلقش نظر كنيد.
📚اصولکافی ج۱ ص۹۳
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
✴️ سه شنبه 👈 2 آذر/قوس 1400
👈 17ربیع الثانی 1443👈23نوامبر2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز مبارکی است و برای امور زیر خوب است:
✅ عقد و خواستگاری و ازدواج.
✅ خرید و فروش.
✅ امور کشاورزی و زراعی.
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ ختنه نوزاد.
✅ مشارکت و امور شراکتی.
✅ تجارت و داد و ستد.
✅ دیدارها و ملاقات ها.
✅ درختکاری.
✅ و عقد قرارداد و مضاربه خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزادش زندگی پاک و خوشبختی دارد.ان شاءالله
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🚘 مسافرت :خوب و مفید است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج سرطان است و برای امور زیر نیک است:
✳️ امور زراعی و کشاورزی.
✳️ بذر افشانی و کاشت.
✳️ درختکاری.
✳️ کندن چاه و کانال.
✳️ و خرید و فروش ملک و کالا نیک است.
👩❤️👨مباشرت.
مباشرت و عروسی شب چهارشنبه "، امشب مباشرت و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، میانه است.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب صحت بدن می شود.(امروز یکی از بهترین روزها برای حجامت است)
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 18 سوره مبارکه "کهف " است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود..
و از معنای آن استفاده می شود که خانه یا ملک جدیدی در تصرف خواب بیننده قرار گیرد. ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد.
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸