eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
625 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت مردی از همسرش پرسید نمازت را خوانده ای ؟ همسرش گفت: نه شوهر پرسید: چرا؟ همسر گفت: خیلی خسته ام تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم شوهر گفت: درست است خسته ای اما نمازت را بخوان قبل از اینکه بخوابی ! فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد ، همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهرش تماس گرفت تا احوالش را جویا شود اما شوهر به تماسش پاسخ نداد ، چندین بار پی در پی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت ، همسر آهسته آهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد پاسخ دریافت نمیکرد نگرانی اش افزون تر میشد ، اندیشه ها و خیالات طولانی در ذهن اش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد ، چون شوهر اش به هر سفر که میرفت همزمان با فرود آمدن اش به مقصد تماس میگرفت اما حالا چرا جواب نمیداد؟ خیلی ترسیده بود گوشی را برداشت و دو باره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهرش را بشنود ، اما این بار شوهر پاسخ داد و شوهرش گوشی را برداشت همسرش با صدای لرزان پرسید : رسیدی؟ شوهر اش جواب داد: بله الحمدلله به سلامت رسیدم. همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟ شوهر گفت: چهار ساعت قبل ، همسر با عصبانیت گفت: چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟ شوهر با خون سردی گفت: خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم ، همسرگفت: مگر میمردی که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب منو میدادی؟ مگه من برایت مهم نیستم ؟ شوهر گفت: چراکه نه عزیزم تو برایم مهم هستی. همسر گفت: مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟ شوهر گفت: میشنیدم. زن گفت: پس چرا پاسخ نمیدادی؟ شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی ، به یاد داری؟ که تماس پروردگار ( اذان ) را بی پاسخ گذاشتی؟ چشمان همسر از اشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت: بله یادم است ، ممنون که به این موضوع اشاره کردی ... معذرت میخواهم! شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نکن ، برو از پروردگار طلب مغفرت کن ... 《بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَى 》 شما دنیا را ترجیح میدهید ، در حالیکه آخرت بهتر و پایدارتر است..
🔥 دولت ابلیس تا زمان ظهور ادامه دارد 👈🏻 یکی از مسائلی که در عین وضوح بدان توجه و دقت نمی‌شود بحث دولت ابلیس است. این تعبیر را از خود وضع نکرده‌ایم، بلکه در روایات به "دولت ابلیس" تصریح شده‌ست. (بعنوان نمونه: الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٢ ص ٣٧١) طبق روایات، وقتی حجت خداوند متعال رأس کار و در قلب جامعه باشد، دولت خداوند است که امور را اداره می‌کند، ولی وقتی حجت خداوند نباشد دولت ابلیس است که فراگیر می‌شود. در طول تاریخ هر زمان مردم قدر حجت خداوند را ندانسته و در حقش جفا نمودند، خداوند متعال حجتش را از میان مردم برداشت. چه اینکه از امام باقر عليه السلام روايت است که فرمودند‌: زمانی‌كه خداى تبارك و تعالى بر خلقش خشم كند، ما را از مجاورت آنها دور كند. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ۱/۳۴۳) و زمانی که حجت خدا و صاحب دین رأس کار نباشد، مشخص است که ابلیس می‌تازد. 🍂 در امت اسلام وقتی مردم به وصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله عمل نکردند و یگانه وصی بر حقش امیرالمومنین علیه السلام را کنار زدند، دیگر دولت ابلیس بر امت اسلام حاکم شد و خواهد ماند تا زمان ظهور؛ لذا عجیب نیست که مثلا فلان خواننده یا بازیگر یا بازیکن یا متفکر یا...، که سر تا به پا در لامذهبی و بی‌دینی فرو رفته، محبوب و حتی گاهی مرجع فکری مردم است❗️چرا چنین نباشد حال آنکه حامی و سرمایه‌گذار آنان ابلیس است. اوست که با ابزارش معروفشان می‌کند و از آنها بُتی می‌سازد، و قدرت او به مراتب از هر سرمایه‌گذاری بیشتر و فراتر است، و در واقع دارد روی سپاه و کارگزارانِ إنسیِ خود سرمایه‌گذاری می‌کند و در مقابل هم از آنان بهترین ایفای نقش را می‌طلبد. بنابراین فساد مادی و معنوی در جهان تا زمانی که دولت ابلیس است هیچ تعجبی ندارد. ✅ اما باید به این نکات توجه نمود: ١ _ دولت ابلیس به معنای ساقط شدن قدرت خداوند متعال نیست معاذالله، بلکه آن ملعون بإذن الله قدرت و فرصت‌ دارد، و این نیست که خداوند متعال بندگان را رها کرده باشد تا ابلیس آنان را هلاک کند ٢ _ اگر ابلیس نبود، جن و انس در میدان آزمایشِ کفر و ایمان قرار نمی‌گرفتند، و عذاب و ثواب و زندگی اخروی دیگر معنا نداشت. کدام دانش‌آموزی بدون آزمون توقع نمره بالا و تشویق و تکریم دارد؟! لذا تا بوسیله ابلیس ملعون آزمایش نشویم، لیاقت و عیارمان مشخص نمی‌گردد ٣ _ از این میدان آزمایشیِ سخت و دشوار و غبارآلود در دوران غيبت اماممان، مؤمنین یعنی پیروان اهل بیت علیهم السلام در نهایت سربلند بیرون خواهند رفت، زیرا طبق روایات تولي و تبري در دوران غیبت تنها است و مؤمن با لطف خداوند متعال و عنایت اهل بیت علیهم السلام و تلاش و زحمت، راه نجات از پرتگاه هلاکت را شناسایی می‌کند و تمام تلاشش حفظ دین و آبادی زندگی آخرت است. لذا مؤمن با تمام لغزش‌ها و غفلت‌ها در نهایت با حفظ دین از دنیا می‌رود. و جالب اینکه طبق روایات، غیبت حجت الله به دینِ "مؤمنین" ضرر نمی‌زند (ولی عدم حضور امام برای او بالاترین خسارت و محرومیت است) زیرا خداوند متعال می‌دانست که مؤمنین درباره حجت او و دينش شک نمی‌کنند و اگر به شک می‌افتادند یک چشم بهم زدن حجتش را غائب نمی‌کرد (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٣٣٣، كمال الدين و تمام النعمة؛ ج‏ ٢ ص ٣٣٧، الغیبة، ص ٤٥٧‌؛ و در بحث چگونگیِ تسلط ابلیس اشاراتی در این‌باره شد) ۴ ‌_ فساد و لامذهبیِ حاکم بر اجتماع، دلیل و عذر بی‌دینیِ کسی نمی‌باشد و حتی در دولت ابلیس، تکالیف و قوانین الهی ساقط نمی‌گردد، و هرکس باید به وظیفه خود عمل کند ۵ _ بنای خداوند متعال این نیست که با "جبر" بندگانش را سعادتمند کند، که اگر می‌خواست می‌توانست چنین کند که او قادر مطلق است. اما بندگان مجبور نیستند و حتی اگر بنا باشد که هدایت شوند، باید خودشان نیز مشتاق و طالب باشند و برایش بهاء بدهند و قلوبشان آماده هدایت باشد. لذا این توقع که خداوند متعال باید مانع ابلیس شود، سست و بی‌اساس است، اما راه مقابله و دفع وسوسه آن ملعون را هم بیان فرموده و از هیچ لطفی به بندگان دريغ نداشته ۶ _ همانطور که بیان شد، خداوند متعال دو دولت دارد: "دولت حق و دولت ابلیس" و سومی ندارد، لذا فقط و فقط با ظهور حجت خداوند متعال است که امور اصلاح می‌گردد و بس؛ احدی قادر بر این مهم نمی‌باشد جز آن‌کسی که از طرف خداوند متعال نصب و حمایت گردد، و آن امام معصوم علیه السلام است و لاغیر. الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🙏🏼👌 نماز ساده شب بیستم ماه شعبان عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْعِشْرِينَ أَرْبَعاً، بِالْحَمْدِ وَ النَّصْرِ خَمْسَ عَشْرَةَ، لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَانِي فِي نَوْمِهِ، وَ يَرَى مَقْعَدَهُ فِي الْجَنَّةِ، وَ يُحْشَرُ مَعَ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ. (البلدالأمين، ص173) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس در شب بیستم ماه شعبان، چهار رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و پانزده بار سوره نصر؛ از دنیا نمی رود تا آن که مرا در خواب ببیند، و همچنین جایگاه خویش را در بهشت خواهد دید، و با افرادِ بخشنده نیک کردار محشور می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣💎 ذکر باقیات صالحات رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: آيا نمی‌ خواهید به شما، پنج کلمه بیاموزم که به راحتی بر زبان جاری می ‌شوند، امّا در میزان، خیلی سنگین هستند و سبب راندن شیطان می‌ شوند و از گنج‌های بهشت و از زیر عرش می ‌باشند؟ آن کلمات، «باقیات صالحات» می‌باشند که عبارتند از: «سُبْحَانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَ اللهُ أَكْبَرُ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». (عدة الداعي، ص263) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
پيامبر صلي الله عليه و آله : إن قامَتِ السَّاعَةُ و فِي يَدِ أحَدِكُم فَسيلَةٌ ، فإنِ استَطاعَ أنْ لايَقومَ حَتّى يَغرِسَها ، فَليَغرِسْها ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله : اگر قيامت فرا رسد و در دست يكى از شما نهالى باشد ، چنانچه بتواند برنخيزد تا آن را بكارد ، بايد آن را بكارد . . كنزالعمّال ، ح 9056 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا سخن از جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید (علیه السلام) در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش می آید (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ⭕️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
🔥 دولت ابلیس تا زمان ظهور ادامه دارد 👈🏻 یکی از مسائلی که در عین وضوح بدان توجه و دقت نمی‌شود بحث دولت ابلیس است. این تعبیر را از خود وضع نکرده‌ایم، بلکه در روایات به "دولت ابلیس" تصریح شده‌ست. (بعنوان نمونه: الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٢ ص ٣٧١) طبق روایات، وقتی حجت خداوند متعال رأس کار و در قلب جامعه باشد، دولت خداوند است که امور را اداره می‌کند، ولی وقتی حجت خداوند نباشد دولت ابلیس است که فراگیر می‌شود. در طول تاریخ هر زمان مردم قدر حجت خداوند را ندانسته و در حقش جفا نمودند، خداوند متعال حجتش را از میان مردم برداشت. چه اینکه از امام باقر عليه السلام روايت است که فرمودند‌: زمانی‌كه خداى تبارك و تعالى بر خلقش خشم كند، ما را از مجاورت آنها دور كند. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ۱/۳۴۳) و زمانی که حجت خدا و صاحب دین رأس کار نباشد، مشخص است که ابلیس می‌تازد. 🍂 در امت اسلام وقتی مردم به وصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله عمل نکردند و یگانه وصی بر حقش امیرالمومنین علیه السلام را کنار زدند، دیگر دولت ابلیس بر امت اسلام حاکم شد و خواهد ماند تا زمان ظهور؛ لذا عجیب نیست که مثلا فلان خواننده یا بازیگر یا بازیکن یا متفکر یا...، که سر تا به پا در لامذهبی و بی‌دینی فرو رفته، محبوب و حتی گاهی مرجع فکری مردم است❗️چرا چنین نباشد حال آنکه حامی و سرمایه‌گذار آنان ابلیس است. اوست که با ابزارش معروفشان می‌کند و از آنها بُتی می‌سازد، و قدرت او به مراتب از هر سرمایه‌گذاری بیشتر و فراتر است، و در واقع دارد روی سپاه و کارگزارانِ إنسیِ خود سرمایه‌گذاری می‌کند و در مقابل هم از آنان بهترین ایفای نقش را می‌طلبد. بنابراین فساد مادی و معنوی در جهان تا زمانی که دولت ابلیس است هیچ تعجبی ندارد. ✅ اما باید به این نکات توجه نمود: ١ _ دولت ابلیس به معنای ساقط شدن قدرت خداوند متعال نیست معاذالله، بلکه آن ملعون بإذن الله قدرت و فرصت‌ دارد، و این نیست که خداوند متعال بندگان را رها کرده باشد تا ابلیس آنان را هلاک کند ٢ _ اگر ابلیس نبود، جن و انس در میدان آزمایشِ کفر و ایمان قرار نمی‌گرفتند، و عذاب و ثواب و زندگی اخروی دیگر معنا نداشت. کدام دانش‌آموزی بدون آزمون توقع نمره بالا و تشویق و تکریم دارد؟! لذا تا بوسیله ابلیس ملعون آزمایش نشویم، لیاقت و عیارمان مشخص نمی‌گردد ٣ _ از این میدان آزمایشیِ سخت و دشوار و غبارآلود در دوران غيبت اماممان، مؤمنین یعنی پیروان اهل بیت علیهم السلام در نهایت سربلند بیرون خواهند رفت، زیرا طبق روایات تولي و تبري در دوران غیبت تنها است و مؤمن با لطف خداوند متعال و عنایت اهل بیت علیهم السلام و تلاش و زحمت، راه نجات از پرتگاه هلاکت را شناسایی می‌کند و تمام تلاشش حفظ دین و آبادی زندگی آخرت است. لذا مؤمن با تمام لغزش‌ها و غفلت‌ها در نهایت با حفظ دین از دنیا می‌رود. و جالب اینکه طبق روایات، غیبت حجت الله به دینِ "مؤمنین" ضرر نمی‌زند (ولی عدم حضور امام برای او بالاترین خسارت و محرومیت است) زیرا خداوند متعال می‌دانست که مؤمنین درباره حجت او و دينش شک نمی‌کنند و اگر به شک می‌افتادند یک چشم بهم زدن حجتش را غائب نمی‌کرد (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٣٣٣، كمال الدين و تمام النعمة؛ ج‏ ٢ ص ٣٣٧، الغیبة، ص ٤٥٧‌؛ و در بحث چگونگیِ تسلط ابلیس اشاراتی در این‌باره شد) ۴ ‌_ فساد و لامذهبیِ حاکم بر اجتماع، دلیل و عذر بی‌دینیِ کسی نمی‌باشد و حتی در دولت ابلیس، تکالیف و قوانین الهی ساقط نمی‌گردد، و هرکس باید به وظیفه خود عمل کند ۵ _ بنای خداوند متعال این نیست که با "جبر" بندگانش را سعادتمند کند، که اگر می‌خواست می‌توانست چنین کند که او قادر مطلق است. اما بندگان مجبور نیستند و حتی اگر بنا باشد که هدایت شوند، باید خودشان نیز مشتاق و طالب باشند و برایش بهاء بدهند و قلوبشان آماده هدایت باشد. لذا این توقع که خداوند متعال باید مانع ابلیس شود، سست و بی‌اساس است، اما راه مقابله و دفع وسوسه آن ملعون را هم بیان فرموده و از هیچ لطفی به بندگان دريغ نداشته ۶ _ همانطور که بیان شد، خداوند متعال دو دولت دارد: "دولت حق و دولت ابلیس" و سومی ندارد، لذا فقط و فقط با ظهور حجت خداوند متعال است که امور اصلاح می‌گردد و بس؛ احدی قادر بر این مهم نمی‌باشد جز آن‌کسی که از طرف خداوند متعال نصب و حمایت گردد، و آن امام معصوم علیه السلام است و لاغیر. الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🏻 تکمله مطلب قبل 🔹 در پایان این بحث که بسیار فشرده و خلاصه تقدیم شد و مجال تفصیلش نبود، به کلام دقیق شیخ محمدتقی مجلسی * (که رحمت خداوند بر او باد) اشاره می‌کنم. ايشان می‌نویسد: " احكام الهى به گونه‌ای متغير شده كه به غير از شمشير حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه اصلاحِ اين فساد نمى‌تواند كرد، و هر چند سعى در اصلاح كنند عين فساد مى‌شود، چون نشو و نماى عالميان بر باطل شده است و به اين عادت شده، و هر خوبى در نظر ايشان بد شده و هر بدى خوب شده است. حق سبحانه و تعالى ظهور آن حضرت را نزديك گردانَد و اگر مرگ دست داده باشد، به فضل خود ما را زنده گردانَد كه همگى به اين سعادت فايز گردیم و ظهور ایشان را نظاره‌گر باشیم." 📚 لوامع صاحبقرانى، ج ۵، ص ۴۹۵ * شیخ محمد تقی مجلسی، مُلَقب به مجلسی اول، پدر علامه مجلسی بود. ایشان عالِمی مسلط و دقیق، و خصوصا در مباحث فقهی از پسرش دقیق‌تر و قوی‌تر بود. ایشان دو شرحِ معروف بر "کتاب من لا یحضره الفقیه" به عربی و فارسی دارد که برای اهل فن بسیار مفید و کاربردی است. ⭕️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
✴️چهارشنبه👈 3 فروردین /حمل 1401 👈 20 شعبان 1443👈23 مارس 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⛈ روز جهانی هوا شناسی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای امور زیر خوب است: ✅ آغاز چله نشینی و ریاضت های معنوی و رژیم گرفتن. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅ و درختکاری خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش صبور و با تحمل خواهد شد. ان شاالله 🚘مسافرت :خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه و با احتیاط کامل باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر نیست: 📛 برای فروش جواهرات. 📛 فروختن حیوان. 📛 و قرض و وام خوب نیست. 💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث صحت می شود.(ولی احتیاط شود) 💇‍♂💇 اصلاح سر وصورت باعث ایمنی بلا می شود. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت: حکم مجامعت در شب پنجشنبه فرزند حاصل از آن حاکمی از حاکمان و یا عالم گردد و مباشرت برای سلامتی نیز مفید است. 😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 21 سوره مبارکه " انبیاء" است. ام اتخذوا آلهه من الارض هم ینشرون ...... و مفهوم آن این است که اگر خواب بیننده با کسی کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود. ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
* 💞﷽💞 ‍ : در محضر جلوی خانه نیما نگه داشت. پیاده شد و زنگ زد. کنار درخت جلوی خانه ایستاد. چه فکر ابلهانه ای... دو ساعت قبل از عقد چه کسی در خانه خواهد بود?لابد الان همه رفته بودند محضر... با خودش فکر کرد اگر آن روز کمی مدارا به خرج داده بود میتوانست الان به نیما زنگ بزند اما با اتفاق آن روز قطعا نیما جوابش را نمیداد. قبل از اینکه سوار ماشین شود برای اخرین بار با ناامیدی زنگ زد. نخیر...کسی نبود... اعصاب خرد و ناامید به طرف ماشین رفت... داشت فکر میکرد به نیما زنگ بزند و شانسش را امتحان کند..شاید میشد با یک معذرت خواهی سرو تهش را هم آورد. هنوز از جوی جلو خانه رد نشده بود که صدای تقه در آمد. هیجان زده برگشت و مردی را دید که به نظر می آمد سرایدار خانه باشد. پیرمردی بود کوتاه قد و ترو تمیز...آنقدر خوشحال شد که دوست داشت پیرمرد را بغل کند اما جلوی خودش را گرفت. چند قدم به طرف در برداشت و در حالی که سعی میکرد خودش را خونسرد نشان دهد پرسید: - هیچ کس نیست?خیلی وقته زنگ میزنم پیر مرد عینکش را جابجا کرد و گفت: -نه پسرم... مراسم پسرشون هست رفتن محضر... منم تو حیاط داشتم گلهارو اب میدادم. ببخشید صدای زنگ رو نشنیدم با شنیدن اسم محضر سیاوش انگار تازه یادش آمده باشد برای چه آمده گفت: -ببخشید شما ادرس محضر رو دارید? -شما از مهموناشون هستین? -بله -پس چطوری ادرس رو ندارید? پیرمرد تیزی بود. سیاوش برای لحظه ای گیج ماند و بعد انگار کسی حرف توی دهانش گذاشته باشد گفت: ...
* 💞﷽💞 ‍ -اقا نیما برام پیامک کرده بود اشتباهی پاکش کردم پیرمرد نگاهی به سرتا پای سیاوش انداخت. ظاهر غلط انداز سیاوش با آن موهای اشفته و نم دار که دسته دسته روی پیشانی عرق کرده اش به هم چسبیده بودند، ریش عجیب غریب روی چانه اش، زنجیر طلا ، تیشرت قرمز، شلوار جینش و آن کت اسپورت سفید رنگش، هیچ شباهتی به هیچ یک از مهمان های این خانواده نداشت. سیاوش که معنای این نگاه را فهمیده بود برای اولین بار در عمرش آرزو کرد کاش ظاهر موجه تری داشت. خواست بگوید استاد نیماست اما فکر کرد این حرف اوضاع را بغرنج تر خواهد کرد...لابد پیرمرد سمج، کارت شناسایی اش را طلب میکرد. برای همین سکوت کرد و در دلش هر ذکر و دعایی بلد بود خواند و خدا خدا کرد تا پیرمرد حرفش را قبول کند. خوشبختانه اعتماد به نفسش به کارش آمد و پیرمرد وقتی چشمان آرام و جدی سیاوش را دید ترجیح داد حرفش را قبول کند ولی خیلی خلاصه گفت: -من آدرس دقیق ندارم فقط میدونم سمت میدون مطهری بود! آه از نهاد سیاوش برآمد. نزدیک میدان مطهری?این هم شد ادرس?برای این اطلاعات نصفه نیمه اینقدر کلاس میگذاشت پیرمرد? سعی کرد نیمه پر را ببیند، باز هم بهتر از هیچی بود. -نمی دونین چه ساعتی نوبت دارن? هنوز میترسید که مبادا کار از کار گذشته باشد. پیرمرد که کم کم داشت به این جوان عجول مشکوک میشد گفت: -فکر کنم برای ساعت سه نوبت داشتن سیاوش نفس بلندی کشید که ابروهای پیرمرد نزدیک بود به کف سرش بچسبد. اگر چند دقیقه دیگر میماند قطعا پیرمرد پلیس را خبر میکرد! با چنان سرعتی پشت فرمان پرید و گاز را فشار داد که گویی گروهی از زامبی ها دنبالش کرده باشند. ...
* 💞﷽💞 ‍ هر طور بود خودش را به محضر رساند. اینکه چند تا دوربین را رد کرده بود و چقد جریمه برایش نوشته بودند بعدها معلوم میشد. خداروشکر هنوز خطبه را نخوانده بودند. انگار کوهی را از روی دوشش برداشته باشند، نفس راحتی کشید، روی صندلی ولو شد و از منشی خواست قبل از آنکه دیر شود پدر عروس را صدا بزند. تا الان با همه وجود تلاش کرده بود که خودش را سر وقت برساند تا مانع این ازدواج شود، آن هم با چه مکافاتی! اما حالا یک لحظه به این فکر کرد که اگر پدر راحله بپرسد شما چه کاری با راحله دارید? یا اصلا چه کاره اید? چه جوابی بدهد? خودش هم هنوز نمیدانست چرا اینقدر به آب و آتش زده بود! حس انسان دوستی? من که بعید میدانم هیچ کدام از ما اینقدر فداکار و انسان دوست باشیم. باید دلیلی دیگر میداشت. همان چند لحظه ای که طول کشید تا پدر راحله بیاید، بارانی از سوالات بر سرش ریخت. سوالاتی که برایشان جوابی قانع کننده نداشت. اصلا اجازه میدادند عروس را ببیند? اگر از آن خانواده های متعصب بودند چه?لابد کتک کاری میشد!! وای خدای من چه اشتباهی کرده بود!! اما دیگر برای برگشتن دیر شده بود. پدر عروس، با راهنمایی منشی محضر دار، به سمت سیاوش می آمد. - ببخشید با بنده کاری داشتید? سیاوش سرش را بلند کرد. مردی موقر، حدودا پنجاه و چند ساله با لبخندی مهربان، جلویش ایستاده بود. نمیشد گفت خیلی شبیه اما میشد فهمید که پدر خانم شکیباست... همان نگاه را داشت، سنگین و معقول...لبخند مهربان پدر کار خودش را کرد و سیاوش کمی راحت تر شد. هرچند وقاری که در چهره مرد موج میزد سیاوش را مردد میکرد. باید از یک جایی شروع میکرد. این همه راه را نیامده بود که بی نتیحه برگردد. سلام کرد و من من کنان گفت: -ببخشید آقای شکیبا، راستش...راستش من..یعنی چطوری بگم.. می خواستم بگم ... نفسش را بیرون داد، سعی کرد آرام باشد و بعد ادامه داد: -این وصلت نباید سر بگیره ...
: اعجاز ها و کرامات و عجایب بسیار از زدن نقل شده است
🙏🏼👌 نماز ساده شب بیست و یکم ماه شعبان عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْحَادِيَةِ وَ الْعِشْرِينَ ثَمَاناً، بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ مَرَّةً مَرَّةً، كُتِبَ لَهُ بِعَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ حَسَنَاتٌ، وَ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجاتِ وَ مُحِيَ عَنْهُ مِنَ السَّيِّئاتِ كَذلِكَ. (البلدالأمين، ص173) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب بیست و یکم ماه شعبان، هشت رکعت نماز، و در هر رکعت یک بار سوره های حمد، توحید، فلق و ناس را بخواند؛ برای وی به تعداد ستارگان آسمان عملِ نیک نوشته می شود؛ و به همین اندازه درجات وی بالا رفته؛ و به همین تعداد، کارهای بد از پرونده اش محو می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
* 💞﷽💞 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 ‍ لبخند پدر محو شد: -چرا? -فکر میکنم شما باید یکم بیشتر تحقیق کنین! پدر داشت اخم هایش در هم میرفت. همان قدر که صورتش با آن لبخند گرم به سیاوش دلگرمی میداد همانقدر هم این ابرو های سگرمه شده باعث وحشتش میشد. اما باید راهی را که شروع کرده تا آخر می رفت... پدر پرسید: -میشه بپرسم شما? سیاوش خودش را معرفی کرد اما متوجه لبخند کوچکی که با شنیدن اسم او برای لحظه ای روی لب های پدر آمد و رفت نشد. پدر دوباره پرسید: -خب میتونم بپرسم دلیل تون چیه? سیاوش میدانست حرفش پر رویی تمام است اما خودش هم نمیدانست چرا امروز اینقدر احمق شده است. گفت: -میشه خود راحله خانم هم باشن? و بعد از این حرف برای ثانیه ای در چشمان پدر خیره شد. با خودش فکر کرد الان است که مشتی سنگین حواله چانه اش شود. حقش هم بود! آخر به تو چه پسره فضول?سر پیازی یا ته آن? خجالت نمیکشی? اما پدر فقط نگاهش را به زمین دوخت، دانه هایی از تسبیح فیروزه ای اش را انداخت، دستی به محاسنش کشید و گفت: -لطفا توی اون اتاق منتظر باشید... میدونید که جلوی مهمونها ... سیاوش که اصلا توقع همچین برخوردی را نداشت مثل آدمی که در عوالم خیال سیر میکند سری تکان داد، بله البته ای گفت و به طرف اتاقی که پدر نشان داده بود رفت. به نظر می آمد اتاق بایگانی باشد. آنقدر مضطرب بود که نمیتوانست بنشیند. یک طرف اتاق با قفسه های چوبی و زونکن های رنگ و وارنگ پوشیده شده بود. چشم های سیاوش به قفسه خیره مانده بود و فکرش جاهای دیگری پرواز میکرد که ضربه ای به در خورد و در باز شد. اول پدر وارد شد و بعد راحله در چادری سفید و مخملی... لباسش زیر چادر معلوم نبود اما معلوم بود که تور نیست. سیاوش نگاهی به راحله انداخت. صورتی ساده با آرایشی کمرنگ. طبق معمول رویش را محکم گرفته بود. حتی بسته تر از همیشه-شاید بخاطر همان آرایش کمرنگ- اما آنقدر بسته نبود که نشود فهمید خوشحال است. خوشحالی که نشان میداد این وصلت را دوست دارد و حس خوبی دارد و سیاوش میخواست این شادی را از او بگیرد! نگاهش را پایین انداخت. این شادی کوتاه مدت ارزشش را داشت یا آینده ی این دختر? دیگر زمانی برای فکر کردن نبود. نصف ماجرا را به پدر گفته بود. نمیتوانست پا پس بکشد... با صدای راحله از عالم فکر و خیال بیرون آمد: -استاد پارسا? پدر گفتن که شما اومدین و میخواین چیزی بگین سیاوش موبایل ش را از جیب در آورد: -بله.. راستش... نمیدونم چطوری بگم.. یعنی گفتنش سخته راحله که به نظر می آمد داشت نگران می شد گفت: -اقای پارسا، الان همه منتظر من هستند، لطفا اگر مطلب مهمی هست بفرمایین وگرنه بذارید برای بعد مراسم... اینجوری اصلا وجه خوبی نداره -بله.. بله میفهمم.. اما مطلبی که میخوام بگم سخته...راستش من فکر میکنم این ازدواج به صلاح نیست راحله نگاهی به پدر که او هم به نظر نگران می آمد کرد و بعد نگاهی به سیاوش: -یعنی چی? سیاوش موبایلش را به سمت راحله دراز کرد... ...
* 💞﷽💞 💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡 ‍ پدر هم جلوتر آمد. راحله موبایل را گرفت و عکس ها و فیلم هایی را که سیاوش گرفته بود دید. عکس نیما کنار دختر های آنچنانی... مهمانی های مختلط.. و آن فیلم آخر... رقص مستانه نیما... یکی دو تا نبودند که راحله فکر کند فوتو شاپ است یا هر چیز دیگر..اصلا چه لزومی داشت سیاوش بخواهد این کار را بکند? یکدفعه یاد چند برخودی که از نیما دیده بود افتاد... برخوردش با بهاره...برخود آن روزش در رستوران با دخترک نه چندان موجه پشت صندوق... احساس کرد تمام بدنش خشک شده است. سیاوش میدید که دستان راحله میلرزد. حس خاصی درونش را پر کرد. چطور یکنفر میتوانست اینقدر رذل باشد که دل و زندگی کسی را اینگونه بازیچه خودش کند? نیما را میگویم! با دیدن لرزش دستان راحله دوست داشت برود یقه آن داماد قلابی را بگیرد و پرتش کند وسط سفره عقد. ولی چرا?از سر انسان دوستی?!! چه مضحک! این روزها دیگر احساس هایش را نمیشناخت... راحله چند لحظه ای مات تصویر های موبایل شد، بعد یکدفعه سر بلند کرد! نگاهی به پدرش انداخت.... غم چهره پدر هم به غم خودش اضافه شد. پدر گوشی را از دست راحله گرفت تا دوباره فیلم هارا ببیند و راحله، با حالتی که خلاف عادت همیشگی اش بود، در چشمان سیاوش خیره شد و گفت: -اینا چیه! سیاوش که دوباره غرق در خودش شده بود و انگار کس دیگری به حای او جواب میداد گفت: -یعنی این آدم اونی که نشون میده نیست... این چشم در چشم شدن فقط چند لحظه طول کشید. سیاوش دید دختری که همیشه نگاه به زیر داشت حالا چگونه مستاصل و درمانده، با نگاهی مالامال از غم و ترس، به او خیره شده و چشمانش را پرده اشک پوشانده است. احساس کرد شاید کارش اشتباه بوده! هنوز تردید داشت... اما نکته دیگری هم وجود داشت. بعد از چند وقت بالاخره دلیل تب و تابش را پیدا کرده بود. حقیقت کشف شد: این چهره معصوم، ساده و پاک... این دختری که روبرویش ایستاده بود، دختری که خیلی هم زیبا نبود اما بی نهایت ملایم و دلنشین بود، برایش مهم بود... وقتی نگاهشان در هم خیره ماند، با وجود همه ناراحتی که در آن لحظه موج میزد، سیاوش چیزی را کشف کرد که تا ابد به آن وفادار ماند. جوانه حسی با ارزش در درونش- که بی صدا رشد کرده بود و او نفهمیده بود- را پیدا کرد: -چقدر این دختر را دوست داشت!! این تنها جمله ای بود که در ذهن متلاطم سیاوش گوشه امنی برای خودش پیدا کرد و برای همیشه همانجا ماند. سیاوش در دنیای خودش غرق شد. چشمانش میدید و گوش هایش میشنید آنچه را اتفاق می افتاد اما روحش در جای دیگری سیر میکرد. راحله قطره اشکش را که پایین افتاده بود پاک کرد و با چهره جدی و گر گرفته از اتاق خارج شد.. پدر هم از سیاوش پرسید که میتواند فیلم ها را برایش نگه دارد برای روز مبادا اگر لازم شد و سیاوش قول داد که حتما... پدر تشکر کرد و رفت... سیاوش روی صندلی نشست. در واقع روی صندلی رها شد. رازی را که کشف کرده بود سنگین بود و شیرین... گوشش صدا های درهم و برهم میشنید.... به هم خوردن مراسم و چرا و چی شد هایی که از هر طرف بلند بود ... از درز در میدید که مهمانها شوکه و پکر از محضر خارج میشدند... ...
* 💞﷽💞 💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡 ‍ : راز سیاوش صبح شنبه، سیاوش کاملا مرتب و رسمی سر کلاس رفت. آنقدر اتو کشیده و مرتب بود که گویی به خودش هم آهار زده بود. صادق که وسواس سیاوش در مدل دادن موهایش را میدید خنده اش گرفت و با لحنی موذیانه گفت: -اصلا از کجا معلوم از این مدل موهای تو خوشش بیاد? این تیپ دخترا موهای ساده رو ترجیح میدن.. ّسیاوش بی خیال گفت: -این تیپ و اون تیپ نداره... همه دخترا خوش تیپی رو دوس دارن...تو اصلا ... اما یکدفعه ساکت شد. خودش را لو داده بود. وحشت زده به طرف سید برگشت: -منظورت چی بود? کدوم تیپ? صادق خنده ای کرد و گفت: -منظور من یا تو? سیاوش سعی کرد خودش را نبازد: -من همیشه به خودم میرسم. اونم کلی گفتم و بعد دوباره به طرف آینه برگشت و عصبانی به خودش در آینه خیره شد. تمام ماهیچه های بدنش را منقبض کرد. هنوز که هنوز بود از سید خجالت میکشید. خصوصا اینکه دوست نداشت به این راحتی دستش رو شده باشد. خدا خدا میکرد که صادق دیگر پی بحث را نگیرد اما صادق انگار بدش نمی آمد کمی سیاوش را قلقلک بدهد برای همین گفت: -تو که راست میگی...اصلا هم تابلو نیستی با اون خنده معنی دار که از دیروز تا حالا که مراسمو به هم زدی رو لبت مونده! حالا شاید با مدل مو و اون ریش لنگری ت کاری نداشته باشه اما قطعا از اون زنجیر طلای مبارک خوششون نمیاد! از ما گفتن بود، خود دانی! سیاوش نگاهی به زنجیرش کرد. چون یادگار مادرش بود دوستش داشت و به گردن انداخته بود. زنجیر ظریفی بود که خیلی هم توی چشم نبود ولی به قول صادق هرچقدر هم ظریف باشد، طلا بود. کمی فکر کرد و بعد، در حالیکه کیفش را برمی داشت گفت: -از لج تو هم که شده با همین زنجیر میرم که مطمئن بشی خبری نیست و به سمت در رفت که صادق با بدجنسی ترکش آخر را هم پرت کرد: -اون حلقه رو هم برای اینکه خبری نیست از دستت در آوردی? ...
✴️ پنجشنبه 👈 4 فروردین /حمل 1401 👈21 شعبان 1443 👈 24 مارس 2022 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. 📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست : 📛 منازعه و دعوا و کشمکش. 📛 وصلت و امور ازدواجی. 📛 شرکت و امور شراکتی. 📛 و مسافرت خوب نیست. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود . 👶 زایمان خوب نیست . 🚘 مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه و ایه الکرسی و با احتیاط کامل باشد. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت : 👩‍❤️‍👩 امروز : مباشرت امروز هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از آن هیچ گونه انحرافی ندارد.ان شاءالله 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر نیست: 📛 فروش جواهرات. 📛 فروش حیوان. 📛 و قرض و وام خوب نیست. 💑 امشب : امشب (شبِ جمعه) ، فرزند مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء ، سخنوری توانا گردد و کلامش بجا و موثر واقع شود.ان شاء الله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث دولت و ثروت است. 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد باعث روشنی دل می شود. 🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 22 سوره مبارکه "حج" است. کلما ارادوا یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها.... و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هرچه سعی کند از آن خلاص نگردد و صدقه بدهد تا رفع گردد. ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹